تفسیر کوثر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{')
    جز (جایگزینی متن - 'كوثر (ابهام زدایی)' به 'كوثر (ابهام‌زدایی)')
     
    (۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[جعفری، یعقوب]] (نويسنده)
    [[جعفری، یعقوب]] (نویسنده)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏7‎‏ت‎‏7
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏7‎‏ت‎‏7
    خط ۱۰: خط ۱۰:
    تفاسیر شیعه - قرن ۱۴
    تفاسیر شیعه - قرن ۱۴
    | ناشر =  
    | ناشر =  
    موسسه انتشارات هجرت
    مؤسسه انتشارات هجرت
    | مکان نشر =قم - ایران
    | مکان نشر =قم - ایران
    | سال نشر = 1376 ش  
    | سال نشر = 1376 ش  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE2034AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02034AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | شابک =964-5875-14-5
    | شابک =964-5875-14-5
    | تعداد جلد =6
    | تعداد جلد =6
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =02034
    | کتابخوان همراه نور =02034
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''تفسير كوثر'''، اثر [[جعفری، یعقوب|يعقوب جعفرى]] مراغى (جعفرى نيا) از علماى معاصربه زبان فارسى است. نويسنده اين تفسير را اول ذيقعده 1417 مطابق با 21 اسفند 1375 در سن پنجاه سالگى نوشته است. تفسير حاضر دربردارند تفسير بخشى از سوره‌هاى قرآن از ابتداست.
    {{کاربردهای دیگر| كوثر (ابهام‌زدایی)}}
    '''تفسير كوثر'''، اثر [[جعفری، یعقوب|يعقوب جعفرى]] مراغى (جعفرى نيا) از علماى معاصربه زبان فارسى است. نویسنده اين تفسير را اول ذيقعده 1417 مطابق با 21 اسفند 1375 در سن پنجاه سالگى آغاز نموده و در ابتدای سال 1398به اتمام رسیده است. تفسير حاضر دربردارند تفسير تمام سوره‌هاى قرآن از ابتدا و به صورت ترتیبی می‌باشد.


    مؤلف، اين تفسير را «كوثر» ناميده كه به معناى خير كثير و نيكى فراوان و هم، نام كوتاهترين سوره قرآن است و مهمتر اينكه يادآور بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(ع) است زيرا كوثر در آيه ''' إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ ''' به وجود مقدس او تفسير شده و اينكه نسل پيامبر از جانب او در زمين گسترش مى‌يابد. به همين جهت اين اثر را، به روح مقدس آن بزرگوار اهدا نموده است.<ref>مقدمه كتاب، ج1، ص8</ref>
    تفسیر کوثر یک تفسیر جامع و اجتهادی است که در آن از تفسیر قرآن به قرآن، تدبر در آیات و روایات و اقوال بزرگان استفاده شده است.
     
    مؤلف، اين تفسير را «كوثر» ناميده كه به معناى خير كثير و نيكى فراوان و هم، نام كوتاهترين سوره قرآن است و مهمتر اينكه يادآور بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(ع) است زيرا كوثر در آيه''' إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ''' به وجود مقدس او تفسير شده و اينكه نسل پيامبر از جانب او در زمين گسترش مى‌يابد. به همين جهت اين اثر را، به روح مقدس آن بزرگوار اهدا نموده است.<ref>مقدمه كتاب، ج1، ص8</ref>


    == ساختار ==
    == ساختار ==
     
    تفسير حاضر شامل دوازده جلد مى‌باشد كه در ابتداى جلد اول مقدمه‌اى از مؤلف درباره‌ى روش تفسيرى اش ذكر شده و در ادامه به تفسير سوره حمد و بقره پرداخته است. جلد دوم تتمه‌ى سوره بقره و سوره‌هاى آل عمران و نساء اشاره مى‌شود، در جلد سوم تتمه سوره نساء، مائده و انعام مى‌باشد، جلد چهارم شامل سوره‌هاى اعراف، انفال و توبه است، در جلد پنچم ابتدا به سخنى از [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله سبحانى]] درباره اين تفسير و ویژگی‌هاى آن اشاره شده و در ادامه به تفسير سوره يونس، هود، يوسف، رعد و ابراهیم پرداخته شده است. جلد ششم اين تفسير شامل تفسير سوره‌هاى حجر، نحل، اسراء، كهف، مريم و طاها مى‌باشد...
     
