نیریزی، سید قطبالدین محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ق' به 'ق') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
! نام!! data-type="authorName" |نیریزی، قطبالدین محمد | ! نام!! data-type="authorName" |نیریزی، قطبالدین محمد | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
| data-type="authorOtherNames" | حسینی ذهبی، محمد | | data-type="authorOtherNames" | حسینی ذهبی، محمد | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| data-type="authorCode" | | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE07570AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''سید محمد حسینی نيريزى''' (1100ق- 1173ق)، یا شیرازی- مشهور به «قطبالدین» از حكما و عرفاى نامدار و برجسته دوره صفوى است. [[ام سلمه بیگم شیرازی]] دختر ایشان است (مقرر [[جامع الکليات|جامع الکلیات]]). | |||
== ولادت == | |||
مؤلفين، محل تولد وى را نيريز فارس ذكر نمودهاند. تاريخ دقيق تولد ايشان در هيچكدام از تذكرهها ذكر نشده است، اما به استناد مقدمه «قصيده عشقيه» ايشان مىتوان دريافت كه بهطور تقريب، حدود سال 1100ق اتفاق افتاده باشد. | |||
مؤلفين، محل تولد وى را نيريز ذكر نمودهاند. تاريخ دقيق تولد ايشان در هيچكدام از تذكرهها ذكر نشده است، اما به استناد مقدمه «قصيده عشقيه» ايشان مىتوان دريافت كه بهطور تقريب، حدود سال 1100ق اتفاق افتاده باشد. | |||
تمام مورخين، نام وى را محمد و لقب او را قطبالدين نگاشتهاند.<ref>خاورى، 1362، ج 1، ص 298</ref> نسب شريفش با 26 واسطه از سادات بزرگان دين به حضرت سيد الساجدين [[امام سجاد(ع)|امام على بن الحسين(ع)]] مىرسد.<ref>خواجوى، ص 5؛ پرويزى، تذكره، ص 3</ref> | تمام مورخين، نام وى را محمد و لقب او را قطبالدين نگاشتهاند.<ref>خاورى، 1362، ج 1، ص 298</ref> نسب شريفش با 26 واسطه از سادات بزرگان دين به حضرت سيد الساجدين [[امام سجاد(ع)|امام على بن الحسين(ع)]] مىرسد.<ref>خواجوى، ص 5؛ پرويزى، تذكره، ص 3</ref> | ||
==تحصیلات== | |||
== | |||
از دوران كودكى سيد قطبالدين اطلاع دقيقى در دست نيست. آقاى دكتر خاورى در اين باره مطالبى دارد كه مضمون آن چنين است: وى تحصيلات مقدماتى و عالى علوم را در زادگاه خويش آموخت و براى تكميل سطوح و تحصيل ادبيات عرب، فقه و حديث و كلام و حكمت به دارالعلم شيراز و اصفهان عزيمت نمود و در خدمت هفت تن از دانشمندان زمان از جمله مولى شاه محمد دارابى، به كسب كمالات پرداخت. | از دوران كودكى سيد قطبالدين اطلاع دقيقى در دست نيست. آقاى دكتر خاورى در اين باره مطالبى دارد كه مضمون آن چنين است: وى تحصيلات مقدماتى و عالى علوم را در زادگاه خويش آموخت و براى تكميل سطوح و تحصيل ادبيات عرب، فقه و حديث و كلام و حكمت به دارالعلم شيراز و اصفهان عزيمت نمود و در خدمت هفت تن از دانشمندان زمان از جمله مولى شاه محمد دارابى، به كسب كمالات پرداخت. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۳: | ||
علاوه بر اين مشايخ و مريدان معروف، نام افراد زيادى از مريدان و تربيتيافتگان درجه دوم و سوم وى برشمرده شده كه از ذكر آنها خوددارى مىنماييم. | علاوه بر اين مشايخ و مريدان معروف، نام افراد زيادى از مريدان و تربيتيافتگان درجه دوم و سوم وى برشمرده شده كه از ذكر آنها خوددارى مىنماييم. | ||
==اختصاصات فکری قطب الدین نیریزی شیرازی== | |||
#تکیهی فراوان بر احادیث، مخصوصاً احادیث شیعی. | |||
#طرح روشن نقش امامان شیعه-خصوصاً حضرت علی(ع)در مباحث نظرى و عملی عرفانی. | |||
#تکیهی زیاد بر عدم امکان اطلاق «وجود» بر ماسویالله که از آن تحت عنوان(نفی اشتراک لفظی و معنوی وجود) بحث میکند. | |||
#گفتار و مسلک عرفائی مثل شبستری، مولوی و عطار رامیپسندد. | |||
#بدبينى نسبت به مباحث عقلى و فلسفي صرف، خصوصا مباحثى كه اصل یونانی دارد، به طور كلى از نظر او عقلٍ جزئى، در صورتی به حقيقت میرسد که مُقتبس از عقل محمدی(ص) بوده، و کاملاً منقاد و مطیع او شود، و گرنه عقل به تنهایی راهی به حقیقت ندارد، و چه بسااوهام و تخیلات رابا امور قطعی و يقيینی اشتباه کند،البته چنین نیست که او حجیت و واقع نمایی آن را بکلی نفی کند، بلکه -چنانکه در (فصل الخطاب) میآورد -اگر ملاحظات و اعتبارات عقلی نبود، حكمت مقدّس باطل میشد. از نظر او مشکل عقل و نظریات، کوتاه بودن دست آن از بصيرت وعلوم حضورى و مخلوط بودن باهواها وطبايع مادى است، و مشكل آن را فقط اتصال به عقل محمدی(ص) و وحی حل میکند، چنانكه در احادیث هم وارد است.اعتراض او به مباحث یونانی به حدی است که حتی به قسمتهایی از منطق ارسطوبی هم ایراد میگیرد و به جای آن منطق علوی را مطرح میکند.<ref>ر.ک: ام سلمه بیگم شیرازی، ص5</ref> | |||
==وفات== | |||
وى بعد از بازگشت به شيراز به جزيرهى خارك رفت و در كوه مقبرهى منسوب به محمد حنفيه اعتكاف جست. بعد از مدتى به شيراز بازگشت و در سال 1173ق دعوت حق را لبيك گفت و در «وادى السلام» نجف اشرف، به خاک سپرده شد. | |||
== آثار == | == آثار == | ||
خط ۹۹: | خط ۱۰۷: | ||
# انوار الولاية؛ | # انوار الولاية؛ | ||
# رساله منهج التحرير؛ | # رساله منهج التحرير؛ | ||
# شرح و ترجمه منظوم دعاى | # شرح و ترجمه منظوم دعاى مبارک صباح؛ | ||
... | ... | ||
== منابع مقاله == | |||
# پرويزى، شمسالدين، تذكره پرويزى (يك قسمت از تاريخ حيات و كرامات حضرت سيد قطبالدين محمد شيرازى)، تبريز. | |||
# خاورى اسدالله، ذهبيه تصوف علمى - آثار ادبى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1362ش. | |||
# نيريزى، سيد قطبالدين محمد، رساله روحيه و منهج التحرير، به اهتمام [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]]، شيراز، انتشارات كتابخانه احمدى. | |||
#ام سلمه بیگم شیرازی، جامع الکلیات، قم، انتشارات مطبوعات دینی، 1386 | |||
== | ==پانویس== | ||
<references /> | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[گنجینه بهارستان (هفت رساله در علوم قرآنی و روایی)]] | |||
[[منظومة مصباح الولاية و بحر المناقب]] | |||
[[اضافه اشراقیه در شرح قصیده ابداعیه]] | |||
[[قصیده عشقیه در حقیقت عشق الهی]] | |||
[[رساله روحيه و منهج التحرير]] | |||
[[دعای صباح]] | |||
[[ | |||
[[ | [[جامع الکليات]] | ||
[[منظومه انوار ولايت]] | [[منظومه انوار ولايت]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۳
نام | نیریزی، قطبالدین محمد |
---|---|
نامهای دیگر | حسینی ذهبی، محمد
حسینی شیرازی، محمد ذهبی تبریزی، قطبالدین محمد ذهبی تبریزی، محمد قطبالدین نیریزی |
نام پدر | |
متولد | 1100ق |
محل تولد | نیریز فارس |
رحلت | 1173 ق |
اساتید | محمدعلى شيرازى سكاكى؛ محمدصادق اردستانى؛ |
برخی آثار | منظومه انوار ولایت |
کد مؤلف | AUTHORCODE07570AUTHORCODE |
سید محمد حسینی نيريزى (1100ق- 1173ق)، یا شیرازی- مشهور به «قطبالدین» از حكما و عرفاى نامدار و برجسته دوره صفوى است. ام سلمه بیگم شیرازی دختر ایشان است (مقرر جامع الکلیات).
ولادت
مؤلفين، محل تولد وى را نيريز فارس ذكر نمودهاند. تاريخ دقيق تولد ايشان در هيچكدام از تذكرهها ذكر نشده است، اما به استناد مقدمه «قصيده عشقيه» ايشان مىتوان دريافت كه بهطور تقريب، حدود سال 1100ق اتفاق افتاده باشد.
تمام مورخين، نام وى را محمد و لقب او را قطبالدين نگاشتهاند.[۱] نسب شريفش با 26 واسطه از سادات بزرگان دين به حضرت سيد الساجدين امام على بن الحسين(ع) مىرسد.[۲]
تحصیلات
از دوران كودكى سيد قطبالدين اطلاع دقيقى در دست نيست. آقاى دكتر خاورى در اين باره مطالبى دارد كه مضمون آن چنين است: وى تحصيلات مقدماتى و عالى علوم را در زادگاه خويش آموخت و براى تكميل سطوح و تحصيل ادبيات عرب، فقه و حديث و كلام و حكمت به دارالعلم شيراز و اصفهان عزيمت نمود و در خدمت هفت تن از دانشمندان زمان از جمله مولى شاه محمد دارابى، به كسب كمالات پرداخت.
وى به حكمت علاقهى خاص داشت و در تفسير، حديث، فقه و ادب نيز تا حدى تبحر حاصل كرد. او بعد از تكميل علوم، در بقعه شاه داعى الله نزد شيخ علىنقى اصطهباناتى به طى مقامات سلوك پرداخت و بعد از مرشد و شيخ خويش، اصطهباناتى، در فارس مروج طريقهى ذهبيه و مرشد و مربى سالكان اين طريقت شد. وى سفرهايى به قزوين، قم، كاشان، اصفهان و نجف داشت و در اين سفرها به تدريس و تعليم نيز مىپرداخت.
اساتيد
- مولى شاه محمد دارابى، صاحب رساله معراج الكمال؛
- محمدعلى شيرازى سكاكى؛
- محمدصادق اردستانى؛
- شيخ آقا خليل؛
- مير ابراهيم قزوينى؛
- مير محمدتقى خراسانى؛
- آقا سيد هاشم.
شايان ذكر است كه شيخ علىنقى اصطهباناتى (م 1126) از عرفاى الهى، استاد معنوى ايشان بوده كه وى مراتب سير و سلوك را نزد او به اتمام رسانيده است.
شاگردان
- سيد مهدى طباطبائى، مشهور به «بحر العلوم»؛
- آخوند محمدهاشم درويش شيرازى؛
- آخوند مولانا محراب گيلانى؛
- آقا محمد بيدآبادى؛
- محمد باقر عبدالصالح شيرازى؛
- شيخ احمد احسائى؛
- آقا شيخ جعفر مجتهد نجفى؛
- مير محمدعلى كاشانى اصم؛
- شيخ محمد احسائى؛
- ملا محمد واعظ بيات لبيب؛
- سيد على فرزند رشيد سيد قطبالدين؛
- لطفعلى خان خراسانى؛
- سيد محمد نجفى؛
- تقى خان، حاكم فارس.
علاوه بر اين مشايخ و مريدان معروف، نام افراد زيادى از مريدان و تربيتيافتگان درجه دوم و سوم وى برشمرده شده كه از ذكر آنها خوددارى مىنماييم.
اختصاصات فکری قطب الدین نیریزی شیرازی
- تکیهی فراوان بر احادیث، مخصوصاً احادیث شیعی.
- طرح روشن نقش امامان شیعه-خصوصاً حضرت علی(ع)در مباحث نظرى و عملی عرفانی.
- تکیهی زیاد بر عدم امکان اطلاق «وجود» بر ماسویالله که از آن تحت عنوان(نفی اشتراک لفظی و معنوی وجود) بحث میکند.
- گفتار و مسلک عرفائی مثل شبستری، مولوی و عطار رامیپسندد.
- بدبينى نسبت به مباحث عقلى و فلسفي صرف، خصوصا مباحثى كه اصل یونانی دارد، به طور كلى از نظر او عقلٍ جزئى، در صورتی به حقيقت میرسد که مُقتبس از عقل محمدی(ص) بوده، و کاملاً منقاد و مطیع او شود، و گرنه عقل به تنهایی راهی به حقیقت ندارد، و چه بسااوهام و تخیلات رابا امور قطعی و يقيینی اشتباه کند،البته چنین نیست که او حجیت و واقع نمایی آن را بکلی نفی کند، بلکه -چنانکه در (فصل الخطاب) میآورد -اگر ملاحظات و اعتبارات عقلی نبود، حكمت مقدّس باطل میشد. از نظر او مشکل عقل و نظریات، کوتاه بودن دست آن از بصيرت وعلوم حضورى و مخلوط بودن باهواها وطبايع مادى است، و مشكل آن را فقط اتصال به عقل محمدی(ص) و وحی حل میکند، چنانكه در احادیث هم وارد است.اعتراض او به مباحث یونانی به حدی است که حتی به قسمتهایی از منطق ارسطوبی هم ایراد میگیرد و به جای آن منطق علوی را مطرح میکند.[۳]
وفات
وى بعد از بازگشت به شيراز به جزيرهى خارك رفت و در كوه مقبرهى منسوب به محمد حنفيه اعتكاف جست. بعد از مدتى به شيراز بازگشت و در سال 1173ق دعوت حق را لبيك گفت و در «وادى السلام» نجف اشرف، به خاک سپرده شد.
آثار
- فصل الخطاب؛
- كنز الحكمة؛
- شمس الحكمة؛
- انوار الولاية؛
- صفير العارفين؛
- رساله در معارف الهى؛
- منظومه صرفيه و نحويه علويه؛
- قصيده ابداعيه؛
- رساله افاضه روحيه؛
- انوار الولاية؛
- رساله منهج التحرير؛
- شرح و ترجمه منظوم دعاى مبارک صباح؛
...
منابع مقاله
- پرويزى، شمسالدين، تذكره پرويزى (يك قسمت از تاريخ حيات و كرامات حضرت سيد قطبالدين محمد شيرازى)، تبريز.
- خاورى اسدالله، ذهبيه تصوف علمى - آثار ادبى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1362ش.
- نيريزى، سيد قطبالدين محمد، رساله روحيه و منهج التحرير، به اهتمام محمد خواجوى، شيراز، انتشارات كتابخانه احمدى.
- ام سلمه بیگم شیرازی، جامع الکلیات، قم، انتشارات مطبوعات دینی، 1386
پانویس