دیوان رایج سیالکوتی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '}} [[' به '}} [[')
     
    (۵۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =ديوان
    | عنوان‌های دیگر =ديوان
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[رایج‌ سیالکوتی، میرمحمدعلی بن‌ دوست‌‌محمد]] (نويسنده)
    [[رایج‌ سیالکوتی، میر محمدعلی بن‌ دوست‌‌محمد]] (نویسنده)


    [[ظفر، محمد سرفراز]] (مصحح)
    [[ظفر، محمد سرفراز]] (مصحح)
    | زبان =فارسي
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏6696‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9  
    | کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏6696‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9  
    | موضوع =شعر فارسي - قرن 12ق.  
    | موضوع =شعر فارسی - قرن 12ق.  


    | ناشر =مرکز تحقيقات فارسي ايران و پاکستان
    | ناشر =مرکز تحقيقات فارسی ايران و پاکستان


    | مکان نشر =پاکستان - اسلام آباد
    | مکان نشر =پاکستان - اسلام آباد
    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =28615
    | کتابخوان همراه نور =28615
    | کد پدیدآور =18536
    | کد پدیدآور =18536
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}  
    }}
    '''دیوان رایج سیالکوتی'''، مجموعه اشعار [[رایج‌ سیالکوتی، میرمحمدعلی بن‌ دوست‌‌محمد|میر محمدعلی رایج سیالکوتی]] (متوفی 1150ق/1737م) است که با تصحیح [[ظفر، محمد سرفراز|محمد سرفراز ظفر]]، به چاپ رسیده است.
    '''دیوان رایج سیالکوتی'''، مجموعه اشعار [[رایج‌ سیالکوتی، میر محمدعلی بن‌ دوست‌‌محمد|میر محمدعلی رایج سیالکوتی]] (متوفی 1150ق/1737م) است که با تصحیح [[ظفر، محمد سرفراز|محمد سرفراز ظفر]]، به چاپ رسیده است.


    ==انگیزه تألیف==
    ==انگیزه تألیف==
    حفظ میراث منطقه پنجاب از گزند حوادث روزگار و مهیا‎ ساختن‎ آن برای علاقه‎مندان اشعار فارسی این منطقه انگیزه چاپ این دیوان بوده است<ref>ر.ک: بی‎نام، ص75</ref>.
    حفظ میراث منطقه پنجاب از گزند حوادث روزگار و مهیا‎ ساختن‎ آن برای علاقه‌مندان اشعار فارسی این منطقه انگیزه چاپ این دیوان بوده است.<ref>ر.ک: بی‌نام، ص75</ref>.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    کتاب با دو مقدمه از علی ذوعلم و مصحح آغاز و اشعار در قالب مناجات، مراثی، قصاید، غزلیات، مثنوی‎ها، رباعی‎ها، قطعه‎ها، مستزاد، مخمس، ترجیع‎بند و ترکیب‎بند، عرضه شده است.
    کتاب با دو مقدمه از علی ذوعلم و مصحح آغاز و اشعار در قالب مناجات، مراثی، قصاید، غزلیات، مثنوی‌ها، رباعی‌ها، قطعه‌ها، مستزاد، مخمس، ترجیع‌بند و ترکیب‌بند، عرضه شده است.


    این دیوان پایان‎نامه دکتری مصحح در رشته زبان و ادبیات فارسی بوده و خود در مقدمه به‎اجمال‎ به شرح‎ حال، زادگاه، تحصیلات، سیرت شاعر، مسافرت‎ها، مذهب و عقیده او، وفات و مدفن، شاگردان، ممدوحین و... اشاره کرده است‎. این تصحیح بر اساس نسخه خطی منحصربه‎فرد موجود در کتابخانه‎ مرکز‎ دانشگاه‎ پنجاب صورت گرفته است. نکته حائز اهمیت در این دیوان مضامین بلندی است در ‎‎مناجات‎نامه‎ها، نعت‎ها، مناقب و مراثی. در این دیوان، اشعار در قالب‎های‎ مختلف‎ غزل‎، مثنوی، رباعی و... بیان شده است و حکایت از معرفت و ارادت شاعر به پیامبر اکرم(ص) و ائمه‎ اطهار(ع) دارد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    این دیوان پایان‌نامه دکتری مصحح در رشته زبان و ادبیات فارسی بوده و خود در مقدمه به‌اجمال‎ به شرح‎ حال، زادگاه، تحصیلات، سیرت شاعر، مسافرت‎ها، مذهب و عقیده او، وفات و مدفن، شاگردان، ممدوحین و... اشاره کرده است‎. این تصحیح بر اساس نسخه خطی منحصربه‎فرد موجود در کتابخانه‎ مرکز‎ دانشگاه‎ پنجاب صورت گرفته است. نکته حائز اهمیت در این دیوان مضامین بلندی است در ‎‎مناجات‌نامه‌ها، نعت‎ها، مناقب و مراثی. در این دیوان، اشعار در قالب‌های‎ مختلف‎ غزل‎، مثنوی، رباعی و... بیان شده است و حکایت از معرفت و ارادت شاعر به پیامبر اکرم(ص) و ائمه‎ اطهار(ع) دارد<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    مقدمه نخست، به این نکته اشاره دارد که تاکنون نام [[رایج‌ سیالکوتی، میرمحمدعلی بن‌ دوست‌‌محمد|میر محمدعلی سیالکوتی]]، فقط در تذکره‎ها و کتب تاریخ زبان فارسی یافت می‎شد، اما به کوشش مصحح کتاب که از استادان زبان و ادبیات فارسی پاکستان است، دیوان رایج عرضه شده و روشن می‎شود که هنوز چهره‎ها و آثار درخشانی از زبان فارسی در این سرزمین، وجود دارد که ناشناخته است<ref>ر.ک: مقدمه اول، صفحه نه - ‎ده</ref>.
    مقدمه نخست، به این نکته اشاره دارد که تاکنون نام [[رایج‌ سیالکوتی، میر محمدعلی بن‌ دوست‌‌محمد|میر محمدعلی سیالکوتی]]، فقط در تذکره‌ها و کتب تاریخ زبان فارسی یافت می‌شد، اما به کوشش مصحح کتاب که از استادان زبان و ادبیات فارسی پاکستان است، دیوان رایج عرضه شده و روشن می‌شود که هنوز چهره‌ها و آثار درخشانی از زبان فارسی در این سرزمین، وجود دارد که ناشناخته است.<ref>ر.ک: مقدمه اول، صفحه نه - ‎ده</ref>.


    مصحح در مقدمه خود، ضمن‎ بررسی زندگی‎نامه شاعر، سروده‎های او را با‎ پاره‎ای‎ از‎ ابیات‎ هم‎‎عصرانش‎ چون بیدل و ناصرعلی و آفرین مقایسه کرده و به‎خصوص مضامین اشعار شاعر را تجزیه و تحلیل کرده و برخی از مضامین اجتماعی را از آنها بیرون کشیده است. به گفته وی‎ سبک رایج، سبکی پیچیده و پرابهام و پر از تشبیهات است و صنایع بدیعی به‎وفور در آنها به‎کار گرفته شده است<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>.
    مصحح در مقدمه خود، ضمن‎ بررسی زندگی‌نامه شاعر، سروده‌های او را با‎ پاره‌ای‎ از‎ ابیات‎ هم‎‎عصرانش‎ چون بیدل و ناصرعلی و آفرین مقایسه کرده و به‌خصوص مضامین اشعار شاعر را تجزیه و تحلیل کرده و برخی از مضامین اجتماعی را از آنها بیرون کشیده است. به گفته وی‎ سبک رایج، سبکی پیچیده و پرابهام و پر از تشبیهات است و صنایع بدیعی به‌وفور در آنها به‌کار گرفته شده است.<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>.


    رایج دیدگاهی‎ عرفانی‎ داشت. در دیوان او‎ اشعار‎ عرفانی و صوفیانه فراوان به چشم می‎آید. مضامین مورد توجه او بی‎ثباتی جهان، فقر و غنا‎، عجز‎ و انکسار و وحدت‎الشهود است که به‎فراوانی‎ در‎ اشعار او‎ آمده‎ است‎<ref>ر.ک: همان، ص71-‎72</ref>.
    رایج دیدگاهی‎ عرفانی‎ داشت. در دیوان او‎ اشعار‎ عرفانی و صوفیانه فراوان به چشم می‌آید. مضامین مورد توجه او بی‎ثباتی جهان، فقر و غنا‎، عجز‎ و انکسار و وحدت‌الشهود است که به‎فراوانی‎ در‎ اشعار او‎ آمده‎ است‎<ref>ر.ک: همان، ص71-‎72</ref>.


    قسمت اعظم محتویات دیوان رایج، غزلیات اوست که نزدیک به 550‎ صفحه‎ کتاب را در بر گرفته است. دیگر سروده‎های او شامل قصاید، مثنویات، قطعات، رباعیات، ترجیع‎بند، ترکیب‎بند و اشعاری در منقبت و مراثی امامان شیعه(ع) است. رایج‎ علی‎رغم‎ آنکه بر مذهب تسنن بود،‎ ولی‎ به آن تعصب نمی‎ورزید. قصاید و اشعار متنوع او در مدح امامان دوازده‎گانه شیعه(ع) که در صفحات اول دیوانش مضبوط است، نشانه‎ای بر گرایش و علاقه‎ او‎ به تشیع شمرده می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص72</ref>.
    قسمت اعظم محتویات دیوان رایج، غزلیات اوست که نزدیک به 550‎ صفحه‎ کتاب را در بر گرفته است. دیگر سروده‌های او شامل قصاید، مثنویات، قطعات، رباعیات، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند و اشعاری در منقبت و مراثی امامان شیعه(ع) است. رایج‎ علی‌رغم‎ آنکه بر مذهب تسنن بود،‎ ولی‎ به آن تعصب نمی‌ورزید. قصاید و اشعار متنوع او در مدح امامان دوازده‌گانه شیعه(ع) که در صفحات اول دیوانش مضبوط است، نشانه‌ای بر گرایش و علاقه‎ او‎ به تشیع شمرده می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص72</ref>.


    رایج در سروده‎هایش از امثال و اصطلاحات فراوانی استفاده کرده که‎ برخی‎ از آنها در ایران رایج نبوده است. اینک گزیده‎ای از اصطلاحات مذکور و نمونه اشعار او را نقل می‎کنیم:
    رایج در سروده‌هایش از امثال و اصطلاحات فراوانی استفاده کرده که‎ برخی‎ از آنها در ایران رایج نبوده است. اینک گزیده‌ای از اصطلاحات مذکور و نمونه اشعار او را نقل می‌کنیم:


    نانبا = نانوا:
    نانبا = نانوا:
     
    {{شعر}}{{ب|''گرسنه بود و داخل شد به بازار ''|2='' بدیدش نانبا و شد خریدار''}}{{ب|''جهودی، ارمنی‎، جلفایی اینجاست ''|2=''کبابی، نانبا، حلوایی اینجاست''}}{{پایان شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''گرسنه بود و داخل شد به بازار ''|2='' بدیدش نانبا و شد خریدار''}}
    {{ب|''جهودی، ارمنی‎، جلفایی اینجاست ''|2=''کبابی، نانبا، حلوایی اینجاست''}}
    {{پایان شعر}}


    دکان، تخته‎ کردن:
    دکان، تخته‎ کردن:
     
    {{شعر}}{{ب|''در سیه‌بختی مگو [از] ارزش جنس هنر ''|2='' مشتری‎ کو؟ تخته‎ کن غافل دکان در وقت شام''}}{{پایان شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''در سیه‎بختی مگو [از] ارزش جنس هنر ''|2='' مشتری‎ کو؟ تخته‎ کن غافل دکان در وقت شام''}}
    {{پایان شعر}}




    رشته بر پا بودن:
    رشته بر پا بودن:
     
    {{شعر}}{{ب|''رشته‎ بر‎ پایم‎ در این باغ از رگ گل‌کرده‌اند ''|2='' بلبلم اما دهان غنچه منقار من است''}}{{پایان شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''رشته‎ بر‎ پایم‎ در این باغ از رگ گل‎کرده‎اند ''|2='' بلبلم اما دهان غنچه منقار من است''}}
    {{پایان شعر}}


    زهره ریختن:
    زهره ریختن:
     
    {{شعر}}{{ب|''ز آشوب ‎‎حوادث‎ زهره مردان نمی‌ریزد ''|2='' بود دارالامان اهل تمکین بی‌پناهی‌ها''}}{{پایان شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''ز آشوب ‎‎حوادث‎ زهره مردان نمی‎ریزد ''|2='' بود دارالامان اهل تمکین بی‎پناهی‎ها''}}
    {{پایان شعر}}




    سوهان آه:
    سوهان آه:
     
    {{شعر}}{{ب|''تا چه‎ اندامم‎ دهد‎ یارب که از سوهان آه ''|2='' عشق هر شب تا سحر همواره می‌سازد مرا''}}{{پایان شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''تا چه‎ اندامم‎ دهد‎ یارب که از سوهان آه ''|2='' عشق هر شب تا سحر همواره می‎سازد مرا''}}
    {{پایان شعر}}




    غربال‎ فلک:
    غربال‎ فلک:
     
    {{شعر}}{{ب|''رزق چون آب ز غربال فلک می‌ریزد ''|2='' عدل ز فکر کم و اندیشه بیشش بردار''}}{{پایان شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''رزق چون آب ز غربال فلک می‎ریزد ''|2='' عدل ز فکر کم و اندیشه بیشش بردار''}}
    {{پایان شعر}}




    قند قناعت یافتن‎:
    قند قناعت یافتن‎:
    {{شعر}}{{ب|''هیچ‎ کس شیرینی قند قناعت را نیافت ''|2='' تلخ‎کام حرص جمع مال و اسبابند خلق''}}{{پایان شعر}}


    {{شعر}}
    کمان‌دار ناز:
    {{ب|''هیچ‎ کس شیرینی قند قناعت را نیافت ''|2=''  تلخ‎کام حرص جمع مال و اسبابند خلق''}}
    {{شعر}}{{ب|''رم کن آفت‎هاست در قرب کمان‌داران ناز ''|2='' ناوک اینجا بیشتر بر وحشی رام افگنند''}}{{پایان شعر}}
    {{پایان شعر}}
     
    کمان‎دار ناز:
     
    {{شعر}}
    {{ب|''رم کن آفت‎هاست در قرب کمان‎داران ناز ''|2='' ناوک اینجا بیشتر بر وحشی رام افگنند''}}
    {{پایان شعر}}




    لب‎ تیغ مکیدن:
    لب‎ تیغ مکیدن:
     
    {{شعر}}{{ب|''نغمه بی‌وصل رخت نوحه شنیدن باشد ''|2='' بوسه جام لب تیغ مکیدن باشد''}}{{پایان شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''نغمه بی‎وصل رخت نوحه شنیدن باشد ''|2=''   بوسه جام لب تیغ مکیدن باشد''}}
    {{پایان شعر}}




    نعل وارون زدن:
    نعل وارون زدن:
     
    {{شعر}}{{ب|''نعل وارون زدن یار نمی‌دانی آه ''|2='' رهزن اینجاست که خضر ره حق باید‎ کرد''}}{{پایان شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''نعل وارون زدن یار نمی‎دانی آه ''|2=''   رهزن اینجاست که خضر ره حق باید‎ کرد''}}
    {{پایان شعر}}


    هواگیر شدن:
    هواگیر شدن:
    {{شعر}}{{ب|''هر سحر در چمن شوق توام چون طاووس ''|2='' داغ‎های دل بی‌تاب هواگیر شود''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}


    {{شعر}}
    سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی می‌باشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ به‌عنوان مثال، به نمونه‌هایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره می‌شود:
    {{ب|''هر سحر در چمن شوق توام چون طاووس  ''|2=''  داغ‎های دل بی‎تاب هواگیر شود''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان</ref>.
    # تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان می‌نماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل می‌آورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم می‌خورد:{{شعر}}
     
    #:{{ب|''با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم ''|2='' بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار''}}
    سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی می‎باشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ به‎عنوان مثال، به نمونه‎هایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره می‎شود:
    # تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان می‎نماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل می‎آورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم می‎خورد:{{شعر}}
    #:{{ب|''با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم ''|2=''   بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار''}}
    #:{{ب|''گدا را زین کریمان نیست بی حرف سبک ریزش ''|2='' بلی بی سعی بادی میوه کی از شاخسار افتد''}}
    #:{{ب|''گدا را زین کریمان نیست بی حرف سبک ریزش ''|2='' بلی بی سعی بادی میوه کی از شاخسار افتد''}}
    #:{{ب|''شد هرکه منعم از عرق شرم فارغ است ''|2='' کاغذ یقین چو چرب شود نم نمی‎کند''}}
    #:{{ب|''شد هرکه منعم از عرق شرم فارغ است ''|2='' کاغذ یقین چو چرب شود نم نمی‌کند''}}
    #:{{ب|''چه امکان است از جهل اعتراف او به نادانی ''|2='' لباس چرب نتوان شستشو کردن به‎آسانی''}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''چه امکان است از جهل اعتراف او به نادانی ''|2='' لباس چرب نتوان شستشو کردن به‌آسانی''}}{{پایان شعر}}
    #مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن واژه‎هایی در شعر است که با یکدیگر مناسبت داشته باشند. رایج این صنعت را به‎کثرت به‎کار برده است{{شعر}}
    #مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن واژه‌هایی در شعر است که با یکدیگر مناسبت داشته باشند. رایج این صنعت را به‌کثرت به‌کار برده است{{شعر}}
    #:{{ب|''پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به هم''|2=''سربه‎سر سینه عاشق شده باغ از تو جدا''}}
    #:{{ب|''پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به هم''|2=''سربه‌سر سینه عاشق شده باغ از تو جدا''}}
    #:{{ب|''ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گردد''|2=''برهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور''}}
    #:{{ب|''ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گردد''|2=''برهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور''}}
    #:{{ب|''سینه خون است از این غصه عزایم خوان را ''|2=''نکهت و غنچه و گل گشته پری و مینا''}}
    #:{{ب|''سینه خون است از این غصه عزایم خوان را ''|2=''نکهت و غنچه و گل گشته پری و مینا''}}
    #:{{ب|''به دوستان به از این دوستی نمی‎باشد  ''|2='' شراب و ساقی و شعر و کتاب در صحرا''}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''به دوستان به از این دوستی نمی‌باشد ''|2='' شراب و ساقی و شعر و کتاب در صحرا''}}{{پایان شعر}}
    # تشبیه: کلام رایج پر از تشبیهات است که در اینجا چند شعر به‎عنوان نمونه ذکر می‎شود:{{شعر}}
    # تشبیه: کلام رایج پر از تشبیهات است که در اینجا چند شعر به‌عنوان نمونه ذکر می‌شود:{{شعر}}
    #:{{ب|''نظر هرکه بر آن نرگس بیمار افتد ''|2=''بود اگر رستم تصویر ز دیوار افتد''}}
    #:{{ب|''نظر هرکه بر آن نرگس بیمار افتد ''|2=''بود اگر رستم تصویر ز دیوار افتد''}}
    #:{{ب|''آخر آن گمشده از دیده نشان هم دارد ''|2=''چون متاع مه کنعان که دکان هم دارد''}}
    #:{{ب|''آخر آن گمشده از دیده نشان هم دارد ''|2=''چون متاع مه کنعان که دکان هم دارد''}}
    #:{{ب|''دم عیسی و آب خضر گردد تا ابد گر خون ''|2=''نیابد کشته ناز تو دیگر زندگانی را''}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''دم عیسی و آب خضر گردد تا ابد گر خون ''|2=''نیابد کشته ناز تو دیگر زندگانی را''}}{{پایان شعر}}
    # تلمیحات: اشعار رایج مملو از تلمیحات نیز می‎باشد:{{شعر}}
    # تلمیحات: اشعار رایج مملو از تلمیحات نیز می‌باشد:{{شعر}}
    #:{{ب|''سر پیش فکندیم و دل سخت تو کندیم''|2=''فرهاد کجا داشت یقین تیشه ما را''}}
    #:{{ب|''سر پیش فکندیم و دل سخت تو کندیم''|2=''فرهاد کجا داشت یقین تیشه ما را''}}
    #:{{ب|''پاکان خورند نعمت سوز و گداز عشق''|2=''غیر از خلیل کیست که میهمان آتش است''}}
    #:{{ب|''پاکان خورند نعمت سوز و گداز عشق''|2=''غیر از خلیل کیست که میهمان آتش است''}}
    خط ۱۴۰: خط ۱۰۹:
    #:{{ب|''ز هفت چرخ گذشت آدمی و کامل شد''|2=''زهی غبار که عرش عظیم کردندش''}}
    #:{{ب|''ز هفت چرخ گذشت آدمی و کامل شد''|2=''زهی غبار که عرش عظیم کردندش''}}
    #:{{ب|''که داد از کرامت به اعجاز آب''|2=''که گرداند بهر نماز آفتاب''}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''که داد از کرامت به اعجاز آب''|2=''که گرداند بهر نماز آفتاب''}}{{پایان شعر}}
    # جناس: جناس یا تجنیس چند گونه است که در کتاب‎های علم بدیع، انواع آن را شرح داده‎اند. در زیر فقط نمونه‎هایی را از جناس که در کلام رایج وجود دارد، می‎آوریم:{{شعر}}
    # جناس: جناس یا تجنیس چند گونه است که در کتاب‌های علم بدیع، انواع آن را شرح داده‌اند. در زیر فقط نمونه‌هایی را از جناس که در کلام رایج وجود دارد، می‌آوریم:{{شعر}}
    #:{{ب|''در قصاصم ز تو صد نیش برون می‎آید''|2=''عوض ریش منت ریش برون می‎آید''}}
    #:{{ب|''در قصاصم ز تو صد نیش برون می‌آید''|2=''عوض ریش منت ریش برون می‌آید''}}
    #:{{ب|''سرگشتگیم گشت که تا گرد تو گردم''|2=''ای گرد تو گردم به کجا گرد تو گردم''}}
    #:{{ب|''سرگشتگیم گشت که تا گرد تو گردم''|2=''ای گرد تو گردم به کجا گرد تو گردم''}}
    #:{{ب|''پوشید ز من چشم به تیغ مژه‎ام کشت''|2=''آن ترک جدل خواست به من ترک جدل کرد''}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''پوشید ز من چشم به تیغ مژه‌ام کشت''|2=''آن ترک جدل خواست به من ترک جدل کرد''}}{{پایان شعر}}
    # خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی می‎کرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچ‎کس به شعر و شاعری التفات نمی‎نمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بی‎جا نگفته است. ذیلا به نمونه‎هایی از خودستایی وی، اشاره می‎شود:{{شعر}}
    # خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی می‌کرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچ‎کس به شعر و شاعری التفات نمی‌نمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بی‌جا نگفته است. ذیلا به نمونه‌هایی از خودستایی وی، اشاره می‌شود:{{شعر}}
    #:{{ب|''به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کن''|2=''که رایج در سخن‎سازان سراپا افتخار افتد''}}
    #:{{ب|''به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کن''|2=''که رایج در سخن‌سازان سراپا افتخار افتد''}}
    #:{{ب|''شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشد''|2=''به هر محفل که می‎خوانند شعرم غلغل کوس است''}}
    #:{{ب|''شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشد''|2=''به هر محفل که می‌خوانند شعرم غلغل کوس است''}}
    #:{{ب|''کهنه‎پیرم رایج اما از توانایی فکر''|2=''زین کلام تازه و تر نوجوانی گشته‎ام''}}
    #:{{ب|''کهنه‌پیرم رایج اما از توانایی فکر''|2=''زین کلام تازه و تر نوجوانی گشته‌ام''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیست‌وهشت - ‎سی</ref>}}{{پایان شعر}}
    {{پایان شعر}}<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیست‎وهشت - ‎سی</ref>.
    در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا می‌کند که هرچه می‌گوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمی‌خواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم:{{شعر}}{{ب|''در نکته‌های وحدت من سرسری مبین''|2=''حرف از زبان مولوی روم می‌رود''<ref>ر.ک: همان، صفحه سی‌ویک - ‎سی‌وسه</ref>}}{{پایان شعر}}
    در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا می‎کند که هرچه می‎گوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمی‎خواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم:{{شعر}}
    {{ب|''در نکته‎های وحدت من سرسری مبین''|2=''حرف از زبان مولوی روم می‎رود''}}
    {{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه سی‎ویک - ‎سی‎وسه</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    مصحح‎ در آخر کتاب، فهرست مفصلی از ترکیبات و اصطلاحات اشعار شاعر را گرد آورده و نمونه‎های اشعار را هم نقل کرده است<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>.
    مصحح‎ در آخر کتاب، فهرست مفصلی از ترکیبات و اصطلاحات اشعار شاعر را گرد آورده و نمونه‌های اشعار را هم نقل کرده است.<ref>ر.ک: آل داود، سید علی، ص72</ref>.


    در پاورقی‎ها به اختلاف نسخ اشاره شده است.
    در پاورقی‌ها به اختلاف نسخ اشاره شده است.


    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه و متن کتاب.
    # مقدمه و متن کتاب.
    # بی‎نام، «معرفی‎های گزارشی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: آینه پژوهش، مرداد و شهریور 1376، ‎شماره 45 ‏ (6 صفحه، ‎از 70 تا 75)، به آدرس:
    #[[:noormags:30572|بی‌نام، «معرفی‌های گزارشی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: آینه پژوهش، مرداد و شهریور 1376، ‎شماره 45 ‏ (6 صفحه، ‎از 70 تا 75)]].
    #:www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30572/
    #[[:noormags:47280|آل داود، سید علی، «شعر فارسی در هند»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: نشر دانش، سال شانزدهم، بهار 1378، ‎شماره 1 ‏ (3 صفحه، ‎از 71 تا 73)]].
    # آل داود، سید علی، «شعر فارسی در هند»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: نشر دانش، سال شانزدهم، بهار 1378، ‎شماره 1 ‏ (3 صفحه، ‎از 71 تا 73)، به آدرس:
     
    www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47280/
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وابسته‌ها ==
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:قربانی-باقی زاده]]
    [[رده:سال97-1تیر الی31]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۶ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۲

    ‏دیوان رایج سیالکوتی
    دیوان رایج سیالکوتی
    پدیدآورانرایج‌ سیالکوتی، میر محمدعلی بن‌ دوست‌‌محمد (نویسنده) ظفر، محمد سرفراز (مصحح)
    عنوان‌های دیگرديوان
    ناشرمرکز تحقيقات فارسی ايران و پاکستان
    مکان نشرپاکستان - اسلام آباد
    سال نشرمجلد1: 1375ش , 1996م,
    موضوعشعر فارسی - قرن 12ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏PIR‎‏ ‎‏6696‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان رایج سیالکوتی، مجموعه اشعار میر محمدعلی رایج سیالکوتی (متوفی 1150ق/1737م) است که با تصحیح محمد سرفراز ظفر، به چاپ رسیده است.

    انگیزه تألیف

    حفظ میراث منطقه پنجاب از گزند حوادث روزگار و مهیا‎ ساختن‎ آن برای علاقه‌مندان اشعار فارسی این منطقه انگیزه چاپ این دیوان بوده است.[۱].

    ساختار

    کتاب با دو مقدمه از علی ذوعلم و مصحح آغاز و اشعار در قالب مناجات، مراثی، قصاید، غزلیات، مثنوی‌ها، رباعی‌ها، قطعه‌ها، مستزاد، مخمس، ترجیع‌بند و ترکیب‌بند، عرضه شده است.

    این دیوان پایان‌نامه دکتری مصحح در رشته زبان و ادبیات فارسی بوده و خود در مقدمه به‌اجمال‎ به شرح‎ حال، زادگاه، تحصیلات، سیرت شاعر، مسافرت‎ها، مذهب و عقیده او، وفات و مدفن، شاگردان، ممدوحین و... اشاره کرده است‎. این تصحیح بر اساس نسخه خطی منحصربه‎فرد موجود در کتابخانه‎ مرکز‎ دانشگاه‎ پنجاب صورت گرفته است. نکته حائز اهمیت در این دیوان مضامین بلندی است در ‎‎مناجات‌نامه‌ها، نعت‎ها، مناقب و مراثی. در این دیوان، اشعار در قالب‌های‎ مختلف‎ غزل‎، مثنوی، رباعی و... بیان شده است و حکایت از معرفت و ارادت شاعر به پیامبر اکرم(ص) و ائمه‎ اطهار(ع) دارد[۲].

    گزارش محتوا

    مقدمه نخست، به این نکته اشاره دارد که تاکنون نام میر محمدعلی سیالکوتی، فقط در تذکره‌ها و کتب تاریخ زبان فارسی یافت می‌شد، اما به کوشش مصحح کتاب که از استادان زبان و ادبیات فارسی پاکستان است، دیوان رایج عرضه شده و روشن می‌شود که هنوز چهره‌ها و آثار درخشانی از زبان فارسی در این سرزمین، وجود دارد که ناشناخته است.[۳].

    مصحح در مقدمه خود، ضمن‎ بررسی زندگی‌نامه شاعر، سروده‌های او را با‎ پاره‌ای‎ از‎ ابیات‎ هم‎‎عصرانش‎ چون بیدل و ناصرعلی و آفرین مقایسه کرده و به‌خصوص مضامین اشعار شاعر را تجزیه و تحلیل کرده و برخی از مضامین اجتماعی را از آنها بیرون کشیده است. به گفته وی‎ سبک رایج، سبکی پیچیده و پرابهام و پر از تشبیهات است و صنایع بدیعی به‌وفور در آنها به‌کار گرفته شده است.[۴].

    رایج دیدگاهی‎ عرفانی‎ داشت. در دیوان او‎ اشعار‎ عرفانی و صوفیانه فراوان به چشم می‌آید. مضامین مورد توجه او بی‎ثباتی جهان، فقر و غنا‎، عجز‎ و انکسار و وحدت‌الشهود است که به‎فراوانی‎ در‎ اشعار او‎ آمده‎ است‎[۵].

    قسمت اعظم محتویات دیوان رایج، غزلیات اوست که نزدیک به 550‎ صفحه‎ کتاب را در بر گرفته است. دیگر سروده‌های او شامل قصاید، مثنویات، قطعات، رباعیات، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند و اشعاری در منقبت و مراثی امامان شیعه(ع) است. رایج‎ علی‌رغم‎ آنکه بر مذهب تسنن بود،‎ ولی‎ به آن تعصب نمی‌ورزید. قصاید و اشعار متنوع او در مدح امامان دوازده‌گانه شیعه(ع) که در صفحات اول دیوانش مضبوط است، نشانه‌ای بر گرایش و علاقه‎ او‎ به تشیع شمرده می‌شود[۶].

    رایج در سروده‌هایش از امثال و اصطلاحات فراوانی استفاده کرده که‎ برخی‎ از آنها در ایران رایج نبوده است. اینک گزیده‌ای از اصطلاحات مذکور و نمونه اشعار او را نقل می‌کنیم:

    نانبا = نانوا:

    گرسنه بود و داخل شد به بازار بدیدش نانبا و شد خریدار
    جهودی، ارمنی‎، جلفایی اینجاست کبابی، نانبا، حلوایی اینجاست

    دکان، تخته‎ کردن:

    در سیه‌بختی مگو [از] ارزش جنس هنر مشتری‎ کو؟ تخته‎ کن غافل دکان در وقت شام


    رشته بر پا بودن:

    رشته‎ بر‎ پایم‎ در این باغ از رگ گل‌کرده‌اند بلبلم اما دهان غنچه منقار من است

    زهره ریختن:

    ز آشوب ‎‎حوادث‎ زهره مردان نمی‌ریزد بود دارالامان اهل تمکین بی‌پناهی‌ها


    سوهان آه:

    تا چه‎ اندامم‎ دهد‎ یارب که از سوهان آه عشق هر شب تا سحر همواره می‌سازد مرا


    غربال‎ فلک:

    رزق چون آب ز غربال فلک می‌ریزد عدل ز فکر کم و اندیشه بیشش بردار


    قند قناعت یافتن‎:

    هیچ‎ کس شیرینی قند قناعت را نیافت تلخ‎کام حرص جمع مال و اسبابند خلق

    کمان‌دار ناز:

    رم کن آفت‎هاست در قرب کمان‌داران ناز ناوک اینجا بیشتر بر وحشی رام افگنند


    لب‎ تیغ مکیدن:

    نغمه بی‌وصل رخت نوحه شنیدن باشد بوسه جام لب تیغ مکیدن باشد


    نعل وارون زدن:

    نعل وارون زدن یار نمی‌دانی آه رهزن اینجاست که خضر ره حق باید‎ کرد

    هواگیر شدن:

    هر سحر در چمن شوق توام چون طاووس داغ‎های دل بی‌تاب هواگیر شود[۷]

    سبک شعر رایج، پیچیده و پرابهام است و دارای همه خصوصیات و صناعات ادبی می‌باشد که در آن زمان در شعر فارسی متداول بوده است؛ به‌عنوان مثال، به نمونه‌هایی از صناعات ادبی در شعر او اشاره می‌شود:

    1. تمثیل یا مثالیه: در مثالیه، شاعر در یک مصرع، ادعایی را بیان می‌نماید و برای اثبات آن، در مصرع دوم دلیل می‌آورد. در اشعار رایج، این صنعت خیلی به چشم می‌خورد:
      با سبزی بخت از دل عاشق نرود غم بر زخم نهان کس ننهد مرهم زنگار
      گدا را زین کریمان نیست بی حرف سبک ریزش بلی بی سعی بادی میوه کی از شاخسار افتد
      شد هرکه منعم از عرق شرم فارغ است کاغذ یقین چو چرب شود نم نمی‌کند
      چه امکان است از جهل اعتراف او به نادانی لباس چرب نتوان شستشو کردن به‌آسانی
    2. مراعات نظیر: مراد از آن صنعت، آوردن واژه‌هایی در شعر است که با یکدیگر مناسبت داشته باشند. رایج این صنعت را به‌کثرت به‌کار برده است
      پنبه و داغ بود یاسمن و لاله به همسربه‌سر سینه عاشق شده باغ از تو جدا
      ز لطف اگر سوی دیری نظر کنی گرددبرهمن و شرر و بت، کلیم، شعله و طور
      سینه خون است از این غصه عزایم خوان را نکهت و غنچه و گل گشته پری و مینا
      به دوستان به از این دوستی نمی‌باشد شراب و ساقی و شعر و کتاب در صحرا
    3. تشبیه: کلام رایج پر از تشبیهات است که در اینجا چند شعر به‌عنوان نمونه ذکر می‌شود:
      نظر هرکه بر آن نرگس بیمار افتد بود اگر رستم تصویر ز دیوار افتد
      آخر آن گمشده از دیده نشان هم دارد چون متاع مه کنعان که دکان هم دارد
      دم عیسی و آب خضر گردد تا ابد گر خون نیابد کشته ناز تو دیگر زندگانی را
    4. تلمیحات: اشعار رایج مملو از تلمیحات نیز می‌باشد:
      سر پیش فکندیم و دل سخت تو کندیمفرهاد کجا داشت یقین تیشه ما را
      پاکان خورند نعمت سوز و گداز عشقغیر از خلیل کیست که میهمان آتش است
      جان ز قرب حق به تن اندوهگین افتاده استآدمی بر خاک از خلد برین افتاده است
      جست امکان تو از واجب و همدوشش گشتاین بود چاک که اعجاز تو بر مه زده است
      ز هفت چرخ گذشت آدمی و کامل شدزهی غبار که عرش عظیم کردندش
      که داد از کرامت به اعجاز آبکه گرداند بهر نماز آفتاب
    5. جناس: جناس یا تجنیس چند گونه است که در کتاب‌های علم بدیع، انواع آن را شرح داده‌اند. در زیر فقط نمونه‌هایی را از جناس که در کلام رایج وجود دارد، می‌آوریم:
      در قصاصم ز تو صد نیش برون می‌آیدعوض ریش منت ریش برون می‌آید
      سرگشتگیم گشت که تا گرد تو گردمای گرد تو گردم به کجا گرد تو گردم
      پوشید ز من چشم به تیغ مژه‌ام کشتآن ترک جدل خواست به من ترک جدل کرد
    6. خودستایی: رایج بسیار «خودستایی» کرده است. وی در زمان و محیطی زندگی می‌کرد که از لحاظ سیاسی، دوره فترت بود و ادبیات رو به تنزل نهاده بود و غیر از چند امیر، هیچ‎کس به شعر و شاعری التفات نمی‌نمود. در چنین اوضاع، رایج اگر جهت اظهار مقام شعر و شخصیت خود چیزی گفته، بی‌جا نگفته است. ذیلا به نمونه‌هایی از خودستایی وی، اشاره می‌شود:
      به معنی وارس و طرز کلامش بین و تحسین کنکه رایج در سخن‌سازان سراپا افتخار افتد
      شه معنی سپاهم شهرتم تخت روان باشدبه هر محفل که می‌خوانند شعرم غلغل کوس است
      کهنه‌پیرم رایج اما از توانایی فکرزین کلام تازه و تر نوجوانی گشته‌ام[۸]

    در دیوان رایج، اشعار عرفانی نیز وجود دارد. وی ادعا می‌کند که هرچه می‌گوید، از زبان مولوی رومی است، اما نمی‌خواهد بگوید که من چون مولوی روم هستم:

    در نکته‌های وحدت من سرسری مبینحرف از زبان مولوی روم می‌رود[۹]

    وضعیت کتاب

    مصحح‎ در آخر کتاب، فهرست مفصلی از ترکیبات و اصطلاحات اشعار شاعر را گرد آورده و نمونه‌های اشعار را هم نقل کرده است.[۱۰].

    در پاورقی‌ها به اختلاف نسخ اشاره شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: بی‌نام، ص75
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: مقدمه اول، صفحه نه - ‎ده
    4. ر.ک: آل داود، سید علی، ص72
    5. ر.ک: همان، ص71-‎72
    6. ر.ک: همان، ص72
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیست‌وهشت - ‎سی
    9. ر.ک: همان، صفحه سی‌ویک - ‎سی‌وسه
    10. ر.ک: آل داود، سید علی، ص72

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. بی‌نام، «معرفی‌های گزارشی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: آینه پژوهش، مرداد و شهریور 1376، ‎شماره 45 ‏ (6 صفحه، ‎از 70 تا 75).
    3. آل داود، سید علی، «شعر فارسی در هند»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: نشر دانش، سال شانزدهم، بهار 1378، ‎شماره 1 ‏ (3 صفحه، ‎از 71 تا 73).

    وابسته‌ها