تاريخ الأقباط المعروف بالقول الإبريزي: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==وضعيت كتاب== ' به '==وضعيت كتاب== ') |
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =القول الابریزی للعلامه المقریزی | | عنوانهای دیگر =القول الابریزی للعلامه المقریزی | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مقریزی، احمد بن علی]] ( | [[مقریزی، احمد بن علی]] (نویسنده) | ||
[[دیاب، عبدالمجید]] (محقق) | [[دیاب، عبدالمجید]] (محقق) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =11340 | ||
| کتابخوان همراه نور =11340 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''تاريخ الاقباط''' معروف به «القول الابريزى» گزيدهاى است از كتاب «المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الآثار» تألیف علامه [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] (متوفى 548ق) که توسط عبدالمجید دیاب مورد تحقیق قرار گرفته است. | |||
در اين كتاب به سرگذشت قبطيان (ساكنان اصلى سرزمين مصر) پرداخته شده و تاريخ تمدن آنها مورد بررسى قرار گرفته است لذا به عنوان مرجعى ارزشمند براى تاريخنگاران و محققان در اين زمينه به حساب مىآيد. | |||
در اين كتاب به سرگذشت قبطيان (ساكنان اصلى سرزمين مصر) پرداخته شده و تاريخ تمدن آنها مورد بررسى قرار گرفته است لذا به عنوان مرجعى ارزشمند براى تاريخنگاران و محققان در اين زمينه به حساب مىآيد | |||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
اماننامه حضرت محمد مصطفى(ص) از ديگر مطالب كتاب است. از جمله اسنادى كه راهبان دير (سانتكترين) در شبه جزيره سينا از آن نگهدارى مى-كنند، اماننامهاى است كه آن را به جناب پيامبر اكرم(ص) نسبت مىدهند كه در آن جان و مال آنها محترم شمرده شده و مسلمانان از تعرض به مسيحيان و مايملك آنها بر حذر داشته شدهاند. راهبان اين دير ادعا مىكنند كه سلطان سليم اول عثمانى بعد از فتح مصر در سال 923ق اين عهدنامه را از آنها گرفته و به شهر آستانه (استانبول) منتقل نموده و رونوشتى از آن را به همراه ترجمه آن به زبان تركى براى آنها قرار داده است. | اماننامه حضرت محمد مصطفى(ص) از ديگر مطالب كتاب است. از جمله اسنادى كه راهبان دير (سانتكترين) در شبه جزيره سينا از آن نگهدارى مى-كنند، اماننامهاى است كه آن را به جناب پيامبر اكرم(ص) نسبت مىدهند كه در آن جان و مال آنها محترم شمرده شده و مسلمانان از تعرض به مسيحيان و مايملك آنها بر حذر داشته شدهاند. راهبان اين دير ادعا مىكنند كه سلطان سليم اول عثمانى بعد از فتح مصر در سال 923ق اين عهدنامه را از آنها گرفته و به شهر آستانه (استانبول) منتقل نموده و رونوشتى از آن را به همراه ترجمه آن به زبان تركى براى آنها قرار داده است. | ||
نویسنده در ادامه، اين مطلب را مورد بررسى قرار داده و مىنويسد با وجود اينكه مفاد اين عهدنامه با روح تعاليم اسلام و قرآن كريم سازگار است اما به پنج دليل چنين ادعایى صحت ندارد. | |||
فتح مصر از ديگر مطالب كتاب است. اين منطقه قبل از اينكه به دست مسلمانان بيفتد جزو سرزمينهاى بيزانس (استانبول) به شمار مىرفته و تحت الحمايه حكومت مركزى بوده است. اما با اين وجود، سنگينترين ماليتها از قبطيان گرفته مىشده و با آنها همچون بردگان رفتار مىنمودند. به گونهاى كه حق تصميمگيرى براى سرزمين خود را نداشته و مجبور بودند كه زبان يونانى را به جاى زبان قبطى خود، در محافل رسمى و حتى عمومى مورد استفاده قرار دهند. | فتح مصر از ديگر مطالب كتاب است. اين منطقه قبل از اينكه به دست مسلمانان بيفتد جزو سرزمينهاى بيزانس (استانبول) به شمار مىرفته و تحت الحمايه حكومت مركزى بوده است. اما با اين وجود، سنگينترين ماليتها از قبطيان گرفته مىشده و با آنها همچون بردگان رفتار مىنمودند. به گونهاى كه حق تصميمگيرى براى سرزمين خود را نداشته و مجبور بودند كه زبان يونانى را به جاى زبان قبطى خود، در محافل رسمى و حتى عمومى مورد استفاده قرار دهند. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اما مهمترين مشكل آنها مسأله عدم آزادى در انتخاب دين و مذهب بود. زيرا آنچه كه از متون تاريخى برمىآيد اين است كه قبطيان، مسيحيت را با آغوش باز مورد استقبال قرار داده و به تعاليم حضرت مسيح(ع) پايبند بودند. اما با توجه به اينكه مصر تحتالحمايه روم بوده مىبايست كه همانند روميان بتپرستى را آيين خود قرار دهند از اينرو هرگونه مخالفت با حكومت مركزى، كفر به حساب آمده و به شديدترين صورتى با آن برخورد مىشد. تا اينكه رنج و محنت قبطيان در زمان امپراطور ديوكلتيانوس (305م) به اوج خود رسيد و هزاران نفر از آنها را قتل عام نمود. از اينرو كليساى مصر، روز اول تقويم خود را از يومالشهداء روزى كه در آن عده زيادى از پيروان دين مسيح به جرم مسيحى بودن توسط ديوكلتيانوس به شهادت رسيدند تعيين كرد. | اما مهمترين مشكل آنها مسأله عدم آزادى در انتخاب دين و مذهب بود. زيرا آنچه كه از متون تاريخى برمىآيد اين است كه قبطيان، مسيحيت را با آغوش باز مورد استقبال قرار داده و به تعاليم حضرت مسيح(ع) پايبند بودند. اما با توجه به اينكه مصر تحتالحمايه روم بوده مىبايست كه همانند روميان بتپرستى را آيين خود قرار دهند از اينرو هرگونه مخالفت با حكومت مركزى، كفر به حساب آمده و به شديدترين صورتى با آن برخورد مىشد. تا اينكه رنج و محنت قبطيان در زمان امپراطور ديوكلتيانوس (305م) به اوج خود رسيد و هزاران نفر از آنها را قتل عام نمود. از اينرو كليساى مصر، روز اول تقويم خود را از يومالشهداء روزى كه در آن عده زيادى از پيروان دين مسيح به جرم مسيحى بودن توسط ديوكلتيانوس به شهادت رسيدند تعيين كرد. | ||
با مسيحى شدن حكومت روم در صده چهارم ميلادى اميد آن مىرفت كه مشكل قبطيان حل شود اما اين اتفاق نيز حاصل نشد و رنج و محنت آنها شديدتر گرديد چرا كه با پيش كشيدن بحث مهمى در مورد چگونگى حضرت مسيح(ع) در مجامع دينى، نزاع و درگيرى بين دو كليساى اسكندريه مصر و قسطنطنيه بيزانس بالا گرفت تا آنجا كه نظر كليساى قسطنطنيه از جانب حكومت، نظر رسمى اعلام گرديد و مخالفت با آن را كفر اعلام نمود. اما مسيحيان مصر و كليساى اسكندريه مخالفت خود را اعلام كرده و خود را ارتودكس كه به معناى مسيحى واقعى است نامگذارى نمودند. از اينرو عده زيادى از اهل مصر براى در امان ماندن از گزند حكومت به | با مسيحى شدن حكومت روم در صده چهارم ميلادى اميد آن مىرفت كه مشكل قبطيان حل شود اما اين اتفاق نيز حاصل نشد و رنج و محنت آنها شديدتر گرديد چرا كه با پيش كشيدن بحث مهمى در مورد چگونگى حضرت مسيح(ع) در مجامع دينى، نزاع و درگيرى بين دو كليساى اسكندريه مصر و قسطنطنيه بيزانس بالا گرفت تا آنجا كه نظر كليساى قسطنطنيه از جانب حكومت، نظر رسمى اعلام گرديد و مخالفت با آن را كفر اعلام نمود. اما مسيحيان مصر و كليساى اسكندريه مخالفت خود را اعلام كرده و خود را ارتودكس كه به معناى مسيحى واقعى است نامگذارى نمودند. از اينرو عده زيادى از اهل مصر براى در امان ماندن از گزند حكومت به ديرهایى كه در كوههاى مرتفع بوده است پناهنده شده و به عبادت پرداختند. اين جريان هچنان ادامه داشت تا اينكه مصر به دست مسلمانان فتح شد در حالى قبطيان در آروزى خلاص شدن از دست روميان و آيين تحميلى آنها بودند. و به همين علت نيز در بسيارى از موارد به يارى مسلمانان برخواسته و با روميان پيكار نمودند. | ||
با فتح مصر، قبطيان از چنگال روم رها شده و آزادانه به انجام مراسم مذهبى خود پرداختند. و سياست مسلمانان نيز به گونهاى بود كه سايرين را بدون جبر و اكراه به آيين اسلام دعوت مىنمودند تا افراد با كمال اختيار و دانش مسلمان شوند. از اينرو ديرى نپاييد كه دين اسلام و تعاليم روحبخش و انسانساز آن در سرتاسر مصر انتشار يافت. | با فتح مصر، قبطيان از چنگال روم رها شده و آزادانه به انجام مراسم مذهبى خود پرداختند. و سياست مسلمانان نيز به گونهاى بود كه سايرين را بدون جبر و اكراه به آيين اسلام دعوت مىنمودند تا افراد با كمال اختيار و دانش مسلمان شوند. از اينرو ديرى نپاييد كه دين اسلام و تعاليم روحبخش و انسانساز آن در سرتاسر مصر انتشار يافت. | ||
در ادامه | در ادامه نویسنده به بيان فرقههاى مختلف مسيحيان پرداخته و آنها را بر مىشمارد كه تعدادى از آنها عبارتند از: ملكانيه، نسطوريه، يعقوبيه، بوزغانيه. | ||
فصل ديگر اين كتاب به مناسك عبادى نصارى اختصاص يافته است كه درباره عباداتى همچون: غسل تعميد، طهارت، حج، زكات، روزه، عيدها، ازدواج، حد قتل عمد، حد زنا و ساير موارد مشاهده مىشود. | فصل ديگر اين كتاب به مناسك عبادى نصارى اختصاص يافته است كه درباره عباداتى همچون: غسل تعميد، طهارت، حج، زكات، روزه، عيدها، ازدواج، حد قتل عمد، حد زنا و ساير موارد مشاهده مىشود. | ||
سپس | سپس نویسنده به معرفى كليساهاى قبطيان در مصر مىپردازد و يكىيكى آنها را نام برده و مختصرى از تاريخچه آنها را مىنگارد. براى نمونه وى درباره كليساى (باربارا) اينونه مى-نويسد: | ||
از جمله كليساهاى بزرگ مصر است و نزد مسيحيان از ارج و منزلت عظيمى برخوردار است. اين كليسا به راهبهاى قديسه به نام (باربارا) نسبت داده مىشود. | از جمله كليساهاى بزرگ مصر است و نزد مسيحيان از ارج و منزلت عظيمى برخوردار است. اين كليسا به راهبهاى قديسه به نام (باربارا) نسبت داده مىشود. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
مقدمه و متن كتاب | مقدمه و متن كتاب | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:تاریخ]] | |||
[[رده:تاریخ آفریقا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۳۷
تاريخ الأقباط المعروف بالقول الإبريزي | |
---|---|
پدیدآوران | مقریزی، احمد بن علی (نویسنده) دیاب، عبدالمجید (محقق) |
عنوانهای دیگر | القول الابریزی للعلامه المقریزی |
ناشر | دار الفضيلة |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1998 م |
چاپ | 1 |
موضوع | جزیه
فتوحات اسلامی قبطیان - تاریخ مسیحیان مصر - تاریخ |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DT 77 /م7ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاريخ الاقباط معروف به «القول الابريزى» گزيدهاى است از كتاب «المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الآثار» تألیف علامه مقريزى (متوفى 548ق) که توسط عبدالمجید دیاب مورد تحقیق قرار گرفته است.
در اين كتاب به سرگذشت قبطيان (ساكنان اصلى سرزمين مصر) پرداخته شده و تاريخ تمدن آنها مورد بررسى قرار گرفته است لذا به عنوان مرجعى ارزشمند براى تاريخنگاران و محققان در اين زمينه به حساب مىآيد.
ساختار
كتاب مشتمل بر چند بخش و هر بخش محتوى عناوين مختلفى است كه از جمله آنها میتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
بررسى دين و مذهب قبطيان قبل از مسيحى شدن آنها، اهل ذمه شدن قبطيان بعد از فتح مصر و پرداخت جزيه به مسلمانان، گزارشى از ديرها و كليساهاى مختلف قبطيان.
گزارش محتوا
كتاب با تاريخ سرزمين مصر آغاز شده است. آنچه كه از متون قديمى تاريخ برمىآيد اين است كه اسم سرزمين مصر از نام يكى از نوادگان حضرت نوح(ع) به نام مصرايم بن حام بن نوح برگرفته شده است. و شخصى از فرزندان مصرايم به نام كفتوريم به سمت شمال مصر مهاجرت نموده و در آنجا شهرى به نام «قفط» كه در زبان مصريان به آن «جبتو» گفته مىشود را بنا نهاده كه به عنوان اولين شهرى كه بعد از طوفان ساخته شده است به حساب مىآيد.ديانت رايج قبطيان قبل از فتح سرزمين آنها توسط مسلمانان تعاليم حضرت مسيح(ع) بوده است.
اماننامه حضرت محمد مصطفى(ص) از ديگر مطالب كتاب است. از جمله اسنادى كه راهبان دير (سانتكترين) در شبه جزيره سينا از آن نگهدارى مى-كنند، اماننامهاى است كه آن را به جناب پيامبر اكرم(ص) نسبت مىدهند كه در آن جان و مال آنها محترم شمرده شده و مسلمانان از تعرض به مسيحيان و مايملك آنها بر حذر داشته شدهاند. راهبان اين دير ادعا مىكنند كه سلطان سليم اول عثمانى بعد از فتح مصر در سال 923ق اين عهدنامه را از آنها گرفته و به شهر آستانه (استانبول) منتقل نموده و رونوشتى از آن را به همراه ترجمه آن به زبان تركى براى آنها قرار داده است.
نویسنده در ادامه، اين مطلب را مورد بررسى قرار داده و مىنويسد با وجود اينكه مفاد اين عهدنامه با روح تعاليم اسلام و قرآن كريم سازگار است اما به پنج دليل چنين ادعایى صحت ندارد.
فتح مصر از ديگر مطالب كتاب است. اين منطقه قبل از اينكه به دست مسلمانان بيفتد جزو سرزمينهاى بيزانس (استانبول) به شمار مىرفته و تحت الحمايه حكومت مركزى بوده است. اما با اين وجود، سنگينترين ماليتها از قبطيان گرفته مىشده و با آنها همچون بردگان رفتار مىنمودند. به گونهاى كه حق تصميمگيرى براى سرزمين خود را نداشته و مجبور بودند كه زبان يونانى را به جاى زبان قبطى خود، در محافل رسمى و حتى عمومى مورد استفاده قرار دهند.
اما مهمترين مشكل آنها مسأله عدم آزادى در انتخاب دين و مذهب بود. زيرا آنچه كه از متون تاريخى برمىآيد اين است كه قبطيان، مسيحيت را با آغوش باز مورد استقبال قرار داده و به تعاليم حضرت مسيح(ع) پايبند بودند. اما با توجه به اينكه مصر تحتالحمايه روم بوده مىبايست كه همانند روميان بتپرستى را آيين خود قرار دهند از اينرو هرگونه مخالفت با حكومت مركزى، كفر به حساب آمده و به شديدترين صورتى با آن برخورد مىشد. تا اينكه رنج و محنت قبطيان در زمان امپراطور ديوكلتيانوس (305م) به اوج خود رسيد و هزاران نفر از آنها را قتل عام نمود. از اينرو كليساى مصر، روز اول تقويم خود را از يومالشهداء روزى كه در آن عده زيادى از پيروان دين مسيح به جرم مسيحى بودن توسط ديوكلتيانوس به شهادت رسيدند تعيين كرد.
با مسيحى شدن حكومت روم در صده چهارم ميلادى اميد آن مىرفت كه مشكل قبطيان حل شود اما اين اتفاق نيز حاصل نشد و رنج و محنت آنها شديدتر گرديد چرا كه با پيش كشيدن بحث مهمى در مورد چگونگى حضرت مسيح(ع) در مجامع دينى، نزاع و درگيرى بين دو كليساى اسكندريه مصر و قسطنطنيه بيزانس بالا گرفت تا آنجا كه نظر كليساى قسطنطنيه از جانب حكومت، نظر رسمى اعلام گرديد و مخالفت با آن را كفر اعلام نمود. اما مسيحيان مصر و كليساى اسكندريه مخالفت خود را اعلام كرده و خود را ارتودكس كه به معناى مسيحى واقعى است نامگذارى نمودند. از اينرو عده زيادى از اهل مصر براى در امان ماندن از گزند حكومت به ديرهایى كه در كوههاى مرتفع بوده است پناهنده شده و به عبادت پرداختند. اين جريان هچنان ادامه داشت تا اينكه مصر به دست مسلمانان فتح شد در حالى قبطيان در آروزى خلاص شدن از دست روميان و آيين تحميلى آنها بودند. و به همين علت نيز در بسيارى از موارد به يارى مسلمانان برخواسته و با روميان پيكار نمودند.
با فتح مصر، قبطيان از چنگال روم رها شده و آزادانه به انجام مراسم مذهبى خود پرداختند. و سياست مسلمانان نيز به گونهاى بود كه سايرين را بدون جبر و اكراه به آيين اسلام دعوت مىنمودند تا افراد با كمال اختيار و دانش مسلمان شوند. از اينرو ديرى نپاييد كه دين اسلام و تعاليم روحبخش و انسانساز آن در سرتاسر مصر انتشار يافت.
در ادامه نویسنده به بيان فرقههاى مختلف مسيحيان پرداخته و آنها را بر مىشمارد كه تعدادى از آنها عبارتند از: ملكانيه، نسطوريه، يعقوبيه، بوزغانيه.
فصل ديگر اين كتاب به مناسك عبادى نصارى اختصاص يافته است كه درباره عباداتى همچون: غسل تعميد، طهارت، حج، زكات، روزه، عيدها، ازدواج، حد قتل عمد، حد زنا و ساير موارد مشاهده مىشود.
سپس نویسنده به معرفى كليساهاى قبطيان در مصر مىپردازد و يكىيكى آنها را نام برده و مختصرى از تاريخچه آنها را مىنگارد. براى نمونه وى درباره كليساى (باربارا) اينونه مى-نويسد:
از جمله كليساهاى بزرگ مصر است و نزد مسيحيان از ارج و منزلت عظيمى برخوردار است. اين كليسا به راهبهاى قديسه به نام (باربارا) نسبت داده مىشود.
وضعيت كتاب
در انتهاى اثر فهرست مطالب، آيات، احاديث، اعياد قبط در مصر، ديرها، كنيسهها، اعلام، امم، قبائل، عشائر، اماكن، كتب و شعر ذكر شده است.
در پاورقى كتاب مطالب مفيدى در شرح برخى الفاظ، اعلام و اماكن و نيز ارجاعات خوبى ارائه شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب