دربند نامه جدید: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
     
    (۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
    خط ۲۱: خط ۲۱:
    | شابک =978-964-8700-34-3
    | شابک =978-964-8700-34-3
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11260
    | کتابخوان همراه نور =11260
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۲۷: خط ۲۸:
    }}
    }}


    '''دربندنامه جديد'''، تأليف ميرزا حيدر وزير اُف نویسنده روسى است كه توسط [[کیان‌فر، جمشید|جمشيد كيانفر]] به فارسى ترجمه و در يك مجلد منتشر شده است. به گفته نویسنده آنچه در كتب تواريخ قديمه ديده و خوانده در اين اثر درج و تأليف نموده و آثار و اخبار امم سالفه را ذكر كرده است.اهميت اثر حاضر، بخش پايانی آن است؛ به ويژه از آمدن پطر اول به دربند و توجه روس‌ها بدين شهر تاریخی، و وقايعي كه در تاريخ معاصر ايران منجر به جدا شدن اين شهر از ايران شد.
    '''دربندنامه جدید'''، تألیف میرزا حیدر وزیر اُف نویسنده روسى است که توسط [[کیان‌فر، جمشید|جمشید کیانفر]] به فارسى ترجمه و در یک مجلد منتشر شده است. به گفته نویسنده آنچه در کتب تواریخ قدیمه دیده و خوانده در این اثر درج و تألیف نموده و آثار و اخبار امم سالفه را ذکر کرده است.اهمیت اثر حاضر، بخش پایانی آن است؛ به ویژه از آمدن پطر اول به دربند و توجه روس‌ها بدین شهر تاریخی، و وقایعی که در تاریخ معاصر ایران منجر به جدا شدن این شهر از ایران شد.


    == ساختار==
    == ساختار==
    كتاب؛ مشتمل بر يك پيش‌گفتار، 19 فقره و يك بخش تعليقات است. پيش‌گفتار كتاب حاوى مطالب مفيدى درباره كتاب است. مطالب فقرات از 733 سال پيش از ميلاد مسيح آغاز و تا زمان نادرشاه به ترتيب زمانى ادامه مى‌يابد. در بخش تعليقات نيز توضيحات مفيدى به قلم مترجم ارائه شده است.
    کتاب؛ مشتمل بر یک پیش‌گفتار، 19 فقره و یک بخش تعلیقات است. پیش‌گفتار کتاب حاوى مطالب مفیدى درباره کتاب است. مطالب فقرات از 733 سال پیش از میلاد مسیح آغاز و تا زمان نادرشاه به ترتیب زمانى ادامه مى‌یابد. در بخش تعلیقات نیز توضیحات مفیدى به قلم مترجم ارائه شده است.


    == گزارش محتوا==
    == گزارش محتوا==
    در پيش‌گفتار كتاب بر احياء نسخه‌هاى خطى به عنوان حامل فرهنگ پرمايه اسلام و ايران و كارنامه دانشمندان و نوابغ و هويتنامه ما ايرانيان تأكيد شده و چنين آمده است: «با همه كوشش‌هايى كه در سال‌هاى اخير براى شناسايى اين ذخاير مكتوب و تحقيق و تتبّع در آنها انجام گرفته و صدها كتاب و رساله ارزشمند انتشار يافته، هنوز كار ناكرده بسيار است و هزاران كتاب و رساله خطى موجود در كتابخانه‌هاى داخل و خارج كشور شناسانده و منتشر نشده است. بسيارى از متون نيز، اگر چه بارها به طبع رسيده، منطبق بر روش علمى نيست و به تحقيق و تصحيح مجدّد نياز دارد». در ادامه پيش‌گفتار، اثر حاضر به عنوان يك نمونه از اين رساله‌ها قلمداد شده است.
    در پیش‌گفتار کتاب بر احیاء نسخه‌هاى خطى به عنوان حامل فرهنگ پرمایه اسلام و ایران و کارنامه دانشمندان و نوابغ و هویتنامه ما ایرانیان تأکید شده و چنین آمده است: «با همه کوشش‌هایى که در سال‌هاى اخیر براى شناسایى این ذخایر مکتوب و تحقیق و تتبّع در آنها انجام گرفته و صدها کتاب و رساله ارزشمند انتشار یافته، هنوز کار ناکرده بسیار است و هزاران کتاب و رساله خطى موجود در کتابخانه‌هاى داخل و خارج کشور شناسانده و منتشر نشده است. بسیارى از متون نیز، اگر چه بارها به طبع رسیده، منطبق بر روش علمى نیست و به تحقیق و تصحیح مجدّد نیاز دارد». در ادامه پیش‌گفتار، اثر حاضر به عنوان یک نمونه از این رساله‌ها قلمداد شده است.


    دربند يا «باب الابواب» امروزه در محدوده جغرافيايى داغستان در روسيه قرار داد و روس‌ها از آن به دِربِنت ياد مى‌كنند و از شهرهاى صنعتى و مركز فرهنگى داغستان است. مؤلف بناي شهر دربند را به گشتاسب پادشاه افسانه‌اي و اسطوره‌اي نسبت میدهد.
    دربند یا «باب الابواب» امروزه در محدوده جغرافیایى داغستان در روسیه قرار داد و روس‌ها از آن به دِربِنت یاد مى‌کنند و از شهرهاى صنعتى و مرکز فرهنگى داغستان است. مؤلف بنای شهر دربند را به گشتاسب پادشاه افسانه‌ای و اسطوره‌ای نسبت میدهد.


    از منظر تاريخى ناحيه اطراف دربند در ايام باستانى «آلبانيا» نام داشت و گردنه باريك بين دريا و كوه‌هاى قفقاز در محل دربند در ايام باستانى تنگه خزر يا دروازه خزر يا دروازه آلبانيا ناميده مى‌شد. گردنه دربند از روزگار باستان و هم در دوره اسلامى براى دفاع از حملات مهاجمين شمالى اهميت به سزائى داشت.
    از منظر تاریخى ناحیه اطراف دربند در ایام باستانى «آلبانیا» نام داشت و گردنه باریک بین دریا و کوه‌هاى قفقاز در محل دربند در ایام باستانى تنگه خزر یا دروازه خزر یا دروازه آلبانیا نامیده مى‌شد. گردنه دربند از روزگار باستان و هم در دوره اسلامى براى دفاع از حملات مهاجمین شمالى اهمیت به سزائى داشت.


    تاريخ بناى دربند و مستحكم كردن گردنه دربند به درستى معلوم نيست، آن چه به طور يقين با تاريخ منطبق است، آنست كه پس از آن كه قباد ساسانى تجديد بناى شهر نمود، خسرو انوشيروان ديوارى به طول هفت فرسنگ از كوه به دريا، دربند را مستحكم كرد. بناى ديوار چنان افسانه‌اى شد كه برخى از مورخان و جغرافى‌نويسان آن را همان سدسكندر شمرده‌اند.
    تاریخ بناى دربند و مستحکم کردن گردنه دربند به درستى معلوم نیست، آن چه به طور یقین با تاریخ منطبق است، آنست که پس از آن که قباد ساسانى تجدید بناى شهر نمود، خسرو انوشیروان دیوارى به طول هفت فرسنگ از کوه به دریا، دربند را مستحکم کرد. بناى دیوار چنان افسانه‌اى شد که برخى از مورخان و جغرافى‌نویسان آن را همان سدسکندر شمرده‌اند.


    از روزگار باستان و اين كه بناى شهر به دست چه كسى و در چه تاريخى بود، اطلاع چندانى در دست نيست؛ اما شهر دربند را معمولا با شهر باستانى آلبانا پايتخت آلبانيا يكى شمرده‌اند كه بعد به ارّان شهرت يافت.
    از روزگار باستان و این که بناى شهر به دست چه کسى و در چه تاریخى بود، اطلاع چندانى در دست نیست؛ اما شهر دربند را معمولا با شهر باستانى آلبانا پایتخت آلبانیا یکى شمرده‌اند که بعد به ارّان شهرت یافت.


    بيشترين اطلاعات ما درباره دربند از دوره اسلامى است و از سال 22ق نخستين بار مسلمانان به دربند رسيدند، در اين ايام دربند در اختيار ايرانيان بود و نظاميان ايرانى از اين شهر به دفاع برخاستند، نيرويى كه در گذشته با خزران به منازعه مى‌پرداختند.
    بیشترین اطلاعات ما درباره دربند از دوره اسلامى است و از سال 22ق نخستین بار مسلمانان به دربند رسیدند، در این ایام دربند در اختیار ایرانیان بود و نظامیان ایرانى از این شهر به دفاع برخاستند، نیرویى که در گذشته با خزران به منازعه مى‌پرداختند.


    براساس نوشته مورخان اسلامى در زمان خليفه دوم سپاهى به سردارى سراقة بن عمرو به معاونت عبدالرحمان بن ربيعه، كه اين هر دو به ذو النور/ذو النون مشهور بودند، دربند را فتح نمودند.
    براساس نوشته مورخان اسلامى در زمان خلیفه دوم سپاهى به سردارى سراقة بن عمرو به معاونت عبدالرحمان بن ربیعه، که این هر دو به ذو النور/ذو النون مشهور بودند، دربند را فتح نمودند.


    در سال‌هاى بعد؛ يعنى سال 30 و 31ق دربنديان و خزران بر سپاه مسلمين شوريدند. اين شورش‌ها پيوسته ادامه داشت تا اين كه در سال 91ق وليد بن عبدالملك خليفه اموى عموى خود محمد بن مروان مشهور به ابوسلمه را از فرمانروايى ارمنستان و جزيره عزل كرد و برادرش مسلمة بن عبدالملك را به جاى او برگزيد و مسلمه در مملكت آذربايجان به جنگ تركان و خزران رفت و تا دربند پيشروى و شهرها و قلعه‌ها را فتح كرد.
    در سال‌هاى بعد؛ یعنى سال 30 و 31ق دربندیان و خزران بر سپاه مسلمین شوریدند. این شورش‌ها پیوسته ادامه داشت تا این که در سال 91ق ولید بن عبدالملک خلیفه اموى عموى خود محمد بن مروان مشهور به ابوسلمه را از فرمانروایى ارمنستان و جزیره عزل کرد و برادرش مسلمة بن عبدالملک را به جاى او برگزید و مسلمه در مملکت آذربایجان به جنگ ترکان و خزران رفت و تا دربند پیشروى و شهرها و قلعه‌ها را فتح کرد.


    با ضعف خلفاى عباسى در سده چهارم شروانشاهان بر دربند تسلط يافتند و امراى دربند مدتى را به دست نشاندگى و مقطعى را به استقلال حكومت می‌كردند.
    با ضعف خلفاى عباسى در سده چهارم شروانشاهان بر دربند تسلط یافتند و امراى دربند مدتى را به دست نشاندگى و مقطعى را به استقلال حکومت می‌کردند.


    در عصر ايلخانان مغول دربند گاه در تصرف شروانشاهان و زمانى حكام مستقل بر دربند حكم مى‌راندند، گر چه اميرتيمور گوركان در يورش هفت ساله خود به ايران، دربند را تسخير كرد؛ اما چنانكه در همين رساله آمده آن را به شروانشاهان واگذاشت.
    در عصر ایلخانان مغول دربند گاه در تصرف شروانشاهان و زمانى حکام مستقل بر دربند حکم مى‌راندند، گر چه امیرتیمور گورکان در یورش هفت ساله خود به ایران، دربند را تسخیر کرد؛ اما چنانکه در همین رساله آمده آن را به شروانشاهان واگذاشت.


    در دوره تركمانان، شيخ جنيد و شيخ حيدر هر يك چند نوبت به دربند و قلمرو شروانشاهان لشكر كشيده با آنان جنگيديد. گر چه شيخ حيدر به دست تركمانان آق قوينلو كه به كمك شروانشاه آمده بود، كشته شد؛ اما فرزندش شاه اسماعيل بنيانگذار سلسله صفويه در 915ق دربند و شروان را تسخير كرد و از اين تاريخ دربند تابع حاكم شروان بود تا اين كه در 986ق دربند به دست تركان عثمانى افتاد، و شاه عباس صفوى به سال 1015ق آن را از تركان بازستاند.
    در دوره ترکمانان، شیخ جنید و شیخ حیدر هر یک چند نوبت به دربند و قلمرو شروانشاهان لشکر کشیده با آنان جنگیدید. گر چه شیخ حیدر به دست ترکمانان آق قوینلو که به کمک شروانشاه آمده بود، کشته شد؛ اما فرزندش شاه اسماعیل بنیانگذار سلسله صفویه در 915ق دربند و شروان را تسخیر کرد و از این تاریخ دربند تابع حاکم شروان بود تا این که در 986ق دربند به دست ترکان عثمانى افتاد، و شاه عباس صفوى به سال 1015ق آن را از ترکان بازستاند.


    در اواخر سلسله صفويه، پطركبير در سال 1136ق بر دربند دست يافت؛ ولى نادرشاه افشار آن جا را در 1147ق به ايران برگرداند، بعد از نادرشاه، دربند يك چند استقلالى يافت، ليكن در ايام حكومت فتحعلى‌خان باكوئى و پسرش شيخ عليخان به دست روس‌ها افتاد و سرانجام به موجب عهدنامه گلستان جزو قلمرو روسيه تزارى شد.
    در اواخر سلسله صفویه، پطرکبیر در سال 1136ق بر دربند دست یافت؛ ولى نادرشاه افشار آن جا را در 1147ق به ایران برگرداند، بعد از نادرشاه، دربند یک چند استقلالى یافت، لیکن در ایام حکومت فتحعلى‌خان باکوئى و پسرش شیخ علیخان به دست روس‌ها افتاد و سرانجام به موجب عهدنامه گلستان جزو قلمرو روسیه تزارى شد.


    اكثر جغرافى‌نويسان درباره بابالابواب يا دربند مطالبى نوشته‌اند. صاحب حدودالعالم در سده چهارم از اين شهر به دربند خزران ياد كرده و مى‌نويسد:
    اکثر جغرافى‌نویسان درباره بابالابواب یا دربند مطالبى نوشته‌اند. صاحب حدودالعالم در سده چهارم از این شهر به دربند خزران یاد کرده و مى‌نویسد:


    «شهرى است بر كران دريا، ميان اين شهر و بر دريا زنجيرى كشيده‌اند عظيم، چنانك هيچ كشتى اندر نتوان آمدن، مگر به دستورى، و اين زنجير اندر ديوارها بسته است محكم، كى از سنگ و ارزيز كرده‌اند. و از وى جامه كتان و زعفران خيزد و آن جا بندگان افتد از هر جنسى از آن كافران كى پيوسته اويند».
    «شهرى است بر کران دریا، میان این شهر و بر دریا زنجیرى کشیده‌اند عظیم، چنانک هیچ کشتى اندر نتوان آمدن، مگر به دستورى، و این زنجیر اندر دیوارها بسته است محکم، کى از سنگ و ارزیز کرده‌اند. و از وى جامه کتان و زعفران خیزد و آن جا بندگان افتد از هر جنسى از آن کافران کى پیوسته اویند».


    در سده چهارم [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|استخرى]] در ممالك و مسالك درباره دربند مى‌نويسد:
    در سده چهارم [[اصطخری، ابراهیم بن محمد|استخرى]] در ممالک و مسالک درباره دربند مى‌نویسد:


    «و اما بابالابواب شهرى است بر كناره درياى طبرستان مبنى و آن بزرگتر از اردبيل است با زراعت و خصب و راحت بسيار، و در نفس شهر ميوه كمتر مى‌باشد الا از مواضع و نواحى كه نزدیک آن است، در آن نقل مى‌كنند و لنگرهاى كشتى در ميانه آن مى‌باشد».
    «و اما بابالابواب شهرى است بر کناره دریاى طبرستان مبنى و آن بزرگتر از اردبیل است با زراعت و خصب و راحت بسیار، و در نفس شهر میوه کمتر مى‌باشد الا از مواضع و نواحى که نزدیک آن است، در آن نقل مى‌کنند و لنگرهاى کشتى در میانه آن مى‌باشد».


    از ميان جغرافى‌نويسان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در معجم‌البلدان و زكريا قزوينى در آثارالبلاد مفصل‌ترين مطالب را درباره دربند مى‌نويسند كه هر دو از نظر محتوايى بسيار بهم نزدیک ند كه از ميان آن دو نقل همه مطالب آثارالبلاد قزوينى به نقل از ترجمه محمد بن مراد بن عبدالرحمان در سده يازدهم هجرى خالى از فايده نيست:
    از میان جغرافى‌نویسان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت حموى]] در معجم‌البلدان و زکریا قزوینى در آثارالبلاد مفصل‌ترین مطالب را درباره دربند مى‌نویسند که هر دو از نظر محتوایى بسیار بهم نزدیک ند که از میان آن دو نقل همه مطالب آثارالبلاد قزوینى به نقل از ترجمه محمد بن مراد بن عبدالرحمان در سده یازدهم هجرى خالى از فایده نیست:


    «باب‌الابواب مدينه‌اى است، عجيبه بر كنار بحر خزر بنايش همه از سنگ است. آب دريا به ديوارش مى‌رسد. طول آن دو ثلث فرسنگ و عرض آن يك تير پرتاب. بر آن درياهاى است از آهن. و آن را برج‌هايى است بلند و بر هر برجى مسجدى است از براى جمعى از ارباب سعادت كه به تحصيل علوم دينى اشتغال مى‌نمايند. و بر بالاى قلعه نگهبانان‌اند كه از ورود دشمن آگاه باشند».
    «باب‌الابواب مدینه‌اى است، عجیبه بر کنار بحر خزر بنایش همه از سنگ است. آب دریا به دیوارش مى‌رسد. طول آن دو ثلث فرسنگ و عرض آن یک تیر پرتاب. بر آن دریاهاى است از آهن. و آن را برج‌هایى است بلند و بر هر برجى مسجدى است از براى جمعى از ارباب سعادت که به تحصیل علوم دینى اشتغال مى‌نمایند. و بر بالاى قلعه نگهبانان‌اند که از ورود دشمن آگاه باشند».


    از ديگر جغرافى‌نويسان محمدتقى حكيم در اواخر سده سيزدهم و اوايل سده چهاردهم به دربند توجه داشته و در كتاب گنج دانش خود؛ همچون قزوينى و حموى مفصل به شرح باب الابواب يا دربند پرداخته، و به طور تقريبى نوشته جميع جغرافيانويسان گذشته را به طور پراكنده، در اثر خود جمع كرده و مطالب تازه‌اى از سياحان به ويژه روسى در كتاب خود آورده كه جالب توجه و خواندنى است.
    از دیگر جغرافى‌نویسان محمدتقى حکیم در اواخر سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم به دربند توجه داشته و در کتاب گنج دانش خود؛ همچون قزوینى و حموى مفصل به شرح باب الابواب یا دربند پرداخته، و به طور تقریبى نوشته جمیع جغرافیانویسان گذشته را به طور پراکنده، در اثر خود جمع کرده و مطالب تازه‌اى از سیاحان به ویژه روسى در کتاب خود آورده که جالب توجه و خواندنى است.


    ==وضعيت==
    ==وضعیت==




    در ابتداى اثر فهرست مطالب و در انتها نيز تعليقات به قلم جمشيد كيانفر و نمايه عام به ترتيب حروف الفبا آمده است.
    در ابتداى اثر فهرست مطالب و در انتها نیز تعلیقات به قلم [[کیان‌فر، جمشید|جمشید کیانفر]] و نمایه عام به ترتیب حروف الفبا آمده است.


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن کتاب.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}






    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:تاریخ (عمومی)]]
    [[رده:روسیه، اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری‌های شوروی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۱:۲۸

    دربند نامه جدید
    دربند نامه جدید
    پدیدآورانمحمد زاده، نوری (محقق)

    وزیر اف، میرزا حیدر (نویسنده)

    کیان‌فر، جمشید (محقق)
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ1
    شابک978-964-8700-34-3
    موضوعدربند قفقاز - تاریخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DK‎‏ ‎‏11‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏4‎‏و‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دربندنامه جدید، تألیف میرزا حیدر وزیر اُف نویسنده روسى است که توسط جمشید کیانفر به فارسى ترجمه و در یک مجلد منتشر شده است. به گفته نویسنده آنچه در کتب تواریخ قدیمه دیده و خوانده در این اثر درج و تألیف نموده و آثار و اخبار امم سالفه را ذکر کرده است.اهمیت اثر حاضر، بخش پایانی آن است؛ به ویژه از آمدن پطر اول به دربند و توجه روس‌ها بدین شهر تاریخی، و وقایعی که در تاریخ معاصر ایران منجر به جدا شدن این شهر از ایران شد.

    ساختار

    کتاب؛ مشتمل بر یک پیش‌گفتار، 19 فقره و یک بخش تعلیقات است. پیش‌گفتار کتاب حاوى مطالب مفیدى درباره کتاب است. مطالب فقرات از 733 سال پیش از میلاد مسیح آغاز و تا زمان نادرشاه به ترتیب زمانى ادامه مى‌یابد. در بخش تعلیقات نیز توضیحات مفیدى به قلم مترجم ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    در پیش‌گفتار کتاب بر احیاء نسخه‌هاى خطى به عنوان حامل فرهنگ پرمایه اسلام و ایران و کارنامه دانشمندان و نوابغ و هویتنامه ما ایرانیان تأکید شده و چنین آمده است: «با همه کوشش‌هایى که در سال‌هاى اخیر براى شناسایى این ذخایر مکتوب و تحقیق و تتبّع در آنها انجام گرفته و صدها کتاب و رساله ارزشمند انتشار یافته، هنوز کار ناکرده بسیار است و هزاران کتاب و رساله خطى موجود در کتابخانه‌هاى داخل و خارج کشور شناسانده و منتشر نشده است. بسیارى از متون نیز، اگر چه بارها به طبع رسیده، منطبق بر روش علمى نیست و به تحقیق و تصحیح مجدّد نیاز دارد». در ادامه پیش‌گفتار، اثر حاضر به عنوان یک نمونه از این رساله‌ها قلمداد شده است.

    دربند یا «باب الابواب» امروزه در محدوده جغرافیایى داغستان در روسیه قرار داد و روس‌ها از آن به دِربِنت یاد مى‌کنند و از شهرهاى صنعتى و مرکز فرهنگى داغستان است. مؤلف بنای شهر دربند را به گشتاسب پادشاه افسانه‌ای و اسطوره‌ای نسبت میدهد.

    از منظر تاریخى ناحیه اطراف دربند در ایام باستانى «آلبانیا» نام داشت و گردنه باریک بین دریا و کوه‌هاى قفقاز در محل دربند در ایام باستانى تنگه خزر یا دروازه خزر یا دروازه آلبانیا نامیده مى‌شد. گردنه دربند از روزگار باستان و هم در دوره اسلامى براى دفاع از حملات مهاجمین شمالى اهمیت به سزائى داشت.

    تاریخ بناى دربند و مستحکم کردن گردنه دربند به درستى معلوم نیست، آن چه به طور یقین با تاریخ منطبق است، آنست که پس از آن که قباد ساسانى تجدید بناى شهر نمود، خسرو انوشیروان دیوارى به طول هفت فرسنگ از کوه به دریا، دربند را مستحکم کرد. بناى دیوار چنان افسانه‌اى شد که برخى از مورخان و جغرافى‌نویسان آن را همان سدسکندر شمرده‌اند.

    از روزگار باستان و این که بناى شهر به دست چه کسى و در چه تاریخى بود، اطلاع چندانى در دست نیست؛ اما شهر دربند را معمولا با شهر باستانى آلبانا پایتخت آلبانیا یکى شمرده‌اند که بعد به ارّان شهرت یافت.

    بیشترین اطلاعات ما درباره دربند از دوره اسلامى است و از سال 22ق نخستین بار مسلمانان به دربند رسیدند، در این ایام دربند در اختیار ایرانیان بود و نظامیان ایرانى از این شهر به دفاع برخاستند، نیرویى که در گذشته با خزران به منازعه مى‌پرداختند.

    براساس نوشته مورخان اسلامى در زمان خلیفه دوم سپاهى به سردارى سراقة بن عمرو به معاونت عبدالرحمان بن ربیعه، که این هر دو به ذو النور/ذو النون مشهور بودند، دربند را فتح نمودند.

    در سال‌هاى بعد؛ یعنى سال 30 و 31ق دربندیان و خزران بر سپاه مسلمین شوریدند. این شورش‌ها پیوسته ادامه داشت تا این که در سال 91ق ولید بن عبدالملک خلیفه اموى عموى خود محمد بن مروان مشهور به ابوسلمه را از فرمانروایى ارمنستان و جزیره عزل کرد و برادرش مسلمة بن عبدالملک را به جاى او برگزید و مسلمه در مملکت آذربایجان به جنگ ترکان و خزران رفت و تا دربند پیشروى و شهرها و قلعه‌ها را فتح کرد.

    با ضعف خلفاى عباسى در سده چهارم شروانشاهان بر دربند تسلط یافتند و امراى دربند مدتى را به دست نشاندگى و مقطعى را به استقلال حکومت می‌کردند.

    در عصر ایلخانان مغول دربند گاه در تصرف شروانشاهان و زمانى حکام مستقل بر دربند حکم مى‌راندند، گر چه امیرتیمور گورکان در یورش هفت ساله خود به ایران، دربند را تسخیر کرد؛ اما چنانکه در همین رساله آمده آن را به شروانشاهان واگذاشت.

    در دوره ترکمانان، شیخ جنید و شیخ حیدر هر یک چند نوبت به دربند و قلمرو شروانشاهان لشکر کشیده با آنان جنگیدید. گر چه شیخ حیدر به دست ترکمانان آق قوینلو که به کمک شروانشاه آمده بود، کشته شد؛ اما فرزندش شاه اسماعیل بنیانگذار سلسله صفویه در 915ق دربند و شروان را تسخیر کرد و از این تاریخ دربند تابع حاکم شروان بود تا این که در 986ق دربند به دست ترکان عثمانى افتاد، و شاه عباس صفوى به سال 1015ق آن را از ترکان بازستاند.

    در اواخر سلسله صفویه، پطرکبیر در سال 1136ق بر دربند دست یافت؛ ولى نادرشاه افشار آن جا را در 1147ق به ایران برگرداند، بعد از نادرشاه، دربند یک چند استقلالى یافت، لیکن در ایام حکومت فتحعلى‌خان باکوئى و پسرش شیخ علیخان به دست روس‌ها افتاد و سرانجام به موجب عهدنامه گلستان جزو قلمرو روسیه تزارى شد.

    اکثر جغرافى‌نویسان درباره بابالابواب یا دربند مطالبى نوشته‌اند. صاحب حدودالعالم در سده چهارم از این شهر به دربند خزران یاد کرده و مى‌نویسد:

    «شهرى است بر کران دریا، میان این شهر و بر دریا زنجیرى کشیده‌اند عظیم، چنانک هیچ کشتى اندر نتوان آمدن، مگر به دستورى، و این زنجیر اندر دیوارها بسته است محکم، کى از سنگ و ارزیز کرده‌اند. و از وى جامه کتان و زعفران خیزد و آن جا بندگان افتد از هر جنسى از آن کافران کى پیوسته اویند».

    در سده چهارم استخرى در ممالک و مسالک درباره دربند مى‌نویسد:

    «و اما بابالابواب شهرى است بر کناره دریاى طبرستان مبنى و آن بزرگتر از اردبیل است با زراعت و خصب و راحت بسیار، و در نفس شهر میوه کمتر مى‌باشد الا از مواضع و نواحى که نزدیک آن است، در آن نقل مى‌کنند و لنگرهاى کشتى در میانه آن مى‌باشد».

    از میان جغرافى‌نویسان یاقوت حموى در معجم‌البلدان و زکریا قزوینى در آثارالبلاد مفصل‌ترین مطالب را درباره دربند مى‌نویسند که هر دو از نظر محتوایى بسیار بهم نزدیک ند که از میان آن دو نقل همه مطالب آثارالبلاد قزوینى به نقل از ترجمه محمد بن مراد بن عبدالرحمان در سده یازدهم هجرى خالى از فایده نیست:

    «باب‌الابواب مدینه‌اى است، عجیبه بر کنار بحر خزر بنایش همه از سنگ است. آب دریا به دیوارش مى‌رسد. طول آن دو ثلث فرسنگ و عرض آن یک تیر پرتاب. بر آن دریاهاى است از آهن. و آن را برج‌هایى است بلند و بر هر برجى مسجدى است از براى جمعى از ارباب سعادت که به تحصیل علوم دینى اشتغال مى‌نمایند. و بر بالاى قلعه نگهبانان‌اند که از ورود دشمن آگاه باشند».

    از دیگر جغرافى‌نویسان محمدتقى حکیم در اواخر سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم به دربند توجه داشته و در کتاب گنج دانش خود؛ همچون قزوینى و حموى مفصل به شرح باب الابواب یا دربند پرداخته، و به طور تقریبى نوشته جمیع جغرافیانویسان گذشته را به طور پراکنده، در اثر خود جمع کرده و مطالب تازه‌اى از سیاحان به ویژه روسى در کتاب خود آورده که جالب توجه و خواندنى است.

    وضعیت

    در ابتداى اثر فهرست مطالب و در انتها نیز تعلیقات به قلم جمشید کیانفر و نمایه عام به ترتیب حروف الفبا آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها