مقالات حول مباحث الألفاظ: تفاوت میان نسخهها
(لینک درون متنی) |
جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله == مقدمه و متن كتاب. رده:کتابشناسی' به '== منابع مقاله == مقدمه و متن كتاب. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =13949 | ||
| کتابخوان همراه نور =13949 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۴: | خط ۳۵: | ||
در مقدمه، چهارده مبحث مطرح شده است؛ مباحثى از قبيل فن مستقل نبودن اصول فقه، متصف شدن لفظ به كليت و جزئيت به اعتبار معنايش، وضع، دلالت و... | در مقدمه، چهارده مبحث مطرح شده است؛ مباحثى از قبيل فن مستقل نبودن اصول فقه، متصف شدن لفظ به كليت و جزئيت به اعتبار معنايش، وضع، دلالت و... | ||
در مقصد اول، مبحث اوامر و در مقصد دوم، مبحث نواهى و در مقصد سوم، مبحث مفاهيم و در مقصد چهارم، مبحث عام و خاص و در مقصد پنجم، مبحث مطلق و مقيد مطرح شده است. | در مقصد اول، مبحث اوامر<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8602/1/63 متن کتاب، ص63]</ref> و در مقصد دوم، مبحث نواهى<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8602/1/125 همان، ص125]</ref> و در مقصد سوم، مبحث مفاهيم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8602/1/149 همان، ص149]</ref> و در مقصد چهارم، مبحث عام و خاص<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8602/1/160 همان، ص160]</ref> و در مقصد پنجم، مبحث مطلق و مقيد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8602/1/185 همان، ص185]</ref> مطرح شده است. | ||
نمونهاى از كار مؤلف: | نمونهاى از كار مؤلف: | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
دلالت بر دو گونه است: 1. ذاتى؛ 2. وضعى. | دلالت بر دو گونه است: 1. ذاتى؛ 2. وضعى. | ||
اگر دلالت ذاتى، از راه نظر و تعقل حاصل شود، به آن دلالت عقلى گفته مىشود و در غير اين صورت به آن دلالت طبعى اطلاق مىگردد، | اگر دلالت ذاتى، از راه نظر و تعقل حاصل شود، به آن دلالت عقلى گفته مىشود و در غير اين صورت به آن دلالت طبعى اطلاق مىگردد، بنابراین دلالت بر سه قسم است: عقلى، طبعى و وضعى. | ||
علت نامگذارى دو دلالت عقلى و طبعى به اين نام، بدين علت است كه هر دو حاسه عاقله و طبع توانايى ادراك امور ذاتى را بالاستقلال دارا مىباشند و اين، بر خلاف دلالت جعلى(وضعى) است كه ادراك آن نياز به تعليم و تعلم دارد. | علت نامگذارى دو دلالت عقلى و طبعى به اين نام، بدين علت است كه هر دو حاسه عاقله و طبع توانايى ادراك امور ذاتى را بالاستقلال دارا مىباشند و اين، بر خلاف دلالت جعلى(وضعى) است كه ادراك آن نياز به تعليم و تعلم دارد. | ||
نویسنده، در ادامه، مىافزايد: لازم به ذكر است كه دلالت وضعيه لفظيه، تابع اراده متكلم مىباشد، چرا كه دلالت يك لفظ بر يك معنى، فرع وجود عليت بين طرفين يا اشتراك آن دو در علت است، لذا دلالت، در دلالت «انية» و «لمية» و دليل، در دليل«انى» و «لمى» منحصر گرديده است و مجرد وضع يك لفظ براى يك معنا، نه باعث مىشود كه موضوع، علت براى موضوعله باشد و نه معلول آن و نه مشترك با آن در علت، پس بهتنهايى موجب علم و دلالت نمىگردد و تنها باعث خطور و حضور در ذهن مىشود و عليت، فقط بين لفظ موضوع صادر شده از متكلم عارف به وضع، در مقام افاده و بين مراد وى ثابت مىباشد؛ چون در اينصورت، لفظ، از اراده متكلم منبعث مىگردد؛ بهگونه انبعاث معلول از علت خويش، پس با آن لفظ، بر اراده متكلم استدلال مىشود؛ بهگونه استدلال با معلول بر علتش و پس از دلالت بر مراد متكلم، در مرحله دوم، بر واقع دلالت مىكند اگر گوينده، معصوم يا مطلب بديهى و متكلم صادق باشد؛ چون در اينصورت، بين واقع و مراد متكلم، تلازم وجود دارد، پس مدلول اوليه لفظ، مراد گوينده و ضمير وى است... | نویسنده، در ادامه، مىافزايد: لازم به ذكر است كه دلالت وضعيه لفظيه، تابع اراده متكلم مىباشد، چرا كه دلالت يك لفظ بر يك معنى، فرع وجود عليت بين طرفين يا اشتراك آن دو در علت است، لذا دلالت، در دلالت «انية» و «لمية» و دليل، در دليل«انى» و «لمى» منحصر گرديده است و مجرد وضع يك لفظ براى يك معنا، نه باعث مىشود كه موضوع، علت براى موضوعله باشد و نه معلول آن و نه مشترك با آن در علت، پس بهتنهايى موجب علم و دلالت نمىگردد و تنها باعث خطور و حضور در ذهن مىشود و عليت، فقط بين لفظ موضوع صادر شده از متكلم عارف به وضع، در مقام افاده و بين مراد وى ثابت مىباشد؛ چون در اينصورت، لفظ، از اراده متكلم منبعث مىگردد؛ بهگونه انبعاث معلول از علت خويش، پس با آن لفظ، بر اراده متكلم استدلال مىشود؛ بهگونه استدلال با معلول بر علتش و پس از دلالت بر مراد متكلم، در مرحله دوم، بر واقع دلالت مىكند اگر گوينده، معصوم يا مطلب بديهى و متكلم صادق باشد؛ چون در اينصورت، بين واقع و مراد متكلم، تلازم وجود دارد، پس مدلول اوليه لفظ، مراد گوينده و ضمير وى است... | ||
==پانویس == | |||
<references/> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
خط ۵۲: | خط ۵۷: | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۸
مقالات حول مباحث الألفاظ | |
---|---|
پدیدآوران | بهبهانی، علی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | مباحث الفاظ |
ناشر | مکتبة البوذرجمهري (المصطفوي) |
مکان نشر | تهران - ایران |
چاپ | 1 |
موضوع | اصول فقه شیعه - قرن 14 مباحث الفاظ |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 164 /ب9م7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مقالات حول مباحث الألفاظ، از جمله تأليفات ارزشمند علامه محقق، آیتالله حاج سيد على آقا بهبهانى، به زبان عربى است كه در آن، مطالب مهمى از بحث الفاظ را به رشته تحرير درآورده است.
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و پنج مقصد است.
گزارش محتوا
در مقدمه، چهارده مبحث مطرح شده است؛ مباحثى از قبيل فن مستقل نبودن اصول فقه، متصف شدن لفظ به كليت و جزئيت به اعتبار معنايش، وضع، دلالت و...
در مقصد اول، مبحث اوامر[۱] و در مقصد دوم، مبحث نواهى[۲] و در مقصد سوم، مبحث مفاهيم[۳] و در مقصد چهارم، مبحث عام و خاص[۴] و در مقصد پنجم، مبحث مطلق و مقيد[۵] مطرح شده است.
نمونهاى از كار مؤلف:
بحث دلالت الفاظ، از جمله مباحثى است كه بهصورت قريب به اتفاق در همه كتابهاى اصولى، بهصورت گستردهاى درباره آن بحث شده است و هريك از اصوليين در اين زمينه رأى و نظر خود را بيان نموده است. آیتالله حاج سيد على آقا بهبهانى بعد از تعريف معناى دلالت مبنى بر اينكه اگر نسبت به امرى علم پيدا كرديم، ذهن به فهميدن مطلب ديگرى كشيده شود، راجع به اين موضوع اينگونه مىنويسد:
دلالت بر دو گونه است: 1. ذاتى؛ 2. وضعى.
اگر دلالت ذاتى، از راه نظر و تعقل حاصل شود، به آن دلالت عقلى گفته مىشود و در غير اين صورت به آن دلالت طبعى اطلاق مىگردد، بنابراین دلالت بر سه قسم است: عقلى، طبعى و وضعى.
علت نامگذارى دو دلالت عقلى و طبعى به اين نام، بدين علت است كه هر دو حاسه عاقله و طبع توانايى ادراك امور ذاتى را بالاستقلال دارا مىباشند و اين، بر خلاف دلالت جعلى(وضعى) است كه ادراك آن نياز به تعليم و تعلم دارد.
نویسنده، در ادامه، مىافزايد: لازم به ذكر است كه دلالت وضعيه لفظيه، تابع اراده متكلم مىباشد، چرا كه دلالت يك لفظ بر يك معنى، فرع وجود عليت بين طرفين يا اشتراك آن دو در علت است، لذا دلالت، در دلالت «انية» و «لمية» و دليل، در دليل«انى» و «لمى» منحصر گرديده است و مجرد وضع يك لفظ براى يك معنا، نه باعث مىشود كه موضوع، علت براى موضوعله باشد و نه معلول آن و نه مشترك با آن در علت، پس بهتنهايى موجب علم و دلالت نمىگردد و تنها باعث خطور و حضور در ذهن مىشود و عليت، فقط بين لفظ موضوع صادر شده از متكلم عارف به وضع، در مقام افاده و بين مراد وى ثابت مىباشد؛ چون در اينصورت، لفظ، از اراده متكلم منبعث مىگردد؛ بهگونه انبعاث معلول از علت خويش، پس با آن لفظ، بر اراده متكلم استدلال مىشود؛ بهگونه استدلال با معلول بر علتش و پس از دلالت بر مراد متكلم، در مرحله دوم، بر واقع دلالت مىكند اگر گوينده، معصوم يا مطلب بديهى و متكلم صادق باشد؛ چون در اينصورت، بين واقع و مراد متكلم، تلازم وجود دارد، پس مدلول اوليه لفظ، مراد گوينده و ضمير وى است...
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.