تذکره همایون و اکبر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' == معرفى اجمالى == ' به '')
    جز (جایگزینی متن - 'تذکره (ابهام زدایی)' به 'تذکره (ابهام‌زدایی)')
     
    (۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR11223J1.jpg
    | تصویر =NUR11223J1.jpg
    خط ۵: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[بیات، بایزید]] (نويسنده)
    [[بیات، بایزید]] (نویسنده)


    [[حسین، محمد هدایت]] (مصحح)
    [[حسین، محمد هدایت]] (مصحح)
    خط ۲۶: خط ۲۵:
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | شابک =964-331-168-6
    | شابک =964-331-168-6
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11223
    | کتابخوان همراه نور =11223
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
     
    {{کاربردهای دیگر|تذکره (ابهام‌زدایی)}}
     
    '''تذكره همايون و اكبر'''، نوشته [[بیات، بایزید|بايزيد بيات]]، تصحيح [[حسین، محمد هدایت|محمد هدايت حسین]] اين كتاب كه در سده دهم هجرى (شانزدهم ميلادى) به فارسى نوشته شده، رويدادهاى ميان دو پادشاه سلسله گوركانى، يعنى همايون و فرزندش اكبر را در بر دارد. رويدادهاى دوران همايون از 949 هجرى (1542م) هم‌زمان با آمدنش به ایران تا 999 هجرى (1590م)؛ يعنى پس از 35 سال پادشاهى اكبر، دنبال مى‌شوند. اين كتاب از منابع مهم درباره گوركانيان هند و روابطشان با ایران در روزگار صفويان به شمار مى‌رود.
    '''تذكره همايون و اكبر'''، نوشته بايزيد بيات، تصحيح محمد هدايت حسين اين كتاب كه در سده دهم هجرى (شانزدهم ميلادى) به فارسى نوشته شده، رويدادهاى ميان دو پادشاه سلسله گوركانى، يعنى همايون و فرزندش اكبر را در بر دارد. رويدادهاى دوران همايون از 949 هجرى (1542م) هم‌زمان با آمدنش به ايران تا 999 هجرى (1590م)؛ يعنى پس از 35 سال پادشاهى اكبر، دنبال مى‌شوند. اين كتاب از منابع مهم درباره گوركانيان هند و روابطشان با ايران در روزگار صفويان به شمار مى‌رود.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    کتاب با مقدمه آغاز و مطالب در چهار فصل تنظیم و ارائه شده است.


    ==گزارش محتوا==
    به گفته خانم بوريج در مقاله‌اى درباره اين اثر، [[بیات، بایزید|بايزيد]] هنگام نوشتن آن، پير و سال‌خورده شده بود و ناگزير با ياد آورى اطلاعات و خاطراتش درباره روزگار سرگردانى و پريشانى همايون، آنها را براى ديگرى باز مى‌گفت (املا مى‌كرد) و از اين رو، جملاتش پيوندى منطقى با يك‌ديگر ندارند. پرفسور سوكمار نيز تاريخ مختصر [[بیات، بایزید|بايزيد]] را «نامنظم» و از ديد تاريخ‌نگارى ناقص مى‌خواند؛ زيرا نویسنده بارها به شرح رويدادهایى پرداخته است كه با موضوع اصلى پيوندى ندارند و گاهى با پرداختن به تاريخ شخصى و خانوادگى‌اش، پيوستگى مطالب را از ميان مى‌برد.


    به گفته خانم بوريج در مقاله‌اى درباره اين اثر، بايزيد هنگام نوشتن آن، پير و سال‌خورده شده بود و ناگزير با ياد آورى اطلاعات و خاطراتش درباره روزگار سرگردانى و پريشانى همايون، آنها را براى ديگرى باز مى‌گفت (املا مى‌كرد) و از اين رو، جملاتش پيوندى منطقى با يك‌ديگر ندارند. پرفسور سوكمار نيز تاريخ مختصر بايزيد را «نامنظم» و از ديد تاريخ‌نگارى ناقص مى‌خواند؛ زيرا نويسنده بارها به شرح رويدادهايى پرداخته است كه با موضوع اصلى پيوندى ندارند و گاهى با پرداختن به تاريخ شخصى و خانوادگى‌اش، پيوستگى مطالب را از ميان مى‌برد.
    بارى، [[بیات، بایزید|بايزيد]] خواندن و نوشتن نمى‌دانست و تنها رويدادها را روايت مى‌كرد و به گمان، كسى به نام احمد دهلوى، كاتب منشى شيخ ابوالفضل مبارک آنها را مى‌نوشت. كاتب نيز در بسيارى از جاها، سخنان ساده [[بیات، بایزید|بايزيد]] را به سبک و سليقه خود در آورده و آنها را تغيير داده و به عبارت پردازى و مغلق نويسى منشيانه پرداخته است و از همين روى، سبک انشاى اين اثر يك‌سان و هم‌آهنگ نمى‌نمايد. نویسنده، به رغم شيوه چكيده‌نويسى‌اش در اين اثر، به دليل پاسداشت شاه صفوى، متن كامل نامه او را به همايون (2500 واژه) آورده است.


