أصول المعارف: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '= ' به '= ')
     
    (۶۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01340J1.jpg|بندانگشتی|اصول المعارف]]
    | تصویر =NUR01340J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =اصول المعارف
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|اصول المعارف
    [[فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی]] (نویسنده)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی]] (نويسنده)


    [[آشتیانی، جلال‎‌الدین]] (مقدمه نویس و مصحح)
    [[آشتیانی، سید جلال‌الدین]] (مقدمه‌نویس و مصحح)
    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏1127‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏6‎‏ ‎‏1375
    |data-type='language'|عربی
    | موضوع =
    |-
    فلسفه اسلامی
    |کد کنگره  
    | ناشر
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BBR‎‏ ‎‏1127‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏6‎‏ ‎‏1375
    دفتر تبليغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات
    |-
    | مکان نشر =قم - ایران
    |موضوع  
    | سال نشر =  1375 ش
    |data-type='subject'|فلسفه اسلامی
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01340AUTOMATIONCODE
    |-
    | چاپ =3
    |ناشر  
    | شابک =964-424-115-0
    |data-type='publisher'|دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم، مرکز انتشارات
    | تعداد جلد =1
    |-
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01340
    |مکان نشر  
    | کتابخوان همراه نور =01340
    |data-type='publishPlace'|قم - ایران
    | کد پدیدآور =
    |-
    | پس از =
    |سال نشر
    | پیش از =
    |data-type='publishYear'| 1375 هـ.ش
    }}
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|1340
    |}
    </div>


    '''رساله اصول المعارف'''، از ملا [[فيض كاشانى]] كه پس از مقدمه‌ى تحقيقى دانشمند بزرگوار استاد [[سيد‌ ‎جلال‌الدين آشتيانى]] و هم به تصحيح و تعليقات عالمانه ايشان، به چاپ رسيده و در واقع مختصرى از کتاب [[عين اليقين]] است.


    == معرفى اجمالى كتاب ==
    ==ساختار==
    کتاب با مقدمه انتشارات<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=3&viewType=html ر.ک: مقدمه، ص3]</ref> و مقدمه مؤلف<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=6&viewType=html ر.ک: همان، ص6]</ref> آغاز و مطالب در هشت باب تنظیم شده است.


    ==گزارش محتوا==
    اين رساله مشتمل است بر مباحث تحقيقى و عالمانه‌اى در وجود و عدم، و معرفت ذات بارى تعالى، و صفات اسماء الهى، علم و جهل، ماهيات و تعيّنات آن، علت و معلول و معرفت غايات، و بيان آنكه خداوند غايت جمیع اشياء است، و فاعل تام در دار وجود اوست، حركات و تجدد طبيعت، و حدوث عالم از طريق حركت جوهر، بيان حركت و زمان و معناى ازل و ابد، و تنزّه خداوند از حدوث و حركت، سماوات و ارض و برزخ و بين این دو، معرفت نفوس و عقول و ملائكه و شياطين، و بيان معانى خير و شر و لذت و الم، و معرفت ثواب و عقاب و نار، و بيان انقطاع عذاب از اهل نار، اقسام جنت و نار و بيان اصول نشأت و حقايق موجودات و ارواح، تفصيل وجوه فرق بين دنيا و آخرت و نحوه وجود جسمانى.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=3&viewType=html ر.ک: همان، ص3]</ref>


    '''رساله اصول المعارف'''، از ملا [[فيض كاشانى]] كه پس از مقدمه‌ى تحقيقى دانشمند بزرگوار استاد [[سيد جلال‌الدين آشتيانى]] و هم به تصحيح و تعليقات عالمانه ايشان، به چاپ رسيده و در واقع مختصرى از كتاب [[عين اليقين]] است.
    تحقيقات مفصّل دانشمند گران‌قدر استاد [[آشتیانی، سید جلال‌الدین|سيد‌ ‎جلال‌الدين آشتيانى]] و تعليقات ايشان، كه نزدیک به چهارصد صفحه؛ يعنى تقريبا دو برابر اصل رساله است، بر ارزش کتاب افزوده است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=4&viewType=html ر.ک: همان، ص4]</ref>


    == ساختار كتاب ==
    [[آشتیانی، سید جلال‌الدین|استاد آشتيانى]] كليه مطالب رساله «اصول المعارف» فيض را مورد بحث قرار داده‌اند و مشكلات و غوامض آن را شرح و بسط كافى داده‌اند، و در موارد متعدد اقوال حكماى ديگر را در نظرات مشابه مورد بررسى دقيق قرار داده‌اند، به خصوص در مبحث حركت جوهر، كه ضمن آن شبهاتى را كه برخى از متأخرين در این باره عنوان كرده‌اند، جواب گفته‌اند.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=4&viewType=html ر.ک: همان]</ref>


    مؤلف یکى از اساتيد بزرگ علوم عقلى و نقلى (فلسفه و حكمت مشايى و اشراقى، عرفان و تصوف نظرى و عملى و فقه و حديث و رجال و تفسير و علم اخلاق به سبک عرفا و حكما) به شمار مى‌رود و در جامعيت و تبحر در علوم مختلف و تخصّص در دو رشته عقلى و نقلى یکى از نوادر دانشمندان مملكت ما، در دوران اسلامى محسوب مى‌شود.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=30&viewType=html ر.ک: همان، ص30]</ref>


