درسنامه وضع حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'بین المللی' به 'بین‌المللی ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۳۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR35853J1.jpg|بندانگشتی|درسنامه وضع حدیث]]
    | تصویر =NUR35853J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =درسنامه وضع حدیث
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|درسنامه وضع حدیث
    [[رفیعی محمدی، ناصر]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =فارسی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏111‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏7‎‏د‎‏4*
    |data-type='otherBookNames'|
    | موضوع =
    |-
    احادیث مجعول
    |پدیدآورندگان
    | ناشر =
    |data-type='authors'|[[رفيعي محمدي، ناصر]] (نويسنده)
    مرکز بین‌المللی  ترجمه و نشر المصطفی(ص)
    |-
    | مکان نشر =قم - ایران
    |زبان  
    | سال نشر = 1390 ش  
    |data-type='language'|فارسی
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏‎‏BP‎‏ ‎‏111‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏7‎‏د‎‏4*
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|احادیث مجعول
    |-
    |ناشر  
    |data-type='publisher'|مرکز بين المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)
    |-
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|قم - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1390 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|35853
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE35853AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | شابک =978-964-7741-55-2
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =35853
    | کتابخوان همراه نور =35853
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}


    == معرفى اجمالى ==
    '''درسنامه وضع حدیث''' اثر [[ناصر رفیعى محمدى]]، بررسى پدیده وضع حدیث، قطع نظر از مقدار احادیث موضوع و بررسى ریشه‌ها و عوامل آن مى‌باشد که به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.


    == ساختار ==
    کتاب با پیشگفتار نویسنده آغاز و مطالب در چهارده فصل تنظیم شده که البته گاه دو یا چند فصل یک موضوع را پیگیرى مى‌کنند. هر مبحث در ضمن یک درآمد و زیرفصل‌هاى متعددى مطرح شده است.


    '''درسنامه وضع حديث''' اثر [[ناصر رفيعى محمدى]]، بررسى پديده وضع حديث، قطع نظر از مقدار احاديث موضوع و بررسى ريشه‌ها و عوامل آن مى‌باشد كه به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.
    کتاب به‌صورت درسنامه تنظیم شده و در آغاز هر درس، اهداف آموزشى ذکر گردیده است. همچنین چکیده مطالب، پرسش‌هاى متن، پژوهش‌هاى جدید و منابع جهت مطالعه بیشتر، در پایان هر درس گنجانده شده است.<ref>مقدمه، ص14</ref>


    == ساختار ==
    == گزارش محتوا ==
    در پیشگفتار، به موضوع و شیوه نگارش کتاب، اشاره شده است.<ref>همان</ref>


    فصل اول، به کلیات اختصاص یافته و مباحثى چون شناخت مفهوم لغوى و اصطلاحى وضع، بررسى رابطه معناى لغوى و اصطلاحى، آگاهى از دیدگاه‌ها در مورد آغاز پیدایش دروغ‌پردازى، آشنایى با ادله قائلان به پیدایش «وضع» از زمان پیامبر(ص) و منکران آن، پرداخته شده است.<ref>متن کتاب، ص15- 38</ref>


    كتاب با پيشگفتار نويسنده آغاز و مطالب در چهارده فصل تنظيم شده كه البته گاه دو يا چند فصل يك موضوع را پيگيرى مى‌كنند. هر مبحث در ضمن يك درآمد و زيرفصل‌هاى متعددى مطرح شده است.
    وضع در لغت به معناى حط، اسقاط، الصاق و اختلاف آمده و نویسنده معتقد است با معناى اصطلاحى آن، یعنى نسبت دروغ دادن به معصوم(ع) تناسب دارد. در مورد آغاز شکل‌گیرى وضع، چهار قول وجود دارد: از زمان حیات پیامبر(ص)، اواخر خلافت عثمان، سال 40 هجرى به بعد و اواخر قرن اول هجرى (سال 70 به بعد). عمده‌ترین دلیل انکار وضع در زمان پیامبر(ص) و خلفا، نظریه عدالت صحابه است. نویسنده معتقد است این نظریه با توجه به آیات قرآن و شواهد تاریخى، مردود مى‌باشد<ref>همان، ص38</ref>


    كتاب به‌صورت درسنامه تنظيم شده و در آغاز هر درس، اهداف آموزشى ذكر گرديده است. همچنين چكيده مطالب، پرسش‌هاى متن، پژوهش‌هاى جديد و منابع جهت مطالعه بيشتر، در پايان هر درس گنجانده شده است <ref>مقدمه، ص14</ref>.
    در فصل دوم کتاب به شواهد وقوع وضع و علل گسترش آن پرداخته شده است. اهداف این فصل، شناخت شواهد و عوامل وقوع وضع و آگاهى از عوامل گسترش وضع حدیث مى‌باشد<ref>همان، ص41- 47</ref>


    == گزارش محتوا ==
    راهیابى احادیث موضوع به منابع روایى، مورد اتفاق دانشمندان اسلامى است و آیات به‌صورت غیرمستقیم و روایات به صراحت، بر این امر دلالت دارند. نقد خود صحابه از برخى روایات و گزینش احادیث به دست صاحبان صحاح، شاهد دیگرى بر این امر است. عوامل مختلفى باعث گسترش جعل حدیث گردیده که برخى از آن‌ها عبارتند از: عدم تدوین حدیث، نقل به معنا، نظریه عدالت صحابه، گسترش فتوحات و ورود فرهنگ بیگانه و تسامح در ادله سنن<ref>همان، ص48</ref>


    در فصل سوم، انگیزه‌هاى سیاسى در وضع حدیث، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. از جمله اهداف مد نظر نویسنده در این فصل، عبارتند از: شناخت انگیزه سیاسى در وضع حدیث پس از سقیفه؛ آشنایى با عملکرد معاویه و نقش او در وضع حدیث؛ اطلاع از موارد جعل حدیث در زمان معاویه و بررسى موارد جعل حدیث در زمان عباسیان<ref>همان، ص51- 73</ref>


    در پيشگفتار، به موضوع و شيوه نگارش كتاب، اشاره شده است <ref>همان</ref>.
    نویسنده معتقد است کشمکش‌ها و دگرگونى‌هاى سیاسى پس از رحلت پیامبر(ص) و اختلاف بر سر حاکمیت مسلمانان، نقش زیادى در جعل حدیث داشت و روایاتى را دروغ‌پردازان در مشروعیت‌بخشى به خلافت خلفاى سه‌گانه، وضع کردند. معاویه پس از به قدرت رسیدن، به‌ویژه در زمان خلافت خود، در اشکال مختلف جاعلان را به وضع حدیث تشویق مى‌کرد. زمینه‌هاى جعل در زمان معاویه عبارتند از: مشروعیت دادن به سلطنت؛ حذف فضایل [[امام على(ع)]]؛ فضیلت‌تراشى براى معاویه و صحابه؛ برترى شام و قداست‌شکنى از پیامبر(ص). بنى‌عباس نیز پس از حذف امویان و مروانیان و به قدرت رسیدن، حرکت وضع حدیث را ادامه دادند<ref>همان، ص74</ref>


    فصل اول، به كليات اختصاص يافته و مباحثى چون شناخت مفهوم لغوى و اصطلاحى وضع، بررسى رابطه معناى لغوى و اصطلاحى، آگاهى از ديدگاه‌ها در مورد آغاز پيدايش دروغ‌پردازى، آشنايى با ادله قائلان به پيدايش «وضع» از زمان پيامبر(ص) و منكران آن، پرداخته شده است <ref>متن كتاب، ص15- 38</ref>.
    در فصل چهارم و پنجم، انگیزه‌هاى فرهنگى جعل حدیث، بررسى شده است. از جمله اهداف این فصل دو، عبارتند از: آشنایى با یکى از انگیزه‌هاى جعل حدیث؛ شناخت تفکر تفکیک بین مرجعیت دینى و سیاسى و تعدد آن‌ها؛ آگاهى از نقش فرقه‌هاى کلامى و فقهى در زمینه وضع حدیث؛ آشنایى با پدیده خطرناک غلو و برخورد ائمه(ع) با غالیان، شناخت زنادقه در وضع حدیث، آگاهى از علل نفوذ اسرائیلیات و چهره‌هاى گسترش دهنده آن؛ آشنایى با متصوفه و نقش آنان در موضع حدیث و شناخت و نقد روایات تحریف قرآن<ref>همان، ص77- 124</ref>


    وضع در لغت به معناى حط، اسقاط، الصاق و اختلاف آمده و نويسنده معتقد است با معناى اصطلاحى آن، يعنى نسبت دروغ دادن به معصوم(ع) تناسب دارد. در مورد آغاز شكل‌گيرى وضع، چهار قول وجود دارد: از زمان حيات پيامبر(ص)، اواخر خلافت عثمان، سال 40 هجرى به بعد و اواخر قرن اول هجرى (سال 70 به بعد). عمده‌ترين دليل انكار وضع در زمان پيامبر(ص) و خلفا، نظريه عدالت صحابه است. نويسنده معتقد است اين نظريه با توجه به آيات قرآن و شواهد تاريخى، مردود مى‌باشد <ref>همان، ص38</ref>.
    نویسنده معتقد است که یکى از انگیزه‌هاى وضع حدیث، انگیزه تخریب مبانى دینى و فرهنگى اسلامى است. این عامل در دو فصل، مورد بررسى قرار گرفته است: در فصل نخست سه محور تعدد مرجعیت فکرى و دینى، فرقه‌هاى مختلف و پدیده غلو، بررسى شده است. مقصود از تعدد مرجعیت فکرى آن است که افرادى پس از رحلت پیامبر(ص) کوشیدند با وضع احادیثى، مردم را از مراجعه به اهل‌بیت(ع) بازداشته و دست کم رقیبانى براى آنان بتراشند. فرقه‌هاى فقهى و کلامى که اندک اندک به حوزه فرهنگ اسلامى راه یافتند و رو به فزونى نهادند، هر کدام در تأیید مشروعیت‌بخشى به عقاید خود روایاتى را ساختند. نویسنده معتقد است از خطرناکترین جریان‌هاى انحرافى در زمینه وضع حدیث، پیدایش غلات است که در پس نقاب احادیث معصومان(ع)، کوشیدند چهره باطل خود را موجه جلوه دهند<ref>همان، ص96</ref>


    در فصل دوم كتاب به شواهد وقوع وضع و علل گسترش آن پرداخته شده است. اهداف اين فصل، شناخت شواهد و عوامل وقوع وضع و آگاهى از عوامل گسترش وضع حديث مى‌باشد <ref>همان، ص41- 47</ref>.
    در فصل ششم کتاب به انگیزه‌هاى مالى و دنیوى جعل حدیث پرداخته شده است. اهداف مورد نظر نویسنده از این فصل، عبارتند از: آشنایى با گرایش‌هاى قومى و قبیله‌اى که سبب وضع حدیث شد؛ شناخت عوامل و مصالح شخصى در جعل حدیث و آگاهى از نقش داستان‌سرایان در وضع حدیث و پیامدهاى آن<ref>همان، ص129- 147</ref>


    راهيابى احاديث موضوع به منابع روايى، مورد اتفاق دانشمندان اسلامى است و آيات به‌صورت غيرمستقيم و روايات به صراحت، بر اين امر دلالت دارند. نقد خود صحابه از برخى روايات و گزينش احاديث به دست صاحبان صحاح، شاهد ديگرى بر اين امر است. عوامل مختلفى باعث گسترش جعل حديث گرديده كه برخى از آن‌ها عبارتند از: عدم تدوين حديث، نقل به معنا، نظريه عدالت صحابه، گسترش فتوحات و ورود فرهنگ بيگانه و تسامح در ادله سنن <ref>همان، ص48</ref>.
    انگیزه‌هاى خیرخواهانه جعل حدیث، در فصل هفتم بررسى شده است. نویسنده بر این باور است که افرادى به انگیزه خیرخواهى جاهلانه و زعم خود، ترغیب مردم به اعمال خیر، اقدام به وضع حدیث کردند که برخى از روایات رسیده در ثواب قرائت سور خاصى از قرآن، از این قبیل است. در مورد برخى از اعمال اندک و اذکار نیز ثواب‌هاى گزافى نقل شده است که با روح آیات و تعالیم اسلامى، سازگار نیست. خوش‌بینى به صحابه و تلقى به قبول همه گفتار آنان، یکى از زمینه‌هاى ورد احادیث جعلى است.<ref>همان، ص158</ref>


    در فصل سوم، انگيزه‌هاى سياسى در وضع حديث، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. از جمله اهداف مد نظر نويسنده در اين فصل، عبارتند از: شناخت انگيزه سياسى در وضع حديث پس از سقيفه؛ آشنايى با عملكرد معاويه و نقش او در وضع حديث؛ اطلاع از موارد جعل حديث در زمان معاويه و بررسى موارد جعل حديث در زمان عباسيان <ref>همان، ص51- 73</ref>.
    در فصل هشتم، به بررسى شیوه‌هاى وضع حدیث پرداخته شده است. این شیوه‌ها عبارتند از: وضع کامل، درج الفاظ در حدیث، سرقت حدیث، دست‌کارى در کتب محدثان و جعل نسخه‌هاى دروغین<ref>همان، ص161- 172</ref>


    نويسنده معتقد است كشمكش‌ها و دگرگونى‌هاى سياسى پس از رحلت پيامبر(ص) و اختلاف بر سر حاكميت مسلمانان، نقش زيادى در جعل حديث داشت و رواياتى را دروغ‌پردازان در مشروعيت‌بخشى به خلافت خلفاى سه‌گانه، وضع كردند. معاويه پس از به قدرت رسيدن، به‌ويژه در زمان خلافت خود، در اشكال مختلف جاعلان را به وضع حديث تشويق مى‌كرد. زمينه‌هاى جعل در زمان معاويه عبارتند از: مشروعيت دادن به سلطنت؛ حذف فضايل [[امام على(ع)]]؛ فضيلت‌تراشى براى معاويه و صحابه؛ برترى شام و قداست‌شكنى از پيامبر(ص). بنى‌عباس نيز پس از حذف امويان و مروانيان و به قدرت رسيدن، حركت وضع حديث را ادامه دادند <ref>همان، ص74</ref>.
    در فصل نهم، به تبین ثمرات رویارویى با وضع، پرداخته شده است. شناخت عمده‌ترین طرق مقابله با وضع؛ آشنایى با نحوه احتیاط راویان در نقل روایت؛ آشنایى با عرضه حدیث بر معصومان(ع) و اصحاب و تفاوت این دو عرضه؛ اطلاع از اشکال نقد معصومان(ع) نسبت به احادیث عرضه شده و کسب اطلاعاتى در مورد معرفى واضعان و پیدایش علم رجال و درایه، از اهداف مورد نظر در این فصل مى‌باشد<ref>همان، ص175</ref>


    در فصل چهارم و پنجم، انگيزه‌هاى فرهنگى جعل حديث، بررسى شده است. از جمله اهداف اين فصل دو، عبارتند از: آشنايى با يكى از انگيزه‌هاى جعل حديث؛ شناخت تفكر تفكيك بين مرجعيت دينى و سياسى و تعدد آن‌ها؛ آگاهى از نقش فرقه‌هاى كلامى و فقهى در زمينه وضع حديث؛ آشنايى با پديده خطرناك غلو و برخورد ائمه(ع) با غاليان، شناخت زنادقه در وضع حديث، آگاهى از علل نفوذ اسرائيليات و چهره‌هاى گسترش دهنده آن؛ آشنايى با متصوفه و نقش آنان در موضع حديث و شناخت و نقد روايات تحريف قرآن <ref>همان، ص77- 124</ref>.
    نشانه‌هاى حدیث موضوع، در فصل دهم تا دوازدهم، بیان شده است. تشخیص قطعى احادیث موضوع مشکل است و روایات موضوع از دو طریق سند و متن، شناسایى مى‌شود. دیدگاه‌هاى مؤلفان کتب علوم‌الحدیث درباره معیارهاى تشخیص حدیث موضوع، مختلف بوده و اقرار راوى به وضع حدیث یا قرائنى که به منزله اقرار محسوب مى‌شود، دو راه عمده تشخیص احادیث موضوع از طریق سند است.<ref>همان، ص210</ref>


    نويسنده معتقد است كه يكى از انگيزه‌هاى وضع حديث، انگيزه تخريب مبانى دينى و فرهنگى اسلامى است. اين عامل در دو فصل، مورد بررسى قرار گرفته است: در فصل نخست سه محور تعدد مرجعيت فكرى و دينى، فرقه‌هاى مختلف و پديده غلو، بررسى شده است. مقصود از تعدد مرجعيت فكرى آن است كه افرادى پس از رحلت پيامبر(ص) كوشيدند با وضع احاديثى، مردم را از مراجعه به اهل بيت(ع) بازداشته و دست كم رقيبانى براى آنان بتراشند. فرقه‌هاى فقهى و كلامى كه اندك اندك به حوزه فرهنگ اسلامى راه يافتند و رو به فزونى نهادند، هر كدام در تأييد مشروعيت‌بخشى به عقايد خود رواياتى را ساختند. نويسنده معتقد است از خطرناكترين جريان‌هاى انحرافى در زمينه وضع حديث، پيدايش غلات است كه در پس نقاب احاديث معصومان(ع)، كوشيدند چهره باطل خود را موجه جلوه دهند <ref>همان، ص96</ref>.
    یکى از شیوه‌هاى تشخیص حدیث صحیح و نفى روایات موضوع، نقد متن حدیث و عرضه آن بر معیارهاى مقبول است. نقد متن حدیث، قطع نظر از سند، سابقه‌اى کهن داشته و نخستین و برترین معیار نقد، عرضه حدیث بر قرآن است. مراد از مخالفت حدیث با قرآن، تباین کلى یا تعارض با روح قوانین حاکم بر قرآن مى‌باشد. معیار دیگر، مخالفت با سنت قطعى است؛ یعنى در صورتیکه خبرى با روایات متواتر، مستفیض مقرون به قرینه، یا خبر مورد اتفاق و اجماع فریقین تعارض داشت، حکم به نفى آن مى‌شود. مخالفت حدیث با بدیهیات عقلى و مواردى که عقل حکم قطعى دارد نیز یکى از راه‌هاى تشخیص حدیث جعلى است.<ref>همان، ص237</ref>


    در فصل ششم كتاب به انگيزه‌هاى مالى و دنيوى جعل حديث پرداخته شده است. اهداف مورد نظر نويسنده از اين فصل، عبارتند از: آشنايى با گرايش‌هاى قومى و قبيله‌اى كه سبب وضع حديث شد؛ شناخت عوامل و مصالح شخصى در جعل حديث و آگاهى از نقش داستان‌سرايان در وضع حديث و پيامدهاى آن <ref>همان، ص129- 147</ref>.
    از دیگر معیارهاى نقد حدیث که نویسنده به آن پرداخته، عرضه آن بر تاریخ صحیح است. البته با توجه به راه‌یابى جعل و وضع به تاریخ، باید توجه داشت که مراد، تاریخ معتبر و مشهور است. نویسنده معتقد است مخالفت حدیث با حکم مورد اجماع و اتقان نیز مى‌تواند نشانه‌اى بر موضوع بودن آن باشد. رکاکت معنوى و لفظى حدیث و همچنین مخالفت با داده‌هاى قطعى و قوانین علمى با توجه به عصمت دینى نیز معیارى براى تشخیص حدیث جعلى مى‌باشد<ref>همان، ص260</ref>


    انگيزه‌هاى خيرخواهانه جعل حديث، در فصل هفتم بررسى شده است. نويسنده بر اين باور است كه افرادى به انگيزه خيرخواهى جاهلانه و زعم خود، ترغيب مردم به اعمال خير، اقدام به وضع حديث كردند كه برخى از روايات رسيده در ثواب قرائت سور خاصى از قرآن، از اين قبيل است. در مورد برخى از اعمال اندك و اذكار نيز ثواب‌هاى گزافى نقل شده است كه با روح آيات و تعاليم اسلامى، سازگار نيست. خوش‌بينى به صحابه و تلقى به قبول همه گفتار آنان، يكى از زمينه‌هاى ورد احاديث جعلى است <ref>همان، ص158</ref>.
    فصل سیزدهم، به تعبیرشناسى احادیث موضوع و واضعان اختصاص یافته است. مباحثى که نویسنده در فصل‌هاى قبلى مطرح کرده بود، به‌طور عمده مربوط به سیر تاریخى وضع، انگیزه‌هاى این حرکت نامبارک و شیوه‌هاى مقابله با آنان بود. نویسنده در فصل به این بحث پرداخته است که براى تشخیص دروغ‌پردازان و احادیث ساخته و پرداخته آنان، چه تعبیرى در بین عالمان رجالى شیوع دارد. از جمله اهداف مورد نظر نویسنده در این فصل، عبارتند از: آشنایى با سخنان و تعابیر علما در مورد دروغ‌پردازان؛ شناخت مراتب دلالت کلمات بر دروغ‌پردازان و آشنایى با تعابیر وارد شده در مورد احادیث موضوع<ref>همان، ص263</ref>


    در فصل هشتم،به بررسى شيوه‌هاى وضع حديث پرداخته شده است. اين شيوه‌ها عبارتند از: وضع كامل، درج الفاظ در حديث، سرقت حديث، دست‌كارى در كتب محدثان و جعل نسخه‌هاى دروغين <ref>همان، ص161- 172</ref>.
    پدیده وضع حدیث آثار منفى در پى داشته و در فصل سیزدهم کتاب تأثیر وضع بر فرهنگ اسلامى مورد بررسى قرار گرفته است. برخى از این آثار عبارتند از: دشوارى دستیابى به احادیث صحیح؛ نفى احادیث صحیح به بهانه جعل‌زدایى؛ شکل‌گیرى جریان‌ها و نحله‌هاى فکرى؛ محروم ماندن مردم از اهل‌بیت(ع) و مخدوش نمودن چهره اسلام<ref>همان، ص278</ref>


    در فصل نهم، به تبين ثمرات رويارويى با وضع، پرداخته شده است. شناخت عمده‌ترين طرق مقابله با وضع؛ آشنايى با نحوه احتياط راويان در نقل روايت؛ آشنايى با عرضه حديث بر معصومان(ع) و اصحاب و تفاوت اين دو عرضه؛ اطلاع از اشكال نقد معصومان(ع) نسبت به احاديث عرضه شده و كسب اطلاعاتى در مورد معرفى واضعان و پيدايش علم رجال و درايه، از اهداف مورد نظر در اين فصل مى‌باشد <ref>همان، ص175</ref>.
    در آخرین فصل کتاب به ترتیب تاریخى، به ذکر نام برخى مؤلفان و کتب آنان در زمینه احادیث موضوع، پرداخته شده است.<ref>همان، ص281- 294</ref>


    نشانه‌هاى حديث موضوع، در فصل دهم تا دوازدهم، بيان شده است. تشخيص قطعى احاديث موضوع مشكل است و روايات موضوع از دو طريق سند و متن، شناسايى مى‌شود. ديدگاه‌هاى مؤلفان كتب علوم‌الحديث درباره معيارهاى تشخيص حديث موضوع، مختلف بوده و اقرار راوى به وضع حديث يا قرائنى كه به منزله اقرار محسوب مى‌شود، دو راه عمده تشخيص احاديث موضوع از طريق سند است <ref>همان، ص210</ref>.
    ==وضعیت کتاب==


    يكى از شيوه‌هاى تشخيص حديث صحيح و نفى روايات موضوع، نقد متن حديث و عرضه آن بر معيارهاى مقبول است. نقد متن حديث، قطع نظر از سند، سابقه‌اى كهن داشته و نخستين و برترين معيار نقد، عرضه حديث بر قرآن است. مراد از مخالفت حديث با قرآن، تباين كلى يا تعارض با روح قوانين حاكم بر قرآن مى‌باشد. معيار ديگر، مخالفت با سنت قطعى است؛ يعنى در صورتيكه خبرى با روايات متواتر، مستفيض مقرون به قرينه، يا خبر مورد اتفاق و اجماع فريقين تعارض داشت، حكم به نفى آن مى‌شود. مخالفت حديث با بديهيات عقلى و مواردى كه عقل حكم قطعى دارد نيز يكى از راه‌هاى تشخيص حديث جعلى است <ref>همان، ص237</ref>.
    فهرست مطالب در ابتدا و کتاب‌نامه منابع و مصادر مورد استفاده نویسنده، در انتهاى کتاب آمده است.


    از ديگر معيارهاى نقد حديث كه نويسنده به آن پرداخته، عرضه آن بر تاريخ صحيح است. البته با توجه به راه‌يابى جعل و وضع به تاريخ، بايد توجه داشت كه مراد، تاريخ معتبر و مشهور است. نويسنده معتقد است مخالفت حديث با حكم مورد اجماع و اتقان نيز مى‌تواند نشانه‌اى بر موضوع بودن آن باشد. ركاكت معنوى و لفظى حديث و همچنين مخالفت با داده‌هاى قطعى و قوانين علمى با توجه به عصمت دينى نيز معيارى براى تشخيص حديث جعلى مى‌باشد <ref>همان، ص260</ref>.
    پاورقى‌ها بیشتر به ذکر منابع اختصاص یافته است. در موارد اندکى نیز توضیحاتى پیرامون برخى کلمات و عبارات متن آمده است.


    فصل سيزدهم، به تعبيرشناسى احاديث موضوع و واضعان اختصاص يافته است. مباحثى كه نويسنده در فصل‌هاى قبلى مطرح كرده بود، به‌طور عمده مربوط به سير تاريخى وضع، انگيزه‌هاى اين حركت نامبارك و شيوه‌هاى مقابله با آنان بود. نويسنده در فصل به اين بحث پرداخته است كه براى تشخيص دروغ‌پردازان و احاديث ساخته و پرداخته آنان، چه تعبيرى در بين عالمان رجالى شيوع دارد. از جمله اهداف مورد نظر نويسنده در اين فصل، عبارتند از: آشنايى با سخنان و تعابير علما در مورد دروغ‌پردازان؛ شناخت مراتب دلالت كلمات بر دروغ‌پردازان و آشنايى با تعابير وارد شده در مورد احاديث موضوع <ref>همان، ص263</ref>.
    ==پانویس==
    <references/>


    پديده وضع حديث آثار منفى در پى داشته و در فصل سيزدهم كتاب تأثير وضع بر فرهنگ اسلامى مورد بررسى قرار گرفته است. برخى از اين آثار عبارتند از: دشوارى دستيابى به احاديث صحيح؛ نفى احاديث صحيح به بهانه جعل‌زدايى؛ شكل‌گيرى جريان‌ها و نحله‌هاى فكرى؛ محروم ماندن مردم از اهل بيت(ع) و مخدوش نمودن چهره اسلام <ref>همان، ص278</ref>.
    == منابع مقاله ==
    مقدمه و متن کتاب.


    در آخرين فصل كتاب به ترتيب تاريخى، به ذكر نام برخى مؤلفان و كتب آنان در زمينه احاديث موضوع، پرداخته شده است <ref>همان، ص281- 294</ref>.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وضعيت كتاب ==
    [[وضع و نقد حدیث]]


    [[الإسرائيليات و الموضوعات في كتب التفاسير قديماً و حديثاً]]


    فهرست مطالب در ابتدا و كتاب‌نامه منابع و مصادر مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
    [[كتاب الموضوعات]]


    پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است. در موارد اندكى نيز توضيحاتى پيرامون برخى كلمات و عبارات متن آمده است.
    [[الموضوعات في الآثار والأخبار]]


    ==پانویس ==
    [[الموضوعات في الآثار و الأخبار عرض و دراسة]]
    <references />
     
    == منابع مقاله ==


    [[یکصد و پنجاه صحابی ساختگی]]


    مقدمه و متن كتاب.
    [[احادیث ساختگی]]


    [[خواستگاری ساختگی]]


    == پیوندها ==


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۰۴

    درسنامه وضع حدیث
    درسنامه وضع حدیث
    پدیدآورانرفیعی محمدی، ناصر (نویسنده)
    ناشرمرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1390 ش
    چاپ2
    شابک978-964-7741-55-2
    موضوعاحادیث مجعول
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏111‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏7‎‏د‎‏4*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    درسنامه وضع حدیث اثر ناصر رفیعى محمدى، بررسى پدیده وضع حدیث، قطع نظر از مقدار احادیث موضوع و بررسى ریشه‌ها و عوامل آن مى‌باشد که به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب با پیشگفتار نویسنده آغاز و مطالب در چهارده فصل تنظیم شده که البته گاه دو یا چند فصل یک موضوع را پیگیرى مى‌کنند. هر مبحث در ضمن یک درآمد و زیرفصل‌هاى متعددى مطرح شده است.

    کتاب به‌صورت درسنامه تنظیم شده و در آغاز هر درس، اهداف آموزشى ذکر گردیده است. همچنین چکیده مطالب، پرسش‌هاى متن، پژوهش‌هاى جدید و منابع جهت مطالعه بیشتر، در پایان هر درس گنجانده شده است.[۱]

    گزارش محتوا

    در پیشگفتار، به موضوع و شیوه نگارش کتاب، اشاره شده است.[۲]

    فصل اول، به کلیات اختصاص یافته و مباحثى چون شناخت مفهوم لغوى و اصطلاحى وضع، بررسى رابطه معناى لغوى و اصطلاحى، آگاهى از دیدگاه‌ها در مورد آغاز پیدایش دروغ‌پردازى، آشنایى با ادله قائلان به پیدایش «وضع» از زمان پیامبر(ص) و منکران آن، پرداخته شده است.[۳]

    وضع در لغت به معناى حط، اسقاط، الصاق و اختلاف آمده و نویسنده معتقد است با معناى اصطلاحى آن، یعنى نسبت دروغ دادن به معصوم(ع) تناسب دارد. در مورد آغاز شکل‌گیرى وضع، چهار قول وجود دارد: از زمان حیات پیامبر(ص)، اواخر خلافت عثمان، سال 40 هجرى به بعد و اواخر قرن اول هجرى (سال 70 به بعد). عمده‌ترین دلیل انکار وضع در زمان پیامبر(ص) و خلفا، نظریه عدالت صحابه است. نویسنده معتقد است این نظریه با توجه به آیات قرآن و شواهد تاریخى، مردود مى‌باشد[۴]

    در فصل دوم کتاب به شواهد وقوع وضع و علل گسترش آن پرداخته شده است. اهداف این فصل، شناخت شواهد و عوامل وقوع وضع و آگاهى از عوامل گسترش وضع حدیث مى‌باشد[۵]

    راهیابى احادیث موضوع به منابع روایى، مورد اتفاق دانشمندان اسلامى است و آیات به‌صورت غیرمستقیم و روایات به صراحت، بر این امر دلالت دارند. نقد خود صحابه از برخى روایات و گزینش احادیث به دست صاحبان صحاح، شاهد دیگرى بر این امر است. عوامل مختلفى باعث گسترش جعل حدیث گردیده که برخى از آن‌ها عبارتند از: عدم تدوین حدیث، نقل به معنا، نظریه عدالت صحابه، گسترش فتوحات و ورود فرهنگ بیگانه و تسامح در ادله سنن[۶]

    در فصل سوم، انگیزه‌هاى سیاسى در وضع حدیث، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. از جمله اهداف مد نظر نویسنده در این فصل، عبارتند از: شناخت انگیزه سیاسى در وضع حدیث پس از سقیفه؛ آشنایى با عملکرد معاویه و نقش او در وضع حدیث؛ اطلاع از موارد جعل حدیث در زمان معاویه و بررسى موارد جعل حدیث در زمان عباسیان[۷]

    نویسنده معتقد است کشمکش‌ها و دگرگونى‌هاى سیاسى پس از رحلت پیامبر(ص) و اختلاف بر سر حاکمیت مسلمانان، نقش زیادى در جعل حدیث داشت و روایاتى را دروغ‌پردازان در مشروعیت‌بخشى به خلافت خلفاى سه‌گانه، وضع کردند. معاویه پس از به قدرت رسیدن، به‌ویژه در زمان خلافت خود، در اشکال مختلف جاعلان را به وضع حدیث تشویق مى‌کرد. زمینه‌هاى جعل در زمان معاویه عبارتند از: مشروعیت دادن به سلطنت؛ حذف فضایل امام على(ع)؛ فضیلت‌تراشى براى معاویه و صحابه؛ برترى شام و قداست‌شکنى از پیامبر(ص). بنى‌عباس نیز پس از حذف امویان و مروانیان و به قدرت رسیدن، حرکت وضع حدیث را ادامه دادند[۸]

    در فصل چهارم و پنجم، انگیزه‌هاى فرهنگى جعل حدیث، بررسى شده است. از جمله اهداف این فصل دو، عبارتند از: آشنایى با یکى از انگیزه‌هاى جعل حدیث؛ شناخت تفکر تفکیک بین مرجعیت دینى و سیاسى و تعدد آن‌ها؛ آگاهى از نقش فرقه‌هاى کلامى و فقهى در زمینه وضع حدیث؛ آشنایى با پدیده خطرناک غلو و برخورد ائمه(ع) با غالیان، شناخت زنادقه در وضع حدیث، آگاهى از علل نفوذ اسرائیلیات و چهره‌هاى گسترش دهنده آن؛ آشنایى با متصوفه و نقش آنان در موضع حدیث و شناخت و نقد روایات تحریف قرآن[۹]

    نویسنده معتقد است که یکى از انگیزه‌هاى وضع حدیث، انگیزه تخریب مبانى دینى و فرهنگى اسلامى است. این عامل در دو فصل، مورد بررسى قرار گرفته است: در فصل نخست سه محور تعدد مرجعیت فکرى و دینى، فرقه‌هاى مختلف و پدیده غلو، بررسى شده است. مقصود از تعدد مرجعیت فکرى آن است که افرادى پس از رحلت پیامبر(ص) کوشیدند با وضع احادیثى، مردم را از مراجعه به اهل‌بیت(ع) بازداشته و دست کم رقیبانى براى آنان بتراشند. فرقه‌هاى فقهى و کلامى که اندک اندک به حوزه فرهنگ اسلامى راه یافتند و رو به فزونى نهادند، هر کدام در تأیید مشروعیت‌بخشى به عقاید خود روایاتى را ساختند. نویسنده معتقد است از خطرناکترین جریان‌هاى انحرافى در زمینه وضع حدیث، پیدایش غلات است که در پس نقاب احادیث معصومان(ع)، کوشیدند چهره باطل خود را موجه جلوه دهند[۱۰]

    در فصل ششم کتاب به انگیزه‌هاى مالى و دنیوى جعل حدیث پرداخته شده است. اهداف مورد نظر نویسنده از این فصل، عبارتند از: آشنایى با گرایش‌هاى قومى و قبیله‌اى که سبب وضع حدیث شد؛ شناخت عوامل و مصالح شخصى در جعل حدیث و آگاهى از نقش داستان‌سرایان در وضع حدیث و پیامدهاى آن[۱۱]

    انگیزه‌هاى خیرخواهانه جعل حدیث، در فصل هفتم بررسى شده است. نویسنده بر این باور است که افرادى به انگیزه خیرخواهى جاهلانه و زعم خود، ترغیب مردم به اعمال خیر، اقدام به وضع حدیث کردند که برخى از روایات رسیده در ثواب قرائت سور خاصى از قرآن، از این قبیل است. در مورد برخى از اعمال اندک و اذکار نیز ثواب‌هاى گزافى نقل شده است که با روح آیات و تعالیم اسلامى، سازگار نیست. خوش‌بینى به صحابه و تلقى به قبول همه گفتار آنان، یکى از زمینه‌هاى ورد احادیث جعلى است.[۱۲]

    در فصل هشتم، به بررسى شیوه‌هاى وضع حدیث پرداخته شده است. این شیوه‌ها عبارتند از: وضع کامل، درج الفاظ در حدیث، سرقت حدیث، دست‌کارى در کتب محدثان و جعل نسخه‌هاى دروغین[۱۳]

    در فصل نهم، به تبین ثمرات رویارویى با وضع، پرداخته شده است. شناخت عمده‌ترین طرق مقابله با وضع؛ آشنایى با نحوه احتیاط راویان در نقل روایت؛ آشنایى با عرضه حدیث بر معصومان(ع) و اصحاب و تفاوت این دو عرضه؛ اطلاع از اشکال نقد معصومان(ع) نسبت به احادیث عرضه شده و کسب اطلاعاتى در مورد معرفى واضعان و پیدایش علم رجال و درایه، از اهداف مورد نظر در این فصل مى‌باشد[۱۴]

    نشانه‌هاى حدیث موضوع، در فصل دهم تا دوازدهم، بیان شده است. تشخیص قطعى احادیث موضوع مشکل است و روایات موضوع از دو طریق سند و متن، شناسایى مى‌شود. دیدگاه‌هاى مؤلفان کتب علوم‌الحدیث درباره معیارهاى تشخیص حدیث موضوع، مختلف بوده و اقرار راوى به وضع حدیث یا قرائنى که به منزله اقرار محسوب مى‌شود، دو راه عمده تشخیص احادیث موضوع از طریق سند است.[۱۵]

    یکى از شیوه‌هاى تشخیص حدیث صحیح و نفى روایات موضوع، نقد متن حدیث و عرضه آن بر معیارهاى مقبول است. نقد متن حدیث، قطع نظر از سند، سابقه‌اى کهن داشته و نخستین و برترین معیار نقد، عرضه حدیث بر قرآن است. مراد از مخالفت حدیث با قرآن، تباین کلى یا تعارض با روح قوانین حاکم بر قرآن مى‌باشد. معیار دیگر، مخالفت با سنت قطعى است؛ یعنى در صورتیکه خبرى با روایات متواتر، مستفیض مقرون به قرینه، یا خبر مورد اتفاق و اجماع فریقین تعارض داشت، حکم به نفى آن مى‌شود. مخالفت حدیث با بدیهیات عقلى و مواردى که عقل حکم قطعى دارد نیز یکى از راه‌هاى تشخیص حدیث جعلى است.[۱۶]

    از دیگر معیارهاى نقد حدیث که نویسنده به آن پرداخته، عرضه آن بر تاریخ صحیح است. البته با توجه به راه‌یابى جعل و وضع به تاریخ، باید توجه داشت که مراد، تاریخ معتبر و مشهور است. نویسنده معتقد است مخالفت حدیث با حکم مورد اجماع و اتقان نیز مى‌تواند نشانه‌اى بر موضوع بودن آن باشد. رکاکت معنوى و لفظى حدیث و همچنین مخالفت با داده‌هاى قطعى و قوانین علمى با توجه به عصمت دینى نیز معیارى براى تشخیص حدیث جعلى مى‌باشد[۱۷]

    فصل سیزدهم، به تعبیرشناسى احادیث موضوع و واضعان اختصاص یافته است. مباحثى که نویسنده در فصل‌هاى قبلى مطرح کرده بود، به‌طور عمده مربوط به سیر تاریخى وضع، انگیزه‌هاى این حرکت نامبارک و شیوه‌هاى مقابله با آنان بود. نویسنده در فصل به این بحث پرداخته است که براى تشخیص دروغ‌پردازان و احادیث ساخته و پرداخته آنان، چه تعبیرى در بین عالمان رجالى شیوع دارد. از جمله اهداف مورد نظر نویسنده در این فصل، عبارتند از: آشنایى با سخنان و تعابیر علما در مورد دروغ‌پردازان؛ شناخت مراتب دلالت کلمات بر دروغ‌پردازان و آشنایى با تعابیر وارد شده در مورد احادیث موضوع[۱۸]

    پدیده وضع حدیث آثار منفى در پى داشته و در فصل سیزدهم کتاب تأثیر وضع بر فرهنگ اسلامى مورد بررسى قرار گرفته است. برخى از این آثار عبارتند از: دشوارى دستیابى به احادیث صحیح؛ نفى احادیث صحیح به بهانه جعل‌زدایى؛ شکل‌گیرى جریان‌ها و نحله‌هاى فکرى؛ محروم ماندن مردم از اهل‌بیت(ع) و مخدوش نمودن چهره اسلام[۱۹]

    در آخرین فصل کتاب به ترتیب تاریخى، به ذکر نام برخى مؤلفان و کتب آنان در زمینه احادیث موضوع، پرداخته شده است.[۲۰]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و کتاب‌نامه منابع و مصادر مورد استفاده نویسنده، در انتهاى کتاب آمده است.

    پاورقى‌ها بیشتر به ذکر منابع اختصاص یافته است. در موارد اندکى نیز توضیحاتى پیرامون برخى کلمات و عبارات متن آمده است.

    پانویس

    1. مقدمه، ص14
    2. همان
    3. متن کتاب، ص15- 38
    4. همان، ص38
    5. همان، ص41- 47
    6. همان، ص48
    7. همان، ص51- 73
    8. همان، ص74
    9. همان، ص77- 124
    10. همان، ص96
    11. همان، ص129- 147
    12. همان، ص158
    13. همان، ص161- 172
    14. همان، ص175
    15. همان، ص210
    16. همان، ص237
    17. همان، ص260
    18. همان، ص263
    19. همان، ص278
    20. همان، ص281- 294

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها