قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
    جز (جایگزینی متن - 'قصص الأنبياء (ابهام زدایی)' به 'قصص الأنبياء (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۶: خط ۶:
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[ثعلبی، احمد بن محمد]] (نویسنده)
    [[ثعلبی، احمد بن محمد]] (نویسنده)
    |-
    |زبان
    | data-type="language" |عربي
    | زبان = عربی
    |کد کنگره  
    | کد کنگره =   
    | کد کنگره =
    | موضوع =
    | ناشر =  
    |ناشر
    المکتبة الثقافية  
    | ناشر = المکتبة الثقافية  
    | مکان نشر =لبنان - بيروت
    | مکان نشر =لبنان - بيروت
    | سال نشر = |مجلد1:  
    | سال نشر = |مجلد1:  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE20253AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE20253AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =20253
    | کتابخوان همراه نور =20253
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر|قصص الأنبياء (ابهام‌زدایی)}}


    '''قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس''' نوشته [[ثعلبی، احمد بن محمد|ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نیشابوری]] (متوفی 427ق) معروف به [[ثعلبی، احمد بن محمد|ثعلبی]]، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این اثر به بیان داستان‌های قرآنی از خلقت آسمان‌ها و زمین و داستان‌های مربوط به انبیاء پرداخته است.
    '''قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس''' نوشته [[ثعلبی، احمد بن محمد|ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نیشابوری]] (متوفی 427ق) معروف به [[ثعلبی، احمد بن محمد|ثعلبی]]، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این اثر به بیان داستان‌های قرآنی از خلقت آسمان‌ها و زمین و داستان‌های مربوط به انبیاء پرداخته است.
    خط ۲۹: خط ۳۱:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    [[ثعلبی، احمد بن محمد|ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبی]] می‎گوید: این کتاب حاوی شرح داستان‌های قرآنی پیامبران است.<ref>رک، متن کتاب، ص2</ref> وی در ابتدای کتاب به شرح آیه «کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک» می‎پردازد و بیان می‎کند: در ذکر قصص انبیای سابق بر پیامبر اکرم(ص) پنج امر یا حکم نهفته است؛ اول این‌که این امر دلیل و معجزه‌ای است بر اثبات پیامبری او زیرا پیامبر(ص) شخصی امی و درس نخوانده بود و نزد استادی هم نرفته بود که اخبار پیشینیان را بر وی گزارش کند لذا ذکر داستان‌های پیامبران و اقوام پیشین، از طرف جبرئیل بر ایشان، دلیلی بر صدق ادعای نبوتش است. دوم این‌که خداوند قصص انبیای پیشین را بر وی ذکر می‎کند تا او را از جایگاه و مکارم اخلاق این پیامبران آگاهی بخشد و قومش را ازآنچه به خاطر مخالفت با پیامبران برای اقوام گذشته پیش آمده، آگاه سازد و ایشان را از مخالفت با پیامبر(ص) بیم دهد. سوم: اثبات قدر و شرف او(ص) و برتری امتش، با این استدلال که امت پیامبر(ص) از بسیاری از مشکلات و امتحاناتی که امت‌های گذشته به آن مبتلا شدند، معاف هستند. چهارم، تأدیب و تهذیب امت پیامبر(ص) و هدایت تقواپیشگان و موعظه آنان؛ و پنجم: احیای ذکر برخی از پیامبران و آثار آنان به جهت تشویق انسان‌ها به کار نیک. از همین روست که ابراهیم نبی(ع) از خدا درخواست می‎کند «وَ اجْعَلْ لي‏ لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرينَ»(شعراء: 84).<ref>رک، همان، ص2-3</ref>
    [[ثعلبی، احمد بن محمد|ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبی]] می‌گوید: این کتاب حاوی شرح داستان‌های قرآنی پیامبران است.<ref>رک، متن کتاب، ص2</ref> وی در ابتدای کتاب به شرح آیه «کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک» می‌پردازد و بیان می‌کند: در ذکر قصص انبیای سابق بر پیامبر اکرم(ص) پنج امر یا حکم نهفته است؛ اول این‌که این امر دلیل و معجزه‌ای است بر اثبات پیامبری او زیرا پیامبر(ص) شخصی امی و درس نخوانده بود و نزد استادی هم نرفته بود که اخبار پیشینیان را بر وی گزارش کند لذا ذکر داستان‌های پیامبران و اقوام پیشین، از طرف جبرئیل بر ایشان، دلیلی بر صدق ادعای نبوتش است. دوم این‌که خداوند قصص انبیای پیشین را بر وی ذکر می‌کند تا او را از جایگاه و مکارم اخلاق این پیامبران آگاهی بخشد و قومش را ازآنچه به خاطر مخالفت با پیامبران برای اقوام گذشته پیش آمده، آگاه سازد و ایشان را از مخالفت با پیامبر(ص) بیم دهد. سوم: اثبات قدر و شرف او(ص) و برتری امتش، با این استدلال که امت پیامبر(ص) از بسیاری از مشکلات و امتحاناتی که امت‌های گذشته به آن مبتلا شدند، معاف هستند. چهارم، تأدیب و تهذیب امت پیامبر(ص) و هدایت تقواپیشگان و موعظه آنان؛ و پنجم: احیای ذکر برخی از پیامبران و آثار آنان به جهت تشویق انسان‌ها به کار نیک. از همین روست که ابراهیم نبی(ع) از خدا درخواست می‌کند «وَ اجْعَلْ لي‏ لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرينَ»(شعراء: 84).<ref>رک، همان، ص2-3</ref>


    در کل، داستان‌های خلقت آسمان‌ها و زمین و سایر مخلوقات، آدم ابوالبشر و داستان‌های مربوط به ادریس و نوح و صالح و ابراهیم و اسماعیل و موسی و ذی الکفل و عیسی و داود و سلیمان و دانیال و لقمان و زکریا و ذوالقرنین و جرجیس و شمعون و... از داستان‌های قرآنی، در این کتاب مطرح شده است. شرح بسیاری از این داستان‌ها برگرفته از روایات است.
    در کل، داستان‌های خلقت آسمان‌ها و زمین و سایر مخلوقات، آدم ابوالبشر و داستان‌های مربوط به ادریس و نوح و صالح و ابراهیم و اسماعیل و موسی و ذی الکفل و عیسی و داود و سلیمان و دانیال و لقمان و زکریا و ذوالقرنین و جرجیس و شمعون و... از داستان‌های قرآنی، در این کتاب مطرح شده است. شرح بسیاری از این داستان‌ها برگرفته از روایات است.


    نویسنده درباره وفات مریم بنت عمران و مادر حضرت عیسی(ع) با روایت از وهب این‌گونه می‎گوید: هنگامیکه خداوند اراده کرد عیسی را به آسمان ببرد، بین حواریین برادری برقرار کرد. او مادرش را به دو نفر از مردان که یکی از آنان شمعون صفار و دیگری یحیی نام داشت، سپرد و به آنان سفارش کرد همواره در رکاب او بوده و او را ترک نکنند. ماروت پادشاه روم بود که یونس نبی(ع) او را به‌سوی خدا خوانده بود و وی نپذیرفته بود. هنگامیکه شمعون صفار و یحیی دوباره برای دعوت ماروت به خدا به نزد او رفتند مریم نیز همراه آنان بود. ماروت نه‌تنها به خدای یکتا ایمان نیاورد بلکه دستور داد شمعون و اندراوس را بکشند و به صلیب بکشند؛ اما یحیی و مریم توانستند از دست او بگریزند. در میانه راه، گروهی که ماروت به دنبال آنان فرستاده بود، آنان را دیدند اما زمین شکافت و آنان را در خود پنهان کرد. هنگامیکه پادشاه روم (ماروت) با یارانش به آنجا رسید، آنجا را کندند ولی چیزی نیافتند و ازاین‌رو مجدداً چاله‌ها را پر کردند و فهمیدند این اتفاق از جانب خدا بوده است. در اینجا بود که ماروت، درباره عیسی(ع) پرسید و اطرافیان، وی را از او و عقایدش آگاه کردند و وی ایمان آورد.<ref>رک، همان، ص362 </ref>
    نویسنده درباره وفات مریم بنت عمران و مادر حضرت عیسی(ع) با روایت از وهب این‌گونه می‌گوید: هنگامیکه خداوند اراده کرد عیسی را به آسمان ببرد، بین حواریین برادری برقرار کرد. او مادرش را به دو نفر از مردان که یکی از آنان شمعون صفار و دیگری یحیی نام داشت، سپرد و به آنان سفارش کرد همواره در رکاب او بوده و او را ترک نکنند. ماروت پادشاه روم بود که یونس نبی(ع) او را به‌سوی خدا خوانده بود و وی نپذیرفته بود. هنگامیکه شمعون صفار و یحیی دوباره برای دعوت ماروت به خدا به نزد او رفتند مریم نیز همراه آنان بود. ماروت نه‌تنها به خدای یکتا ایمان نیاورد بلکه دستور داد شمعون و اندراوس را بکشند و به صلیب بکشند؛ اما یحیی و مریم توانستند از دست او بگریزند. در میانه راه، گروهی که ماروت به دنبال آنان فرستاده بود، آنان را دیدند اما زمین شکافت و آنان را در خود پنهان کرد. هنگامیکه پادشاه روم (ماروت) با یارانش به آنجا رسید، آنجا را کندند ولی چیزی نیافتند و ازاین‌رو مجدداً چاله‌ها را پر کردند و فهمیدند این اتفاق از جانب خدا بوده است. در اینجا بود که ماروت، درباره عیسی(ع) پرسید و اطرافیان، وی را از او و عقایدش آگاه کردند و وی ایمان آورد.<ref>رک، همان، ص362 </ref>




    برخی از مباحث کتاب، مانند خلقت اشیاء و زمان - علاوه بر اینکه در قالب داستان جای نمیگیرند و با عنوان کتاب مطابقت ندارند - بدون تأویل و تفسیر نقل شده‌اند درحالیکه به نظر میرسد نیاز به تأویل و تفسیر داشته باشند. مثلاً‎ [[ثعلبی، احمد بن محمد|ثعلبی]] درباره روزهایی که اشیا در آن خلق شدند چنین می‎نویسد: روایت شده که خداوند، خلقت اشیاء را در روز یکشنبه شروع کرد و این امر تا پنج‌شنبه طول کشید. او در پنج‌شنبه، آسمان‌ها و ملائکه و اجنه را تا سه ساعت آفرید و این امر ماند تا روز جمعه که در ساعت اول آن اوقات و زمان‌ها و در ساعت دوم روزیها و در سومین ساعت آدم(ع) را آفرید و این همان قول خداوند تعالی است که می‎فرماید «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ في‏ يَوْمَيْنِ وَ أَوْحي‏ في‏ کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ حِفْظاً ذلِکَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ» (فصلت: 12).<ref>رک، همان، ص12</ref>
    برخی از مباحث کتاب، مانند خلقت اشیاء و زمان - علاوه بر اینکه در قالب داستان جای نمیگیرند و با عنوان کتاب مطابقت ندارند - بدون تأویل و تفسیر نقل شده‌اند درحالیکه به نظر میرسد نیاز به تأویل و تفسیر داشته باشند. مثلاً‎ [[ثعلبی، احمد بن محمد|ثعلبی]] درباره روزهایی که اشیا در آن خلق شدند چنین می‌نویسد: روایت شده که خداوند، خلقت اشیاء را در روز یکشنبه شروع کرد و این امر تا پنج‌شنبه طول کشید. او در پنج‌شنبه، آسمان‌ها و ملائکه و اجنه را تا سه ساعت آفرید و این امر ماند تا روز جمعه که در ساعت اول آن اوقات و زمان‌ها و در ساعت دوم روزیها و در سومین ساعت آدم(ع) را آفرید و این همان قول خداوند تعالی است که می‌فرماید «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ في‏ يَوْمَيْنِ وَ أَوْحي‏ في‏ کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ حِفْظاً ذلِکَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ» (فصلت: 12).<ref>رک، همان، ص12</ref>
    او در باب چیزهایی که خداوند آسمان‌ها را با آن‌ها زینت داد می‎نویسد: این امور ده تا هستند:
    او در باب چیزهایی که خداوند آسمان‌ها را با آن‌ها زینت داد می‌نویسد: این امور ده تا هستند:
    #خورشید «وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً» (نوح: 16).
    #خورشید «وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً» (نوح: 16).
    # ماه «وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فيهِنَّ نُوراً» (نوح: 16).
    # ماه «وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فيهِنَّ نُوراً» (نوح: 16).
    # ستارگان «إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْکَواکِبِ» (صافات: 6) که به دو صورت معلق مانند قندیل و مرکب همچو ترکیب نگین در انگشتر هستند.
    # ستارگان «إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْکَواکِبِ» (صافات: 6) که به دو صورت معلق مانند قندیل و مرکب همچو ترکیب نگین در انگشتر هستند.
    # عرش «رَفيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ» (غافر: 15) که بنا بر روایتی از [[امام جعفر صادق(ع)|جعفر بن محمد(ع)]] از پدرش(ع) از جدش(ص) تمثال تمام مخلوقات خدا در خشکی و دریا، در عرش الهی وجود دارد، عرش الهی روزانه هفتاد هزار رنگ از نور عوض می‎کند.
    # عرش «رَفيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ» (غافر: 15) که بنا بر روایتی از [[امام جعفر صادق(ع)|جعفر بن محمد(ع)]] از پدرش(ع) از جدش(ص) تمثال تمام مخلوقات خدا در خشکی و دریا، در عرش الهی وجود دارد، عرش الهی روزانه هفتاد هزار رنگ از نور عوض می‌کند.
    # کرسی «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (بقره: 255) که از [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] از قول پیامبر خدا(ص) روایت شده که فرمودند: کرسی لؤلؤی است که دانایان هم طول آن را نمیدانند و خداوند آیة الکرسی را مایه امان اهل ایمان از شر شیطان قرار داده است.
    # کرسی «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (بقره: 255) که از [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] از قول پیامبر خدا(ص) روایت شده که فرمودند: کرسی لؤلؤی است که دانایان هم طول آن را نمی‌دانند و خداوند آیة الکرسی را مایه امان اهل ایمان از شر شیطان قرار داده است.
    # لوح و قلم «وَ کُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ» (یس: 12) و «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» (قلم: 1) از ابن عباس روایت شده که از مخلوقات خداوند لوح محفوظ است که از دُرّ سفید است و جلد آن از یاقوت سرخ. کلمات و قلمش نور است و عرض آن بین آسمان‌ها و زمین است و خداوند هر روز 360 مرتبه به آن نظر می‎کند و از آن میآفریند و روزی میدهد و زنده می‎کند و میمیراند و کارهایش را انجام میدهد و این تفسیر قول خداوند متعال «کُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرحمن: 29) است؛ و روایت شده که اولین مخلوق خدا قلم بود که خداوند به آن با نگاه عظمت نگریست و طول آن به‌اندازه آسمان و زمین بود. قلم به دو نیم شد و خدا به او دستور داد که بنویس. قلم گفت چه بنویسم ای پروردگارم؟ فرمود: بنویس بسم‌الله الرحمن الرحیم و سپس فرمود هر آنچه را که تا روز قیامت خواهد شد، جاری کن.
    # لوح و قلم «وَ کُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ» (یس: 12) و «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» (قلم: 1) از ابن عباس روایت شده که از مخلوقات خداوند لوح محفوظ است که از دُرّ سفید است و جلد آن از یاقوت سرخ. کلمات و قلمش نور است و عرض آن بین آسمان‌ها و زمین است و خداوند هر روز 360 مرتبه به آن نظر می‌کند و از آن میآفریند و روزی میدهد و زنده می‌کند و میمیراند و کارهایش را انجام میدهد و این تفسیر قول خداوند متعال «کُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرحمن: 29) است؛ و روایت شده که اولین مخلوق خدا قلم بود که خداوند به آن با نگاه عظمت نگریست و طول آن به‌اندازه آسمان و زمین بود. قلم به دو نیم شد و خدا به او دستور داد که بنویس. قلم گفت چه بنویسم ای پروردگارم؟ فرمود: بنویس بسم‌الله الرحمن الرحیم و سپس فرمود هر آنچه را که تا روز قیامت خواهد شد، جاری کن.
    # بیت‌المعمور که در آسمان و در موازات کعبه است.
    # بیت‌المعمور که در آسمان و در موازات کعبه است.
    # سدرةالمنتهی «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهي‏*عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوي» (نجم: 14 و 15) که بنا بر روایتی درختی است که ریشه آن در بهشت است.
    # سدرةالمنتهی «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهي‏*عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوي» (نجم: 14 و 15) که بنا بر روایتی درختی است که ریشه آن در بهشت است.
    خط ۵۸: خط ۶۰:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[قصص الأنبياء (راوندى)]]
    [[قصص الأنبياء (راوندى)]]


    خط ۶۴: خط ۶۸:
    [[قصص الأنبياء (نيشابوری)]]
    [[قصص الأنبياء (نيشابوری)]]


    [[قصص الأنبياء (نعمت‌الله جزایری)]]
    [[قصص الأنبياء (جزایری)]]


    [[قصص الأنبياء (قطب راوندي)]]
    [[قصص الأنبياء (قطب راوندي)]]
    خط ۷۹: خط ۸۳:
       
       
    [[رده:علوم قرآنی]]
    [[رده:علوم قرآنی]]
    [[رده:جدید25 شهریور الی 24 مهر]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۲۹

    قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس
    قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس
    پدیدآورانثعلبی، احمد بن محمد (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرعرائس المجالس
    ناشرالمکتبة الثقافية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    قصص الأنبياء المسمی عرائس المجالس نوشته ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نیشابوری (متوفی 427ق) معروف به ثعلبی، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این اثر به بیان داستان‌های قرآنی از خلقت آسمان‌ها و زمین و داستان‌های مربوط به انبیاء پرداخته است.

    ساختار

    کتاب، مقدمه ندارد و پس از ذکر آیه «وَ کُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ وَ جاءَکَ في‏ هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِکْري‏ لِلْمُؤْمِنينَ» (هود: 120) مستقیماً به سراغ بیان مطالب کتاب رفته است. مطالب کتاب در مجالس متعدد ارائه شده و هر مجلسی دارای چند باب است.

    گزارش محتوا

    ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبی می‌گوید: این کتاب حاوی شرح داستان‌های قرآنی پیامبران است.[۱] وی در ابتدای کتاب به شرح آیه «کلا نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک» می‌پردازد و بیان می‌کند: در ذکر قصص انبیای سابق بر پیامبر اکرم(ص) پنج امر یا حکم نهفته است؛ اول این‌که این امر دلیل و معجزه‌ای است بر اثبات پیامبری او زیرا پیامبر(ص) شخصی امی و درس نخوانده بود و نزد استادی هم نرفته بود که اخبار پیشینیان را بر وی گزارش کند لذا ذکر داستان‌های پیامبران و اقوام پیشین، از طرف جبرئیل بر ایشان، دلیلی بر صدق ادعای نبوتش است. دوم این‌که خداوند قصص انبیای پیشین را بر وی ذکر می‌کند تا او را از جایگاه و مکارم اخلاق این پیامبران آگاهی بخشد و قومش را ازآنچه به خاطر مخالفت با پیامبران برای اقوام گذشته پیش آمده، آگاه سازد و ایشان را از مخالفت با پیامبر(ص) بیم دهد. سوم: اثبات قدر و شرف او(ص) و برتری امتش، با این استدلال که امت پیامبر(ص) از بسیاری از مشکلات و امتحاناتی که امت‌های گذشته به آن مبتلا شدند، معاف هستند. چهارم، تأدیب و تهذیب امت پیامبر(ص) و هدایت تقواپیشگان و موعظه آنان؛ و پنجم: احیای ذکر برخی از پیامبران و آثار آنان به جهت تشویق انسان‌ها به کار نیک. از همین روست که ابراهیم نبی(ع) از خدا درخواست می‌کند «وَ اجْعَلْ لي‏ لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرينَ»(شعراء: 84).[۲]

    در کل، داستان‌های خلقت آسمان‌ها و زمین و سایر مخلوقات، آدم ابوالبشر و داستان‌های مربوط به ادریس و نوح و صالح و ابراهیم و اسماعیل و موسی و ذی الکفل و عیسی و داود و سلیمان و دانیال و لقمان و زکریا و ذوالقرنین و جرجیس و شمعون و... از داستان‌های قرآنی، در این کتاب مطرح شده است. شرح بسیاری از این داستان‌ها برگرفته از روایات است.

    نویسنده درباره وفات مریم بنت عمران و مادر حضرت عیسی(ع) با روایت از وهب این‌گونه می‌گوید: هنگامیکه خداوند اراده کرد عیسی را به آسمان ببرد، بین حواریین برادری برقرار کرد. او مادرش را به دو نفر از مردان که یکی از آنان شمعون صفار و دیگری یحیی نام داشت، سپرد و به آنان سفارش کرد همواره در رکاب او بوده و او را ترک نکنند. ماروت پادشاه روم بود که یونس نبی(ع) او را به‌سوی خدا خوانده بود و وی نپذیرفته بود. هنگامیکه شمعون صفار و یحیی دوباره برای دعوت ماروت به خدا به نزد او رفتند مریم نیز همراه آنان بود. ماروت نه‌تنها به خدای یکتا ایمان نیاورد بلکه دستور داد شمعون و اندراوس را بکشند و به صلیب بکشند؛ اما یحیی و مریم توانستند از دست او بگریزند. در میانه راه، گروهی که ماروت به دنبال آنان فرستاده بود، آنان را دیدند اما زمین شکافت و آنان را در خود پنهان کرد. هنگامیکه پادشاه روم (ماروت) با یارانش به آنجا رسید، آنجا را کندند ولی چیزی نیافتند و ازاین‌رو مجدداً چاله‌ها را پر کردند و فهمیدند این اتفاق از جانب خدا بوده است. در اینجا بود که ماروت، درباره عیسی(ع) پرسید و اطرافیان، وی را از او و عقایدش آگاه کردند و وی ایمان آورد.[۳]


    برخی از مباحث کتاب، مانند خلقت اشیاء و زمان - علاوه بر اینکه در قالب داستان جای نمیگیرند و با عنوان کتاب مطابقت ندارند - بدون تأویل و تفسیر نقل شده‌اند درحالیکه به نظر میرسد نیاز به تأویل و تفسیر داشته باشند. مثلاً‎ ثعلبی درباره روزهایی که اشیا در آن خلق شدند چنین می‌نویسد: روایت شده که خداوند، خلقت اشیاء را در روز یکشنبه شروع کرد و این امر تا پنج‌شنبه طول کشید. او در پنج‌شنبه، آسمان‌ها و ملائکه و اجنه را تا سه ساعت آفرید و این امر ماند تا روز جمعه که در ساعت اول آن اوقات و زمان‌ها و در ساعت دوم روزیها و در سومین ساعت آدم(ع) را آفرید و این همان قول خداوند تعالی است که می‌فرماید «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ في‏ يَوْمَيْنِ وَ أَوْحي‏ في‏ کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابيحَ وَ حِفْظاً ذلِکَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ» (فصلت: 12).[۴] او در باب چیزهایی که خداوند آسمان‌ها را با آن‌ها زینت داد می‌نویسد: این امور ده تا هستند:

    1. خورشید «وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً» (نوح: 16).
    2. ماه «وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فيهِنَّ نُوراً» (نوح: 16).
    3. ستارگان «إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْکَواکِبِ» (صافات: 6) که به دو صورت معلق مانند قندیل و مرکب همچو ترکیب نگین در انگشتر هستند.
    4. عرش «رَفيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ» (غافر: 15) که بنا بر روایتی از جعفر بن محمد(ع) از پدرش(ع) از جدش(ص) تمثال تمام مخلوقات خدا در خشکی و دریا، در عرش الهی وجود دارد، عرش الهی روزانه هفتاد هزار رنگ از نور عوض می‌کند.
    5. کرسی «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (بقره: 255) که از امیرالمؤمنین علی(ع) از قول پیامبر خدا(ص) روایت شده که فرمودند: کرسی لؤلؤی است که دانایان هم طول آن را نمی‌دانند و خداوند آیة الکرسی را مایه امان اهل ایمان از شر شیطان قرار داده است.
    6. لوح و قلم «وَ کُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ في‏ إِمامٍ مُبينٍ» (یس: 12) و «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» (قلم: 1) از ابن عباس روایت شده که از مخلوقات خداوند لوح محفوظ است که از دُرّ سفید است و جلد آن از یاقوت سرخ. کلمات و قلمش نور است و عرض آن بین آسمان‌ها و زمین است و خداوند هر روز 360 مرتبه به آن نظر می‌کند و از آن میآفریند و روزی میدهد و زنده می‌کند و میمیراند و کارهایش را انجام میدهد و این تفسیر قول خداوند متعال «کُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرحمن: 29) است؛ و روایت شده که اولین مخلوق خدا قلم بود که خداوند به آن با نگاه عظمت نگریست و طول آن به‌اندازه آسمان و زمین بود. قلم به دو نیم شد و خدا به او دستور داد که بنویس. قلم گفت چه بنویسم ای پروردگارم؟ فرمود: بنویس بسم‌الله الرحمن الرحیم و سپس فرمود هر آنچه را که تا روز قیامت خواهد شد، جاری کن.
    7. بیت‌المعمور که در آسمان و در موازات کعبه است.
    8. سدرةالمنتهی «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهي‏*عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوي» (نجم: 14 و 15) که بنا بر روایتی درختی است که ریشه آن در بهشت است.
    9. بهشت.[۵]

    وضعیت کتاب

    کتاب، مقدمه و پاورقی ندارد. فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است.

    پانویس

    1. رک، متن کتاب، ص2
    2. رک، همان، ص2-3
    3. رک، همان، ص362
    4. رک، همان، ص12
    5. رک: همان، ص12-15

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب

    وابسته‌ها