الأخبار الدخيلة: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - '↵↵| ' به ' | ') |
||
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[غفاری، علیاکبر]] (معلق) | [[غفاری، علیاکبر]] (معلق) | ||
[[شوشتری، محمدتقی]] ( | [[شوشتری، محمدتقی]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 144/4 /ش9 الف3015 | | کد کنگره =BP 144/4 /ش9 الف3015 | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| مکان نشر =تهران - ایران | | مکان نشر =تهران - ایران | ||
| سال نشر = 1401 ق | | سال نشر = 1401 ق | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE13738AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE13738AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =4 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13738 | |||
| کتابخوان همراه نور =13738 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الأخبار الدخيلة'''، اثر [[شوشتری، محمدتقی|علامه شيخ محمدتقى شوشترى]]، كاوشى است درباره «علل» موجود در «اسناد» و «متن» احاديث كه به زبان عربى نوشته شده است. | |||
تأليف جلد اول، در سال 1369ق، به پایان رسيده است و از سال 1390 تا سال 1396ق، جلد دوم و از آن سال تا 1401ق، جلد سوم در دست گردآورى و تدوين بوده و جلد چهارم آن كه پس از سال 1401 تدوين شده، همچون سه جلد ديگر در تهران به سعى و اهتمام [[غفاری، علیاکبر|علىاكبر غفارى]]، انتشار يافته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/159 جلالى، عبدالمهدى، ص159]</ref> | |||
تأليف جلد اول، در سال 1369ق، به | |||
== ساختار == | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مختصرى از محمدعلى شيخ (فرزند مؤلف) آغاز شده است. | کتاب با مقدمه مختصرى از محمدعلى شيخ (فرزند مؤلف) آغاز شده است. این کتاب در ابتدا در یک جلد فراهم آمده بود، سپس سه جلد ديگر بهعنوان مستدرك بر آن افزوده شد. مطالب کتاب در سه باب كلى تنظيم شده كه هر باب داراى چندين فصل است؛ بدين صورت كه سه باب در جلد اول آمده و در ساير مجلدات، ملحقات و مستدركات جلد نخست ذكر گرديده است. | ||
== گزارش محتوا == | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، زندگىنامه كوتاهى از | در مقدمه، زندگىنامه كوتاهى از نویسنده، ارائه شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/31309/1/2 مقدمه، ج 1، ص الف]</ref> | ||
باب اول در احاديث تحريفشده بوده و داراى دوازده فصل است: | باب اول در احاديث تحريفشده بوده و داراى دوازده فصل است: | ||
فصل اول: | فصل اول: حديثهایى كه ضرورت مذهب، به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند پنج خبر در باب «ما جاء في الاثنيعشر و النص عليهم»، از کتاب [[الکافی|كافى]] كه این گمان را دامن مىزنند كه امامان سيزده تنند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/164 جلالى، عبدالمهدى، ص164]</ref> | ||
فصل دوم: | فصل دوم: حديثهایى كه تاريخ به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند خبرى كه در عيون.ص 195آمده كه در آن ضمن خبر بلندى مربوط به جريان ولادت حسنين(ع)، اسماء بنت عميس، حاضر در صحنه تصوير شده است كه با شواهد تاريخى منافات دارد. در تاريخ ثبت شده است كه او با همسرش جعفر در حبشه بود و عبدالله بن جعفر را همان جا بزاد و جعفر سال فتح خيبر؛ يعنى سال هفتم هجرى از حبشه بازگشت، درحالىكه ولادت حسنين(ع) را به اختلاف، در سال دوم و سوم و يا سوم و چهارم ذكر كردهاند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/165 همان، ص165 - 166]</ref> | ||
فصل سوم: | فصل سوم: خبرهایى كه شيوه كلام و طرز جملهبندى (سياق) گواه بر تحريف شدنشان است، مانند خبرى كه در «[[من لايحضره الفقيه]]» در انتهاى باب «المواضع التي تجوز فيها الصلاة و التي لا تجوز»، جميل از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت كرده است: «لا بأس أن تصلي المرأة حذاء الرجل و هو يصلي؛ فإن النبي(ص) كان يصلي و عائشة مضطجعة بين يديه و هي حائض و كان إذا أراد أن يسجد غمز رجليها فرفعت رجليها حتى يسجد». نویسنده به این نكته اشاره دارد كه در «وافى» آمده است كه شكل درست عبارت، بايد چنين باشد: «لا بأس أن تضطجع المرأة بحذاء الرجل» و احتمالا تصحيف شده است. به نظر نویسنده نزدیکى واژه «تصلي» با «تضطجع» در نگارش، گواه تصحيف است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/166 همان، ص166 - 167]</ref> | ||
فصل چهارم: | فصل چهارم: خبرهایى كه به علت بههمدرآميختن متون، سندها و جز آن، دستخوش تحريف شدهاند؛ بهعنوان مثال، «خصال» در «أبواب الاثنيعشر» در عنوان «الذين أنكروا على أبيبكر جلوسه في الخلافة»، مسندا از زيد بن وهب روايتى را ذكر كرده كه در آن، راويان، ابى بن كعب خزرجى انصارى را با مهاجران مخلوط كردهاند؛ درحالىكه برقى در انتهاى رجالش مرسلا، طبرسى در احتجاج مرفوعا از ابان از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و احمد بن محمد طبرى، معروف به خليلى از عامه، نيز این خبر را روايت كردهاند و در هر سه تصريح شده است كه ابى بن كعب از انصار بوده و از دوازده تن، شش تن مهاجر و شش تن از انصار بودهاند؛ درحالىكه در «خصال»، مهاجران هشت تن و انصار چهار تنند و ابى بن كعب انصارى را جزء مهاجران محسوب داشته و ابن مسعود را به آنان افزوده است؛ حال آنكه در هيچیک از سه مأخذ پيشگفته، نامى از ابن مسعود برده نشده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/168 ر. ك: همان، ص168]</ref> | ||
فصل پنجم: | فصل پنجم: خبرهایى كه به سبب تشابه رسمالخط يا اندكى افتادگى، تحريف شدهاند؛ از این نوع، خبرى است كه از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت شده است: «ما بدا لله بداءً كما بدا به في إسماعيل ابنیو رواه أبوالحسين الأسدي: ما بدا لله بداء كما بدأ له في إسماعيل أبي». مطابق قرائت نخست، اسماعيل بن صادق(ع) مد نظر است و در مفهوم بداى مربوط به او گفتهاند: بداى او این بود كه پيش از وفات [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، مرگ او را درربود تا دانسته شود كه او پس از پدرش [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، امام نمىباشد. اما مطابق قرائت دوم، مقصود اسماعيل ذبيح است و درباره بداى او گفتهاند: بداى وى این بود كه نخست، پدرش فرمان يافت او را بكشد، آنگاه بهجاى او قربانى عظيم فدا شد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/169 ر. ك: همان، ص169 - 170]</ref> | ||
فصل ششم: | فصل ششم: خبرهایى كه به علت شمولشان بر دو امر، تحريف شدهاند و حكم یکى به ديگرى نسبت داده شده يا در آن، تقديم و تأخير روى داده است. | ||
الف)- نسبت دو امر به | الف)- نسبت دو امر به یکديگر: قمى در تفسيرش از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مرسلا روايت كرده است: «حائض و جنب جز عبورى به مسجد درنشوند. در مسجد چيز بنهند، ولى از آن چيزى برندارند». عبارت «يضعان فيه الشيء و لا يأخذان منه»، در این روايت، عكس روايت صدوق در «علل الشرائع» از حضرت باقر(ع) است. نویسنده، معتقد است قمى بدون مراجعه به کتاب، از حفظ و بهاشتباه مطلب را وارونه بيان كرده و برای آن نيز علتى وارونه آورده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/176 همان، ص176]</ref> | ||
دليل آنكه روايت «[[تفسير القمي|تفسير قمى]]» تحريف شده و روايت «علل الشرائع» درست دانسته شده، بدان خاطر است كه «[[الکافی|كافى]]» و «تهذيب» خبر ديگرى را سازگار با خبر «علل الشرائع»، بدون قسمت مؤخر روايت نقل كردهاند و فتواى مشهور، موافق با خبر «علل الشرائع» است.<ref>ر. ك: همان</ref> | دليل آنكه روايت «[[تفسير القمي|تفسير قمى]]» تحريف شده و روايت «علل الشرائع» درست دانسته شده، بدان خاطر است كه «[[الکافی|كافى]]» و «تهذيب» خبر ديگرى را سازگار با خبر «علل الشرائع»، بدون قسمت مؤخر روايت نقل كردهاند و فتواى مشهور، موافق با خبر «علل الشرائع» است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/176 ر. ك: همان]</ref> | ||
ب)- حصول تقديم و تأخير در خبر: بهعنوان مثال، در روايتى منسوب به امام | ب)- حصول تقديم و تأخير در خبر: بهعنوان مثال، در روايتى منسوب به امام حسین(ع)، «لو كان في سيرنا الغداة عصا»، صورت تحريفشده عبارت «لو كان في عصانا الغداة سير» مىباشد. «لو كان في العصا سير»، از امثال عرب است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/177 همان، ص177]</ref> | ||
فصل هفتم: | فصل هفتم: خبرهایى كه با تبديل و تغيير اسم پدر، پسر و جز آن، سندهایشان دستخوش تحريف شده است؛ بهعنوان مثال، «[[من لايحضره الفقيه]]» در انتهاى باب «طلاق المفقود» روايت كرده است: «عن زرارة قال: سألت أباعبدالله(ع) عن امرأة نعى إليها زوجها...». در این روايت، عبارت «سألت أباعبدالله(ع)» تحريفشده «سألت أباجعفر(ع)» است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/178 ر. ك: همان، ص178]</ref> | ||
فصل هشتم: | فصل هشتم: خبرهایى كه به علت «نقل به معنا» شدن و نفهميدن مقصود و جز آن، تحريف شدهاند؛ بهعنوان مثال، صدوق در فقيه باب «فضل المساجد من کتاب الصلاة» روايت كرده است: «و سئل الصادق(ع) عن الوقوف على المساجد، فقال: لا يجوز؛ فإن المجوس وقفوا على بيوت النار». عبارت «لا يجوز» در لفظ خبر نبوده است. چون صدوق نقل به معنا كرده، احتمال دارد صرفا مطابق فهم و استنباط خود، آن را به خبر افزوده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/185 ر. ك: همان، ص185]</ref> | ||
فصل نهم: | فصل نهم: خبرهایى كه قسمتى از آنها افتاده و موجب تحريف شده است؛ بهعنوان مثال، در «[[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]]» این حديث از سعد بن يعقوب وارد شده است: «از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] درباره مردى كه نماز مىگذارد و در همان حال روبهروى او زنى در حال نمازگزاردن است سؤال شد، فرمودند: اشكال ندارد». اصل این خبر، دو روايت جلوتر بوده كه خود شيخ نقل كرده است: «از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] درباره مردى كه نماز مىگزارد و زنى كه در كنار يا مقابل او نماز مىگزارد سؤال شد، فرمودند: اگر سجود زن با ركوع مرد همراه باشد، اشكال ندارد».<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/186 ر. ك: همان، ص186]</ref> | ||
فصل دهم: | فصل دهم: خبرهایى كه به سبب عدم دقت در متن يا سندشان، تحريف شدهاند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/187 همان، ص187]</ref> | ||
فصل يازدهم: | فصل يازدهم: خبرهایى كه در آن، كلام راوى يا مؤلف کتاب با كلام معصوم(ع) - اصل خبر - درآميخته و موجب تحريف شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/189 همان، ص189]</ref> | ||
فصل دوازدهم: | فصل دوازدهم: خبرهایى كه به سبب درآميختن حواشى با متن، دچار تحريف شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/190 همان، ص190]</ref> | ||
در باب دوم، در ضمن چهار فصل زير، به احاديث جعلى و دروغين پرداخته شده است: | در باب دوم، در ضمن چهار فصل زير، به احاديث جعلى و دروغين پرداخته شده است: | ||
فصل اول، اختصاص به خبرهاى كسانى دارد كه ادعاى رؤيت امام زمان(عج) را كردهاند.<ref>همان، ص158</ref> | فصل اول، اختصاص به خبرهاى كسانى دارد كه ادعاى رؤيت امام زمان(عج) را كردهاند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/158 همان، ص158]</ref> | ||
در فصل دوم، به | در فصل دوم، به خبرهایى پرداخته شده كه در آنها به دروغ، تفسيرى را به [[امام حسن عسکری(ع)]] نسبت دادهاند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/158 همان]</ref> | ||
فصل سوم، مربوط به احاديثى است كه از روى غرضورزى، در آنها كم و زياد شده و يا شمارى از واژگانش دگرگون شده است و آخرين فصل نيز به احاديث گوناگون و پراكنده، اختصاص يافته است.<ref>همان</ref> | فصل سوم، مربوط به احاديثى است كه از روى غرضورزى، در آنها كم و زياد شده و يا شمارى از واژگانش دگرگون شده است و آخرين فصل نيز به احاديث گوناگون و پراكنده، اختصاص يافته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/158 همان]</ref> | ||
باب سوم، داراى دو فصل با عناوين «دعاهاى تحريفشده» و «دعاهاى جعلى و ساختگى» بوده و در آن، به دعا و نيايشهاى تحريفشده و ساختگى پرداخته شده است.<ref>همان</ref> | باب سوم، داراى دو فصل با عناوين «دعاهاى تحريفشده» و «دعاهاى جعلى و ساختگى» بوده و در آن، به دعا و نيايشهاى تحريفشده و ساختگى پرداخته شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/181/158 همان]</ref> | ||
== وضعيت کتاب == | == وضعيت کتاب == | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | |||
==منابع مقاله== | |||
#مقدمه و متن کتاب. | #مقدمه و متن کتاب. | ||
#جلالى، عبدالمهدى، «سيرى در کتاب «الأخبار الدخيلة» (درآمدى بر تحقيق در اسباب و معيارهاى بازنگرى و پالايش حديث)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: علوم حديث، پاييز 1376، شماره 5 (28 صفحه، از 154 تا 191). | #[[:noormags:1632|جلالى، عبدالمهدى، «سيرى در کتاب «الأخبار الدخيلة» (درآمدى بر تحقيق در اسباب و معيارهاى بازنگرى و پالايش حديث)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: علوم حديث، پاييز 1376، شماره 5 (28 صفحه، از 154 تا 191)]]. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۹
الأخبار الدخیلة | |
---|---|
پدیدآوران | غفاری، علیاکبر (معلق) شوشتری، محمدتقی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | مستدرک الاخبار الدخیله |
ناشر | مکتبة الصدوق |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1401 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | احادیث مجعول - نقد و تفسیر |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | BP 144/4 /ش9 الف3015 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الأخبار الدخيلة، اثر علامه شيخ محمدتقى شوشترى، كاوشى است درباره «علل» موجود در «اسناد» و «متن» احاديث كه به زبان عربى نوشته شده است.
تأليف جلد اول، در سال 1369ق، به پایان رسيده است و از سال 1390 تا سال 1396ق، جلد دوم و از آن سال تا 1401ق، جلد سوم در دست گردآورى و تدوين بوده و جلد چهارم آن كه پس از سال 1401 تدوين شده، همچون سه جلد ديگر در تهران به سعى و اهتمام علىاكبر غفارى، انتشار يافته است.[۱]
ساختار
