فاطمیان و سنتهای تعلیمی و علمی آنان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فاطمیان (ابهام زدایی)' به 'فاطمیان (ابهامزدایی)') |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[هالم، هاینس]] ( | [[هالم، هاینس]] (نویسنده) | ||
[[بدرهای، فریدون]] (مترجم) | [[بدرهای، فریدون]] (مترجم) | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| شابک =964-6138-74-8 | | شابک =964-6138-74-8 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18174 | |||
| کتابخوان همراه نور =18174 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|فاطمیان (ابهامزدایی)}} | |||
'''فاطميان و سنتهاى تعليمى و علمى آنان'''، اثر دكتر هاينس | '''فاطميان و سنتهاى تعليمى و علمى آنان'''، اثر دكتر [[هالم، هاینس|هاينس هالم]]، ترجمه [[بدرهای، فریدون|فريدون بدرهاى]]، مختصرى است در ظهور و سقوط خلفاى فاطمى و بعضى از جنبههاى فرهنگى و سنّتهاى تعليمى روزگار آنان كه به زبان لاتين و در سال 1998م، نوشته شده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با دو مقدمه از مترجم و | كتاب با دو مقدمه از مترجم و نویسنده آغاز و مطالب در هفت فصل، تنظيم شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه مترجم، ضمن توضيح مختصرى پيرامون فرقه اسماعيليه، نكاتى پيرامون تدوين و ترجمه كتاب، عنوان شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/1/7 مقدمه مترجم، ص هفت]</ref> | |||
در مقدمه نویسنده، پس از بيان چگونگى انتخاب موضوع كتاب، به كاستىهاى موجود در منابع مربوط به دوره فاطمى و اسماعيليان اشاره و سپس مطالبى پيرامون اين دوره، عنوان شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/2/1 مقدمه نویسنده، ص 1]</ref> | |||
به اعتقاد نویسنده، دوره خلافت فاطمى نهتنها اوج و ذروه تاريخ اسماعيليه است، بلكه يكى از بزرگترين اعصار و دورههاى تاريخ مصر و بهطور كلى، تاريخ ايران اسلام نيز بشمار مىآيد. به باور وى، تحت حكومت فاطميان و بر اثر مساعى آنان، قاهره يكى از مراكز فرهنگ و هنر اسلامى شد و بهصورت كانون تحقيق و علم درآمد. وى معتقد است اين جنبه از تاريخ فاطميان است كه چنانكه بايد و شايد مورد توجه و عنايت محققان قرار نگرفته و وى به همين دليل، به اين امر پرداخته است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/2/5 همان، ص 5]</ref> | |||
در | در فصل اول، دعوت اسماعيلى و خلافت فاطمى تشريح شده است. نویسنده بر اين باور است كه در زمان حيات عبدالله اكبر، دعوت اسماعيلى در عراق، در اطراف خرابههاى بابل و حله امروز، آغاز شد. در روايات اسماعيلى، تاريخ تأسيس اين جامعه اسماعيلى، سال 262ق / 785م يا 265ق / 878م ذكر شده است. نویسنده درباره پسر و جانشين عبدالله؛ يعنى احمد، چيزى بهجز نامش ذكر نكرده، اما از يك منبع فوقالعاده متاخر آورده است كه خستگىناپذيرانه در كسوت بازرگانان، به همه اماكن دعوت اسماعيلى در خراسان، عراق و ديلم (سرزمين كوهستانى جنوب درياى خزر، در شمال ايران) سفر مىكرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/2/9 متن كتاب، ص 9]</ref> | ||
به | در فصل دوم، به دعوت داعيان و «مجالس تعليم» اشاره شده است. نویسنده در ابتداى اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه غرض اين كتاب، آن نيست كه تاريخ خلافت فاطميان را، كه بهصورت يكى از درخشانترين دورههاى تاريخ اسلامى درآمد، بهتفصيل بيان كند. به تأكيد وى، موضوعهايى كه در اين كتاب بايد مورد بحث قرار گيرد، تعليم و تعلم است؛ يعنى فعاليتهايى كه از همان آغاز كار، از مشخصات جامعه اسماعيلى بوده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/2/25 همان، ص 25]</ref> | ||
در فصل | در فصل سوم، به فاطميان در مصر پرداخته شده است. در 15 ربيعالاخر سال 358ق / 6 فوريه 696م، سپاه فاطميان به سردارى جوهر صقلى، از قيروان بهسوى مصر حركت كرد و خليفه المعزلدينالله بر جاى ماند و عزم مصر نكرد. نویسنده، معتقد است نقشه استيلا بر سرزمين واقع بر رود نيل، بهدقت طرحريزى شده بود. داعيان اسماعيلى در فسطاط (قاهره قديم)، پايتخت مصر، مدتها بود كه سرگرم فعاليت بودند. رجال و بزرگان مصر مخفيانه با خليفه فاطمى تماس داشتند و مصر در زير حكومت آخرين اميران اخشيدى كه اسما از جانب خليفه بغداد فرمانروايى داشتند، دستخوش بحرانى عظيم بود، بيمارىهاى واگير و وبا و قحطى و خشكسالى مملكت را ويران و آشوب و هرجومرج، قدرت مقاومت آن را فلج ساخته بود. نویسنده، معتقد است چون از خليفه دوردست كمكى برنمىآمد، تجار و بازرگانان مصرى، اميد به خليفه فاطمى بسته بودند و از وى انتظار داشتند كه امنيت اجتماعى را برقرار و همراه آن، رونق مصر را اعاده كند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/2/41 همان، ص 41]</ref> | ||
فصل چهارم، به تعليم و تعلم اسماعيليه اختصاص يافته است. بارها بر اين اعتقاد رفتهاند كه مسجد الازهر، مركز دعوت اسماعيلى بوده است، اما نویسنده بر اين باور است كه اين سخن، درست نيست و آنچه حقيقت دارد، اين است كه الازهر از همان آغاز، بهعنوان يك نهاد تعليم و تربيتى، نقش عمدهاى بر عهده داشته است. بااينهمه، آنچه در آنجا آموخته مىشد، عقايد باطنى اسماعيلى؛ يعنى حكمت، نبود، بلكه فقه بنا بر مذهب اسماعيلى بود كه به ظاهر شريعت بر طبق مذهب مربوط مىشد، نه به آنچه اسماعيليان، باطن؛ يعنى علم به حقايق كلام منزل، مىگفتند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/2/55 همان، ص 55]</ref> | |||
در فصل | در فصل پنجم، سازمان دعوت اسماعيليه تشريح شده است. به باور نویسنده، دعوت اسماعيلى، داراى يك ساختار مبتنى بر سلسله مراتب دقيق بود. در رأس آن، شخص امام؛ يعنى خليفه فاطمى قرار داشت كه بهعنوان وارث و جانشين حضرت محمد(ص)، گنجور حقيقى دانش يا حكمت بود. «داعىالدعاة» به نام او و براى او كار و فعاليت مىكرد. در مآخذ و منابع اسماعيلى آن زمان، از «داعىالدعاة»، اغلب به نام «باب» ياد شده است؛ زيرا اين تنها از طريق اوست كه پيروان كيش اسماعيلى مىتوانند به علم و حكمت امام دست يابند. نویسنده بر اين باور است كه در قاهره عصر فاطميان، «داعىالدعاة» در بيشتر موارد، «قاضىالقضات» نيز بوده و بنابراین، صورت ظاهر وحى الهى؛ يعنى شريعت و معناى باطنى آن؛ يعنى تأويل شريعت، هر دو در دست شخص واحدى قرار داشت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/2/73 همان، ص 73]</ref> | ||
در دو فصل پايانى كتاب، به «دارالعلم» و نهادهاى علمى در دوره فاطميان پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، از داعى كمال مطلوب انتظار مىرفت كه معلوماتى دايرةالمعارفگونه از علوم و دانشهاى مختلف داشته باشد؛ زيرا هر زمان امكان آن مىرفت كه با مخالف يا معاندى مواجه شود كه در يك يا چند علم متبحر باشد و اگر داعى تحصيل كرده و دانشاندوخته نبود، رقيب بهآسانى مىتوانست او را مجاب و بىاعتبار سازد. اين دو فصل، به تشريح اين مطالب اختصاص يافته است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/2/91 همان، ص 91]</ref> | |||
در دو فصل پايانى كتاب، به «دارالعلم» و نهادهاى علمى در دوره فاطميان پرداخته شده است. به اعتقاد | |||
پارهاى از ويژگىهاى اين كتاب به شرح زير است: | پارهاى از ويژگىهاى اين كتاب به شرح زير است: | ||
#از آنجا كه كتاب براى افراد غير متخصص نوشته شده است، از تجزيه و تحليل دقيق اسناد و روايات در آن چشمپوشى شده و مؤلف تنها به اظهار نظرهاى خود و نتايجى كه خود از بررسى | #از آنجا كه كتاب براى افراد غير متخصص نوشته شده است، از تجزيه و تحليل دقيق اسناد و روايات در آن چشمپوشى شده و مؤلف تنها به اظهار نظرهاى خود و نتايجى كه خود از بررسى مدارک و شواهد استنباط كرده، قناعت كرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/1/8 مقدمه مترجم، ص هشت]</ref> | ||
# | #نویسنده در اين كتاب، برخلاف شيوه مرضيّه مستشرقان كه تاريخ هجرى قمرى و ميلادى را در كنار يكديگر ذكر مىكنند، تنها به ذكر تاريخ ميلادى بسنده كرده و تنها در مواردى شاذ تاريخ هجرى قمرى را به كار برده است. مترجم همه جا، در مقابل تاريخ ميلادى، معادل آن را به تقويم هجرى قمرى آورده و حتى اين تاريخ را مقدّم داشته است. همچنين مؤلف نام خلفاى فاطمى و ديگر رجال دولت و علم و ادب را به عادت فرنگيان مختصر و مفيد آورده و مثلاًنوشته است معزّ، منصور، عزيز و غيره و مترجم حتىالمقدور نام كامل آنها را ذكر كرده است. ضمنا يادداشتهايى كه در زير صفحات براى توضيح نكتهاى آورده شده و مصدّر به ستاره (*) است، از مترجم مىباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/1/9 همان، ص نه]</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
پاورقىها تقريبا اندك بوده و در آنها به توضيح برخى از كلمات و عبارات متن پرداخته شده است. | پاورقىها تقريبا اندك بوده و در آنها به توضيح برخى از كلمات و عبارات متن پرداخته شده است. | ||
چون آوردن آن دسته از اقلام كتابشناسى كه به زبان فارسى يا عربى است، بهصورت نويسهگردان لاتين در ترجمه فارسى مناسب نمىنمود، مترجم آنها را از مآخذ و منابع فرنگى جدا كرده و به خط معمولى و به ترتيب الفبايى بيرون آورده و مجزا از كتابشناسى يا فهرست منابع و مآخذ فرنگى قرار داده است<ref>همان</ref> | چون آوردن آن دسته از اقلام كتابشناسى كه به زبان فارسى يا عربى است، بهصورت نويسهگردان لاتين در ترجمه فارسى مناسب نمىنمود، مترجم آنها را از مآخذ و منابع فرنگى جدا كرده و به خط معمولى و به ترتيب الفبايى بيرون آورده و مجزا از كتابشناسى يا فهرست منابع و مآخذ فرنگى قرار داده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18638/1/9 همان]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[تشیع]] | |||
[[اسماعيليان در تاريخ]] | |||
[[اسماعیلیه از گذشته تا حال]] | |||
[[تاريخ الدعوة الإسماعيلية]] | |||
[[تاریخ اسماعیلیه]] | |||
[[تاریخ و اندیشههای اسماعیلی در سدههای میانه]] | |||
[[تاريخ الخلفاء الفاطميين بالغرب القسم الخاص من كتاب عيون الأخبار]] | |||
[[اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطميين الخلفا]] | |||
[[فاطمیان در مصر]] | |||
[[تاريخ الدولة الفاطمي]] | |||
[[تاریخ الدولة الفاطمیة]] | |||
[[پژوهشی در یکی از امپراتوریهای اسلامی: تاریخ فاطمیان و منابع آن]] | |||
[[تاریخ اسماعیلیان قهستان]] | |||
[[تاریخ و عقاید اسماعیلیه]] | |||
[[تاریخ اسماعیلیان در ایران در سدههای 5 - 7 هجری]] | |||
[[زمینههای پیدایش خلافت فاطمیان]] | |||
[[التشيع المصري الفاطمي: اشعاع حي و حضاري: مئتان و عشر سنوات من الإبداع الانساني]] | |||
[[تاریخ فاطمیان]] | |||
[[الحياة الاجتماعية في العصر الفاطمي]] | |||
[[اسماعیلیون و مغول و خواجه نصیرالدین طوسی]] | |||
[[بنیادهای کیش اسماعیلیان]] | |||
[[أربعة كتب إسماعيلية]] | |||
[[خوان الإخوان]] | |||
[[فضائح الباطنية]] | |||
[[عيد الغدير في عهد الفاطميين]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۴۲
فاطمیان و سنتهای تعلیمی و علمی آنان | |
---|---|
پدیدآوران | هالم، هاینس (نویسنده) بدرهای، فریدون (مترجم) |
ناشر | نشر و پژوهش فرزان روز |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1377 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-6138-74-8 |
موضوع | ایران - تاریخ - اسماعیلیان، 483 - 654ق. کلام اسماعیلیه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 215 /ﻫ2 ف21377* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فاطميان و سنتهاى تعليمى و علمى آنان، اثر دكتر هاينس هالم، ترجمه فريدون بدرهاى، مختصرى است در ظهور و سقوط خلفاى فاطمى و بعضى از جنبههاى فرهنگى و سنّتهاى تعليمى روزگار آنان كه به زبان لاتين و در سال 1998م، نوشته شده است.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از مترجم و نویسنده آغاز و مطالب در هفت فصل، تنظيم شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه مترجم، ضمن توضيح مختصرى پيرامون فرقه اسماعيليه، نكاتى پيرامون تدوين و ترجمه كتاب، عنوان شده است[۱]
در مقدمه نویسنده، پس از بيان چگونگى انتخاب موضوع كتاب، به كاستىهاى موجود در منابع مربوط به دوره فاطمى و اسماعيليان اشاره و سپس مطالبى پيرامون اين دوره، عنوان شده است[۲]
به اعتقاد نویسنده، دوره خلافت فاطمى نهتنها اوج و ذروه تاريخ اسماعيليه است، بلكه يكى از بزرگترين اعصار و دورههاى تاريخ مصر و بهطور كلى، تاريخ ايران اسلام نيز بشمار مىآيد. به باور وى، تحت حكومت فاطميان و بر اثر مساعى آنان، قاهره يكى از مراكز فرهنگ و هنر اسلامى شد و بهصورت كانون تحقيق و علم درآمد. وى معتقد است اين جنبه از تاريخ فاطميان است كه چنانكه بايد و شايد مورد توجه و عنايت محققان قرار نگرفته و وى به همين دليل، به اين امر پرداخته است[۳]
در فصل اول، دعوت اسماعيلى و خلافت فاطمى تشريح شده است. نویسنده بر اين باور است كه در زمان حيات عبدالله اكبر، دعوت اسماعيلى در عراق، در اطراف خرابههاى بابل و حله امروز، آغاز شد. در روايات اسماعيلى، تاريخ تأسيس اين جامعه اسماعيلى، سال 262ق / 785م يا 265ق / 878م ذكر شده است. نویسنده درباره پسر و جانشين عبدالله؛ يعنى احمد، چيزى بهجز نامش ذكر نكرده، اما از يك منبع فوقالعاده متاخر آورده است كه خستگىناپذيرانه در كسوت بازرگانان، به همه اماكن دعوت اسماعيلى در خراسان، عراق و ديلم (سرزمين كوهستانى جنوب درياى خزر، در شمال ايران) سفر مىكرده است[۴]
در فصل دوم، به دعوت داعيان و «مجالس تعليم» اشاره شده است. نویسنده در ابتداى اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه غرض اين كتاب، آن نيست كه تاريخ خلافت فاطميان را، كه بهصورت يكى از درخشانترين دورههاى تاريخ اسلامى درآمد، بهتفصيل بيان كند. به تأكيد وى، موضوعهايى كه در اين كتاب بايد مورد بحث قرار گيرد، تعليم و تعلم است؛ يعنى فعاليتهايى كه از همان آغاز كار، از مشخصات جامعه اسماعيلى بوده است[۵]
در فصل سوم، به فاطميان در مصر پرداخته شده است. در 15 ربيعالاخر سال 358ق / 6 فوريه 696م، سپاه فاطميان به سردارى جوهر صقلى، از قيروان بهسوى مصر حركت كرد و خليفه المعزلدينالله بر جاى ماند و عزم مصر نكرد. نویسنده، معتقد است نقشه استيلا بر سرزمين واقع بر رود نيل، بهدقت طرحريزى شده بود. داعيان اسماعيلى در فسطاط (قاهره قديم)، پايتخت مصر، مدتها بود كه سرگرم فعاليت بودند. رجال و بزرگان مصر مخفيانه با خليفه فاطمى تماس داشتند و مصر در زير حكومت آخرين اميران اخشيدى كه اسما از جانب خليفه بغداد فرمانروايى داشتند، دستخوش بحرانى عظيم بود، بيمارىهاى واگير و وبا و قحطى و خشكسالى مملكت را ويران و آشوب و هرجومرج، قدرت مقاومت آن را فلج ساخته بود. نویسنده، معتقد است چون از خليفه دوردست كمكى برنمىآمد، تجار و بازرگانان مصرى، اميد به خليفه فاطمى بسته بودند و از وى انتظار داشتند كه امنيت اجتماعى را برقرار و همراه آن، رونق مصر را اعاده كند[۶]
فصل چهارم، به تعليم و تعلم اسماعيليه اختصاص يافته است. بارها بر اين اعتقاد رفتهاند كه مسجد الازهر، مركز دعوت اسماعيلى بوده است، اما نویسنده بر اين باور است كه اين سخن، درست نيست و آنچه حقيقت دارد، اين است كه الازهر از همان آغاز، بهعنوان يك نهاد تعليم و تربيتى، نقش عمدهاى بر عهده داشته است. بااينهمه، آنچه در آنجا آموخته مىشد، عقايد باطنى اسماعيلى؛ يعنى حكمت، نبود، بلكه فقه بنا بر مذهب اسماعيلى بود كه به ظاهر شريعت بر طبق مذهب مربوط مىشد، نه به آنچه اسماعيليان، باطن؛ يعنى علم به حقايق كلام منزل، مىگفتند[۷]
در فصل پنجم، سازمان دعوت اسماعيليه تشريح شده است. به باور نویسنده، دعوت اسماعيلى، داراى يك ساختار مبتنى بر سلسله مراتب دقيق بود. در رأس آن، شخص امام؛ يعنى خليفه فاطمى قرار داشت كه بهعنوان وارث و جانشين حضرت محمد(ص)، گنجور حقيقى دانش يا حكمت بود. «داعىالدعاة» به نام او و براى او كار و فعاليت مىكرد. در مآخذ و منابع اسماعيلى آن زمان، از «داعىالدعاة»، اغلب به نام «باب» ياد شده است؛ زيرا اين تنها از طريق اوست كه پيروان كيش اسماعيلى مىتوانند به علم و حكمت امام دست يابند. نویسنده بر اين باور است كه در قاهره عصر فاطميان، «داعىالدعاة» در بيشتر موارد، «قاضىالقضات» نيز بوده و بنابراین، صورت ظاهر وحى الهى؛ يعنى شريعت و معناى باطنى آن؛ يعنى تأويل شريعت، هر دو در دست شخص واحدى قرار داشت[۸]
در دو فصل پايانى كتاب، به «دارالعلم» و نهادهاى علمى در دوره فاطميان پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، از داعى كمال مطلوب انتظار مىرفت كه معلوماتى دايرةالمعارفگونه از علوم و دانشهاى مختلف داشته باشد؛ زيرا هر زمان امكان آن مىرفت كه با مخالف يا معاندى مواجه شود كه در يك يا چند علم متبحر باشد و اگر داعى تحصيل كرده و دانشاندوخته نبود، رقيب بهآسانى مىتوانست او را مجاب و بىاعتبار سازد. اين دو فصل، به تشريح اين مطالب اختصاص يافته است[۹]
پارهاى از ويژگىهاى اين كتاب به شرح زير است:
- از آنجا كه كتاب براى افراد غير متخصص نوشته شده است، از تجزيه و تحليل دقيق اسناد و روايات در آن چشمپوشى شده و مؤلف تنها به اظهار نظرهاى خود و نتايجى كه خود از بررسى مدارک و شواهد استنباط كرده، قناعت كرده است[۱۰]
- نویسنده در اين كتاب، برخلاف شيوه مرضيّه مستشرقان كه تاريخ هجرى قمرى و ميلادى را در كنار يكديگر ذكر مىكنند، تنها به ذكر تاريخ ميلادى بسنده كرده و تنها در مواردى شاذ تاريخ هجرى قمرى را به كار برده است. مترجم همه جا، در مقابل تاريخ ميلادى، معادل آن را به تقويم هجرى قمرى آورده و حتى اين تاريخ را مقدّم داشته است. همچنين مؤلف نام خلفاى فاطمى و ديگر رجال دولت و علم و ادب را به عادت فرنگيان مختصر و مفيد آورده و مثلاًنوشته است معزّ، منصور، عزيز و غيره و مترجم حتىالمقدور نام كامل آنها را ذكر كرده است. ضمنا يادداشتهايى كه در زير صفحات براى توضيح نكتهاى آورده شده و مصدّر به ستاره (*) است، از مترجم مىباشد[۱۱]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و يادداشتها، گزيده مآخذ و مراجع (عربى و فارسى)، فهرست اعلام و گزيده كتابشناسى، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها تقريبا اندك بوده و در آنها به توضيح برخى از كلمات و عبارات متن پرداخته شده است.
چون آوردن آن دسته از اقلام كتابشناسى كه به زبان فارسى يا عربى است، بهصورت نويسهگردان لاتين در ترجمه فارسى مناسب نمىنمود، مترجم آنها را از مآخذ و منابع فرنگى جدا كرده و به خط معمولى و به ترتيب الفبايى بيرون آورده و مجزا از كتابشناسى يا فهرست منابع و مآخذ فرنگى قرار داده است[۱۲]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
وابستهها
تاریخ و اندیشههای اسماعیلی در سدههای میانه
تاريخ الخلفاء الفاطميين بالغرب القسم الخاص من كتاب عيون الأخبار
اتعاظ الحنفا بأخبار الأئمة الفاطميين الخلفا
پژوهشی در یکی از امپراتوریهای اسلامی: تاریخ فاطمیان و منابع آن
تاریخ اسماعیلیان در ایران در سدههای 5 - 7 هجری
زمینههای پیدایش خلافت فاطمیان
التشيع المصري الفاطمي: اشعاع حي و حضاري: مئتان و عشر سنوات من الإبداع الانساني
الحياة الاجتماعية في العصر الفاطمي