دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هت' به 'هت') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| تصویر =NUR12958J1.jpg | | تصویر =NUR12958J1.jpg | ||
| عنوان =دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر | | عنوان =دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر | ||
| عنوانهای دیگر =با مقابله نسخه تصحيح وحيد دستگردي و نسخ | | عنوانهای دیگر =با مقابله نسخه تصحيح وحيد دستگردي و نسخ خطی و چاپي ديگر | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[هاتف اصفهانی، احمد]] (نویسنده) | [[هاتف اصفهانی، احمد]] (نویسنده) | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| شابک =964-6736-77-7 | | شابک =964-6736-77-7 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =12958 | ||
| کتابخوان همراه نور =12958 | |||
| کد پدیدآور =7062 | | کد پدیدآور =7062 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر'''، مجموعه اشعار [[هاتف اصفهانی، احمد|احمد هاتف اصفهانی]] (1198ق) | '''دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر'''، مجموعه اشعار [[هاتف اصفهانی، احمد|احمد هاتف اصفهانی]] (1198ق) به ضمیمه برگزیده اشعار رشحه دختر هاتف است، در یک جلد به زبان پارسی. [[اقبال آشتیانی، عباس|عباس اقبال آشتیانی]] بر این دیوان مقدمه نوشته و در آن، به شرح احوال [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] پرداخته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب دارای مقدمه، شرح | کتاب دارای مقدمه، شرح ترجیعبند [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] با عنوان کیمیای جان (از غلامحسین یوسفی)، اشعار او بهترتیب ترجیعبند، قصاید، غزلیات، مقطعات، مطایبات، ماده تاریخها، رباعیات، تکبیتی، اشعار عربی و گزیده اشعار رشحه دختر هاتف، است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
«از [[هاتف اصفهانی، احمد|سیداحمد هاتف]] که به گفته معاصرین خود و سایر ارباب تذکره به عربی و فارسی هر دو شعر میگفته، دیوان کوچکی در دست است قریب به دو هزار بیت، از | «از [[هاتف اصفهانی، احمد|سیداحمد هاتف]] که به گفته معاصرین خود و سایر ارباب تذکره به عربی و فارسی هر دو شعر میگفته، دیوان کوچکی در دست است قریب به دو هزار بیت، از ترجیعبند و غزل و قصیده و مقطعات و رباعیات، همه به فارسی... اگرچه صاحب آتشکده، او را در نظم تازی به اغراق، ثالث اعشی و جریر میداند، ولی یقین است که [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] بیش از قلیل مقداری شعر به عربی نسروده بوده که آنهم شاید به علت عدم اعتنای مردم، زیاد معمول و متداول نشده است»<ref>مقدمه عباس اقبال آشتیانی، ص21</ref>. | ||
«قصاید هاتف که به تقلید اساتید | «قصاید هاتف که به تقلید اساتید قصیدهسرای قدیم سروده شده، روان و محکم است و خالی از مضامین لطیف نیست و از آنها یکی در مدح «هدایت خان» حکمران معروف گیلان است که معلوم میشود [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] با او ارتباطی داشته و این هدایت خان پسر «حاجی جمال» است که در سال 1163، یعنی در دوره فترت بعد از نادرشاه در گیلان اقتداری به هم رسانید و به معیت «حاجی شفیع» این ولایت را تحت استیلای خود آورد و در رشت مقیم شد»<ref>همان، ص22</ref>. | ||
===غزلیات هاتف=== | ===غزلیات هاتف=== | ||
«غزلیات هاتف بیشتر تقلید شیخ و خواجه است و غالب آنها لطیف و حاوی مضامین عاشقانه دلکش است و حق این است که بعضی از ابیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را | «غزلیات هاتف بیشتر تقلید شیخ و خواجه است و غالب آنها لطیف و حاوی مضامین عاشقانه دلکش است و حق این است که بعضی از ابیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را بهآسانی نمیتوان از ابیات شیخ و خواجه مشخص کرد»<ref>همان</ref>. | ||
=== | ===ترجیعبند=== | ||
«شاهکار جاوید [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]]، پنج بند ترجیع اوست که او را در میان شعرای | «شاهکار جاوید [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]]، پنج بند ترجیع اوست که او را در میان شعرای فارسیزبان، بلکه در تمام جهان صاحب اسم و رسم و اعتبار شایانی کرده و این ترجیعبند عاشقانه و عارفانه، هم از جهت اسلوب کلام و صحت ترکیب الفاظ و هم از لحاظ معانی و مضامین لطیف نظر عموم ارباب ذوق را جلب کرده و [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را از عموم شعرای همعصر خود مشهورتر نموده است»<ref>همان، ص23</ref>. | ||
این شعر با نیایش خداوند شروع میشود، با زبانی عارفانه و عاشقانه: | این شعر با نیایش خداوند شروع میشود، با زبانی عارفانه و عاشقانه: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''ای فدای تو هم دل و هم جان''|2=''وی نثار رهت هم این و هم آن'' | {{ب|''ای فدای تو هم دل و هم جان''|2=''وی نثار رهت هم این و هم آن''<ref>ر.ک: کیمیای جان، ص32</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
صحنه اول از این | صحنه اول از این ترجیعبند، پس از ثنای الهی، «سیر سالک است در شبی که شور عشق و حیرت او را به هر طرف میکشاند؛ در جستجو و تکاپوست تا به خلوتی میرسد که نور حق آن را روشن کرده است، نه آتش... | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''دوش از شور عشق و جذبه شوق''|2=''هر طرف میشتافتم حیران''}} | {{ب|''دوش از شور عشق و جذبه شوق''|2=''هر طرف میشتافتم حیران''}} | ||
خط ۵۳: | خط ۵۴: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''این سخن میشنیدم از اعضا''|2=''همه حتی الوريد و الشريان''}} | {{ب|''این سخن میشنیدم از اعضا''|2=''همه حتی الوريد و الشريان''}} | ||
{{ب|''که یکی هست و هیچ نیست جز او''|2=''وحده لا إله إلا هو'' | {{ب|''که یکی هست و هیچ نیست جز او''|2=''وحده لا إله إلا هو''<ref>ر.ک: همان، ص33-34</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
مطلع بند دوم نیز خطاب به معشوق است و بیان دلبستگی جاودانه به او. برخورد پدر نصیحتگر با عاشق، مظهری است از معارضه عقل و عشق در آثار عرفانی. بیت پنجم نمودار تسلیم به مشیت الهی و عشق است...<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. در این بند، سؤال و جوابی میان وی و دختری ترسا مطرح میشود؛ وی از اعتقاد به تثلیث و ارتباط آن با وحدت میپرسد و ترسا او را | مطلع بند دوم نیز خطاب به معشوق است و بیان دلبستگی جاودانه به او. برخورد پدر نصیحتگر با عاشق، مظهری است از معارضه عقل و عشق در آثار عرفانی. بیت پنجم نمودار تسلیم به مشیت الهی و عشق است...<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. در این بند، سؤال و جوابی میان وی و دختری ترسا مطرح میشود؛ وی از اعتقاد به تثلیث و ارتباط آن با وحدت میپرسد و ترسا او را اینگونه پاسخ میدهد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''که گر از سرّ وحدت آگاهی''|2=''تهمت کافری به ما مپسند''}} | {{ب|''که گر از سرّ وحدت آگاهی''|2=''تهمت کافری به ما مپسند''}} | ||
{{ب|''در سه آیینه شاهد ازلی''|2=''پرتو از روی تابناک افکند''}} | {{ب|''در سه آیینه شاهد ازلی''|2=''پرتو از روی تابناک افکند''}} | ||
{{ب|''سه نگردد بریشم ار او را''|2=''پرنیان خوانی و حریر و پرند'' | {{ب|''سه نگردد بریشم ار او را''|2=''پرنیان خوانی و حریر و پرند''<ref>ر.ک: همان، ص34-35</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
بند سوم، وصف کوی بادهفروش است و بزم | بند سوم، وصف کوی بادهفروش است و بزم بادهنوشان... در چنین بزمی، جام و میلطیفتر و روحانیتر و پرمعنیتر از آن است که از ظاهر الفاظ ممکن است به ذهن برسد... | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''دوش رفتم به کوی بادهفروش''|2=''ز آتش عشق دل به جوش و خروش''}} | {{ب|''دوش رفتم به کوی بادهفروش''|2=''ز آتش عشق دل به جوش و خروش''}} | ||
{{ب|''مجلسی نغز دیدم و روشن''|2=''میر آن بزم پیر بادهفروش''}} | {{ب|''مجلسی نغز دیدم و روشن''|2=''میر آن بزم پیر بادهفروش''}} | ||
{{ب|''چاکران ایستاده صفدرصف''|2='' | {{ب|''چاکران ایستاده صفدرصف''|2=''بادهخواران نشسته دوشبهدوش''}} | ||
{{ب|''پیر در صدر و میکشان گردش''|2=''پارهای مست و پارهای مدهوش'' | {{ب|''پیر در صدر و میکشان گردش''|2=''پارهای مست و پارهای مدهوش''<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
بند چهارم | بند چهارم ترجیعبند، دعوت به رژفنگری و بهرهوری از عشق است. از این دیدگاه است که میتوان همه پویندگان هستی را خداجوی یافت و بر یک طریق. تأکید او بر آن است که باید چشم دل گشود تا بتوان نادیدنیها را دید و در اقلیم عشق و محبت است که همه آفاق گلستان مینماید و همه جهانیان را میتوان دوست داشت... | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۷۳: | خط ۷۴: | ||
{{ب|''گر به اقلیم عشق روی آری''|2=''همه آفاق گلستان بینی''}} | {{ب|''گر به اقلیم عشق روی آری''|2=''همه آفاق گلستان بینی''}} | ||
{{ب|''بر همه اهل آن زمین به مراد''|2=''گردش دور آسمان بینی''}} | {{ب|''بر همه اهل آن زمین به مراد''|2=''گردش دور آسمان بینی''}} | ||
{{ب|''آنچه بینی دلت همان خواهد''|2=''وانچه خواهد دلت همان بینی'' | {{ب|''آنچه بینی دلت همان خواهد''|2=''وانچه خواهد دلت همان بینی''<ref>همان، ص38-39</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
در بند آخر، [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] حقیقت را از در و دیوار در تجلی | در بند آخر، [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] حقیقت را از در و دیوار در تجلی میبیند؛ منتها بهدرآمدن از ظلمات خودخواهی و شوق شناخت حقیقت و طلب را شرط کار میداند و نور عشق را چراغ راه... | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''یار بیپرده از در و دیوار''|2=''در تجلی است یا اولی الابصار''}} | {{ب|''یار بیپرده از در و دیوار''|2=''در تجلی است یا اولی الابصار''}} | ||
{{ب|''گر ز ظلمات خود رهی بینی''|2=''همه عالم مشارق انوار'' | {{ب|''گر ز ظلمات خود رهی بینی''|2=''همه عالم مشارق انوار''<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
در این | در این ترجیعبند نابرابری خانهها که اولی بیستوسه بیت، دومی پانزده بیت، چهارمی شانزده بیت و سومی و پنجمی نوزده بیت است، نموداری است که وی در هر خانه تا آنجا که سیر فکر و معنی اقتضا میکرده، سخن گفته و تابع قاعده معمول تساوی ابیات خانهها نشده است. هر خانه حالت غزلهای عرفانی و عاشقانه را دارد. واژگان شعر، همه تعبیرها و تصویرها لطیف و غنائی است و از این حیث هماهنگی و تناسب آشکاری در سراسر ترجیعبند دیده میشود... قافیه ابیات، ساده و بر پایه کلمات مأنوس فارسی است و شاعر در بافت آشنا و دلپذیر شعر خویش توانسته است گاه تعبیرات قرآنی و ترکیبات عربی را هنرمندانه و بهآسانی بگنجاند (مانند بالغدو و الآصال، بالعشي و الإبكار و...)<ref>همان، ص42-43</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۸: | ||
دیوان هاتف برای بار اول در ایران به سال 1317ق، با چاپ سنگی و به قطع کوچک (121 صفحه) در تهران به چاپ رسید. بار دوم، کتابخانه خاور در 1307ش، چاپی سربی از آن (با مقدمه رشید یاسمی) در 88 صفحه منتشر کرد. اغلاط چاپ دوم فراوان است.<ref>ر.ک: مقدمه عباس اقبال آشتیانی، ص23</ref>. | دیوان هاتف برای بار اول در ایران به سال 1317ق، با چاپ سنگی و به قطع کوچک (121 صفحه) در تهران به چاپ رسید. بار دوم، کتابخانه خاور در 1307ش، چاپی سربی از آن (با مقدمه رشید یاسمی) در 88 صفحه منتشر کرد. اغلاط چاپ دوم فراوان است.<ref>ر.ک: مقدمه عباس اقبال آشتیانی، ص23</ref>. | ||
«بعضی از غزلیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را ژوانن مستشرق فرانسوی و بعضی دیگر را | «بعضی از غزلیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را ژوانن مستشرق فرانسوی و بعضی دیگر را دفرهمری به فرانسه ترجمه کرده و در مجله انجمن آسیایی پاریس به سال 1827 و 1856م، منتشر ساختهاند و یکی از مستشرقین انگلیسی نیز در کتابی که به نام «یک قرن غزل فارسی» در سال 1851م، انتشار داده، بعضی از غزلیات [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را به انگلیسی برگردانده است. | ||
ترجیعبند معروف [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] را مستشرق معروف فرانسوی نیکلا، قنسول فرانسه در ازمیر به سال 1897 به فرانسه ترجمه کرده و در طی رسالهای که بهعنوان: «خدا و شراب در اصطلاح شعرای فارسیزبان» انتشار داده، گنجانده است. | |||
سلمان عسکر اوف از ادبای باکو نیز به سال 1231ق، رساله کوچکی به ترکی در 23 صفحه در شرح حال [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] و | سلمان عسکر اوف از ادبای باکو نیز به سال 1231ق، رساله کوچکی به ترکی در 23 صفحه در شرح حال [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]] و ترجیعبند او نوشته و آن را در تفلیس طبع کرده است با شرحی از لغات مشکله آن به ترکی»<ref>همان</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۹۸: | خط ۹۹: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۱۰: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۰
دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر | |
---|---|
پدیدآوران | هاتف اصفهانی، احمد (نویسنده) اقبال آشتیانی، عباس (محقق) |
عنوانهای دیگر | با مقابله نسخه تصحيح وحيد دستگردي و نسخ خطی و چاپي ديگر |
ناشر | مؤسسه انتشارات نگاه |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1385ش , |
شابک | 964-6736-77-7 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 12ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 6837 /د9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان هاتف اصفهانی با مقابله نسخه تصحیح وحید دستگردی و نسخ خطی و چاپی دیگر، مجموعه اشعار احمد هاتف اصفهانی (1198ق) به ضمیمه برگزیده اشعار رشحه دختر هاتف است، در یک جلد به زبان پارسی. عباس اقبال آشتیانی بر این دیوان مقدمه نوشته و در آن، به شرح احوال هاتف پرداخته است.
ساختار
کتاب دارای مقدمه، شرح ترجیعبند هاتف با عنوان کیمیای جان (از غلامحسین یوسفی)، اشعار او بهترتیب ترجیعبند، قصاید، غزلیات، مقطعات، مطایبات، ماده تاریخها، رباعیات، تکبیتی، اشعار عربی و گزیده اشعار رشحه دختر هاتف، است.
گزارش محتوا
«از سیداحمد هاتف که به گفته معاصرین خود و سایر ارباب تذکره به عربی و فارسی هر دو شعر میگفته، دیوان کوچکی در دست است قریب به دو هزار بیت، از ترجیعبند و غزل و قصیده و مقطعات و رباعیات، همه به فارسی... اگرچه صاحب آتشکده، او را در نظم تازی به اغراق، ثالث اعشی و جریر میداند، ولی یقین است که هاتف بیش از قلیل مقداری شعر به عربی نسروده بوده که آنهم شاید به علت عدم اعتنای مردم، زیاد معمول و متداول نشده است»[۱].
«قصاید هاتف که به تقلید اساتید قصیدهسرای قدیم سروده شده، روان و محکم است و خالی از مضامین لطیف نیست و از آنها یکی در مدح «هدایت خان» حکمران معروف گیلان است که معلوم میشود هاتف با او ارتباطی داشته و این هدایت خان پسر «حاجی جمال» است که در سال 1163، یعنی در دوره فترت بعد از نادرشاه در گیلان اقتداری به هم رسانید و به معیت «حاجی شفیع» این ولایت را تحت استیلای خود آورد و در رشت مقیم شد»[۲].
غزلیات هاتف
«غزلیات هاتف بیشتر تقلید شیخ و خواجه است و غالب آنها لطیف و حاوی مضامین عاشقانه دلکش است و حق این است که بعضی از ابیات هاتف را بهآسانی نمیتوان از ابیات شیخ و خواجه مشخص کرد»[۳].
ترجیعبند
«شاهکار جاوید هاتف، پنج بند ترجیع اوست که او را در میان شعرای فارسیزبان، بلکه در تمام جهان صاحب اسم و رسم و اعتبار شایانی کرده و این ترجیعبند عاشقانه و عارفانه، هم از جهت اسلوب کلام و صحت ترکیب الفاظ و هم از لحاظ معانی و مضامین لطیف نظر عموم ارباب ذوق را جلب کرده و هاتف را از عموم شعرای همعصر خود مشهورتر نموده است»[۴].
این شعر با نیایش خداوند شروع میشود، با زبانی عارفانه و عاشقانه:
ای فدای تو هم دل و هم جان | وی نثار رهت هم این و هم آن[۵] |
صحنه اول از این ترجیعبند، پس از ثنای الهی، «سیر سالک است در شبی که شور عشق و حیرت او را به هر طرف میکشاند؛ در جستجو و تکاپوست تا به خلوتی میرسد که نور حق آن را روشن کرده است، نه آتش...
دوش از شور عشق و جذبه شوق | هر طرف میشتافتم حیران | |
آخر کار، شوق دیدارم | سوی دیر مغان کشید عنان |
...
این سخن میشنیدم از اعضا | همه حتی الوريد و الشريان | |
که یکی هست و هیچ نیست جز او | وحده لا إله إلا هو[۶] |
مطلع بند دوم نیز خطاب به معشوق است و بیان دلبستگی جاودانه به او. برخورد پدر نصیحتگر با عاشق، مظهری است از معارضه عقل و عشق در آثار عرفانی. بیت پنجم نمودار تسلیم به مشیت الهی و عشق است...[۷]. در این بند، سؤال و جوابی میان وی و دختری ترسا مطرح میشود؛ وی از اعتقاد به تثلیث و ارتباط آن با وحدت میپرسد و ترسا او را اینگونه پاسخ میدهد:
که گر از سرّ وحدت آگاهی | تهمت کافری به ما مپسند | |
در سه آیینه شاهد ازلی | پرتو از روی تابناک افکند | |
سه نگردد بریشم ار او را | پرنیان خوانی و حریر و پرند[۸] |
بند سوم، وصف کوی بادهفروش است و بزم بادهنوشان... در چنین بزمی، جام و میلطیفتر و روحانیتر و پرمعنیتر از آن است که از ظاهر الفاظ ممکن است به ذهن برسد...
دوش رفتم به کوی بادهفروش | ز آتش عشق دل به جوش و خروش | |
مجلسی نغز دیدم و روشن | میر آن بزم پیر بادهفروش | |
چاکران ایستاده صفدرصف | بادهخواران نشسته دوشبهدوش | |
پیر در صدر و میکشان گردش | پارهای مست و پارهای مدهوش[۹] |
بند چهارم ترجیعبند، دعوت به رژفنگری و بهرهوری از عشق است. از این دیدگاه است که میتوان همه پویندگان هستی را خداجوی یافت و بر یک طریق. تأکید او بر آن است که باید چشم دل گشود تا بتوان نادیدنیها را دید و در اقلیم عشق و محبت است که همه آفاق گلستان مینماید و همه جهانیان را میتوان دوست داشت...
چشم دل باز کن که جان بینی | آنچه نادیدنی است آن بینی | |
گر به اقلیم عشق روی آری | همه آفاق گلستان بینی | |
بر همه اهل آن زمین به مراد | گردش دور آسمان بینی | |
آنچه بینی دلت همان خواهد | وانچه خواهد دلت همان بینی[۱۰] |
در بند آخر، هاتف حقیقت را از در و دیوار در تجلی میبیند؛ منتها بهدرآمدن از ظلمات خودخواهی و شوق شناخت حقیقت و طلب را شرط کار میداند و نور عشق را چراغ راه...
یار بیپرده از در و دیوار | در تجلی است یا اولی الابصار | |
گر ز ظلمات خود رهی بینی | همه عالم مشارق انوار[۱۱] |
در این ترجیعبند نابرابری خانهها که اولی بیستوسه بیت، دومی پانزده بیت، چهارمی شانزده بیت و سومی و پنجمی نوزده بیت است، نموداری است که وی در هر خانه تا آنجا که سیر فکر و معنی اقتضا میکرده، سخن گفته و تابع قاعده معمول تساوی ابیات خانهها نشده است. هر خانه حالت غزلهای عرفانی و عاشقانه را دارد. واژگان شعر، همه تعبیرها و تصویرها لطیف و غنائی است و از این حیث هماهنگی و تناسب آشکاری در سراسر ترجیعبند دیده میشود... قافیه ابیات، ساده و بر پایه کلمات مأنوس فارسی است و شاعر در بافت آشنا و دلپذیر شعر خویش توانسته است گاه تعبیرات قرآنی و ترکیبات عربی را هنرمندانه و بهآسانی بگنجاند (مانند بالغدو و الآصال، بالعشي و الإبكار و...)[۱۲].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای اثر ذکر شده. اشعار رشحه دختر هاتف در پایان دیوان، به اشعار وی ضمیمه شده است.
دیوان هاتف برای بار اول در ایران به سال 1317ق، با چاپ سنگی و به قطع کوچک (121 صفحه) در تهران به چاپ رسید. بار دوم، کتابخانه خاور در 1307ش، چاپی سربی از آن (با مقدمه رشید یاسمی) در 88 صفحه منتشر کرد. اغلاط چاپ دوم فراوان است.[۱۳].
«بعضی از غزلیات هاتف را ژوانن مستشرق فرانسوی و بعضی دیگر را دفرهمری به فرانسه ترجمه کرده و در مجله انجمن آسیایی پاریس به سال 1827 و 1856م، منتشر ساختهاند و یکی از مستشرقین انگلیسی نیز در کتابی که به نام «یک قرن غزل فارسی» در سال 1851م، انتشار داده، بعضی از غزلیات هاتف را به انگلیسی برگردانده است. ترجیعبند معروف هاتف را مستشرق معروف فرانسوی نیکلا، قنسول فرانسه در ازمیر به سال 1897 به فرانسه ترجمه کرده و در طی رسالهای که بهعنوان: «خدا و شراب در اصطلاح شعرای فارسیزبان» انتشار داده، گنجانده است. سلمان عسکر اوف از ادبای باکو نیز به سال 1231ق، رساله کوچکی به ترکی در 23 صفحه در شرح حال هاتف و ترجیعبند او نوشته و آن را در تفلیس طبع کرده است با شرحی از لغات مشکله آن به ترکی»[۱۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.