مجموعه رسائل (علامه طباطبایی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'سید علوی، سید ابراهیم' به 'سیدعلوی، سید ابراهیم')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۵۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۳: خط ۳:
    | عنوان =مجموعه رسائل (علامه طباطبایی)
    | عنوان =مجموعه رسائل (علامه طباطبایی)
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[طباطبایی، محمدحسین]] (نويسنده)
    [[طباطبایی، سید محمدحسین]] (نویسنده)
       
       
    [[خسروشاهی، هادی]] (گردآورنده)
    [[خسروشاهی، هادی]] (گردآورنده)
    خط ۱۴: خط ۱۴:
    اسلام - مسايل متفرقه  
    اسلام - مسايل متفرقه  


    اسلام - مقاله‎ها و خطابه‎ها
    اسلام - مقاله‌ها و خطابه‌ها


    فلسفه‌اسلامی  
    فلسفه‌اسلامی  
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | شابک =978-964-09-0067-3
    | شابک =978-964-09-0067-3
    | تعداد جلد =3
    | تعداد جلد =3
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =16445
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =13799
    | کتابخوان همراه نور =13799
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۲: خط ۳۳:
    }}
    }}


    '''مجموعه رسائل (علامه طباطبایی)''' مشتمل بر پانزده رساله فارسی یا ترجمه شده [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] در موضوع فلسفه اسلامی است که به کوشش [[خسروشاهی، هادی|سید هادی خسروشاهی]] چاپ و منتشر شده است.
    '''مجموعه رسائل (علامه طباطبایی)''' مشتمل بر پانزده رساله فارسی یا ترجمه شده [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایی]] در موضوع فلسفه اسلامی است که به کوشش [[خسروشاهی، هادی|سید هادی خسروشاهی]] چاپ و منتشر شده است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    مقالات کتاب در سه جلد بدین ترتیب تدوین شده که در جلد اول رساله و در جلد دوم و سوم به ترتیب چهار و پنج رساله منتشر شده است. در جلد اول مقدمه‎ای مختصر و در جلد سوم مقدماتی مفصل‎ به قلم [[خسروشاهی، هادی|سید هادی خسروشاهی]] ارائه شده است.
    مقالات کتاب در سه جلد بدین ترتیب تدوین شده که در جلد اول رساله و در جلد دوم و سوم به ترتیب چهار و پنج رساله منتشر شده است. در جلد اول مقدمه‌ای مختصر و در جلد سوم مقدماتی مفصل‎ به قلم [[خسروشاهی، هادی|سید هادی خسروشاهی]] ارائه شده است.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    بعضى از این رسائل را مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] خود به فارسى نوشته‎اند مانند: «رساله وحى»- وحى یا شعور مرموز- و «رساله اعجاز و معجزه» و بقیه را که به زبان‎ عربى تألیف شده، اساتید محترمى در تهران‎ و تبریز و حوزه علمیه قم‎ به فارسى ترجمه کرده‎اند که در مقدمه یا مؤخره هر رساله، نام آن بزرگواران آورده شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص12-11</ref>.
    بعضى از این رسائل را مرحوم [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى]] خود به فارسى نوشته‌اند مانند: «رساله وحى»- وحى یا شعور مرموز- و «رساله اعجاز و معجزه» و بقیه را که به زبان‎ عربى تألیف شده، اساتید محترمى در تهران‎ و تبریز و حوزه علمیه قم‎ به فارسى ترجمه کرده‌اند که در مقدمه یا مؤخره هر رساله، نام آن بزرگواران آورده شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص12-11</ref>.


    البته این مجموعه رساله‎ها، شامل همه رسائل استاد [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] نیست، بلکه بعضى دیگر از رسائل ایشان یا اصولاً تاکنون چاپ نشده- و هنوز مخطوط است- و یا فقط به عربى و در ضمن یادنامه‎ها انتشار یافته است که از آن جمله است: «رساله در اعتباریات» و «رساله در نبوت»<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
    البته این مجموعه رساله‌ها، شامل همه رسائل استاد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى]] نیست، بلکه بعضى دیگر از رسائل ایشان یا اصولاً تاکنون چاپ نشده- و هنوز مخطوط است- و یا فقط به عربى و در ضمن یادنامه‌ها انتشار یافته است که از آن جمله است: «رساله در اعتباریات» و «رساله در نبوت»<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.


    عناوین و مباحث مطرح شده در رساله‎های کتاب به‎اختصار بدین شرح است:
    عناوین و مباحث مطرح شده در رساله‌های کتاب به‌اختصار بدین شرح است:


    1) رساله‎ای در اثـبات‎ واجب‎الوجود؛
    1) رساله‌ای در اثبات‎ واجب‌الوجود؛


    این رساله از یادنامه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] نقل شده و به قلم [[محمدی گیلانی، محمد|آیت‎الله مـحمدی گـیلانی]] به فارسی ترجمه شده است. نویسنده در این رساله در چهار فصل به اثبات واجب‎الوجود و تبیین صفات او پرداخته است. وی در توضیح این‎که واجب‎الوجود لذاته جامع همه کمالات وجودی است و هیچ کمالی از او خارج نیست می‎نویسد: چون واجب تعالى وجود صرف بوده و مشوب به چیزى از عدم یا عدمى که مغایر با ذات مقدّسش باشد نیست، واجد هر حقیقت وجودیه بماهو حقیقت وجودیه در هر تعینى از تعینات است و جامع هر کمال حقیقى از آن نظر که کمال حقیقى خواهد بود و هرگونه عدم و بطلانى از حریم قدس او مسلوب است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص29</ref>.
    این رساله از یادنامه [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایی]] نقل شده و به قلم [[محمدی گیلانی، محمد|آیت‌الله محمدی گیلانی]] به فارسی ترجمه شده است. نویسنده در این رساله در چهار فصل به اثبات واجب‌الوجود و تبیین صفات او پرداخته است. وی در توضیح این‌که واجب‌الوجود لذاته جامع همه کمالات وجودی است و هیچ کمالی از او خارج نیست می‌نویسد: چون واجب تعالى وجود صرف بوده و مشوب به چیزى از عدم یا عدمى که مغایر با ذات مقدّسش باشد نیست، واجد هر حقیقت وجودیه بماهو حقیقت وجودیه در هر تعینى از تعینات است و جامع هر کمال حقیقى از آن نظر که کمال حقیقى خواهد بود و هرگونه عدم و بطلانى از حریم قدس او مسلوب است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص29</ref>.


    2) رساله‎ای درباره توحید؛ ترجمه دکتر همایون همتی.
    2) رساله‌ای درباره توحید؛ ترجمه دکتر [[همتی، همایون|همایون همتی]].


    رساله حاضر، دفترى است شریف و مکتوبى است عمیق از مکتوبات و مؤلفات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائی]] است. بحث توحید بى‎شک از مهم‎ترین مباحث اعتقادى در اسلام است و عنایت قرآن بدان بیش از سایر اصول و فروع عقیدتى و عملى است‎. روش علامه فقید(ره) در این رساله روشى فلسفى- عرفانى‎ است که ملهم از شریعت و کتاب و سنت و آمیخته با اشارت و لطایف آیات و روایات است و در حقیقت باید گفت که روشى فلسفى- عرفانى- قرآنى است.
    رساله حاضر، دفترى است شریف و مکتوبى است عمیق از مکتوبات و مؤلفات [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائی]] است. بحث توحید بی‌شک از مهم‎ترین مباحث اعتقادى در اسلام است و عنایت قرآن بدان بیش از سایر اصول و فروع عقیدتى و عملى است‎. روش علامه فقید(ره) در این رساله روشى فلسفى- عرفانى‎ است که ملهم از شریعت و کتاب و سنت و آمیخته با اشارت و لطایف آیات و روایات است و در حقیقت باید گفت که روشى فلسفى- عرفانى- قرآنى است.


    علامه در این رساله که رساله نخست از سلسله رساله‎هاى توحیدى ایشان است، می‎کوشد با تلاشى حکیمانه میان قواعد فلسفى
    علامه در این رساله که رساله نخست از سلسله رساله‌هاى توحیدى ایشان است، می‌کوشد با تلاشى حکیمانه میان قواعد فلسفى


    و یافته‎هاى عرفانى با آیات قرآنى و احادیث نبوى و ولوى هم‎آهنگى ایجاد کند و به نحو شگفت‎انگیز و تحسین‎برانگیزی نیز توفیق یافته است<ref>ر.ک: همان، ص35 و 40 و 41</ref>.
    و یافته‌هاى عرفانى با آیات قرآنى و احادیث نبوى و ولوى هم‌آهنگى ایجاد کند و به نحو شگفت‌انگیز و تحسین‌برانگیزی نیز توفیق یافته است<ref>ر.ک: همان، ص35 و 40 و 41</ref>.


    3) رساله خلق جدید پایان‎ناپذیر؛ ترجمه [[محمدی گیلانی، محمد|آیت‎الله محمد محمدی گیلانی]].
    3) رساله خلق جدید پایان‌ناپذیر؛ ترجمه [[محمدی گیلانی، محمد|آیت‌الله محمد محمدی گیلانی]].


    مسئله «خلق جدید» از اهم مسائل فلسفه الهى است که بحث در آن از دیدگاه حکمت متعالیه بسیار شیرین و مسرت‎انگیز است‎ که علامه آن را در یک مقاله که ظاهراً سنگین‎ترین مقالات آن بزرگوار است، به طرز بدیعى بیان فرموده‎اند و آن را به نام «مقاله قوه و فعل» نام‎گذارى نموده‎اند. ترجمه آزاد این اثر توسط خود علامه مورد بازبینی و تصحیح قرار گرفته است. مباحث این رساله در ده فصل تدوین شده است<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>.
    مسئله «خلق جدید» از اهم مسائل فلسفه الهى است که بحث در آن از دیدگاه حکمت متعالیه بسیار شیرین و مسرت‌انگیز است‎ که علامه آن را در یک مقاله که ظاهراً سنگین‎ترین مقالات آن بزرگوار است، به طرز بدیعى بیان فرموده‌اند و آن را به نام «مقاله قوه و فعل» نام‌گذارى نموده‌اند. ترجمه آزاد این اثر توسط خود علامه مورد بازبینی و تصحیح قرار گرفته است. مباحث این رساله در ده فصل تدوین شده است<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>.


    4) رساله‎ای درباره وحی یا وحی یا شعور مرموز.
    4) رساله‌ای درباره وحی یا وحی یا شعور مرموز.


    رساله‎ای است که با توضیحات [[مکارم شیرازی، ناصر|آیت‎الله مکارم شیرازی]] منتشر شده است. نویسنده در این مقاله پس از تبیین نظریه وحی، وحی و نبوت را موهبتی الهی نه اکتسابی دانسته است. در انتهای این رساله توضیحات آیت‎الله مکارم شیرازی پیرامون برخی مطالب ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص180-141</ref>.
    رساله‌ای است که با توضیحات [[مکارم شیرازی، ناصر|آیت‌الله مکارم شیرازی]] منتشر شده است. نویسنده در این مقاله پس از تبیین نظریه وحی، وحی و نبوت را موهبتی الهی نه اکتسابی دانسته است. در انتهای این رساله توضیحات آیت‌الله مکارم شیرازی پیرامون برخی مطالب ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص180-141</ref>.


    5) علی و فلسفه الهی؛ ترجمه علی‎اکبر مهدی‎پور.
    5) علی و فلسفه الهی؛ ترجمه علی‌اکبر مهدی‌پور.


    نام عربی این کتاب (علی و الفلسفة الالهیة) است که در سـال 1352ش و در حیات استاد علامه، ترجمه‎ و مورد تشویق ایشان قرار گرفته است<ref>ر.ک: سید علوی، سید ابراهیم، ص18</ref>. نویسنده با اشاره به زندگانی [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] و سخنان پربار آن‎حضرت، تأکید می‎کند که معارف الهی از سخنان درربار آن‎حضرت می‎جوشد و شیفتگان فلسفه الهی را دچار حیرت و شگفت می‎نماید<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص203</ref>. منابع این رساله در پایان آن ذکر شده است.
    نام عربی این کتاب (علی و الفلسفة الالهیة) است که در سال 1352ش و در حیات استاد علامه، ترجمه‎ و مورد تشویق ایشان قرار گرفته است<ref>ر.ک: سیدعلوی، سید ابراهیم، ص18</ref>. نویسنده با اشاره به زندگانی [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] و سخنان پربار آن‌حضرت، تأکید می‌کند که معارف الهی از سخنان درربار آن‌حضرت می‌جوشد و شیفتگان فلسفه الهی را دچار حیرت و شگفت می‌نماید<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص203</ref>. منابع این رساله در پایان آن ذکر شده است.


    6) رساله‎ای در اعجاز و معجزه.
    6) رساله‌ای در اعجاز و معجزه.


    علامه در این رساله پس از توضیحاتی پیرامون موضوع بحث چنین نتیجه می‎گیرد که معجزه و کرامت و دعاى مستجاب خوارق عاداتى هستند که تکیه‎بر یک سبب غیر مغلوب دارند؛ به خلاف سحر و کهانت و غیر آن‎ها که چون در جانب شر بوده و ارتباطى به ماده دارند و اسباب مادى هرچه قوى‎تر فرض شوند، قوى‎تر از آن‎ها نیز جایزالفرض است، لذا قابلیت مغلوبیت را دارند<ref>ر.ک: همان، ص256</ref>. سپس به برخی شبهات پاسخ می‎دهد.
    علامه در این رساله پس از توضیحاتی پیرامون موضوع بحث چنین نتیجه می‌گیرد که معجزه و کرامت و دعاى مستجاب خوارق عاداتى هستند که تکیه‌بر یک سبب غیر مغلوب دارند؛ به خلاف سحر و کهانت و غیر آن‌ها که چون در جانب شر بوده و ارتباطى به ماده دارند و اسباب مادى هرچه قوى‎تر فرض شوند، قوى‎تر از آن‌ها نیز جایزالفرض است، لذا قابلیت مغلوبیت را دارند<ref>ر.ک: همان، ص256</ref>. سپس به برخی شبهات پاسخ می‌دهد.


    7) رسالة الولایة (ولایت‎نامه)؛ ترجمه دکتر همایون همتی.
    7) رسالة الولایة (ولایت‌نامه)؛ ترجمه دکتر [[همتی، همایون|همایون همتی]].


    مسئله ولایت، از مباحث مهم عرفان نظرى است که پایه‎هاى استوار فلسفى نیز دارد. در حقیقت مرتبه پایانى سیر عارفان است که خود در صحایف و مکتوبات و آثار خویش با عبارت‎هاى گوناگون از آن یاد کرده‎اند. همچون «فناى ذاتى» یا «مقام محو اسم و رسم و رفض تعینات» و یا «مقام توحید ذات» و «فناى در توحید». [[حسن‌زاده آملی، حسن|آیت‎الله حسن‎زاده آملی]] پیرامون این رساله چنین می‎نویسند: «یکى از آیات بزرگى که نشانه مقام شامخ عرفان آن جناب است «رساله ولایت» است. انسان آنچه را مى‎گوید و مى‎نویسد، تمام حالات انسان، معرف باطن اوست، حرف او معرف اوست، تمام حالات شئون زندگى انسان، عنوان باطن او هستند». سپس ادامه می‎دهد:
    مسئله ولایت، از مباحث مهم عرفان نظرى است که پایه‌هاى استوار فلسفى نیز دارد. در حقیقت مرتبه پایانى سیر عارفان است که خود در صحایف و مکتوبات و آثار خویش با عبارت‎هاى گوناگون از آن یاد کرده‌اند. همچون «فناى ذاتى» یا «مقام محو اسم و رسم و رفض تعینات» و یا «مقام توحید ذات» و «فناى در توحید». [[حسن‌زاده آملی، حسن|آیت‌الله حسن‌زاده آملی]] پیرامون این رساله چنین می‌نویسند: «یکى از آیات بزرگى که نشانه مقام شامخ عرفان آن جناب است «رساله ولایت» است. انسان آنچه را مى‌گوید و مى‌نویسد، تمام حالات انسان، معرف باطن اوست، حرف او معرف اوست، تمام حالات شئون زندگى انسان، عنوان باطن او هستند». سپس ادامه می‌دهد:


    در این رساله در چند فصل، درباره مقامات عرفانى انسان، حرف‎هایى دارد. تا سخن را مى‎رساند به ادراک شهودى و ادراک فکرى. ادراک فکرى، از فلسفه، از صغرى‎ و کبرى‎، قدمى هست، اما این‎که انسان سیرى مى‎کند، آن ادراک شهودى و آن یافتنى که به زبان نمى‎آید، آن چشیدنى را که نمى‎شود به دیگرى بیان کرد، «قدر این باده، ندانى، به خدا تا نچشى»<ref>ر.ک: همان، جلد2، ص17 و 18</ref>.
    در این رساله در چند فصل، درباره مقامات عرفانى انسان، حرف‌هایى دارد. تا سخن را مى‎رساند به ادراک شهودى و ادراک فکرى. ادراک فکرى، از فلسفه، از صغرى‎ و کبرى‎، قدمى هست، اما این‌که انسان سیرى مى‌کند، آن ادراک شهودى و آن یافتنى که به زبان نمی‌آید، آن چشیدنى را که نمی‌شود به دیگرى بیان کرد، «قدر این باده، ندانى، به خدا تا نچشى»<ref>ر.ک: همان، جلد2، ص17 و 18</ref>.


    8) رساله‎ای در علم؛ ترجمه [[محمدی گیلانی، محمد|آیت‎الله محمد محمدی گیلانی]].
    8) رساله‌ای در علم؛ ترجمه [[محمدی گیلانی، محمد|آیت‌الله محمد محمدی گیلانی]].


    این رساله در هشت فصل تنظیم شده است. در ابتدای این رساله چنین می‎خوانیم: «علم در اصطلاح فلاسفه به علم حضورى و علم حصولى منقسم مى‎شود، زیرا معلوم یا با وجود خارجى- یعنى وجودى که آثار مطلوب بر آن مترتّب است- نزد عالم حضور مى‎یابد که آن را علم حضورى مى‎گویند و یا حضورش نزد عالم، با ماهیت و صورت است که مى‎توان گفت وجود ذهنى است- یعنى وجودى که آثار مطلوب بر آن مترتّب نیست- و این قسم علم را علم حصولى خوانند». علامه سپس به تبیین و تقریر این علوم می‎پردازد<ref>ر.ک: همان، ص123</ref>.
    این رساله در هشت فصل تنظیم شده است. در ابتدای این رساله چنین می‌خوانیم: «علم در اصطلاح فلاسفه به علم حضورى و علم حصولى منقسم می‌شود، زیرا معلوم یا با وجود خارجى- یعنى وجودى که آثار مطلوب بر آن مترتّب است- نزد عالم حضور مى‎یابد که آن را علم حضورى مى‌گویند و یا حضورش نزد عالم، با ماهیت و صورت است که مى‎توان گفت وجود ذهنى است- یعنى وجودى که آثار مطلوب بر آن مترتّب نیست- و این قسم علم را علم حصولى خوانند». علامه سپس به تبیین و تقریر این علوم می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص123</ref>.


    9) رساله برهان؛ ترجمه دکتر مهدی قوام صفری.
    9) رساله برهان؛ ترجمه دکتر [[قوام صفری، مهدی|مهدی قوام صفری]].


    آنچه تحت عنوان «برهان» مورد بررسى قرار مى‎گیرد، درواقع مبادى تصوریه و مبادی تصدیقیه علوم است؛ و از اینجاست که منطقیان اکثراً صناعت «برهان» را صناعت «حد و برهان» تلقى کرده‎اند. مبادى تصوریه شامل «حد» و مبادی تصدیقیه شامل «برهان» مى‎شود و در صناعت «برهان» هر دوى این مبادى مورد بررسى است. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] در کتاب حاضر با رعایت موازین علمى تلخیص، رساله جامعى در صناعت «برهان» عرضه داشته‎اند که تمام ابواب آن را شامل می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>.
    آنچه تحت عنوان «برهان» مورد بررسى قرار مى‌گیرد، درواقع مبادى تصوریه و مبادی تصدیقیه علوم است؛ و از اینجاست که منطقیان اکثراً صناعت «برهان» را صناعت «حد و برهان» تلقى کرده‌اند. مبادى تصوریه شامل «حد» و مبادی تصدیقیه شامل «برهان» می‌شود و در صناعت «برهان» هر دوى این مبادى مورد بررسى است. [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى]] در کتاب حاضر با رعایت موازین علمى تلخیص، رساله جامعى در صناعت «برهان» عرضه داشته‌اند که تمام ابواب آن را شامل می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص153-152</ref>.


    10) رساله علم امام.
    10) رساله علم امام.


    این رساله به‎طور مستقل در سال 1396ق در تبریز با مقدمه [[قاضی طباطبایی، محمدعلی|آیت‎الله قاضی طباطبایی]] به چاپ رسیده که در این کتاب نیز به جهت تکمیل بحث ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص225، پاورقی1</ref>. ‎نویسنده معتقد است که امام(ع)
    این رساله به‌طور مستقل در سال 1396ق در تبریز با مقدمه [[قاضی طباطبایی، محمدعلی|آیت‌الله قاضی طباطبایی]] به چاپ رسیده که در این کتاب نیز به جهت تکمیل بحث ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص225، پاورقی1</ref>. ‎نویسنده معتقد است که امام(ع)


    به حقایق جهان هستى، در هرگونه شرایطى وجود داشته باشند، به اذن خدا واقف است؛ اعم از آن‎ها که تحت حس قرار دارند و آن‎ها که بیرون از دایره حس مى‎باشند، مانند موجودات آسمانى و حوادث گذشته و وقایع آینده<ref>ر.ک: همان، ص243</ref>. ‎علامه همچنین راه اثبات علم را از راه نقل روایات متواتری می‎داند که در جوامع حدیث شیعه، مانند کتاب‎ کافى‎ و بصائر و کتب صدوق و کتاب‎ [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]] و غیر آن‎ها ضبط شده است. به‎موجب اين روايات كه به حد و حصر نمى‎آيد، امام علیه‎السلام از راه موهبت الهى و نه از راه اكتساب، به همه‎چیز واقف و از همه‎چیز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنى توجهى مى‎داند. البته در قرآن كريم آياتى داريم كه علم غيب را مخصوص ذات خداى متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار مى‎دهد، ولى استثنايى كه در آيه كريمه «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‎ غَيْبِهِ أَحَداً* إِلَّا مَنِ ارْتَضى‎ مِنْ رَسُولٍ» (جن، 26-27) وجود دارد نشان مى‎دهد كه اختصاص علم غيب به خداى متعال به اين معناست كه غيب را مستقلاً و از پيش خود (بالذات) كسى جز خداى نداند، ولى ممكن است پيغمبران پسنديده به تعليم خدايى بدانند و ممكن است پسنديدگان ديگر نيز به تعليم پيغمبران آن را بدانند، چنان‎که در بسيارى از اين روايات وارد است كه پيغمبر و نيز هر امامى در آخرين لحظات زندگى خود علم امامت را به امام پس از خود مى‎سپارد.<ref>ر.ک: همان، ص244-243</ref>.
    به حقایق جهان هستى، در هرگونه شرایطى وجود داشته باشند، به اذن خدا واقف است؛ اعم از آن‌ها که تحت حس قرار دارند و آن‌ها که بیرون از دایره حس مى‌باشند، مانند موجودات آسمانى و حوادث گذشته و وقایع آینده<ref>ر.ک: همان، ص243</ref>. ‎علامه همچنین راه اثبات علم را از راه نقل روایات متواتری می‌داند که در جوامع حدیث شیعه، مانند کتاب‎ کافى‎ و بصائر و کتب صدوق و کتاب‎ [[بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]] و غیر آن‌ها ضبط شده است. به‌موجب اين روايات كه به حد و حصر نمی‌آيد، امام علیه‌السلام از راه موهبت الهى و نه از راه اكتساب، به همه‌چیز واقف و از همه‌چیز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنى توجهى مى‎داند. البته در قرآن كريم آياتى داريم كه علم غيب را مخصوص ذات خداى متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار مى‎دهد، ولى استثنايى كه در آيه كريمه «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‎ غَيْبِهِ أَحَداً* إِلَّا مَنِ ارْتَضى‎ مِنْ رَسُولٍ» (جن، 26-27) وجود دارد نشان مى‎دهد كه اختصاص علم غيب به خداى متعال به اين معناست كه غيب را مستقلاً و از پيش خود (بالذات) كسى جز خداى نداند، ولى ممكن است پيغمبران پسنديده به تعليم خدايى بدانند و ممكن است پسنديدگان ديگر نيز به تعليم پيغمبران آن را بدانند، چنان‌که در بسيارى از اين روايات وارد است كه پيغمبر و نيز هر امامى در آخرين لحظات زندگى خود علم امامت را به امام پس از خود مى‎سپارد.<ref>ر.ک: همان، ص244-243</ref>.


    11) تعلیقات بر [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]].
    11) تعلیقات بر [[بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]].


    تعلیقات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] بر شش جلد نخستین و قسمتى از اول جلد هفتم، چاپ جدید [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]] به نوشته سید ابراهیم سید علوی 67 مورد و به رأى محسن کدیور 88 تعلیقه و به گفته احمد عابدى 84 پاورقى است که غالباً بسیار کوتاه و خلاصه، اما پرعمق و پرمحتوا هستند. دو تعلیقه علامه در ص 100 و 104 جلد اول‎ «[[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحار]]»، در تفسیر و تحلیل معناى عقل است که با بررسى فلسفى علمى، موجب جنجالى گردید که [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] را از نوشتن تعلیقات بر مجلدات بعدى باز داشت<ref>ر.ک: همان، جلد 3، ص23</ref>.
    تعلیقات [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى]] بر شش جلد نخستین و قسمتى از اول جلد هفتم، چاپ جدید [[بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]] به نوشته سید ابراهیم سید علوی 67 مورد و به رأى محسن کدیور 88 تعلیقه و به گفته احمد عابدى 84 پاورقى است که غالباً ً بسیار کوتاه و خلاصه، اما پرعمق و پرمحتوا هستند. دو تعلیقه علامه در ص 100 و 104 جلد اول‎ «[[بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحار]]»، در تفسیر و تحلیل معناى عقل است که با بررسى فلسفى علمى، موجب جنجالى گردید که [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى]] را از نوشتن تعلیقات بر مجلدات بعدى باز داشت<ref>ر.ک: همان، جلد 3، ص23</ref>.


    12) تعلیقات بر اصول کافی؛ ترجمه سید ابراهیم سید علوی.
    12) تعلیقات بر اصول کافی؛ ترجمه سید ابراهیم سید علوی.


    از جمله آثار محققانه و جاودانه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى(ره)]] تعلیقاتى است که ایشان بر برخى متون حدیثى و اعتقادى دارند و اگرچه تعلیقات استاد بر کتاب نفیس‎ [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]] به عللى دنبال نشد، لیکن تعلیقه‎هاى مقنع و عالمانه ایشان بر کتاب شریف‎ اصول کافى‎ در عین حالی که از چند پاورقى تجاوز نمى‎کند، مع‎ذلک همین چند تعلیقه کوتاه، روشنگر برخى مسائل پیچیده علمى و عقیدتى است. این بزرگ‎مرد علم و معرفت در ذیل احادیث مربوط به: بداء، مشیت و اراده، سعادت و شقاوت، قضا و قدر، خیر و شر، جبر و اختیار و مسائل مشابه دیگر، پاورقى‎ها و توضیحات بسیار ارزنده و مفید و عمیقى دارند<ref>ر.ک: همان، ص83</ref>.
    از جمله آثار محققانه و جاودانه [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى(ره)]] تعلیقاتى است که ایشان بر برخى متون حدیثى و اعتقادى دارند و اگرچه تعلیقات استاد بر کتاب نفیس‎ [[بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]] به عللى دنبال نشد، لیکن تعلیقه‌هاى مقنع و عالمانه ایشان بر کتاب شریف‎ اصول کافى‎ در عین حالی که از چند پاورقى تجاوز نمى‌کند، مع‎ذلک همین چند تعلیقه کوتاه، روشنگر برخى مسائل پیچیده علمى و عقیدتى است. این بزرگ‎مرد علم و معرفت در ذیل احادیث مربوط به: بداء، مشیت و اراده، سعادت و شقاوت، قضا و قدر، خیر و شر، جبر و اختیار و مسائل مشابه دیگر، پاورقی‌ها و توضیحات بسیار ارزنده و مفید و عمیقى دارند<ref>ر.ک: همان، ص83</ref>.


    13) ذوالقرنین یا کورش؛ ترجمه [[خسروشاهی، هادی|سید هادی خسروشاهی]].
    13) ذوالقرنین یا کورش؛ ترجمه [[خسروشاهی، هادی|سید هادی خسروشاهی]].
    خط ۱۰۸: خط ۱۰۹:
    این رساله با ذکر آیه اول سوره نساء آغاز شده است که اشاره به چگونگی خلقت انسان دارد و اینکه در اصل انسانیت و در حقیقت بشریت با هم متحدند. نویسنده سپس به بررسی آنچه در قرآن درباره خلقت انسان نخستین آمده پرداخته و سؤالاتی را در رابطه با جهان تکامل از دیدگاه قرآن مطرح کرده و پاسخ داده است<ref>ر.ک: همان، ص154-131</ref>.
    این رساله با ذکر آیه اول سوره نساء آغاز شده است که اشاره به چگونگی خلقت انسان دارد و اینکه در اصل انسانیت و در حقیقت بشریت با هم متحدند. نویسنده سپس به بررسی آنچه در قرآن درباره خلقت انسان نخستین آمده پرداخته و سؤالاتی را در رابطه با جهان تکامل از دیدگاه قرآن مطرح کرده و پاسخ داده است<ref>ر.ک: همان، ص154-131</ref>.


    15) اعجاز از دیدگاه قرآن؛ ویراست علی‎اکبر مهدی‎پور و علیرضا میرزا محمد.
    15) اعجاز از دیدگاه قرآن؛ ویراست علی‌اکبر مهدی‌پور و علیرضا میرزا محمد.


    این رساله در دو بخش اعجاز از نظر قرآن و قرآن و تحدی مطرح شده است. به اعتقاد نویسنده از آیات تحدی قرآن استفاده مى‎شود که این کتاب ساخته‎وپرداخته مغز بشر نیست، بلکه از قدرت بى‎کران آفریدگار جهان نشئت یافته است. اگر کسى در انتساب آن به قدرت لایزال الهى تردید دارد، همه یاران و گواهان خود را فراخواند تا دست‎به‎دست هم دهند و یک سوره نظیر قرآن کریم بیاورند؛ و اگر نتوانستند چنین کارى را انجام دهند، پس بدانند که این کلام حضرت پروردگار است و هیچ مخلوقى را یاراى مبارزه و مقابله با آن نیست<ref>ر.ک: همان، ص189</ref>.
    این رساله در دو بخش اعجاز از نظر قرآن و قرآن و تحدی مطرح شده است. به اعتقاد نویسنده از آیات تحدی قرآن استفاده می‌شود که این کتاب ساخته‌وپرداخته مغز بشر نیست، بلکه از قدرت بى‌کران آفریدگار جهان نشئت یافته است. اگر کسى در انتساب آن به قدرت لایزال الهى تردید دارد، همه یاران و گواهان خود را فراخواند تا دست‌به‌دست هم دهند و یک سوره نظیر قرآن کریم بیاورند؛ و اگر نتوانستند چنین کارى را انجام دهند، پس بدانند که این کلام حضرت پروردگار است و هیچ مخلوقى را یاراى مبارزه و مقابله با آن نیست<ref>ر.ک: همان، ص189</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    در پایان جلد اول و دوم نمایه اعلام، کتاب‎ها و مکان‎ها و در پایان جلد سوم نمایه آیات، روایات و اعلام ذکر شده است.
    در پایان جلد اول و دوم نمایه اعلام، کتاب‌ها و مکان‌ها و در پایان جلد سوم نمایه آیات، روایات و اعلام ذکر شده است.


    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references />
    <references />


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه و متن کتاب.
    # مقدمه و متن کتاب.
    #[[:noormags:30603|سید علوی، سید ابراهیم، «نگاهی به مجموعه رسائل استاد علامه طباطبایی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: آینه پژوهش، مهر و آبان 1376، شماره 46، صفحه 18 تا 22]].
    #[[:noormags:30603|سیدعلوی، سید ابراهیم، «نگاهی به مجموعه رسائل استاد علامه طباطبایی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: آینه پژوهش، مهر و آبان 1376، شماره 46، صفحه 18 تا 22]].
     
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وابسته‌ها ==
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    خط ۱۳۰: خط ۱۳۱:
       
       
    [[رده:کلیات]]
    [[رده:کلیات]]
    [[رده:25آذر الی 24 دی]]
    [[رده:قربانی-دی96]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۸

    مجموعه رسائل (علامه طباطبایی)
    مجموعه رسائل (علامه طباطبایی)
    پدیدآورانطباطبایی، سید محمدحسین (نویسنده) خسروشاهی، هادی (گردآورنده)
    ناشربوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علميه قم)
    مکان نشرايران - قم
    چاپ1
    شابک978-964-09-0067-3
    موضوعاسلام - بررسی و شناخت

    اسلام - مسايل متفرقه

    اسلام - مقاله‌ها و خطابه‌ها

    فلسفه‌اسلامی
    زبانفارسی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏10‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ط‎‏2‎‏م‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مجموعه رسائل (علامه طباطبایی) مشتمل بر پانزده رساله فارسی یا ترجمه شده علامه طباطبایی در موضوع فلسفه اسلامی است که به کوشش سید هادی خسروشاهی چاپ و منتشر شده است.

    ساختار

    مقالات کتاب در سه جلد بدین ترتیب تدوین شده که در جلد اول رساله و در جلد دوم و سوم به ترتیب چهار و پنج رساله منتشر شده است. در جلد اول مقدمه‌ای مختصر و در جلد سوم مقدماتی مفصل‎ به قلم سید هادی خسروشاهی ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    بعضى از این رسائل را مرحوم علامه طباطبائى خود به فارسى نوشته‌اند مانند: «رساله وحى»- وحى یا شعور مرموز- و «رساله اعجاز و معجزه» و بقیه را که به زبان‎ عربى تألیف شده، اساتید محترمى در تهران‎ و تبریز و حوزه علمیه قم‎ به فارسى ترجمه کرده‌اند که در مقدمه یا مؤخره هر رساله، نام آن بزرگواران آورده شده است[۱].

    البته این مجموعه رساله‌ها، شامل همه رسائل استاد علامه طباطبائى نیست، بلکه بعضى دیگر از رسائل ایشان یا اصولاً تاکنون چاپ نشده- و هنوز مخطوط است- و یا فقط به عربى و در ضمن یادنامه‌ها انتشار یافته است که از آن جمله است: «رساله در اعتباریات» و «رساله در نبوت»[۲].

    عناوین و مباحث مطرح شده در رساله‌های کتاب به‌اختصار بدین شرح است:

    1) رساله‌ای در اثبات‎ واجب‌الوجود؛

    این رساله از یادنامه علامه طباطبایی نقل شده و به قلم آیت‌الله محمدی گیلانی به فارسی ترجمه شده است. نویسنده در این رساله در چهار فصل به اثبات واجب‌الوجود و تبیین صفات او پرداخته است. وی در توضیح این‌که واجب‌الوجود لذاته جامع همه کمالات وجودی است و هیچ کمالی از او خارج نیست می‌نویسد: چون واجب تعالى وجود صرف بوده و مشوب به چیزى از عدم یا عدمى که مغایر با ذات مقدّسش باشد نیست، واجد هر حقیقت وجودیه بماهو حقیقت وجودیه در هر تعینى از تعینات است و جامع هر کمال حقیقى از آن نظر که کمال حقیقى خواهد بود و هرگونه عدم و بطلانى از حریم قدس او مسلوب است[۳].

    2) رساله‌ای درباره توحید؛ ترجمه دکتر همایون همتی.

    رساله حاضر، دفترى است شریف و مکتوبى است عمیق از مکتوبات و مؤلفات علامه طباطبائی است. بحث توحید بی‌شک از مهم‎ترین مباحث اعتقادى در اسلام است و عنایت قرآن بدان بیش از سایر اصول و فروع عقیدتى و عملى است‎. روش علامه فقید(ره) در این رساله روشى فلسفى- عرفانى‎ است که ملهم از شریعت و کتاب و سنت و آمیخته با اشارت و لطایف آیات و روایات است و در حقیقت باید گفت که روشى فلسفى- عرفانى- قرآنى است.

    علامه در این رساله که رساله نخست از سلسله رساله‌هاى توحیدى ایشان است، می‌کوشد با تلاشى حکیمانه میان قواعد فلسفى

    و یافته‌هاى عرفانى با آیات قرآنى و احادیث نبوى و ولوى هم‌آهنگى ایجاد کند و به نحو شگفت‌انگیز و تحسین‌برانگیزی نیز توفیق یافته است[۴].

    3) رساله خلق جدید پایان‌ناپذیر؛ ترجمه آیت‌الله محمد محمدی گیلانی.

    مسئله «خلق جدید» از اهم مسائل فلسفه الهى است که بحث در آن از دیدگاه حکمت متعالیه بسیار شیرین و مسرت‌انگیز است‎ که علامه آن را در یک مقاله که ظاهراً سنگین‎ترین مقالات آن بزرگوار است، به طرز بدیعى بیان فرموده‌اند و آن را به نام «مقاله قوه و فعل» نام‌گذارى نموده‌اند. ترجمه آزاد این اثر توسط خود علامه مورد بازبینی و تصحیح قرار گرفته است. مباحث این رساله در ده فصل تدوین شده است[۵].

    4) رساله‌ای درباره وحی یا وحی یا شعور مرموز.

    رساله‌ای است که با توضیحات آیت‌الله مکارم شیرازی منتشر شده است. نویسنده در این مقاله پس از تبیین نظریه وحی، وحی و نبوت را موهبتی الهی نه اکتسابی دانسته است. در انتهای این رساله توضیحات آیت‌الله مکارم شیرازی پیرامون برخی مطالب ارائه شده است[۶].

    5) علی و فلسفه الهی؛ ترجمه علی‌اکبر مهدی‌پور.

    نام عربی این کتاب (علی و الفلسفة الالهیة) است که در سال 1352ش و در حیات استاد علامه، ترجمه‎ و مورد تشویق ایشان قرار گرفته است[۷]. نویسنده با اشاره به زندگانی امیرالمؤمنین علی(ع) و سخنان پربار آن‌حضرت، تأکید می‌کند که معارف الهی از سخنان درربار آن‌حضرت می‌جوشد و شیفتگان فلسفه الهی را دچار حیرت و شگفت می‌نماید[۸]. منابع این رساله در پایان آن ذکر شده است.

    6) رساله‌ای در اعجاز و معجزه.

    علامه در این رساله پس از توضیحاتی پیرامون موضوع بحث چنین نتیجه می‌گیرد که معجزه و کرامت و دعاى مستجاب خوارق عاداتى هستند که تکیه‌بر یک سبب غیر مغلوب دارند؛ به خلاف سحر و کهانت و غیر آن‌ها که چون در جانب شر بوده و ارتباطى به ماده دارند و اسباب مادى هرچه قوى‎تر فرض شوند، قوى‎تر از آن‌ها نیز جایزالفرض است، لذا قابلیت مغلوبیت را دارند[۹]. سپس به برخی شبهات پاسخ می‌دهد.

    7) رسالة الولایة (ولایت‌نامه)؛ ترجمه دکتر همایون همتی.

    مسئله ولایت، از مباحث مهم عرفان نظرى است که پایه‌هاى استوار فلسفى نیز دارد. در حقیقت مرتبه پایانى سیر عارفان است که خود در صحایف و مکتوبات و آثار خویش با عبارت‎هاى گوناگون از آن یاد کرده‌اند. همچون «فناى ذاتى» یا «مقام محو اسم و رسم و رفض تعینات» و یا «مقام توحید ذات» و «فناى در توحید». آیت‌الله حسن‌زاده آملی پیرامون این رساله چنین می‌نویسند: «یکى از آیات بزرگى که نشانه مقام شامخ عرفان آن جناب است «رساله ولایت» است. انسان آنچه را مى‌گوید و مى‌نویسد، تمام حالات انسان، معرف باطن اوست، حرف او معرف اوست، تمام حالات شئون زندگى انسان، عنوان باطن او هستند». سپس ادامه می‌دهد:

    در این رساله در چند فصل، درباره مقامات عرفانى انسان، حرف‌هایى دارد. تا سخن را مى‎رساند به ادراک شهودى و ادراک فکرى. ادراک فکرى، از فلسفه، از صغرى‎ و کبرى‎، قدمى هست، اما این‌که انسان سیرى مى‌کند، آن ادراک شهودى و آن یافتنى که به زبان نمی‌آید، آن چشیدنى را که نمی‌شود به دیگرى بیان کرد، «قدر این باده، ندانى، به خدا تا نچشى»[۱۰].

    8) رساله‌ای در علم؛ ترجمه آیت‌الله محمد محمدی گیلانی.

    این رساله در هشت فصل تنظیم شده است. در ابتدای این رساله چنین می‌خوانیم: «علم در اصطلاح فلاسفه به علم حضورى و علم حصولى منقسم می‌شود، زیرا معلوم یا با وجود خارجى- یعنى وجودى که آثار مطلوب بر آن مترتّب است- نزد عالم حضور مى‎یابد که آن را علم حضورى مى‌گویند و یا حضورش نزد عالم، با ماهیت و صورت است که مى‎توان گفت وجود ذهنى است- یعنى وجودى که آثار مطلوب بر آن مترتّب نیست- و این قسم علم را علم حصولى خوانند». علامه سپس به تبیین و تقریر این علوم می‌پردازد[۱۱].

    9) رساله برهان؛ ترجمه دکتر مهدی قوام صفری.

    آنچه تحت عنوان «برهان» مورد بررسى قرار مى‌گیرد، درواقع مبادى تصوریه و مبادی تصدیقیه علوم است؛ و از اینجاست که منطقیان اکثراً صناعت «برهان» را صناعت «حد و برهان» تلقى کرده‌اند. مبادى تصوریه شامل «حد» و مبادی تصدیقیه شامل «برهان» می‌شود و در صناعت «برهان» هر دوى این مبادى مورد بررسى است. علامه طباطبائى در کتاب حاضر با رعایت موازین علمى تلخیص، رساله جامعى در صناعت «برهان» عرضه داشته‌اند که تمام ابواب آن را شامل می‌شود[۱۲].

    10) رساله علم امام.

    این رساله به‌طور مستقل در سال 1396ق در تبریز با مقدمه آیت‌الله قاضی طباطبایی به چاپ رسیده که در این کتاب نیز به جهت تکمیل بحث ارائه شده است[۱۳]. ‎نویسنده معتقد است که امام(ع)