    اين رساله مشتمل است بر مباحث تحقيقى و عالمانه‌اى در وجود و عدم، و معرفت ذات بارى تعالى، و صفات اسماء الهى، علم و جهل، ماهيات و تعيّنات آن، علت و معلول و معرفت غايات، و بيان آنكه خداوند غايت جميع اشياء است، و فاعل تام در دار وجود اوست، حركات و تجدد طبيعت، و حدوث عالم از طريق حركت جوهر، بيان حركت و زمان و معناى ازل و ابد، و تنزّه خداوند از حدوث و حركت، سماوات و ارض و برزخ و بين اين دو، معرفت نفوس و عقول و ملائكه و شياطين، و بيان معانى خير و شر و لذت و الم، و معرفت ثواب و عقاب و نار، و بيان انقطاع عذاب از اهل نار، اقسام جنت و نار و بيان اصول نشأت و حقايق موجودات و ارواح، تفصيل وجوه فرق بين دنيا و آخرت و نحوه وجود جسمانى.
    اصول المعارف تلخيص کتاب عين اليقين است.


    == گزارش محتوا ==
    وى در این کتاب از نقل كلمات مشهور و اقوال و آرايى كه مسلم نيست و مورد نقض و ابرام و متحمل شكوك و مناقشات و منشأ مردود و مناقضاتست، احتراز جسته فقط به ذكر طريق حق و نقل مطالب و تحقيق در آرايى كه مورد تأييد بلكه مختار و اهل توحيد و سالكان مسلك ايقان است، اكتفا نموده است.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=33&viewType=html ر.ک: همان، ص33]</ref>


    سبب ديگر تأليف این اثر آن است كه مؤلف علامه، خواسته است، بين طريقه حكمت و معرفت حاصل از طريق برهان و فلسفه معهود بين حكماى اوايل و اساطين فن از اعاظم حكماى يونان و بين معارف وارد از طريق شريعت محمدى و انوار فيض از طريق ائمه شيعه جمع نمايد و اثبات كند كه بين اسرار نازل از حق اول به وساطت انبياء و اولیاء و حكمت فائض بر نفوس مستعدين از حكماى الهى تهافت و تناقض وجود ندارد.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=34&viewType=html ر.ک: همان، ص 34]</ref>


    تحقيقات مفصّل دانشمند گران‌قدر استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى و تعليقات ايشان، كه نزديك به چهارصد صفحه؛ يعنى تقريبا دو برابر اصل رساله است، بر ارزش كتاب افزوده است.
    فيض مثل استاد خود معتقد است كه سهم حكماى مشاء و اشراق در كثيرى از مباحث عاليه، به خصوص مباحث مربوط به نشئآت و عوالم نفوس بعد از موت و مبلغ علم آنان در مسائل مربوط به خودشناسى و علم آغاز و انجام وجود انسانى و جهات مربوط به عوالم روح بعد از خلع جلباب بدن چندان زياد و با اهمیت نيست، بر خلاف عرفاى از علماى امت مرحومه كه در بسيارى از مباحث عاليه مربوط به عوالم بعد از موت و جهات مختص نفس انسانى بواسطه حسن متابعت از مقام وحى و تنزيل، میدان، میدان آن‌هاست.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=34&viewType=html ر.ک: همان، ص34]</ref>


    استاد آشتيانى كليه مطالب رساله «اصول المعارف» فيض را مورد بحث قرار داده‌اند و مشكلات و غوامض آن را شرح و بسط كافى داده‌اند، و در موارد متعدد اقوال حكماى ديگر را در نظرات مشابه مورد بررسى دقيق قرار داده‌اند، به خصوص در مبحث حركت جوهر، كه ضمن آن شبهاتى را كه برخى از متأخرين در اين باره عنوان كرده‌اند، جواب گفته‌اند.
    باب اول اصول المعارف مشتمل است، بر بحث وجود و معرفت هستى و شناسايى حقيقت وجود، و حقيقت وجود و مقام صرافت هستى همان مقام و مرتبه ذات است، به اصطلاح اهل عرفان.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=3&pageNumber=6&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص6]</ref>


    مؤلف يكى از اساتيد بزرگ علوم عقلى و نقلى (فلسفه و حكمت مشايى و اشراقى، عرفان و تصوف نظرى و عملى و فقه و حديث و رجال و تفسير و علم اخلاق بسبك عرفا و حكما) به شمار مى‌رود و در جامعيت و تبحر در علوم مختلف و تخصّص در دو رشته عقلى و نقلى يكى از نوادر دانشمندان مملكت ما، در دوران اسلامى محسوب مى‌شود.
    به عقيده اهل معرفت، اثبات این اصل اساسى، بنابر حكمت بحثى و نظرى توقف دارد، بر اثبات اصالت وجود و اعتباريت ماهيات و ابطال تحقق غير وجود؛ به طور مطلق، و بالاخره بيان آنكه تحقق و تحصّل خارجى شأن حق تعالى است و آنچه كه تحقق دارد و موجود واقعى و حقيقى است، حق تعالى و شئون ذاتيه اوست و وجودات امكانى جلوه و ظهور حق اولند و تحقق آن‌ها تحقق ربطى و اعتبارى و اضافى است.


