ابن عصفور، علی بن مؤمن: تفاوت میان نسخهها
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR07748.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:NUR07748.jpg|بندانگشتی|ابن عصفور، علی بن مؤمن]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |ابن عصفور، علی بن مؤمن | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | ابنعصفور، ابوالحسن علی | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |مؤمن | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |597ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |اشبيليه | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |670ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |ابوالحسن دبّاج | ||
ابوعلى شَلوبين | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[شرح جمل الزجاجي]] | ||
[[المقرب و معه مثل المقرب]] | |||
[[ | [[الممتع في التصريف]] | ||
|- class="articleCode" | |||
|-class= | |||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE07748AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن عُصْفُور، ابوالحسن على بن مؤمن بن محمد بن عصفور اشبيلى حَضرَمى''' (597-670ق 1201/-1272م)، نحوى، اديب و شاعر بود. | |||
== ولادت == | |||
وى در سال 597ق در اشبيليه چشم به جهان گشود | |||
== تحصیلات == | |||
او نزد مشهورترين علماى عصر خود ابوالحسن دبّاج و ابوعلى شَلوبين به تحصيل نحو پرداخت. مدت 10 سال در ملازمت شلوبين به سربرد و «[[كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب|الکتاب]]» [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] را نزد او خواند و پس از اختلافى كه با او پيدا كرد، اشبيليه را ترك گفت و به ترتيب در شهرهاى شريش، شذونه، مالقه، لورقه و مرسيه مدتى اقامت گزيد و به تدريس نحو پرداخت. او در مجالس درس خود كه طالبان علم را از اطراف و اكناف اندلس به خود جذب كرده بود، «[[كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب|الکتاب]]» [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]]، «الجمل» [[زجاجی، عبدالرحمان بن اسحاق|زجّاجى]] و «ايضاح» ابوعلى فارسی را از حفظ شرح و املاء مىكرد. پس از چندى اندلس را به قصد شمال افريقا ترك كرد و در تونس رحل اقامت افكند و به خدمت امیر ابوعبدالله محمد بن زكرياى هنتاتى ملقب به المستنصر بالله، كه قبل از رسيدن به حكومت مدتى شاگرد او بود، درآمد و از خواص او شد. | |||
ابن عصفور پس از اقامتى كوتاه در تونس به همراه مخدوم خود راهى بجايه شد و سپس به تونس برگشت و از آنجا دوباره قصد اندلس كرد و به لورقه رفت و پس از آن، عازم غرب اندلس و سلا شد، اما ديرى نپاييد كه به دعوت المستنصر بالله دوباره به تونس برگشت و تا آخر عمر نزد او ماند. بدين سان ملاحظه مىكنيم كه وى بيشتر عمر خود را در سفر گذرانيد و در شهرهاى مختلف نزد نخبگان علم و ادب دانش آموخت و شاگردان بسيارى تربيت كرد. ابن سعيد عَنْسى و ابوزكريا يحيى يفرينى (غبرينى) و احتمالاً ابوحيان غرناطى، از جمله شاگردان معروف او بودهاند. ابن زبير معتقد است كه وى به جز نحو در ساير علوم اطلاع چندانى نداشت و قرائت و فقه و حديث را نمىدانست، اما از فهرست آثار او برمىآيد كه در شعر و قواعد آن نيز بسيار توانا بوده و کتاب «ضرائر الشعر» او كه اينك در دست است، بر | ابن عصفور پس از اقامتى كوتاه در تونس به همراه مخدوم خود راهى بجايه شد و سپس به تونس برگشت و از آنجا دوباره قصد اندلس كرد و به لورقه رفت و پس از آن، عازم غرب اندلس و سلا شد، اما ديرى نپاييد كه به دعوت المستنصر بالله دوباره به تونس برگشت و تا آخر عمر نزد او ماند. بدين سان ملاحظه مىكنيم كه وى بيشتر عمر خود را در سفر گذرانيد و در شهرهاى مختلف نزد نخبگان علم و ادب دانش آموخت و شاگردان بسيارى تربيت كرد. ابن سعيد عَنْسى و ابوزكريا يحيى يفرينى (غبرينى) و احتمالاً ابوحيان غرناطى، از جمله شاگردان معروف او بودهاند. ابن زبير معتقد است كه وى به جز نحو در ساير علوم اطلاع چندانى نداشت و قرائت و فقه و حديث را نمىدانست، اما از فهرست آثار او برمىآيد كه در شعر و قواعد آن نيز بسيار توانا بوده و کتاب «ضرائر الشعر» او كه اينك در دست است، بر این امر دلالت آشكار دارد. | ||
ابن عصفور را با توجه به آثارى كه در نحو از وى برجاى مانده، نمىتوان به مكتب خاصى وابسته دانست. با | ابن عصفور را با توجه به آثارى كه در نحو از وى برجاى مانده، نمىتوان به مكتب خاصى وابسته دانست. با این همه، گویى به مكتب بصره تمايل بيشترى داشته است، اگرچه گاهى آراء كوفيان و يا بغداديان را بر بصريان ترجيح مىداده. بسيارى از نحویان از جمله ابوحيان غرناطى و ابن هشام در آثار خود به آراء و نظرات او استناد كردهاند. | ||
وى شعر نيز مىسرود، اما از اشعار او به جز | وى شعر نيز مىسرود، اما از اشعار او به جز یک دو بيتى كه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نقل كرده، اثرى بر جاى نمانده است. در این دو بيتى وى به عدم تقيد خویش به احكام شرع اشاره مىكند. [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز او را از پارسايى دور مىداند. علاوه بر اين، زندگى او در دربار المستنصر و حكايتى كه درباره مرگش نقل كردهاند، مؤيد این قول است. او در دهه 670ق و به گفتهاى در 669ق و يا 663ق در تونس درگذشت و ابن منيّر در رثاى او ابياتى سرود. روايتى كه در این باره شهرت يافته، از این قرار است كه گویند در مجلس شراب، نديمان با وى شوخىهاى خشن كردند و او را با نارنج چندان بزدند كه جان داد، اما به روايت زركشى سبب مرگ او، شوخى نابجاى سلطان المستنصر بالله بود كه در مجلس عيش و نوش فرمود تا ابن عصفور را در حوض آبى انداختند و وى به علت سرماى شديد، بيمار شد و 3 روز بعد درگذشت. البته روايت [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] غريب جلوه مىكند و روايت دوم نيز بسيار متأخر است. از این رو قباوه در کتاب ابن عصفور و تصريف دو روايت را در هم آمیخته و بهتر آن ديده كه وى نخست در اثر شوخى سلطان بيمار شود و 3 روز بعد در اثر ضربات نارنج نديمان جان دهد. اما این تحليل هم خالى از تكلف نيست. بنابراین امكان دارد كه در اصل روايت تحريفى رخ داده باشد. | ||
== آثار== | ==آثار== | ||
# المقرّب، مهمترين اثر او در نحو است و شايد بتوان گفت كه ابن عصفور، همه شهرت | # المقرّب، مهمترين اثر او در نحو است و شايد بتوان گفت كه ابن عصفور، همه شهرت خویش را مديون همین اثر است. | ||
# المُمْتع، اثرى است در تصريف كه در آن به بحث درباره حروف زايد، ساختمان افعال و اسماء، ابدال، قلب و ادغام پرداخته است. | # المُمْتع، اثرى است در تصريف كه در آن به بحث درباره حروف زايد، ساختمان افعال و اسماء، ابدال، قلب و ادغام پرداخته است. | ||
# شرح الجمل، كه شرح الجمل زجاجى است. | # شرح الجمل، كه شرح الجمل زجاجى است. | ||
# ضرائر الشعر. | # ضرائر الشعر.<ref> [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2371 فاتحی نژاد، عنایتالله، ج4، ص300]</ref>. | ||
==پانویس== | |||
<references/> | |||
== منابع== | ==منابع مقاله== | ||
[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2371 فاتحی نژاد، عنایتالله، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378] | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[شرح جمل الزجاجي]] | [[شرح جمل الزجاجي]] | ||
[[المقرب و معه مثل المقرب]] | [[المقرب و معه مثل المقرب]] | ||
[[شرح المقرب | [[شرح المقرب لإبن عصفور الإشبیلی الأندلسی]] | ||
[[الممتع في التصريف]] | [[الممتع في التصريف]] | ||
[[شرح جمل الزجاجي (الشرح الکبیر)]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:ادیبان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۱۶
نام | ابن عصفور، علی بن مؤمن |
---|---|
نامهای دیگر | ابنعصفور، ابوالحسن علی |
نام پدر | مؤمن |
متولد | 597ق |
محل تولد | اشبيليه |
رحلت | 670ق |
اساتید | ابوالحسن دبّاج
ابوعلى شَلوبين |
برخی آثار | شرح جمل الزجاجي |
کد مؤلف | AUTHORCODE07748AUTHORCODE |
ابن عُصْفُور، ابوالحسن على بن مؤمن بن محمد بن عصفور اشبيلى حَضرَمى (597-670ق 1201/-1272م)، نحوى، اديب و شاعر بود.
ولادت
وى در سال 597ق در اشبيليه چشم به جهان گشود
تحصیلات
او نزد مشهورترين علماى عصر خود ابوالحسن دبّاج و ابوعلى شَلوبين به تحصيل نحو پرداخت. مدت 10 سال در ملازمت شلوبين به سربرد و «الکتاب» سيبویه را نزد او خواند و پس از اختلافى كه با او پيدا كرد، اشبيليه را ترك گفت و به ترتيب در شهرهاى شريش، شذونه، مالقه، لورقه و مرسيه مدتى اقامت گزيد و به تدريس نحو پرداخت. او در مجالس درس خود كه طالبان علم را از اطراف و اكناف اندلس به خود جذب كرده بود، «الکتاب» سيبویه، «الجمل» زجّاجى و «ايضاح» ابوعلى فارسی را از حفظ شرح و املاء مىكرد. پس از چندى اندلس را به قصد شمال افريقا ترك كرد و در تونس رحل اقامت افكند و به خدمت امیر ابوعبدالله محمد بن زكرياى هنتاتى ملقب به المستنصر بالله، كه قبل از رسيدن به حكومت مدتى شاگرد او بود، درآمد و از خواص او شد.
ابن عصفور پس از اقامتى كوتاه در تونس به همراه مخدوم خود راهى بجايه شد و سپس به تونس برگشت و از آنجا دوباره قصد اندلس كرد و به لورقه رفت و پس از آن، عازم غرب اندلس و سلا شد، اما ديرى نپاييد كه به دعوت المستنصر بالله دوباره به تونس برگشت و تا آخر عمر نزد او ماند. بدين سان ملاحظه مىكنيم كه وى بيشتر عمر خود را در سفر گذرانيد و در شهرهاى مختلف نزد نخبگان علم و ادب دانش آموخت و شاگردان بسيارى تربيت كرد. ابن سعيد عَنْسى و ابوزكريا يحيى يفرينى (غبرينى) و احتمالاً ابوحيان غرناطى، از جمله شاگردان معروف او بودهاند. ابن زبير معتقد است كه وى به جز نحو در ساير علوم اطلاع چندانى نداشت و قرائت و فقه و حديث را نمىدانست، اما از فهرست آثار او برمىآيد كه در شعر و قواعد آن نيز بسيار توانا بوده و کتاب «ضرائر الشعر» او كه اينك در دست است، بر این امر دلالت آشكار دارد.
ابن عصفور را با توجه به آثارى كه در نحو از وى برجاى مانده، نمىتوان به مكتب خاصى وابسته دانست. با این همه، گویى به مكتب بصره تمايل بيشترى داشته است، اگرچه گاهى آراء كوفيان و يا بغداديان را بر بصريان ترجيح مىداده. بسيارى از نحویان از جمله ابوحيان غرناطى و ابن هشام در آثار خود به آراء و نظرات او استناد كردهاند.
وى شعر نيز مىسرود، اما از اشعار او به جز یک دو بيتى كه صفدى نقل كرده، اثرى بر جاى نمانده است. در این دو بيتى وى به عدم تقيد خویش به احكام شرع اشاره مىكند. صفدى نيز او را از پارسايى دور مىداند. علاوه بر اين، زندگى او در دربار المستنصر و حكايتى كه درباره مرگش نقل كردهاند، مؤيد این قول است. او در دهه 670ق و به گفتهاى در 669ق و يا 663ق در تونس درگذشت و ابن منيّر در رثاى او ابياتى سرود. روايتى كه در این باره شهرت يافته، از این قرار است كه گویند در مجلس شراب، نديمان با وى شوخىهاى خشن كردند و او را با نارنج چندان بزدند كه جان داد، اما به روايت زركشى سبب مرگ او، شوخى نابجاى سلطان المستنصر بالله بود كه در مجلس عيش و نوش فرمود تا ابن عصفور را در حوض آبى انداختند و وى به علت سرماى شديد، بيمار شد و 3 روز بعد درگذشت. البته روايت صفدى غريب جلوه مىكند و روايت دوم نيز بسيار متأخر است. از این رو قباوه در کتاب ابن عصفور و تصريف دو روايت را در هم آمیخته و بهتر آن ديده كه وى نخست در اثر شوخى سلطان بيمار شود و 3 روز بعد در اثر ضربات نارنج نديمان جان دهد. اما این تحليل هم خالى از تكلف نيست. بنابراین امكان دارد كه در اصل روايت تحريفى رخ داده باشد.
آثار
- المقرّب، مهمترين اثر او در نحو است و شايد بتوان گفت كه ابن عصفور، همه شهرت خویش را مديون همین اثر است.
- المُمْتع، اثرى است در تصريف كه در آن به بحث درباره حروف زايد، ساختمان افعال و اسماء، ابدال، قلب و ادغام پرداخته است.
- شرح الجمل، كه شرح الجمل زجاجى است.
- ضرائر الشعر.[۱].
پانویس
منابع مقاله