    بارى، بايزيد خواندن و نوشتن نمى‌دانست و تنها رويدادها را روايت مى‌كرد و به گمان، كسى به نام احمد دهلوى، كاتب منشى شيخ ابوالفضل مبارك آنها را مى‌نوشت. كاتب نيز در بسيارى از جاها، سخنان ساده بايزيد را به سبك و سليقه خود در آورده و آنها را تغيير داده و به عبارت پردازى و مغلق نويسى منشيانه پرداخته است و از همين روى، سبك انشاى اين اثر يك‌سان و هم‌آهنگ نمى‌نمايد. نويسنده، به رغم شيوه چكيده‌نويسى‌اش در اين اثر، به دليل پاسداشت شاه صفوى، متن كامل نامه او را به همايون (2500 واژه) آورده است.
    پرفسور بانارسى پراساد ساكسنا، در شرحى درباره اين كتاب، آن را از ديد گستره داراى برترى مى‌شمرد، اما زبان آن را كمابيش سست و عامه‌پسند و بيشتر جمله‌هایش را ناقص و نویسنده‌اش را در به كار گيرى سبک ويژه و رايج در آن روزگار ناتوان مى‌خواند.


    پرفسور بانارسى پراساد ساكسنا، در شرحى درباره اين كتاب، آن را از ديد گستره داراى برترى مى‌شمرد، اما زبان آن را كمابيش سست و عامه‌پسند و بيشتر جمله‌هايش را ناقص و نويسنده‌اش را در به كار گيرى سبك ويژه و رايج در آن روزگار ناتوان مى‌خواند.
    روايت‌ها و گزارش‌هاى معاصر بسيار كمى درباره پادشاهى همايون در دست است. هم‌چنين نسخه‌هاى خطى اين آثار از ديد سودمندى و پربارى، بسيار اندكند؛ زيرا جز تذكره الواقعات (995ه / 1587م) جوهر آفتابه‌چى كه شمار اندكى از نسخه‌هاى خطى آن در فهرست (كاتالوگ) كتاب‌خانه‌هاى هند شناسانده شده‌اند، به منبع ديگرى براى دريافتن اطلاعات سودمندى درباره اين سلسه دسترسى نيست و از اين رو، پژوهش درباره تاريخ سده‌هاى ميانه هند بسيار دشوار مى‌نمايد و به گفته پروفسور سوكمار راى، تاريخ همايون، كمتر از ديگر امپراطوران مغول هند به ديده مورخان آمده است.


    ==گزارش محتوا==
    اين كتاب پس از تذكره الواقعات اهميت فراوانى دارد؛ زيرا نویسنده، ديده‌هاى خود را در روزگار دراز همراهى‌اش با همايون در اين اثر گزارش كرده است. البته گزارش‌هاى [[بیات، بایزید|بايزيد]] به رغم گزارش‌هاى جوهر بلند و گسترده نيست و از همين روى، خودش نيز اثرش را «مختصر» مى‌خواند. او در نوشته‌هایش به سفر همايون به ایران و ماندنش در دربار صفوى مى‌پردازد. اين اثر، گنجينه گران‌بهایى از اطلاعات تاريخى درباره روزگار پادشاهى همايون و اكبر به شمار مى‌رود و از ديد تاريخ دوره همايون، بيش از ديگر آثار در اين باره مانند همايون‌نامه (قانون همايونى) خواند مير يا همايون‌نامه گل‌بدن بيگم مى‌ارزد.


