حقائق ‌هامة حول القرآن الکریم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '| پس از = | پیش از = }} ' به '| پس از = | پیش از = }}')
    جز (جایگزینی متن - 'ک ترین ' به 'ک‌ترین ')
     
    (۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR12562J1.jpg
    | تصویر =NUR12562J1.jpg
    خط ۶: خط ۵:
    |پدیدآورندگان  
    |پدیدآورندگان  
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[عاملی، جعفرمرتضی]] (نويسنده)
    [[عاملی، جعفرمرتضی]] (نویسنده)


    |زبان  
    |زبان  
    خط ۲۳: خط ۲۲:
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12562AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12562AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | چاپ =2
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =21638
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =12562
    | کتابخوان همراه نور =12562
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''حقائق ‌هامة حول القرآن الکریم'''، اثر [[عاملی، جعفرمرتضی|سید جعفر مرتضی عاملی]]، کتابی است در موضوع نفی تحریف از قرآن و پاره ای دیگر از موضوعات مربوطه که ضرورت بحث آنها را اقتضا نموده است؛ همچون جمع قرآن، نسخ تلاوت و...


    نویسنده کتاب، در ضمن نگارش اثر گران قدر خود «الصحیح من سیرة النبی الأعظم»، به برخی از روایاتی در جریان سریه بئر معونه برمی خورد که به گونه ای نشانگر تحریف قرآن بوده‌اند. این گونه روایات او را به نگرشی ژرف تر در این موضوع وامی دارد. این نگرش وسیع به موضوع و دیگر موضوعات مربوط، بالاخره به حدی می‌رسد که انگیزه نگارش اثر حاضر را به وجود آورده و کتابیمستقل را تشکیل می‌دهد<ref>ر.ک: تازه‌های نگارش و نشر، 1369، ص82</ref>
    '''حقائق ‌هامة حول القرآن الکریم'''، اثر [[عاملی، جعفرمرتضی|سید جعفر مرتضی عاملی]]، کتابی است در موضوع نفی تحریف از قرآن و پاره‌ای دیگر از موضوعات مربوطه که ضرورت بحث آنها را اقتضا نموده است؛ همچون جمع قرآن، نسخ تلاوت و...
     
    نویسنده کتاب، در ضمن نگارش اثر گران قدر خود «الصحیح من سیرة النبی الأعظم»، به برخی از روایاتی در جریان سریه بئر معونه برمی خورد که به گونه‌ای نشانگر تحریف قرآن بوده‌اند. این گونه روایات او را به نگرشی ژرف تر در این موضوع وامی دارد. این نگرش وسیع به موضوع و دیگر موضوعات مربوط، بالاخره به حدی می‌رسد که انگیزه نگارش اثر حاضر را به وجود آورده و کتابی مستقل را تشکیل می‌دهد<ref>ر.ک: تازه‌های نگارش و نشر، 1369، ص82</ref>


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    خط ۴۵: خط ۴۶:
    در باب دوم به تفصیل از ادله جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) و چگونگی آن در عهد خلفا سخن گفته شده است. نویسنده در فصل اول این باب، به طرح سه مطلب پرداخته است:
    در باب دوم به تفصیل از ادله جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) و چگونگی آن در عهد خلفا سخن گفته شده است. نویسنده در فصل اول این باب، به طرح سه مطلب پرداخته است:


