تحلیلی اجتماعی از صله رحم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'صله رحم (ابهام زدایی)' به 'صله رحم (ابهامزدایی)') |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[شرفالدین، حسین]] ( | [[شرفالدین، سید حسین]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 253/8 /ش4ت3 | | کد کنگره =BP 253/8 /ش4ت3 | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
صله رحم | صله رحم | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
دفتر | [[دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم]]، مرکز انتشارات | ||
| مکان نشر =قم - ایران | | مکان نشر =قم - ایران | ||
| سال نشر = 1378 ش | | سال نشر = 1378 ش | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15950AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15950AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =15950 | |||
| کتابخوان همراه نور =15950 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''تحليلى اجتماعى از صله رحم'''، اثر سيد | {{کاربردهای دیگر|صله رحم (ابهامزدایی)}} | ||
'''تحليلى اجتماعى از صله رحم'''، اثر [[شرفالدین، سید حسین|سيد حسین شرفالدين]] است كه به زبان فارسی، به تبيين و بررسى مسئله «صله رحم» از زواياى گوناگون پرداخته است. | |||
==ساختار== | |||
كتاب، در 9 فصل تدوين شده است كه هر فصل، خود، عناوينى متعدد و متنوع را در بر گرفته است. | كتاب، در 9 فصل تدوين شده است كه هر فصل، خود، عناوينى متعدد و متنوع را در بر گرفته است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
فصل اول، درباره كلياتى از ابعاد فقهى صله و قطع رحم است و در آن، به تحليل و تبيين اجمالى برخى مسائل، مانند مفهوم صله و قطع، وجوب صله رحم، ويژگىهاى وجوب صله، حرمت قطع رحم و... پرداخته شده است. | فصل اول، درباره كلياتى از ابعاد فقهى صله و قطع رحم است و در آن، به تحليل و تبيين اجمالى برخى مسائل، مانند مفهوم صله و قطع، وجوب صله رحم، ويژگىهاى وجوب صله، حرمت قطع رحم و... پرداخته شده است. | ||
در فصل دوم، انواع خويشاوندى (نسبى، سببى، رضاعى، فرزندخواندگى، توتمى و تعميدى) و سطوح شبكه خويشاوندى، از پايينترين سطح آن؛ يعنى خانواده گرفته تا بالاترين آن؛ يعنى طايفه و قبيله و ملت، از منظر | در فصل دوم، انواع خويشاوندى (نسبى، سببى، رضاعى، فرزندخواندگى، توتمى و تعميدى) و سطوح شبكه خويشاوندى، از پايينترين سطح آن؛ يعنى خانواده گرفته تا بالاترين آن؛ يعنى طايفه و قبيله و ملت، از منظر عمدتاًً توصيفى، بهطور نسبتاً جامع، مورد بحث و بررسى واقع شده است. | ||
فصل سوم كتاب، به استقراى مصاديق مختلف ارحام در منابع دينى پرداخته است. | فصل سوم كتاب، به استقراى مصاديق مختلف ارحام در منابع دينى پرداخته است. نویسنده محترم، در فصل چهارم، آيات و رواياتى را كه به نوعى با موضوع بحث ارتباط دارند، از قرآن كريم و مجامع روايى استخراج نموده و در قالب عنوان كلى و دهها عنوان جزئى، ردهبندى نموده است. | ||
در فصل پنجم، جهت آشنايى با جايگاه صله رحم در ساير اديان و آيينهاى مذهبى پيشين، به نقل برخى ديدگاههاى كلى از آيين يهود و مسيحيت و زرتشت و تعاليم كنفوسيوس پرداخته شده است. | در فصل پنجم، جهت آشنايى با جايگاه صله رحم در ساير اديان و آيينهاى مذهبى پيشين، به نقل برخى ديدگاههاى كلى از آيين يهود و مسيحيت و زرتشت و تعاليم كنفوسيوس پرداخته شده است. | ||
خط ۵۰: | خط ۴۸: | ||
فصل نهم، به تبيين علل ضعف يا قطع ارتباط خويشاوندى در جوامع موجود پرداخته است. در اين فصل، برخى از تغييرات پديدآمده در جامعه موجود و نقش آنها در تضعيف يا در مواردى قطع تعلقات خويشاوندى، تشريح شده است. | فصل نهم، به تبيين علل ضعف يا قطع ارتباط خويشاوندى در جوامع موجود پرداخته است. در اين فصل، برخى از تغييرات پديدآمده در جامعه موجود و نقش آنها در تضعيف يا در مواردى قطع تعلقات خويشاوندى، تشريح شده است. | ||
براى آشنايى با نوع نگارش | براى آشنايى با نوع نگارش نویسنده و چگونگى طرح مباحث و ورود و خروج وى، به نمونه زير توجه كنيد: | ||
«صله و قطع رحم، به اعتبار معناى لغوى و عرفى، موضوع حكم شرعى وجوب و حرمت واقع شده است. «صله»، مصدر فعل «وَصَلَ» و اصل آن «وَصْل» در مقابل «فصل» است كه همچون عده و وعد، «واو» آن به «هاء» تبديل شده است. | «صله و قطع رحم، به اعتبار معناى لغوى و عرفى، موضوع حكم شرعى وجوب و حرمت واقع شده است. «صله»، مصدر فعل «وَصَلَ» و اصل آن «وَصْل» در مقابل «فصل» است كه همچون عده و وعد، «واو» آن به «هاء» تبديل شده است. | ||
اين واژه در مورد پديدههاى عينى و حقيقى، به معناى اتصال و پيوستگى خارجى و محسوس است و در مقولات معنوى، همچون رحم، به عمل و رفتارى كه قرابت و پيوند ميان افراد را ايجاد مىكند يا تحكيم مىبخشد، اطلاق مىگردد؛ ازاينرو، احسان به معناى كلى آن، به هرگونه رفتار و عملى گويند كه ثمره آن صله مىباشد و نبايد آن را موضوعله دقيق صله تلقى كرد. برخى از اهل لغت، احسان را اعم از صله مىدانند؛ براى مثال، احسان به همسايه و مساكين غير رحم، از مصاديق صله مورد نظر در ارحام شمرده نمىشود. به ظاهر، اين توجيه، چندان درست به نظر نمىرسد، چون احسان به معناى لغوى آن، موجد اثرى به نام صله خواهد بود؛ حال اين احسان در حق | اين واژه در مورد پديدههاى عينى و حقيقى، به معناى اتصال و پيوستگى خارجى و محسوس است و در مقولات معنوى، همچون رحم، به عمل و رفتارى كه قرابت و پيوند ميان افراد را ايجاد مىكند يا تحكيم مىبخشد، اطلاق مىگردد؛ ازاينرو، احسان به معناى كلى آن، به هرگونه رفتار و عملى گويند كه ثمره آن صله مىباشد و نبايد آن را موضوعله دقيق صله تلقى كرد. برخى از اهل لغت، احسان را اعم از صله مىدانند؛ براى مثال، احسان به همسايه و مساكين غير رحم، از مصاديق صله مورد نظر در ارحام شمرده نمىشود. به ظاهر، اين توجيه، چندان درست به نظر نمىرسد، چون احسان به معناى لغوى آن، موجد اثرى به نام صله خواهد بود؛ حال اين احسان در حق نزدیک ان باشد يا ديگران. البته بايد گفت احسان در مورد غير ارحام، خصوصا در صورت آشنا نبودن فرد آخذ با معطى، صله به معناى مورد نظر ناميده نمىشود. | ||
در مقابل، قطع يا فصل نيز محصول ترك احسان يا ارتكاب رفتارى است كه پيوند ميان انسانها را تضعيف كرده يا منقطع مىسازد. نكته ديگرى كه دراين بخش، توجه به آن لازم است، اينكه صله و قطع، هر دو از افعال وجودىاند و نبايد قطع را ضد صله و مطلق ترك تلقى نمود و سپس براى توجيه متعلق بودن آن به حكم حرمت، به تكلفات بىحاصل متوسل شد؛ ازاينرو، امر به صله، توجه به ارحام و برقرارى ارتباط و احسان به ايشان را الزام مىكند و متقابلا نهى از قطع، از بىاعتنايى و دورى گزيدن و انفصال از ارحام و خويشان (كه همه به نوعى از امور وجودىاند) برحذر مىدارد. درخور يادآورى است كه عنوان برّ و عاق والدين نيز از مصاديق صله و قطع به معناى كلى آن، شمرده مىشود». | در مقابل، قطع يا فصل نيز محصول ترك احسان يا ارتكاب رفتارى است كه پيوند ميان انسانها را تضعيف كرده يا منقطع مىسازد. نكته ديگرى كه دراين بخش، توجه به آن لازم است، اينكه صله و قطع، هر دو از افعال وجودىاند و نبايد قطع را ضد صله و مطلق ترك تلقى نمود و سپس براى توجيه متعلق بودن آن به حكم حرمت، به تكلفات بىحاصل متوسل شد؛ ازاينرو، امر به صله، توجه به ارحام و برقرارى ارتباط و احسان به ايشان را الزام مىكند و متقابلا نهى از قطع، از بىاعتنايى و دورى گزيدن و انفصال از ارحام و خويشان (كه همه به نوعى از امور وجودىاند) برحذر مىدارد. درخور يادآورى است كه عنوان برّ و عاق والدين نيز از مصاديق صله و قطع به معناى كلى آن، شمرده مىشود». | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست مطالب، در آغاز كتاب و فهرست منابع، زير عنوان «كتابشناسى» در پايان آن ذكر شده است. | فهرست مطالب، در آغاز كتاب و فهرست منابع، زير عنوان «كتابشناسى» در پايان آن ذكر شده است. | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
متن و مقدمه كتاب. | متن و مقدمه كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۶
تحلیلی اجتماعی از صله رحم | |
---|---|
پدیدآوران | شرفالدین، سید حسین (نویسنده) |
ناشر | دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1378 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | اخلاق اسلامی صله رحم |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 253/8 /ش4ت3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تحليلى اجتماعى از صله رحم، اثر سيد حسین شرفالدين است كه به زبان فارسی، به تبيين و بررسى مسئله «صله رحم» از زواياى گوناگون پرداخته است.
ساختار
كتاب، در 9 فصل تدوين شده است كه هر فصل، خود، عناوينى متعدد و متنوع را در بر گرفته است.
گزارش محتوا
فصل اول، درباره كلياتى از ابعاد فقهى صله و قطع رحم است و در آن، به تحليل و تبيين اجمالى برخى مسائل، مانند مفهوم صله و قطع، وجوب صله رحم، ويژگىهاى وجوب صله، حرمت قطع رحم و... پرداخته شده است.
در فصل دوم، انواع خويشاوندى (نسبى، سببى، رضاعى، فرزندخواندگى، توتمى و تعميدى) و سطوح شبكه خويشاوندى، از پايينترين سطح آن؛ يعنى خانواده گرفته تا بالاترين آن؛ يعنى طايفه و قبيله و ملت، از منظر عمدتاًً توصيفى، بهطور نسبتاً جامع، مورد بحث و بررسى واقع شده است.
فصل سوم كتاب، به استقراى مصاديق مختلف ارحام در منابع دينى پرداخته است. نویسنده محترم، در فصل چهارم، آيات و رواياتى را كه به نوعى با موضوع بحث ارتباط دارند، از قرآن كريم و مجامع روايى استخراج نموده و در قالب عنوان كلى و دهها عنوان جزئى، ردهبندى نموده است.
در فصل پنجم، جهت آشنايى با جايگاه صله رحم در ساير اديان و آيينهاى مذهبى پيشين، به نقل برخى ديدگاههاى كلى از آيين يهود و مسيحيت و زرتشت و تعاليم كنفوسيوس پرداخته شده است.
فصل ششم كه مكمل فصل چهارم است، به تشريح و تفسير آثار و كاركردهاى دنيوى و اخروى و فردى و اجتماعى مذكور در روايات، اختصاص يافته است.
مؤلف محترم، در فصل هفتم كتاب، به نقل گزيدهاى از ديدگاههاى جامعهشناسان درباره موقعيت شبكه خويشاوندى در نظام اجتماعى، آثار و كاركردهاى آن در نظام سنتى پيشين، هستهاى شدن خانواده بهعنوان الگوى رايج نظام خانوادگى در تمدن صنعتى، موقعيت و كاركردهاى شبكه خويشاوندى در جوامع صنعتى و نيمهصنعتى امروز و... اشاره نموده است.
در فصل هشتم، به نقش دين عموماً و اسلام خصوصاً در تحكيم پيوندهاى اجتماعى اشاره شده است.
فصل نهم، به تبيين علل ضعف يا قطع ارتباط خويشاوندى در جوامع موجود پرداخته است. در اين فصل، برخى از تغييرات پديدآمده در جامعه موجود و نقش آنها در تضعيف يا در مواردى قطع تعلقات خويشاوندى، تشريح شده است.
براى آشنايى با نوع نگارش نویسنده و چگونگى طرح مباحث و ورود و خروج وى، به نمونه زير توجه كنيد:
«صله و قطع رحم، به اعتبار معناى لغوى و عرفى، موضوع حكم شرعى وجوب و حرمت واقع شده است. «صله»، مصدر فعل «وَصَلَ» و اصل آن «وَصْل» در مقابل «فصل» است كه همچون عده و وعد، «واو» آن به «هاء» تبديل شده است.
اين واژه در مورد پديدههاى عينى و حقيقى، به معناى اتصال و پيوستگى خارجى و محسوس است و در مقولات معنوى، همچون رحم، به عمل و رفتارى كه قرابت و پيوند ميان افراد را ايجاد مىكند يا تحكيم مىبخشد، اطلاق مىگردد؛ ازاينرو، احسان به معناى كلى آن، به هرگونه رفتار و عملى گويند كه ثمره آن صله مىباشد و نبايد آن را موضوعله دقيق صله تلقى كرد. برخى از اهل لغت، احسان را اعم از صله مىدانند؛ براى مثال، احسان به همسايه و مساكين غير رحم، از مصاديق صله مورد نظر در ارحام شمرده نمىشود. به ظاهر، اين توجيه، چندان درست به نظر نمىرسد، چون احسان به معناى لغوى آن، موجد اثرى به نام صله خواهد بود؛ حال اين احسان در حق نزدیک ان باشد يا ديگران. البته بايد گفت احسان در مورد غير ارحام، خصوصا در صورت آشنا نبودن فرد آخذ با معطى، صله به معناى مورد نظر ناميده نمىشود.
در مقابل، قطع يا فصل نيز محصول ترك احسان يا ارتكاب رفتارى است كه پيوند ميان انسانها را تضعيف كرده يا منقطع مىسازد. نكته ديگرى كه دراين بخش، توجه به آن لازم است، اينكه صله و قطع، هر دو از افعال وجودىاند و نبايد قطع را ضد صله و مطلق ترك تلقى نمود و سپس براى توجيه متعلق بودن آن به حكم حرمت، به تكلفات بىحاصل متوسل شد؛ ازاينرو، امر به صله، توجه به ارحام و برقرارى ارتباط و احسان به ايشان را الزام مىكند و متقابلا نهى از قطع، از بىاعتنايى و دورى گزيدن و انفصال از ارحام و خويشان (كه همه به نوعى از امور وجودىاند) برحذر مىدارد. درخور يادآورى است كه عنوان برّ و عاق والدين نيز از مصاديق صله و قطع به معناى كلى آن، شمرده مىشود».
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، در آغاز كتاب و فهرست منابع، زير عنوان «كتابشناسى» در پايان آن ذكر شده است.
منابع مقاله
متن و مقدمه كتاب.