مفتاح العلوم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '==پانويس ==↵<references />↵↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
     
    (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[سکاکی، یوسف بن ابی‌بکر]] (نويسنده)
    [[سکاکی، یوسف بن ابی‌بکر]] (نویسنده)


    [[هنداوی، عبدالحمید]] (محقق)
    [[هنداوی، عبدالحمید]] (محقق)
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15358AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15358AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =16604
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =15358
    | کتابخوان همراه نور =15358
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''مفتاح العلوم'''، اثر [[سکاکی، یوسف بن ابی‌بکر|ابويعقوب يوسف بن محمد سكاكى]] (متوفى 626ق)، كتابى دانشنامه‌مانند مى‌باشد كه در آن خلاصه‌اى از علوم ادبى زمان نويسنده، شرح داده شده است كه شامل صرف، تجويد، اشتقاق (صغير و كبير و اكبر)، نحو، معانى، بيان، بديع (كه آن را وجوه تحسين كلام ناميده است)، حد (يعنى تعريف منطقى مفاهيم)، استدلال، عروض، قافيه، نقد شعر و سرانجام مبحثى درباره اعجاز قرآن و رد مطاعن مخالفان مى‌شود<ref>ذاكرى، مصطفى، ص 97</ref>


    خطيب دمشقى در «تلخيص المفتاح» پيرامون اين اثر، چنين نوشته است: «چون علم بلاغت و توابع آن (يعنى علم بديع) از جليل‌القدرترين و دقيق‌ترين علوم است كه از روى آن، دقائق عربیت و اسرار آن معلوم مى‌شود و وجوه اعجاز قرآن از روى آن آشكار مى‌گردد و قسم سوم «مفتاح العلوم» سكاكى بزرگ‌ترين كتابى است كه در اين زمينه نوشته شده و از همه سودمندتر و ترتيب مطالب در آن، از همه بهتر و اصول مطالب در آن، از همه مجموع‌تر است، لذا با توجه به اينكه حشو و تطويل دارد و حشو و زوايد آن را بايد زدود، لذا من اين مختصر را تأليف كردم»<ref>همان</ref>
    '''مفتاح العلوم'''، اثر [[سکاکی، یوسف بن ابی‌بکر|ابويعقوب يوسف بن محمد سكاكى]] (متوفى 626ق)، كتابى دانشنامه‌مانند مى‌باشد كه در آن خلاصه‌اى از علوم ادبى زمان نویسنده، شرح داده شده است كه شامل صرف، تجويد، اشتقاق (صغير و كبير و اكبر)، نحو، معانى، بيان، بديع (كه آن را وجوه تحسين كلام ناميده است)، حد (يعنى تعريف منطقى مفاهيم)، استدلال، عروض، قافيه، نقد شعر و سرانجام مبحثى درباره اعجاز قرآن و رد مطاعن مخالفان مى‌شود<ref>ذاكرى، مصطفى، ص 97</ref>
     
    خطیب دمشقى در «تلخيص المفتاح» پيرامون اين اثر، چنين نوشته است: «چون علم بلاغت و توابع آن (يعنى علم بديع) از جليل‌القدرترين و دقيق‌ترين علوم است كه از روى آن، دقائق عربیت و اسرار آن معلوم مى‌شود و وجوه اعجاز قرآن از روى آن آشكار مى‌گردد و قسم سوم «مفتاح العلوم» سكاكى بزرگ‌ترين كتابى است كه در اين زمينه نوشته شده و از همه سودمندتر و ترتيب مطالب در آن، از همه بهتر و اصول مطالب در آن، از همه مجموع‌تر است، لذا با توجه به اينكه حشو و تطويل دارد و حشو و زوايد آن را بايد زدود، لذا من اين مختصر را تأليف كردم»<ref>همان</ref>


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    كتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز شده است. احمد بن مصطفى، معروف به طاش كبرى‌زاده در «مفتاح السعادة و مصباح السيادة»<ref>ج 1، ص 188</ref>مى‌گويد كه: «مفتاح العلوم در 12 علم است. اما اين سكاكى گويى اصلا نظم و ترتيب را نمى‌شناخته و ترتيب مباحث كتابش چنان درهم‌ريخته است كه به‌سختى مى‌توان توالى و ترتيب مطالب را پيگيرى كرد. خود او در ابتدا بعد از آنكه اسامى علوم فوق را برمى‌شمارد، گويا فراموش مى‌كند كه نام دوازده علم را برده است، بلافاصله مى‌گويد: اين كتاب را به سه قسم قرار دادم؛ يكى در صرف و دوم در نحو و سوم در دو علم معانى و بيان، كه البته هركدام از آن‌ها ضمائمى دارد. سپس در تقسيمات اصلى و فرعى، بارها كلمه فصل را به كار مى‌برد كه ما نمى‌دانيم مثلاًفصل سوم، مربوط به كدام تقسيم است و قس‌على‌هذا<ref>ذاكرى، مصطفى، ص 97</ref>


     
    زبان نویسنده، بسيار دشوار، سخت و ديرياب است و كرنكوف در «دائرةالمعارف اسلام» مى‌گويد: اين دشوارى، ناشى از طول جمله‌هاست كه در عربى، مألوف نيست و شايد تحت تأثير ترجمه كتب فلسفه يونانى بوده كه او مطالعه مى‌كرده است<ref>همان</ref>
    كتاب با دو مقدمه از محقق و نويسنده آغاز شده است. احمد بن مصطفى، معروف به طاش كبرى‌زاده در «مفتاح السعادة و مصباح السيادة»<ref>ج 1، ص 188</ref>مى‌گويد كه: «مفتاح العلوم در 12 علم است. اما اين سكاكى گويى اصلا نظم و ترتيب را نمى‌شناخته و ترتيب مباحث كتابش چنان درهم‌ريخته است كه به‌سختى مى‌توان توالى و ترتيب مطالب را پيگيرى كرد. خود او در ابتدا بعد از آنكه اسامى علوم فوق را برمى‌شمارد، گويا فراموش مى‌كند كه نام دوازده علم را برده است، بلافاصله مى‌گويد: اين كتاب را به سه قسم قرار دادم؛ يكى در صرف و دوم در نحو و سوم در دو علم معانى و بيان، كه البته هركدام از آن‌ها ضمائمى دارد. سپس در تقسيمات اصلى و فرعى، بارها كلمه فصل را به كار مى‌برد كه ما نمى‌دانيم مثلا فصل سوم، مربوط به كدام تقسيم است و قس‌على‌هذا<ref>ذاكرى، مصطفى، ص 97</ref>
     
    زبان نويسنده، بسيار دشوار، سخت و ديرياب است و كرنكوف در «دائرةالمعارف اسلام» مى‌گويد: اين دشوارى، ناشى از طول جمله‌هاست كه در عربى، مألوف نيست و شايد تحت تأثير ترجمه كتب فلسفه يونانى بوده كه او مطالعه مى‌كرده است<ref>همان</ref>


    اثر حاضر، تحقيقات و نوآورى‌هايى در زمينه علوم مورد بحث دارد كه موجب توجه علما و ادبا بدان گرديده است<ref>همان</ref>
    اثر حاضر، تحقيقات و نوآورى‌هايى در زمينه علوم مورد بحث دارد كه موجب توجه علما و ادبا بدان گرديده است<ref>همان</ref>
    خط ۵۰: خط ۵۰:


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    در مقدمه محقق، پس از توضيح اقدامات تحقيقى انجام‌شده در مورد كتاب، به مطالب زير پرداخته شده است: زندگى‌نامه سكاكى و اثر وى، روش سكاكى در كتابش و تقسيماتى كه وى براى علم بلاغت قائل شده است<ref>مقدمه محقق، ص 5</ref>
    در مقدمه محقق، پس از توضيح اقدامات تحقيقى انجام‌شده در مورد كتاب، به مطالب زير پرداخته شده است: زندگى‌نامه سكاكى و اثر وى، روش سكاكى در كتابش و تقسيماتى كه وى براى علم بلاغت قائل شده است<ref>مقدمه محقق، ص 5</ref>


    مقدمه نويسنده، به تعريف علم بلاغت و توضيح مطالبى پيرامون كتاب، اختصاص يافته است<ref>مقدمه نويسنده، ص 29</ref>
    مقدمه نویسنده، به تعريف علم بلاغت و توضيح مطالبى پيرامون كتاب، اختصاص يافته است<ref>مقدمه نویسنده، ص 29</ref>


    اين كتاب، همه علوم بلاغت را در بر داشته و قسمتى هم از آن، درباره بديع است<ref>شيردل، الهه، ص 32</ref>
    اين كتاب، همه علوم بلاغت را در بر داشته و قسمتى هم از آن، درباره بديع است<ref>شيردل، الهه، ص 32</ref>
    خط ۶۹: خط ۶۷:




    بر محور اين كتاب، كارهايى چند صورت گرفته است. جلال‌الدين محمد بن عبدالرحمان قزوينى، معروف به خطيب دمشق، در قرن هشتم هجرى، در صدد برآمد كه قسم سوم اين كتاب را كه شامل معانى، بيان و بديع است، مختصر و به طريق بهترى تنظيم كند؛ لذا كتاب «تلخيص المفتاح» را نوشت كه سخت مورد اقبال ادبا قرار گرفت؛ به‌طورى‌كه باعث شد خود «مفتاح العلوم» فراموش شود و همه بدين كتاب مختصر روى آورند و به شرح و تحشيه آن بپردازند<ref>ذاكرى، مصطفى، ص 97</ref>
    بر محور اين كتاب، كارهايى چند صورت گرفته است. جلال‌الدين محمد بن عبدالرحمان قزوينى، معروف به خطیب دمشق، در قرن هشتم هجرى، در صدد برآمد كه قسم سوم اين كتاب را كه شامل معانى، بيان و بديع است، مختصر و به طريق بهترى تنظيم كند؛ لذا كتاب «تلخيص المفتاح» را نوشت كه سخت مورد اقبال ادبا قرار گرفت؛ به‌طورى‌كه باعث شد خود «مفتاح العلوم» فراموش شود و همه بدين كتاب مختصر روى آورند و به شرح و تحشيه آن بپردازند<ref>ذاكرى، مصطفى، ص 97</ref>


    فهرست مطالب، آيات، احاديث، ابيات شعرى، انصاف ابيات، مصطلحات بلاغى مذكور در متن، به همراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده محقق، در انتهاى كتاب آمده است.
    فهرست مطالب، آيات، احاديث، ابيات شعرى، انصاف ابيات، مصطلحات بلاغى مذكور در متن، به همراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده محقق، در انتهاى كتاب آمده است.


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references/>
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==


    خط ۸۲: خط ۸۰:
    #شيردل، الهه، «كتاب‌شناسى زبان و ادبيات فارسى (معانى و بيان)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ادبيات و زبان «رشد آموزش زبان و ادب فارسى»، پاييز 1378، شماره 52 (8 صفحه، از 32 تا 39).
    #شيردل، الهه، «كتاب‌شناسى زبان و ادبيات فارسى (معانى و بيان)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ادبيات و زبان «رشد آموزش زبان و ادب فارسى»، پاييز 1378، شماره 52 (8 صفحه، از 32 تا 39).
    #اسميت، ويليام، مترجم: حسن‌آبادى، محمود، «نخستين آثار فارسى در بلاغت»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فلسفه و كلام «كيهان انديشه»، مرداد و شهريور 1373، شماره 55 (18 صفحه، از 152 تا 169).
    #اسميت، ويليام، مترجم: حسن‌آبادى، محمود، «نخستين آثار فارسى در بلاغت»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فلسفه و كلام «كيهان انديشه»، مرداد و شهريور 1373، شماره 55 (18 صفحه، از 152 تا 169).
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}






    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
    [[رده:زبان و ادبیات عربی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۲۹

    مفتاح العلوم
    مفتاح العلوم
    پدیدآورانسکاکی، یوسف بن ابی‌بکر (نویسنده) هنداوی، عبدالحمید (محقق)
    ناشردار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1420 ق یا 2000 م
    چاپ1
    موضوعزبان عربی - بدیع

    زبان عربی - صرف و نحو

    زبان عربی - معانی و بیان

    عروض عربی

    قافیه

    منطق
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PJA‎‏ ‎‏2028‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏8‎‏م‎‏7‎‏ ‎‏1378
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مفتاح العلوم، اثر ابويعقوب يوسف بن محمد سكاكى (متوفى 626ق)، كتابى دانشنامه‌مانند مى‌باشد كه در آن خلاصه‌اى از علوم ادبى زمان نویسنده، شرح داده شده است كه شامل صرف، تجويد، اشتقاق (صغير و كبير و اكبر)، نحو، معانى، بيان، بديع (كه آن را وجوه تحسين كلام ناميده است)، حد (يعنى تعريف منطقى مفاهيم)، استدلال، عروض، قافيه، نقد شعر و سرانجام مبحثى درباره اعجاز قرآن و رد مطاعن مخالفان مى‌شود[۱]

    خطیب دمشقى در «تلخيص المفتاح» پيرامون اين اثر، چنين نوشته است: «چون علم بلاغت و توابع آن (يعنى علم بديع) از جليل‌القدرترين و دقيق‌ترين علوم است كه از روى آن، دقائق عربیت و اسرار آن معلوم مى‌شود و وجوه اعجاز قرآن از روى آن آشكار مى‌گردد و قسم سوم «مفتاح العلوم» سكاكى بزرگ‌ترين كتابى است كه در اين زمينه نوشته شده و از همه سودمندتر و ترتيب مطالب در آن، از همه بهتر و اصول مطالب در آن، از همه مجموع‌تر است، لذا با توجه به اينكه حشو و تطويل دارد و حشو و زوايد آن را بايد زدود، لذا من اين مختصر را تأليف كردم»[۲]

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز شده است. احمد بن مصطفى، معروف به طاش كبرى‌زاده در «مفتاح السعادة و مصباح السيادة»[۳]مى‌گويد كه: «مفتاح العلوم در 12 علم است. اما اين سكاكى گويى اصلا نظم و ترتيب را نمى‌شناخته و ترتيب مباحث كتابش چنان درهم‌ريخته است كه به‌سختى مى‌توان توالى و ترتيب مطالب را پيگيرى كرد. خود او در ابتدا بعد از آنكه اسامى علوم فوق را برمى‌شمارد، گويا فراموش مى‌كند كه نام دوازده علم را برده است، بلافاصله مى‌گويد: اين كتاب را به سه قسم قرار دادم؛ يكى در صرف و دوم در نحو و سوم در دو علم معانى و بيان، كه البته هركدام از آن‌ها ضمائمى دارد. سپس در تقسيمات اصلى و فرعى، بارها كلمه فصل را به كار مى‌برد كه ما نمى‌دانيم مثلاًفصل سوم، مربوط به كدام تقسيم است و قس‌على‌هذا[۴]

    زبان نویسنده، بسيار دشوار، سخت و ديرياب است و كرنكوف در «دائرةالمعارف اسلام» مى‌گويد: اين دشوارى، ناشى از طول جمله‌هاست كه در عربى، مألوف نيست و شايد تحت تأثير ترجمه كتب فلسفه يونانى بوده كه او مطالعه مى‌كرده است[۵]

    اثر حاضر، تحقيقات و نوآورى‌هايى در زمينه علوم مورد بحث دارد كه موجب توجه علما و ادبا بدان گرديده است[۶]

    سكاكى در تدوين اثر خويش، از دو اثر شيخ عبدالقادر جرجانى (متوفى 471ق) به نام‌هاى «دلائل الإعجاز» و «أسرار البلاغة»، استفاده كرده است[۷]

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، پس از توضيح اقدامات تحقيقى انجام‌شده در مورد كتاب، به مطالب زير پرداخته شده است: زندگى‌نامه سكاكى و اثر وى، روش سكاكى در كتابش و تقسيماتى كه وى براى علم بلاغت قائل شده است[۸]

    مقدمه نویسنده، به تعريف علم بلاغت و توضيح مطالبى پيرامون كتاب، اختصاص يافته است[۹]

    اين كتاب، همه علوم بلاغت را در بر داشته و قسمتى هم از آن، درباره بديع است[۱۰]

    از جمله علوم و مطالبى كه در كتاب مطرح شده است، عبارتند از:

    علم صرف (مباحثى همچون: اشتقاق و قوانين آن، افعال، هيئت اسماء متصل به افعال و انواع احتراز از خطا)؛ علم نحو (مباحثى همچون: تعريف علم نحو، معرب، فاعل و اعراب)؛ علم معانى و بيان (مباحثى همچون: ضبط معاقد علم معانى، اسناد خبرى، تفصيل اعتبارات مسنداليه، تفصيل اعتبارات مسند، فصل و وصل، ايجاز و اطناب، تمنى، استفهام، امر، نهى، ندا، استعاره و اقسام آن، كنايه و تقسيمات آن)؛ علم استدلال يا علم خواص تركيب كلام (مباحثى همچون: دو حكم متناقض، عكس، استدلالى كه هر دو جمله آن شرطى يا يكى شرطى و ديگرى خبرى باشد و مجارى و احوال قياسات) و علم شعر و دفع مطاعن (مباحثى همچون: بيان مراد از شعر، تتبع اوزان، مخترعات علم شعر، انواع قافيه به اعتبار روى و...).

    به عقيده برخى، سكاكى در اين كتاب، از روش قانون‌مندى استفاده نموده است. او كوشش‌هاى جرجانى را درباره ساخت‌هاى نحوى، زير عنوان علم معانى، دسته‌بندى نموده است؛ درحالى‌كه تحليل‌هاى خودش را درباره تمثيل، مجاز (شامل استعاره) و كنايه، زير عنوان علم بيان، آورده است[۱۱]

    سكاكى به اين دو علم، توصيف نسبتا خلاصه‌اى درباره صنايع بديعى اضافه كرده و خود، آن‌ها را «محاسن الكلام» ناميده است. او بديع را بر اساس لفظ و معنى تقسيم نموده است؛ ازاين‌روى، به نظر وى، صنعتى مانند مطابقت كه در آن شاعر روز و شب را با هم مى‌آورد، صنعتى معنوى است؛ زيرا شاعر با معنى سروكار داشته و از طرف ديگر، صنعتى مانند اعنات، صنعتى لفظى است؛ زيرا شاعر فقط به الفاظ توجه مى‌كند[۱۲]

    وضعيت كتاب

    بر محور اين كتاب، كارهايى چند صورت گرفته است. جلال‌الدين محمد بن عبدالرحمان قزوينى، معروف به خطیب دمشق، در قرن هشتم هجرى، در صدد برآمد كه قسم سوم اين كتاب را كه شامل معانى، بيان و بديع است، مختصر و به طريق بهترى تنظيم كند؛ لذا كتاب «تلخيص المفتاح» را نوشت كه سخت مورد اقبال ادبا قرار گرفت؛ به‌طورى‌كه باعث شد خود «مفتاح العلوم» فراموش شود و همه بدين كتاب مختصر روى آورند و به شرح و تحشيه آن بپردازند[۱۳]

    فهرست مطالب، آيات، احاديث، ابيات شعرى، انصاف ابيات، مصطلحات بلاغى مذكور در متن، به همراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده محقق، در انتهاى كتاب آمده است.

    پانويس

    1. ذاكرى، مصطفى، ص 97
    2. همان
    3. ج 1، ص 188
    4. ذاكرى، مصطفى، ص 97
    5. همان
    6. همان
    7. رسولى، حجت، ص 310
    8. مقدمه محقق، ص 5
    9. مقدمه نویسنده، ص 29
    10. شيردل، الهه، ص 32
    11. اسميت، ويليام، ص 156
    12. همان
    13. ذاكرى، مصطفى، ص 97

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. ذاكرى، مصطفى، «تاريخچه علوم بلاغى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: اطلاع‌رسانى و كتابدارى «آينه ميراث»، دوره جديد، بهار 1385، شماره 32 (علمى - ترويجى) (17 صفحه، از 93 تا 109).
    3. رسولى، حجت، «ريشه‌يابى مبانى علم ارتباطات در دانش بلاغت»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ميان‌رشته‌اى «دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران»، زمستان 1380، شماره 160 (علمى - پژوهشى) (18 صفحه، از 309 تا 326).
    4. شيردل، الهه، «كتاب‌شناسى زبان و ادبيات فارسى (معانى و بيان)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ادبيات و زبان «رشد آموزش زبان و ادب فارسى»، پاييز 1378، شماره 52 (8 صفحه، از 32 تا 39).
    5. اسميت، ويليام، مترجم: حسن‌آبادى، محمود، «نخستين آثار فارسى در بلاغت»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فلسفه و كلام «كيهان انديشه»، مرداد و شهريور 1373، شماره 55 (18 صفحه، از 152 تا 169).

    وابسته‌ها