رسالة حول مسألة رؤية الهلال: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'رؤیت هلال (ابهام زدایی)' به 'رؤیت هلال (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR00187J1.jpg
    | تصویر =NUR00187J1.jpg
    | عنوان =رساله حول مساله رویه الهلال
    | عنوان =رسالة حول مسألة رؤية الهلال
    | عنوان‌های دیگر =بحوث فنیه و مراسلات حلیه فی قمح ماده الخلاف
    | عنوان‌های دیگر =بحوث فنیه و مراسلات حلیه فی قمح ماده الخلاف


    موسوعه علمیه فقهیه فی لزوم اشتراک الآفاق عند رویه الهلال فی دخول الشهور القمریه
    موسوعه علمیه فقهیه فی لزوم اشتراک الآفاق عند رویه الهلال فی دخول الشهور القمریه
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[حسینی طهرانی، محمدحسین]] (نويسنده)
    [[حسینی طهرانی، محمدحسین]] (نویسنده)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏188‎‏/‎‏13‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ر‎‏5
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏188‎‏/‎‏13‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ر‎‏5
    خط ۱۶: خط ۱۶:
    | سال نشر =  
    | سال نشر =  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE187AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE00187AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =604
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =00187
    | کتابخوان همراه نور =00187
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر| رؤیت هلال (ابهام‌زدایی)}}
    '''رسالة حول مسألة رؤية الهلال'''، اثر [[حسینی طهرانی، محمدحسین|آيت‌الله سيد محمدحسین حسينى تهرانى]] است كه آن را به زبان عربى، در نقد فتواى استاد خويش، حضرت [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خويى]]، مبنى بر كفايت رؤيت هلال در يك ناحيه از عالم براى همه كشورهاى اسلامى و عدم لزوم اتحاد بلاد در افق، تأليف نموده و آن را خدمت استاد فرستاده است.
    '''رسالة حول مسألة رؤية الهلال'''، اثر [[حسینی طهرانی، محمدحسین|آيت‌الله سيد محمدحسین حسينى تهرانى]] است كه آن را به زبان عربى، در نقد فتواى استاد خويش، حضرت [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خويى]]، مبنى بر كفايت رؤيت هلال در يك ناحيه از عالم براى همه كشورهاى اسلامى و عدم لزوم اتحاد بلاد در افق، تأليف نموده و آن را خدمت استاد فرستاده است.


    خط ۲۹: خط ۳۱:


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    كتاب، حاوى سه نامه از مؤلف و دو پاسخ از [[خویی، ابوالقاسم|حضرت آیت‌الله خويى]] است.
    كتاب، حاوى سه نامه از مؤلف و دو پاسخ از [[خویی، ابوالقاسم|حضرت آیت‌الله خويى]] است.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
     
    براى آشنايى اجمالى با محتواى رساله و شيوه كار مؤلف، بخش‌هايى از آن را مى‌آوریم: نگارنده، نخست، عين فتواى مشهور [[خویی، ابوالقاسم|آيت‌الله سيد ابوالقاسم خويى]] را همراه با ادله آن نقل كرده كه خلاصه آن چنين است: «ظاهرا رؤيت هلال، در يكى از بلاد، براى همه بلاد ديگر كافى است مطلقا، چون اولا پيدايش ماه‌هاى قمرى بر اساس وضعيتى است كه ماه، در حركت طبیعیى خود نسبت به خورشيد مى‌يابد و در نهايت، اين حركت، به حالت محاق درمى‌آيد كه در هيچ‌يك از بلاد، قابل رؤيت نيست و وقتى ازاين حالت بيرون آمد و امكان رؤيت آن پيدا شد، يك ماه قمرى پايان مى‌يابد و ماه قمرى ديگر آغاز مى‌شود و معلوم است كه بيرون آمدن ماه از وضعيت مزبور، آغاز ماه قمرى جديد براى همه بلاد است، نه براى برخى؛ گر چه در بعضى از جاها ديده شود و در برخى، خير كه اين، به خاطر وجود موانع است و ربطى به عدم خروج آن از محاق ندارد...
     
    براى آشنايى اجمالى با محتواى رساله و شيوه كار مؤلف، بخش‌هايى از آن را مى‌آوريم: نگارنده، نخست، عين فتواى مشهور [[خویی، ابوالقاسم|آيت‌الله سيد ابوالقاسم خويى]] را همراه با ادله آن نقل كرده كه خلاصه آن چنين است: «ظاهرا رؤيت هلال، در يكى از بلاد، براى همه بلاد ديگر كافى است مطلقا، چون اولا پيدايش ماه‌هاى قمرى بر اساس وضعيتى است كه ماه، در حركت طبیعیى خود نسبت به خورشيد مى‌يابد و در نهايت، اين حركت، به حالت محاق درمى‌آيد كه در هيچ‌يك از بلاد، قابل رؤيت نيست و وقتى ازاين حالت بيرون آمد و امكان رؤيت آن پيدا شد، يك ماه قمرى پايان مى‌يابد و ماه قمرى ديگر آغاز مى‌شود و معلوم است كه بيرون آمدن ماه از وضعيت مزبور، آغاز ماه قمرى جديد براى همه بلاد است، نه براى برخى؛ گر چه در بعضى از جاها ديده شود و در برخى، خير كه اين، به خاطر وجود موانع است و ربطى به عدم خروج آن از محاق ندارد...


    ثانيا نصوصى دال بر فتواى مزبور وجود دارد، از جمله، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، در مورد شخصى كه بيست و نه روز، روزه گرفته است، مى‌فرمايد: اگر بينه عادلى وجود دارد مبنى بر اينكه در شهرى، مردم، بر اساس ديدن ماه، سى روز، روزه گرفته‌اند، وى يك روز را قضا مى‌كند. اطلاق اين روايت، دال بر اين است كه وقتى در شهرى، ماه، سى روزه بود، در بقيه شهرها نيز همين گونه است؛ خواه افقشان يكى باشد خواه خير...».
    ثانيا نصوصى دال بر فتواى مزبور وجود دارد، از جمله، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، در مورد شخصى كه بيست و نه روز، روزه گرفته است، مى‌فرمايد: اگر بينه عادلى وجود دارد مبنى بر اينكه در شهرى، مردم، بر اساس ديدن ماه، سى روز، روزه گرفته‌اند، وى يك روز را قضا مى‌كند. اطلاق اين روايت، دال بر اين است كه وقتى در شهرى، ماه، سى روزه بود، در بقيه شهرها نيز همين گونه است؛ خواه افقشان يكى باشد خواه خير...».
    خط ۴۲: خط ۴۰:
    آن‌گاه از دو جهت علمى و شرعى، به بررسى آن مى‌پردازد. از جهت علمى، با كمك گرفتن از اطلاعات نجومى و رياضى و جغرافى خويش در مورد گردش ماه به دور زمين از مغرب به مشرق در يك دور كامل و معرفى افق حقيقى در هر ناحيه‌اى و يك‌سان نبودن حركت زمين به دور خورشيد و...، به اين نتيجه مى‌رسد كه اولا، خروج ماه از تحت الشعاع(حالت محاق)، هيچ دخلى به تحقق ماه قمرى ندارد؛ ثانيا، رؤيت، در تحقق ماه قمرى دخيل است؛ ثالثا، در هر بلدى كه در آغاز شب، رؤيت هلال، محقق شود، آغاز ماه، تحقق مى‌يابد و در هر بلدى كه رؤيت محقق نشود و با بلدى كه هلال در آن رؤيت شده مشترك الافق نباشد، آغاز ماه، تحقق نمى‌يابد، بلكه ماه، از شب بعد شروع مى‌شود و...
    آن‌گاه از دو جهت علمى و شرعى، به بررسى آن مى‌پردازد. از جهت علمى، با كمك گرفتن از اطلاعات نجومى و رياضى و جغرافى خويش در مورد گردش ماه به دور زمين از مغرب به مشرق در يك دور كامل و معرفى افق حقيقى در هر ناحيه‌اى و يك‌سان نبودن حركت زمين به دور خورشيد و...، به اين نتيجه مى‌رسد كه اولا، خروج ماه از تحت الشعاع(حالت محاق)، هيچ دخلى به تحقق ماه قمرى ندارد؛ ثانيا، رؤيت، در تحقق ماه قمرى دخيل است؛ ثالثا، در هر بلدى كه در آغاز شب، رؤيت هلال، محقق شود، آغاز ماه، تحقق مى‌يابد و در هر بلدى كه رؤيت محقق نشود و با بلدى كه هلال در آن رؤيت شده مشترك الافق نباشد، آغاز ماه، تحقق نمى‌يابد، بلكه ماه، از شب بعد شروع مى‌شود و...


    از جهت شرعى، چنين مرقوم مى‌دارد كه ما مى‌بايست در شناخت معناى موضوعات عرفيه‌اى كه موضوع، براى احكام شرعى واقع مى‌شوند و نيز در شناخت سعه و ضيق و اطلاق و تقييد و ساير خصوصيات آنها، به عرف مراجعه كنيم، بنا بر اين، وقتى شارع، مى‌فرمايد: '''«شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن... فمن شهد منكم الشهر فليصمه و...»'''، معلوم مى‌شود حكم وجوب روزه را بر چيزى كه عرفا شهر(ماه) ناميده شود، مترتب نموده است و ما مى‌بينيم كه عرف، وقتى هلال را بالاى افق يافت، گر چه ساعت‌ها پيش، از حالت محاق بيرون شده باشد، قائل به دخول ماه قمرى مى‌شود، بنا بر اين، شب اول رمضان، اولين شبى است كه قبل از آن، رمضان نبوده است؛ مثلا اگر فرض كنيم كه ماه، از حالت محاق بيرون شده و در اسپانيا كه سه ساعت و بيست و شش دقيقه ديرتر ازتهران، غروب رخ مى‌دهد، ديده شده، به افق تهران، همين اندازه، از شب گذشته است و در بلاد شرقى، مثل چين و ژاپن، بيش از اين، گذشته است، پس اين شب، جزء ماه سابق به شمار مى‌آيد...
    از جهت شرعى، چنين مرقوم مى‌دارد كه ما مى‌بايست در شناخت معناى موضوعات عرفيه‌اى كه موضوع، براى احكام شرعى واقع مى‌شوند و نيز در شناخت سعه و ضيق و اطلاق و تقييد و ساير خصوصيات آنها، به عرف مراجعه كنيم، بنا بر اين، وقتى شارع، مى‌فرمايد:'''«شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن... فمن شهد منكم الشهر فليصمه و...»'''، معلوم مى‌شود حكم وجوب روزه را بر چيزى كه عرفا شهر(ماه) ناميده شود، مترتب نموده است و ما مى‌بينيم كه عرف، وقتى هلال را بالاى افق يافت، گر چه ساعت‌ها پيش، از حالت محاق بيرون شده باشد، قائل به دخول ماه قمرى مى‌شود، بنا بر اين، شب اول رمضان، اولين شبى است كه قبل از آن، رمضان نبوده است؛ مثلاًاگر فرض كنيم كه ماه، از حالت محاق بيرون شده و در اسپانيا كه سه ساعت و بيست و شش دقيقه ديرتر ازتهران، غروب رخ مى‌دهد، ديده شده، به افق تهران، همين اندازه، از شب گذشته است و در بلاد شرقى، مثل چين و ژاپن، بيش از اين، گذشته است، پس اين شب، جزء ماه سابق به شمار مى‌آيد...


    مؤلف، به همين ترتيب، بحث را پيش مى‌برد و آن را به عنوان نامه اول، به نزد استاد مى‌فرستد و استاد، نقد وى را پاسخ مى‌گويد و او دوباره پاسخ استاد را نقد مى‌كند و به عنوان نامه دوم، خدمت او ارسال مى‌دارد و استاد، پاسخ دوم را به او مى‌دهد و او، پاسخ دوم استاد رانيز نقد مى‌نمايد، پس كتاب، مشتمل بر سه نقد مؤلف و دو پاسخ استاد است.
    مؤلف، به همين ترتيب، بحث را پيش مى‌برد و آن را به عنوان نامه اول، به نزد استاد مى‌فرستد و استاد، نقد وى را پاسخ مى‌گويد و او دوباره پاسخ استاد را نقد مى‌كند و به عنوان نامه دوم، خدمت او ارسال مى‌دارد و استاد، پاسخ دوم را به او مى‌دهد و او، پاسخ دوم استاد رانيز نقد مى‌نمايد، پس كتاب، مشتمل بر سه نقد مؤلف و دو پاسخ استاد است.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}




    خط ۵۳: خط ۵۳:
    [[رده:مباحث خاص فقه]]
    [[رده:مباحث خاص فقه]]
    [[رده:عبادات]]
    [[رده:عبادات]]
    [[رده:قدیم تیرماه]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۹

    رسالة حول مسألة رؤية الهلال
    رسالة حول مسألة رؤية الهلال
    پدیدآورانحسینی طهرانی، محمدحسین (نویسنده)
    عنوان‌های دیگربحوث فنیه و مراسلات حلیه فی قمح ماده الخلاف موسوعه علمیه فقهیه فی لزوم اشتراک الآفاق عند رویه الهلال فی دخول الشهور القمریه
    ناشرمؤلف
    مکان نشرتهران - ایران
    چاپ1
    موضوعماه - رویت (فقه)
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏188‎‏/‎‏13‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ر‎‏5
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    رسالة حول مسألة رؤية الهلال، اثر آيت‌الله سيد محمدحسین حسينى تهرانى است كه آن را به زبان عربى، در نقد فتواى استاد خويش، حضرت آیت‌الله خويى، مبنى بر كفايت رؤيت هلال در يك ناحيه از عالم براى همه كشورهاى اسلامى و عدم لزوم اتحاد بلاد در افق، تأليف نموده و آن را خدمت استاد فرستاده است.

    از آن‌جا كه فتواى استاد با ادله‌اى كه بر آن اقامه نموده، در نظر مؤلف ناتمام بوده است، لذا به تأليف اين رساله همت گمارده است.

    ساختار

    كتاب، حاوى سه نامه از مؤلف و دو پاسخ از حضرت آیت‌الله خويى است.

    گزارش محتوا

    براى آشنايى اجمالى با محتواى رساله و شيوه كار مؤلف، بخش‌هايى از آن را مى‌آوریم: نگارنده، نخست، عين فتواى مشهور آيت‌الله سيد ابوالقاسم خويى را همراه با ادله آن نقل كرده كه خلاصه آن چنين است: «ظاهرا رؤيت هلال، در يكى از بلاد، براى همه بلاد ديگر كافى است مطلقا، چون اولا پيدايش ماه‌هاى قمرى بر اساس وضعيتى است كه ماه، در حركت طبیعیى خود نسبت به خورشيد مى‌يابد و در نهايت، اين حركت، به حالت محاق درمى‌آيد كه در هيچ‌يك از بلاد، قابل رؤيت نيست و وقتى ازاين حالت بيرون آمد و امكان رؤيت آن پيدا شد، يك ماه قمرى پايان مى‌يابد و ماه قمرى ديگر آغاز مى‌شود و معلوم است كه بيرون آمدن ماه از وضعيت مزبور، آغاز ماه قمرى جديد براى همه بلاد است، نه براى برخى؛ گر چه در بعضى از جاها ديده شود و در برخى، خير كه اين، به خاطر وجود موانع است و ربطى به عدم خروج آن از محاق ندارد...

    ثانيا نصوصى دال بر فتواى مزبور وجود دارد، از جمله، امام صادق(ع)، در مورد شخصى كه بيست و نه روز، روزه گرفته است، مى‌فرمايد: اگر بينه عادلى وجود دارد مبنى بر اينكه در شهرى، مردم، بر اساس ديدن ماه، سى روز، روزه گرفته‌اند، وى يك روز را قضا مى‌كند. اطلاق اين روايت، دال بر اين است كه وقتى در شهرى، ماه، سى روزه بود، در بقيه شهرها نيز همين گونه است؛ خواه افقشان يكى باشد خواه خير...».

    آن‌گاه از دو جهت علمى و شرعى، به بررسى آن مى‌پردازد. از جهت علمى، با كمك گرفتن از اطلاعات نجومى و رياضى و جغرافى خويش در مورد گردش ماه به دور زمين از مغرب به مشرق در يك دور كامل و معرفى افق حقيقى در هر ناحيه‌اى و يك‌سان نبودن حركت زمين به دور خورشيد و...، به اين نتيجه مى‌رسد كه اولا، خروج ماه از تحت الشعاع(حالت محاق)، هيچ دخلى به تحقق ماه قمرى ندارد؛ ثانيا، رؤيت، در تحقق ماه قمرى دخيل است؛ ثالثا، در هر بلدى كه در آغاز شب، رؤيت هلال، محقق شود، آغاز ماه، تحقق مى‌يابد و در هر بلدى كه رؤيت محقق نشود و با بلدى كه هلال در آن رؤيت شده مشترك الافق نباشد، آغاز ماه، تحقق نمى‌يابد، بلكه ماه، از شب بعد شروع مى‌شود و...

    از جهت شرعى، چنين مرقوم مى‌دارد كه ما مى‌بايست در شناخت معناى موضوعات عرفيه‌اى كه موضوع، براى احكام شرعى واقع مى‌شوند و نيز در شناخت سعه و ضيق و اطلاق و تقييد و ساير خصوصيات آنها، به عرف مراجعه كنيم، بنا بر اين، وقتى شارع، مى‌فرمايد:«شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن... فمن شهد منكم الشهر فليصمه و...»، معلوم مى‌شود حكم وجوب روزه را بر چيزى كه عرفا شهر(ماه) ناميده شود، مترتب نموده است و ما مى‌بينيم كه عرف، وقتى هلال را بالاى افق يافت، گر چه ساعت‌ها پيش، از حالت محاق بيرون شده باشد، قائل به دخول ماه قمرى مى‌شود، بنا بر اين، شب اول رمضان، اولين شبى است كه قبل از آن، رمضان نبوده است؛ مثلاًاگر فرض كنيم كه ماه، از حالت محاق بيرون شده و در اسپانيا كه سه ساعت و بيست و شش دقيقه ديرتر ازتهران، غروب رخ مى‌دهد، ديده شده، به افق تهران، همين اندازه، از شب گذشته است و در بلاد شرقى، مثل چين و ژاپن، بيش از اين، گذشته است، پس اين شب، جزء ماه سابق به شمار مى‌آيد...

    مؤلف، به همين ترتيب، بحث را پيش مى‌برد و آن را به عنوان نامه اول، به نزد استاد مى‌فرستد و استاد، نقد وى را پاسخ مى‌گويد و او دوباره پاسخ استاد را نقد مى‌كند و به عنوان نامه دوم، خدمت او ارسال مى‌دارد و استاد، پاسخ دوم را به او مى‌دهد و او، پاسخ دوم استاد رانيز نقد مى‌نمايد، پس كتاب، مشتمل بر سه نقد مؤلف و دو پاسخ استاد است.

    وابسته‌ها