    #نخست اشاره می‌کند به اهتمام پیامبر(ص) بر تعلیم قرآن به مردم و نشر آیات و تشویق مردم به حفظ آیات قرآن و ختم آن که این اهتمام، نسلا بعد نسل ادامه یافت. هنوز بیش از دو دهه از وفات پیامبر(ص) نگذشته بود که ده‌ها هزار تن قاری قرآن پدید آمدند و اگر کوچک ترین تصرفی در قرآن صورت می‌گرفت، این حافظان بودند که بر تحریفگر می‌شوریدند. از جمله این افراد، کسانی مانند ابوذر بودند و اگر کسی که قصد تعدی به قرآن را داشت، از حکام بود، رقیبان این حرکت را وسیله تخطئه وی و سست کردن پایه‌های حکومتش قرار می‌دادند<ref>ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص48</ref>
    #نخست اشاره می‌کند به اهتمام پیامبر(ص) بر تعلیم قرآن به مردم و نشر آیات و تشویق مردم به حفظ آیات قرآن و ختم آن که این اهتمام، نسلا بعد نسل ادامه یافت. هنوز بیش از دو دهه از وفات پیامبر(ص) نگذشته بود که ده‌ها هزار تن قاری قرآن پدید آمدند و اگر کوچک‌ترین تصرفی در قرآن صورت می‌گرفت، این حافظان بودند که بر تحریفگر می‌شوریدند. از جمله این افراد، کسانی مانند ابوذر بودند و اگر کسی که قصد تعدی به قرآن را داشت، از حکام بود، رقیبان این حرکت را وسیله تخطئه وی و سست کردن پایه‌های حکومتش قرار می‌دادند<ref>ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص48</ref>
    #عرضه کردن قرآن توسط صحابه بر پیامبر(ص) و قرائت قرآن نزد ایشان.
    #عرضه کردن قرآن توسط صحابه بر پیامبر(ص) و قرائت قرآن نزد ایشان.
    #خود اصحاب اهتمامی خاص به ختم قرآن در زمان پیامبر(ص) داشتند و اوامر نبوی آنان را تشویق به این کار می‌نمود؛ به اضافه آنکه تاریخ از تعدادی صحابینام می‌برد که بارها قرآن را در زمان خود پیامبر(ص) ختم کرده بودند. به عقیده نویسنده همه این مطالب، یک چیز را ثابت می‌کند و آن اینکه قرآن به شهادت دو یا یک شاهد - آن طور که بعضی از روایات ادعا می‌کنند - جمع آوری نشده است<ref>ر.ک: همان</ref>
    #خود اصحاب اهتمامی خاص به ختم قرآن در زمان پیامبر(ص) داشتند و اوامر نبوی آنان را تشویق به این کار می‌نمود؛ به اضافه آنکه تاریخ از تعدادی صحابی‌نام می‌برد که بارها قرآن را در زمان خود پیامبر(ص) ختم کرده بودند. به عقیده نویسنده همه این مطالب، یک چیز را ثابت می‌کند و آن اینکه قرآن به شهادت دو یا یک شاهد - آن طور که بعضی از روایات ادعا می‌کنند - جمع‌آوری نشده است.<ref>ر.ک: همان</ref>


    در فصل دوم، به واقعیت تاریخی جمع آوری قرآن توسط خلفا اشاره شده است. روایات اهل سنت پیرامون جمع آوری قرآن توسط زید مختلف است و نویسنده یکی از آن روایات را انتخاب کرده و به توضیح و بررسی آن پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص85</ref>
    در فصل دوم، به واقعیت تاریخی جمع‌آوری قرآن توسط خلفا اشاره شده است. روایات اهل سنت پیرامون جمع‌آوری قرآن توسط زید مختلف است و نویسنده یکی از آن روایات را انتخاب کرده و به توضیح و بررسی آن پرداخته است.<ref>ر.ک: همان، ص85</ref>


    در فصل سوم، به بحث ترتیب و نزول آیات پرداخته شده است و در انتهای آن، چنین نتیجه گیری شده است که اساسا ما نمی‌توانیم روایاتی را که می‌گوید: «آیاتی که نزولش متأخر بوده، جزو سوره ای قرار داده شده که نزولش جلوتر بوده»، بپذیریم و بگوییم که آیاتی را در جاهایی قرار داده‌اند و ترتیب آیات، به هم خورده است. به نظر وی، روایاتی که آیات مکی را از سوره‌های مدنی می‌داند و یا برعکس، احتیاج به تأمل دارد و پس از بررسی روایات، چنین نتیجه گیری می‌کند که اکثر سوره‌ها دفعی النزول بوده و معتقد است جز با دلیل روشن، نمی‌توان از این قاعده کلی، عدول کرد<ref>ر.ک: همان، ص118</ref>
    در فصل سوم، به بحث ترتیب و نزول آیات پرداخته شده است و در انتهای آن، چنین نتیجه‌گیری شده است که اساسا ما نمی‌توانیم روایاتی را که می‌گوید: «آیاتی که نزولش متأخر بوده، جزو سوره‌ای قرار داده شده که نزولش جلوتر بوده»، بپذیریم و بگوییم که آیاتی را در جاهایی قرار داده‌اند و ترتیب آیات، به هم خورده است. به نظر وی، روایاتی که آیات مکی را از سوره‌های مدنی می‌داند و یا برعکس، احتیاج به تأمل دارد و پس از بررسی روایات، چنین نتیجه‌گیری می‌کند که اکثر سوره‌ها دفعی النزول بوده و معتقد است جز با دلیل روشن، نمی‌توان از این قاعده کلی، عدول کرد<ref>ر.ک: همان، ص118</ref>


    در فصل چهارم سخن از چگونگی مصحف علی(ع) به میان آمده است. سخن از این مصحف بسیار است. آیا قرآن امام، با قرآن فعلی مغایرت داشته است؟ به فرض مغایرت، این مغایرت تا چه حدی و در چه زمینه ای بوده است؟ کدام منابع به چنین مصحفی تصریح کرده‌اند؟ آیا این مصحف همان مصحف پیامبر(ص) بوده است؟ و سؤالات متعدد دیگری که ذهن اکثر مردم را دچار خلجان کرده است و عده ای خواسته‌اند از این مسئله، استفاده کرده و اتهام سنگینی را به شیعه نسبت دهند و بگویند: قرآن شیعه با قرآن اکثر مسلمانان اختلاف دارد. نویسنده در این فصل، به این سؤالات با ارائه عین نصوص و به شکلی منطقی، پاسخ قانع کننده داده است<ref>ر.ک: همان، ص119</ref>
    در فصل چهارم سخن از چگونگی مصحف علی(ع) به میان آمده است. سخن از این مصحف بسیار است. آیا قرآن امام، با قرآن فعلی مغایرت داشته است؟ به فرض مغایرت، این مغایرت تا چه حدی و در چه زمینه‌ای بوده است؟ کدام منابع به چنین مصحفی تصریح کرده‌اند؟ آیا این مصحف همان مصحف پیامبر(ص) بوده است؟ و سؤالات متعدد دیگری که ذهن اکثر مردم را دچار خلجان کرده است و عده‌ای خواسته‌اند از این مسئله، استفاده کرده و اتهام سنگینی را به شیعه نسبت دهند و بگویند: قرآن شیعه با قرآن اکثر مسلمانان اختلاف دارد. نویسنده در این فصل، به این سؤالات با ارائه عین نصوص و به شکلی منطقی، پاسخ قانع کننده داده است.<ref>ر.ک: همان، ص119</ref>


    باب سوم، مربوط به رسیدگی عالمانه به مباحث مربوط به قرائت بوده و نویسنده در آن، قرائت‌های شاذ و چگونگی‌های آنها را بررسی کرده است. از جمله مباحث مطرح شده در این باب، عبارت است از: قرائات و حروف سبعه؛ نزول قرآن بر حروف هفت گانه؛ رسم الخط قرآن و مشکلات آن؛ خطاهای سهوی در مصاحف عثمان؛ تصرفات عمدی یا سهل انگارانه؛ تفسیر مزجی و تفسیر با مترادف؛ ارزیابیقرائت قراء؛ اجتهادات باطل و...<ref>ر.ک: همان، ص137-239</ref>
    باب سوم، مربوط به رسیدگی عالمانه به مباحث مربوط به قرائت بوده و نویسنده در آن، قرائت‌های شاذ و چگونگی‌های آنها را بررسی کرده است. از جمله مباحث مطرح شده در این باب، عبارت است از: قرائات و حروف سبعه؛ نزول قرآن بر حروف هفت گانه؛ رسم الخط قرآن و مشکلات آن؛ خطاهای سهوی در مصاحف عثمان؛ تصرفات عمدی یا سهل انگارانه؛ تفسیر مزجی و تفسیر با مترادف؛ ارزیابیقرائت قراء؛ اجتهادات باطل و..<ref>ر.ک: همان، ص137-239</ref>


    در باب چهارم، بحث با رسیدگی به مسئله «نسخ تلاوت» آغاز شده است. می‌دانیم که در بسیاری از روایات اهل سنت، سخن از سوره‌ها و آیاتی است که اینک از آنها اثری در قرآن نیست. برخی از عالمان و مفسران و اصولیان آنان معتقد شده‌اند که تلاوت این سوره‌ها و آیه‌ها نسخ شده است. در این باب مؤلف محترم این پندار را چونان سرابیفریبا تلقی کرده و با نقد و بررسی منابع بسیاری، پوچی و تهی مایگی این پندارها را به اثبات رسانده است<ref>تازه‌های نگارش و نشر، 1369، ص82</ref>
    در باب چهارم، بحث با رسیدگی به مسئله «نسخ تلاوت» آغاز شده است. می‌دانیم که در بسیاری از روایات اهل سنت، سخن از سوره‌ها و آیاتی است که اینک از آنها اثری در قرآن نیست. برخی از عالمان و مفسران و اصولیان آنان معتقد شده‌اند که تلاوت این سوره‌ها و آیه‌ها نسخ شده است. در این باب مؤلف محترم این پندار را چونان سرابیفریبا تلقی کرده و با نقد و بررسی منابع بسیاری، پوچی و تهی مایگی این پندارها را به اثبات رسانده است.<ref>تازه‌های نگارش و نشر، 1369، ص82</ref>


    در خاتمه کتاب، خلاصه کتاب مرحوم [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نوری]] با نقد و رد ادله آن آمده است. نویسنده به این نکته اشاره دارد که [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نوری]] در این کتاب، بیشتر و پیشتر از آنکه متکی به روایات و احادیث شیعه باشد، متکی به احادیث و روایات منقوله از اهل سنت بوده است و این مطلب در خاتمه کتاب به وضوح نشان داده شده است<ref>همان</ref>
    در خاتمه کتاب، خلاصه کتاب مرحوم [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نوری]] با نقد و رد ادله آن آمده است. نویسنده به این نکته اشاره دارد که [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نوری]] در این کتاب، بیشتر و پیشتر از آنکه متکی به روایات و احادیث شیعه باشد، متکی به احادیث و روایات منقوله از اهل سنت بوده است و این مطلب در خاتمه کتاب به وضوح نشان داده شده است.<ref>همان</ref>


    به عنوان مثال، به برخی از این ادله و پاسخ به آنها، اشاره می‌شود:
    به عنوان مثال، به برخی از این ادله و پاسخ به آنها، اشاره می‌شود:
    دلیل اول: وی به روایاتی از اهل سنت و شیعه استناد کرده است که می‌گویند: هرچه در امم سالفه اتفاق افتاده است، در این امت نیز پیش خواهد آمد و بعد نتیجه می‌گیرد که: از جمله حوادث امم سالفه، تحریف کتاب خدا بوده است؛ لذا بایستی قرآن را نیز تحریف شده دانست. لیکن نویسنده معتقد است این دلیل به شکل بدی طرح شده است و به صورت باطلی مورد استناد قرار گرفته است؛ زیرا به نظر وی، منظور از تکرار حوادث، سنن و نوامیس تاریخی است به صورت کلی و تخلف ناپذیر و الا چه بسیار حوادث ریز و درشتی که مختص هر امتی بوده است و این روایات، به فرض صحت، ناظر به تشابه حوادث است، نه تکرار عین حوادث قبل<ref>ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص318</ref>
    دلیل اول: وی به روایاتی از اهل سنت و شیعه استناد کرده است که می‌گویند: هرچه در امم سالفه اتفاق افتاده است، در این امت نیز پیش خواهد آمد و بعد نتیجه می‌گیرد که: از جمله حوادث امم سالفه، تحریف کتاب خدا بوده است؛ لذا بایستی قرآن را نیز تحریف شده دانست. لیکن نویسنده معتقد است این دلیل به شکل بدی طرح شده است و به صورت باطلی مورد استناد قرار گرفته است؛ زیرا به نظر وی، منظور از تکرار حوادث، سنن و نوامیس تاریخی است به صورت کلی و تخلف ناپذیر و الا چه بسیار حوادث ریز و درشتی که مختص هر امتی بوده است و این روایات، به فرض صحت، ناظر به تشابه حوادث است، نه تکرار عین حوادث قبل<ref>ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص318</ref>


    دلیل دوم: روایات اهل سنت می‌گویند: شهادت دو تن کافی بود تا آیه ای وارد قرآن گردد و جزء مصحف رسمی قرار گیرد؛ یعنی نقل قرآن متواتر نیست و امکان وقوع تحریف در آن محتمل می‌باشد. نویسنده در پاسخ به این دلیل، این گونه استدلال نموده که قرآن در زمان پیامبر(ص) جمع آوری شده و تمام مراحل تدوین مصحف، زیر نظر خود حضرت انجام می‌گرفته است و نقل آیات با تواتر و اجماع تمام امت - به معنای واقعی کلمه - صورت گرفته است و از طریق هزاران قاری و حافظ، سینه به سینه تا زمان ما آمده است<ref>ر.ک: همان، ص318-319</ref>
    دلیل دوم: روایات اهل سنت می‌گویند: شهادت دو تن کافی بود تا آیه‌ای وارد قرآن گردد و جزء مصحف رسمی قرار گیرد؛ یعنی نقل قرآن متواتر نیست و امکان وقوع تحریف در آن محتمل می‌باشد. نویسنده در پاسخ به این دلیل، این گونه استدلال نموده که قرآن در زمان پیامبر(ص) جمع‌آوری شده و تمام مراحل تدوین مصحف، زیر نظر خود حضرت انجام می‌گرفته است و نقل آیات با تواتر و اجماع تمام امت - به معنای واقعی کلمه - صورت گرفته است و از طریق هزاران قاری و حافظ، سینه به سینه تا زمان ما آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص318-319</ref>


    به هرحال، کتاب در موضوع خود از جمله آثار سودمند و کارآمدی است که خواننده با درنگریستن به آن، با بسیاری از حقایق آشنا خواهد شد و اعتماد و اتکای مؤلف محترم بر منابع و مصادر بسیار و نقد و تحلیل هوشمندانه آنها، قطعا بر اعتماد خواننده خواهد افزود<ref>تازه‌های نگارش و نشر، 1369، ص82</ref>
    به هرحال، کتاب در موضوع خود از جمله آثار سودمند و کارآمدی است که خواننده با درنگریستن به آن، با بسیاری از حقایق آشنا خواهد شد و اعتماد و اتکای مؤلف محترم بر منابع و مصادر بسیار و نقد و تحلیل هوشمندانه آنها، قطعا بر اعتماد خواننده خواهد افزود<ref>تازه‌های نگارش و نشر، 1369، ص82</ref>
    خط ۷۱: خط ۷۲:
    فهارس کتاب، در انتهای آن آمده است که عبارتند از: فهرست اعلام؛ جماعات و قبایل؛ شهرها و اماکن و فرق و مذاهب مذکور در کتاب، به همراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده نویسنده و فهرست اجمالی و تفصیلی مطالب.
    فهارس کتاب، در انتهای آن آمده است که عبارتند از: فهرست اعلام؛ جماعات و قبایل؛ شهرها و اماکن و فرق و مذاهب مذکور در کتاب، به همراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده نویسنده و فهرست اجمالی و تفصیلی مطالب.


    در پاورقی‌ها به ذکر منابع پرداخته شده است<ref>مثلا ر.ک: پاورقی، ص185</ref>
    در پاورقی‌ها به ذکر منابع پرداخته شده است.<ref>مثلاًر.ک: پاورقی، ص185</ref>
    ==پانویس ==
     
    <references />
    ==پانویس==
    <references/>


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    خط ۸۰: خط ۸۲:
    #اسلامی سیدحسن، «حقایقی مهم پیرامون قرآن کریم»، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ سوم، پاییز 1377.
    #اسلامی سیدحسن، «حقایقی مهم پیرامون قرآن کریم»، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ سوم، پاییز 1377.


    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}





    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۹

    حقائق هامة حول القرآن الکريم
    حقائق ‌هامة حول القرآن الکریم
    پدیدآورانعاملی، جعفرمرتضی (نویسنده)
    ناشردار الصفوة
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1992م , 1413ق
    چاپ2
    موضوع1.علوم قرآنی - بررسی و شناخت 3.علوم قرآنی - تحقيق
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏69‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏2‎‏ح‎‏7
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    حقائق ‌هامة حول القرآن الکریم، اثر سید جعفر مرتضی عاملی، کتابی است در موضوع نفی تحریف از قرآن و پاره‌ای دیگر از موضوعات مربوطه که ضرورت بحث آنها را اقتضا نموده است؛ همچون جمع قرآن، نسخ تلاوت و...

    نویسنده کتاب، در ضمن نگارش اثر گران قدر خود «الصحیح من سیرة النبی الأعظم»، به برخی از روایاتی در جریان سریه بئر معونه برمی خورد که به گونه‌ای نشانگر تحریف قرآن بوده‌اند. این گونه روایات او را به نگرشی ژرف تر در این موضوع وامی دارد. این نگرش وسیع به موضوع و دیگر موضوعات مربوط، بالاخره به حدی می‌رسد که انگیزه نگارش اثر حاضر را به وجود آورده و کتابی مستقل را تشکیل می‌دهد[۱]

    ساختار

    کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهار باب و هر باب در چندین فصل، تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه نویسنده، به موضوع کتاب، اشاره شده است.

    باب اول با مقدماتی با عرضه روایاتی از منابع فریقین که نشانگر تحریفند آغاز شده و با نقد و بررسی این روایات ادامه می‌یابد. مؤلف در پایان این بخش می‌گویند که احادیث تحریف در منابع اهل سنت به مراتب بیشتر از منابع شیعه است؛ اما از سر انصاف علمی، به کوشش‌های برخی از عالمان در جهت نقد و رد این گونه روایات ارج می‌نهند[۲]

    در فصل سوم این باب، به بعضی از ادله مصونیت قرآن از تحریف که توسط علمای محقق اقامه شده، اشاره گردیده است که عبارتند از: آیه «إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون» (حجر: 9)؛ دقت نظر و تحقیق؛ اهتمام به حفظ قرآن؛ احادیث عرض حدیث بر کتاب و احادیث دیگر؛ واقعیت تاریخی[۳]

    در باب دوم به تفصیل از ادله جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) و چگونگی آن در عهد خلفا سخن گفته شده است. نویسنده در فصل اول این باب، به طرح سه مطلب پرداخته است:

    1. نخست اشاره می‌کند به اهتمام پیامبر(ص) بر تعلیم قرآن به مردم و نشر آیات و تشویق مردم به حفظ آیات قرآن و ختم آن که این اهتمام، نسلا بعد نسل ادامه یافت. هنوز بیش از دو دهه از وفات پیامبر(ص) نگذشته بود که ده‌ها هزار تن قاری قرآن پدید آمدند و اگر کوچک‌ترین تصرفی در قرآن صورت می‌گرفت، این حافظان بودند که بر تحریفگر می‌شوریدند. از جمله این افراد، کسانی مانند ابوذر بودند و اگر کسی که قصد تعدی به قرآن را داشت، از حکام بود، رقیبان این حرکت را وسیله تخطئه وی و سست کردن پایه‌های حکومتش قرار می‌دادند[۴]
    2. عرضه کردن قرآن توسط صحابه بر پیامبر(ص) و قرائت قرآن نزد ایشان.
    3. خود اصحاب اهتمامی خاص به ختم قرآن در زمان پیامبر(ص) داشتند و اوامر نبوی آنان را تشویق به این کار می‌نمود؛ به اضافه آنکه تاریخ از تعدادی صحابی‌نام می‌برد که بارها قرآن را در زمان خود پیامبر(ص) ختم کرده بودند. به عقیده نویسنده همه این مطالب، یک چیز را ثابت می‌کند و آن اینکه قرآن به شهادت دو یا یک شاهد - آن طور که بعضی از روایات ادعا می‌کنند - جمع‌آوری نشده است.[۵]

    در فصل دوم، به واقعیت تاریخی جمع‌آوری قرآن توسط خلفا اشاره شده است. روایات اهل سنت پیرامون جمع‌آوری قرآن توسط زید مختلف است و نویسنده یکی از آن روایات را انتخاب کرده و به توضیح و بررسی آن پرداخته است.[۶]

    در فصل سوم، به بحث ترتیب و نزول آیات پرداخته شده است و در انتهای آن، چنین نتیجه‌گیری شده است که اساسا ما نمی‌توانیم روایاتی را که می‌گوید: «آیاتی که نزولش متأخر بوده، جزو سوره‌ای قرار داده شده که نزولش جلوتر بوده»، بپذیریم و بگوییم که آیاتی را در جاهایی قرار داده‌اند و ترتیب آیات، به هم خورده است. به نظر وی، روایاتی که آیات مکی را از سوره‌های مدنی می‌داند و یا برعکس، احتیاج به تأمل دارد و پس از بررسی روایات، چنین نتیجه‌گیری می‌کند که اکثر سوره‌ها دفعی النزول بوده و معتقد است جز با دلیل روشن، نمی‌توان از این قاعده کلی، عدول کرد[۷]

    در فصل چهارم سخن از چگونگی مصحف علی(ع) به میان آمده است. سخن از این مصحف بسیار است. آیا قرآن امام، با قرآن فعلی مغایرت داشته است؟ به فرض مغایرت، این مغایرت تا چه حدی و در چه زمینه‌ای بوده است؟ کدام منابع به چنین مصحفی تصریح کرده‌اند؟ آیا این مصحف همان مصحف پیامبر(ص) بوده است؟ و سؤالات متعدد دیگری که ذهن اکثر مردم را دچار خلجان کرده است و عده‌ای خواسته‌اند از این مسئله، استفاده کرده و اتهام سنگینی را به شیعه نسبت دهند و بگویند: قرآن شیعه با قرآن اکثر مسلمانان اختلاف دارد. نویسنده در این فصل، به این سؤالات با ارائه عین نصوص و به شکلی منطقی، پاسخ قانع کننده داده است.[۸]

    باب سوم، مربوط به رسیدگی عالمانه به مباحث مربوط به قرائت بوده و نویسنده در آن، قرائت‌های شاذ و چگونگی‌های آنها را بررسی کرده است. از جمله مباحث مطرح شده در این باب، عبارت است از: قرائات و حروف سبعه؛ نزول قرآن بر حروف هفت گانه؛ رسم الخط قرآن و مشکلات آن؛ خطاهای سهوی در مصاحف عثمان؛ تصرفات عمدی یا سهل انگارانه؛ تفسیر مزجی و تفسیر با مترادف؛ ارزیابیقرائت قراء؛ اجتهادات باطل و..[۹]

    در باب چهارم، بحث با رسیدگی به مسئله «نسخ تلاوت» آغاز شده است. می‌دانیم که در بسیاری از روایات اهل سنت، سخن از سوره‌ها و آیاتی است که اینک از آنها اثری در قرآن نیست. برخی از عالمان و مفسران و اصولیان آنان معتقد شده‌اند که تلاوت این سوره‌ها و آیه‌ها نسخ شده است. در این باب مؤلف محترم این پندار را چونان سرابیفریبا تلقی کرده و با نقد و بررسی منابع بسیاری، پوچی و تهی مایگی این پندارها را به اثبات رسانده است.[۱۰]

    در خاتمه کتاب، خلاصه کتاب مرحوم محدث نوری با نقد و رد ادله آن آمده است. نویسنده به این نکته اشاره دارد که محدث نوری در این کتاب، بیشتر و پیشتر از آنکه متکی به روایات و احادیث شیعه باشد، متکی به احادیث و روایات منقوله از اهل سنت بوده است و این مطلب در خاتمه کتاب به وضوح نشان داده شده است.[۱۱]

    به عنوان مثال، به برخی از این ادله و پاسخ به آنها، اشاره می‌شود: دلیل اول: وی به روایاتی از اهل سنت و شیعه استناد کرده است که می‌گویند: هرچه در امم سالفه اتفاق افتاده است، در این امت نیز پیش خواهد آمد و بعد نتیجه می‌گیرد که: از جمله حوادث امم سالفه، تحریف کتاب خدا بوده است؛ لذا بایستی قرآن را نیز تحریف شده دانست. لیکن نویسنده معتقد است این دلیل به شکل بدی طرح شده است و به صورت باطلی مورد استناد قرار گرفته است؛ زیرا به نظر وی، منظور از تکرار حوادث، سنن و نوامیس تاریخی است به صورت کلی و تخلف ناپذیر و الا چه بسیار حوادث ریز و درشتی که مختص هر امتی بوده است و این روایات، به فرض صحت، ناظر به تشابه حوادث است، نه تکرار عین حوادث قبل[۱۲]

    دلیل دوم: روایات اهل سنت می‌گویند: شهادت دو تن کافی بود تا آیه‌ای وارد قرآن گردد و جزء مصحف رسمی قرار گیرد؛ یعنی نقل قرآن متواتر نیست و امکان وقوع تحریف در آن محتمل می‌باشد. نویسنده در پاسخ به این دلیل، این گونه استدلال نموده که قرآن در زمان پیامبر(ص) جمع‌آوری شده و تمام مراحل تدوین مصحف، زیر نظر خود حضرت انجام می‌گرفته است و نقل آیات با تواتر و اجماع تمام امت - به معنای واقعی کلمه - صورت گرفته است و از طریق هزاران قاری و حافظ، سینه به سینه تا زمان ما آمده است.[۱۳]

    به هرحال، کتاب در موضوع خود از جمله آثار سودمند و کارآمدی است که خواننده با درنگریستن به آن، با بسیاری از حقایق آشنا خواهد شد و اعتماد و اتکای مؤلف محترم بر منابع و مصادر بسیار و نقد و تحلیل هوشمندانه آنها، قطعا بر اعتماد خواننده خواهد افزود[۱۴]

    وضعیت کتاب

    فهارس کتاب، در انتهای آن آمده است که عبارتند از: فهرست اعلام؛ جماعات و قبایل؛ شهرها و اماکن و فرق و مذاهب مذکور در کتاب، به همراه فهرست منابع و مصادر مورد استفاده نویسنده و فهرست اجمالی و تفصیلی مطالب.

    در پاورقی‌ها به ذکر منابع پرداخته شده است.[۱۵]

    پانویس

    1. ر.ک: تازه‌های نگارش و نشر، 1369، ص82
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: سید جعفر مرتضی عاملی، ص28-33
    4. ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص48
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان، ص85
    7. ر.ک: همان، ص118
    8. ر.ک: همان، ص119
    9. ر.ک: همان، ص137-239
    10. تازه‌های نگارش و نشر، 1369، ص82
    11. همان
    12. ر.ک: اسلامی سیدحسن، ص318
    13. ر.ک: همان، ص318-319
    14. تازه‌های نگارش و نشر، 1369، ص82
    15. مثلاًر.ک: پاورقی، ص185

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. «تازه‌های نگارش و نشر»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: آینه پژوهش، شماره 1، خرداد و تیر 1369 (از صفحه 94-79).
    3. اسلامی سیدحسن، «حقایقی مهم پیرامون قرآن کریم»، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ سوم، پاییز 1377.

    وابسته‌ها