امالی (ترجمه سلطانی): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی') |
||
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR14921J1.jpg | |||
| عنوان =امالی (شیخ صدوق) (ترجمه) | |||
| عنوانهای دیگر =امالی. فارسی - عربی | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[ابن بابویه، محمد بن علی]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
سلطانی، محمد علی (مترجم) | سلطانی، محمد علی (مترجم) | ||
|- | | زبان =فارسی | ||
| | | کد کنگره =BP 129 /الف2 الف8041 1389 | ||
| | | موضوع = | ||
احادیث شیعه - قرن 4ق. | |||
| ناشر = | |||
ارمغان طوبی | |||
| مکان نشر =قم - ایران | |||
| سال نشر = 1389 ش | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14921AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
|کد | | شابک =978-600-5163-11-7 | ||
| | | تعداد جلد =2 | ||
| | | کتابخانۀ دیجیتال نور =14921 | ||
| کتابخوان همراه نور =14921 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| | |||
| | |||
| | |||
|کد | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر|امالی (ابهامزدایی)}} | |||
'''امالى''' اثر محمد بن على بن بابويه مشهور به [[شيخ صدوق]]، كتابى روايى است كه توسط محمدعلى سلطانى به فارسی سليس و روان ترجمه و در دو جلد منتشر شده است. | |||
مترجم مقدمهاى بر كتاب نوشته كه در آن، ضمن بيان روشهاى ترجمه و شيوه مقابله با احاديثى كه احتمال جعل در آنها وجود دارد، شيوهاى كه خود وى در ترجمه اتخاذ كرده توضيح داده شده است .<ref>مقدمه مترجم، صفحه الف-ت</ref> | مترجم مقدمهاى بر كتاب نوشته كه در آن، ضمن بيان روشهاى ترجمه و شيوه مقابله با احاديثى كه احتمال جعل در آنها وجود دارد، شيوهاى كه خود وى در ترجمه اتخاذ كرده توضيح داده شده است .<ref>مقدمه مترجم، صفحه الف-ت</ref> | ||
مترجم معتقد است بحثهاى كلامى كه در دايره اختلافهاى مذهبى مطرح مىشود، به طور طبيعى زمينه مناسبى در اختيار متعصبان و يا مخالفان، براى افزودن، كاستن، ساختن و تغيير دادن روايات به سود گرايش خود و يا تخريب گرايشهاى مخالف مىگذارد. همانگونه كه در زمينه روايات مرتبط با ثواب و عقاب اعمال، گاه راه را براى دلسوزان سادهدل، جهت ساختن و پرداختن رواياتى براى تشويق افراد به انجام اعمال خاص و يا بازداشتن آنان از | مترجم معتقد است بحثهاى كلامى كه در دايره اختلافهاى مذهبى مطرح مىشود، به طور طبيعى زمينه مناسبى در اختيار متعصبان و يا مخالفان، براى افزودن، كاستن، ساختن و تغيير دادن روايات به سود گرايش خود و يا تخريب گرايشهاى مخالف مىگذارد. همانگونه كه در زمينه روايات مرتبط با ثواب و عقاب اعمال، گاه راه را براى دلسوزان سادهدل، جهت ساختن و پرداختن رواياتى براى تشويق افراد به انجام اعمال خاص و يا بازداشتن آنان از كارهایى باز مىكند. اين پديده باعث مىشود انسان در انتساب پارهاى از روايات به معصوم(ع)، جانب احتياط را نگه دارد و هر نقلى را حديث تلقى نكند؛ زيرا به باور مترجم، زيان نفى انتساب حديثى به معصوم(ع)، به مراتب كمتر از آن است كه با انتساب آن، چيزهایى به افزوده شود و يا كلامى به معصوم(ع) منتسب شود كه نگفته است .<ref>همان، صفحه ب</ref> | ||
وى معتقد است احاديثى كه انتساب آنها به معصوم(ع) جاى ترديد جدى دارد، در صورتى كه ترجمه نشده باشد و به همان تركيب نخستين نقل شود، دايره زيانمندى آن كمتر خواهد بود؛ زيرا افراد كمترى به احاديث دسترسى خواهند داشت؛ اما با ترجمه آن به زبانهاى ديگر، به مقدارى كه خواننده آن زياد مىشود، زيان آن هم فزونتر مىگردد. از سوى ديگر نمىتوان بهخاطر وجود رواياتى از اين دست، از ترجمه متون روايى به زبانهاى ديگر، بهطور كلى دست شست و از فوايد بسيار احاديث، مردم غير عربزبان را محروم ساخت. از اينرو، براى استفاده بهينه از روايات و دورى از زيانهاى محتمل آن، چند راه فراروى مترجم قرار داشته كه مترجم آخرين راه را برگزيده است. اين راهها عبارتند از اينكه: | وى معتقد است احاديثى كه انتساب آنها به معصوم(ع) جاى ترديد جدى دارد، در صورتى كه ترجمه نشده باشد و به همان تركيب نخستين نقل شود، دايره زيانمندى آن كمتر خواهد بود؛ زيرا افراد كمترى به احاديث دسترسى خواهند داشت؛ اما با ترجمه آن به زبانهاى ديگر، به مقدارى كه خواننده آن زياد مىشود، زيان آن هم فزونتر مىگردد. از سوى ديگر نمىتوان بهخاطر وجود رواياتى از اين دست، از ترجمه متون روايى به زبانهاى ديگر، بهطور كلى دست شست و از فوايد بسيار احاديث، مردم غير عربزبان را محروم ساخت. از اينرو، براى استفاده بهينه از روايات و دورى از زيانهاى محتمل آن، چند راه فراروى مترجم قرار داشته كه مترجم آخرين راه را برگزيده است. اين راهها عبارتند از اينكه: | ||
الف) نخست با بهرهگيرى از دانشهاى مرتبط، از قبيل دانش رجال و درايه، احاديث درست را از نادرست جدا كرده و به سپس به ترجمه احاديث درست، مبادرت مىورزد؛ اين كار نتيجه خوبى خواهد داشت؛ اما چند مشكل در اين روش وجود دارد: نخست اين كه دستاورد اين كار، كتابى جديد خواهد بود كه نمىتوان آن را به | الف) نخست با بهرهگيرى از دانشهاى مرتبط، از قبيل دانش رجال و درايه، احاديث درست را از نادرست جدا كرده و به سپس به ترجمه احاديث درست، مبادرت مىورزد؛ اين كار نتيجه خوبى خواهد داشت؛ اما چند مشكل در اين روش وجود دارد: نخست اين كه دستاورد اين كار، كتابى جديد خواهد بود كه نمىتوان آن را به نویسنده اصلى كتاب منسوب داشت. دوم آن كه چنين كارى بسيار دشوار و زمانبر است و تنها عده محدودى از عهده آن برمىآيند و سوم كه از همه مهمتر است، اين كه در شناخت روايات درست از نادرست، معيار واحدى وجود ندارد و در اين زمينه، ديدگاههاى بسيار متنوعى مطرح است كه در يك سوى آن، افراطىهاى اخبارى قرار گرفتهاند كه هر روايتى را به صرف انتساب به معصوم، پذيرا هستند و در ديگر سو، تفريطىهایى هستند كه به هيچ حديثى باور ندارند .<ref>همان، صفحه ب و پ</ref> | ||
ب) ذيل هر روايتى، به نقد و بررسى آن روايت مىپردازد و مقدار اعتبار آن را تعيين مىكند. اين شيوه مطلوبى است و در گذشته نيز بزرگانى از چنين | ب) ذيل هر روايتى، به نقد و بررسى آن روايت مىپردازد و مقدار اعتبار آن را تعيين مىكند. اين شيوه مطلوبى است و در گذشته نيز بزرگانى از چنين روشهایى در تدوين روايات بهره مىگرفتند كه به عنوان نمونه، مىتوان به كار ارزشمند علامه مجلسى در كتاب «مرآة العقول» اشاره كرد؛ اما انجام دادن آن براى ناشرانى كه در پى آن هستند كه متن عربى روايات را در برابر ترجمه آن به خواننده ارائه كنند، از نظر فنى بسيار دشوار است و با توجه به آن كه در مواردى، تبيين مطلب، نياز به بحثهاى طولانى دارد، عملاً كتاب را از شكل كتاب روايى خارج مىسازد و آن را به حوزه كتابهاى نقد حديث وارد مىكند .<ref>همان، صفحه پ</ref> | ||
ج) راه ديگر- كه در اين كتاب در پيش گرفته شده- اين است كه به خواننده تذكر كلى داده شود كه در انتساب هر نقلى به معصوم(ع) تأمل كند و به ياد داشته باشد كه: | ج) راه ديگر- كه در اين كتاب در پيش گرفته شده- اين است كه به خواننده تذكر كلى داده شود كه در انتساب هر نقلى به معصوم(ع) تأمل كند و به ياد داشته باشد كه: | ||
خط ۵۶: | خط ۴۳: | ||
اولاً: معصومان(ع) در طول تاريخ، دشمنانى داشتند كه براى تخريب چهره آنان، به هر كارى دست مىيازيدند و ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) از كارهاى بسيار متداول مخالفان آن بزرگواران بود. نمونه بارز اين مخالفان، امويان و عباسيان و اطرافيان اين دو سلسله حاكم بودند كه در اين راه كارنامهاى بسيار شرمآور دارند .<ref>همان</ref> | اولاً: معصومان(ع) در طول تاريخ، دشمنانى داشتند كه براى تخريب چهره آنان، به هر كارى دست مىيازيدند و ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) از كارهاى بسيار متداول مخالفان آن بزرگواران بود. نمونه بارز اين مخالفان، امويان و عباسيان و اطرافيان اين دو سلسله حاكم بودند كه در اين راه كارنامهاى بسيار شرمآور دارند .<ref>همان</ref> | ||
ثانياً: در بين روايان، گاه افراد سادهلوح و در مواردى نيز افراد بسيار متعصب ناآگاه بودند كه براى آنان هدف، وسيله را توجيه مىكرد و براى بزرگ و مهم جلوه دادن امامان(ع)، به ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) دست مىيازيدند. اينان به توهم اينكه به معصومان(ع) خدمت مىكنند، ندانسته ضربه بزرگى به اعتبار تشيع و ائمه(ع) مىزدند. شايد نمونه بسيار روشن و | ثانياً: در بين روايان، گاه افراد سادهلوح و در مواردى نيز افراد بسيار متعصب ناآگاه بودند كه براى آنان هدف، وسيله را توجيه مىكرد و براى بزرگ و مهم جلوه دادن امامان(ع)، به ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) دست مىيازيدند. اينان به توهم اينكه به معصومان(ع) خدمت مىكنند، ندانسته ضربه بزرگى به اعتبار تشيع و ائمه(ع) مىزدند. شايد نمونه بسيار روشن و نزدیک به زمان ما، ماجراى كتاب ساختگى «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]» باشد كه نویسنده خيالپرداز آن، آن را پرداخت و به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نسبت داد و بعد، اين كتاب به زبان عربى ترجمه شده و محتواى مجعول آن، به عنوان روايت، شهره علام گشت. اگر چنين كارى در روزگار ما كه وسايل ارتباط جمعى به وفور وجود دارد و مىتوان با تحقيق، واقعيت را به دست آورد، اتفاق مىافتد، چه بعدى دارد كه علاقهمند سادهلوحى، براى دانشمند نشان دادن امامان(ع)، فىالمثل دادههاى هيئت بطلميوسى را در شكل روايت، به امامى نسبت دهد؟ .<ref>همان</ref> | ||
ثالثاً دعواهاى مذهبى و بحثهاى كلامى افراطى در تاريخ مسلمانان كم نبود و نيست. در دعواهاى مذهبى، براى شمارى از متخاصمان، مهم پيروزى بر حريف است؛ اما اينكه اين پيروزى به چه شيوهاى باشد، براى آنان چندان اهميت ندارد. از اينرو گاه پارهاى از اين افراد براى تقويت موضع خود و تضعيف طرف مقابل، به آسانى حديث مىساختند و به معصوم(ع) نسبت مىدادند .<ref>همان، صفحه ت</ref> | ثالثاً دعواهاى مذهبى و بحثهاى كلامى افراطى در تاريخ مسلمانان كم نبود و نيست. در دعواهاى مذهبى، براى شمارى از متخاصمان، مهم پيروزى بر حريف است؛ اما اينكه اين پيروزى به چه شيوهاى باشد، براى آنان چندان اهميت ندارد. از اينرو گاه پارهاى از اين افراد براى تقويت موضع خود و تضعيف طرف مقابل، به آسانى حديث مىساختند و به معصوم(ع) نسبت مىدادند .<ref>همان، صفحه ت</ref> | ||