    اصول المعارف تلخيص كتاب عين اليقين است.
    اصل اول از باب ثانى مشتمل است، بر تعريف معناى علم و جهل <ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=3&pageNumber=18&viewType=html ر.ک: همان، ص18]</ref>و تقرير این اصل كه علم همان حصول صورت شئ است، از برای عالم و ظهور شئ (معلوم) نزد عالم يا از برای عالم به نحو تجرد و عدم ملابست با ماده و جهات مانع از علم و حضور و كشف و انكشاف است. بنابراین جهل مقابل علم است و دو شئ متقابل اجتماع نكنند، لذا برگشت علم و جهل به نحوى از وجود و عدم است.


    وى در اين كتاب از نقل كلمات مشهور و اقوال و آرايى كه مسلم نيست و مورد نقض و ابرام و متحمل شكوك و مناقشات و منشأ مردود و مناقضاتست، احتراز جسته فقط به ذكر طريق حق و نقل مطالب و تحقيق در آرايى كه مورد تأييد بلكه مختار و اهل توحيد و سالكان مسلك ايقان است، اكتفا نموده است.
    مؤلف در این مبحث اقسام علم را بيان و تحقيق نموده است و بعد از بيان وجه فرق بين علم به ذات و علم به غير و نيز فرق بين حضور ذات معلوم از برای عالم يا صورت و نقش مرتسم آن در مقام بيان علم نفوس انسانى به حقايق خارج از ذات خود، طريقه استاد خود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] را انتخاب نموده است كه همان اتحاد نفس عاقل با عقل فعال يا رب النوع انواع مادى باشد. و نيز بيان نموده كه لازم است، نفس مسافر الى العقل الفعال در اول مرحله وجود قوه و هيولاى صور عقليه باشد تا به تواند بحسب نفس ذات و جوهر وجود به حركت ذاتيه به عقل فعال پيوندد، چه آنكه عقل مجرد صورت تمامیه و علت غائيه نفس انسانى است و هر معلولى بايد به اصل وجود متصل شود. كنايه آنكه نفس اگر جوهر مجرد بالفعل و امر محصل تام الوجود (در مقام ابتداى وجود) باشد و نسبت به صور عقليه، و خزينه عقول مفصله لابشرط و مبهم و غير متحصل نباشد، متحد با عقل نشود.


    سبب ديگر تأليف اين اثر آنست كه مؤلف علامه، خواسته است، بين طريقه حكمت و معرفت حاصل از طريق برهان و فلسفه معهود بين حكماى اوايل و اساطين فن از اعاظم حكماى يونان و بين معارف وارد از طريق شريعت محمدى و انوار فيض از طريق ائمه شيعه جمع نمايد و اثبات كند كه بين اسرار نازل از حق اول به وساطت انبياء و اولياء و حكمت فائض بر نفوس مستعدين از حكماى الهى تهافت و تناقض وجود ندارد.
    باب سوم در غنا و فقر است؛ این باب بنا بر فرموده مؤلف در معرفت اسماء الهيه است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=3&pageNumber=38&viewType=html ر.ک: همان، ص38]</ref>.


    فيض مثل استاد خود معتقد است كه سهم حكماى مشاء و اشراق در كثيرى از مباحث عاليه، به خصوص مباحث مربوط به نشئآت و عوالم نفوس بعد از موت و مبلغ علم آنان در مسائل مربوط به خودشناسى و علم آغاز و انجام وجود انسانى و جهات مربوط به عوالم روح بعد از خلع جلباب بدن چندان زياد و با اهميت نيست، بر خلاف عرفاى از علماى امت مرحومه كه در بسيارى از مباحث عاليه مربوط به عوالم بعد از موت و جهات مختص نفس انسانى بواسطه حسن متابعت از مقام وحى و تنزيل، ميدان، ميدان آن‌هاست.
    اصل اول این باب در بيان تعريف غنى و بى‌نيازى به نحو اطلاق و تحقيق در اينكه بى‌نياز موجودى است كه به حسب ذات و فعل مستقل و غير محتاج باشد. این تعريف منطبق است، بر وجوب ذاتى و مصداق آن حقيقتى است كه در مقام تحقق خارجى مستقل بالذات و ذات آن مبدء انتزاع وجوب و وجود باشد، بدون ملاحظه جهت و حيثيتى از حيثيّات.


    باب اول اصول المعارف مشتمل است، بر بحث وجود و معرفت هستى و شناسايى حقيقت وجود، و حقيقت وجود و مقام صرافت هستى همان مقام و مرتبه ذات است، به اصطلاح اهل عرفان.
    باب رابع در ماهيات و تعينات اعيان ثابته و در این باب معرفت ما سوى اللّه تعالى است. مؤلف در اصل اول این باب در مقام تعريف و شرح معنا و مفهوم ماهيت معتقد است، ماهيت به اعتبار مفهوم و حصول در عقل كلى و به اعتبار وجود خارجى جزيى و متشخص و ناچار مقيّد به كليت و جزئيت و وحدت و كثرت نيست.


    به عقيده اهل معرفت، اثبات اين اصل اساسى، بنابر حكمت بحثى و نظرى توقف دارد، بر اثبات اصالت وجود و اعتباريت ماهيات و ابطال تحقق غير وجود؛ به طور مطلق، و بالاخره بيان آنكه تحقق و تحصّل خارجى شأن حق تعالى است و آنچه كه تحقق دارد و موجود واقعى و حقيقى است، حق تعالى و شئون ذاتيه اوست و وجودات امكانى جلوه و ظهور حق اولند و تحقق آن‌ها تحقق ربطى و اعتبارى و اضافى است.
    باب پنجم در سبب و مسبب و معرفت غايات است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=3&pageNumber=57&viewType=html ر.ک: همان، ص57]</ref>.


    اصل اول از باب ثانى مشتمل است، بر تعريف معناى علم و جهل و تقرير اين اصل كه علم همان حصول صورت شئ است، از براى عالم و ظهور شئ (معلوم) نزد عالم يا از براى عالم به نحو تجرد و عدم ملابست با ماده و جهات مانع از علم و حضور و كشف و انكشاف است. بنابراين جهل مقابل علم است و دو شئ متقابل اجتماع نكنند، لذا برگشت علم و جهل به نحوى از وجود و عدم است.
    [[علامه فیض کاشانی، محمدجعفر|علامه فيض]] در این باب عالى‌ترين مباحث علت و معلول را با الفاظى فصيح و ساده و از باب عمیق بودن این مباحث با كلماتى سهل ممتنع، به رشته تحرير آورده است.


    مؤلف در اين مبحث اقسام علم را بيان و تحقيق نموده است و بعد از بيان وجه فرق بين علم به ذات و علم به غير و نيز فرق بين حضور ذات معلوم از براى عالم يا صورت و نقش مرتسم آن در مقام بيان علم نفوس انسانى به حقايق خارج از ذات خود، طريقه استاد خود ملاصدرا را انتخاب نموده است كه همان اتحاد نفس عاقل با عقل فعال يا رب النوع انواع مادى باشد. و نيز بيان نموده كه لازم است، نفس مسافر الى العقل الفعال در اول مرحله وجود قوه و هيولاى صور عقليه باشد تا به تواند بحسب نفس ذات و جوهر وجود به حركت ذاتيه به عقل فعال پيوندد، چه آنكه عقل مجرد صورت تماميه و علت غائيه نفس انسانى است و هر معلولى بايد به اصل وجود متصل شود. كنايه آنكه نفس اگر جوهر مجرد بالفعل و امر محصل تام الوجود (در مقام ابتداى وجود) باشد و نسبت به صور عقليه، و خزينه عقول مفصله لابشرط و مبهم و غير متحصل نباشد، متحد با عقل نشود.
    سبب در اصطلاح ايشان همان علت است كه شئ؛ يعنى معلول ممكن (يعنى مسبب و معلول) به وجود آن از امكان به وجوب مى‌رسد و عدم آن با فرض علت ممتنع و شئ با فرض عدم آن ممتنع مى‌گردد و معلوم است كه مراد از امتناع، امتناع بالغير است و در مقام عليت و مبدء بودن از برای وجوب، علت اگر داراى اجزاء است، همه اجزاء آن بايد موجود شود تا شئ واجب گردد و اگر جزيى از اجزاء موجود نباشد، عدم معلول حتمى و امتناع آن مسلم است.


    باب سوم در غنا و فقر است؛ اين باب بنا بر فرموده مؤلف در معرفت اسماء الهيه است.
    باب ششم در طبيعت و تجدد آن و شناخت حدوث عالم است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=3&pageNumber=81&viewType=html ر.ک: همان، ص81]</ref>. در طبايع جسمانى و نحوه تجدد طبايع و کیفیت قوام طبايع متحرك سيّال به اصل ملكوتى خود و تقرير حدوث زمانى عالم به عقيده مؤلف علامه، طبيعت جسمانى مركب است از دو جزء جوهرى، جزيى بالقوه و جزيى بالفعل كه از جهت ماده و قوه قابل فصل و وصل و از جهت صورت مبدأ فعليت و اثر است.


    اصل اول اين باب در بيان تعريف غنى و بى‌نيازى به نحو اطلاق و تحقيق در اينكه بى‌نياز موجودى است كه به حسب ذات و فعل مستقل و غير محتاج باشد. اين تعريف منطبق است، بر وجوب ذاتى و مصداق آن حقيقتى است كه در مقام تحقق خارجى مستقل بالذات و ذات آن مبدء انتزاع وجوب و وجود باشد، بدون ملاحظه جهت و حيثيتى از حيثيّات.
    باب هفتم در حركت و زمان و مكان و شناخت ازل و ابد است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=3&pageNumber=96&viewType=html ر.ک: همان، ص96]</ref>.


    باب رابع در ماهيات و تعينات اعيان ثابته و در اين باب معرفت ما سوى اللّه تعالى است. مؤلف در اصل اول اين باب در مقام تعريف و شرح معنا و مفهوم ماهيت معتقد است، ماهيت به اعتبار مفهوم و حصول در عقل كلى و به اعتبار وجود خارجى جزيى و متشخص و ناچار مقيّد به كليت و جزئيت و وحدت و كثرت نيست.
    یکى از احوال مشتركه اجسام حركت است، و حركت خروج شئ است از قوه فعليت بر سبيل تدريج. بعضى از حالات برای جسم بالفعل حاصل نيست؛ ولى قوه و استعداد حصول حالت در آن وجود دارد. حصول این حالت از قوه به فعليت يا دفعى است يا تدريجى؛ به اصطلاح اهل حكمت خروج تدريجى حركت است. از برای حركت تعاريف زياد كرده‌اند كه در كتب مفصله مسطور است و نگارنده در رساله حركت كليه اقوال را ذكر كرده‌است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=178&viewType=html ر.ک: مقدمه، ص178]</ref>.


    باب پنجم در سبب و مسبب و معرفت غايات است.
    باب هشتم اختصاص دارد به بحث از سماویات و افلاك و ارضيات و عناصر بسيط و مركب<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=3&pageNumber=130&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص130]</ref>، در کتاب عين اليقين، مفصل در افلاك و سماویات به طريق قدما بحث كرده است؛ ولى در این کتاب به حمده تعالى در مباحث مربوط به افلاك و موجودات علوى كوتاه آمده است و عمده مباحث را اختصاص داده است، به مسائل مربوط به بسائط از عناصر و مركبات از اسطقسات كه مباحث مربوط به کیفیت حصول مركبات از بسائط از مواليد ثلاث؛ معادن و نباتات و حيوان، بحث در معادن را نيز در این جا مختصر نموده است و به کیفیت ظهور نباتات و حيوان و بعد از بحث از پيدايش و نحوه تحصّل حيوان از ممتزجات و اثبات تجرد نفوس جزيى حيوان به نحوه ظهور انسان در انواع حيوانى و چگونگى تجرد آن پرداخته است و در اوايل بحث به اختصار از نحوه ظهور و طليعه وجود آن در ماده جسمانى و طى درجات نباتى و حيوانى و وصول آن با على مراتب تجرد خاص نفوس انسانى و بالأخره در کیفیت رجوع آن به عوالم ملكوتى و فناء برخى از ارواح انسانى در احديت وجود، بحث فرموده است و آنچه در مباحث عاليه آورده است، خلاصه تحقيقات استاد اعظم او صدر الحكماست كه در عين اليقين، فصل به فصل مطالب را به عنوان قال استاذنا المتألّه و يا قال استادنا في المعارف الالهيه بيان و تقرير نموده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1340/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81?sectionNumber=2&pageNumber=309&viewType=html&query=%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B0%D9%86%D8%A7%20%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AA%D8%A3%D9%84%D9%91%D9%87 ر.ک: مقدمه، ص309]</ref>.


    علامه فيض در اين باب عالى‌ترين مباحث علت و معلول را با الفاظى فصيح و ساده و از باب عميق بودن اين مباحث با كلماتى سهل ممتنع، به رشته تحرير آورده است.
    ==وضعيت کتاب==


    سبب در اصطلاح ايشان همان علت است كه شئ؛ يعنى معلول ممكن (يعنى مسبب و معلول) به وجود آن از امكان به وجوب مى‌رسد و عدم آن با فرض علت ممتنع و شئ با فرض عدم آن ممتنع مى‌گردد و معلوم است كه مراد از امتناع، امتناع بالغير است و در مقام عليت و مبدء بودن از براى وجوب، علت اگر داراى اجزاء است، همه اجزاء آن بايد موجود شود تا شئ واجب گردد و اگر جزيى از اجزاء موجود نباشد، عدم معلول حتمى و امتناع آن مسلم است.
    کتاب دارای پاورقی بوده و فهرست مطالب کتاب در ابتداى آن قرار گرفته است.


    باب ششم در طبيعت و تجدد آن و شناخت حدوث عالم است. در طبايع جسمانى و نحوه تجدد طبايع و كيفيت قوام طبايع متحرك سيّال به اصل ملكوتى خود و تقرير حدوث زمانى عالم به عقيده مؤلف علامه، طبيعت جسمانى مركب است از دو جزء جوهرى، جزيى بالقوه و جزيى بالفعل كه از جهت ماده و قوه قابل فصل و وصل و از جهت صورت مبدأ فعليت و اثر است.
    ==پانويس ==
    <references />


    باب هفتم در حركت و زمان و مكان و شناخت ازل و ابد است.


    يكى از احوال مشتركه اجسام حركت است، و حركت خروج شئ است از قوه فعليت بر سبيل تدريج. بعضى از حالات براى جسم بالفعل حاصل نيست؛ ولى قوه و استعداد حصول حالت در آن وجود دارد. حصول اين حالت از قوه به فعليت يا دفعى است يا تدريجى؛ به اصطلاح اهل حكمت خروج تدريجى حركت است. از براى حركت تعاريف زياد كرده‌اند كه در كتب مفصله مسطور است و نگارنده در رساله حركت كليه اقوال را ذكر كرده‌است.
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب


    باب هشتم اختصاص دارد به بحث از سماويات و افلاك و ارضيات و عناصر بسيط و مركب، در كتاب عين اليقين، مفصل در افلاك و سماويات به طريق قدما بحث كرده است؛ ولى در اين كتاب به حمده تعالى در مباحث مربوط به افلاك و موجودات علوى كوتاه آمده است و عمده مباحث را اختصاص داده است، به مسائل مربوط به بسائط از عناصر و مركبات از اسطقسات كه مباحث مربوط به كيفيت حصول مركبات از بسائط از مواليد ثلاث؛ معادن و نباتات و حيوان، بحث در معادن را نيز در اين جا مختصر نموده است و به كيفيت ظهور نباتات و حيوان و بعد از بحث از پيدايش و نحوه تحصّل حيوان از ممتزجات و اثبات تجرد نفوس جزيى حيوان به نحوه ظهور انسان در انواع حيوانى و چگونگى تجرد آن پرداخته است و در اوايل بحث به اختصار از نحوه ظهور و طليعه وجود آن در ماده جسمانى و طى درجات نباتى و حيوانى و وصول آن با على مراتب تجرد خاص نفوس انسانى و بالأخره در كيفيت رجوع آن به عوالم ملكوتى و فناء برخى از ارواح انسانى در احديت وجود، بحث فرموده است و آنچه در مباحث عاليه آورده است، خلاصه تحقيقات استاد اعظم او صدر الحكماست كه در عين اليقين، فصل به فصل مطالب را به عنوان قال استاذنا المتألّه دام ظله و يا قال استادنا فى المعارف الالهيه بيان و تقرير نموده است.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وضعيت كتاب ==


    فهرست مطالب كتاب در ابتداى آن قرار گرفته است.
    == منابع مقاله ==
    متن و مقدمه كتاب
    == وابسته‌ها ==
    [[اصول المعارف]]
    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13327 مطالعه کتاب اصول المعارف در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
    [[رده: فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
    [[رده:فلسفه اسلامی]]
    [[رده: فلسفه اسلامی]]
    [[رده:عصر تجديد حيات فلسفه اسلامی، قرن یازدهم]]
    [[رده:عصر تجديد حيات فلسفه اسلامی، قرن یازدهم]]
    [[رده:فيلسوفان قرن یازده، آ-ی]]
    [[رده:کتابهای فيلسوفان قرن یازده، آ-ی]]
    [[رده:فيض كاشانی، ملا محسن محمد بن مرتضي، 1092]]
    [[رده: فيض كاشانی، ملا محسن محمد بن مرتضي، 1092]]
    [[رده:اسفند(1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۹

    اصول المعارف
    أصول المعارف
    پدیدآورانفیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی (نویسنده) آشتیانی، سید جلال‌الدین (مقدمه‌نویس و مصحح)
    ناشردفتر تبليغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1375 ش
    چاپ3
    شابک964-424-115-0
    موضوعفلسفه اسلامی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BBR‎‏ ‎‏1127‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏6‎‏ ‎‏1375
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    رساله اصول المعارف، از ملا فيض كاشانى كه پس از مقدمه‌ى تحقيقى دانشمند بزرگوار استاد سيد‌ ‎جلال‌الدين آشتيانى و هم به تصحيح و تعليقات عالمانه ايشان، به چاپ رسيده و در واقع مختصرى از کتاب عين اليقين است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه انتشارات[۱] و مقدمه مؤلف[۲] آغاز و مطالب در هشت باب تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    اين رساله مشتمل است بر مباحث تحقيقى و عالمانه‌اى در وجود و عدم، و معرفت ذات بارى تعالى، و صفات اسماء الهى، علم و جهل، ماهيات و تعيّنات آن، علت و معلول و معرفت غايات، و بيان آنكه خداوند غايت جمیع اشياء است، و فاعل تام در دار وجود اوست، حركات و تجدد طبيعت، و حدوث عالم از طريق حركت جوهر، بيان حركت و زمان و معناى ازل و ابد، و تنزّه خداوند از حدوث و حركت، سماوات و ارض و برزخ و بين این دو، معرفت نفوس و عقول و ملائكه و شياطين، و بيان معانى خير و شر و لذت و الم، و معرفت ثواب و عقاب و نار، و بيان انقطاع عذاب از اهل نار، اقسام جنت و نار و بيان اصول نشأت و حقايق موجودات و ارواح، تفصيل وجوه فرق بين دنيا و آخرت و نحوه وجود جسمانى.[۳]

    تحقيقات مفصّل دانشمند گران‌قدر استاد سيد‌ ‎جلال‌الدين آشتيانى و تعليقات ايشان، كه نزدیک به چهارصد صفحه؛ يعنى تقريبا دو برابر اصل رساله است، بر ارزش کتاب افزوده است.[۴]

    استاد آشتيانى كليه مطالب رساله «اصول المعارف» فيض را مورد بحث قرار داده‌اند و مشكلات و غوامض آن را شرح و بسط كافى داده‌اند، و در موارد متعدد اقوال حكماى ديگر را در نظرات مشابه مورد بررسى دقيق قرار داده‌اند، به خصوص در مبحث حركت جوهر، كه ضمن آن شبهاتى را كه برخى از متأخرين در این باره عنوان كرده‌اند، جواب گفته‌اند.[۵]

    مؤلف یکى از اساتيد بزرگ علوم عقلى و نقلى (فلسفه و حكمت مشايى و اشراقى، عرفان و تصوف نظرى و عملى و فقه و حديث و رجال و تفسير و علم اخلاق به سبک عرفا و حكما) به شمار مى‌رود و در جامعيت و تبحر در علوم مختلف و تخصّص در دو رشته عقلى و نقلى یکى از نوادر دانشمندان مملكت ما، در دوران اسلامى محسوب مى‌شود.[۶]

    اصول المعارف تلخيص کتاب عين اليقين است.

    وى در این کتاب از نقل كلمات مشهور و اقوال و آرايى كه مسلم نيست و مورد نقض و ابرام و متحمل شكوك و مناقشات و منشأ مردود و مناقضاتست، احتراز جسته فقط به ذكر طريق حق و نقل مطالب و تحقيق در آرايى كه مورد تأييد بلكه مختار و اهل توحيد و سالكان مسلك ايقان است، اكتفا نموده است.[۷]

    سبب ديگر تأليف این اثر آن است كه مؤلف علامه، خواسته است، بين طريقه حكمت و معرفت حاصل از طريق برهان و فلسفه معهود بين حكماى اوايل و اساطين فن از اعاظم حكماى يونان و بين معارف وارد از طريق شريعت محمدى و انوار فيض از طريق ائمه شيعه جمع نمايد و اثبات كند كه بين اسرار نازل از حق اول به وساطت انبياء و اولیاء و حكمت فائض بر نفوس مستعدين از حكماى الهى تهافت و تناقض وجود ندارد.[۸]

    فيض مثل استاد خود معتقد است كه سهم حكماى مشاء و اشراق در كثيرى از مباحث عاليه، به خصوص مباحث مربوط به نشئآت و عوالم نفوس بعد از موت و مبلغ علم آنان در مسائل مربوط به خودشناسى و علم آغاز و انجام وجود انسانى و جهات مربوط به عوالم روح بعد از خلع جلباب بدن چندان زياد و با اهمیت نيست، بر خلاف عرفاى از علماى امت مرحومه كه در بسيارى از مباحث عاليه مربوط به عوالم بعد از موت و جهات مختص نفس انسانى بواسطه حسن متابعت از مقام وحى و تنزيل، میدان، میدان آن‌هاست.[۹]

    باب اول اصول المعارف مشتمل است، بر بحث وجود و معرفت هستى و شناسايى حقيقت وجود، و حقيقت وجود و مقام صرافت هستى همان مقام و مرتبه ذات است، به اصطلاح اهل عرفان.[۱۰]

    به عقيده اهل معرفت، اثبات این اصل اساسى، بنابر حكمت بحثى و نظرى توقف دارد، بر اثبات اصالت وجود و اعتباريت ماهيات و ابطال تحقق غير وجود؛ به طور مطلق، و بالاخره بيان آنكه تحقق و تحصّل خارجى شأن حق تعالى است و آنچه كه تحقق دارد و موجود واقعى و حقيقى است، حق تعالى و شئون ذاتيه اوست و وجودات امكانى جلوه و ظهور حق اولند و تحقق آن‌ها تحقق ربطى و اعتبارى و اضافى است.

    اصل اول از باب ثانى مشتمل است، بر تعريف معناى علم و جهل [۱۱]و تقرير این اصل كه علم همان حصول صورت شئ است، از برای عالم و ظهور شئ (معلوم) نزد عالم يا از برای عالم به نحو تجرد و عدم ملابست با ماده و جهات مانع از علم و حضور و كشف و انكشاف است. بنابراین جهل مقابل علم است و دو شئ متقابل اجتماع نكنند، لذا برگشت علم و جهل به نحوى از وجود و عدم است.

    مؤلف در این مبحث اقسام علم را بيان و تحقيق نموده است و بعد از بيان وجه فرق بين علم به ذات و علم به غير و نيز فرق بين حضور ذات معلوم از برای عالم يا صورت و نقش مرتسم آن در مقام بيان علم نفوس انسانى به حقايق خارج از ذات خود، طريقه استاد خود ملاصدرا را انتخاب نموده است كه همان اتحاد نفس عاقل با عقل فعال يا رب النوع انواع مادى باشد. و نيز بيان نموده كه لازم است، نفس مسافر الى العقل الفعال در اول مرحله وجود قوه و هيولاى صور عقليه باشد تا به تواند بحسب نفس ذات و جوهر وجود به حركت ذاتيه به عقل فعال پيوندد، چه آنكه عقل مجرد صورت تمامیه و علت غائيه نفس انسانى است و هر معلولى بايد به اصل وجود متصل شود. كنايه آنكه نفس اگر جوهر مجرد بالفعل و امر محصل تام الوجود (در مقام ابتداى وجود) باشد و نسبت به صور عقليه، و خزينه عقول مفصله لابشرط و مبهم و غير متحصل نباشد، متحد با عقل نشود.

    باب سوم در غنا و فقر است؛ این باب بنا بر فرموده مؤلف در معرفت اسماء الهيه است[۱۲].

    اصل اول این باب در بيان تعريف غنى و بى‌نيازى به نحو اطلاق و تحقيق در اينكه بى‌نياز موجودى است كه به حسب ذات و فعل مستقل و غير محتاج باشد. این تعريف منطبق است، بر وجوب ذاتى و مصداق آن حقيقتى است كه در مقام تحقق خارجى مستقل بالذات و ذات آن مبدء انتزاع وجوب و وجود باشد، بدون ملاحظه جهت و حيثيتى از حيثيّات.

    باب رابع در ماهيات و تعينات اعيان ثابته و در این باب معرفت ما سوى اللّه تعالى است. مؤلف در اصل اول این باب در مقام تعريف و شرح معنا و مفهوم ماهيت معتقد است، ماهيت به اعتبار مفهوم و حصول در عقل كلى و به اعتبار وجود خارجى جزيى و متشخص و ناچار مقيّد به كليت و جزئيت و وحدت و كثرت نيست.

    باب پنجم در سبب و مسبب و معرفت غايات است[۱۳].

    علامه فيض در این باب عالى‌ترين مباحث علت و معلول را با الفاظى فصيح و ساده و از باب عمیق بودن این مباحث با كلماتى سهل ممتنع، به رشته تحرير آورده است.

    سبب در اصطلاح ايشان همان علت است كه شئ؛ يعنى معلول ممكن (يعنى مسبب و معلول) به وجود آن از امكان به وجوب مى‌رسد و عدم آن با فرض علت ممتنع و شئ با فرض عدم آن ممتنع مى‌گردد و معلوم است كه مراد از امتناع، امتناع بالغير است و در مقام عليت و مبدء بودن از برای وجوب، علت اگر داراى اجزاء است، همه اجزاء آن بايد موجود شود تا شئ واجب گردد و اگر جزيى از اجزاء موجود نباشد، عدم معلول حتمى و امتناع آن مسلم است.

    باب ششم در طبيعت و تجدد آن و شناخت حدوث عالم است[۱۴]. در طبايع جسمانى و نحوه تجدد طبايع و کیفیت قوام طبايع متحرك سيّال به اصل ملكوتى خود و تقرير حدوث زمانى عالم به عقيده مؤلف علامه، طبيعت جسمانى مركب است از دو جزء جوهرى، جزيى بالقوه و جزيى بالفعل كه از جهت ماده و قوه قابل فصل و وصل و از جهت صورت مبدأ فعليت و اثر است.

    باب هفتم در حركت و زمان و مكان و شناخت ازل و ابد است[۱۵].

    یکى از احوال مشتركه اجسام حركت است، و حركت خروج شئ است از قوه فعليت بر سبيل تدريج. بعضى از حالات برای جسم بالفعل حاصل نيست؛ ولى قوه و استعداد حصول حالت در آن وجود دارد. حصول این حالت از قوه به فعليت يا دفعى است يا تدريجى؛ به اصطلاح اهل حكمت خروج تدريجى حركت است. از برای حركت تعاريف زياد كرده‌اند كه در كتب مفصله مسطور است و نگارنده در رساله حركت كليه اقوال را ذكر كرده‌است[۱۶].

    باب هشتم اختصاص دارد به بحث از سماویات و افلاك و ارضيات و عناصر بسيط و مركب[۱۷]، در کتاب عين اليقين، مفصل در افلاك و سماویات به طريق قدما بحث كرده است؛ ولى در این کتاب به حمده تعالى در مباحث مربوط به افلاك و موجودات علوى كوتاه آمده است و عمده مباحث را اختصاص داده است، به مسائل مربوط به بسائط از عناصر و مركبات از اسطقسات كه مباحث مربوط به کیفیت حصول مركبات از بسائط از مواليد ثلاث؛ معادن و نباتات و حيوان، بحث در معادن را نيز در این جا مختصر نموده است و به کیفیت ظهور نباتات و حيوان و بعد از بحث از پيدايش و نحوه تحصّل حيوان از ممتزجات و اثبات تجرد نفوس جزيى حيوان به نحوه ظهور انسان در انواع حيوانى و چگونگى تجرد آن پرداخته است و در اوايل بحث به اختصار از نحوه ظهور و طليعه وجود آن در ماده جسمانى و طى درجات نباتى و حيوانى و وصول آن با على مراتب تجرد خاص نفوس انسانى و بالأخره در کیفیت رجوع آن به عوالم ملكوتى و فناء برخى از ارواح انسانى در احديت وجود، بحث فرموده است و آنچه در مباحث عاليه آورده است، خلاصه تحقيقات استاد اعظم او صدر الحكماست كه در عين اليقين، فصل به فصل مطالب را به عنوان قال استاذنا المتألّه و يا قال استادنا في المعارف الالهيه بيان و تقرير نموده است[۱۸].

    وضعيت کتاب

    کتاب دارای پاورقی بوده و فهرست مطالب کتاب در ابتداى آن قرار گرفته است.

    پانويس


    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب

    وابسته‌ها