الفرائض: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
     
    (۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱۱: خط ۱۱:
    | موضوع =
    | موضوع =


    | ناشر =دار العاصمة
    | ناشر =دار العاصمة  


    | مکان نشر =عربستان - رياض
    | مکان نشر =عربستان - رياض  
    | سال نشر =مجلد1: 1410ق,  
    | سال نشر =مجلد1: 1410ق,  


    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =59515
    | کتابخوان همراه نور =59515
    | کد پدیدآور =45900
    | کد پدیدآور =45900
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۲۶: خط ۲۷:
    }}  
    }}  


    '''الفرائض'''، اثر [[ثوری، سفیان بن سعید|ابوعبدالله سفیان بن سعید ثوری]] (97-161ق) کتابی است در یک جلد به زبان عربی با موضوع حدیث و فقه. نویسنده در این کتاب به بیان شقوق مختلف مباحث مربوط به ارث و سهم هریک از اقربا و اقوام در آن می‎پردازد. این کتاب به روایت محمد بن سلیمان بن حارث واسطی از شیوخش از نویسنده است و با تخریج ابوعبدالله عبدالعزیز بن عبدالله هلیل تحت اشراف [[حداد، محمود بن محمد|ابوعبدالله محمود بن محمد حداد]]، چاپ شده است.
    '''الفرائض'''، اثر [[ثوری، سفیان بن سعید|ابوعبدالله سفیان بن سعید ثوری]] (97-161ق) کتابی است در یک جلد به زبان عربی با موضوع حدیث و فقه. نویسنده در این کتاب به بیان شقوق مختلف مباحث مربوط به ارث و سهم هریک از اقربا و اقوام در آن می‌پردازد. این کتاب به روایت محمد بن سلیمان بن حارث واسطی از شیوخش از نویسنده است و با تخریج ابوعبدالله عبدالعزیز بن عبدالله هلیل تحت اشراف [[حداد، محمود بن محمد|ابوعبدالله محمود بن محمد حداد]]، چاپ شده است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۲: خط ۳۳:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    کتاب با بیان اصول و مسائل فرائض در ارث شروع می‎شود و سپس به ترتیب به بیان مسائل مربوط به سهم‎الارث در فرض‎های متفاوت مانند اکدریه (صورت این مسئله چنین است‎: هنگامی‎که زن بمیرد و شوهر، مادر، خواهر و جد او زنده باشند، در این صورت سهم زوج نصف و سهم مادر یک‎سوم و سهم خواهر نصف و سهم جد یک‎ششم ‎ ‎مال است‎. گفته‎ شده این مسئله ازاین‎جهت به مسئله اکدریه مشهور شده است که عبدالملک بن مروان آن را از فردى به نام اکدر پرسید. فتاواى فقهاى اهل سنت بلکه‎ تابعین‎ در‎ این مسئله مختلف است. این‎ مسئله‎ از‎ فروع عول است، حتى اگر قائل نباشیم که جد متوفا در اینجا سهمى دارد؛ زیرا سهم زوج یک‎دوم و سهم خواهر‎ یک‎دوم‎ و سهم مادر یک‎سوم است و درنتیجه ترکه‎ گنجایش‎ این فروض را ندارد، چه رسد به این‎که یک‎ششم مال را هم از آن جد بدانیم.) <ref>سبحانی تبریزی، جعفر، ص75</ref> ارث همسر و پدر و مادر، دختر و نوه دختر پسری و خواهر، خوهران مادری و مادر، دختر و خواهر، همسر و مادر و برادران، دختر برادر و عمه، عموزادگانی که یکی‎شان پدری باشد، جد، جده، و موالی، می‎پردازد. مثلاً در یکی از فرض‎های کتاب که با عنوان «باب ابنة و ابنة ابن و أخت» می‎خوانیم: حدثنا عبدالوهاب بن عیسی الواسطی، ثنا ابن مهدی، عن سفیان الثوری، عن أبی قیس، عن هزیل بن شرحبیل قال: جاء رجل، إلی أبی موسی الأشعری، فسأله عن ابنة و ابنة ابن و أخت؟ فقال: للبنت النصف، و لابنة الابن النصف: و ائت عبدالله بن مسعود فإنه سیتابعنا ثم ائتنی.
    کتاب با بیان اصول و مسائل فرائض در ارث شروع می‌شود و سپس به ترتیب به بیان مسائل مربوط به سهم‌الارث در فرض‎های متفاوت مانند اکدریه (صورت این مسئله چنین است‎: هنگامی‌که زن بمیرد و شوهر، مادر، خواهر و جد او زنده باشند، در این صورت سهم زوج نصف و سهم مادر یک‎سوم و سهم خواهر نصف و سهم جد یک‎ششم ‎ ‎مال است‎. گفته‎ شده این مسئله ازاین‌جهت به مسئله اکدریه مشهور شده است که عبدالملک بن مروان آن را از فردى به نام اکدر پرسید. فتاواى فقهاى اهل سنت بلکه‎ تابعین‎ در‎ این مسئله مختلف است. این‎ مسئله‎ از‎ فروع عول است، حتى اگر قائل نباشیم که جد متوفا در اینجا سهمى دارد؛ زیرا سهم زوج یک‎دوم و سهم خواهر‎ یک‎دوم‎ و سهم مادر یک‎سوم است و درنتیجه ترکه‎ گنجایش‎ این فروض را ندارد، چه رسد به این‌که یک‎ششم مال را هم از آن جد بدانیم.)<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18749/75 سبحانی تبریزی، جعفر، ص75]</ref> ارث همسر و پدر و مادر، دختر و نوه دختر پسری و خواهر، خوهران مادری و مادر، دختر و خواهر، همسر و مادر و برادران، دختر برادر و عمه، عموزادگانی که یکی‌شان پدری باشد، جد، جده، و موالی، می‌پردازد. مثلاً در یکی از فرض‎های کتاب که با عنوان «باب ابنة و ابنة ابن و أخت» می‌خوانیم: حدثنا عبدالوهاب بن عیسی الواسطی، ثنا ابن مهدی، عن سفیان الثوری، عن أبی قیس، عن هزیل بن شرحبیل قال: جاء رجل، إلی أبی موسی الأشعری، فسأله عن ابنة و ابنة ابن و أخت؟ فقال: للبنت النصف، و لابنة الابن النصف: و ائت عبدالله بن مسعود فإنه سیتابعنا ثم ائتنی.


    فأتی عبدالله فسأله فقال: قد ضللت إذا و ما أنا من المهتدین، لأقضین فیها بقضاء رسول‎الله صلی‎الله‎علیه [و آله] و سلم: للبنت النصف و لابنة الابن السدس و ما بقی فللأخت.
    فأتی عبدالله فسأله فقال: قد ضللت إذا و ما أنا من المهتدین، لأقضین فیها بقضاء رسول‌الله صلی‌الله‌علیه [و آله] و سلم: للبنت النصف و لابنة الابن السدس و ما بقی فللأخت.


    فأتی ابا موسی فأخبره فقال: لا تسألونی عن شئ مادام هذا الحبر فیکم. ماجرای این روایت درباره تقسیم ارث در فرضی است که وارثان یک دختر، نوه دختر پسری و یک خواهر باشند. در این روایت ابتدا ابوموسی اشعری به سؤال‎کننده می‎گوید: نیمی را باید به دختر داد و نیم دیگر را به نوه دختر پسری. ولی وی را به عبدالله بن مسعود نیز ارجاع می‎دهد تا مسئله را از او بپرسد: عبدالله مسعود که پیش‎تر همین حکم را می‎داده متوجه می‎شود که اشتباه می‎کرده و لذا حکم درست را این‎گونه بیان می‎دارد که: نیمی را باید به دختر داد و یک‎ششم را به نوه دختر پسری و مابقی از آن خواهر میت است. هنگامی‎که پرسشگر برای بیان جواب ابن مسعود نزد ابوموسی می‎رود و ابوموسی پاسخ ابن مسعود را می‎بیند می‎گوید: تا زمانی که این حَبُر (یعنی عالم) در میان شماست، از من سؤال نپرسید.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27</ref>
    فأتی ابا موسی فأخبره فقال: لا تسألونی عن شئ مادام هذا الحبر فیکم. ماجرای این روایت درباره تقسیم ارث در فرضی است که وارثان یک دختر، نوه دختر پسری و یک خواهر باشند. در این روایت ابتدا ابوموسی اشعری به سؤال‌کننده می‌گوید: نیمی را باید به دختر داد و نیم دیگر را به نوه دختر پسری. ولی وی را به عبدالله بن مسعود نیز ارجاع می‌دهد تا مسئله را از او بپرسد: عبدالله مسعود که پیش‎تر همین حکم را می‌داده متوجه می‌شود که اشتباه می‌کرده و لذا حکم درست را این‌گونه بیان می‌دارد که: نیمی را باید به دختر داد و یک‎ششم را به نوه دختر پسری و مابقی از آن خواهر میت است. هنگامی‌که پرسشگر برای بیان جواب ابن مسعود نزد ابوموسی می‌رود و ابوموسی پاسخ ابن مسعود را می‌بیند می‌گوید: تا زمانی که این حَبُر (یعنی عالم) در میان شماست، از من سؤال نپرسید.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39842/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27]</ref>


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    فهارس احادیث مرفوعه و ابواب کتاب به ترتیب در انتهای آن ذکر شده است. صفحات 13 تا 16 کتاب، حاوی رونوشت نسخه خطی کتاب است.
    فهارس احادیث مرفوعه و ابواب کتاب به ترتیب در انتهای آن ذکر شده است. صفحات 13 تا 16 کتاب، حاوی رونوشت نسخه خطی کتاب است.


    نکته قابل‎توجه در این کتاب این است که آن را باغَندی از اساتیدش از ثوری روایت می‎کند. در اینجا سؤال پیش می‎آید که آیا ثوری این کتاب را تصنیف کرده است یا باغندی آن را از روایت ثوری جمع کرده است؟ یا این‎که ثوری آن را تصنیف کرده ولی برای باغندی فراهم نشده که همه آن را از شیخ واحد استماع کند و ازاین‎رو متفرقاً آن را استماع کرده است؟ و سؤال دیگر این‎که آیا این کتاب از کتاب الجامع وی گرفته شده؟ اگر این‎طور است از جامع کبیر گرفته شده یا صغیر؟ درهرحال پاسخ به این پرسش‎ها در نهایت سختی است.<ref>ر.ک: همان، ص5</ref>
    نکته قابل‌توجه در این کتاب این است که آن را باغَندی از اساتیدش از ثوری روایت می‌کند. در اینجا سؤال پیش می‌آید که آیا ثوری این کتاب را تصنیف کرده است یا باغندی آن را از روایت ثوری جمع کرده است؟ یا این‌که ثوری آن را تصنیف کرده ولی برای باغندی فراهم نشده که همه آن را از شیخ واحد استماع کند و ازاین‌رو متفرقاً آن را استماع کرده است؟ و سؤال دیگر این‌که آیا این کتاب از کتاب الجامع وی گرفته شده؟ اگر این‎طور است از جامع کبیر گرفته شده یا صغیر؟ درهرحال پاسخ به این پرسش‌ها در نهایت سختی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39842/1/5 ر.ک: همان، ص5]</ref>


    این کتاب از روی نسخه خطی کتابخانه ظاهریه در مجموعه 38 / ق 27-36 گرفته شده است.<ref>ر.ک: همان</ref>
    این کتاب از روی نسخه خطی کتابخانه ظاهریه در مجموعه 38 / ق 27-36 گرفته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39842/1/5 ر.ک: همان]</ref>


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>


    ==منبع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه و متن کتاب.
    # مقدمه و متن کتاب.
    # سبحانی تبریزی، جعفر، عول در فرائض، مجله فقه اهل‎بیت، پاییز 1387، شماره 55؛ درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز) به آدرس:
    #[[:noormags:359578|بحانی تبریزی، جعفر، عول در فرائض، مجله فقه اهل‎‌بیت، پاییز 1387، شماره 55؛ درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)]].
    https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/359578


    == وابسته‌ها ==
     
    ==وابسته‌ها==
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    {{وابسته‌ها}}
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:قربانی-باقی زاده]]
    [[رده:25 تیر الی 24 مرداد (98)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۲۲

    ‏الفرائض
    الفرائض
    پدیدآورانثوری، سفیان بن سعید (نويسنده) حداد، محمود بن محمد (زیر نظر)
    ناشردار العاصمة
    مکان نشرعربستان - رياض
    سال نشرمجلد1: 1410ق,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الفرائض، اثر ابوعبدالله سفیان بن سعید ثوری (97-161ق) کتابی است در یک جلد به زبان عربی با موضوع حدیث و فقه. نویسنده در این کتاب به بیان شقوق مختلف مباحث مربوط به ارث و سهم هریک از اقربا و اقوام در آن می‌پردازد. این کتاب به روایت محمد بن سلیمان بن حارث واسطی از شیوخش از نویسنده است و با تخریج ابوعبدالله عبدالعزیز بن عبدالله هلیل تحت اشراف ابوعبدالله محمود بن محمد حداد، چاپ شده است.

    ساختار

    کتاب دارای مقدمه محقق و محتوای مطالب در 91 روایت است.

    گزارش محتوا

    کتاب با بیان اصول و مسائل فرائض در ارث شروع می‌شود و سپس به ترتیب به بیان مسائل مربوط به سهم‌الارث در فرض‎های متفاوت مانند اکدریه (صورت این مسئله چنین است‎: هنگامی‌که زن بمیرد و شوهر، مادر، خواهر و جد او زنده باشند، در این صورت سهم زوج نصف و سهم مادر یک‎سوم و سهم خواهر نصف و سهم جد یک‎ششم ‎ ‎مال است‎. گفته‎ شده این مسئله ازاین‌جهت به مسئله اکدریه مشهور شده است که عبدالملک بن مروان آن را از فردى به نام اکدر پرسید. فتاواى فقهاى اهل سنت بلکه‎ تابعین‎ در‎ این مسئله مختلف است. این‎ مسئله‎ از‎ فروع عول است، حتى اگر قائل نباشیم که جد متوفا در اینجا سهمى دارد؛ زیرا سهم زوج یک‎دوم و سهم خواهر‎ یک‎دوم‎ و سهم مادر یک‎سوم است و درنتیجه ترکه‎ گنجایش‎ این فروض را ندارد، چه رسد به این‌که یک‎ششم مال را هم از آن جد بدانیم.)[۱] ارث همسر و پدر و مادر، دختر و نوه دختر پسری و خواهر، خوهران مادری و مادر، دختر و خواهر، همسر و مادر و برادران، دختر برادر و عمه، عموزادگانی که یکی‌شان پدری باشد، جد، جده، و موالی، می‌پردازد. مثلاً در یکی از فرض‎های کتاب که با عنوان «باب ابنة و ابنة ابن و أخت» می‌خوانیم: حدثنا عبدالوهاب بن عیسی الواسطی، ثنا ابن مهدی، عن سفیان الثوری، عن أبی قیس، عن هزیل بن شرحبیل قال: جاء رجل، إلی أبی موسی الأشعری، فسأله عن ابنة و ابنة ابن و أخت؟ فقال: للبنت النصف، و لابنة الابن النصف: و ائت عبدالله بن مسعود فإنه سیتابعنا ثم ائتنی.

    فأتی عبدالله فسأله فقال: قد ضللت إذا و ما أنا من المهتدین، لأقضین فیها بقضاء رسول‌الله صلی‌الله‌علیه [و آله] و سلم: للبنت النصف و لابنة الابن السدس و ما بقی فللأخت.

    فأتی ابا موسی فأخبره فقال: لا تسألونی عن شئ مادام هذا الحبر فیکم. ماجرای این روایت درباره تقسیم ارث در فرضی است که وارثان یک دختر، نوه دختر پسری و یک خواهر باشند. در این روایت ابتدا ابوموسی اشعری به سؤال‌کننده می‌گوید: نیمی را باید به دختر داد و نیم دیگر را به نوه دختر پسری. ولی وی را به عبدالله بن مسعود نیز ارجاع می‌دهد تا مسئله را از او بپرسد: عبدالله مسعود که پیش‎تر همین حکم را می‌داده متوجه می‌شود که اشتباه می‌کرده و لذا حکم درست را این‌گونه بیان می‌دارد که: نیمی را باید به دختر داد و یک‎ششم را به نوه دختر پسری و مابقی از آن خواهر میت است. هنگامی‌که پرسشگر برای بیان جواب ابن مسعود نزد ابوموسی می‌رود و ابوموسی پاسخ ابن مسعود را می‌بیند می‌گوید: تا زمانی که این حَبُر (یعنی عالم) در میان شماست، از من سؤال نپرسید.[۲]

    وضعیت کتاب

    فهارس احادیث مرفوعه و ابواب کتاب به ترتیب در انتهای آن ذکر شده است. صفحات 13 تا 16 کتاب، حاوی رونوشت نسخه خطی کتاب است.

    نکته قابل‌توجه در این کتاب این است که آن را باغَندی از اساتیدش از ثوری روایت می‌کند. در اینجا سؤال پیش می‌آید که آیا ثوری این کتاب را تصنیف کرده است یا باغندی آن را از روایت ثوری جمع کرده است؟ یا این‌که ثوری آن را تصنیف کرده ولی برای باغندی فراهم نشده که همه آن را از شیخ واحد استماع کند و ازاین‌رو متفرقاً آن را استماع کرده است؟ و سؤال دیگر این‌که آیا این کتاب از کتاب الجامع وی گرفته شده؟ اگر این‎طور است از جامع کبیر گرفته شده یا صغیر؟ درهرحال پاسخ به این پرسش‌ها در نهایت سختی است.[۳]

    این کتاب از روی نسخه خطی کتابخانه ظاهریه در مجموعه 38 / ق 27-36 گرفته شده است.[۴]

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. بحانی تبریزی، جعفر، عول در فرائض، مجله فقه اهل‎‌بیت، پاییز 1387، شماره 55؛ درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).


    وابسته‌ها