رابعاً: افراد سادهدل و سختگيرى كه در برابر رفتار و كردار مردم، احساس | رابعاً: افراد سادهدل و سختگيرى كه در برابر رفتار و كردار مردم، احساس مسئولیت میكردند و در پى آن بودند كه مردم را از فرو غلتيدن در دوزخ باز دارند و يا در بهشت براى آنان كاخهاى مرتفع بسازند، كم نبودند. اين افراد ساختن روايت و انتساب سخن ناگفته را به معصوم(ع) در كنار وظيفه موهومى كه داشتند، امرى ساده و قابل اغماض مىديدند .<ref>همان</ref> | ||
در كنار همه اينها، مترجم به اشتباهات ناقلان و نسخهبرداران هم اشاره نموده كه به | در كنار همه اينها، مترجم به اشتباهات ناقلان و نسخهبرداران هم اشاره نموده كه به تنهایى نادرستىهاى بسيارى در متون روايى ما ايجاد كرده است. از اين رو وى به اين نكته اشاره دارد كه بايد در جاهایى كه محتواى نقلى با آموزههاى قرآنى، سيره پيامبر(ص) و امامان، مسلمات دينى، اتفاقات مسلم تاريخى، خرد بشرى و رسم و عرف آن روز در تضاد است، بيشتر مراعات كرد. به عنوان نمونه وى به اين نكته تذكر داده است كه وقتى متن روايت 36.<ref>متن کتاب، ص33</ref>را مىبينيم و مشاهده مىكنيم كه به قصهسرايى شباهت دارد و از سوى ديگر از آن بوى جنگهاى مذهبى استشمام مىشود، بايد اين امر را مد نظر گرفت كه آيا اين روايات با منش پيشوايان شيعه هماهنگى دارد و با ديگر سخنان آنان همخوانى دارد يا نه؟ .<ref>مقدمه مترجم، صفحه ت</ref> | ||
در اين كتاب علاوه بر آنكه روايات هر يك از مجالس نودوهفتگانه شمارش شده است، تمام روايات كتاب نيز شمارش شده كه از 1149 روايت آن 559 روايت در جلد اول و مابقى در جلد دوم ذكر شده است. متن روايات در يك صفحه و ترجمه آن در صفحه بعد آمده است. فهرست مطالب نيز در انتهاى كتاب آمده است. | در اين كتاب علاوه بر آنكه روايات هر يك از مجالس نودوهفتگانه شمارش شده است، تمام روايات كتاب نيز شمارش شده كه از 1149 روايت آن 559 روايت در جلد اول و مابقى در جلد دوم ذكر شده است. متن روايات در يك صفحه و ترجمه آن در صفحه بعد آمده است. فهرست مطالب نيز در انتهاى كتاب آمده است. | ||
خط ۷۰: | خط ۵۷: | ||
== منابع مقاله == | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
خط ۸۲: | خط ۶۸: | ||
[[امالی شيخ صدوق]] | [[امالی شيخ صدوق]] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۴
امالی (شیخ صدوق) (ترجمه) | |
---|---|
پدیدآوران | ابن بابویه، محمد بن علی (نویسنده) سلطانی، محمد علی (مترجم) |
عنوانهای دیگر | امالی. فارسی - عربی |
ناشر | ارمغان طوبی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1389 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-5163-11-7 |
موضوع | احادیث شیعه - قرن 4ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 129 /الف2 الف8041 1389 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
امالى اثر محمد بن على بن بابويه مشهور به شيخ صدوق، كتابى روايى است كه توسط محمدعلى سلطانى به فارسی سليس و روان ترجمه و در دو جلد منتشر شده است. مترجم مقدمهاى بر كتاب نوشته كه در آن، ضمن بيان روشهاى ترجمه و شيوه مقابله با احاديثى كه احتمال جعل در آنها وجود دارد، شيوهاى كه خود وى در ترجمه اتخاذ كرده توضيح داده شده است .[۱]
مترجم معتقد است بحثهاى كلامى كه در دايره اختلافهاى مذهبى مطرح مىشود، به طور طبيعى زمينه مناسبى در اختيار متعصبان و يا مخالفان، براى افزودن، كاستن، ساختن و تغيير دادن روايات به سود گرايش خود و يا تخريب گرايشهاى مخالف مىگذارد. همانگونه كه در زمينه روايات مرتبط با ثواب و عقاب اعمال، گاه راه را براى دلسوزان سادهدل، جهت ساختن و پرداختن رواياتى براى تشويق افراد به انجام اعمال خاص و يا بازداشتن آنان از كارهایى باز مىكند. اين پديده باعث مىشود انسان در انتساب پارهاى از روايات به معصوم(ع)، جانب احتياط را نگه دارد و هر نقلى را حديث تلقى نكند؛ زيرا به باور مترجم، زيان نفى انتساب حديثى به معصوم(ع)، به مراتب كمتر از آن است كه با انتساب آن، چيزهایى به افزوده شود و يا كلامى به معصوم(ع) منتسب شود كه نگفته است .[۲]
وى معتقد است احاديثى كه انتساب آنها به معصوم(ع) جاى ترديد جدى دارد، در صورتى كه ترجمه نشده باشد و به همان تركيب نخستين نقل شود، دايره زيانمندى آن كمتر خواهد بود؛ زيرا افراد كمترى به احاديث دسترسى خواهند داشت؛ اما با ترجمه آن به زبانهاى ديگر، به مقدارى كه خواننده آن زياد مىشود، زيان آن هم فزونتر مىگردد. از سوى ديگر نمىتوان بهخاطر وجود رواياتى از اين دست، از ترجمه متون روايى به زبانهاى ديگر، بهطور كلى دست شست و از فوايد بسيار احاديث، مردم غير عربزبان را محروم ساخت. از اينرو، براى استفاده بهينه از روايات و دورى از زيانهاى محتمل آن، چند راه فراروى مترجم قرار داشته كه مترجم آخرين راه را برگزيده است. اين راهها عبارتند از اينكه:
الف) نخست با بهرهگيرى از دانشهاى مرتبط، از قبيل دانش رجال و درايه، احاديث درست را از نادرست جدا كرده و به سپس به ترجمه احاديث درست، مبادرت مىورزد؛ اين كار نتيجه خوبى خواهد داشت؛ اما چند مشكل در اين روش وجود دارد: نخست اين كه دستاورد اين كار، كتابى جديد خواهد بود كه نمىتوان آن را به نویسنده اصلى كتاب منسوب داشت. دوم آن كه چنين كارى بسيار دشوار و زمانبر است و تنها عده محدودى از عهده آن برمىآيند و سوم كه از همه مهمتر است، اين كه در شناخت روايات درست از نادرست، معيار واحدى وجود ندارد و در اين زمينه، ديدگاههاى بسيار متنوعى مطرح است كه در يك سوى آن، افراطىهاى اخبارى قرار گرفتهاند كه هر روايتى را به صرف انتساب به معصوم، پذيرا هستند و در ديگر سو، تفريطىهایى هستند كه به هيچ حديثى باور ندارند .[۳]
ب) ذيل هر روايتى، به نقد و بررسى آن روايت مىپردازد و مقدار اعتبار آن را تعيين مىكند. اين شيوه مطلوبى است و در گذشته نيز بزرگانى از چنين روشهایى در تدوين روايات بهره مىگرفتند كه به عنوان نمونه، مىتوان به كار ارزشمند علامه مجلسى در كتاب «مرآة العقول» اشاره كرد؛ اما انجام دادن آن براى ناشرانى كه در پى آن هستند كه متن عربى روايات را در برابر ترجمه آن به خواننده ارائه كنند، از نظر فنى بسيار دشوار است و با توجه به آن كه در مواردى، تبيين مطلب، نياز به بحثهاى طولانى دارد، عملاً كتاب را از شكل كتاب روايى خارج مىسازد و آن را به حوزه كتابهاى نقد حديث وارد مىكند .[۴]
ج) راه ديگر- كه در اين كتاب در پيش گرفته شده- اين است كه به خواننده تذكر كلى داده شود كه در انتساب هر نقلى به معصوم(ع) تأمل كند و به ياد داشته باشد كه:
اولاً: معصومان(ع) در طول تاريخ، دشمنانى داشتند كه براى تخريب چهره آنان، به هر كارى دست مىيازيدند و ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) از كارهاى بسيار متداول مخالفان آن بزرگواران بود. نمونه بارز اين مخالفان، امويان و عباسيان و اطرافيان اين دو سلسله حاكم بودند كه در اين راه كارنامهاى بسيار شرمآور دارند .[۵]
ثانياً: در بين روايان، گاه افراد سادهلوح و در مواردى نيز افراد بسيار متعصب ناآگاه بودند كه براى آنان هدف، وسيله را توجيه مىكرد و براى بزرگ و مهم جلوه دادن امامان(ع)، به ساختن حديث و انتساب آن به معصوم(ع) دست مىيازيدند. اينان به توهم اينكه به معصومان(ع) خدمت مىكنند، ندانسته ضربه بزرگى به اعتبار تشيع و ائمه(ع) مىزدند. شايد نمونه بسيار روشن و نزدیک به زمان ما، ماجراى كتاب ساختگى «امام صادق(ع)» باشد كه نویسنده خيالپرداز آن، آن را پرداخت و به امام صادق(ع) نسبت داد و بعد، اين كتاب به زبان عربى ترجمه شده و محتواى مجعول آن، به عنوان روايت، شهره علام گشت. اگر چنين كارى در روزگار ما كه وسايل ارتباط جمعى به وفور وجود دارد و مىتوان با تحقيق، واقعيت را به دست آورد، اتفاق مىافتد، چه بعدى دارد كه علاقهمند سادهلوحى، براى دانشمند نشان دادن امامان(ع)، فىالمثل دادههاى هيئت بطلميوسى را در شكل روايت، به امامى نسبت دهد؟ .[۶]
ثالثاً دعواهاى مذهبى و بحثهاى كلامى افراطى در تاريخ مسلمانان كم نبود و نيست. در دعواهاى مذهبى، براى شمارى از متخاصمان، مهم پيروزى بر حريف است؛ اما اينكه اين پيروزى به چه شيوهاى باشد، براى آنان چندان اهميت ندارد. از اينرو گاه پارهاى از اين افراد براى تقويت موضع خود و تضعيف طرف مقابل، به آسانى حديث مىساختند و به معصوم(ع) نسبت مىدادند .[۷]
رابعاً: افراد سادهدل و سختگيرى كه در برابر رفتار و كردار مردم، احساس مسئولیت میكردند و در پى آن بودند كه مردم را از فرو غلتيدن در دوزخ باز دارند و يا در بهشت براى آنان كاخهاى مرتفع بسازند، كم نبودند. اين افراد ساختن روايت و انتساب سخن ناگفته را به معصوم(ع) در كنار وظيفه موهومى كه داشتند، امرى ساده و قابل اغماض مىديدند .[۸]
در كنار همه اينها، مترجم به اشتباهات ناقلان و نسخهبرداران هم اشاره نموده كه به تنهایى نادرستىهاى بسيارى در متون روايى ما ايجاد كرده است. از اين رو وى به اين نكته اشاره دارد كه بايد در جاهایى كه محتواى نقلى با آموزههاى قرآنى، سيره پيامبر(ص) و امامان، مسلمات دينى، اتفاقات مسلم تاريخى، خرد بشرى و رسم و عرف آن روز در تضاد است، بيشتر مراعات كرد. به عنوان نمونه وى به اين نكته تذكر داده است كه وقتى متن روايت 36.[۹]را مىبينيم و مشاهده مىكنيم كه به قصهسرايى شباهت دارد و از سوى ديگر از آن بوى جنگهاى مذهبى استشمام مىشود، بايد اين امر را مد نظر گرفت كه آيا اين روايات با منش پيشوايان شيعه هماهنگى دارد و با ديگر سخنان آنان همخوانى دارد يا نه؟ .[۱۰]
در اين كتاب علاوه بر آنكه روايات هر يك از مجالس نودوهفتگانه شمارش شده است، تمام روايات كتاب نيز شمارش شده كه از 1149 روايت آن 559 روايت در جلد اول و مابقى در جلد دوم ذكر شده است. متن روايات در يك صفحه و ترجمه آن در صفحه بعد آمده است. فهرست مطالب نيز در انتهاى كتاب آمده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.