    به حقایق جهان هستى، در هرگونه شرایطى وجود داشته باشند، به اذن خدا واقف است؛ اعم از آن‌ها که تحت حس قرار دارند و آن‌ها که بیرون از دایره حس مى‌باشند، مانند موجودات آسمانى و حوادث گذشته و وقایع آینده[۱۴]. ‎علامه همچنین راه اثبات علم را از راه نقل روایات متواتری می‌داند که در جوامع حدیث شیعه، مانند کتاب‎ کافى‎ و بصائر و کتب صدوق و کتاب‎ بحارالانوار و غیر آن‌ها ضبط شده است. به‌موجب اين روايات كه به حد و حصر نمی‌آيد، امام علیه‌السلام از راه موهبت الهى و نه از راه اكتساب، به همه‌چیز واقف و از همه‌چیز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنى توجهى مى‎داند. البته در قرآن كريم آياتى داريم كه علم غيب را مخصوص ذات خداى متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار مى‎دهد، ولى استثنايى كه در آيه كريمه «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‎ غَيْبِهِ أَحَداً* إِلَّا مَنِ ارْتَضى‎ مِنْ رَسُولٍ» (جن، 26-27) وجود دارد نشان مى‎دهد كه اختصاص علم غيب به خداى متعال به اين معناست كه غيب را مستقلاً و از پيش خود (بالذات) كسى جز خداى نداند، ولى ممكن است پيغمبران پسنديده به تعليم خدايى بدانند و ممكن است پسنديدگان ديگر نيز به تعليم پيغمبران آن را بدانند، چنان‌که در بسيارى از اين روايات وارد است كه پيغمبر و نيز هر امامى در آخرين لحظات زندگى خود علم امامت را به امام پس از خود مى‎سپارد.[۱۵].

    11) تعلیقات بر بحارالانوار.

    تعلیقات علامه طباطبائى بر شش جلد نخستین و قسمتى از اول جلد هفتم، چاپ جدید بحارالانوار به نوشته سید ابراهیم سید علوی 67 مورد و به رأى محسن کدیور 88 تعلیقه و به گفته احمد عابدى 84 پاورقى است که غالباً ً بسیار کوتاه و خلاصه، اما پرعمق و پرمحتوا هستند. دو تعلیقه علامه در ص 100 و 104 جلد اول‎ «بحار»، در تفسیر و تحلیل معناى عقل است که با بررسى فلسفى علمى، موجب جنجالى گردید که علامه طباطبائى را از نوشتن تعلیقات بر مجلدات بعدى باز داشت[۱۶].

    12) تعلیقات بر اصول کافی؛ ترجمه سید ابراهیم سید علوی.

    از جمله آثار محققانه و جاودانه علامه طباطبائى(ره) تعلیقاتى است که ایشان بر برخى متون حدیثى و اعتقادى دارند و اگرچه تعلیقات استاد بر کتاب نفیس‎ بحارالانوار به عللى دنبال نشد، لیکن تعلیقه‌هاى مقنع و عالمانه ایشان بر کتاب شریف‎ اصول کافى‎ در عین حالی که از چند پاورقى تجاوز نمى‌کند، مع‎ذلک همین چند تعلیقه کوتاه، روشنگر برخى مسائل پیچیده علمى و عقیدتى است. این بزرگ‎مرد علم و معرفت در ذیل احادیث مربوط به: بداء، مشیت و اراده، سعادت و شقاوت، قضا و قدر، خیر و شر، جبر و اختیار و مسائل مشابه دیگر، پاورقی‌ها و توضیحات بسیار ارزنده و مفید و عمیقى دارند[۱۷].

    13) ذوالقرنین یا کورش؛ ترجمه سید هادی خسروشاهی.

    علامه در این اثر پس از بررسی آیات مرتبط با ذوالقرنین، این موضوع را از نظر تاریخی مورد بررسی قرار داده است. به اعتقاد برخی، ذوالقرنین همان کوروش یکى از شاهان هخامنشى است که در سال‎هاى 539 -560 قبل از میلاد مى‎زیست و همو بود که امپراتورى ایرانى را تأسیس و میانه دو مملکت پارس و ماد را جمع نمود، بابل را مسخر کرد و به یهود اجازه مراجعت از بابل به اورشلیم را صادر کرد[۱۸]. در آخر این رساله نیز موضوع سدسازی کورش مورد مداقه قرار گرفته است[۱۹].

    14) خلقت انسان و جهان، تکامل.

    این رساله با ذکر آیه اول سوره نساء آغاز شده است که اشاره به چگونگی خلقت انسان دارد و اینکه در اصل انسانیت و در حقیقت بشریت با هم متحدند. نویسنده سپس به بررسی آنچه در قرآن درباره خلقت انسان نخستین آمده پرداخته و سؤالاتی را در رابطه با جهان تکامل از دیدگاه قرآن مطرح کرده و پاسخ داده است[۲۰].

    15) اعجاز از دیدگاه قرآن؛ ویراست علی‌اکبر مهدی‌پور و علیرضا میرزا محمد.

    این رساله در دو بخش اعجاز از نظر قرآن و قرآن و تحدی مطرح شده است. به اعتقاد نویسنده از آیات تحدی قرآن استفاده می‌شود که این کتاب ساخته‌وپرداخته مغز بشر نیست، بلکه از قدرت بى‌کران آفریدگار جهان نشئت یافته است. اگر کسى در انتساب آن به قدرت لایزال الهى تردید دارد، همه یاران و گواهان خود را فراخواند تا دست‌به‌دست هم دهند و یک سوره نظیر قرآن کریم بیاورند؛ و اگر نتوانستند چنین کارى را انجام دهند، پس بدانند که این کلام حضرت پروردگار است و هیچ مخلوقى را یاراى مبارزه و مقابله با آن نیست[۲۱].

    وضعیت کتاب

    در پایان جلد اول و دوم نمایه اعلام، کتاب‌ها و مکان‌ها و در پایان جلد سوم نمایه آیات، روایات و اعلام ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ج1، ص12-11
    2. ر.ک: همان، ص12
    3. ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص29
    4. ر.ک: همان، ص35 و 40 و 41
    5. ر.ک: همان، ص96
    6. ر.ک: همان، ص180-141
    7. ر.ک: سیدعلوی، سید ابراهیم، ص18
    8. ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص203
    9. ر.ک: همان، ص256
    10. ر.ک: همان، جلد2، ص17 و 18
    11. ر.ک: همان، ص123
    12. ر.ک: همان، ص153-152
    13. ر.ک: همان، ص225، پاورقی1
    14. ر.ک: همان، ص243
    15. ر.ک: همان، ص244-243
    16. ر.ک: همان، جلد 3، ص23
    17. ر.ک: همان، ص83
    18. ر.ک: همان، ص121
    19. ر.ک: همان، ص126-111
    20. ر.ک: همان، ص154-131
    21. ر.ک: همان، ص189

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. سیدعلوی، سید ابراهیم، «نگاهی به مجموعه رسائل استاد علامه طباطبایی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: آینه پژوهش، مهر و آبان 1376، شماره 46، صفحه 18 تا 22.

    وابسته‌ها