روضة القلوب: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'ل الدین' به 'ل‌الدین')
     
    (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۳: خط ۳:
    | عنوان =چهارده رساله
    | عنوان =چهارده رساله
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[سبزواری، محمدباقر]] (گردآورنده)
    [[فخر رازی، محمد بن عمر]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|اثيرالدين ابهرى]]، ذوالفضائل اخسیکتی، و دیگران (نویسنده)
     
    [[سبزواری، محمدباقر]] (گردآوری، ترجمه، تصحیح، مقدمه و تراجم احوال)
    [[فخر رازی، محمد بن عمر]] (نويسنده)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
    | کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
    خط ۲۱: خط ۲۰:
    | سال نشر = 1383 ش  
    | سال نشر = 1383 ش  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1201AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01201AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | چاپ =2
    | شابک =964-03-4992-5
    | شابک =964-03-4992-5
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =13526
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01201
    | کتابخوان همراه نور =01201
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''روضة القلوب''' این رساله احتمالا از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق شيخ شهاب‌الدين سهروردى]] می‌باشد.


    رساله‌اى است كه در دو بخش عالم اجسام و عالم ارواح بحث مى‌كند.
     
    '''روضة القلوب'''، رساله‌ای است که گردآورنده(سید محمدباقر سبزواری) در نسبت آن به ابن سینا و یا خواجه طوسی و یا افضل‌الدین مردداست.  
    این رساله به همراه سیزده رساله دیگر در کتابی به نام [[چهارده رساله]] آمده است که توسط [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدين رازى]] تألیف و ترجمه شده و سید محمدباقر سبزواری آن را تصحیح نموده است.
    این اثر به همراه سیزده رساله دیگر در کتابی به نام «چهارده رساله» توسط محمدباقر سبزواری گردآوری و منتشر شده‌است.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    مقدمات:
    مقدمات:


    خط ۷۷: خط ۷۴:


    [[چهارده رساله]]
    [[چهارده رساله]]
    [[نفى مکان و جهت]]
    [[الهیات و خداشناسی]]
    [[اصول‌الدين و تحصيل‌الحق]]
    [[جواب نامه تعزیت]]
    [[سير نفس]]
    [[كتاب الفرق في شرح احوال مذهب المسلمين و المشركين]]
    [[در فلاحت و كشاورزى]]
    [[ترجمه رسالة الطير]]
    [[مبداء و معاد (ابهری)]] یا کلمات عشره اثیرالدین ابهری
    [[شرح رسالة الطير]] یا اشبکة و الطیر
    [[داستان سیمرغ و کوه قاف]] (سیاح و باز)
    [[پرتونامه شیخ اشراق]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
    [[رده:فلسفه اسلامی]]
    [[رده:فلسفه اسلامی]]
    [[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
    [[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
    [[رده:25 دی الی 24 بهمن]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۴

    چهارده رساله
    روضة القلوب
    پدیدآورانفخر رازی، محمد بن عمر، شيخ اشراق، اثيرالدين ابهرى، ذوالفضائل اخسیکتی، و دیگران (نویسنده) سبزواری، محمدباقر (گردآوری، ترجمه، تصحیح، مقدمه و تراجم احوال)
    ناشردانشگاه تهران
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1383 ش
    چاپ2
    شابک964-03-4992-5
    موضوعفلسفه اسلامی - مجموعه‌‏ها

    کلام - مجموعه‌‏ها

    کلام اهل سنت - مجموعه‌‏ها

    کلام شیعه - مجموعه‌‏ها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    روضة القلوب، رساله‌ای است که گردآورنده(سید محمدباقر سبزواری) در نسبت آن به ابن سینا و یا خواجه طوسی و یا افضل‌الدین مردداست. این اثر به همراه سیزده رساله دیگر در کتابی به نام «چهارده رساله» توسط محمدباقر سبزواری گردآوری و منتشر شده‌است.

    گزارش محتوا

    مقدمات:

    مولّف رساله قبل از پرداختن به مباحث اصلى مقدّماتى را متذكر مى‌شود كه در اينجا به‌طور اجمال به آنها اشاره مى‌شود:

    1. تعريف مفهوم كلّى و جزئى
    2. اثبات اينكه وجود كلى هيچ‌وقت در خارج محقق نمى‌شود
    3. اگر بخواهيم چيزى را ادراك كنيم بايد صورت آن چنانچه هست در ذهن حاصل شود
    4. بحث درباره مواد ثلاث كه عبارتند از: وجوب، امكان و امتناع
    5. تعريف اسماء مترادف، متباين، مشترك لفظى، مشترك معنوى، اسماء متواطيه و اسماء مشكّله
    6. محال است چيزى كه سبب اشتراك است بعينه سبب افتراق نيز باشد
    7. هرگاه چيزى به‌طور كامل در چيز ديگرى جاى بگيرد آنرا حالّ و آن‌جاى را محلّ نامند و همواره حالّ محتاج به محلّ بوده و قائم به محلّ است هرچيزى كه داراى مكان است مى‌تواند به مكان ديگرى انتقال يابد ولى حالّ نمى‌تواند

    از محلّى به محلّ ديگر منتقل شود

    1. مكان آن نيست كه ما برآن نشسته‌ايم بلكه پيرامون و مستقر عليه ما مكان است.
    2. جوهر فرد آنست كه جسم در اثر تجزيه بحدّى مى‌رسد كه ديگر نمى‌توان آنرا چه در حس و چه در عقل تجزيه كرد.

    البته بعضى مى‌گويند كه در عقل مى‌شود تجزيه كرد ولى تجزيه آن در حس امكان‌پذير نيست

    1. تداخل ممتنع آن است كه مكانى كه بيش از يك چيز در آن نمى‌گنجد دو چيز را بس باشد
    2. اصحاب حقيقت معمولا بر استقرا اعتماد نمى‌كنند چون وقتى حقيقت يك شى را بدست آوردند نظر مى‌كنند در وجوب، امكان و امتناع او پس هرچه آن شى از مواد ثلاث اقتضاء كند همواره برآن منوال باشد
    3. تأثير جسم در جسم ديگر به سه روش صورت مى‌گيرد يا بمقابله يا به ملاقات و يا به مجاورت
    4. اسباب حركت سه چيز است:آتش، حركت، شعاع

    عالم اجسام:

    بعد از تمهيد مقدّمات، اكنون وارد بحث در عالم اجسام مى‌شويم عالم اجسام بر دو قسم است كه عبارتند از:

    عالم عنصريّات و عالم اثيريّات.

    عالم عنصريّات:

    نخست عالم عنصريّات مورد بررسى قرار مى‌گيرد. خداى متعال اولين چيزى را كه در عالم اجسام آفريده ماده بود و از آنجا كه ماده استعداد پذيرش صورتهاى مختلفى را داشت لذا طبايع چهارگانه خاک، آب، باد و آتش را بوجود آورد دراين ميان نسبت ماده به طبايع چهارگانه مانند نسبت آهن است به شمشير چنانچه آهن استعداد دارد تا صورتهاى مختلفى را قبول كند مادّه نيز مستعدّ قبول صورتهاى مختلف است از آنجا كه طبايع هركدام خصوصيّاتى را داراست لذا با بررسى بيشتر وجوه اشتراك آنها دانسته مى‌شود خاک داراى دو صفت سردى و خشكى، آب داراى دو صفت سردى و ترى، هوا داراى دو صفت ترى و گرمى و آتش نيز داراى دو صفت خشكى و گرمى است.با مقايسه اين اوصاف فهميده مى‌شود كه خاک با آب در سردى، آب با هوا در ترى، هوا با آتش در گرمى مناسب است. در اينجا تبديل طبايع به يكديگر را بررسى مى‌كنيم:خاک چون لطيف شود آب، آب چون لطيف شود هوا، هوا چون لطيف شود آتش، آتش چون كثيف شود هوا، و هوا چون كثيف شود آب و بالاخره آب چون كثيف شود خاک مى‌گردد.

    در طبقات آتش و هوا گفته مى‌شود كه آتش داراى يك طبقه است و آنرا كرۀ اثير مى‌نامند و مكان آن نيز زير فلك ماه است ولى هوا داراى سه طبقه است. دربارۀ نحوۀ بوجود آمدن باران، برف و تگرگ مى‌گوئيم زمانيكه سردى ب‍

    وابسته‌ها