کتاب با مقدمه مختصرى از محمدعلى شيخ (فرزند مؤلف) آغاز شده است. این کتاب در ابتدا در یک جلد فراهم آمده بود، سپس سه جلد ديگر بهعنوان مستدرك بر آن افزوده شد. مطالب کتاب در سه باب كلى تنظيم شده كه هر باب داراى چندين فصل است؛ بدين صورت كه سه باب در جلد اول آمده و در ساير مجلدات، ملحقات و مستدركات جلد نخست ذكر گرديده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، زندگىنامه كوتاهى از نویسنده، ارائه شده است.[۲]
باب اول در احاديث تحريفشده بوده و داراى دوازده فصل است:
فصل اول: حديثهایى كه ضرورت مذهب، به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند پنج خبر در باب «ما جاء في الاثنيعشر و النص عليهم»، از کتاب كافى كه این گمان را دامن مىزنند كه امامان سيزده تنند.[۳]
فصل دوم: حديثهایى كه تاريخ به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند خبرى كه در عيون.ص 195آمده كه در آن ضمن خبر بلندى مربوط به جريان ولادت حسنين(ع)، اسماء بنت عميس، حاضر در صحنه تصوير شده است كه با شواهد تاريخى منافات دارد. در تاريخ ثبت شده است كه او با همسرش جعفر در حبشه بود و عبدالله بن جعفر را همان جا بزاد و جعفر سال فتح خيبر؛ يعنى سال هفتم هجرى از حبشه بازگشت، درحالىكه ولادت حسنين(ع) را به اختلاف، در سال دوم و سوم و يا سوم و چهارم ذكر كردهاند.[۴]
فصل سوم: خبرهایى كه شيوه كلام و طرز جملهبندى (سياق) گواه بر تحريف شدنشان است، مانند خبرى كه در «من لايحضره الفقيه» در انتهاى باب «المواضع التي تجوز فيها الصلاة و التي لا تجوز»، جميل از امام صادق(ع) روايت كرده است: «لا بأس أن تصلي المرأة حذاء الرجل و هو يصلي؛ فإن النبي(ص) كان يصلي و عائشة مضطجعة بين يديه و هي حائض و كان إذا أراد أن يسجد غمز رجليها فرفعت رجليها حتى يسجد». نویسنده به این نكته اشاره دارد كه در «وافى» آمده است كه شكل درست عبارت، بايد چنين باشد: «لا بأس أن تضطجع المرأة بحذاء الرجل» و احتمالا تصحيف شده است. به نظر نویسنده نزدیکى واژه «تصلي» با «تضطجع» در نگارش، گواه تصحيف است.[۵]
فصل چهارم: خبرهایى كه به علت بههمدرآميختن متون، سندها و جز آن، دستخوش تحريف شدهاند؛ بهعنوان مثال، «خصال» در «أبواب الاثنيعشر» در عنوان «الذين أنكروا على أبيبكر جلوسه في الخلافة»، مسندا از زيد بن وهب روايتى را ذكر كرده كه در آن، راويان، ابى بن كعب خزرجى انصارى را با مهاجران مخلوط كردهاند؛ درحالىكه برقى در انتهاى رجالش مرسلا، طبرسى در احتجاج مرفوعا از ابان از امام صادق(ع) و احمد بن محمد طبرى، معروف به خليلى از عامه، نيز این خبر را روايت كردهاند و در هر سه تصريح شده است كه ابى بن كعب از انصار بوده و از دوازده تن، شش تن مهاجر و شش تن از انصار بودهاند؛ درحالىكه در «خصال»، مهاجران هشت تن و انصار چهار تنند و ابى بن كعب انصارى را جزء مهاجران محسوب داشته و ابن مسعود را به آنان افزوده است؛ حال آنكه در هيچیک از سه مأخذ پيشگفته، نامى از ابن مسعود برده نشده است.[۶]
فصل پنجم: خبرهایى كه به سبب تشابه رسمالخط يا اندكى افتادگى، تحريف شدهاند؛ از این نوع، خبرى است كه از امام صادق(ع) روايت شده است: «ما بدا لله بداءً كما بدا به في إسماعيل ابنیو رواه أبوالحسين الأسدي: ما بدا لله بداء كما بدأ له في إسماعيل أبي». مطابق قرائت نخست، اسماعيل بن صادق(ع) مد نظر است و در مفهوم بداى مربوط به او گفتهاند: بداى او این بود كه پيش از وفات امام صادق(ع)، مرگ او را درربود تا دانسته شود كه او پس از پدرش امام صادق(ع)، امام نمىباشد. اما مطابق قرائت دوم، مقصود اسماعيل ذبيح است و درباره بداى او گفتهاند: بداى وى این بود كه نخست، پدرش فرمان يافت او را بكشد، آنگاه بهجاى او قربانى عظيم فدا شد.[۷]
فصل ششم: خبرهایى كه به علت شمولشان بر دو امر، تحريف شدهاند و حكم یکى به ديگرى نسبت داده شده يا در آن، تقديم و تأخير روى داده است.
الف)- نسبت دو امر به یکديگر: قمى در تفسيرش از امام صادق(ع) مرسلا روايت كرده است: «حائض و جنب جز عبورى به مسجد درنشوند. در مسجد چيز بنهند، ولى از آن چيزى برندارند». عبارت «يضعان فيه الشيء و لا يأخذان منه»، در این روايت، عكس روايت صدوق در «علل الشرائع» از حضرت باقر(ع) است. نویسنده، معتقد است قمى بدون مراجعه به کتاب، از حفظ و بهاشتباه مطلب را وارونه بيان كرده و برای آن نيز علتى وارونه آورده است.[۸]
دليل آنكه روايت «تفسير قمى» تحريف شده و روايت «علل الشرائع» درست دانسته شده، بدان خاطر است كه «كافى» و «تهذيب» خبر ديگرى را سازگار با خبر «علل الشرائع»، بدون قسمت مؤخر روايت نقل كردهاند و فتواى مشهور، موافق با خبر «علل الشرائع» است.[۹]
ب)- حصول تقديم و تأخير در خبر: بهعنوان مثال، در روايتى منسوب به امام حسین(ع)، «لو كان في سيرنا الغداة عصا»، صورت تحريفشده عبارت «لو كان في عصانا الغداة سير» مىباشد. «لو كان في العصا سير»، از امثال عرب است.[۱۰]
فصل هفتم: خبرهایى كه با تبديل و تغيير اسم پدر، پسر و جز آن، سندهایشان دستخوش تحريف شده است؛ بهعنوان مثال، «من لايحضره الفقيه» در انتهاى باب «طلاق المفقود» روايت كرده است: «عن زرارة قال: سألت أباعبدالله(ع) عن امرأة نعى إليها زوجها...». در این روايت، عبارت «سألت أباعبدالله(ع)» تحريفشده «سألت أباجعفر(ع)» است.[۱۱]
فصل هشتم: خبرهایى كه به علت «نقل به معنا» شدن و نفهميدن مقصود و جز آن، تحريف شدهاند؛ بهعنوان مثال، صدوق در فقيه باب «فضل المساجد من کتاب الصلاة» روايت كرده است: «و سئل الصادق(ع) عن الوقوف على المساجد، فقال: لا يجوز؛ فإن المجوس وقفوا على بيوت النار». عبارت «لا يجوز» در لفظ خبر نبوده است. چون صدوق نقل به معنا كرده، احتمال دارد صرفا مطابق فهم و استنباط خود، آن را به خبر افزوده است.[۱۲]
فصل نهم: خبرهایى كه قسمتى از آنها افتاده و موجب تحريف شده است؛ بهعنوان مثال، در «استبصار» این حديث از سعد بن يعقوب وارد شده است: «از امام صادق(ع) درباره مردى كه نماز مىگذارد و در همان حال روبهروى او زنى در حال نمازگزاردن است سؤال شد، فرمودند: اشكال ندارد». اصل این خبر، دو روايت جلوتر بوده كه خود شيخ نقل كرده است: «از امام صادق(ع) درباره مردى كه نماز مىگزارد و زنى كه در كنار يا مقابل او نماز مىگزارد سؤال شد، فرمودند: اگر سجود زن با ركوع مرد همراه باشد، اشكال ندارد».[۱۳]
فصل دهم: خبرهایى كه به سبب عدم دقت در متن يا سندشان، تحريف شدهاند.[۱۴]
فصل يازدهم: خبرهایى كه در آن، كلام راوى يا مؤلف کتاب با كلام معصوم(ع) - اصل خبر - درآميخته و موجب تحريف شده است.[۱۵]
فصل دوازدهم: خبرهایى كه به سبب درآميختن حواشى با متن، دچار تحريف شده است.[۱۶]
در باب دوم، در ضمن چهار فصل زير، به احاديث جعلى و دروغين پرداخته شده است:
فصل اول، اختصاص به خبرهاى كسانى دارد كه ادعاى رؤيت امام زمان(عج) را كردهاند.[۱۷]
در فصل دوم، به خبرهایى پرداخته شده كه در آنها به دروغ، تفسيرى را به امام حسن عسکری(ع) نسبت دادهاند.[۱۸]
فصل سوم، مربوط به احاديثى است كه از روى غرضورزى، در آنها كم و زياد شده و يا شمارى از واژگانش دگرگون شده است و آخرين فصل نيز به احاديث گوناگون و پراكنده، اختصاص يافته است.[۱۹]
باب سوم، داراى دو فصل با عناوين «دعاهاى تحريفشده» و «دعاهاى جعلى و ساختگى» بوده و در آن، به دعا و نيايشهاى تحريفشده و ساختگى پرداخته شده است.[۲۰]
وضعيت کتاب
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده و پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
پانويس
- ↑ جلالى، عبدالمهدى، ص159
- ↑ مقدمه، ج 1، ص الف
- ↑ جلالى، عبدالمهدى، ص164
- ↑ همان، ص165 - 166
- ↑ همان، ص166 - 167
- ↑ ر. ك: همان، ص168
- ↑ ر. ك: همان، ص169 - 170
- ↑ همان، ص176
- ↑ ر. ك: همان
- ↑ همان، ص177
- ↑ ر. ك: همان، ص178
- ↑ ر. ك: همان، ص185
- ↑ ر. ك: همان، ص186
- ↑ همان، ص187
- ↑ همان، ص189
- ↑ همان، ص190
- ↑ همان، ص158
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
منابع مقاله