    تفسير حاضر شامل شش جلد مى‌باشد كه در ابتداى جلد اول مقدمه‌اى از مؤلف درباره‌ى روش تفسيرى اش ذكر شده و در ادامه به تفسير سوره حمد و بقره پرداخته است. جلد دوم تتمه‌ى سوره بقره و سوره‌هاى آل عمران و نساء اشاره مى‌شود، در جلد سوم تتمه سوره نساء، مائده و انعام مى‌باشد، جلد چهارم شامل سوره‌هاى اعراف، انفال و توبه است، در جلد پنچم ابتدا به سخنى از [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله سبحانى]] درباره اين تفسير و ویژگی‌هاى آن اشاره شده و در ادامه به تفسير سوره يونس، هود، يوسف، رعد و ابراهيم پرداخته شده است. جلد ششم اين تفسير شامل تفسير سوره‌هاى حجر، نحل، اسراء، كهف، مريم و طاها مى‌باشد. از اين رو مفسر محترم هنوز به تفسير ساير سوره‌هاى قرآن براى چاپ نپرداخته‌اند.


    روش مؤلف در اين تفسير بدين‌گونه است كه نخست، متن يك يا چند آيه را كه در يك موضوعند را آورده سپس ترجمه فارسى آن را اشاره مى‌نمايد. آنگاه نكات ادبى آن متن را به طور مستقل خاطرنشان مى‌سازد و در اين قسمت به شرح و توضيح لغات مشكل و بيان اعراب بعضى از لغات و جملات پرداخته پس از آن وارد تفسير و توضيح آيات شده و مطالبى را كه براى توضيح بيشتر آيه لازم مى‌دانسته بيان كرده و اگر شأن نزولى بود كه در فهم آيه تأثير دارد آن را نيز آورده است.<ref>همان، ص7</ref>
    روش مؤلف در اين تفسير بدين‌گونه است كه نخست، متن يك يا چند آيه را كه در يك موضوعند را آورده سپس ترجمه فارسى آن را اشاره مى‌نمايد. آنگاه نكات ادبى آن متن را به طور مستقل خاطرنشان مى‌سازد و در اين قسمت به شرح و توضيح لغات مشكل و بيان اعراب بعضى از لغات و جملات پرداخته پس از آن وارد تفسير و توضيح آيات شده و مطالبى را كه براى توضيح بيشتر آيه لازم مى‌دانسته بيان كرده و اگر شأن نزولى بود كه در فهم آيه تأثير دارد آن را نيز آورده است.<ref>همان، ص7</ref>


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    معمولًا در مقدمه‌ى تفاسير، مطالب مفصلى درباره‌ى تاريخ و علوم قرآنى مى‌آورند ولى مؤلف از اين كار صرفنظر كرده و توجه خوانندگان را به كتاب «سيرى در علوم قرآن» تأليف خويش، معطوف داشته است و در اينجا فقط روش خود را در تفسير آيات قرآنى بيان مى‌كند.
    معمولًا در مقدمه‌ى تفاسير، مطالب مفصلى درباره‌ى تاريخ و علوم قرآنى مى‌آورند ولى مؤلف از اين كار صرفنظر كرده و توجه خوانندگان را به كتاب «سيرى در علوم قرآن» تأليف خويش، معطوف داشته است و در اينجا فقط روش خود را در تفسير آيات قرآنى بيان مى‌كند.


    خط ۴۲: خط ۴۴:
    همچنين پس از تفسير آيات، در مواردى كه لازم ديده، رواياتى را كه از حضرات معصومين در تفسير آن آيات آمده، بيان كند و البته رواياتى را كه كوتاه بود با متن عربى و ترجمه آورده ولى متن عربى روايات مفصل را ذكر نكرديم و فقط به ترجمه آنها بسنده نموده است.<ref>همان</ref>
    همچنين پس از تفسير آيات، در مواردى كه لازم ديده، رواياتى را كه از حضرات معصومين در تفسير آن آيات آمده، بيان كند و البته رواياتى را كه كوتاه بود با متن عربى و ترجمه آورده ولى متن عربى روايات مفصل را ذكر نكرديم و فقط به ترجمه آنها بسنده نموده است.<ref>همان</ref>


    همچنين مفسر محترم سعى نموده از گزارش‌هاى تاريخى كه مربوط به آيه است و به سند آن دسترسى داشته، اشاره كند به علاوه از گزارش‌هاى تاريخى ديگر كه مربوط به آن آيه نيست، ولى مى‌تواند در فهم آن آيه كمك كند استفاده نمايد. وى از منابع معتبرى كه در دست داشته استفاده كرده و در گزارش‌هاى مربوط به امت‌هاى پيشين و حوادث تاريخى عصر رسول خدا(ص) زواياى تاريكى بوده كه سعى نموده آن‌ها را روشن نمايد. مثلا وقتى در سوره كهف به جريان ذوالقرنين مى‌رسد، در مورد اين كه ذوالقرنين كيست، مطالعات گسترده اى نموده، حتى از كتاب‌هاى عهدين (چون نام كوروش در تورات زياد آمده و بعضى‌ها مى‌گويند منظور از ذوالقرنين كوروش است) و از كتاب‌هاى تاريخى مربوط به ايران باستان استفاده نموده است (چون مى‌گويند ذوالقرنين كوروش يا داريوش است)، هم‌چنين از منابع تاريخى مربوط به روم بهره برده، زيرا نويسندگان رومى مى‌گويند ذوالقرنين اسكندر است. وى همه اينها را بررسى نموده، روايات را مشاهده كرده و با اين كه بناى وى در تفسير كوثر بر اختصار بوده است، در اين جا بيست، سى صفحه درباره ذوالقرنين و اين كه ذوالقرنين كيست؟ ياجوج و ماجوج چه قومى هستند؟ و سدّ ذوالقرنين كجا بود، بحث كرده است.<ref>نشريه آيينه پژوهش، شماره 7، ص15</ref>
    همچنين مفسر محترم سعى نموده از گزارش‌هاى تاريخى كه مربوط به آيه است و به سند آن دسترسى داشته، اشاره كند به علاوه از گزارش‌هاى تاريخى ديگر كه مربوط به آن آيه نيست، ولى مى‌تواند در فهم آن آيه كمك كند استفاده نمايد. وى از منابع معتبرى كه در دست داشته استفاده كرده و در گزارش‌هاى مربوط به امت‌هاى پيشين و حوادث تاريخى عصر رسول خدا(ص) زواياى تاريكى بوده كه سعى نموده آن‌ها را روشن نمايد. مثلاًوقتى در سوره كهف به جريان ذوالقرنين مى‌رسد، در مورد اين كه ذوالقرنين كيست، مطالعات گسترده‌اى نموده، حتى از كتاب‌هاى عهدين (چون نام كوروش در تورات زياد آمده و بعضى‌ها مى‌گويند منظور از ذوالقرنين كوروش است) و از كتاب‌هاى تاريخى مربوط به ايران باستان استفاده نموده است (چون مى‌گويند ذوالقرنين كوروش يا داريوش است)، هم‌چنين از منابع تاريخى مربوط به روم بهره برده، زيرا نويسندگان رومى مى‌گويند ذوالقرنين اسكندر است. وى همه اينها را بررسى نموده، روايات را مشاهده كرده و با اين كه بناى وى در تفسير كوثر بر اختصار بوده است، در اين جا بيست، سى صفحه درباره ذوالقرنين و اين كه ذوالقرنين كيست؟ ياجوج و ماجوج چه قومى هستند؟ و سدّ ذوالقرنين كجا بود، بحث كرده است.<ref>نشريه آيينه پژوهش، شماره 7، ص15</ref>


    جلد ششم از تفسير كوثرشامل جزء چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم است كه اين مباحث را دربردارد: مصونيت قرآن از تحريف؛ تعبير «سبعا من المثانى»؛ زنده به گور كردن دختران در عصر جاهلى؛ جامعيت قرآن؛ سه روش تربيتى؛ كنايه در قرآن؛ حتمى بودن سقوط جامعه‌ها؛ اوقات نماز؛ ذوالقرنين و قوم ياجوج و ماجوج و بحثى درباره استعاره در قرآن.<ref>نشريه آيينه پژوهش، شماره 82، ص128</ref>
    جلد ششم از تفسير كوثرشامل جزء چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم است كه اين مباحث را دربردارد: مصونيت قرآن از تحريف؛ تعبير «سبعا من المثانى»؛ زنده به گور كردن دختران در عصر جاهلى؛ جامعيت قرآن؛ سه روش تربيتى؛ كنايه در قرآن؛ حتمى بودن سقوط جامعه‌ها؛ اوقات نماز؛ ذوالقرنين و قوم ياجوج و ماجوج و بحثى درباره استعاره در قرآن.<ref>نشريه آيينه پژوهش، شماره 82، ص128</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    در پايان هرجلد به فهرست مطالب همان جلد اشاره شده است.
    در پايان هرجلد به فهرست مطالب همان جلد اشاره شده است.


    پاورقى‌هاى كتاب مربوط به ذكر اسانيد و توضيح برخى مطالب كتاب مى‌باشد.
    پاورقى‌هاى كتاب مربوط به ذكر اسانيد و توضيح برخى مطالب كتاب مى‌باشد.


    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    خط ۶۵: خط ۶۵:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[تفسير سورة الكوثر]]


     
    [[تفسیر کوثر (جعفری)]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۴۷

    تفسیر کوثر
    تفسیر کوثر
    پدیدآورانجعفری، یعقوب (نویسنده)
    ناشرمؤسسه انتشارات هجرت
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1376 ش
    چاپ1
    شابک964-5875-14-5
    موضوعتفاسیر شیعه - قرن ۱۴
    زبانفارسی
    تعداد جلد6
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏7‎‏ت‎‏7
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تفسير كوثر، اثر يعقوب جعفرى مراغى (جعفرى نيا) از علماى معاصربه زبان فارسى است. نویسنده اين تفسير را اول ذيقعده 1417 مطابق با 21 اسفند 1375 در سن پنجاه سالگى آغاز نموده و در ابتدای سال 1398به اتمام رسیده است. تفسير حاضر دربردارند تفسير تمام سوره‌هاى قرآن از ابتدا و به صورت ترتیبی می‌باشد.

    تفسیر کوثر یک تفسیر جامع و اجتهادی است که در آن از تفسیر قرآن به قرآن، تدبر در آیات و روایات و اقوال بزرگان استفاده شده است.

    مؤلف، اين تفسير را «كوثر» ناميده كه به معناى خير كثير و نيكى فراوان و هم، نام كوتاهترين سوره قرآن است و مهمتر اينكه يادآور بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(ع) است زيرا كوثر در آيه إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ به وجود مقدس او تفسير شده و اينكه نسل پيامبر از جانب او در زمين گسترش مى‌يابد. به همين جهت اين اثر را، به روح مقدس آن بزرگوار اهدا نموده است.[۱]

    ساختار

    تفسير حاضر شامل دوازده جلد مى‌باشد كه در ابتداى جلد اول مقدمه‌اى از مؤلف درباره‌ى روش تفسيرى اش ذكر شده و در ادامه به تفسير سوره حمد و بقره پرداخته است. جلد دوم تتمه‌ى سوره بقره و سوره‌هاى آل عمران و نساء اشاره مى‌شود، در جلد سوم تتمه سوره نساء، مائده و انعام مى‌باشد، جلد چهارم شامل سوره‌هاى اعراف، انفال و توبه است، در جلد پنچم ابتدا به سخنى از آیت‌الله سبحانى درباره اين تفسير و ویژگی‌هاى آن اشاره شده و در ادامه به تفسير سوره يونس، هود، يوسف، رعد و ابراهیم پرداخته شده است. جلد ششم اين تفسير شامل تفسير سوره‌هاى حجر، نحل، اسراء، كهف، مريم و طاها مى‌باشد...

    روش مؤلف در اين تفسير بدين‌گونه است كه نخست، متن يك يا چند آيه را كه در يك موضوعند را آورده سپس ترجمه فارسى آن را اشاره مى‌نمايد. آنگاه نكات ادبى آن متن را به طور مستقل خاطرنشان مى‌سازد و در اين قسمت به شرح و توضيح لغات مشكل و بيان اعراب بعضى از لغات و جملات پرداخته پس از آن وارد تفسير و توضيح آيات شده و مطالبى را كه براى توضيح بيشتر آيه لازم مى‌دانسته بيان كرده و اگر شأن نزولى بود كه در فهم آيه تأثير دارد آن را نيز آورده است.[۲]

    گزارش محتوا

    معمولًا در مقدمه‌ى تفاسير، مطالب مفصلى درباره‌ى تاريخ و علوم قرآنى مى‌آورند ولى مؤلف از اين كار صرفنظر كرده و توجه خوانندگان را به كتاب «سيرى در علوم قرآن» تأليف خويش، معطوف داشته است و در اينجا فقط روش خود را در تفسير آيات قرآنى بيان مى‌كند.

    مفسر جز در موارد اندكى، به اختلاف مفسران اشاره نكرده و تنها برداشت خودش را از آيه بيان نموده است. همچنين در اين قسمت از ذكر مطالب مفصلى كه مضمون آيه مورد بحث در ميان آن گم مى‌شود، خوددارى كرده و اين گونه مطالب جنبى را به صورت بحث‌هاى مستقل و جداگانه آورده كه خواننده پس از فراغت از تفسير آيه مورد بحث، اگر بخواهد موضوعى را كه در آن آيه آمده به تفصيل دنبال كند، به آن بحث‌هاى مستقل مراجعه نمايد. البته اين بحثها فقط پيرامون بعضى از آياتى است كه بحث مفصل‌ترى را طلب مى‌كنند و سعى شده كه اين بحثها را در تمام مجلدات تفسير پراكنده كند و چنين نباشد كه به مناسبت آياتى كه در اوايل قرآن آمده همه بحثها را بياورد و جلدهاى بعدى خالى از آن باشد.[۳]

    همچنين پس از تفسير آيات، در مواردى كه لازم ديده، رواياتى را كه از حضرات معصومين در تفسير آن آيات آمده، بيان كند و البته رواياتى را كه كوتاه بود با متن عربى و ترجمه آورده ولى متن عربى روايات مفصل را ذكر نكرديم و فقط به ترجمه آنها بسنده نموده است.[۴]

    همچنين مفسر محترم سعى نموده از گزارش‌هاى تاريخى كه مربوط به آيه است و به سند آن دسترسى داشته، اشاره كند به علاوه از گزارش‌هاى تاريخى ديگر كه مربوط به آن آيه نيست، ولى مى‌تواند در فهم آن آيه كمك كند استفاده نمايد. وى از منابع معتبرى كه در دست داشته استفاده كرده و در گزارش‌هاى مربوط به امت‌هاى پيشين و حوادث تاريخى عصر رسول خدا(ص) زواياى تاريكى بوده كه سعى نموده آن‌ها را روشن نمايد. مثلاًوقتى در سوره كهف به جريان ذوالقرنين مى‌رسد، در مورد اين كه ذوالقرنين كيست، مطالعات گسترده‌اى نموده، حتى از كتاب‌هاى عهدين (چون نام كوروش در تورات زياد آمده و بعضى‌ها مى‌گويند منظور از ذوالقرنين كوروش است) و از كتاب‌هاى تاريخى مربوط به ايران باستان استفاده نموده است (چون مى‌گويند ذوالقرنين كوروش يا داريوش است)، هم‌چنين از منابع تاريخى مربوط به روم بهره برده، زيرا نويسندگان رومى مى‌گويند ذوالقرنين اسكندر است. وى همه اينها را بررسى نموده، روايات را مشاهده كرده و با اين كه بناى وى در تفسير كوثر بر اختصار بوده است، در اين جا بيست، سى صفحه درباره ذوالقرنين و اين كه ذوالقرنين كيست؟ ياجوج و ماجوج چه قومى هستند؟ و سدّ ذوالقرنين كجا بود، بحث كرده است.[۵]

    جلد ششم از تفسير كوثرشامل جزء چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم است كه اين مباحث را دربردارد: مصونيت قرآن از تحريف؛ تعبير «سبعا من المثانى»؛ زنده به گور كردن دختران در عصر جاهلى؛ جامعيت قرآن؛ سه روش تربيتى؛ كنايه در قرآن؛ حتمى بودن سقوط جامعه‌ها؛ اوقات نماز؛ ذوالقرنين و قوم ياجوج و ماجوج و بحثى درباره استعاره در قرآن.[۶]

    وضعيت كتاب

    در پايان هرجلد به فهرست مطالب همان جلد اشاره شده است.

    پاورقى‌هاى كتاب مربوط به ذكر اسانيد و توضيح برخى مطالب كتاب مى‌باشد.

    پانویس

    1. مقدمه كتاب، ج1، ص8
    2. همان، ص7
    3. همان
    4. همان
    5. نشريه آيينه پژوهش، شماره 7، ص15
    6. نشريه آيينه پژوهش، شماره 82، ص128

    منابع مقاله

    1. متن و مقدمه كتاب
    2. نشريه آيينه پژوهش، پاييز 1384، شماره 7.
    3. نشريه آييه پژوهش، مهر و آبان 1382، شماره 82.

    وابسته‌ها