    آگاهى نویسنده درباره همايون به اندازه‌اى است كه ابوالفضل مبارک، مورخ دوره پس از او در تاريخ بزرگ خود (اكبرنامه)، از آن بسيار بهره برده است. هم‌چنين منبع مستقيم بسيارى از نويسندگان تاريخ همايون را همين كتاب مى‌توان برشمرد.


    روايت‌ها و گزارش‌هاى معاصر بسيار كمى درباره پادشاهى همايون در دست است. هم‌چنين نسخه‌هاى خطى اين آثار از ديد سودمندى و پربارى، بسيار اندكند؛ زيرا جز تذكره الواقعات (995ه / 1587م) جوهر آفتابه‌چى كه شمار اندكى از نسخه‌هاى خطى آن در فهرست (كاتالوگ) كتاب‌خانه‌هاى هند شناسانده شده‌اند، به منبع ديگرى براى دريافتن اطلاعات سودمندى درباره اين سلسه دست‌رسى نيست و از اين رو، پژوهش درباره تاريخ سده‌هاى ميانه هند بسيار دشوار مى‌نمايد و به گفته پروفسور سوكمار راى، تاريخ همايون، كمتر از ديگر امپراطوران مغول هند به ديده مورخان آمده است.
    اين تذكره كه اطلاعات تاريخى بسيار باارزشى درباره موضوع پيش‌گفته در بر دارد، به فهرستى دقيق مى‌ماند كه گفتار و رفتار پيروان و همراهان همايون را در سفر به ایران باز مى‌نمايد. نویسنده در تاريخ رويدادها به خطا و لغزش‌هایى دچار شده است. براى نمونه، وى تاريخ فتح قلعه قندهار را 940 هجرى مى‌داند، اما تاريخ دقيق اين رخداد 25 جمادى الثانى 952 هجرى (1545م) است.
     
    اين كتاب پس از تذكره الواقعات اهميت فراوانى دارد؛ زيرا نويسنده، ديده‌هاى خود را در روزگار دراز همراهى‌اش با همايون در اين اثر گزارش كرده است. البته گزارش‌هاى بايزيد به رغم گزارش‌هاى جوهر بلند و گسترده نيست و از همين روى، خودش نيز اثرش را «مختصر» مى‌خواند. او در نوشته‌هايش به سفر همايون به ايران و ماندنش در دربار صفوى مى‌پردازد. اين اثر، گنجينه گران‌بهايى از اطلاعات تاريخى درباره روزگار پادشاهى همايون و اكبر به شمار مى‌رود و از ديد تاريخ دوره همايون، بيش از ديگر آثار در اين باره مانند همايون‌نامه (قانون همايونى) خواند مير يا همايون‌نامه گل‌بدن بيگم مى‌ارزد.
     
    آگاهى نويسنده درباره همايون به اندازه‌اى است كه ابوالفضل مبارك، مورخ دوره پس از او در تاريخ بزرگ خود (اكبرنامه)، از آن بسيار بهره برده است. هم‌چنين منبع مستقيم بسيارى از نويسندگان تاريخ همايون را همين كتاب مى‌توان برشمرد.
     
    اين تذكره كه اطلاعات تاريخى بسيار باارزشى درباره موضوع پيش‌گفته در بر دارد، به فهرستى دقيق مى‌ماند كه گفتار و رفتار پيروان و همراهان همايون را در سفر به ايران باز مى‌نمايد. نويسنده در تاريخ رويدادها به خطا و لغزش‌هايى دچار شده است. براى نمونه، وى تاريخ فتح قلعه قندهار را 940 هجرى مى‌داند، اما تاريخ دقيق اين رخداد 25 جمادى الثانى 952 هجرى (1545م) است.


    رويدادهاى سيزده سال پايانى سلطنت همايون در اصل اين كتاب و رويدادهاى دوران پادشاهى جلال‌الدين محمداكبر، جانشين وى (1014 - 936ه / 1605 - 1556م) در پيوست آن گزارش شده‌اند. درون‌مايه اثر را در چهار بخش مى‌توان گنجاند:
    رويدادهاى سيزده سال پايانى سلطنت همايون در اصل اين كتاب و رويدادهاى دوران پادشاهى جلال‌الدين محمداكبر، جانشين وى (1014 - 936ه / 1605 - 1556م) در پيوست آن گزارش شده‌اند. درون‌مايه اثر را در چهار بخش مى‌توان گنجاند:
    خط ۶۲: خط ۶۰:
    #رويدادهاى سال‌هاى 961 - 999 هجرى كه به رغم عنوان كوتاه «فصل چهارم در فتح هندوستان»، بلندترين بخش كتاب به شمار مى‌رود.  
    #رويدادهاى سال‌هاى 961 - 999 هجرى كه به رغم عنوان كوتاه «فصل چهارم در فتح هندوستان»، بلندترين بخش كتاب به شمار مى‌رود.  


    پرداختن به برخى از موضوع‌هاى اجتماعى و آيين‌هاى رايج در سده دهم هجرى (شانزدهم ميلادى) در سرزمين هندوستان يا ايران روزگار صفويان، از ويژگى‌هاى مهم اين كتاب است. نويسنده به برپايى نماز عيد فطر در مشهد و چگونگى رؤيت ماه، «گرگ‌دوانى و چوگان‌بازى مردم تبريز»، مسابقه‌هايى مانند «قبق انداختن»، «مراسم ختنه‌سوران» اكبر و «آيين بندى باغ‌ها» به اين مناسبت، «شرح كشتى گرفتن» و «مراسم شكار همايون» اشاره مى‌كند و آنها را شرح مى‌دهد.  
    پرداختن به برخى از موضوع‌هاى اجتماعى و آيين‌هاى رايج در سده دهم هجرى (شانزدهم ميلادى) در سرزمين هندوستان يا ایران روزگار صفويان، از ويژگى‌هاى مهم اين كتاب است. نویسنده به برپايى نماز عيد فطر در مشهد و چگونگى رؤيت ماه، «گرگ‌دوانى و چوگان‌بازى مردم تبريز»، مسابقه‌هایى مانند «قبق انداختن»، «مراسم ختنه‌سوران» اكبر و «آيين بندى باغ‌ها» به اين مناسبت، «شرح كشتى گرفتن» و «مراسم شكار همايون» اشاره مى‌كند و آنها را شرح مى‌دهد.  


    وى با نام بردن از افراد پرآوازه و هنرمندان و نقاشان اين دوره، گزارش درازدامنى درباره كارهايشان عرضه مى‌كند و به ارزيابى كارهاى دو نقاش ايرانى نام‌دار كه به دعوت همايون به هند رفتند؛ يعنى ملا عبدالصمد مصوّر و مير سيد على تبريزى، از شاگردان كمال‌الدين بهزاد مى‌پردازد.  
    وى با نام بردن از افراد پرآوازه و هنرمندان و نقاشان اين دوره، گزارش درازدامنى درباره كارهایشان عرضه مى‌كند و به ارزيابى كارهاى دو نقاش ایرانى نام‌دار كه به دعوت همايون به هند رفتند؛ يعنى ملا عبدالصمد مصوّر و مير سيد على تبريزى، از شاگردان كمال‌الدين بهزاد مى‌پردازد.  


    پرداختن به تأثير ايرانيان در قلمرو گوركانيان هند از ديگر نكته‌هاى ارزش‌مند كتاب است. بيرام بيگ بهارلو (بيرم خان) كه از تركمانان قراقويونلو و از تيره بهارلو و شيعه مذهب بود، بر پايه علاقه‌اش به اين مذهب و ايران، هنگام سرگردانى همايون به وى سفارش كرد كه بدين كشور پناهنده شود و از شاه صفوى كمك بخواهد. هم‌چنين حسين قلى سلطان شاملو برادر حاكم سيستان، پس از بازگشت همايون به هند در خدمت وى در آمد و با فداكارى و دانايى‌اش، نام و آوازه‌اى يافت و به مهردارى همايون منصوب شد.  
    پرداختن به تأثير ایرانیان در قلمرو گوركانيان هند از ديگر نكته‌هاى ارزش‌مند كتاب است. بيرام بيگ بهارلو (بيرم خان) كه از تركمانان قراقويونلو و از تيره بهارلو و شيعه مذهب بود، بر پايه علاقه‌اش به اين مذهب و ایران، هنگام سرگردانى همايون به وى سفارش كرد كه بدين كشور پناهنده شود و از شاه صفوى كمك بخواهد. هم‌چنين حسین قلى سلطان شاملو برادر حاكم سيستان، پس از بازگشت همايون به هند در خدمت وى در آمد و با فداكارى و دانايى‌اش، نام و آوازه‌اى يافت و به مهردارى همايون منصوب شد.  


    ==وضعيت كتاب==
    ==وضعيت كتاب==
    اين كتاب را نخست ويليام ارسكين، مورخ و خاورشناس درگذشته انگليسى، در 71 - 1270 هجرى به ديده تاريخ‌پژوهان آورد و بارها در نوشته‌هاى خود درباره‌اش سخن گفت. بر پايه درون‌مايه خاتمه كتاب، نُه نسخه از اصل آن فراهم آمده بوده كه مصحح هنگام چاپ آن (1360ق / 1941م)، جز نسخه ديوان هند (اينديا آفيس)، از نسخه ديگرى آگاهى نداشته است.
    اين كتاب را نخست ويليام ارسكين، مورخ و خاورشناس درگذشته انگليسى، در 71 - 1270 هجرى به ديده تاريخ‌پژوهان آورد و بارها در نوشته‌هاى خود درباره‌اش سخن گفت. بر پايه درون‌مايه خاتمه كتاب، نُه نسخه از اصل آن فراهم آمده بوده كه مصحح هنگام چاپ آن (1360ق / 1941م)، جز نسخه ديوان هند (اينديا آفيس)، از نسخه ديگرى آگاهى نداشته است.


    اين كتاب در فهرست (كارنما / كاتالوگ) 223 ديوان هند «تاريخ همايون» خوانده شده، اما نويسنده آن را به كار نبرده و تنها با عنوان «مختصر» و «تذكره» از اثر خود ياد كرده و از اين رو، سوكمار نيز آن را تاريخ مختصر ناميده، اما به دليل ياد شدن دوران پادشاهى اكبر، مصحح عنوان «تذكره همايون و اكبر» را برايش برگزيده است.
    اين كتاب در فهرست (كارنما / كاتالوگ) 223 ديوان هند «تاريخ همايون» خوانده شده، اما نویسنده آن را به كار نبرده و تنها با عنوان «مختصر» و «تذكره» از اثر خود ياد كرده و از اين رو، سوكمار نيز آن را تاريخ مختصر ناميده، اما به دليل ياد شدن دوران پادشاهى اكبر، مصحح عنوان «تذكره همايون و اكبر» را برایش برگزيده است.


    منابع گوناگونى مانند اكبرنامه ابوالفضل مبارك، منتخب التواريخ [[بدوانی، عبدالقادر بن ملوکشاه|عبدالقادر بداونى]] و مآثر رحيمى، نوشته عبدالباقى نهاوندى و ترجمه انگليسى آنها، براى تصحيح اين كتاب بررسى شده‌اند. مصحح به نفهميدن معناى برخى از عبارت‌هاى اثر اذعان مى‌كند و در شيوه نوشتار (رسم الخط) خود، از همان الگوى كاتب بهره مى‌گيرد، اما اين شيوه در نثرهاى ديگر فارسى حتى منابع هم‌روزگار آن رايج نبوده و ديده نشده است. هم‌چنين، هيچ توضيحى درباره اصطلاح‌ها و واژگان كهن يا بومى و نام‌هاى جغرافيايى اين اثر وجود ندارد.
    منابع گوناگونى مانند اكبرنامه ابوالفضل مبارک، منتخب التواريخ [[بدوانی، عبدالقادر بن ملوکشاه|عبدالقادر بداونى]] و مآثر رحيمى، نوشته عبدالباقى نهاوندى و ترجمه انگليسى آنها، براى تصحيح اين كتاب بررسى شده‌اند. مصحح به نفهميدن معناى برخى از عبارت‌هاى اثر اذعان مى‌كند و در شيوه نوشتار (رسم الخط) خود، از همان الگوى كاتب بهره مى‌گيرد، اما اين شيوه در نثرهاى ديگر فارسى حتى منابع هم‌روزگار آن رايج نبوده و ديده نشده است. هم‌چنين، هيچ توضيحى درباره اصطلاح‌ها و واژگان كهن يا بومى و نام‌هاى جغرافيايى اين اثر وجود ندارد.


    بسيارى از واژگان (نام‌ها و جاى‌ها) به صورت‌هاى گوناگونى ضبط شده‌اند.  
    بسيارى از واژگان (نام‌ها و جاى‌ها) به صورت‌هاى گوناگونى ضبط شده‌اند.  


    بارى، نمايه نام‌ها (فهرست الرجال و اسماء مواضع آب‌ها و غيره)، از ويژگى‌هاى نيكوى تذكره همايون و اكبر به شمار مى‌رود.  
    بارى، نمايه نام‌ها (فهرست الرجال و اسماء مواضع آب‌ها و غيره)، از ويژگى‌هاى نيكوى تذكره همايون و اكبر به شمار مى‌رود.  
    ==پانویس ==
    <references/>


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # متن كتاب.
    # پانوشت‌هاى مصحح كتاب.
    # مبين، ابوالحسن (بهار 1387)، «تذكره همايون و اكبر»، آيينه ميراث، شماره چهلم.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[رده:کتاب‌شناسی]]


    متن كتاب.
    [[رده: تاریخ (عمومی)]]


    پانوشت‌هاى مصحح كتاب.
    [[رده: تاریخ آسیا]]
     
    مبين، ابوالحسن (بهار 1387)، «تذكره همايون و اكبر»، آيينه ميراث، شماره چهلم.
     
     
     
     
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۸

    تذکره همایون و اکبر
    تذکره همایون و اکبر
    پدیدآورانبیات، بایزید (نویسنده) حسین، محمد هدایت (مصحح)
    ناشراساطير
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1382 ش
    چاپ1
    شابک964-331-168-6
    موضوعاکبر شاه بابری، پادشاه هند، 963 - 1014ق.

    مغولان هند - شاهان و فرمان روایان - تاریخ

    همایون تیموری، امپراتور هند، 914؟ - 963ق.

    هند - تاریخ - 1000 - 1765م.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏461‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏9‎‏ت‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تذكره همايون و اكبر، نوشته بايزيد بيات، تصحيح محمد هدايت حسین اين كتاب كه در سده دهم هجرى (شانزدهم ميلادى) به فارسى نوشته شده، رويدادهاى ميان دو پادشاه سلسله گوركانى، يعنى همايون و فرزندش اكبر را در بر دارد. رويدادهاى دوران همايون از 949 هجرى (1542م) هم‌زمان با آمدنش به ایران تا 999 هجرى (1590م)؛ يعنى پس از 35 سال پادشاهى اكبر، دنبال مى‌شوند. اين كتاب از منابع مهم درباره گوركانيان هند و روابطشان با ایران در روزگار صفويان به شمار مى‌رود.

    ساختار

    کتاب با مقدمه آغاز و مطالب در چهار فصل تنظیم و ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    به گفته خانم بوريج در مقاله‌اى درباره اين اثر، بايزيد هنگام نوشتن آن، پير و سال‌خورده شده بود و ناگزير با ياد آورى اطلاعات و خاطراتش درباره روزگار سرگردانى و پريشانى همايون، آنها را براى ديگرى باز مى‌گفت (املا مى‌كرد) و از اين رو، جملاتش پيوندى منطقى با يك‌ديگر ندارند. پرفسور سوكمار نيز تاريخ مختصر بايزيد را «نامنظم» و از ديد تاريخ‌نگارى ناقص مى‌خواند؛ زيرا نویسنده بارها به شرح رويدادهایى پرداخته است كه با موضوع اصلى پيوندى ندارند و گاهى با پرداختن به تاريخ شخصى و خانوادگى‌اش، پيوستگى مطالب را از ميان مى‌برد.

    بارى، بايزيد خواندن و نوشتن نمى‌دانست و تنها رويدادها را روايت مى‌كرد و به گمان، كسى به نام احمد دهلوى، كاتب منشى شيخ ابوالفضل مبارک آنها را مى‌نوشت. كاتب نيز در بسيارى از جاها، سخنان ساده بايزيد را به سبک و سليقه خود در آورده و آنها را تغيير داده و به عبارت پردازى و مغلق نويسى منشيانه پرداخته است و از همين روى، سبک انشاى اين اثر يك‌سان و هم‌آهنگ نمى‌نمايد. نویسنده، به رغم شيوه چكيده‌نويسى‌اش در اين اثر، به دليل پاسداشت شاه صفوى، متن كامل نامه او را به همايون (2500 واژه) آورده است.

    پرفسور بانارسى پراساد ساكسنا، در شرحى درباره اين كتاب، آن را از ديد گستره داراى برترى مى‌شمرد، اما زبان آن را كمابيش سست و عامه‌پسند و بيشتر جمله‌هایش را ناقص و نویسنده‌اش را در به كار گيرى سبک ويژه و رايج در آن روزگار ناتوان مى‌خواند.

    روايت‌ها و گزارش‌هاى معاصر بسيار كمى درباره پادشاهى همايون در دست است. هم‌چنين نسخه‌هاى خطى اين آثار از ديد سودمندى و پربارى، بسيار اندكند؛ زيرا جز تذكره الواقعات (995ه / 1587م) جوهر آفتابه‌چى كه شمار اندكى از نسخه‌هاى خطى آن در فهرست (كاتالوگ) كتاب‌خانه‌هاى هند شناسانده شده‌اند، به منبع ديگرى براى دريافتن اطلاعات سودمندى درباره اين سلسه دسترسى نيست و از اين رو، پژوهش درباره تاريخ سده‌هاى ميانه هند بسيار دشوار مى‌نمايد و به گفته پروفسور سوكمار راى، تاريخ همايون، كمتر از ديگر امپراطوران مغول هند به ديده مورخان آمده است.

    اين كتاب پس از تذكره الواقعات اهميت فراوانى دارد؛ زيرا نویسنده، ديده‌هاى خود را در روزگار دراز همراهى‌اش با همايون در اين اثر گزارش كرده است. البته گزارش‌هاى بايزيد به رغم گزارش‌هاى جوهر بلند و گسترده نيست و از همين روى، خودش نيز اثرش را «مختصر» مى‌خواند. او در نوشته‌هایش به سفر همايون به ایران و ماندنش در دربار صفوى مى‌پردازد. اين اثر، گنجينه گران‌بهایى از اطلاعات تاريخى درباره روزگار پادشاهى همايون و اكبر به شمار مى‌رود و از ديد تاريخ دوره همايون، بيش از ديگر آثار در اين باره مانند همايون‌نامه (قانون همايونى) خواند مير يا همايون‌نامه گل‌بدن بيگم مى‌ارزد.

    آگاهى نویسنده درباره همايون به اندازه‌اى است كه ابوالفضل مبارک، مورخ دوره پس از او در تاريخ بزرگ خود (اكبرنامه)، از آن بسيار بهره برده است. هم‌چنين منبع مستقيم بسيارى از نويسندگان تاريخ همايون را همين كتاب مى‌توان برشمرد.

    اين تذكره كه اطلاعات تاريخى بسيار باارزشى درباره موضوع پيش‌گفته در بر دارد، به فهرستى دقيق مى‌ماند كه گفتار و رفتار پيروان و همراهان همايون را در سفر به ایران باز مى‌نمايد. نویسنده در تاريخ رويدادها به خطا و لغزش‌هایى دچار شده است. براى نمونه، وى تاريخ فتح قلعه قندهار را 940 هجرى مى‌داند، اما تاريخ دقيق اين رخداد 25 جمادى الثانى 952 هجرى (1545م) است.

    رويدادهاى سيزده سال پايانى سلطنت همايون در اصل اين كتاب و رويدادهاى دوران پادشاهى جلال‌الدين محمداكبر، جانشين وى (1014 - 936ه / 1605 - 1556م) در پيوست آن گزارش شده‌اند. درون‌مايه اثر را در چهار بخش مى‌توان گنجاند:

    1. رويدادهاى سال‌هاى 949 تا 953 هجرى با عنوان «فصل اول در سفر همايون پادشاه از بكر (بهكر) به طرف خراسان و عراق و طواف روضه مقدسه امام ابوالحسن على الرضا و آنچه درين سفر روى نمود»؛
    2. رويدادهاى تاريخى سال‌هاى 953 تا 959 هجرى با عنوان «فصل دويم در بيان واقعاتى كه در سنه 953 به ظهور آمد»؛
    3. رويدادهاى تاريخى سال‌هاى 959 تا 961 هجرى با عنوان «فصل سوم برآمدن مرزا (ميرزا) كامران و مرزا عسكرى از كولاب و خبر يافتن همايون پادشاه از بغاوت ايشان و متوجه شدن دره قبچاق به جهت دفع و رفع مرزا كامران و ديگر سوانح»؛
    4. رويدادهاى سال‌هاى 961 - 999 هجرى كه به رغم عنوان كوتاه «فصل چهارم در فتح هندوستان»، بلندترين بخش كتاب به شمار مى‌رود.

    پرداختن به برخى از موضوع‌هاى اجتماعى و آيين‌هاى رايج در سده دهم هجرى (شانزدهم ميلادى) در سرزمين هندوستان يا ایران روزگار صفويان، از ويژگى‌هاى مهم اين كتاب است. نویسنده به برپايى نماز عيد فطر در مشهد و چگونگى رؤيت ماه، «گرگ‌دوانى و چوگان‌بازى مردم تبريز»، مسابقه‌هایى مانند «قبق انداختن»، «مراسم ختنه‌سوران» اكبر و «آيين بندى باغ‌ها» به اين مناسبت، «شرح كشتى گرفتن» و «مراسم شكار همايون» اشاره مى‌كند و آنها را شرح مى‌دهد.

    وى با نام بردن از افراد پرآوازه و هنرمندان و نقاشان اين دوره، گزارش درازدامنى درباره كارهایشان عرضه مى‌كند و به ارزيابى كارهاى دو نقاش ایرانى نام‌دار كه به دعوت همايون به هند رفتند؛ يعنى ملا عبدالصمد مصوّر و مير سيد على تبريزى، از شاگردان كمال‌الدين بهزاد مى‌پردازد.

    پرداختن به تأثير ایرانیان در قلمرو گوركانيان هند از ديگر نكته‌هاى ارزش‌مند كتاب است. بيرام بيگ بهارلو (بيرم خان) كه از تركمانان قراقويونلو و از تيره بهارلو و شيعه مذهب بود، بر پايه علاقه‌اش به اين مذهب و ایران، هنگام سرگردانى همايون به وى سفارش كرد كه بدين كشور پناهنده شود و از شاه صفوى كمك بخواهد. هم‌چنين حسین قلى سلطان شاملو برادر حاكم سيستان، پس از بازگشت همايون به هند در خدمت وى در آمد و با فداكارى و دانايى‌اش، نام و آوازه‌اى يافت و به مهردارى همايون منصوب شد.

    وضعيت كتاب

    اين كتاب را نخست ويليام ارسكين، مورخ و خاورشناس درگذشته انگليسى، در 71 - 1270 هجرى به ديده تاريخ‌پژوهان آورد و بارها در نوشته‌هاى خود درباره‌اش سخن گفت. بر پايه درون‌مايه خاتمه كتاب، نُه نسخه از اصل آن فراهم آمده بوده كه مصحح هنگام چاپ آن (1360ق / 1941م)، جز نسخه ديوان هند (اينديا آفيس)، از نسخه ديگرى آگاهى نداشته است.

    اين كتاب در فهرست (كارنما / كاتالوگ) 223 ديوان هند «تاريخ همايون» خوانده شده، اما نویسنده آن را به كار نبرده و تنها با عنوان «مختصر» و «تذكره» از اثر خود ياد كرده و از اين رو، سوكمار نيز آن را تاريخ مختصر ناميده، اما به دليل ياد شدن دوران پادشاهى اكبر، مصحح عنوان «تذكره همايون و اكبر» را برایش برگزيده است.

    منابع گوناگونى مانند اكبرنامه ابوالفضل مبارک، منتخب التواريخ عبدالقادر بداونى و مآثر رحيمى، نوشته عبدالباقى نهاوندى و ترجمه انگليسى آنها، براى تصحيح اين كتاب بررسى شده‌اند. مصحح به نفهميدن معناى برخى از عبارت‌هاى اثر اذعان مى‌كند و در شيوه نوشتار (رسم الخط) خود، از همان الگوى كاتب بهره مى‌گيرد، اما اين شيوه در نثرهاى ديگر فارسى حتى منابع هم‌روزگار آن رايج نبوده و ديده نشده است. هم‌چنين، هيچ توضيحى درباره اصطلاح‌ها و واژگان كهن يا بومى و نام‌هاى جغرافيايى اين اثر وجود ندارد.

    بسيارى از واژگان (نام‌ها و جاى‌ها) به صورت‌هاى گوناگونى ضبط شده‌اند.

    بارى، نمايه نام‌ها (فهرست الرجال و اسماء مواضع آب‌ها و غيره)، از ويژگى‌هاى نيكوى تذكره همايون و اكبر به شمار مى‌رود.

    پانویس


    منابع مقاله

    1. متن كتاب.
    2. پانوشت‌هاى مصحح كتاب.
    3. مبين، ابوالحسن (بهار 1387)، «تذكره همايون و اكبر»، آيينه ميراث، شماره چهلم.

    وابسته‌ها