الحلية في حرمة حلق اللحية: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مولانا، ابوالحسن]] (نویسنده) | [[مولانا، سید ابوالحسن]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 252/45 /م9ح8* | | کد کنگره =BP 252/45 /م9ح8* | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
ریش - | ریش - جنبههای مذهبی - اسلام | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
نور ولایت | نور ولایت | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| شابک =964-91444-8-X | | شابک =964-91444-8-X | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =00137 | ||
| کتابخوان همراه نور =00137 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''''الحلية في حرمة حلق اللحية''''' اين رساله در بررسى موضوع مبتلابه تراشيدن ريش توسط مردان مىباشد كه به قلم [[مولانا، سید ابوالحسن|آيتاللّه سيد ابوالحسن موسوى تبريزى]] معروف به [[مولانا، سید ابوالحسن|مولانا]] در سال 1335ش مطابق 1376ق به زبان عربى تأليف شده است. | |||
'''''الحلية في حرمة حلق اللحية''''' اين رساله در بررسى موضوع مبتلابه تراشيدن ريش توسط مردان مىباشد كه به قلم [[مولانا، ابوالحسن|آيتاللّه | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
اما كتاب: | اما كتاب: | ||
آيهاى كه مؤلف از آن براى چنين حكمى بهره گرفته، آيه 118 و 119 سوره نساء مىباشد كه فرموده: '''«لأتّخذن من عبادك نصيبا مفروضا و لأضلّنّهم و لأمنينهم و لآمرنّهم فليبتكنّ آذان الأنعام و لآمرنّهم فليغيرن خلق اللّه»'''، وجه استدلال به اين آيه داراى اشكالى مىباشد كه اشارهاى است به تخصيص اكثر، در صورت قائل شدن به اينكه آيه از حلق لحية نهى مىكند. | آيهاى كه مؤلف از آن براى چنين حكمى بهره گرفته، آيه 118 و 119 سوره نساء مىباشد كه فرموده:'''«لأتّخذن من عبادك نصيبا مفروضا و لأضلّنّهم و لأمنينهم و لآمرنّهم فليبتكنّ آذان الأنعام و لآمرنّهم فليغيرن خلق اللّه»'''، وجه استدلال به اين آيه داراى اشكالى مىباشد كه اشارهاى است به تخصيص اكثر، در صورت قائل شدن به اينكه آيه از حلق لحية نهى مىكند. | ||
اما سنّت: | اما سنّت: | ||
در اين بخش هم رواياتى وارد شده كه اولین آنها در [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك]] آمده به نقل از جعفريات به اين صورت: «قال أخبرنا عبداللّه أخبرنا محمد حدثني موسى حدثنا | در اين بخش هم رواياتى وارد شده كه اولین آنها در [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك]] آمده به نقل از جعفريات به اين صورت: «قال أخبرنا عبداللّه أخبرنا محمد حدثني موسى حدثنا أبيعن أبيه عن جدّه جعفر بن محمد عن أبيه عن جدّه علي بن الحسين عن أبيه عن علي بن أبيطالب عليهالسلام قال:قال رسولاللّه(ص):حلق اللحية من المثلة و من مثل فعليه لعنة اللّه». | ||
از ديگر روايات اين بخش روايتى است كه [[علامه مجلسى]] در كتاب [[مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول|مرآة العقول]] آورده و مضمونش به اين صورت است:كه شارع تطويل شارب و حلق لحيه را ذم نموده كه نشان از حرمت آن مىباشد، البته اين مسئله بعد از تأكيد [[مجلسی، محمدباقر|علامّه مجلسى]] بر مجهول السند بودن حديث مىباشد. | از ديگر روايات اين بخش روايتى است كه [[علامه مجلسى]] در كتاب [[مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول|مرآة العقول]] آورده و مضمونش به اين صورت است:كه شارع تطويل شارب و حلق لحيه را ذم نموده كه نشان از حرمت آن مىباشد، البته اين مسئله بعد از تأكيد [[مجلسی، محمدباقر|علامّه مجلسى]] بر مجهول السند بودن حديث مىباشد. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نتيجه آنكه قول به حرمت اين امر از مسائلى است كه هيچ گونه شك و ترديدى در آن راه ندارد. | نتيجه آنكه قول به حرمت اين امر از مسائلى است كه هيچ گونه شك و ترديدى در آن راه ندارد. | ||
==منابع مقاله== | |||
# مقدمه و متن کتاب. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۵۴: | خط ۶۰: | ||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | [[رده:اخلاق اسلامی]] | ||
[[رده: مباحث خاص اخلاق اسلامی]] | [[رده: مباحث خاص اخلاق اسلامی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۱۷
الحلیه فی حرمه حلق اللحیه | |
---|---|
پدیدآوران | مولانا، سید ابوالحسن (نویسنده) |
ناشر | نور ولایت |
مکان نشر | تبریز - ایران |
سال نشر | 1379 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-91444-8-X |
موضوع | ریش - جنبههای مذهبی - اسلام |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 252/45 /م9ح8* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الحلية في حرمة حلق اللحية اين رساله در بررسى موضوع مبتلابه تراشيدن ريش توسط مردان مىباشد كه به قلم آيتاللّه سيد ابوالحسن موسوى تبريزى معروف به مولانا در سال 1335ش مطابق 1376ق به زبان عربى تأليف شده است.
ساختار
مؤلف، اين رساله را در سه بخش تنظيم نموده كه در واقع ادله سهگانه حرمت حلق لحيه مىباشند.
گزارش محتوا
همانگونه كه اشاره شد مؤلف براى اثبات حرمت تراشيدن ريش به سه دليل تمسك نموده كه عبارتند از: كتاب و سنّت و سيره قطعيه.
اما كتاب:
آيهاى كه مؤلف از آن براى چنين حكمى بهره گرفته، آيه 118 و 119 سوره نساء مىباشد كه فرموده:«لأتّخذن من عبادك نصيبا مفروضا و لأضلّنّهم و لأمنينهم و لآمرنّهم فليبتكنّ آذان الأنعام و لآمرنّهم فليغيرن خلق اللّه»، وجه استدلال به اين آيه داراى اشكالى مىباشد كه اشارهاى است به تخصيص اكثر، در صورت قائل شدن به اينكه آيه از حلق لحية نهى مىكند.
اما سنّت:
در اين بخش هم رواياتى وارد شده كه اولین آنها در مستدرك آمده به نقل از جعفريات به اين صورت: «قال أخبرنا عبداللّه أخبرنا محمد حدثني موسى حدثنا أبيعن أبيه عن جدّه جعفر بن محمد عن أبيه عن جدّه علي بن الحسين عن أبيه عن علي بن أبيطالب عليهالسلام قال:قال رسولاللّه(ص):حلق اللحية من المثلة و من مثل فعليه لعنة اللّه».
از ديگر روايات اين بخش روايتى است كه علامه مجلسى در كتاب مرآة العقول آورده و مضمونش به اين صورت است:كه شارع تطويل شارب و حلق لحيه را ذم نموده كه نشان از حرمت آن مىباشد، البته اين مسئله بعد از تأكيد علامّه مجلسى بر مجهول السند بودن حديث مىباشد.
از ديگر روايات مورد اشاره مؤلف روايتى است كه ابن ابیجمهور احسايى در كتاب عوالى اللئالى به نقل از حماد بن زيد از مخالد از شعبى از جابر از رسول خدا(ص)آورده است كه حضرت فرمود: «ليس منّا من سلق و لا خرق و لا حلق»، مؤلف ضمن تبيين مفردات روايت و قدر بهره ما از آن و همچنين چند روايت ديگر مىرسد به سوّمين بخش ادله خود.
اما سيره قطعيّه:
سيره قطعى متشرعين كه به عنوان مؤيدى بر ادلّه اربعه از سوى فقها مطرح مىباشد يا نهایتا به عنوان شاهدى بر ادله تلقى شده سوّمين دليل مؤلف براى حرمت حلق لحيه مىباشد.ايشان تأكيد مىكند كه متشرعين در تمام زمانها از صدر اسلام تا زمانه ما تراشيدن ريش را منكرى از منكرات حساب كرده و از آن اجتناب مىنمودند.ايشان اين سيره را كافى در پذيرش قول به حرمت اين عمل قلمداد مىنمايند، زيرا اين عمل ايشان نشانگر ارتكاز حرمتى است كه همواره در نزدشان بوده و چنين تلّقى میكردند كه پيامبر(ص) و اوصياى طاهرينش عليهمالسلام اين عمل را تحريم نمودهاند.
نتيجه آنكه قول به حرمت اين امر از مسائلى است كه هيچ گونه شك و ترديدى در آن راه ندارد.
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.