تسیجر، ویلفرد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (غنی سازی متن)
     
    (۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۵: خط ۵:
    ! نام!! data-type="authorName" |تسیجر، ویلفرد
    ! نام!! data-type="authorName" |تسیجر، ویلفرد
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    | data-type="authorOtherNames" | فیسجر، ویلفرد
    | data-type="authorOtherNames" | فیسجر، ویلفرد


    خط ۱۵: خط ۱۵:


    ثسيجر، ويلفرد
    ثسيجر، ويلفرد
    Sir Wilfred Patrick Thesiger
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    | data-type="authorfatherName" |
    | data-type="authorfatherName" |لُرد چيلمز فورد 
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    خط ۲۳: خط ۲۵:
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    | data-type="authorBirthPlace" |
    | data-type="authorBirthPlace" |آدیس آبابا
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    | data-type="authorDeathDate" |0 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |2003م
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    خط ۳۲: خط ۳۴:
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |
    | data-type="authorWritings" |[[رحلة إلی عرب أهوار العراق]]
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف  
    |کد مؤلف  
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE6917AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE06917AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''ويلفرد تسيجر''' (1910-2003م)، صحرانورد، نویسنده سفرنامه بریتانیایی، شهرت او به خاطر دوبار عبور پیاده از صحرای ربع‌الخالی و نیز دو کتابش به نام‌های شن‌های عربی و [[رحلة إلی عرب أهوار العراق]] است. وی در امارات متحده عربی به نام «مبارک بن لندن» مشهور است. 


    '''ويلفرد تسيجر''' (1910-2003م)،
    ==ولادت==


    در سال 1910م در شهر آديس آبابا، پايتخت اتيوپى، متولد شد و به سال 2003م در سن 93 سالگى جهان را بدرود گفت. پدر وى لُرد چيلمز فورد سفير بريتانياى كبير در پادشاهى حبشه بود. ويلفرد تا هفت سالگى در اين سرزمين ماند و دشت‌هاى اطراف محل سكونت خانواده خويش را با پاى كودكانه خود در مى‌نورديد، عادتى كه تا پايان عمر همراه وى بود و آن‌را مهمترين لذت و عشق زندگى خود مى‌دانست. شهرت او به خاطر دوبار عبور پياده در سال‌هاى 1948 و 1956 از صحراى ربع الخالى و كتاب‌هايش درباره عرب‌هاى هور است. سفرهايى در آسيا كرد و به منطقه بختيارى ايران هم رفت. با عرب‌هاى هورنشين عراق زندگى كرد. در واقع او سال‌هاى كودكى و نوجوانى خود را با سفر در طبيعت زيباى افريقا، هند، كشمير، كردستان، شبه جزيره عربى و افغانستان، به همان سان كه خانواده وى بر حسب شرايط شغلى خود در اين سرزمين‌ها جابجا مى‌شد، گذراند. در همه اين نقل و انتقال‌ها، دنياى جديد را در برابر چشمان خود كشف مى‌كرد كه با وجود اختلاف مردمان، سنت‌ها و آداب و رسوم آن‌ها، در يك چيز مشترك بودند،«...غروب همه اين سرزمين‌ها دلگير و غم‌انگيز بود».
    در سال 1910م در شهر آديس آبابا، پايتخت اتيوپى، متولد شد و به سال 2003م در سن 93 سالگى جهان را بدرود گفت. پدر وى لُرد چيلمز فورد سفير بريتانياى كبير در پادشاهى حبشه بود.  


    جوانى تسيجر در دبيرستان ايتون (همان دبيرستانى كه چرچيل در آن درس خوانده بود) و دانشگاه آكسفورد سپرى گشت. با پايان تحصيلات وى، اگرچه در سلك ديپلماسى و نظامى دولت بريتانيا درآمد، اما در كنار آن، به چيزى كه هميشه به آن عشق مى‌ورزيد، يعنى سفر و كشف سرزمين‌ها و مردمان جديد، همت گماشت. از سال 1935 تا 1940 در دستگاه سياسى كشور خود در سودان خدمت كرد، سپس در آستانه جنگ جهانى دوم به نيروى نظامى پيوست و در نبرد با آلمان نازى در صحراهاى افريقا تا سقوط رايش سوم فعاليت نمود. با پايان جنگ يك بار ديگر به فعاليت سياسى بازگشت و مدتى را به عنوان مشاور عالى وليعهد اتيوپى گذراند. بعد از آن به شبه جزيره عربى رفت و آخرين فعاليت خود به عنوان كارمند اداره سياست خارجه بريتانيا قبل از بازنشستگى را در شرق كنيا به پايان رساند. تسيجر بسيارى از مشاهدات خود را در سرزمين‌هاى مختلف به رشته تحرير درآورد كه مجموعه بى‌نظير و ذيقيمتى از آثارش را به دوستداران فرهنگ‌هاى مختلف و پژهشگران علم «انسان‌شناسى» anthropology عرضه كرد. با اين وجود او متواضعانه اظهار مى‌دارد كه من «انسان‌شناس» نيستم. اما واقعيت اين است كه او در پى‌چيزهائى رفت، كشف نمود، جمع‌آورى كرد و آن‌ها را به گنجينه علم بشريت اضافه نمود كه هيچيك از دانشمندان علم انسان‌شناسى امروز در دانشگاه‌هاى مختلف جهان چنين كارى انجام ندادند. او لياقت آن‌را داشت كه كرسى انسان‌شناسى يكى از دانشگاه‌هاى معتبر دنيا را تصاحب كند، اما در حق او توهين‌آميز خواهد بود كه بگوئيم براى رسيدن به چنين منصبى به گرد جهان رفته بود. هدف او چيزى فراتر از اين‌ها بود. زمانى ژان ژاك روسو فيلسوف فرانسوى گفته بود روابط انسان‌ها در جوامع پيشرفته، بشر را در منجلاب منفعت‌پرستى، دروغ، سياستكارى و كشتن معنويت غوطه‌ور مى‌سازد. بنابراين براى رهائى از اين وضع، تنها راه، برگشت به طبيعت است. روسو چنين سخنى را بيان كرد اما او هرگز به آن عمل ننمود، ولى اين تسيجر است كه براى كشف معنويت، به هرگونه روابط تصنعى انسانى پشت‌پا زد و به عمق طبيعت راه يافت؛ آن‌جا كه عرب‌هاى هور و مردمان باديه‌نشين جزيره عربى صداقت، وفادارى و «گذشتن از خودخواهى» را ارزش مى‌ناميدند. او در آن‌جا مدت‌هاى مديدى را باقى ماند و هرگاه به كشور خود مى‌آمد، هواى بازگشت به باديه و تالاب‌ها او را رها نمى‌كرد و اين دليلى است كه او «معنويت» را در ميان ابتدائى‌ترين انسان‌ها كشف كرده بود. معنويتى كه به اعتقاد تسيجر در روابط ماشينى دنياى امروز گم گشته است و ديگر تالاب‌ها و باديه‌هائى را نمى‌توان يافت كه در پنجه ماشين اسير نشده باشد.
    ويلفرد تا هفت سالگى در اين سرزمين ماند و دشت‌هاى اطراف محل سكونت خانواده خويش را با پاى كودكانه خود در مى‌نورديد، عادتى كه تا پايان عمر همراه وى بود و آن‌را مهمترين لذت و عشق زندگى خود مى‌دانست. شهرت او به خاطر دوبار عبور پياده در سال‌هاى 1948 و 1956 از صحراى ربع الخالى و كتاب‌هايش درباره عرب‌هاى هور است. سفرهايى در آسيا كرد و به منطقه بختيارى ايران هم رفت. با عرب‌هاى هورنشين عراق زندگى كرد. در واقع او سال‌هاى كودكى و نوجوانى خود را با سفر در طبيعت زيباى افريقا، هند، كشمير، كردستان، شبه جزيره عربى و افغانستان، به همان سان كه خانواده وى بر حسب شرايط شغلى خود در اين سرزمين‌ها جابجا مى‌شد، گذراند. در همه اين نقل و انتقال‌ها، دنياى جديد را در برابر چشمان خود كشف مى‌كرد كه با وجود اختلاف مردمان، سنت‌ها و آداب و رسوم آن‌ها، در يك چيز مشترك بودند،«...غروب همه اين سرزمين‌ها دلگير و غم‌انگيز بود».


    == آثار==
    ==تحصیلات==
     
    جوانى تسيجر در دبيرستان ايتون (همان دبيرستانى كه چرچيل در آن درس خوانده بود) و دانشگاه آكسفورد سپرى گشت.


    ==فعالیت سیاسی==
    با پايان تحصيلات وى، اگرچه در سلك ديپلماسى و نظامى دولت بريتانيا درآمد، اما در كنار آن، به چيزى كه هميشه به آن عشق مى‌ورزيد، يعنى سفر و كشف سرزمين‌ها و مردمان جديد، همت گماشت. از سال 1935 تا 1940 در دستگاه سياسى كشور خود در سودان خدمت كرد، سپس در آستانه جنگ جهانى دوم به نيروى نظامى پيوست و در نبرد با آلمان نازى در صحراهاى افريقا تا سقوط رايش سوم فعاليت نمود. با پايان جنگ يك بار ديگر به فعاليت سياسى بازگشت و مدتى را به عنوان مشاور عالى وليعهد اتيوپى گذراند. بعد از آن به شبه جزيره عربى رفت و آخرين فعاليت خود به عنوان كارمند اداره سياست خارجه بريتانيا قبل از بازنشستگى را در شرق كنيا به پايان رساند.


    1- شن‌هاى عربى (1959)
    ==انسان شناس==
    تسيجر بسيارى از مشاهدات خود را در سرزمين‌هاى مختلف به رشته تحرير درآورد كه مجموعه بى‌نظير و ذيقيمتى از آثارش را به دوستداران فرهنگ‌هاى مختلف و پژهشگران علم «انسان‌شناسى» anthropology عرضه كرد. با اين وجود او متواضعانه اظهار مى‌دارد كه من «انسان‌شناس» نيستم. اما واقعيت اين است كه او در پى‌چيزهائى رفت، كشف نمود، جمع‌آورى كرد و آن‌ها را به گنجينه علم بشريت اضافه نمود كه هيچيك از دانشمندان علم انسان‌شناسى امروز در دانشگاه‌هاى مختلف جهان چنين كارى انجام ندادند. او لياقت آن‌را داشت كه كرسى انسان‌شناسى يكى از دانشگاه‌هاى معتبر دنيا را تصاحب كند، اما در حق او توهين‌آميز خواهد بود كه بگوئيم براى رسيدن به چنين منصبى به گرد جهان رفته بود.


    2- رحلة الى عرب اهوار العراق (ترجمه آن به فارسى: عرب‌هاى هور) (1962)
    ==کشف معنویت==
    هدف او چيزى فراتر از اين‌ها بود. زمانى ژان ژاك روسو فيلسوف فرانسوى گفته بود روابط انسان‌ها در جوامع پيشرفته، بشر را در منجلاب منفعت‌پرستى، دروغ، سياستكارى و كشتن معنويت غوطه‌ور مى‌سازد. بنابراین براى رهائى از اين وضع، تنها راه، برگشت به طبيعت است. روسو چنين سخنى را بيان كرد اما او هرگز به آن عمل ننمود، ولى اين تسيجر است كه براى كشف معنويت، به هرگونه روابط تصنعى انسانى پشت‌پا زد و به عمق طبيعت راه يافت؛ آن‌جا كه عرب‌هاى هور و مردمان باديه‌نشين جزيره عربى صداقت، وفادارى و «گذشتن از خودخواهى» را ارزش مى‌ناميدند. او در آن‌جا مدت‌هاى مديدى را باقى ماند و هرگاه به كشور خود مى‌آمد، هواى بازگشت به باديه و تالاب‌ها او را رها نمى‌كرد و اين دليلى است كه او «معنويت» را در ميان ابتدائى‌ترين انسان‌ها كشف كرده بود. معنويتى كه به اعتقاد تسيجر در روابط ماشينى دنياى امروز گم گشته است و ديگر تالاب‌ها و باديه‌هائى را نمى‌توان يافت كه در پنجه ماشين اسير نشده باشد.


    3- زندگى با انتخاب من (1987)
    == آثار==


    4- روزهاى زندگى من در كنيا (1994)
    #شن‌هاى عربى (1959)
    #رحلة الى عرب اهوار العراق (ترجمه آن به فارسى: عرب‌هاى هور) (1962)
    #زندگى با انتخاب من (1987)
    #روزهاى زندگى من در كنيا (1994)
    #در ميان كوه‌ها: سفرنامه آسيا (1998)
    #جهانى در حال محو (2001).


    5- در ميان كوه‌ها: سفرنامه آسيا (1998)


    6- جهانى در حال محو (2001).
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}




    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}
    [[رحلة إلی عرب أهوار العراق]]  
    [[رحلة إلی عرب أهوار العراق]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:خاورشناسان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۸

    تسیجر، ویلفرد
    نام تسیجر، ویلفرد
    نام‎های دیگر فیسجر، ویلفرد

    ت‍س‍ای‍گ‍ر، وی‍ل‍ف‍رد

    ت‍س‍ی‍گ‍ر، وی‍ل‍ف‍رد

    دس‍ی‍گ‍ر، ول‍ف‍رد

    ثسيجر، ويلفرد

    Sir Wilfred Patrick Thesiger

    نام پدر لُرد چيلمز فورد 
    متولد 1910 م
    محل تولد آدیس آبابا
    رحلت 2003م
    اساتید
    برخی آثار رحلة إلی عرب أهوار العراق
    کد مؤلف AUTHORCODE06917AUTHORCODE

    ويلفرد تسيجر (1910-2003م)، صحرانورد، نویسنده سفرنامه بریتانیایی، شهرت او به خاطر دوبار عبور پیاده از صحرای ربع‌الخالی و نیز دو کتابش به نام‌های شن‌های عربی و رحلة إلی عرب أهوار العراق است. وی در امارات متحده عربی به نام «مبارک بن لندن» مشهور است. 

    ولادت

    در سال 1910م در شهر آديس آبابا، پايتخت اتيوپى، متولد شد و به سال 2003م در سن 93 سالگى جهان را بدرود گفت. پدر وى لُرد چيلمز فورد سفير بريتانياى كبير در پادشاهى حبشه بود.

    ويلفرد تا هفت سالگى در اين سرزمين ماند و دشت‌هاى اطراف محل سكونت خانواده خويش را با پاى كودكانه خود در مى‌نورديد، عادتى كه تا پايان عمر همراه وى بود و آن‌را مهمترين لذت و عشق زندگى خود مى‌دانست. شهرت او به خاطر دوبار عبور پياده در سال‌هاى 1948 و 1956 از صحراى ربع الخالى و كتاب‌هايش درباره عرب‌هاى هور است. سفرهايى در آسيا كرد و به منطقه بختيارى ايران هم رفت. با عرب‌هاى هورنشين عراق زندگى كرد. در واقع او سال‌هاى كودكى و نوجوانى خود را با سفر در طبيعت زيباى افريقا، هند، كشمير، كردستان، شبه جزيره عربى و افغانستان، به همان سان كه خانواده وى بر حسب شرايط شغلى خود در اين سرزمين‌ها جابجا مى‌شد، گذراند. در همه اين نقل و انتقال‌ها، دنياى جديد را در برابر چشمان خود كشف مى‌كرد كه با وجود اختلاف مردمان، سنت‌ها و آداب و رسوم آن‌ها، در يك چيز مشترك بودند،«...غروب همه اين سرزمين‌ها دلگير و غم‌انگيز بود».

    تحصیلات

    جوانى تسيجر در دبيرستان ايتون (همان دبيرستانى كه چرچيل در آن درس خوانده بود) و دانشگاه آكسفورد سپرى گشت.

    فعالیت سیاسی

    با پايان تحصيلات وى، اگرچه در سلك ديپلماسى و نظامى دولت بريتانيا درآمد، اما در كنار آن، به چيزى كه هميشه به آن عشق مى‌ورزيد، يعنى سفر و كشف سرزمين‌ها و مردمان جديد، همت گماشت. از سال 1935 تا 1940 در دستگاه سياسى كشور خود در سودان خدمت كرد، سپس در آستانه جنگ جهانى دوم به نيروى نظامى پيوست و در نبرد با آلمان نازى در صحراهاى افريقا تا سقوط رايش سوم فعاليت نمود. با پايان جنگ يك بار ديگر به فعاليت سياسى بازگشت و مدتى را به عنوان مشاور عالى وليعهد اتيوپى گذراند. بعد از آن به شبه جزيره عربى رفت و آخرين فعاليت خود به عنوان كارمند اداره سياست خارجه بريتانيا قبل از بازنشستگى را در شرق كنيا به پايان رساند.

    انسان شناس

    تسيجر بسيارى از مشاهدات خود را در سرزمين‌هاى مختلف به رشته تحرير درآورد كه مجموعه بى‌نظير و ذيقيمتى از آثارش را به دوستداران فرهنگ‌هاى مختلف و پژهشگران علم «انسان‌شناسى» anthropology عرضه كرد. با اين وجود او متواضعانه اظهار مى‌دارد كه من «انسان‌شناس» نيستم. اما واقعيت اين است كه او در پى‌چيزهائى رفت، كشف نمود، جمع‌آورى كرد و آن‌ها را به گنجينه علم بشريت اضافه نمود كه هيچيك از دانشمندان علم انسان‌شناسى امروز در دانشگاه‌هاى مختلف جهان چنين كارى انجام ندادند. او لياقت آن‌را داشت كه كرسى انسان‌شناسى يكى از دانشگاه‌هاى معتبر دنيا را تصاحب كند، اما در حق او توهين‌آميز خواهد بود كه بگوئيم براى رسيدن به چنين منصبى به گرد جهان رفته بود.

    کشف معنویت

    هدف او چيزى فراتر از اين‌ها بود. زمانى ژان ژاك روسو فيلسوف فرانسوى گفته بود روابط انسان‌ها در جوامع پيشرفته، بشر را در منجلاب منفعت‌پرستى، دروغ، سياستكارى و كشتن معنويت غوطه‌ور مى‌سازد. بنابراین براى رهائى از اين وضع، تنها راه، برگشت به طبيعت است. روسو چنين سخنى را بيان كرد اما او هرگز به آن عمل ننمود، ولى اين تسيجر است كه براى كشف معنويت، به هرگونه روابط تصنعى انسانى پشت‌پا زد و به عمق طبيعت راه يافت؛ آن‌جا كه عرب‌هاى هور و مردمان باديه‌نشين جزيره عربى صداقت، وفادارى و «گذشتن از خودخواهى» را ارزش مى‌ناميدند. او در آن‌جا مدت‌هاى مديدى را باقى ماند و هرگاه به كشور خود مى‌آمد، هواى بازگشت به باديه و تالاب‌ها او را رها نمى‌كرد و اين دليلى است كه او «معنويت» را در ميان ابتدائى‌ترين انسان‌ها كشف كرده بود. معنويتى كه به اعتقاد تسيجر در روابط ماشينى دنياى امروز گم گشته است و ديگر تالاب‌ها و باديه‌هائى را نمى‌توان يافت كه در پنجه ماشين اسير نشده باشد.

    آثار

    1. شن‌هاى عربى (1959)
    2. رحلة الى عرب اهوار العراق (ترجمه آن به فارسى: عرب‌هاى هور) (1962)
    3. زندگى با انتخاب من (1987)
    4. روزهاى زندگى من در كنيا (1994)
    5. در ميان كوه‌ها: سفرنامه آسيا (1998)
    6. جهانى در حال محو (2001).


    وابسته‌ها