دور الشيعة في بناء الحضارة الإسلامية: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[سبحانی تبریزی، جعفر]] ( | [[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 55/2 /2س9د* | | کد کنگره =BP 55/2 /2س9د* | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12298AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12298AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =2 | | چاپ =2 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12298 | |||
| کتابخوان همراه نور =12298 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دور الشيعة في بناء الحضارة الإسلامية''' (نقش شيعه در بنيانگذارى تمدن اسلامى) يكى از آثار ارزنده [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله جعفر سبحانى]] (متولد تبريز 1308ش) است كه به زبان عربى نگارش يافته و بهصورت مختصر و مفيد به بررسى اين مطلب پرداخته است كه | |||
'''دور الشيعة في بناء الحضارة الإسلامية''' (نقش شيعه در بنيانگذارى تمدن اسلامى) يكى از آثار ارزنده [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله جعفر سبحانى]] (متولد تبريز 1308ش) است كه به زبان عربى نگارش يافته و بهصورت مختصر و مفيد به بررسى اين مطلب پرداخته است كه شیعیان در پيدايش و تأسيس و ترويج و توليد علوم اسلامى نقشى اساسى و تعيينكننده داشتند و اين مطلب از نظر تاريخ ثابت است و بههيچوجه، قابل انكار نيست. اين اثر از نظر تحليلى بودن و استناد به منابع معتبر و همچنين اختصار و رسايى، واقعاً نمونه و ستودنى است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
نویسنده در اين كتاب، مطالب متعددى را بدون تقسيم به بخش يا فصل، تحت عناوين گوناگون بيان كرده است. نویسنده نخست به نقش قدماى شيعه در مورد علوم اسلامى (نحو، صرف، لغت، عروض، شعر، تفسير، علم الحديث، فقه، اصول فقه، مغازى و سير، رجال، علوم عقلى، جغرافى و...) پرداخته و بعد توضيحاتى درباره كشورهاى شيعهنشين داده و آنگاه به مناسبت، بحث علل تشيع ايرانيان را مطرح كرده و سرانجام به مقدار جمعيت شيعه در جهان توجه كرده و كتاب را به پايان برده است. | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است: | در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است: | ||
#زبان و بيان كتاب باآنكه علمى و معتبر است، ولى بسيار روان و شيواست و مىتوان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. اين نكته طبيعى است؛ زيرا | #زبان و بيان كتاب باآنكه علمى و معتبر است، ولى بسيار روان و شيواست و مىتوان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. اين نكته طبيعى است؛ زيرا نویسنده علاوه بر سابقه بيش از پنجاه سال تدريس و پژوهش در حوزههاى علميه، با زبان و ادبيات معاصر عربى كاملا آشناست و سالهاست كه كتابهاى متعدد به زبان عربى امروزى پديد آورده است. | ||
# | #نویسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت [[امام على(ع)]] در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همهاش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و..<ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref> | ||
# | #نویسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفتانگيزى را نوشته و از دكتر [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، نویسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه(ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيانگذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و..<ref>همان، ص 38 - 40</ref> | ||
# | #نویسنده درباره نقش شیعیان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است.<ref>همان، ص 41 - 43</ref>شايان ذكر است كه نویسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است. | ||
# | #نویسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبههاى حضرت [[امام على(ع)]] سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسشها و شبهات پاسخ دادند. سپس نویسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است.<ref>همان، ص 67 - 90</ref> | ||
# | #نویسنده بيان كرده است كه نشاط شيعه در توليد و ترويج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، صرف، فقه، تفسير و كلام نبود، بلكه آنان در زمينه علوم رياضى و طبيعى و زمينى، مانند فیزیک و زمينشناسى و... نيز فعال بودند؛ همانطوركه براى مثال هشام بن حكم نظرياتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز كرد و..<ref>همان، ص 90 - 94</ref> | ||
# | #نویسنده بيان كرده است كه تشيع، مذهب بزرگى است كه در سراسر جهان حضور دارد و محدود به يك كشور نيست. او يادآور شده است كه شیعیان در كشورهاى ايران، عراق، سوريه، عربستان، تركيه، افغانستان، پاکستان، هند، يمن، مصر، بحرين، كويت، آذربايجان، تاجیكستان، مالزى، اندونزى، سيلان، تايلند، آرژانتين، انگلستان، آلمان، فرانسه، آمريكا و... حاضر و فعال هستند. وى همچنين افزوده است كه تشيع در حجاز زاده شد و رشد كرد... و همانطوركه تشيع در عراق و بهويژه در كوفه با حكومت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] رشد و نمو كرد و... و نيز همانگونهكه در همان زمان پيامبر(ص) و با ورود [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به يمن براى تبليغ، تشيع در آنجا شكل گرفت... و شیعیان يمن جانشان را خالصانه براى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در جنگهایش قربانى كردند... همچنين بذر تشيع در شام، حلب، بعلبك و جبل عامل به دست صحابى جليل ابوذر غفارى افشانده شد، در زمانى كه خليفه سوم او را به شام و بعد به ربذه تبعيد كرده بود و... و تشيع در مصر نيز از همان زمانى كه اسلام وارد شد، حضور پيدا كرد؛ زيرا كسانى چون مقداد و ابوذر و ابوايوب انصارى و... در فتح مصر حاضر بودند و انديشه شيعى را ترويج كردند و..<ref>همان، ص 95 - 111</ref> | ||
#يكى از بحثهاى بسيار مفيد اين اثر در مورد عامل ورود اسلام به ايران و نيز چگونگى پيدايش تشيع ايرانيان است. | #يكى از بحثهاى بسيار مفيد اين اثر در مورد عامل ورود اسلام به ايران و نيز چگونگى پيدايش تشيع ايرانيان است. نویسنده بر آن است كه سبب اصلى پذيرش اسلام از سوى ايرانيان همان عاملى بود كه ساير مردم را بهسوى اين دين الهى كشاند و آن عبارت از اين مطلب است كه اسلام همه مردم را برابر و برادر مىشمارد و هيچ تفاوتى بين آنان قرار نمىدهد و همچنين سبب گرايش شیعیان به محبت و ولايت اهلبيت(ع) عبارت است از همان عامل مشتركى كه همه را بهسوى خود جلب مىكند؛ يعنى اين حقيقت كه هر كسى با اهلبيت(ع) آشنا مىشود مىيابد كه آنان با ظلم و بىعدالتى مبارزه مىكنند و در عملكرد خودشان عدل و مساوات را مراعات مىكنند و هرگز تبعيض روا نمىدارند<ref>همان، ص 112</ref> | ||
# | #نویسنده در پاسخ به اين پرسش كه آيا پيوند خانوادگى [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] سبب تشيع ايرانيان شده است؟ پاسخ داده است كه برخى بر اساس روايتى ساختگى پنداشتهاند كه امام حسين فرزند [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] داماد ايرانيان شده و آنان به اين جهت تشيع را برگزيدهاند، ولى اين ادعا بىاساس است و همانطوركه استاد [[شهیدی، سید جعفر|دكتر سيد جعفر شهيدى]] در كتاب زندگانى على بن الحسين(ع) اثبات كرده، روايت مذكور، مجعول است و اگر فرض كنيم آن سخن درست هم باشد، باز هم هيچ ارتباطى بين اين دو نيست و نتيجهاى ندارد و..<ref>همان، ص 117 - 118</ref> | ||
# | #نویسنده در مورد دانشگاههاى شيعه با ذكر اين نكته كه اسلام دين علم و دانايى است و آدمى را بهسوى انديشيدن و فرهنگ مىكشاند، به ذكر اسامى برخى از مراكز علمى شيعه در طول تاريخ مانند دانشگاه مدينه، كوفه، بغداد، نجف، مصر، قم، رى و... اشاره كرده و برخى از خصوصيات آن را بهطور مختصر شرح داده است؛ بهعنوان مثال نویسنده توضيح داده است كه حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از فرصت طلايى دوره انتقال حكومت اموى به عباسى استفاده كرد و دانشگاه بزرگى را در كوفه پديد آورد و..<ref>همان، ص 120 - 133</ref> | ||
#آخرين بحث كتاب در مورد آمار | #آخرين بحث كتاب در مورد آمار شیعیان جهان است. نویسنده، معتقد است كه مراكز آمارى جهان تحت تسلط صهيونيستها و نفوذ دشمنان اسلام قرار دارند و به همين جهت ما آمار دقيق و واقعى مسلمانان و شیعیان را در دست نداريم، ولى نویسنده اعتقاد دارد كه بر اساس قرائن و شواهد موجود، شیعیان (اعم از زيدى و امامى و اسماعيلى) يك پنجم و يا يك چهارم مسلمانان جهان را تشكيل مىدهند و اگر مسلمانان دنيا، يك ميليارد شمرده شوند، شیعیان حدود دويست ميليون نفر هستند<ref>همان، ص 133</ref>البته لازم به يادآورى است كه آمارى كه نویسنده محترم بيان كرده، مربوط به دهها سال قبل است و اكنون دست كم پنجاه درصد به آمار مذكور اضافه شده است. | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
خط ۵۷: | خط ۵۹: | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:سرگذشتنامهها]] | [[رده:سرگذشتنامهها]] | ||
[[رده: | [[رده:سرگذشتنامههای فردی]] | ||
[[رده:علما و ائمه]] | [[رده:علما و ائمه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۰
دور الشیعة في بناء الحضارة الإسلامیة | |
---|---|
پدیدآوران | سبحانی تبریزی، جعفر (نویسنده) |
ناشر | معاونية شؤون التعليم والبحوث |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1416 ق |
چاپ | 2 |
موضوع | شیعه - تاریخ شیعه - عقاید |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 55/2 /2س9د* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دور الشيعة في بناء الحضارة الإسلامية (نقش شيعه در بنيانگذارى تمدن اسلامى) يكى از آثار ارزنده آيتالله جعفر سبحانى (متولد تبريز 1308ش) است كه به زبان عربى نگارش يافته و بهصورت مختصر و مفيد به بررسى اين مطلب پرداخته است كه شیعیان در پيدايش و تأسيس و ترويج و توليد علوم اسلامى نقشى اساسى و تعيينكننده داشتند و اين مطلب از نظر تاريخ ثابت است و بههيچوجه، قابل انكار نيست. اين اثر از نظر تحليلى بودن و استناد به منابع معتبر و همچنين اختصار و رسايى، واقعاً نمونه و ستودنى است.
ساختار
نویسنده در اين كتاب، مطالب متعددى را بدون تقسيم به بخش يا فصل، تحت عناوين گوناگون بيان كرده است. نویسنده نخست به نقش قدماى شيعه در مورد علوم اسلامى (نحو، صرف، لغت، عروض، شعر، تفسير، علم الحديث، فقه، اصول فقه، مغازى و سير، رجال، علوم عقلى، جغرافى و...) پرداخته و بعد توضيحاتى درباره كشورهاى شيعهنشين داده و آنگاه به مناسبت، بحث علل تشيع ايرانيان را مطرح كرده و سرانجام به مقدار جمعيت شيعه در جهان توجه كرده و كتاب را به پايان برده است.
گزارش محتوا
در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است:
- زبان و بيان كتاب باآنكه علمى و معتبر است، ولى بسيار روان و شيواست و مىتوان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. اين نكته طبيعى است؛ زيرا نویسنده علاوه بر سابقه بيش از پنجاه سال تدريس و پژوهش در حوزههاى علميه، با زبان و ادبيات معاصر عربى كاملا آشناست و سالهاست كه كتابهاى متعدد به زبان عربى امروزى پديد آورده است.
- نویسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان اميرالمؤمنين على(ع) به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت امام على(ع) در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همهاش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از اميرالمؤمنين(ع) گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و..[۱]
- نویسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفتانگيزى را نوشته و از دكتر محمدحسين ذهبى، نویسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى ابن عباس را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه(ع) و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيانگذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و..[۲]
- نویسنده درباره نقش شیعیان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است.[۳]شايان ذكر است كه نویسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است.
- نویسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبههاى حضرت امام على(ع) سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسشها و شبهات پاسخ دادند. سپس نویسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است.[۴]
- نویسنده بيان كرده است كه نشاط شيعه در توليد و ترويج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، صرف، فقه، تفسير و كلام نبود، بلكه آنان در زمينه علوم رياضى و طبيعى و زمينى، مانند فیزیک و زمينشناسى و... نيز فعال بودند؛ همانطوركه براى مثال هشام بن حكم نظرياتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز كرد و..[۵]
- نویسنده بيان كرده است كه تشيع، مذهب بزرگى است كه در سراسر جهان حضور دارد و محدود به يك كشور نيست. او يادآور شده است كه شیعیان در كشورهاى ايران، عراق، سوريه، عربستان، تركيه، افغانستان، پاکستان، هند، يمن، مصر، بحرين، كويت، آذربايجان، تاجیكستان، مالزى، اندونزى، سيلان، تايلند، آرژانتين، انگلستان، آلمان، فرانسه، آمريكا و... حاضر و فعال هستند. وى همچنين افزوده است كه تشيع در حجاز زاده شد و رشد كرد... و همانطوركه تشيع در عراق و بهويژه در كوفه با حكومت اميرالمؤمنين على(ع) رشد و نمو كرد و... و نيز همانگونهكه در همان زمان پيامبر(ص) و با ورود اميرالمؤمنين على(ع) به يمن براى تبليغ، تشيع در آنجا شكل گرفت... و شیعیان يمن جانشان را خالصانه براى اميرالمؤمنين(ع) در جنگهایش قربانى كردند... همچنين بذر تشيع در شام، حلب، بعلبك و جبل عامل به دست صحابى جليل ابوذر غفارى افشانده شد، در زمانى كه خليفه سوم او را به شام و بعد به ربذه تبعيد كرده بود و... و تشيع در مصر نيز از همان زمانى كه اسلام وارد شد، حضور پيدا كرد؛ زيرا كسانى چون مقداد و ابوذر و ابوايوب انصارى و... در فتح مصر حاضر بودند و انديشه شيعى را ترويج كردند و..[۶]
- يكى از بحثهاى بسيار مفيد اين اثر در مورد عامل ورود اسلام به ايران و نيز چگونگى پيدايش تشيع ايرانيان است. نویسنده بر آن است كه سبب اصلى پذيرش اسلام از سوى ايرانيان همان عاملى بود كه ساير مردم را بهسوى اين دين الهى كشاند و آن عبارت از اين مطلب است كه اسلام همه مردم را برابر و برادر مىشمارد و هيچ تفاوتى بين آنان قرار نمىدهد و همچنين سبب گرايش شیعیان به محبت و ولايت اهلبيت(ع) عبارت است از همان عامل مشتركى كه همه را بهسوى خود جلب مىكند؛ يعنى اين حقيقت كه هر كسى با اهلبيت(ع) آشنا مىشود مىيابد كه آنان با ظلم و بىعدالتى مبارزه مىكنند و در عملكرد خودشان عدل و مساوات را مراعات مىكنند و هرگز تبعيض روا نمىدارند[۷]
- نویسنده در پاسخ به اين پرسش كه آيا پيوند خانوادگى حضرت على(ع) سبب تشيع ايرانيان شده است؟ پاسخ داده است كه برخى بر اساس روايتى ساختگى پنداشتهاند كه امام حسين فرزند اميرالمؤمنين على(ع) داماد ايرانيان شده و آنان به اين جهت تشيع را برگزيدهاند، ولى اين ادعا بىاساس است و همانطوركه استاد دكتر سيد جعفر شهيدى در كتاب زندگانى على بن الحسين(ع) اثبات كرده، روايت مذكور، مجعول است و اگر فرض كنيم آن سخن درست هم باشد، باز هم هيچ ارتباطى بين اين دو نيست و نتيجهاى ندارد و..[۸]
- نویسنده در مورد دانشگاههاى شيعه با ذكر اين نكته كه اسلام دين علم و دانايى است و آدمى را بهسوى انديشيدن و فرهنگ مىكشاند، به ذكر اسامى برخى از مراكز علمى شيعه در طول تاريخ مانند دانشگاه مدينه، كوفه، بغداد، نجف، مصر، قم، رى و... اشاره كرده و برخى از خصوصيات آن را بهطور مختصر شرح داده است؛ بهعنوان مثال نویسنده توضيح داده است كه حضرت امام صادق(ع) از فرصت طلايى دوره انتقال حكومت اموى به عباسى استفاده كرد و دانشگاه بزرگى را در كوفه پديد آورد و..[۹]
- آخرين بحث كتاب در مورد آمار شیعیان جهان است. نویسنده، معتقد است كه مراكز آمارى جهان تحت تسلط صهيونيستها و نفوذ دشمنان اسلام قرار دارند و به همين جهت ما آمار دقيق و واقعى مسلمانان و شیعیان را در دست نداريم، ولى نویسنده اعتقاد دارد كه بر اساس قرائن و شواهد موجود، شیعیان (اعم از زيدى و امامى و اسماعيلى) يك پنجم و يا يك چهارم مسلمانان جهان را تشكيل مىدهند و اگر مسلمانان دنيا، يك ميليارد شمرده شوند، شیعیان حدود دويست ميليون نفر هستند[۱۰]البته لازم به يادآورى است كه آمارى كه نویسنده محترم بيان كرده، مربوط به دهها سال قبل است و اكنون دست كم پنجاه درصد به آمار مذكور اضافه شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.