أخبار و حكايات: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ أخبار و حکایات را به أخبار و حكايات منتقل کرد)
    جز (جایگزینی متن - '= ' به '=')
     
    (۵۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR11830J1.jpg|بندانگشتی|أخبار و حکایات]]
    | تصویر =NUR11830J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =أخبار و حکایات
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =کتاب أخبار و حکایات
    |-
    | پدیدآوران =
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|أخبار و حکایات
    [[صالح، ابراهیم]] (محقق)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|کتاب أخبار و حکایات
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[صالح، ابراهیم]] (محقق)


    [[غسانی، محمد بن فیض]] (نويسنده)
    [[غسانی، محمد بن فیض]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏248‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏5‎‏الف‎‏3
    |data-type='language'|عربی
    | موضوع =
    |-
    احادیث اخلاقی
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏248‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏5‎‏الف‎‏3
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|احادیث اخلاقی


    اندرز نامه‌های عربی
    اندرز نامه‌های عربی


    داستانهای اخلاقی
    داستانهای اخلاقی
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    دار البشائر
    |data-type='publisher'|دار البشائر
    | مکان نشر =دمشق - سوریه
    |-
    | سال نشر =1994 م
    |مکان نشر  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11830AUTOMATIONCODE
    |data-type='publishPlace'|دمشق - سوریه
    | چاپ =1
    |-
    | تعداد جلد =1
    |سال نشر
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11830
    |data-type='publishYear'| 1994 م
    | کتابخوان همراه نور =11830
    |-class='articleCode'
    | کد پدیدآور =
    |کد اتوماسیون
    | پس از =
    |data-type='automationCode'|11830
    | پیش از =
    |}
    }}
    </div>


    '''اخبار و حكايات'''، از جمله آثار [[غسانی، محمد بن فیض|ابوالحسن، محمد بن الفيض الغسانى]]، به زبان عربى و مشتمل بر اخبار و روايات و داستان‌هایى اخلاقى و پندآموز است. تحقيق و اضافات کتاب، توسط [[صالح، ابراهیم|ابراهیم صالح]] صورت گرفته است.


    == معرفى اجمالى ==
    ==ساختار==
    کتاب، داراى یک جلد است و در آن، 107 خبر گردآورى شده است. در آغاز کتاب، مقدمه محقق مشتمل بر معرفى مؤلف<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=6&viewType=html ر.ک: مقدمه، ص6]</ref>، روات کتاب<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=7&viewType=html ر.ک: همان، ص7]</ref>، وصف نسخه<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=8&viewType=html ر.ک: همان، ص8]</ref> و... واقع شده، سپس متن کتاب، آن‌گاه سماعات کتاب<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=59&viewType=html ر.ک: همان، ص59]</ref> و در پایان فهرست‌هاى عام <ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=61&viewType=html ر.ک: همان، ص61]</ref>ذكر شده است.


    ==گزارش محتوا==
    کتاب، حاوى اخبارى در موضوعات زير است:


    «نوادر الرسائل 5، كتاب اخبار و حكايات»، از جمله آثار ابو الحسن، محمد بن الفيض الغسانى، به زبان عربى و مشتمل بر اخبار و روايات و داستان‌هايى اخلاقى و پندآموز است. تحقيق و اضافات كتاب، توسط ابراهيم صالح صورت گرفته است.
    ايمان و كفر و پايه‌هاى هر یک از این دو؛ ثمرات اطاعت از خداوند؛ نیکى به والدين و دعا برای آنها بعد از مرگشان<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=17&viewType=pdf ر.ک: همان، ص17]</ref>؛ نصايح ارزنده حضرت عيسى(ع) به حواريون در مورد دست يافتن به ملكوت آسمان<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=17&viewType=pdf ر.ک: همان]</ref>، زهد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=15&viewType=html ر.ک: همان، ص 15]</ref>، قناعت و...؛
     
    == ساختار ==
     
     
    كتاب، داراى يك جلد است و در آن، 107 خبر گردآورى شده است. در آغاز كتاب، مقدمه محقق مشتمل بر معرفى مؤلف، روات كتاب، وصف نسخه و... واقع شده، سپس متن كتاب، آن‌گاه سماعات كتاب و در پايان فهرست‌هاى عام ذكر شده است.
     
    == گزارش محتوا ==
     
     
    كتاب، حاوى اخبارى در موضوعات زير است:
     
    ايمان و كفر و پايه‌هاى هر يك از اين دو؛
     
    ثمرات اطاعت از خداوند؛
     
    نيكى به والدين و دعا براى آنها بعد از مرگشان؛
     
    نصايح ارزنده حضرت عيسى(ع) به حواريون در مورد دست يافتن به ملكوت آسمان، زهد، قناعت و...؛


    و...
    و...


    نمونه‌هايى از اخبار و حكايات كتاب:
    نمونه‌هایى از اخبار و حكايات کتاب:
     
    1. مردى به محضر حضرت امام على(ع) شرف‌ياب شد و از ايشان پرسيد ايمان چيست و آن حضرت، فرمودند: «ايمان، بر چهار پايه صبر، يقين، عدل و جهاد استوار است و از اين ميان، صبر، داراى چهار شاخه شوق، ترس، زهد و انتظار است؛ پس هر كس مشتاق بهشت باشد، شهوات را از ياد مى‌برد و هر كس از آتش بترسد، از محرمات روى برمى‌گرداند و هر كس در دنيا زهد بورزد، مصيبت‌ها بر او آسان مى‌شود و هر كس انتظار مرگ كشد، به سوى نيكى‌ها مى‌شتابد و...


    2. مردى پول خود را كه صد دينار بود گم كرد، پس به همه اهالى شهر اعلام نمود كه هر كسى پول مرا پيدا نمايد، بيست دينار مژدگانى به او مى‌دهم، پس از اندكى، شخصى پول او را پيدا كرد و از صاحب مال خواست كه مژدگانى او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بيست دينار بوده است، پس داورى به نزد فضالة بن عبيد بردند؛ وى، از صاحب مال پرسيد مگر نمى‌گويى كه پول تو، صد و بيست دينار بود و وى پاسخ داد آرى، سپس به مردى كه پول را پيدا كرده بود، رو نمود و پرسيد مگر نه اين است كه مبلغ پولى را كه يافتى، صد دينار است و او پاسخ داد بلى؛ فضاله به او گفت: پولى را كه پيدا نمودى در پيش خود نگه‌دار تا صاحب آن پيدا شود.
    #مردى به محضر حضرت [[امام على(ع)]] شرف‌ياب شد و از ايشان پرسيد ‎ايمان چيست و آن حضرت، فرمودند: «ايمان، بر چهار پايه صبر، يقين، عدل و جهاد استوار است و از این میان، صبر، داراى چهار شاخه شوق، ترس، زهد و انتظار است؛ پس هر كس مشتاق بهشت باشد، شهوات را از ياد مى‌برد و هر كس از آتش بترسد، از محرمات روى برمى‌گرداند و هر كس در دنيا زهد بورزد، مصيبت‌ها بر او آسان مى‌شود و هر كس انتظار مرگ كشد، به سوى نیکى‌ها مى‌شتابد و..<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=15&viewType=pdf ر.ک: همان، ص15]</ref>.
    #مردى پول خود را كه صد دينار بود گم كرد، پس به همه اهالى شهر اعلام نمود كه هر كسى پول مرا پيدا نمايد، بيست دينار مژدگانى به او مى‌دهم، پس از اندكى، شخصى پول او را پيدا كرد و از صاحب مال خواست كه مژدگانى او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بيست دينار بوده است، پس داورى به نزد فضالة بن عبيد بردند؛ وى، از صاحب مال پرسيد ‎مگر نمى‌گویى كه پول تو، صد و بيست دينار بود و وى پاسخ داد آرى، سپس به مردى كه پول را پيدا كرده بود، رو نمود و پرسيد ‎مگر نه این است كه مبلغ پولى را كه يافتى، صد دينار است و او پاسخ داد بلى؛ فضاله به او گفت: پولى را كه پيدا نمودى در پيش خود نگه‌دار تا صاحب آن پيدا شود.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=22&viewType=html ر.ک: همان، ص22]</ref>
    #بلال حبشى[بعد از آنكه در شام اقامت گزيد، پس از مدتى]، پيامبر اكرم(ص) را در خواب ديد، در حالى كه به وى مى‌فرمود: اى بلال این بى‌وفايى چيست كه در پيش گرفته‌اى، آيا وقت آن نرسيده كه به ديدار من آيى؛ بلال، غمگنانه از خوب پريد و هراسان خانه را ترك كرد و بر مركب سوار شد و آهنگ مدينه نمود؛ وقتى به آن‌جا رسيد، به زيارت مرقد مطهر رسول‌الله(ص) شرف‌ياب گرديد، در حالى كه مى‌گريست و صورت خویش را بر خاک قبر مى‌ماليد. در همان حال، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به او رو نمودند و او آن دو را در آغوش گرفت و بوسيد، پس آن دو بزرگوار به وى گفتند: مايليم اذانى را كه سحرگاهان برای پيامبر(ص) مى‌گفتى، بشنویم؛ پس بلال بر بام مسجد رفت و در جايگاه پيشين خویش ايستاد و چون فرياد الله اكبر سر داد، شهر مدينه به لرزه افتاد و آن‌گاه كه اشهد أن لا اله الا الله را بر زبان آورد، لرزش شهر بيشتر گرديد و هنگامى كه اشهد أن محمدا رسول‌الله را فرياد كرد، بانوان پرده‌نشين از پناهگاه خویش بيرون دویدند و گفتند: آيا پيامبر(ص) زنده شده است. پس از رحلت پيامبر(ص) هيچ روزى بيشتر از آن روز، مرد و زن گريان به خود نديد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/11830?pageNumber=45&viewType=html ر.ک: همان، ص45]</ref>.


    3. بلال حبشى[بعد از آنكه در شام اقامت گزيد، پس از مدتى]، پيامبر اكرم(ص) را در خواب ديد، در حالى كه به وى مى‌فرمود: اى بلال اين بى‌وفايى چيست كه در پيش گرفته‌اى، آيا وقت آن نرسيده كه به ديدار من آيى؛ بلال، غمگنانه از خوب پريد و هراسان خانه را ترك كرد و بر مركب سوار شد و آهنگ مدينه نمود؛ وقتى به آن‌جا رسيد، به زيارت مرقد مطهر رسول الله(ص) شرف‌ياب گرديد، در حالى كه مى‌گريست و صورت خويش را بر خاك قبر مى‌ماليد. در همان حال، امام حسن(ع) و امام حسين(ع) به او رو نمودند و او آن دو را در آغوش گرفت و بوسيد، پس آن دو بزرگوار به وى گفتند: مايليم اذانى را كه سحرگاهان براى پيامبر(ص) مى‌گفتى، بشنويم؛ پس بلال بر بام مسجد رفت و در جايگاه پيشين خويش ايستاد و چون فرياد الله اكبر سر داد، شهر مدينه به لرزه افتاد و آن‌گاه كه اشهد أن لا اله الا الله را بر زبان آورد، لرزش شهر بيشتر گرديد و هنگامى كه اشهد أن محمدا رسول الله را فرياد كرد، بانوان پرده‌نشين از پناهگاه خويش بيرون دويدند و گفتند: آيا پيامبر(ص) زنده شده است. پس از رحلت پيامبر(ص) هيچ روزى بيشتر از آن روز، مرد و زن گريان به خود نديد.
    ==پانويس ==
    <references />


    == منابع ==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    مقدمه و متن كتاب.
    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/7789 مطالعه کتاب أخبار و حکایات در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اخلاق اسلامی]]
    [[رده:اخلاق اسلامی]]
    [[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]]
    [[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]]
     
    [[رده:بهمن (1400)]]
     

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۶

    أخبار و حکایات
    أخبار و حكايات
    پدیدآورانصالح، ابراهیم (محقق) غسانی، محمد بن فیض (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرکتاب أخبار و حکایات
    ناشردار البشائر
    مکان نشردمشق - سوریه
    سال نشر1994 م
    چاپ1
    موضوعاحادیث اخلاقی

    اندرز نامه‌های عربی

    داستانهای اخلاقی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏248‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏5‎‏الف‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اخبار و حكايات، از جمله آثار ابوالحسن، محمد بن الفيض الغسانى، به زبان عربى و مشتمل بر اخبار و روايات و داستان‌هایى اخلاقى و پندآموز است. تحقيق و اضافات کتاب، توسط ابراهیم صالح صورت گرفته است.

