آثار الشيعة الإمامية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'شیعه (ابهام زدایی)' به 'شیعه (ابهام‌زدایی)')
     
    (۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR19911J1.jpg
    | تصویر =NUR19911J1.jpg
    | عنوان =آثار الشيعة الامامية
    | عنوان =آثار الشيعة الإمامية
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =
    [[جواهرالکلام، عبدالعزیز]] (نويسنده) نواده محمدحسن نجفی ([[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]])  
    [[صاحب‌ جواهر، عبدالعزیز]] (نویسنده) نواده محمدحسن نجفی ([[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]])  
     
    [[جواهرکلام، علی]] (مترجم) عمو زاده مؤلف
    [[جواهر کلام، علی]] (مترجم) ع مو زاده مؤلف
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏2‎‏آ‎‏2
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏2‎‏آ‎‏2
    | موضوع =
    | موضوع =
    شیعه امامیه - تاریخ
    شیعه امامیه - تاریخ
    شیعه امامیه - عقاید
    شیعه امامیه - عقاید
    | ناشر =  
    | ناشر =
    مطبعه مجلس
    مطبعه مجلس
    | مکان نشر =تهران - ایران
    | مکان نشر =تهران - ایران
    | سال نشر = 1307 ش  
    | سال نشر =1307 ش  
     
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE19911AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =19911
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =4
    | تعداد جلد =4
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =19911
    | کتابخوان همراه نور =
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
     
    {{کاربردهای دیگر| شیعه (ابهام‌زدایی)}}
    '''آثار الشيعة الإمامية''' اثر [[عبدالعزيز جواهر الكلام]]، از نوادگان محمدحسن نجفی مشهور به [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] است. این کتاب راجع به عقايد، افكار، آثار و شرح حال بزرگان علمى و سياسى شيعه از ابتداى تشكيل اين مذهب تا عصر حاضر كه به زبان عربى نوشته شده است.
    '''آثار الشيعة الإمامیة''' اثر [[صاحب‌ جواهر، عبدالعزیز|عبدالعزيز جواهرالكلام]]، از نوادگان [[صاحب جواهر، محمدحسن|محمدحسن نجفی]] مشهور به [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] است. این کتاب راجع به عقايد، افكار، آثار و شرح حال بزرگان علمى و سياسى شيعه از ابتداى تشكيل این مذهب تا عصر حاضر كه به زبان عربى نوشته شده است.
     
    اصل كتاب داراى بيست جزء مى‌باشد كه اثر حاضر، جزء چهارم و قسمت سوم از تاريخ سياسى امامیه آن است كه شامل تاريخ سياسى مذهب تشيع راجع به حالات وزراء و امراء نامى آن در دربارهاى شيعى و غيرشيعى در ایران، عراق، عرب، سوريه، مصر، هند و... از ابتداى تشكيل وزارت و امارت در اسلام تا انقراض سلسله زنديه در ایران مى‌باشد كه به قلم على جواهر الكلام به فارسی ترجمه شده است.  
    اصل كتاب داراى بيست جزء مى‌باشد كه اثر حاضر، جزء چهارم و قسمت سوم از تاريخ سياسى اماميه آن است كه شامل تاريخ سياسى مذهب تشيع راجع به حالات وزراء و امراء نامى آن در دربارهاى شيعى و غيرشيعى در ايران، عراق، عرب، سوريه، مصر، هند و... از ابتداى تشكيل وزارت و امارت در اسلام تا انقراض سلسله زنديه در ايران مى‌باشد كه به قلم على جواهر الكلام به فارسى ترجمه شده است.  
    ==انگیزه نگارش ==
     
    انگیزه نویسنده از تأليف این اثر، آن بوده كه ایرانیان از طرز تشكيل مذهب شيعه و شاهکارهاى نوابغ خود در رهایى و استخلاص از چنگال اجانب بی خبر نباشند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/1 مقدمه مترجم، ص1]</ref>
    انگيزه نويسنده از تأليف اين اثر، آن بوده كه ايرانيان از طرز تشكيل مذهب شيعه و شاه‌كارهاى نوابغ خود در رهايى و استخلاص از چنگال اجانب بيخبر نباشند.<ref>مقدمه مترجم، ص1</ref>
     
    ==ساختار==
    ==ساختار==
     
    كتاب با دو مقدمه از مترجم و نویسنده آغاز و مطالب در دو باب و هر باب در چندين فصل، تنظيم شده است.
     
    اين اثر یکى از مهمترين منابع تاريخى ایران بعد از اسلام محسوب مى‌گردد زيرا در تأليف آن، به‌قدر توانائى راجع به صحت اسناد و مدارك، جمع‌آورى اطلاعات مفيد و تقليد و پيروى از تأليفات جديد علمى، سعى و اهتمام به‌عمل آمده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/1 همان]</ref>
    كتاب با دو مقدمه از مترجم و نويسنده آغاز و مطالب در دو باب و هر باب در چندين فصل، تنظيم شده است.
     
    اين اثر يكى از مهمترين منابع تاريخى ايران بعد از اسلام محسوب مى‌گردد زيرا در تأليف آن، به‌قدر توانائى راجع به صحت اسناد و مدارك، جمع‌آورى اطلاعات مفيد و تقليد و پيروى از تأليفات جديد علمى، سعى و اهتمام به‌عمل آمده است.<ref>همان</ref>
     
    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
     
    در مقدمه مترجم، به جايگاه كتاب و نحوه ترجمه آن، اشاره گرديده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/1 همان]</ref>
     
    نویسنده در مقدمه، ضمن بيان مقام شيعه در عالم سياست و معارف، رویه خود در تأليف كتاب را ذكر و در ادامه، به بيان موضوع بيست جزء كتاب پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/3 مقدمه نویسنده، ص3]</ref>
    در مقدمه مترجم، به جايگاه كتاب و نحوه ترجمه آن، اشاره گرديده است.<ref>همان</ref>
    نویسنده باب اول كتاب را با ذكر مقدمه‌اى در تاريخ نهضت علمى و ادبى ایرانیان و تأثير آن در آداب و سياست عرب آغاز كرده است. مطالب این باب در حالات وزراء بوده و مشتمل بر سه فصل زير است:
     
    نويسنده در مقدمه، ضمن بيان مقام شيعه در عالم سياست و معارف، رويه خود در تأليف كتاب را ذكر و در ادامه، به بيان موضوع بيست جزء كتاب پرداخته است.<ref>مقدمه نويسنده، ص3</ref>
     
    نويسنده باب اول كتاب را با ذكر مقدمه‌اى در تاريخ نهضت علمى و ادبى ايرانيان و تأثير آن در آداب و سياست عرب آغاز كرده است. مطالب اين باب در حالات وزراء بوده و مشتمل بر سه فصل زير است:
     
    فصل اول، در حالات وزرائى است كه در دربارهاى مخالف مذهب خود وزارت نموده‌اند كه عبارتند از:
    فصل اول، در حالات وزرائى است كه در دربارهاى مخالف مذهب خود وزارت نموده‌اند كه عبارتند از:
     
    الف) وزراى عباسيان در عراق؛ از جمله: خالد بن برمك وزير سفاح و منصور، يحيى بن خالد بن برمك وزير هارون، فضل بن يحيى وزير هارون.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/20 متن كتاب، ص20-26]</ref>
    الف) وزراى عباسيان در عراق؛ از جمله: خالد بن برمك وزير سفاح و منصور، يحيى بن خالد بن برمك وزير هارون، فضل بن يحيى وزير هارون.<ref>متن كتاب، ص20-26</ref>
    ب) وزراى اخشيديه؛ سرسلسله دولت اخشيدى مصر محمد بن طغج است كه از قبل الراضى باللّه عباسى در مصر حكومت مى‌نمود و همینكه سلطنت عباسى رو بضعف نهاد و هریک از امراء درصدد سركشى و ياغى‌گرى برآمدند، محمد بن طفج حاكم مصر نيز در سال 327ق اعلان استقلال داد و خليفه از ناچارى استقلال وى را پذيرفته او را به لقب اخشيد ملقب نمود. اخشيد از القاب ملوك فرغانه و به معناى پادشاه پادشاهان است. محمد بن طفج نيز از همان خاندان بوده و مدت حكومت او تا سال 334ق دوام يافت و بعد از او پسرش ابوالقاسم انوجور بن اخشيد تا سال 349ق سلطنت نمود تا اين‌كه آخرين پادشاه اخشيديه است تا سال 362ق حكومت كرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/41 همان، ص41]</ref>
     
    جعفر بن فضل فراتى كه ظاهراً شيعه امامى اثنی‌عشر ى بوده است از وزراى نامى اخشيدى‌ها مى‌باشد و اگرچه به نظر نویسنده نص صريح تاريخى به تشيع وى در دست نيست ولى نظر به تشيع اجداد او خاندان فرات وزراء دولت عباسى و توجه شخصى جعفر بن فضل باشراف مدينه كه از امراى شیعیان بوده‌اند و تجليل اشراف مدينه از جنازه جعفر مى‌توان او را شيعه امامى اثنی‌عشر ى دانست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/41 همان]</ref>
    ب) وزراى اخشيديه؛ سرسلسله دولت اخشيدى مصر محمد بن طغج است كه از قبل الراضى باللّه عباسى در مصر حكومت مى‌نمود و همينكه سلطنت عباسى رو بضعف نهاد و هريك از امراء درصدد سركشى و ياغى‌گرى برآمدند، محمد بن طفج حاكم مصر نيز در سال 327ق اعلان استقلال داد و خليفه از ناچارى استقلال وى را پذيرفته او را به لقب اخشيد ملقب نمود. اخشيد از القاب ملوك فرغانه و به معناى پادشاه پادشاهان است. محمد بن طفج نيز از همان خاندان بوده و مدت حكومت او تا سال 334ق دوام يافت و بعد از او پسرش ابوالقاسم انوجور بن اخشيد تا سال 349ق سلطنت نمود تا اين‌كه آخرين پادشاه اخشيديه است تا سال 362ق حكومت كرد.<ref>همان، ص41</ref>
    ج) وزراى فاطمیه در مصر؛ دولت فاطمیه يا عبيديه (منسوب به عبيداللّه بن مهدى مؤسس این سلسله) در بلاد مراكش و مصر حكومت و استيلاء داشتند. سرسلسله آنان عبيداللّه بن مهدى و آخرين پادشاه آن العاضد لدين‌للّه بن يوسف است. ظهور این سلطنت در مراكش اتفاق افتاد و در ايام سلطنت چهارمین پادشاه این سلسله، المغرلدين‌للّه بن المنصور مملكت مصر بدستيارى سردار نامى جوهر در سال 358ق مسخر این خاندان گرديد. به‌طور كلى چهارده تن از خلفاى فاطمى در افريقا حكومت نموده‌اند كه ده نفر از آنها بر مصر نيز استيلاء داشته‌اند ابتداء ظهورشان در افريقا سنه 296ق و در سال 567ق حكومتشان منقرض گرديد و مملكت مصر به‌دست اكراد ايوبى افتاد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/42 همان، ص42-43]</ref>
     
    ج) وزراى دولت سلجوقيه و مغول در ایران؛ كه از آن جمله‌اند: ابونصر عمید كندرى و ابومنصور بن حسین آبى وزير طغرل، تاج الملك ابوالغنائم قمى وزير ملكشاه.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/47 همان، ص47-49]</ref>
    جعفر بن فضل فراتى كه ظاهراً شيعه امامى اثنی‌عشر ى بوده است از وزراى نامى اخشيدى‌ها مى‌باشد و اگرچه به نظر نويسنده نص صريح تاريخى به تشيع وى در دست نيست ولى نظر به تشيع اجداد او خاندان فرات وزراء دولت عباسى و توجه شخصى جعفر بن فضل باشراف مدينه كه از امراى شيعيان بوده‌اند و تجليل اشراف مدينه از جنازه جعفر مى‌توان او را شيعه امامى اثنی‌عشر ى دانست.<ref>همان</ref>
    فصل دوم، در حالات وزرائى است كه در دربارهاى موافق مذهب و سياست خود وزارت نموده‌اند. مانند وزراى آل بویه- صفویه- زنديه- عادلشاهيه و قطبشاهيه.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/79 همان، ص79]</ref>
     
    ج) وزراى فاطميه در مصر؛ دولت فاطميه يا عبيديه (منسوب به عبيداللّه بن مهدى مؤسس اين سلسله) در بلاد مراكش و مصر حكومت و استيلاء داشتند. سرسلسله آنان عبيداللّه بن مهدى و آخرين پادشاه آن العاضد لدين اللّه بن يوسف است. ظهور اين سلطنت در مراكش اتفاق افتاد و در ايام سلطنت چهارمين پادشاه اين سلسله، المغرلدين اللّه بن المنصور مملكت مصر بدستيارى سردار نامى جوهر در سال 358ق مسخر اين خاندان گرديد. به‌طور كلى چهارده تن از خلفاى فاطمى در افريقا حكومت نموده‌اند كه ده نفر از آنها بر مصر نيز استيلاء داشته‌اند ابتداء ظهورشان در افريقا سنه 296ق و در سال 567ق حكومتشان منقرض گرديد و مملكت مصر به‌دست اكراد ايوبى افتاد.<ref>همان، ص42-43</ref>
     
    ج) وزراى دولت سلجوقيه و مغول در ايران؛ كه از آن جمله‌اند: ابونصر عميد كندرى و ابومنصور بن حسين آبى وزير طغرل، تاج الملك ابوالغنائم قمى وزير ملكشاه.<ref>همان، ص47-49</ref>
     
    فصل دوم، در حالات وزرائى است كه در دربارهاى موافق مذهب و سياست خود وزارت نموده‌اند. مانند وزراى آل بويه- صفويه- زنديه- عادلشاهيه و قطبشاهيه.<ref>همان، ص79</ref>
     
    فصل سوم، در حالات رجال روحانى شيعه است كه تقريباً جزء وزراء بوده و در امور سياسى شركت نموده‌اند.<ref>همان، ص105</ref>
    فصل سوم، در حالات رجال روحانى شيعه است كه تقريباً جزء وزراء بوده و در امور سياسى شركت نموده‌اند.<ref>همان، ص105</ref>
    باب دوم، در حالات امراء بوده و مشتمل بر سه فصل زير است:
    باب دوم، در حالات امراء بوده و مشتمل بر سه فصل زير است:
     
    فصل اول، در حالات امراء شيعه از صحابه و تابعين در ايام خلافت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] است از جمله: ابوابراهیم مالك اشتر امیر مصر، قيس بن سعد بن عباده امیر مصر، سعدى بن سعد بن عباده انصارى امیر يمن، محمد بن ابوبكر امیر مصر، عثمان بن حنيف امیر بصره.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/125 همان، ص125-133]</ref>
    فصل اول، در حالات امراء شيعه از صحابه و تابعين در ايام خلافت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] است از جمله: ابوابراهيم مالك اشتر امير مصر، قيس بن سعد بن عباده امير مصر، سعدى بن سعد بن عباده انصارى امير يمن، محمد بن ابوبكر امير مصر، عثمان بن حنيف امير بصره.<ref>همان، ص125-133</ref>
    فصل دوم، در حالات امراء دوره سلاطين مخالف مذهب شيعه مانند امراى بنى عباس، امراى مصر و شام، امراى عثمانى در بعلبك، امراى مغول و امراى سلاطين غير شيعى هند است. از جمله این افراد هستند: على بن يقطين كوفى امیر سفاح و منصور، عبدالله نجاشى امیر منصور بر اهواز و آل طاهر امراى مأمون.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/138 همان، ص138-140]</ref>
     
    فصل سوم، در حالات امراء دوره سلاطين موافق مذهب شيعه مانند امراء بنى حمدان، امراى كاكویه، امراى ايلخانى، امراى سربداريه و امراى صفویه.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/180 همان، ص180-194]</ref>
    فصل دوم، در حالات امراء دوره سلاطين مخالف مذهب شيعه مانند امراى بنى عباس، امراى مصر و شام، امراى عثمانى در بعلبك، امراى مغول و امراى سلاطين غير شيعى هند است. از جمله اين افراد هستند: على بن يقطين كوفى امير سفاح و منصور، عبدالله نجاشى امير منصور بر اهواز و آل طاهر امراى مأمون.<ref>همان، ص138-140</ref>
     
    فصل سوم، در حالات امراء دوره سلاطين موافق مذهب شيعه مانند امراء بنى حمدان، امراى كاكويه، امراى ايلخانى، امراى سربداريه و امراى صفويه.<ref>همان، ص180-194</ref>
     
    ==وضعيت كتاب==
    ==وضعيت كتاب==
    فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است.
    فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است.
    مترجم گاه با اجازه و تصویب مؤلف از ترجمه بخشى از مطالب كتاب صرف‌نظر نموده است؛ مثلاً از شرح حال نقباء صرف‌نظر نموده به ذكر حالات صدور و شيخ‌الاسلام‌هاى معاصر سلاطين صفویه پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17137/1/105 همان، ص105]</ref>
    پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع -و البته در بسيارى از موارد بدون ذكر صفحه- اختصاص يافته است.


    مترجم گاه با اجازه و تصويب مؤلف از ترجمه بخشى از مطالب كتاب صرف‌نظر نموده است؛ مثلاً از شرح حال نقباء صرف‌نظر نموده به ذكر حالات صدور و شيخ‌الاسلام‌هاى معاصر سلاطين صفويه پرداخته است.<ref>همان، ص105</ref>
    ==پانویس==
    <references />


    پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع -و البته در بسيارى از موارد بدون ذكر صفحه- اختصاص يافته است.
    ==پانویس==
    <references/>
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.


     
    ==وابسته‌ها==
     
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:کلام و عقاید]]
    [[رده:کلام و عقاید]]
    [[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]
    [[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۳

    آثار الشيعة الإمامية
    آثار الشيعة الإمامية
    پدیدآورانصاحب‌ جواهر، عبدالعزیز (نویسنده) نواده محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) جواهرکلام، علی (مترجم) عمو زاده مؤلف
    ناشرمطبعه مجلس
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1307 ش
    چاپ1
    موضوعشیعه امامیه - تاریخ شیعه امامیه - عقاید
    زبانفارسی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏2‎‏آ‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    آثار الشيعة الإمامیة اثر عبدالعزيز جواهرالكلام، از نوادگان محمدحسن نجفی مشهور به صاحب جواهر است. این کتاب راجع به عقايد، افكار، آثار و شرح حال بزرگان علمى و سياسى شيعه از ابتداى تشكيل این مذهب تا عصر حاضر كه به زبان عربى نوشته شده است. اصل كتاب داراى بيست جزء مى‌باشد كه اثر حاضر، جزء چهارم و قسمت سوم از تاريخ سياسى امامیه آن است كه شامل تاريخ سياسى مذهب تشيع راجع به حالات وزراء و امراء نامى آن در دربارهاى شيعى و غيرشيعى در ایران، عراق، عرب، سوريه، مصر، هند و... از ابتداى تشكيل وزارت و امارت در اسلام تا انقراض سلسله زنديه در ایران مى‌باشد كه به قلم على جواهر الكلام به فارسی ترجمه شده است.

    انگیزه نگارش

    انگیزه نویسنده از تأليف این اثر، آن بوده كه ایرانیان از طرز تشكيل مذهب شيعه و شاهکارهاى نوابغ خود در رهایى و استخلاص از چنگال اجانب بی خبر نباشند.[۱]

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از مترجم و نویسنده آغاز و مطالب در دو باب و هر باب در چندين فصل، تنظيم شده است. اين اثر یکى از مهمترين منابع تاريخى ایران بعد از اسلام محسوب مى‌گردد زيرا در تأليف آن، به‌قدر توانائى راجع به صحت اسناد و مدارك، جمع‌آورى اطلاعات مفيد و تقليد و پيروى از تأليفات جديد علمى، سعى و اهتمام به‌عمل آمده است.[۲]

    گزارش محتوا

    در مقدمه مترجم، به جايگاه كتاب و نحوه ترجمه آن، اشاره گرديده است.[۳] نویسنده در مقدمه، ضمن بيان مقام شيعه در عالم سياست و معارف، رویه خود در تأليف كتاب را ذكر و در ادامه، به بيان موضوع بيست جزء كتاب پرداخته است.[۴] نویسنده باب اول كتاب را با ذكر مقدمه‌اى در تاريخ نهضت علمى و ادبى ایرانیان و تأثير آن در آداب و سياست عرب آغاز كرده است. مطالب این باب در حالات وزراء بوده و مشتمل بر سه فصل زير است: فصل اول، در حالات وزرائى است كه در دربارهاى مخالف مذهب خود وزارت نموده‌اند كه عبارتند از: الف) وزراى عباسيان در عراق؛ از جمله: خالد بن برمك وزير سفاح و منصور، يحيى بن خالد بن برمك وزير هارون، فضل بن يحيى وزير هارون.[۵] ب) وزراى اخشيديه؛ سرسلسله دولت اخشيدى مصر محمد بن طغج است كه از قبل الراضى باللّه عباسى در مصر حكومت مى‌نمود و همینكه سلطنت عباسى رو بضعف نهاد و هریک از امراء درصدد سركشى و ياغى‌گرى برآمدند، محمد بن طفج حاكم مصر نيز در سال 327ق اعلان استقلال داد و خليفه از ناچارى استقلال وى را پذيرفته او را به لقب اخشيد ملقب نمود. اخشيد از القاب ملوك فرغانه و به معناى پادشاه پادشاهان است. محمد بن طفج نيز از همان خاندان بوده و مدت حكومت او تا سال 334ق دوام يافت و بعد از او پسرش ابوالقاسم انوجور بن اخشيد تا سال 349ق سلطنت نمود تا اين‌كه آخرين پادشاه اخشيديه است تا سال 362ق حكومت كرد.[۶] جعفر بن فضل فراتى كه ظاهراً شيعه امامى اثنی‌عشر ى بوده است از وزراى نامى اخشيدى‌ها مى‌باشد و اگرچه به نظر نویسنده نص صريح تاريخى به تشيع وى در دست نيست ولى نظر به تشيع اجداد او خاندان فرات وزراء دولت عباسى و توجه شخصى جعفر بن فضل باشراف مدينه كه از امراى شیعیان بوده‌اند و تجليل اشراف مدينه از جنازه جعفر مى‌توان او را شيعه امامى اثنی‌عشر ى دانست.[۷] ج) وزراى فاطمیه در مصر؛ دولت فاطمیه يا عبيديه (منسوب به عبيداللّه بن مهدى مؤسس این سلسله) در بلاد مراكش و مصر حكومت و استيلاء داشتند. سرسلسله آنان عبيداللّه بن مهدى و آخرين پادشاه آن العاضد لدين‌للّه بن يوسف است. ظهور این سلطنت در مراكش اتفاق افتاد و در ايام سلطنت چهارمین پادشاه این سلسله، المغرلدين‌للّه بن المنصور مملكت مصر بدستيارى سردار نامى جوهر در سال 358ق مسخر این خاندان گرديد. به‌طور كلى چهارده تن از خلفاى فاطمى در افريقا حكومت نموده‌اند كه ده نفر از آنها بر مصر نيز استيلاء داشته‌اند ابتداء ظهورشان در افريقا سنه 296ق و در سال 567ق حكومتشان منقرض گرديد و مملكت مصر به‌دست اكراد ايوبى افتاد.[۸] ج) وزراى دولت سلجوقيه و مغول در ایران؛ كه از آن جمله‌اند: ابونصر عمید كندرى و ابومنصور بن حسین آبى وزير طغرل، تاج الملك ابوالغنائم قمى وزير ملكشاه.[۹] فصل دوم، در حالات وزرائى است كه در دربارهاى موافق مذهب و سياست خود وزارت نموده‌اند. مانند وزراى آل بویه- صفویه- زنديه- عادلشاهيه و قطبشاهيه.[۱۰] فصل سوم، در حالات رجال روحانى شيعه است كه تقريباً جزء وزراء بوده و در امور سياسى شركت نموده‌اند.[۱۱] باب دوم، در حالات امراء بوده و مشتمل بر سه فصل زير است: فصل اول، در حالات امراء شيعه از صحابه و تابعين در ايام خلافت حضرت على(ع) است از جمله: ابوابراهیم مالك اشتر امیر مصر، قيس بن سعد بن عباده امیر مصر، سعدى بن سعد بن عباده انصارى امیر يمن، محمد بن ابوبكر امیر مصر، عثمان بن حنيف امیر بصره.[۱۲] فصل دوم، در حالات امراء دوره سلاطين مخالف مذهب شيعه مانند امراى بنى عباس، امراى مصر و شام، امراى عثمانى در بعلبك، امراى مغول و امراى سلاطين غير شيعى هند است. از جمله این افراد هستند: على بن يقطين كوفى امیر سفاح و منصور، عبدالله نجاشى امیر منصور بر اهواز و آل طاهر امراى مأمون.[۱۳] فصل سوم، در حالات امراء دوره سلاطين موافق مذهب شيعه مانند امراء بنى حمدان، امراى كاكویه، امراى ايلخانى، امراى سربداريه و امراى صفویه.[۱۴]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است. مترجم گاه با اجازه و تصویب مؤلف از ترجمه بخشى از مطالب كتاب صرف‌نظر نموده است؛ مثلاً از شرح حال نقباء صرف‌نظر نموده به ذكر حالات صدور و شيخ‌الاسلام‌هاى معاصر سلاطين صفویه پرداخته است.[۱۵] پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع -و البته در بسيارى از موارد بدون ذكر صفحه- اختصاص يافته است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها