جامع التواريخ (تاريخ بنى‌اسرائيل): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'جامع التواریخ (ابهام زدایی)' به 'جامع التواریخ (ابهام‌زدایی)')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR11407J1.jpg
    | تصویر =NUR11407J1.jpg
    | عنوان =جامع التواریخ (تاریخ بنی اسراییل)
    | عنوان =جامع التواريخ (تاريخ بنى‌اسرائيل)
    | عنوان‌های دیگر =جامع التواریخ. برگزیده
    | عنوان‌های دیگر =جامع التواریخ. برگزیده
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[رشیدالدین فضل‌الله]] (نويسنده)
    [[رشیدالدین فضل‌الله]] (نویسنده)


    [[روشن، محمد]] (مصحح)
    [[روشن، محمد]] (مصحح)
    خط ۱۹: خط ۱۹:
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | شابک =978-964-8700-33-6
    | شابک =978-964-8700-33-6
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =15062
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11407
    | کتابخوان همراه نور =11407
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''جامع التواريخ (تاريخ بنى‌اسرائيل)'''، نوشته رشيدالدين فضل‌الله همدانى، تصحيح و تحشيه [[روشن، محمد|محمد روشن]].
    {{کاربردهای دیگر| جامع التواریخ (ابهام‌زدایی)}}
     
    '''جامع التواريخ (تاريخ بنى‌اسرائيل)'''، نوشته [[رشیدالدین فضل‌الله|رشيدالدين فضل‌الله همدانى]]، تصحيح و تحشيه [[روشن، محمد|محمد روشن]]. اين اثر گران‌مايه فارسى، كتابى تاريخى است كه احوال و حكايت‌هاى همه اهل اقليم‌هاى جهان و طبقات اصناف بنى‌آدم، را دربردارد. نویسنده به فرمان محمود غازان (704 - 695)، نوشتن آن را آغاز كرد و تا روزگار سلطان ابوسعيد بهادرخان اين كار را پى گرفت. وى در تأليف و تدوين جامع التواريخ (تاريخ عالَم)، از كتاب‌هاى معروف و رايج تاريخى و گفته‌هاى شخصيت‌هاى پرآوازه و معتبر نيز بهره‌ها برد. تاريخ بنى‌اسرائيل، يكى از بخش‌هاى اين اثر ارزنده است. انگيزه ويژه نویسنده را از نوشتن اين بخش از جامع‌التواريخ، سامان‌مند نبودن يا ضعيف بودن اطلاعات تاريخى درباره بنى‌اسرائيل مى‌توان برشمرد.
    اين اثر گران‌مايه فارسى، كتابى تاريخى است كه احوال و حكايت‌هاى همه اهل اقليم‌هاى جهان و طبقات اصناف بنى‌آدم، را دربردارد. نويسنده به فرمان محمود غازان (704 - 695)، نوشتن آن را آغاز كرد و تا روزگار سلطان ابوسعيد بهادرخان اين كار را پى گرفت. وى در تأليف و تدوين جامع التواريخ (تاريخ عالَم)، از كتاب‌هاى معروف و رايج تاريخى و گفته‌هاى شخصيت‌هاى پرآوازه و معتبر نيز بهره‌ها برد. تاريخ بنى‌اسرائيل، يكى از بخش‌هاى اين اثر ارزنده است. انگيزه ويژه نويسنده را از نوشتن اين بخش از جامع‌التواريخ، سامان‌مند نبودن يا ضعيف بودن اطلاعات تاريخى درباره بنى‌اسرائيل مى‌توان برشمرد.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
     
    اين بخش از تاريخ عالم كه تاريخ بنى‌اسرائيل را در بردارد، به يارى و هم‌كارى يكى از «اَحبار» نوشته شده است. بر پايه گفته نویسنده و شرط او در آغاز كتاب، «جميع تواريخِ سالفه و ازمنه اقوام ماضيه» با توجه «به زعم هر طايفه» نوشته مى‌شود تا كتابش به جامع التّواريخ بدل شود. تاريخ بنى‌اسرائيل، به گفته او، نصّ تورات و وحى مُنزَل است.
     
    اين بخش از تاريخ عالم كه تاريخ بنى‌اسرائيل را در بردارد، به يارى و هم‌كارى يكى از «اَحبار» نوشته شده است. بر پايه گفته نويسنده و شرط او در آغاز كتاب، «جميع تواريخِ سالفه و ازمنه اقوام ماضيه» با توجه «به زعم هر طايفه» نوشته مى‌شود تا كتابش به جامع التّواريخ بدل شود. تاريخ بنى‌اسرائيل، به گفته او، نصّ تورات و وحى مُنزَل است.


    او در چند جا از كتاب خود، مورّخ را موظف مى‌داند كه تاريخ هر قومى را بر پايه باورها و پندارهاى آنان بنويسد و ديدگاه‌هاى خود در بر آن نيفزايد و حق و باطل را بر پايه ادعاهاى همانان نقل كند تا تاوان «زيادت و نقصان و حق و باطل آن سخنان بر ايشان باشد، نه بر مورّخ. خود او در نقل روايت‌هاى تاريخى، اين تكليف را ادا مى‌كند.
    او در چند جا از كتاب خود، مورّخ را موظف مى‌داند كه تاريخ هر قومى را بر پايه باورها و پندارهاى آنان بنويسد و ديدگاه‌هاى خود در بر آن نيفزايد و حق و باطل را بر پايه ادعاهاى همانان نقل كند تا تاوان «زيادت و نقصان و حق و باطل آن سخنان بر ايشان باشد، نه بر مورّخ. خود او در نقل روايت‌هاى تاريخى، اين تكليف را ادا مى‌كند.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
     
    بر پايه گفتار نویسنده، بنى‌اسرائيل گروهى گسترده و طايفه‌اى بى‌شمارند و از آنان حكايت‌هاى غريب و روايت‌هاى عجيبى رسيده است. او در اين بخش از كتاب سترگ خود، آن روايت‌ها و حكايت‌ها را گرد مى‌آورد و روى‌دادهاى تاريخ آنان را از آغاز عصر اسكندرى و يونانى، در سه دوره مى‌گنجاند:
     
    بر پايه گفتار نويسنده، بنى‌اسرائيل گروهى گسترده و طايفه‌اى بى‌شمارند و از آنان حكايت‌هاى غريب و روايت‌هاى عجيبى رسيده است. او در اين بخش از كتاب سترگ خود، آن روايت‌ها و حكايت‌ها را گرد مى‌آورد و روى‌دادهاى تاريخ آنان را از آغاز عصر اسكندرى و يونانى، در سه دوره مى‌گنجاند:


    1. از آغاز آفرينش تا سفر خروج (اكسدوس)؛
    1. از آغاز آفرينش تا سفر خروج (اكسدوس)؛
    خط ۴۷: خط ۴۳:
    3. دوره اسكندر.
    3. دوره اسكندر.


    درازاى اين دوره‌ها را 3448 سال مى‌دانند. اين زمان بر پايه روايت‌هاى اساطيرى، با مرگ عزرا ezra؛ يعنى چهل سال پس از ساخت دومين هيكل، هم‌زمان است و خود به پنج مقطع بخش مى‌شود: از آدم تا نوح (1056 سال)؛ از نوح تا ابراهيم؛ از ابراهيم تا موسى؛ از موسى تا داود؛ از داود تا عزرا.
    درازاى اين دوره‌ها را 3448 سال مى‌دانند. اين زمان بر پايه روايت‌هاى اساطيرى، با مرگ عزرا ezra؛ يعنى چهل سال پس از ساخت دومين هيكل، هم‌زمان است و خود به پنج مقطع بخش مى‌شود: از آدم تا نوح (1056 سال)؛ از نوح تا ابراهیم؛ از ابراهیم تا موسى؛ از موسى تا داود؛ از داود تا عزرا.


    بنابراين، نويسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم مى‌كند و براى توصيف روى‌دادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آن‌ها مى‌افزايد و به شرح تاريخ بنى‌اسرائيل مى‌پردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشته‌اند كه او آدم، نوح، ابراهيم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان مى‌شمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند.
    بنابراین، نویسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم مى‌كند و براى توصيف روى‌دادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آن‌ها مى‌افزايد و به شرح تاريخ بنى‌اسرائيل مى‌پردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشته‌اند كه او آدم، نوح، ابراهیم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان مى‌شمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند.


    اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى روى‌دادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار مى‌رود. البته نويسنده از اين رهبران بزرگ بنى‌اسرائيل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترس‌ناپذير مى‌داند كه به دليل برخوردارى‌اش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد.
    اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى روى‌دادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار مى‌رود. البته نویسنده از اين رهبران بزرگ بنى‌اسرائيل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترس‌ناپذير مى‌داند كه به دليل برخوردارى‌اش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد.


    وى چند بار اين دعوى را بازمى‌گويد و آشكار مى‌سازد كه بدين باور پاى‌بند است. ديگر شخصيت‌هاى تاريخ بنى‌اسرائيل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ مى‌بازند. نويسنده بر اين است كه روح پيش‌گويانه در بنى‌اسرائيل پس از موسى از ميان مى‌رود. رشيدالدين هنگام سخن گفتن از زندگى و رفتار موسى(ع) از چارچوب تاريخ‌نويسى بيرون مى‌رود و درونى‌ترين باورهايش را در قالب واژگان مى‌ريزد و وابستگى ژرف خود را به باورهاى دوران جوانى‌اش دوباره آشكار مى‌كند.
    وى چند بار اين دعوى را بازمى‌گويد و آشكار مى‌سازد كه بدين باور پاى‌بند است. ديگر شخصيت‌هاى تاريخ بنى‌اسرائيل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ مى‌بازند. نویسنده بر اين است كه روح پيش‌گويانه در بنى‌اسرائيل پس از موسى از ميان مى‌رود. رشيدالدين هنگام سخن گفتن از زندگى و رفتار موسى(ع) از چارچوب تاريخ‌نويسى بيرون مى‌رود و درونى‌ترين باورهايش را در قالب واژگان مى‌ريزد و وابستگى ژرف خود را به باورهاى دوران جوانى‌اش دوباره آشكار مى‌كند.


    وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مى‌خواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مى‌پردازد و اين موضوع را با آوردن مثال‌هاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر روى‌دادهاى طبيعى جدا مى‌كند. روى‌دادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزه‌هاى وى، نام و ويژگى‌هاى پادشاهان بنى‌اسرائيل، معجزه‌هاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بن متى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش مى‌شوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياهه‌اى از نام‌هاى پادشاهان روم نيز عرضه مى‌كند.
    وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مى‌خواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مى‌پردازد و اين موضوع را با آوردن مثال‌هاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر روى‌دادهاى طبيعى جدا مى‌كند. روى‌دادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزه‌هاى وى، نام و ويژگى‌هاى پادشاهان بنى‌اسرائيل، معجزه‌هاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بن متى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش مى‌شوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياهه‌اى از نام‌هاى پادشاهان روم نيز عرضه مى‌كند.


    ==وضعيت كتاب==
    ==وضعيت كتاب==
    به‌گمان، نویسنده در تدوين بخش «تاريخ مغول» كتابش، از كمك كسى به نام بولا چينگ ساك، در تدوين «تاريخ هند» از گفته‌هاى راويان و كتاب [[تحقيق ما للهند]] بيرونى و در نوشتن اين بخش؛ يعنى «تاريخ بنى‌اسرائيل» از تورات يارى گرفت و با استفاده از منابع نوشتارى و گفتارى، جامع التواريخ را سامان داد و از آشنايى‌اش با كتاب آسمانى تورات سود جسته است؛ زيرا وى در دودمانى يهودى پرورش يافته بود. وى تاريخ‌هاى گوناگون بنى‌اسرائيل را گرد آورد و با گروهى آگاه به 24 تورات موجود، به گفت‌وگو در اين‌باره پرداخت و افزون بر اينها، كتاب‌ها و تاريخ‌هاى پراكنده را در اين‌باره ديد، سپس به نوشتن اين بخش از كتابش دست زد. اگر چه نویسنده در تاريخ افرنج، تاريخ اُغوز و تاريخ بنى‌اسرائيل از هم‌كارى و هم‌كاران در نوشتن اين پاره از كتابش سخنى نمى‌گويد، اكنون بر پايه منظومه شمس‌الدين كاشانى، بر پژوهشگران و مورخان روشن است كه او در ديوان خود براى تدوين و تأليف جامع‌التواريخ، شصت تن را به ياورى و هم‌كارى گرد آورد.


     
    ترتيب بخش‌هاى پنج‌گانه جامع‌التواريخ (تاريخ هند، تاريخ چين، تاريخ افرنج / پاپان و قياصره، تاريخ بنى‌اسرائيل و تاريخ اُغوز) روشن نيست و نسخه‌هاى گوناگون اين كتاب، در اين‌باره يكسان نيستند. بارى، اطلاعات نسخه‌شناختى اين اثر و ويژگى‌هاى نسخه تاريخ بنى‌اسرائيل از جامع‌التواريخ بزرگ كه در مقدمه مصحح گنجانده شده‌اند، تا اندازه‌اى راه پژوهش را در اين زمينه هموار مى‌كند. هم‌چنين، مقدمه كارل يان بر اين كتاب، جايگاه تاريخ بنى‌اسرائيل را در سراسر كتاب رشيدى روشن مى‌سازد و آگاهى‌هاى شايسته‌اى درباره وابسته بودن يا نبودن وى به طبقه ممتاز روحانیان يهودى و شيوه تاريخ‌نگارى‌اش در اين بخش از جامع‌التواريخ عرضه مى‌كند و با يادآورى ديدگاه نویسنده درباره دوره‌بندى روى‌دادهاى تاريخى، به بازگويى چكيده‌اى از درون‌مايه كتاب وى مى‌پردازد.
    به‌گمان، نويسنده در تدوين بخش «تاريخ مغول» كتابش، از كمك كسى به نام بولا چينگ ساك، در تدوين «تاريخ هند» از گفته‌هاى راويان و كتاب [[تحقيق ما للهند]] بيرونى و در نوشتن اين بخش؛ يعنى «تاريخ بنى‌اسرائيل» از تورات يارى گرفت و با استفاده از منابع نوشتارى و گفتارى، جامع التواريخ را سامان داد و از آشنايى‌اش با كتاب آسمانى تورات سود جسته است؛ زيرا وى در دودمانى يهودى پرورش يافته بود. وى تاريخ‌هاى گوناگون بنى‌اسرائيل را گرد آورد و با گروهى آگاه به 24 تورات موجود، به گفت‌وگو در اين‌باره پرداخت و افزون بر اينها، كتاب‌ها و تاريخ‌هاى پراكنده را در اين‌باره ديد، سپس به نوشتن اين بخش از كتابش دست زد. اگر چه نويسنده در تاريخ افرنج، تاريخ اُغوز و تاريخ بنى‌اسرائيل از هم‌كارى و هم‌كاران در نوشتن اين پاره از كتابش سخنى نمى‌گويد، اكنون بر پايه منظومه شمس‌الدين كاشانى، بر پژوهش‌گران و مورخان روشن است كه او در ديوان خود براى تدوين و تأليف جامع‌التواريخ، شصت تن را به ياورى و هم‌كارى گرد آورد.
     
    ترتيب بخش‌هاى پنج‌گانه جامع‌التواريخ (تاريخ هند، تاريخ چين، تاريخ افرنج / پاپان و قياصره، تاريخ بنى‌اسرائيل و تاريخ اُغوز) روشن نيست و نسخه‌هاى گوناگون اين كتاب، در اين‌باره يكسان نيستند. بارى، اطلاعات نسخه‌شناختى اين اثر و ويژگى‌هاى نسخه تاريخ بنى‌اسرائيل از جامع‌التواريخ بزرگ كه در مقدمه مصحح گنجانده شده‌اند، تا اندازه‌اى راه پژوهش را در اين زمينه هموار مى‌كند. هم‌چنين، مقدمه كارل يان بر اين كتاب، جايگاه تاريخ بنى‌اسرائيل را در سراسر كتاب رشيدى روشن مى‌سازد و آگاهى‌هاى شايسته‌اى درباره وابسته بودن يا نبودن وى به طبقه ممتاز روحانيان يهودى و شيوه تاريخ‌نگارى‌اش در اين بخش از جامع‌التواريخ عرضه مى‌كند و با يادآورى ديدگاه نويسنده درباره دوره‌بندى روى‌دادهاى تاريخى، به بازگويى چكيده‌اى از درون‌مايه كتاب وى مى‌پردازد.


    متن معرَّب تاريخ بنى‌اسرائيل در پايان كتاب آمده و مصحح محترم، فهرست نسخه‌بدل‌ها و نمايه‌اى از واژگان نسخه فارسى آن عرضه كرده، فهرست‌هاى آيات و عبارت‌هاى تازى و نمايه جاى‌ها، كسان، كتاب‌ها و... را پس از آن گنجانده و نام كسان يادشده در كتاب، با حروف انگليسى در پانوشت‌هاى كتاب ثبت شده است. دوازده تصوير از متن و نقاشى‌هاى تاريخ بنى‌اسرائيل جامع التواريخ نيز از ديد نسخه‌شناختى بسيار سودمندند. برخى از اين تصويرها، متن فارسى و شمارى از آنان متن معرّب تاريخ بنى‌اسرائيل را دربردارند. نقش‌هاى كشتى نوح(ع)، موسى(ع) در كوه طور، يوسف و برادرانش، گور موسى(ع) و طالوت نيز خوانندگان را با اين كتاب سترگ بيش‌تر آشنا مى‌كند.
    متن معرَّب تاريخ بنى‌اسرائيل در پايان كتاب آمده و مصحح محترم، فهرست نسخه‌بدل‌ها و نمايه‌اى از واژگان نسخه فارسى آن عرضه كرده، فهرست‌هاى آيات و عبارت‌هاى تازى و نمايه جاى‌ها، كسان، كتاب‌ها و... را پس از آن گنجانده و نام كسان يادشده در كتاب، با حروف انگليسى در پانوشت‌هاى كتاب ثبت شده است. دوازده تصوير از متن و نقاشى‌هاى تاريخ بنى‌اسرائيل جامع التواريخ نيز از ديد نسخه‌شناختى بسيار سودمندند. برخى از اين تصويرها، متن فارسى و شمارى از آنان متن معرّب تاريخ بنى‌اسرائيل را دربردارند. نقش‌هاى كشتى نوح(ع)، موسى(ع) در كوه طور، يوسف و برادرانش، گور موسى(ع) و طالوت نيز خوانندگان را با اين كتاب سترگ بيش‌تر آشنا مى‌كند.


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    متن كتاب.
    متن كتاب.


    خط ۷۵: خط ۶۷:
    روشن، محمد (زمستان 1382)، «در آستانه تحقيق جامع التواريخ و تاريخ عالم»، آيينه ميراث، شماره 23.
    روشن، محمد (زمستان 1382)، «در آستانه تحقيق جامع التواريخ و تاريخ عالم»، آيينه ميراث، شماره 23.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}





    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۲۹

    جامع التواريخ (تاريخ بنى‌اسرائيل)
    جامع التواريخ (تاريخ بنى‌اسرائيل)
    پدیدآورانرشیدالدین فضل‌الله (نویسنده) روشن، محمد (مصحح)
    عنوان‌های دیگرجامع التواریخ. برگزیده
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ1
    شابک978-964-8700-33-6
    موضوعیهودیان - تاریخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏117‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏5‎‏ج‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    جامع التواريخ (تاريخ بنى‌اسرائيل)، نوشته رشيدالدين فضل‌الله همدانى، تصحيح و تحشيه محمد روشن. اين اثر گران‌مايه فارسى، كتابى تاريخى است كه احوال و حكايت‌هاى همه اهل اقليم‌هاى جهان و طبقات اصناف بنى‌آدم، را دربردارد. نویسنده به فرمان محمود غازان (704 - 695)، نوشتن آن را آغاز كرد و تا روزگار سلطان ابوسعيد بهادرخان اين كار را پى گرفت. وى در تأليف و تدوين جامع التواريخ (تاريخ عالَم)، از كتاب‌هاى معروف و رايج تاريخى و گفته‌هاى شخصيت‌هاى پرآوازه و معتبر نيز بهره‌ها برد. تاريخ بنى‌اسرائيل، يكى از بخش‌هاى اين اثر ارزنده است. انگيزه ويژه نویسنده را از نوشتن اين بخش از جامع‌التواريخ، سامان‌مند نبودن يا ضعيف بودن اطلاعات تاريخى درباره بنى‌اسرائيل مى‌توان برشمرد.

    ساختار

    اين بخش از تاريخ عالم كه تاريخ بنى‌اسرائيل را در بردارد، به يارى و هم‌كارى يكى از «اَحبار» نوشته شده است. بر پايه گفته نویسنده و شرط او در آغاز كتاب، «جميع تواريخِ سالفه و ازمنه اقوام ماضيه» با توجه «به زعم هر طايفه» نوشته مى‌شود تا كتابش به جامع التّواريخ بدل شود. تاريخ بنى‌اسرائيل، به گفته او، نصّ تورات و وحى مُنزَل است.

    او در چند جا از كتاب خود، مورّخ را موظف مى‌داند كه تاريخ هر قومى را بر پايه باورها و پندارهاى آنان بنويسد و ديدگاه‌هاى خود در بر آن نيفزايد و حق و باطل را بر پايه ادعاهاى همانان نقل كند تا تاوان «زيادت و نقصان و حق و باطل آن سخنان بر ايشان باشد، نه بر مورّخ. خود او در نقل روايت‌هاى تاريخى، اين تكليف را ادا مى‌كند.

    گزارش محتوا

    بر پايه گفتار نویسنده، بنى‌اسرائيل گروهى گسترده و طايفه‌اى بى‌شمارند و از آنان حكايت‌هاى غريب و روايت‌هاى عجيبى رسيده است. او در اين بخش از كتاب سترگ خود، آن روايت‌ها و حكايت‌ها را گرد مى‌آورد و روى‌دادهاى تاريخ آنان را از آغاز عصر اسكندرى و يونانى، در سه دوره مى‌گنجاند:

    1. از آغاز آفرينش تا سفر خروج (اكسدوس)؛

    2. از خروج تا آمدن اسكندر كبير؛

    3. دوره اسكندر.

    درازاى اين دوره‌ها را 3448 سال مى‌دانند. اين زمان بر پايه روايت‌هاى اساطيرى، با مرگ عزرا ezra؛ يعنى چهل سال پس از ساخت دومين هيكل، هم‌زمان است و خود به پنج مقطع بخش مى‌شود: از آدم تا نوح (1056 سال)؛ از نوح تا ابراهیم؛ از ابراهیم تا موسى؛ از موسى تا داود؛ از داود تا عزرا.

    بنابراین، نویسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم مى‌كند و براى توصيف روى‌دادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آن‌ها مى‌افزايد و به شرح تاريخ بنى‌اسرائيل مى‌پردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشته‌اند كه او آدم، نوح، ابراهیم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان مى‌شمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند.

    اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى روى‌دادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار مى‌رود. البته نویسنده از اين رهبران بزرگ بنى‌اسرائيل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترس‌ناپذير مى‌داند كه به دليل برخوردارى‌اش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد.

    وى چند بار اين دعوى را بازمى‌گويد و آشكار مى‌سازد كه بدين باور پاى‌بند است. ديگر شخصيت‌هاى تاريخ بنى‌اسرائيل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ مى‌بازند. نویسنده بر اين است كه روح پيش‌گويانه در بنى‌اسرائيل پس از موسى از ميان مى‌رود. رشيدالدين هنگام سخن گفتن از زندگى و رفتار موسى(ع) از چارچوب تاريخ‌نويسى بيرون مى‌رود و درونى‌ترين باورهايش را در قالب واژگان مى‌ريزد و وابستگى ژرف خود را به باورهاى دوران جوانى‌اش دوباره آشكار مى‌كند.

    وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مى‌خواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مى‌پردازد و اين موضوع را با آوردن مثال‌هاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر روى‌دادهاى طبيعى جدا مى‌كند. روى‌دادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزه‌هاى وى، نام و ويژگى‌هاى پادشاهان بنى‌اسرائيل، معجزه‌هاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بن متى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش مى‌شوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياهه‌اى از نام‌هاى پادشاهان روم نيز عرضه مى‌كند.

    وضعيت كتاب

    به‌گمان، نویسنده در تدوين بخش «تاريخ مغول» كتابش، از كمك كسى به نام بولا چينگ ساك، در تدوين «تاريخ هند» از گفته‌هاى راويان و كتاب تحقيق ما للهند بيرونى و در نوشتن اين بخش؛ يعنى «تاريخ بنى‌اسرائيل» از تورات يارى گرفت و با استفاده از منابع نوشتارى و گفتارى، جامع التواريخ را سامان داد و از آشنايى‌اش با كتاب آسمانى تورات سود جسته است؛ زيرا وى در دودمانى يهودى پرورش يافته بود. وى تاريخ‌هاى گوناگون بنى‌اسرائيل را گرد آورد و با گروهى آگاه به 24 تورات موجود، به گفت‌وگو در اين‌باره پرداخت و افزون بر اينها، كتاب‌ها و تاريخ‌هاى پراكنده را در اين‌باره ديد، سپس به نوشتن اين بخش از كتابش دست زد. اگر چه نویسنده در تاريخ افرنج، تاريخ اُغوز و تاريخ بنى‌اسرائيل از هم‌كارى و هم‌كاران در نوشتن اين پاره از كتابش سخنى نمى‌گويد، اكنون بر پايه منظومه شمس‌الدين كاشانى، بر پژوهشگران و مورخان روشن است كه او در ديوان خود براى تدوين و تأليف جامع‌التواريخ، شصت تن را به ياورى و هم‌كارى گرد آورد.

    ترتيب بخش‌هاى پنج‌گانه جامع‌التواريخ (تاريخ هند، تاريخ چين، تاريخ افرنج / پاپان و قياصره، تاريخ بنى‌اسرائيل و تاريخ اُغوز) روشن نيست و نسخه‌هاى گوناگون اين كتاب، در اين‌باره يكسان نيستند. بارى، اطلاعات نسخه‌شناختى اين اثر و ويژگى‌هاى نسخه تاريخ بنى‌اسرائيل از جامع‌التواريخ بزرگ كه در مقدمه مصحح گنجانده شده‌اند، تا اندازه‌اى راه پژوهش را در اين زمينه هموار مى‌كند. هم‌چنين، مقدمه كارل يان بر اين كتاب، جايگاه تاريخ بنى‌اسرائيل را در سراسر كتاب رشيدى روشن مى‌سازد و آگاهى‌هاى شايسته‌اى درباره وابسته بودن يا نبودن وى به طبقه ممتاز روحانیان يهودى و شيوه تاريخ‌نگارى‌اش در اين بخش از جامع‌التواريخ عرضه مى‌كند و با يادآورى ديدگاه نویسنده درباره دوره‌بندى روى‌دادهاى تاريخى، به بازگويى چكيده‌اى از درون‌مايه كتاب وى مى‌پردازد.

    متن معرَّب تاريخ بنى‌اسرائيل در پايان كتاب آمده و مصحح محترم، فهرست نسخه‌بدل‌ها و نمايه‌اى از واژگان نسخه فارسى آن عرضه كرده، فهرست‌هاى آيات و عبارت‌هاى تازى و نمايه جاى‌ها، كسان، كتاب‌ها و... را پس از آن گنجانده و نام كسان يادشده در كتاب، با حروف انگليسى در پانوشت‌هاى كتاب ثبت شده است. دوازده تصوير از متن و نقاشى‌هاى تاريخ بنى‌اسرائيل جامع التواريخ نيز از ديد نسخه‌شناختى بسيار سودمندند. برخى از اين تصويرها، متن فارسى و شمارى از آنان متن معرّب تاريخ بنى‌اسرائيل را دربردارند. نقش‌هاى كشتى نوح(ع)، موسى(ع) در كوه طور، يوسف و برادرانش، گور موسى(ع) و طالوت نيز خوانندگان را با اين كتاب سترگ بيش‌تر آشنا مى‌كند.

    منابع مقاله

    متن كتاب.

    مقدمه مصحح كتاب.

    روشن، محمد (زمستان 1382)، «در آستانه تحقيق جامع التواريخ و تاريخ عالم»، آيينه ميراث، شماره 23.

    وابسته‌ها