قشقایی، جهانگیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ردهافزایی) |
||
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR05839.jpg|بندانگشتی|قشقایی، جهانگیر]] | [[پرونده:NUR05839.jpg|بندانگشتی|قشقایی، جهانگیر]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |قشقایی، جهانگیر | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | قشقایی، جهانگیرخان بن محمدخان | ||
Jahangir Khan Ghashghaei | |||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |محمدخان قشقايى | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |1243ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |روستای دهاقان از توابع شهرضا در اصفهان | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1289 ش یا 1328 ق یا 1910م - تخت فولاد اصفهان | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |آقا محمدرضا قمشهای، محمدباقرنجفی، حاج ملا حسین علی تویسرکانی | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[شطری از اوایل امور عامه شرح منظومه حکمت سبزواری]] تقریر | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE05839AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''جهانگيرخان قشقايى''' (1243-1328ق)، فقيه، مجتهد، حکیم، فیلسوف، عارف امامى قرن سيزدهم | |||
== ولادت == | |||
او در 1243ق در روستاى دهاقان، از توابع شهرضا در اصفهان، به دنيا آمد.<ref>دیوان بیگی، ج ۱، ص ۳۸۷؛ آقابزرگطهرانی، قسم ۱، ص ۳۴۵؛ رکنزاده آدمیت، ج ۲، ص ۱۶۱</ref> | |||
پدرش، محمدخان قشقايى اصفهانى درّهشورى، مردى عالم و صاحب كمال و از خانهاى دره شور، از ايل قشقايى بود. مادرش نيز از خانزادگان سميرم اصفهان و از ساكنان دهاقان بود و به همين سبب، مردم اصفهان، جهانگيرخان را دهاقانى ناميدهاند. | پدرش، محمدخان قشقايى اصفهانى درّهشورى، مردى عالم و صاحب كمال و از خانهاى دره شور، از ايل قشقايى بود.<ref>آقابزرگ طهرانی، همانجا</ref> مادرش نيز از خانزادگان سميرم اصفهان و از ساكنان دهاقان بود و به همين سبب، مردم اصفهان، جهانگيرخان را دهاقانى ناميدهاند. | ||
==تحصیلات== | |||
وى خواندن و نوشتن را در زادگاهش فراگرفت. شوق تحصيل در وى موجب شد تا پدرش معلمى براى او بگيرد.<ref>دیوان بیگی؛ رکنزاده آدمیت، همانجا</ref> | |||
وى | وى تا حدود چهل سالگى، همانند پدرش، به زندگى عشايرى و دامدارى و كشاورزى مشغول بود. در سوارى و تيراندازى مهارتى چشمگير داشت و به موسيقى علاقهمند بود و گاه تار مىنواخت.<ref>عبرت نائینی، ج ۳، ص ۲۴۵؛ آقابزرگطهرانی، همانجا</ref> | ||
حدوداً چهل ساله بود كه روزى براى فروش محصولات و خريد مايحتاج سالانه ايل و تعمير تار، به بازار اصفهان رفت و با مشاهده مدرسه صدر، مجذوب شكوه معنوى مدرسه و علماى آن گشت. شخصى، كه احتمالاً هماى شيرازى (جدّ جلالالدين همايى) بود، با مشاهده علاقه او به مدرسه صدر او را به تهذيب نفس و تحصيل علم و معرفت دعوت كرد. وى تحت تأثير سخنان او، تحصيل علم را بر امور ديگر ترجيح داد و با راهنمايى او، حجرهاى در يكى از مدارس علميه اصفهان گرفت و تا پايان عمر در آن شهر ماند. | |||
وى | وى با اينكه در ميانسالى به كسب علم روى آورده بود، با استعداد، شوق و همتى عالى، به فراگيرى علوم نزد مشايخ آن روز اصفهان پرداخت و چندى نگذشت كه از مدرّسان علوم عقلى و نقلى گرديد.<ref>بامداد، ج ۱، ص ۲۸۴</ref> | ||
جهانگيرخان حكمت و فلسفه را نزد [[قمشهای، محمدرضا بن ابوالقاسم|آقا محمدرضا قمشهاى]] (متوفى 1306ق)، فقه، اصول و ادبيات عرب را نزد شيخ محمدحسن و محمدباقر نجفى و حاج ملاحسين على تويسركانى، طب را نزد ملاعبدالجواد طبيب معروف اصفهان و رياضى، هيئت و نجوم را از استادان سرشناس آن زمان فراگرفت.<ref>آقابزرگطهرانی، همانجا؛ مهدوی، ص ۲۴۶؛ هنرفر، ص ۲۲۹؛ واعظ جوادی، ص ۵۸ ـ۵۹</ref> | |||
وى حدود چهل سال در مدرسه صدر اصفهان به تدريس علوم عقلى پرداخت. او حكمت را آميخته به عرفان و ممزوج با فلسفه مشاء و اشراق درس مىداد. آوازه حوزه درس او، بزرگان و مشتاقان علم را براى كسب فيض به اصفهان كشاند.<ref>آقابزرگطهرانی، همانجا؛ ایزدگشسب، ص ۶۰؛ طرب اصفهانی، مقدمه همایی، ص ۷۱</ref> | |||
او عارفى زاهد و بلند طبع بود و زندگى خود را از حق الاجاره سالانه زمينى كه داشت مىگذراند. وى تا پايان عمر لباس عشايرى پوشيد و لباس مرسوم عالمان را بر تن نكرد. شاگردان فراوانى نزد او درس خواندند كه شمارى از آنان، خود از فقها، علما و فلاسفه بزرگ شدند. حاج آقا رحيم ارباب، حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى، محمد حكيم خراسانى، سيد محمد داعىالاسلام لاريجانى، ضياءالدين درّى، ميرزا محمدعلى شاهآبادى اصفهانى، محمد | وى در حوزههاى علميه به «خان» شهرت يافت. روش او اين بود كه فلسفه را براى مشتاقان به اين شرط تدريس مىكرد كه در كنار آن، فقه و اصول را نيز بياموزند و در حفظ شعائر دينى بكوشند. بدينترتيب، حكمت را چنان رايج و مطلوب كرد كه درس شرح منظومه سبزوارى او، به سبب كثرت طلاب، در خارج از حجره مدرسه صدر و در شبستان مسجد چارچى تشكيل مىشد؛.<ref>همان مقدمه، ص ۷۰؛ واعظ جوادی، ص ۶۰</ref> ازاينرو، واعظ جوادى وى را احياكننده حوزه فلسفى اصفهان دانسته است.<ref>همانجا</ref> | ||
علاوه بر تبحر و شهرت و حسن تدبير جهانگيرخان، عواملى ديگر چون خانزادگى، تعلق او به ايل قشقايى و ارادت و احترام ظل السلطان (فرزند ناصرالدين شاه) به او، در ترويج علوم عقلى در مكتب اصفهان تأثير داشت.<ref>همانجا</ref> | |||
او عارفى زاهد و بلند طبع بود و زندگى خود را از حق الاجاره سالانه زمينى كه داشت مىگذراند. وى تا پايان عمر لباس عشايرى پوشيد و لباس مرسوم عالمان را بر تن نكرد.<ref>قمی، ج ۱، ص ۸۸؛ جابری انصاری، ج ۳، ص ۳۲۶؛ مهدوی، همانجا؛ صدوقی سها، ص ۸۵</ref> شاگردان فراوانى نزد او درس خواندند كه شمارى از آنان، خود از فقها، علما و فلاسفه بزرگ شدند. حاج آقا رحيم ارباب، حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى، محمد حكيم خراسانى، سيد محمد داعىالاسلام لاريجانى، ضياءالدين درّى، ميرزا محمدعلى شاهآبادى اصفهانى، محمدحسین [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]]، سيد جمالالدين گلپايگانى در شمار شاگردان ايشان بودهاند. | |||
غزلياتى از وى به جاى مانده است. پس از وفاتش، حكيم خراسانى، به جمعآورى اشعار او همت گمارد ولى اين ديوان اكنون در دست نيست. | غزلياتى از وى به جاى مانده است. پس از وفاتش، حكيم خراسانى، به جمعآورى اشعار او همت گمارد ولى اين ديوان اكنون در دست نيست. | ||
در برخى منابع، شرحى فارسى از | در برخى منابع، شرحى فارسى از نهجالبلاغة به او نسبت دادهاند. به گفته جابرى انصارى، هنگامى كه وى در مدرسه صدر نزد جهانگيرخان نهجالبلاغة مىخواند، جهانگيرخان در حال نوشتن شرحى بر آن كتاب بود. | ||
==وفات== | |||
وى سرانجام در شب 13 رمضان 1328ق در اصفهان در سن 85 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به سوی محبوب شتافت. «و با آن که ماه صیام بود، تمام دکانین شهر بسته شد، عماری او را به سر دست با ازدحام غریبی به تخت فولاد بردند» و اقامه نماز میت توسط آيتالله شیخ محمدتقی آقا نجفی انجام و در تکیه سید محمد ترک دفن گردید. | |||
== آثار== | |||
شطرى از اوايل امور عامه شرح منظومه حكمت سبزوارى. | شطرى از اوايل امور عامه شرح منظومه حكمت سبزوارى. | ||
دانشنامه جهان | ==پانویس== | ||
<references/> | |||
==منابع مقاله== | |||
دانشنامه جهان اسلام،، زير نظر غلامعلى حداد عادل، 1386، ج12، ص 494-495، نوشته: شمسى سياح. | |||
[http://takhtefoulad.ir/TakhteFoolad/Pages/Mashahir.aspx?ItemId=1013 پایگاه مجموعه تاریخی، فرهنگی و مذهبی تخت فولاد] | |||
{{الگو:فیلسوفان شیعه}} | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[شطری از اوایل امور عامه شرح منظومه حکمت سبزواری]] | |||
[[شطری از اوایل امور عامه شرح منظومه حکمت سبزواری]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:فیلسوفان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۸
نام | قشقایی، جهانگیر |
---|---|
نامهای دیگر | قشقایی، جهانگیرخان بن محمدخان
Jahangir Khan Ghashghaei |
نام پدر | محمدخان قشقايى |
متولد | 1243ق |
محل تولد | روستای دهاقان از توابع شهرضا در اصفهان |
رحلت | 1289 ش یا 1328 ق یا 1910م - تخت فولاد اصفهان |
اساتید | آقا محمدرضا قمشهای، محمدباقرنجفی، حاج ملا حسین علی تویسرکانی |
برخی آثار | شطری از اوایل امور عامه شرح منظومه حکمت سبزواری تقریر |
کد مؤلف | AUTHORCODE05839AUTHORCODE |
جهانگيرخان قشقايى (1243-1328ق)، فقيه، مجتهد، حکیم، فیلسوف، عارف امامى قرن سيزدهم
ولادت
او در 1243ق در روستاى دهاقان، از توابع شهرضا در اصفهان، به دنيا آمد.[۱]
پدرش، محمدخان قشقايى اصفهانى درّهشورى، مردى عالم و صاحب كمال و از خانهاى دره شور، از ايل قشقايى بود.[۲] مادرش نيز از خانزادگان سميرم اصفهان و از ساكنان دهاقان بود و به همين سبب، مردم اصفهان، جهانگيرخان را دهاقانى ناميدهاند.
تحصیلات
وى خواندن و نوشتن را در زادگاهش فراگرفت. شوق تحصيل در وى موجب شد تا پدرش معلمى براى او بگيرد.[۳]
وى تا حدود چهل سالگى، همانند پدرش، به زندگى عشايرى و دامدارى و كشاورزى مشغول بود. در سوارى و تيراندازى مهارتى چشمگير داشت و به موسيقى علاقهمند بود و گاه تار مىنواخت.[۴]
حدوداً چهل ساله بود كه روزى براى فروش محصولات و خريد مايحتاج سالانه ايل و تعمير تار، به بازار اصفهان رفت و با مشاهده مدرسه صدر، مجذوب شكوه معنوى مدرسه و علماى آن گشت. شخصى، كه احتمالاً هماى شيرازى (جدّ جلالالدين همايى) بود، با مشاهده علاقه او به مدرسه صدر او را به تهذيب نفس و تحصيل علم و معرفت دعوت كرد. وى تحت تأثير سخنان او، تحصيل علم را بر امور ديگر ترجيح داد و با راهنمايى او، حجرهاى در يكى از مدارس علميه اصفهان گرفت و تا پايان عمر در آن شهر ماند.
وى با اينكه در ميانسالى به كسب علم روى آورده بود، با استعداد، شوق و همتى عالى، به فراگيرى علوم نزد مشايخ آن روز اصفهان پرداخت و چندى نگذشت كه از مدرّسان علوم عقلى و نقلى گرديد.[۵]
جهانگيرخان حكمت و فلسفه را نزد آقا محمدرضا قمشهاى (متوفى 1306ق)، فقه، اصول و ادبيات عرب را نزد شيخ محمدحسن و محمدباقر نجفى و حاج ملاحسين على تويسركانى، طب را نزد ملاعبدالجواد طبيب معروف اصفهان و رياضى، هيئت و نجوم را از استادان سرشناس آن زمان فراگرفت.[۶]
وى حدود چهل سال در مدرسه صدر اصفهان به تدريس علوم عقلى پرداخت. او حكمت را آميخته به عرفان و ممزوج با فلسفه مشاء و اشراق درس مىداد. آوازه حوزه درس او، بزرگان و مشتاقان علم را براى كسب فيض به اصفهان كشاند.[۷]
وى در حوزههاى علميه به «خان» شهرت يافت. روش او اين بود كه فلسفه را براى مشتاقان به اين شرط تدريس مىكرد كه در كنار آن، فقه و اصول را نيز بياموزند و در حفظ شعائر دينى بكوشند. بدينترتيب، حكمت را چنان رايج و مطلوب كرد كه درس شرح منظومه سبزوارى او، به سبب كثرت طلاب، در خارج از حجره مدرسه صدر و در شبستان مسجد چارچى تشكيل مىشد؛.[۸] ازاينرو، واعظ جوادى وى را احياكننده حوزه فلسفى اصفهان دانسته است.[۹]
علاوه بر تبحر و شهرت و حسن تدبير جهانگيرخان، عواملى ديگر چون خانزادگى، تعلق او به ايل قشقايى و ارادت و احترام ظل السلطان (فرزند ناصرالدين شاه) به او، در ترويج علوم عقلى در مكتب اصفهان تأثير داشت.[۱۰]
او عارفى زاهد و بلند طبع بود و زندگى خود را از حق الاجاره سالانه زمينى كه داشت مىگذراند. وى تا پايان عمر لباس عشايرى پوشيد و لباس مرسوم عالمان را بر تن نكرد.[۱۱] شاگردان فراوانى نزد او درس خواندند كه شمارى از آنان، خود از فقها، علما و فلاسفه بزرگ شدند. حاج آقا رحيم ارباب، حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى، محمد حكيم خراسانى، سيد محمد داعىالاسلام لاريجانى، ضياءالدين درّى، ميرزا محمدعلى شاهآبادى اصفهانى، محمدحسین فاضل تونى، سيد جمالالدين گلپايگانى در شمار شاگردان ايشان بودهاند.
غزلياتى از وى به جاى مانده است. پس از وفاتش، حكيم خراسانى، به جمعآورى اشعار او همت گمارد ولى اين ديوان اكنون در دست نيست.
در برخى منابع، شرحى فارسى از نهجالبلاغة به او نسبت دادهاند. به گفته جابرى انصارى، هنگامى كه وى در مدرسه صدر نزد جهانگيرخان نهجالبلاغة مىخواند، جهانگيرخان در حال نوشتن شرحى بر آن كتاب بود.
وفات
وى سرانجام در شب 13 رمضان 1328ق در اصفهان در سن 85 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به سوی محبوب شتافت. «و با آن که ماه صیام بود، تمام دکانین شهر بسته شد، عماری او را به سر دست با ازدحام غریبی به تخت فولاد بردند» و اقامه نماز میت توسط آيتالله شیخ محمدتقی آقا نجفی انجام و در تکیه سید محمد ترک دفن گردید.
آثار
شطرى از اوايل امور عامه شرح منظومه حكمت سبزوارى.
پانویس
- ↑ دیوان بیگی، ج ۱، ص ۳۸۷؛ آقابزرگطهرانی، قسم ۱، ص ۳۴۵؛ رکنزاده آدمیت، ج ۲، ص ۱۶۱
- ↑ آقابزرگ طهرانی، همانجا
- ↑ دیوان بیگی؛ رکنزاده آدمیت، همانجا
- ↑ عبرت نائینی، ج ۳، ص ۲۴۵؛ آقابزرگطهرانی، همانجا
- ↑ بامداد، ج ۱، ص ۲۸۴
- ↑ آقابزرگطهرانی، همانجا؛ مهدوی، ص ۲۴۶؛ هنرفر، ص ۲۲۹؛ واعظ جوادی، ص ۵۸ ـ۵۹
- ↑ آقابزرگطهرانی، همانجا؛ ایزدگشسب، ص ۶۰؛ طرب اصفهانی، مقدمه همایی، ص ۷۱
- ↑ همان مقدمه، ص ۷۰؛ واعظ جوادی، ص ۶۰
- ↑ همانجا
- ↑ همانجا
- ↑ قمی، ج ۱، ص ۸۸؛ جابری انصاری، ج ۳، ص ۳۲۶؛ مهدوی، همانجا؛ صدوقی سها، ص ۸۵
منابع مقاله
دانشنامه جهان اسلام،، زير نظر غلامعلى حداد عادل، 1386، ج12، ص 494-495، نوشته: شمسى سياح.
پایگاه مجموعه تاریخی، فرهنگی و مذهبی تخت فولاد