الأحاديث المختلقة في الخلافة عند العامة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =')
جز (جایگزینی متن - 'ابومعاش، سعيد' به 'ابومعاش، سعید')
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[ابومعاش، سعيد]] (نويسنده)
[[ابومعاش، سعید]](احمد) (نویسنده)
|زبان  
|زبان  
| زبان =عربی
| زبان =عربی
خط ۱۴: خط ۱۴:
| ناشر =  
| ناشر =  
مؤسسة السيدة المعصومة (عليهاالسلام)
مؤسسة السيدة المعصومة (عليهاالسلام)
| مکان نشر =ايران - قم  
| مکان نشر =ایران - قم  
| سال نشر =مجلد1: 1429ق
| سال نشر =مجلد1: 1429ق
 
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15061AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE……AUTOMATIONCODE
| چاپ =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =24571
| شابک =
| کد پدیدآور =
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =15061
| کتابخوان همراه نور =15061
| کد پدیدآور = 6636
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}  


'''الأحاديث المختلقة في الخلافة عند العامة''' اثر سعید (احمد سعید) ابومعاش، کتابی است پیرامون احادیث جعلی و ساختگی پیرامون خلافت و مسائل مربوط به آن در مذهب اهل سنت.
'''الأحاديث المختلقة في الخلافة عند العامة''' اثر [[ابومعاش، سعید|سعید (احمد سعید) ابومعاش]]، کتابی است پیرامون احادیث جعلی و ساختگی پیرامون خلافت و مسائل مربوط به آن در مذهب اهل سنت.


==زبان و زمان نگارش==
==زبان و زمان نگارش==
کتاب به زبان عربی و مقدمه آن در سال 1425ق نوشته شده است.<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص4</ref>
کتاب به زبان عربی و مقدمه آن در سال 1425ق نوشته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/4 ر.ک: مقدمه نویسنده، ص4]</ref>


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۳: خط ۳۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه نویسنده، به برخی از کسانی که سعی در احیاء مذهب شیعه داشته‌اند اشاره شده.<ref>مقدمه اول، ص3- 4</ref>و در مقدمه دوم، مطالبی پیرامون وضع حدیث، عنوان گردیده است.<ref>همان، ص5- 8</ref>
در مقدمه نویسنده، به برخی از کسانی که سعی در احیاء مذهب شیعه داشته‌اند اشاره شده.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/3 مقدمه اول، ص3- 4]</ref>و در مقدمه دوم، مطالبی پیرامون وضع حدیث، عنوان گردیده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/5 همان، ص5- 8]</ref>


در فصل اول، با استفاده از منابع و مصادر معتبر، به ترتیب حروف الفبا، به ذکر نام کذابین و جاعلینی پرداخته شده که اقدام به جعل حدیث کرده‌اند. مؤلف بعد از ذکر نام وضاعین مطالبی که درباره او گفته شده به همراه منبع آن ذکر می‌کند. از جمله آنها عبارتند از: ابان اباء بن جعفر ابوسعید البصری؛ ابان بن فیروز ابی‌عیاش مولی عبدالقیس ابواسماعیل بصری (متوفی 138ق)؛ ابراهیم بن ابی‌حیه؛ ابراهیم بن ابی‌لیث (متوفی 234ق)؛ ابراهیم بن ابی‌یحیی ابواسحاق مدنی (متوفی 184ق)؛ ابراهیم بن احمد حرانی ضریر؛ ابراهیم بن احمد عجلی (متوفی 331ق)؛ ابراهیم بن اسحاق بن عیسی بغدادی؛ ابراهیم بن براء انصاری (متوفی 224 یا 225ق) و.<ref>همان، ص9- 189</ref>
در فصل اول، با استفاده از منابع و مصادر معتبر، به ترتیب حروف الفبا، به ذکر نام کذابین و جاعلینی پرداخته شده که اقدام به جعل حدیث کرده‌اند. مؤلف بعد از ذکر نام وضاعین مطالبی که درباره او گفته شده به همراه منبع آن ذکر می‌کند. از جمله آنها عبارتند از: ابان اباء بن جعفر ابوسعید البصری؛ ابان بن فیروز ابی‌عیاش مولی عبدالقیس ابواسماعیل بصری (متوفی 138ق)؛ ابراهیم بن ابی‌حیه؛ ابراهیم بن ابی‌لیث (متوفی 234ق)؛ ابراهیم بن ابی‌یحیی ابواسحاق مدنی (متوفی 184ق)؛ ابراهیم بن احمد حرانی ضریر؛ ابراهیم بن احمد عجلی (متوفی 331ق)؛ ابراهیم بن اسحاق بن عیسی بغدادی؛ ابراهیم بن براء انصاری (متوفی 224 یا 225ق) و.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/9 همان، ص9- 189]</ref>


در فصل دوم، به روایات مجعولی اشاره شده که کذابین و وضاعین، آن روایات را به پیامبر(ص) منسوب کرده‌اند. از جمله آنها عبارتند از:
در فصل دوم، به روایات مجعولی اشاره شده که کذابین و وضاعین، آن روایات را به پیامبر(ص) منسوب کرده‌اند. از جمله آنها عبارتند از:
#«در بهشت درختی نیست مگر آنکه بر تمامی برگ‌های آن نوشته است: لا اله الا الله، محمد رسول‌الله، ابوبکر صدیق، عمر فاروق، عثمان ذوالنورین». این از روایات جعلی علی بن جمیل رقی است که [[طبرانی، سلیمان بن احمد|طبرانی]] در کتابش آورده است و در ذیل آن به موضوع بودن حدیث و واضع بودن راویش اشاره کرده است.<ref>همان، ص195</ref>
#«در بهشت درختی نیست مگر آنکه بر تمامی برگ‌های آن نوشته است: لا اله الا الله، محمد رسول‌الله، ابوبکر صدیق، عمر فاروق، عثمان ذوالنورین». این از روایات جعلی علی بن جمیل رقی است که [[طبرانی، سلیمان بن احمد|طبرانی]] در کتابش آورده است و در ذیل آن به موضوع بودن حدیث و واضع بودن راویش اشاره کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/195 همان، ص195]</ref>
#«زمانی که ابوبکر به دنیا آمد، خداوند بهشتیان را خبر داد و گفت به عزت و جلالم قسم هرکس که این مولود را دوست بدارد او را وارد بهشت خواهم کرد». این روایت توسط احمد بن عصمه نیشابوری جعل شده است.<ref>همان، ص201</ref>
#«زمانی که ابوبکر به دنیا آمد، خداوند بهشتیان را خبر داد و گفت به عزت و جلالم قسم هرکس که این مولود را دوست بدارد او را وارد بهشت خواهم کرد». این روایت توسط احمد بن عصمه نیشابوری جعل شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/201 همان، ص201]</ref>
#«در آسمان دنیا، هشتاد هزار ملک وجود دارد که برای محبین ابوبکر و عمر طلب استغفار کرده و در آسمان دوم، هشتاد هزار ملک وجود دارد که دشمنان آن دو را لعنت می‌کنند». این روایت توسط ابوسیعد حسن بن علی عدوی بصری وضع شده است.<ref>همان، ص201- 202</ref>
#«در آسمان دنیا، هشتاد هزار ملک وجود دارد که برای محبین ابوبکر و عمر طلب استغفار کرده و در آسمان دوم، هشتاد هزار ملک وجود دارد که دشمنان آن دو را لعنت می‌کنند». این روایت توسط ابوسیعد حسن بن علی عدوی بصری وضع شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/201 همان، ص201- 202]</ref>


به اعتقاد نویسنده، مهمترین موضوعی که بازیچه هوا و هوس و معرکه جولان جاعلین و وضاعین قرار گرفته، موضوع خلافت پیامبر(ص) می‌باشد و لذا در فصل سوم، به پاره‌ای از این احادیث، اشاره شده است. به عنوان مثال:
به اعتقاد نویسنده، مهمترین موضوعی که بازیچه هوا و هوس و معرکه جولان جاعلین و وضاعین قرار گرفته، موضوع خلافت پیامبر(ص) می‌باشد و لذا در فصل سوم، به پاره‌ای از این احادیث، اشاره شده است. به عنوان مثال:
#در روایتی که از موضوعات صقر بن عبدالله ابی‌بهز، شمرده شده، به نقل از انس بن مالک، چنین آمده است که: «روزی پیامبر(ص) وارد باغ شده و کسی درب باغ را زد. ایشان فرمود: انس برخیز و در را باز کرده و به بشارت بهشت و خلافت پس از من را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص ابوبکر بود و من بشارت بهشت و خلافت را به او دادم. سپس مجددا درب باغ به صدا درآمده و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص عمر بود و من بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را به او دادم. سپس مجددا درب به صدا درآمد و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز و در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از عمر را بده و بگو که تو مقتول خواهی بود و آن شخص عثمان بود و...». خطیب بغدادی در کتاب تاریخ خود، ذهبی در «میزان الاعتدال» و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در «لسان المیزان»، این حدیث را کذب و مجعول دانسته‌اند.<ref>همان، ص257- 258</ref>
#در روایتی که از موضوعات صقر بن عبدالله ابی‌بهز، شمرده شده، به نقل از انس بن مالک، چنین آمده است که: «روزی پیامبر(ص) وارد باغ شده و کسی درب باغ را زد. ایشان فرمود: انس برخیز و در را باز کرده و به بشارت بهشت و خلافت پس از من را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص ابوبکر بود و من بشارت بهشت و خلافت را به او دادم. سپس مجددا درب باغ به صدا درآمده و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص عمر بود و من بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را به او دادم. سپس مجددا درب به صدا درآمد و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز و در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از عمر را بده و بگو که تو مقتول خواهی بود و آن شخص عثمان بود و...». خطیب بغدادی در کتاب تاریخ خود، ذهبی در «میزان الاعتدال» و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] در «لسان المیزان»، این حدیث را کذب و مجعول دانسته‌اند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/257 همان، ص257- 258]</ref>
#در روایتی منقول از عایشه آمده است که: «اولین سنگ برای بنای مسجد را پیامبر(ص) حمل کرد و سپس ابوبکر و عمر و عثمان سنگ‌های دیگری را حمل کردند. من گفتم یا رسول‌الله آیا می‌بینی که چگونه کمکت می‌کنند؟ ایشان فرمود: ای عایشه! اینان خلفای بعد از من هستند». این روایت در «المستدرک الصحیحین» آمده است. نویسنده بر این روایت چنین اشکال می‌گیرد: زمانی که پیامبر(ص) شروع به ساختن مسجد می‌کند عایشه کودکی بیش نبوده و در شمار همسران آن حضرت نبوده است.<ref>ر.ک: همان، ص261</ref>
#در روایتی منقول از عایشه آمده است که: «اولین سنگ برای بنای مسجد را پیامبر(ص) حمل کرد و سپس ابوبکر و عمر و عثمان سنگ‌های دیگری را حمل کردند. من گفتم یا رسول‌الله آیا می‌بینی که چگونه کمکت می‌کنند؟ ایشان فرمود: ای عایشه! اینان خلفای بعد از من هستند». این روایت در «المستدرک الصحیحین» آمده است. نویسنده بر این روایت چنین اشکال می‌گیرد: زمانی که پیامبر(ص) شروع به ساختن مسجد می‌کند عایشه کودکی بیش نبوده و در شمار همسران آن حضرت نبوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/261 ر.ک: همان، ص261]</ref>
#در روایتی مجعول از سعید بن عبدالملک چنین آمده است: «عبدالله بن عمر گفت که پیامبر(ص) فرمود: ای بلال به مردم اعلام کن که خلیفه پس از من ابوبکر و پس از او عمر و پس از او عثمان می‌باشد. سپس پیامبر(ص) سه بار فرمود: ای بلال! این مطلب را بپذیر زیرا خداوند غیر از این نپذیرفته است».<ref>ر.ک: همان، ص262</ref>
#در روایتی مجعول از سعید بن عبدالملک چنین آمده است: «عبدالله بن عمر گفت که پیامبر(ص) فرمود: ای بلال به مردم اعلام کن که خلیفه پس از من ابوبکر و پس از او عمر و پس از او عثمان می‌باشد. سپس پیامبر(ص) سه بار فرمود: ای بلال! این مطلب را بپذیر زیرا خداوند غیر از این نپذیرفته است».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/262 ر.ک: همان، ص262]</ref>


در فصل آخر، مطالبی پیرامون خلافت، دنائت و پستی وضع و جعل حدیث و حکم آن، عنوان گردیده است.<ref>همان، ص295- 327</ref>
در فصل آخر، مطالبی پیرامون خلافت، دنائت و پستی وضع و جعل حدیث و حکم آن، عنوان گردیده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/24571/1/295 همان، ص295- 327]</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۵۴: خط ۵۷:
در پاورقی‌ها به ذکر منابع پرداخته شده است.
در پاورقی‌ها به ذکر منابع پرداخته شده است.


==پانویس ==
==پانویس==
<references />
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
مقدمه و متن کتاب.
مقدمه و متن کتاب.


== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۷

الأحاديث المختلقة في الخلافة عند العامة اثر سعید (احمد سعید) ابومعاش، کتابی است پیرامون احادیث جعلی و ساختگی پیرامون خلافت و مسائل مربوط به آن در مذهب اهل سنت.

الأحاديث المختلقة في الخلافة عند العامة
الأحاديث المختلقة في الخلافة عند العامة
پدیدآورانابومعاش، سعید(احمد) (نویسنده)
ناشرمؤسسة السيدة المعصومة (عليهاالسلام)
مکان نشرایران - قم
سال نشرمجلد1: 1429ق
زبانعربی
تعداد جلد1
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

زبان و زمان نگارش

کتاب به زبان عربی و مقدمه آن در سال 1425ق نوشته شده است.[۱]

ساختار

کتاب با دو مقدمه از نویسنده و علامه امینی آغاز و مطالب در چهار فصل، سامان یافته است.

گزارش محتوا

در مقدمه نویسنده، به برخی از کسانی که سعی در احیاء مذهب شیعه داشته‌اند اشاره شده.[۲]و در مقدمه دوم، مطالبی پیرامون وضع حدیث، عنوان گردیده است.[۳]

در فصل اول، با استفاده از منابع و مصادر معتبر، به ترتیب حروف الفبا، به ذکر نام کذابین و جاعلینی پرداخته شده که اقدام به جعل حدیث کرده‌اند. مؤلف بعد از ذکر نام وضاعین مطالبی که درباره او گفته شده به همراه منبع آن ذکر می‌کند. از جمله آنها عبارتند از: ابان اباء بن جعفر ابوسعید البصری؛ ابان بن فیروز ابی‌عیاش مولی عبدالقیس ابواسماعیل بصری (متوفی 138ق)؛ ابراهیم بن ابی‌حیه؛ ابراهیم بن ابی‌لیث (متوفی 234ق)؛ ابراهیم بن ابی‌یحیی ابواسحاق مدنی (متوفی 184ق)؛ ابراهیم بن احمد حرانی ضریر؛ ابراهیم بن احمد عجلی (متوفی 331ق)؛ ابراهیم بن اسحاق بن عیسی بغدادی؛ ابراهیم بن براء انصاری (متوفی 224 یا 225ق) و.[۴]

در فصل دوم، به روایات مجعولی اشاره شده که کذابین و وضاعین، آن روایات را به پیامبر(ص) منسوب کرده‌اند. از جمله آنها عبارتند از:

  1. «در بهشت درختی نیست مگر آنکه بر تمامی برگ‌های آن نوشته است: لا اله الا الله، محمد رسول‌الله، ابوبکر صدیق، عمر فاروق، عثمان ذوالنورین». این از روایات جعلی علی بن جمیل رقی است که طبرانی در کتابش آورده است و در ذیل آن به موضوع بودن حدیث و واضع بودن راویش اشاره کرده است.[۵]
  2. «زمانی که ابوبکر به دنیا آمد، خداوند بهشتیان را خبر داد و گفت به عزت و جلالم قسم هرکس که این مولود را دوست بدارد او را وارد بهشت خواهم کرد». این روایت توسط احمد بن عصمه نیشابوری جعل شده است.[۶]
  3. «در آسمان دنیا، هشتاد هزار ملک وجود دارد که برای محبین ابوبکر و عمر طلب استغفار کرده و در آسمان دوم، هشتاد هزار ملک وجود دارد که دشمنان آن دو را لعنت می‌کنند». این روایت توسط ابوسیعد حسن بن علی عدوی بصری وضع شده است.[۷]

به اعتقاد نویسنده، مهمترین موضوعی که بازیچه هوا و هوس و معرکه جولان جاعلین و وضاعین قرار گرفته، موضوع خلافت پیامبر(ص) می‌باشد و لذا در فصل سوم، به پاره‌ای از این احادیث، اشاره شده است. به عنوان مثال:

  1. در روایتی که از موضوعات صقر بن عبدالله ابی‌بهز، شمرده شده، به نقل از انس بن مالک، چنین آمده است که: «روزی پیامبر(ص) وارد باغ شده و کسی درب باغ را زد. ایشان فرمود: انس برخیز و در را باز کرده و به بشارت بهشت و خلافت پس از من را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص ابوبکر بود و من بشارت بهشت و خلافت را به او دادم. سپس مجددا درب باغ به صدا درآمده و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را بده. انس گفت: یا رسول‌الله آیا اعلام کنم؟ ایشان فرمود آری و آن شخص عمر بود و من بشارت بهشت و خلافت پس از ابوبکر را به او دادم. سپس مجددا درب به صدا درآمد و پیامبر(ص) فرمود: ای انس برخیز و در را گشوده و به او بشارت بهشت و خلافت پس از عمر را بده و بگو که تو مقتول خواهی بود و آن شخص عثمان بود و...». خطیب بغدادی در کتاب تاریخ خود، ذهبی در «میزان الاعتدال» و ابن حجر در «لسان المیزان»، این حدیث را کذب و مجعول دانسته‌اند.[۸]
  2. در روایتی منقول از عایشه آمده است که: «اولین سنگ برای بنای مسجد را پیامبر(ص) حمل کرد و سپس ابوبکر و عمر و عثمان سنگ‌های دیگری را حمل کردند. من گفتم یا رسول‌الله آیا می‌بینی که چگونه کمکت می‌کنند؟ ایشان فرمود: ای عایشه! اینان خلفای بعد از من هستند». این روایت در «المستدرک الصحیحین» آمده است. نویسنده بر این روایت چنین اشکال می‌گیرد: زمانی که پیامبر(ص) شروع به ساختن مسجد می‌کند عایشه کودکی بیش نبوده و در شمار همسران آن حضرت نبوده است.[۹]
  3. در روایتی مجعول از سعید بن عبدالملک چنین آمده است: «عبدالله بن عمر گفت که پیامبر(ص) فرمود: ای بلال به مردم اعلام کن که خلیفه پس از من ابوبکر و پس از او عمر و پس از او عثمان می‌باشد. سپس پیامبر(ص) سه بار فرمود: ای بلال! این مطلب را بپذیر زیرا خداوند غیر از این نپذیرفته است».[۱۰]

در فصل آخر، مطالبی پیرامون خلافت، دنائت و پستی وضع و جعل حدیث و حکم آن، عنوان گردیده است.[۱۱]

وضعیت کتاب

فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده است.

در پاورقی‌ها به ذکر منابع پرداخته شده است.

پانویس

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها