دیوان جامی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
    خط ۱۳: خط ۱۳:
    | موضوع =شعر فارسی - قرن 9ق.  
    | موضوع =شعر فارسی - قرن 9ق.  


    | ناشر =مرکز پژوهشي ميراث مکتوب  
    | ناشر =مرکز پژوهشی ميراث مکتوب  


    مرکز مطالعات ايراني
    مرکز مطالعات ايراني
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    | شابک =964-6781-15-2  
    | شابک =964-6781-15-2  
    | تعداد جلد =2
    | تعداد جلد =2
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =31494
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =35651
    | کتابخوان همراه نور =35651
    | کد پدیدآور =776
    | کد پدیدآور =776
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۴۱: خط ۴۲:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    [[جامی، عبدالرحمن|مولانا عبدالرحمن جامی]] از آن شعرای بزرگ و نازک‎خیال ادبیات فارس و تاجیک است که غزل‎های شورانگیز عاشقانه، قصاید پندآموز حکیمانه و رباعیات نمکین عارفانه او از شاهکارهای این ادبیات بوده؛ او در سرودن قطعه، معما، ترجیع‎بند و ترکیب‎بند نیز اقتدار کامل نشان داده است. چنین اشعار [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامی]] در سه دیوان او جای داده شده‌اند که هرکدامی از آن محصول دوره معین زندگی شاعر بوده، عنوان خاصی گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، ص7</ref>.  
    [[جامی، عبدالرحمن|مولانا عبدالرحمن جامی]] از آن شعرای بزرگ و نازک‎خیال ادبیات فارس و تاجیک است که غزل‎های شورانگیز عاشقانه، قصاید پندآموز حکیمانه و رباعیات نمکین عارفانه او از شاهکارهای این ادبیات بوده؛ او در سرودن قطعه، معما، ترجیع‌بند و ترکیب‌بند نیز اقتدار کامل نشان داده است. چنین اشعار [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمان جامی]] در سه دیوان او جای داده شده‌اند که هرکدامی از آن محصول دوره معین زندگی شاعر بوده، عنوان خاصی گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، ص7</ref>.  


    نویسنده در مقدمه واسطة العقد، مذموم بودن شعر را نفی کرده و به رفعت مقام شعر و شاعر اشاره کرده است: «متکلمی که خلعت اعجاز کلام معجزطراز قرآن را به ما [ی] نفی '''وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ''' (الحاقة: 41)، از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و عَلَم بلاغت‎موردش را از حضیض تدنس '''بَلْ هُوَ شَاعِرٌ''' ﴿الأنبياء: 5﴾، به اوج تقدس '''وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ''' (یس: 69) افراخته و بااین‌همه نخستین مرکب تام را از آن کلام رفیع الشأن، بلکه از هر سوره‌ای از آن در قالب شعر ریخته و بر هیئت نظم انگیخته تا ایمایی باشد به آنکه نفی این معنی نه اثبات آن صورت راست که شعر فی‎حدذاته، امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنا بر آن است که قاصران، نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان، متصدی تحدی به آن را از زمره شعرا نشمارند و این واضح‎ترین دلیل است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحرآفرینان شعرآرا<ref>ر.ک: همان، ج2، ص31</ref>.
    نویسنده در مقدمه واسطة العقد، مذموم بودن شعر را نفی کرده و به رفعت مقام شعر و شاعر اشاره کرده است: «متکلمی که خلعت اعجاز کلام معجزطراز قرآن را به ما [ی] نفی'''وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ''' (الحاقة: 41)، از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و عَلَم بلاغت‌موردش را از حضیض تدنس'''بَلْ هُوَ شَاعِرٌ''' ﴿الأنبياء: 5﴾، به اوج تقدس'''وَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ''' (یس: 69) افراخته و بااین‌همه نخستین مرکب تام را از آن کلام رفیع الشأن، بلکه از هر سوره‌ای از آن در قالب شعر ریخته و بر هیئت نظم انگیخته تا ایمایی باشد به آنکه نفی این معنی نه اثبات آن صورت راست که شعر فی‎حدذاته، امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنا بر آن است که قاصران، نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان، متصدی تحدی به آن را از زمره شعرا نشمارند و این واضح‌ترین دلیل است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحرآفرینان شعرآرا<ref>ر.ک: همان، ج2، ص31</ref>.


    سه دیوان [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت حجم و ارزش بدیعی متفاوتند. دیوان یکم [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نه‌تنها از روی حجم، بلکه از جهت ارزش بدیعی هم از دو دیوان بعدی‌اش مقدم می‌ایستد. اولاً موضوع اشعار شاعر بسی رنگارنگ بوده، جبهه حیات‎دوستی و مسائل فلسفه و اخلاق در آن پرقوت است. برعکس در دو دیوان بعدی موضوع شعر خیلی تنگ شده، فقط جهت‎های عرفانی و صوفیانه افکار شاعر وسعت می‎یابد. اما به‎لحاظ جایگاه، این سه دیوان از یادگاری‎های برجسته ادبیات ما می‌باشند و در خصوص مضمون و مندرجه آنها خود شاعر در قطعه زیرین که در دیوان سومش می‌آید، چنین می‌گوید: {{شعر}}{{ب|''هست دیوان شعر من اکثر ''|2='' غزل عاشقان شیدایی''}}{{ب|''یا فنون نصایح است و حکم ''|2=''منبعث از شعور و دانایی''}}{{پایان شعر}}
    سه دیوان [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت حجم و ارزش بدیعی متفاوتند. دیوان یکم [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نه‌تنها از روی حجم، بلکه از جهت ارزش بدیعی هم از دو دیوان بعدی‌اش مقدم می‌ایستد. اولاً موضوع اشعار شاعر بسی رنگارنگ بوده، جبهه حیات‌دوستی و مسائل فلسفه و اخلاق در آن پرقوت است. برعکس در دو دیوان بعدی موضوع شعر خیلی تنگ شده، فقط جهت‎های عرفانی و صوفیانه افکار شاعر وسعت می‌یابد. اما به‌لحاظ جایگاه، این سه دیوان از یادگاری‌های برجسته ادبیات ما می‌باشند و در خصوص مضمون و مندرجه آنها خود شاعر در قطعه زیرین که در دیوان سومش می‌آید، چنین می‌گوید: {{شعر}}{{ب|''هست دیوان شعر من اکثر ''|2='' غزل عاشقان شیدایی''}}{{ب|''یا فنون نصایح است و حکم ''|2=''منبعث از شعور و دانایی''}}{{پایان شعر}}


    در حقیقت قطعه فوق مطالب و محتویات دیوان‌های جامی را به‌طور واضح افاده می‌کند و شرح دیگری بر آن زیاد نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص18-17</ref>.  
    در حقیقت قطعه فوق مطالب و محتویات دیوان‌های جامی را به‌طور واضح افاده می‌کند و شرح دیگری بر آن زیاد نیست<ref>ر.ک: همان، ج1، ص18-17</ref>.  


    درست است که در دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] به‎غیر از قصیده و غزل، قطعه و رباعی، معما و فرد و مثنوی، ترجیعات و ترکیبات و مربع و بحر طویل نیز دیده می‌شوند، اما همه آنها علاوه بر آنکه خیلی کمند، انواع یک شکل شعری را تشکیل می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>.
    درست است که در دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] به‌غیر از قصیده و غزل، قطعه و رباعی، معما و فرد و مثنوی، ترجیعات و ترکیبات و مربع و بحر طویل نیز دیده می‌شوند، اما همه آنها علاوه بر آنکه خیلی کمند، انواع یک شکل شعری را تشکیل می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>.


    قسمت عمده دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] را غزل تشکیل می‌دهد که در آنها اکثر معانی عاشقانه و مطالب عارفانه افاده یافته‌اند. اما در همه جا مسائل تصوف و عرفان در پرده عشق و عاشقی بیان یافته، وابستگی آنها تا درجه‌ای است که در بسیار موردها این دو موضوع را از همدیگر جدا کردن ممکن نمی‌شود. همچنین در غزلیات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] گاهی هجو و مذمت اهل جاه و ریا، مدح بعضی از پادشاهان و پند و نصیحت نیز به نظر می‌رسد<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.
    قسمت عمده دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] را غزل تشکیل می‌دهد که در آنها اکثر معانی عاشقانه و مطالب عارفانه افاده یافته‌اند. اما در همه جا مسائل تصوف و عرفان در پرده عشق و عاشقی بیان یافته، وابستگی آنها تا درجه‌ای است که در بسیار موردها این دو موضوع را از همدیگر جدا کردن ممکن نمی‌شود. همچنین در غزلیات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] گاهی هجو و مذمت اهل جاه و ریا، مدح بعضی از پادشاهان و پند و نصیحت نیز به نظر می‌رسد<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>.
    خط ۵۵: خط ۵۶:
    قصاید [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از توحید و نعت و مناجات، مسائل عرفان و فلسفه، پند و حکمت، شرح حال، شکوه، جواب گذشتگان، وصف باغ و عمارت‎ها، مدح و جواب نامه‌های پادشاهان معاصرش عبارت بوده، اکثر آنها از جهت حجم خیلی کوتاه (8-15 بیت) می‌باشند. قصاید مدحیه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت مقدار آن‎قدر زیاد نیست و بیشتر نصایح و پند را در بر می‌گیرند. همه قصیده‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت زبان، طرز بیان و شعریت پخته و رسا و روان و بی‌تکلف می‌باشند. دیگر نوع‎های شعر در دیوان‌های سه‌گانه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] قسم کوچکی را تشکیل می‌دهند و رباعیات او اکثر از عشق و عرفان بحث می‌کنند<ref>ر.ک: همان</ref>.  
    قصاید [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از توحید و نعت و مناجات، مسائل عرفان و فلسفه، پند و حکمت، شرح حال، شکوه، جواب گذشتگان، وصف باغ و عمارت‎ها، مدح و جواب نامه‌های پادشاهان معاصرش عبارت بوده، اکثر آنها از جهت حجم خیلی کوتاه (8-15 بیت) می‌باشند. قصاید مدحیه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت مقدار آن‎قدر زیاد نیست و بیشتر نصایح و پند را در بر می‌گیرند. همه قصیده‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از جهت زبان، طرز بیان و شعریت پخته و رسا و روان و بی‌تکلف می‌باشند. دیگر نوع‎های شعر در دیوان‌های سه‌گانه [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] قسم کوچکی را تشکیل می‌دهند و رباعیات او اکثر از عشق و عرفان بحث می‌کنند<ref>ر.ک: همان</ref>.  


    [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن می‌راند. بعضی قطعه‌ها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان می‌کنند. از چهار ترجیع‎بند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سه‌تای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیب‎بند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوش‎آهنگ و ساده و روان می‌باشند. موضوع مثنوی‎های دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارت‎ها، جواب نامه‌ها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>.  
    [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن می‌راند. بعضی قطعه‌ها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان می‌کنند. از چهار ترجیع‌بند [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]، یکی نعت بوده و سه‌تای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیب‌بند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] خوش‎آهنگ و ساده و روان می‌باشند. موضوع مثنوی‌های دیوان‌های [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] از حمد، مدح، توصیف عمارت‎ها، جواب نامه‌ها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>.  


    از مـثنوی‎های جـامی می‌توان‎ دریافت‎ که او در زمینه‌های مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غـریبه، اطـلاعات وسـیعی داشته و از این محفوظات و داشته‌های ذهنی خود، در تدوین منظومه‌هایش بهره‎ برده‎ است. بـه دیـگر سخن، منظومه‌های شاعر، تجلی‌گاه اطلاعات، معلومات و توانایی‎های ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امـثال عـربی در دست‎ [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]‎، چون موم نرم و نقش‌پذیر بوده‎ و او‎ به بهترین شکل ممکن آنـها را در شـعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسـعت و تـنوع انـدوخته‌های ذهنی و قابلیت‎های شاعرانه اوست؛ به‌عنوان مثال: «عاليها‎ سافلها‎ کردن»‎، کنایه از خراب کردن، ویران‎ کردن‎ و زیر‎ و رو کردن اسـت. این ترکیب کنایی، برگرفته از قرآن کریم و به معنی‎ خراب‎ و ویران‎ کـردن است:  
    از مثنوی‌های جامی می‌توان‎ دریافت‎ که او در زمینه‌های مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غریبه، اطلاعات وسیعی داشته و از این محفوظات و داشته‌های ذهنی خود، در تدوین منظومه‌هایش بهره‎ برده‎ است. به دیگر سخن، منظومه‌های شاعر، تجلی‌گاه اطلاعات، معلومات و توانایی‌های ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امثال عربی در دست‎ [[جامی، عبدالرحمن|جامی]]‎، چون موم نرم و نقش‌پذیر بوده‎ و او‎ به بهترین شکل ممکن آنها را در شعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسعت و تنوع اندوخته‌های ذهنی و قابلیت‎های شاعرانه اوست؛ به‌عنوان مثال: «عاليها‎ سافلها‎ کردن»‎، کنایه از خراب کردن، ویران‎ کردن‎ و زیر‎ و رو کردن است. این ترکیب کنایی، برگرفته از قرآن کریم و به معنی‎ خراب‎ و ویران‎ کردن است:  
      {{شعر}}{{ب|''چون جمع شود ز عقل و دین قافله‌ها''|2=''عـشق تـو‎ کند عاليها سافلها''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: سبزیان‎پور، وحید؛ آرتا، سید محمد، ص68 و 74؛ متن کتاب، ج2، ص‎422، معمیات، 18</ref>.  
      {{شعر}}{{ب|''چون جمع شود ز عقل و دین قافله‌ها''|2=''عشق تو‎ کند عاليها سافلها''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: سبزیان‌پور، وحید؛ آرتا، سید محمد، ص68 و 74؛ متن کتاب، ج2، ص‎422، معمیات، 18</ref>.  




    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    پیش از آغاز متن کتاب، جدولی ارائه شده که در آن تعداد اشعار اعم از قصیده، ترجیع‎بند، ترکیب‎بند، مثنوی، غزل، مربع، بحر طویل، قطعه، رباعی و معما به‌تفکیک فاتحة الشباب، واسطة العقد و خاتمة الحياة ذکر شده است
    پیش از آغاز متن کتاب، جدولی ارائه شده که در آن تعداد اشعار اعم از قصیده، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، مثنوی، غزل، مربع، بحر طویل، قطعه، رباعی و معما به‌تفکیک فاتحة الشباب، واسطة العقد و خاتمة الحياة ذکر شده است


    فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن و اختلاف نسخ و برخی توضیحات مصحح در پاورقی‎های کتاب ذکر شده است.  
    فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن و اختلاف نسخ و برخی توضیحات مصحح در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.  


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    خط ۷۱: خط ۷۲:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه و متن کتاب.  
    # مقدمه و متن کتاب.  
    #[[:noormags:1124500|سبزیان‎پور وحید؛ آرتا، سید محمد، «پرتو کنایات قرآنی در دیوان جامی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، پژوهش‎های ادبی - قرآنی، پاییز 1394، سال سوم، ‎شماره 3، صفحه 63 تا 92]].
    #[[:noormags:1124500|سبزیان‌پور وحید؛ آرتا، سید محمد، «پرتو کنایات قرآنی در دیوان جامی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، پژوهش‌های ادبی - قرآنی، پاییز 1394، سال سوم، ‎شماره 3، صفحه 63 تا 92]].


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    خط ۸۴: خط ۸۶:
       
       
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:25 تیر الی 24 مرداد]]
    [[رده:سال97-1تیر الی31]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۸

    ‏دیوان جامی
    دیوان جامی
    پدیدآورانجامی، عبدالرحمن (نویسنده)

    افصح‎زاده، اعلاخان (مصحح و مقدمه‌نويس)

    دفتر نشر ميراث مکتوب (زير نظر)
    عنوان‌های دیگرديوان
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب مرکز مطالعات ايراني
    مکان نشرايران - تهران ايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1378ش , مجلد2: 1378ش ,
    شابک964-6781-15-2
    موضوعشعر فارسی - قرن 9ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏‏PIR‎‏ ‎‏5695‎‏ ‎‏1378
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان جامی، اثر نورالدین عبدالرحمان جامی (متوفی 898ق)، شاعر بزرگ فارسی‌سرای قرن نهم است. این اثر مشتمل بر سه دیوان با نام‎های فاتحة الشباب، واسطة العقد و خاتمة الحياة است. کتاب با مقدمه و تصحیح اعلاخان افصح‎زاد منتشر شده است.

    ساختار

    جلد اول کتاب، مشتمل بر مقدمه مصحح، فاتحة الشباب، قصاید، ترجیعات و ترکیبات، مثنویات، غزلیات به‌ترتیب حروف الفبا و معماهاست. جلد دوم نیز حاوی واسطة العقد و خاتمة الحياة است. در ابتدای این جلد نیز مقدمه‌ای از مصحح با عنوان بحثی راجع به میراث ادبی و علمی جامی آمده است. واسطة العقد مشتمل بر قصاید، غزلیات، مقطعات، رباعیات و معمیات و خاتمة الحياة نیز حاوی همین‌ها به‌علاوه یک مثنوی است.

    گزارش محتوا

    مولانا عبدالرحمن جامی از آن شعرای بزرگ و نازک‎خیال ادبیات فارس و تاجیک است که غزل‎های شورانگیز عاشقانه، قصاید پندآموز حکیمانه و رباعیات نمکین عارفانه او از شاهکارهای این ادبیات بوده؛ او در سرودن قطعه، معما، ترجیع‌بند و ترکیب‌بند نیز اقتدار کامل نشان داده است. چنین اشعار عبدالرحمان جامی در سه دیوان او جای داده شده‌اند که هرکدامی از آن محصول دوره معین زندگی شاعر بوده، عنوان خاصی گرفته است.[۱].

    نویسنده در مقدمه واسطة العقد، مذموم بودن شعر را نفی کرده و به رفعت مقام شعر و شاعر اشاره کرده است: «متکلمی که خلعت اعجاز کلام معجزطراز قرآن را به ما [ی] نفیوَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ (الحاقة: 41)، از آلایش تهمت شعر مطهر ساخته و عَلَم بلاغت‌موردش را از حضیض تدنسبَلْ هُوَ شَاعِرٌ ﴿الأنبياء: 5﴾، به اوج تقدسوَ مَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ (یس: 69) افراخته و بااین‌همه نخستین مرکب تام را از آن کلام رفیع الشأن، بلکه از هر سوره‌ای از آن در قالب شعر ریخته و بر هیئت نظم انگیخته تا ایمایی باشد به آنکه نفی این معنی نه اثبات آن صورت راست که شعر فی‎حدذاته، امری مذموم است و شاعر به سبب ایراد کلام منظوم معاتب و ملوم، بلکه بنا بر آن است که قاصران، نظم قرآن را مستند به سلیقه شعر ندارند و معاندان، متصدی تحدی به آن را از زمره شعرا نشمارند و این واضح‌ترین دلیل است بر رفعت مقام شعر و شعرا و علو منزلت سحرآفرینان شعرآرا[۲].

    سه دیوان جامی از جهت حجم و ارزش بدیعی متفاوتند. دیوان یکم جامی نه‌تنها از روی حجم، بلکه از جهت ارزش بدیعی هم از دو دیوان بعدی‌اش مقدم می‌ایستد. اولاً موضوع اشعار شاعر بسی رنگارنگ بوده، جبهه حیات‌دوستی و مسائل فلسفه و اخلاق در آن پرقوت است. برعکس در دو دیوان بعدی موضوع شعر خیلی تنگ شده، فقط جهت‎های عرفانی و صوفیانه افکار شاعر وسعت می‌یابد. اما به‌لحاظ جایگاه، این سه دیوان از یادگاری‌های برجسته ادبیات ما می‌باشند و در خصوص مضمون و مندرجه آنها خود شاعر در قطعه زیرین که در دیوان سومش می‌آید، چنین می‌گوید:

    هست دیوان شعر من اکثر غزل عاشقان شیدایی
    یا فنون نصایح است و حکم منبعث از شعور و دانایی

    در حقیقت قطعه فوق مطالب و محتویات دیوان‌های جامی را به‌طور واضح افاده می‌کند و شرح دیگری بر آن زیاد نیست[۳].

    درست است که در دیوان‌های جامی به‌غیر از قصیده و غزل، قطعه و رباعی، معما و فرد و مثنوی، ترجیعات و ترکیبات و مربع و بحر طویل نیز دیده می‌شوند، اما همه آنها علاوه بر آنکه خیلی کمند، انواع یک شکل شعری را تشکیل می‌کنند[۴].

    قسمت عمده دیوان‌های جامی را غزل تشکیل می‌دهد که در آنها اکثر معانی عاشقانه و مطالب عارفانه افاده یافته‌اند. اما در همه جا مسائل تصوف و عرفان در پرده عشق و عاشقی بیان یافته، وابستگی آنها تا درجه‌ای است که در بسیار موردها این دو موضوع را از همدیگر جدا کردن ممکن نمی‌شود. همچنین در غزلیات جامی گاهی هجو و مذمت اهل جاه و ریا، مدح بعضی از پادشاهان و پند و نصیحت نیز به نظر می‌رسد[۵].

    قصاید جامی از توحید و نعت و مناجات، مسائل عرفان و فلسفه، پند و حکمت، شرح حال، شکوه، جواب گذشتگان، وصف باغ و عمارت‎ها، مدح و جواب نامه‌های پادشاهان معاصرش عبارت بوده، اکثر آنها از جهت حجم خیلی کوتاه (8-15 بیت) می‌باشند. قصاید مدحیه جامی از جهت مقدار آن‎قدر زیاد نیست و بیشتر نصایح و پند را در بر می‌گیرند. همه قصیده‌های جامی از جهت زبان، طرز بیان و شعریت پخته و رسا و روان و بی‌تکلف می‌باشند. دیگر نوع‎های شعر در دیوان‌های سه‌گانه جامی قسم کوچکی را تشکیل می‌دهند و رباعیات او اکثر از عشق و عرفان بحث می‌کنند[۶].

    جامی در مقطعات خود مطالب مختلفی را بیان نموده و بیشتر از پند و اندرز سخن می‌راند. بعضی قطعه‌ها مضمون فکاهی داشته، وقایع زندگی را با ظرافت و لطافت بیان می‌کنند. از چهار ترجیع‌بند جامی، یکی نعت بوده و سه‌تای دیگر آنها به وصف معرفت صوفیان، مبانی تصوف، عشق الهی و محبت انسانی اختصاص یافته است. از شش ترکیب‌بند او چهارتایش مرثیه است؛ یکی هنگام سفر او در مدینه و دیگری در تعریف عمارت سلطان حسین نوشته شده است. ترجیعات و ترکیبات جامی خوش‎آهنگ و ساده و روان می‌باشند. موضوع مثنوی‌های دیوان‌های جامی از حمد، مدح، توصیف عمارت‎ها، جواب نامه‌ها، تعریف قناعت و امثال آن عبارت بوده و معمایش بر ضم معنای معماگی معنای ظاهری خوب و دلکش هم دارند. یک مربع و شعر در بحر طویل از تصویر حسن معشوقه و بیان حال عاشق و مربع دیگر از مناجات بحث می‌کند[۷].

    از مثنوی‌های جامی می‌توان‎ دریافت‎ که او در زمینه‌های مختلف از علوم ادبی و قرآن و حدیث و حکمت و عرفان گرفته تا علوم غریبه، اطلاعات وسیعی داشته و از این محفوظات و داشته‌های ذهنی خود، در تدوین منظومه‌هایش بهره‎ برده‎ است. به دیگر سخن، منظومه‌های شاعر، تجلی‌گاه اطلاعات، معلومات و توانایی‌های ادبی اوست. در این میان، آیات قرآن، احادیث، اشعار و امثال عربی در دست‎ جامی‎، چون موم نرم و نقش‌پذیر بوده‎ و او‎ به بهترین شکل ممکن آنها را در شعر خود جای داده است و این امر، بیانگر وسعت و تنوع اندوخته‌های ذهنی و قابلیت‎های شاعرانه اوست؛ به‌عنوان مثال: «عاليها‎ سافلها‎ کردن»‎، کنایه از خراب کردن، ویران‎ کردن‎ و زیر‎ و رو کردن است. این ترکیب کنایی، برگرفته از قرآن کریم و به معنی‎ خراب‎ و ویران‎ کردن است:

    چون جمع شود ز عقل و دین قافله‌هاعشق تو‎ کند عاليها سافلها

    [۸].


    وضعیت کتاب

    پیش از آغاز متن کتاب، جدولی ارائه شده که در آن تعداد اشعار اعم از قصیده، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، مثنوی، غزل، مربع، بحر طویل، قطعه، رباعی و معما به‌تفکیک فاتحة الشباب، واسطة العقد و خاتمة الحياة ذکر شده است

    فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن و اختلاف نسخ و برخی توضیحات مصحح در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، ص7
    2. ر.ک: همان، ج2، ص31
    3. ر.ک: همان، ج1، ص18-17
    4. ر.ک: همان، ص18
    5. ر.ک: همان، ص20
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان، ص21-20
    8. ر.ک: سبزیان‌پور، وحید؛ آرتا، سید محمد، ص68 و 74؛ متن کتاب، ج2، ص‎422، معمیات، 18

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. سبزیان‌پور وحید؛ آرتا، سید محمد، «پرتو کنایات قرآنی در دیوان جامی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، پژوهش‌های ادبی - قرآنی، پاییز 1394، سال سوم، ‎شماره 3، صفحه 63 تا 92.

    وابسته‌ها