    ساختار

    کتاب، داراى یک جلد است و در آن، 107 خبر گردآورى شده است. در آغاز کتاب، مقدمه محقق مشتمل بر معرفى مؤلف[۱]، روات کتاب[۲]، وصف نسخه[۳] و... واقع شده، سپس متن کتاب، آن‌گاه سماعات کتاب[۴] و در پایان فهرست‌هاى عام [۵]ذكر شده است.

    گزارش محتوا

    کتاب، حاوى اخبارى در موضوعات زير است:

    ايمان و كفر و پايه‌هاى هر یک از این دو؛ ثمرات اطاعت از خداوند؛ نیکى به والدين و دعا برای آنها بعد از مرگشان[۶]؛ نصايح ارزنده حضرت عيسى(ع) به حواريون در مورد دست يافتن به ملكوت آسمان[۷]، زهد[۸]، قناعت و...؛

    و...

    نمونه‌هایى از اخبار و حكايات کتاب:

    1. مردى به محضر حضرت امام على(ع) شرف‌ياب شد و از ايشان پرسيد ‎ايمان چيست و آن حضرت، فرمودند: «ايمان، بر چهار پايه صبر، يقين، عدل و جهاد استوار است و از این میان، صبر، داراى چهار شاخه شوق، ترس، زهد و انتظار است؛ پس هر كس مشتاق بهشت باشد، شهوات را از ياد مى‌برد و هر كس از آتش بترسد، از محرمات روى برمى‌گرداند و هر كس در دنيا زهد بورزد، مصيبت‌ها بر او آسان مى‌شود و هر كس انتظار مرگ كشد، به سوى نیکى‌ها مى‌شتابد و..[۹].
    2. مردى پول خود را كه صد دينار بود گم كرد، پس به همه اهالى شهر اعلام نمود كه هر كسى پول مرا پيدا نمايد، بيست دينار مژدگانى به او مى‌دهم، پس از اندكى، شخصى پول او را پيدا كرد و از صاحب مال خواست كه مژدگانى او را بدهد، اما او سر باز زده و گفت: مبلغ پول من، صد و بيست دينار بوده است، پس داورى به نزد فضالة بن عبيد بردند؛ وى، از صاحب مال پرسيد ‎مگر نمى‌گویى كه پول تو، صد و بيست دينار بود و وى پاسخ داد آرى، سپس به مردى كه پول را پيدا كرده بود، رو نمود و پرسيد ‎مگر نه این است كه مبلغ پولى را كه يافتى، صد دينار است و او پاسخ داد بلى؛ فضاله به او گفت: پولى را كه پيدا نمودى در پيش خود نگه‌دار تا صاحب آن پيدا شود.[۱۰]
    3. بلال حبشى[بعد از آنكه در شام اقامت گزيد، پس از مدتى]، پيامبر اكرم(ص) را در خواب ديد، در حالى كه به وى مى‌فرمود: اى بلال این بى‌وفايى چيست كه در پيش گرفته‌اى، آيا وقت آن نرسيده كه به ديدار من آيى؛ بلال، غمگنانه از خوب پريد و هراسان خانه را ترك كرد و بر مركب سوار شد و آهنگ مدينه نمود؛ وقتى به آن‌جا رسيد، به زيارت مرقد مطهر رسول‌الله(ص) شرف‌ياب گرديد، در حالى كه مى‌گريست و صورت خویش را بر خاک قبر مى‌ماليد. در همان حال، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به او رو نمودند و او آن دو را در آغوش گرفت و بوسيد، پس آن دو بزرگوار به وى گفتند: مايليم اذانى را كه سحرگاهان برای پيامبر(ص) مى‌گفتى، بشنویم؛ پس بلال بر بام مسجد رفت و در جايگاه پيشين خویش ايستاد و چون فرياد الله اكبر سر داد، شهر مدينه به لرزه افتاد و آن‌گاه كه اشهد أن لا اله الا الله را بر زبان آورد، لرزش شهر بيشتر گرديد و هنگامى كه اشهد أن محمدا رسول‌الله را فرياد كرد، بانوان پرده‌نشين از پناهگاه خویش بيرون دویدند و گفتند: آيا پيامبر(ص) زنده شده است. پس از رحلت پيامبر(ص) هيچ روزى بيشتر از آن روز، مرد و زن گريان به خود نديد[۱۱].

    پانويس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها