شرح رسالة الطير: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (لینک درون متنی)
    جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
     
    (۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="wikiInfo">
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01201J1.jpg|بندانگشتی|چهارده رساله]]
    | تصویر =NUR01201J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =چهارده رساله
    |+
    | پدیدآوران =  
    |-
    [[فخر رازی، محمد بن عمر]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|اثيرالدين ابهرى]]، ذوالفضائل اخسیکتی، و دیگران (نویسنده)
    ! نام کتاب!! data-type="bookName" |چهارده رساله
    [[سبزواری، محمدباقر]] (گردآوری، ترجمه، تصحیح، مقدمه و تراجم احوال)
    |-
    | زبان =فارسی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
    | data-type="otherBookNames" |
    | موضوع =
    |-
    فلسفه اسلامی - مجموعه‌‏ها
    |پدیدآورندگان
    | data-type="authors" |[[سبزواری، محمدباقر]] (گردآورنده)
     
    [[فخر رازی، محمد بن عمر]] (نويسنده)
    |-
    |زبان  
    | data-type="language" |فارسی
    |-
    |کد کنگره  
    | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
    |-
    |موضوع  
    | data-type="subject" |فلسفه اسلامی - مجموعه‌‏ها


    کلام - مجموعه‌‏ها
    کلام - مجموعه‌‏ها
    خط ۲۸: خط ۱۵:


    کلام شیعه - مجموعه‌‏ها
    کلام شیعه - مجموعه‌‏ها
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    دانشگاه تهران
    | data-type="publisher" |دانشگاه تهران
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1383 ش  
    |مکان نشر  
    | data-type="publishPlace" |تهران - ایران
    |-
    |سال نشر  
    | data-type="publishYear" | 1383 هـ.ش  
    |- class="articleCode"
    |کد اتوماسیون
    | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE1201AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    '''شرح رسالةالطير''' از شروح فارسی رساله الطیر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]] به قلم نویسنده‌ای گمنام است. این کتاب در واقع تفسير و تأويل كلمات بوعلى است. شارح گمنام همانند سهلان سهلاوی، انگیزه خود از شرح کتاب را پاسخ گفتن به درخواست دوستان در شرح رساله الطیر ابن سینا دانسته است.
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01201AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | شابک =964-03-4992-5
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01201
    | کتابخوان همراه نور =01201
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}


    ==ساختار کتاب==
    '''شرح رسالة الطير''' از شروح فارسی رساله الطیر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]] به قلم نویسنده‌ای گمنام است. این کتاب در واقع تفسير و تأويل كلمات بوعلى است. شارح گمنام همانند سهلان سهلاوی، انگیزه خود از شرح کتاب را پاسخ گفتن به درخواست دوستان در شرح رساله الطیر ابن سینا دانسته است.


    این شرح از رساله الطیر، از کتاب [[چهارده رساله]] تالیف سید محمدباقر سبزواری به دست آمده است. تا کنون بر محققین معلوم نشده است که وی، شرح مذکور را از کدامین نسخه مخطوط نقل نموده است و همچنین این شرح از آن کدام شارح است. کتاب رساله الطیر با موضوع معرفه النفس به زبان رمز و تمثیل تحریر شده است و از جمله آثاری است که به حکمت شرقی او مربوط می‌شود.
    این اثر به همراه سیزده رساله دیگر در کتابی به نام «[[چهارده رساله]]» توسط محمدباقر سبزواری گردآوری و منتشر شده‌است.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    تا کنون بر محققین معلوم نشده است که گردآورنده «[[چهارده رساله]]»، شرح مذکور را از کدامین نسخه مخطوط نقل نموده است و همچنین این شرح از آن کدام شارح است. کتاب رساله الطیر با موضوع معرفه النفس به زبان رمز و تمثیل تحریر شده است و از جمله آثاری است که به حکمت شرقی او مربوط می‌شود.


    در ابتدای این رساله مقدمه‌ای آمده است شامل پند و اندرز به برادران و شرایط سلوک سالکان. در این مقدمه راوی ماجرا، از دوستان مخلص می‌خواهد که گوش فرا دهند تا وی طرفی از اندوه خویش باز گوید. آنگاه او ضمن خرده گیری و نکوهش از دوستیهای روزگار خود که به رفتار بازرگانان با یکدیگر می‌ماند تنها برادری دوستانی را خالص و معتبر می‌داند که پیوندشان از قرابت الهی و مجاورت علوی مایه می‌گیرد. بعد از این مقدمه راوی، دوستان خود را نصیحت می‌کند و در این وصیت، نمونهای از زیباترین و شاعرانه‌ترین سخن پارسی بیان شده است. راوی برادران حقیقت را به صیانت نفس و ریاضت تن سفارش می‌کند و دشواری کار آدمی را یادآور می‌شود.<ref>شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۶۵</ref>  
    در ابتدای این رساله مقدمه‌ای آمده است شامل پند و اندرز به برادران و شرایط سلوک سالکان. در این مقدمه راوی ماجرا، از دوستان مخلص می‌خواهد که گوش فرا دهند تا وی طرفی از اندوه خویش باز گوید. آنگاه او ضمن خرده گیری و نکوهش از دوستیهای روزگار خود که به رفتار بازرگانان با یکدیگر می‌ماند تنها برادری دوستانی را خالص و معتبر می‌داند که پیوندشان از قرابت الهی و مجاورت علوی مایه می‌گیرد. بعد از این مقدمه راوی، دوستان خود را نصیحت می‌کند و در این وصیت، نمونهای از زیباترین و شاعرانه‌ترین سخن پارسی بیان شده است. راوی برادران حقیقت را به صیانت نفس و ریاضت تن سفارش می‌کند و دشواری کار آدمی را یادآور می‌شود.<ref>شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۶۵</ref>  


    شارح در این سطور، با تبیین تکامل موجودات به این نکته اشاره می‌کند که استعداد آدمی به اکتساب شکوفا می‌شود و بی ریاضت و رنج ملکه فاضله حاصل نمیشود: «افعال جمیله و علوم حقیقی موقوف بر حصول استعداد است و استعداد بالقوه است و این لطافت از قوت به فعل آوردن ممکن است و این امکان موقوف است بر شرایط». وی در ادامه تاکید می‌کند که هر کسی شرایط حصول استعداد را ندارد و اگر استعداد نباشد خلق و خوی زیبا حاصل نمی‌شود و بر فرض اینکه قومی ظاهر مزین و متناسب هم داشته باشند، باطن آنها از زشتی و بدی خالی نیست.
    شارح در این سطور، با تبیین تکامل موجودات به این نکته اشاره می‌کند که استعداد آدمی به اکتساب شکوفا می‌شود و بی ریاضت و رنج ملکه فاضله حاصل نمی‌شود: «افعال جمیله و علوم حقیقی موقوف بر حصول استعداد است و استعداد بالقوه است و این لطافت از قوت به فعل آوردن ممکن است و این امکان موقوف است بر شرایط». وی در ادامه تاکید می‌کند که هر کسی شرایط حصول استعداد را ندارد و اگر استعداد نباشد خلق و خوی زیبا حاصل نمی‌شود و بر فرض اینکه قومی ظاهر مزین و متناسب هم داشته باشند، باطن آنها از زشتی و بدی خالی نیست.


    وی در ادامه با اشاره به اقسام معرفت متذکر میشود که گروهی به جهل خود جاهل‌اند و در جهل مرکب به سر میبرند و گروهی با تظاهر به اخلاق حسن بازار گرمی می‌کنند، شرح این کلام را به اینگونه خاتمه می- دهد: «فیالجمله دوستی حقیقی میان دو کس باشد که یکدیگر به حق المعرفه شناسند و بر هیئت نفس یکدیگر مطلع باشند، به نوعی از اطلاع که آن به یقین انجامد، چه دوستی یقین بعد از حصول معرفت یکدیگر بود و پیداست که حقیقت ذات و کیفیت نفس یکدیگر که شناسند و چون در مطلوب متفق باشند مودت ایشان بیش از آن باشد که میان دو مسافر در یک طریق مخوف از راه صورت ضربا للمثل و این معنی را شرحی طویل است و بر این قدر اختصار کنیم».
    وی در ادامه با اشاره به اقسام معرفت متذکر می‌شود که گروهی به جهل خود جاهل‌اند و در جهل مرکب به سر میبرند و گروهی با تظاهر به اخلاق حسن بازار گرمی می‌کنند، شرح این کلام را به اینگونه خاتمه می- دهد: «فیالجمله دوستی حقیقی میان دو کس باشد که یکدیگر به حق المعرفه شناسند و بر هیئت نفس یکدیگر مطلع باشند، به نوعی از اطلاع که آن به یقین انجامد، چه دوستی یقین بعد از حصول معرفت یکدیگر بود و پیداست که حقیقت ذات و کیفیت نفس یکدیگر که شناسند و چون در مطلوب متفق باشند مودت ایشان بیش از آن باشد که میان دو مسافر در یک طریق مخوف از راه صورت ضربا للمثل و این معنی را شرحی طویل است و بر این قدر اختصار کنیم».


    از جمله رموزی که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] بکار برده «زهر خوردن» است. شارح این رمز را در تبیین بعد عملی انسان دانسته و چنین استدلال می‌کند: «چه در اعتدال نفوس شهوانی و غضبی و آنچه ازین قوت تولد می‌کند و رغبت صادق گردانیدن به مفارقت این جهانی و جهد کردن در آن به حقیقت از زهر خوردن کمتر نیست». نیاز به مرشد و معلم مطلبی است که در تاکید بر آن آمده است: «اما آنک گفت هر که را بال نبود، پر و بال بدست آوردن در ما تقدم، گفته آمد که هر که را قوت آن نبود که به مجرد حدس او را علوم معلوم گردد، ما بقی به استاد مرشد و معلم و حدود وسطی محتاج باشد».<ref>شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۷۹</ref>
    از جمله رموزی که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] بکار برده «زهر خوردن» است. شارح این رمز را در تبیین بعد عملی انسان دانسته و چنین استدلال می‌کند: «چه در اعتدال نفوس شهوانی و غضبی و آنچه ازین قوت تولد می‌کند و رغبت صادق گردانیدن به مفارقت این جهانی و جهد کردن در آن به حقیقت از زهر خوردن کمتر نیست». نیاز به مرشد و معلم مطلبی است که در تاکید بر آن آمده است: «اما آنک گفت هر که را بال نبود، پر و بال بدست آوردن در ما تقدم، گفته آمد که هر که را قوت آن نبود که به مجرد حدس او را علوم معلوم گردد، ما بقی به استاد مرشد و معلم و حدود وسطی محتاج باشد».<ref>شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۷۹</ref>


    شارح سپس به رمزهایی مانند: شترمرغ، افعی و خفاش اشاره می‌کند و پس از تبیین منظور بوعلی از به- کار گیری آنها به این نکته لطیف اشاره میکند که آدمی نیز باید کمتر از این موجودات نباشد و نفس اماره را دربند کشد و به خلق فرشتگان درآید. وی میافزاید: «مقصود از این اشارت خواجه آنست که آدمی تواند بود که به مرتبه ملائک رسد و تواند بود که به مرتبه از بهایم کمتر باشد....» . شارح در برخی از فقرات پایانی رساله نیازی به توضیح ندیده است و به ترجمه عبارت اکتفا کرده است. بعد از این مطالب رساله الطیر مؤخره‌ای دارد که ابنسینا به خواهش برخی دوستان نگاشته و در آن صفات حضرت ملک و شکوه زیبایی او را وصف کرده است. در انتهای کتاب، شارح به تبیین احوال نفوس در سعادت و شقاوت پرداخته و چگونگی مستعد شدن برای قبول فیض الهی را به اقتضای مقام شرح میکند. وی در آخر با کمال تواضع از اینکه شرح رموز نارسا بوده عذر تقصیر خواسته است.<ref>شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۹۷</ref>
    شارح سپس به رمزهایی مانند: شترمرغ، افعی و خفاش اشاره می‌کند و پس از تبیین منظور بوعلی از به- کار گیری آنها به این نکته لطیف اشاره می‌کند که آدمی نیز باید کمتر از این موجودات نباشد و نفس اماره را دربند کشد و به خلق فرشتگان درآید. وی میافزاید: «مقصود از این اشارت خواجه آنست که آدمی‌تواند بود که به مرتبه ملائک رسد و تواند بود که به مرتبه از بهایم کمتر باشد....». شارح در برخی از فقرات پایانی رساله نیازی به توضیح ندیده است و به ترجمه عبارت اکتفا کرده است. بعد از این مطالب رساله الطیر مؤخره‌ای دارد که ابنسینا به خواهش برخی دوستان نگاشته و در آن صفات حضرت ملک و شکوه زیبایی او را وصف کرده است. در انتهای کتاب، شارح به تبیین احوال نفوس در سعادت و شقاوت پرداخته و چگونگی مستعد شدن برای قبول فیض الهی را به اقتضای مقام شرح می‌کند. وی در آخر با کمال تواضع از اینکه شرح رموز نارسا بوده عذر تقصیر خواسته است.<ref>شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۹۷</ref>
     
    ==پانویس==
    <references/>


    ==پانویس ==
    ==وابسته‌ها==
    <references />
    {{وابسته‌ها}}


    [[چهارده رساله]]


    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/13526 مطالعه کتاب چهارده رساله در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
    [[رده:فلسفه اسلامی]]
    [[رده:فلسفه اسلامی]]
    [[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
    [[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
    [[رده:25 دی الی 24 بهمن]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۲

    چهارده رساله
    شرح رسالة الطير
    پدیدآورانفخر رازی، محمد بن عمر، شيخ اشراق، اثيرالدين ابهرى، ذوالفضائل اخسیکتی، و دیگران (نویسنده) سبزواری، محمدباقر (گردآوری، ترجمه، تصحیح، مقدمه و تراجم احوال)
    ناشردانشگاه تهران
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1383 ش
    چاپ2
    شابک964-03-4992-5
    موضوعفلسفه اسلامی - مجموعه‌‏ها

    کلام - مجموعه‌‏ها

    کلام اهل سنت - مجموعه‌‏ها

    کلام شیعه - مجموعه‌‏ها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BBR‎‏ ‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏چ‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    شرح رسالة الطير از شروح فارسی رساله الطیر ابوعلی سینا به قلم نویسنده‌ای گمنام است. این کتاب در واقع تفسير و تأويل كلمات بوعلى است. شارح گمنام همانند سهلان سهلاوی، انگیزه خود از شرح کتاب را پاسخ گفتن به درخواست دوستان در شرح رساله الطیر ابن سینا دانسته است.

    این اثر به همراه سیزده رساله دیگر در کتابی به نام «چهارده رساله» توسط محمدباقر سبزواری گردآوری و منتشر شده‌است.

    گزارش محتوا

    تا کنون بر محققین معلوم نشده است که گردآورنده «چهارده رساله»، شرح مذکور را از کدامین نسخه مخطوط نقل نموده است و همچنین این شرح از آن کدام شارح است. کتاب رساله الطیر با موضوع معرفه النفس به زبان رمز و تمثیل تحریر شده است و از جمله آثاری است که به حکمت شرقی او مربوط می‌شود.

    در ابتدای این رساله مقدمه‌ای آمده است شامل پند و اندرز به برادران و شرایط سلوک سالکان. در این مقدمه راوی ماجرا، از دوستان مخلص می‌خواهد که گوش فرا دهند تا وی طرفی از اندوه خویش باز گوید. آنگاه او ضمن خرده گیری و نکوهش از دوستیهای روزگار خود که به رفتار بازرگانان با یکدیگر می‌ماند تنها برادری دوستانی را خالص و معتبر می‌داند که پیوندشان از قرابت الهی و مجاورت علوی مایه می‌گیرد. بعد از این مقدمه راوی، دوستان خود را نصیحت می‌کند و در این وصیت، نمونهای از زیباترین و شاعرانه‌ترین سخن پارسی بیان شده است. راوی برادران حقیقت را به صیانت نفس و ریاضت تن سفارش می‌کند و دشواری کار آدمی را یادآور می‌شود.[۱]

    شارح در این سطور، با تبیین تکامل موجودات به این نکته اشاره می‌کند که استعداد آدمی به اکتساب شکوفا می‌شود و بی ریاضت و رنج ملکه فاضله حاصل نمی‌شود: «افعال جمیله و علوم حقیقی موقوف بر حصول استعداد است و استعداد بالقوه است و این لطافت از قوت به فعل آوردن ممکن است و این امکان موقوف است بر شرایط». وی در ادامه تاکید می‌کند که هر کسی شرایط حصول استعداد را ندارد و اگر استعداد نباشد خلق و خوی زیبا حاصل نمی‌شود و بر فرض اینکه قومی ظاهر مزین و متناسب هم داشته باشند، باطن آنها از زشتی و بدی خالی نیست.

    وی در ادامه با اشاره به اقسام معرفت متذکر می‌شود که گروهی به جهل خود جاهل‌اند و در جهل مرکب به سر میبرند و گروهی با تظاهر به اخلاق حسن بازار گرمی می‌کنند، شرح این کلام را به اینگونه خاتمه می- دهد: «فیالجمله دوستی حقیقی میان دو کس باشد که یکدیگر به حق المعرفه شناسند و بر هیئت نفس یکدیگر مطلع باشند، به نوعی از اطلاع که آن به یقین انجامد، چه دوستی یقین بعد از حصول معرفت یکدیگر بود و پیداست که حقیقت ذات و کیفیت نفس یکدیگر که شناسند و چون در مطلوب متفق باشند مودت ایشان بیش از آن باشد که میان دو مسافر در یک طریق مخوف از راه صورت ضربا للمثل و این معنی را شرحی طویل است و بر این قدر اختصار کنیم».

    از جمله رموزی که بوعلی بکار برده «زهر خوردن» است. شارح این رمز را در تبیین بعد عملی انسان دانسته و چنین استدلال می‌کند: «چه در اعتدال نفوس شهوانی و غضبی و آنچه ازین قوت تولد می‌کند و رغبت صادق گردانیدن به مفارقت این جهانی و جهد کردن در آن به حقیقت از زهر خوردن کمتر نیست». نیاز به مرشد و معلم مطلبی است که در تاکید بر آن آمده است: «اما آنک گفت هر که را بال نبود، پر و بال بدست آوردن در ما تقدم، گفته آمد که هر که را قوت آن نبود که به مجرد حدس او را علوم معلوم گردد، ما بقی به استاد مرشد و معلم و حدود وسطی محتاج باشد».[۲]

    شارح سپس به رمزهایی مانند: شترمرغ، افعی و خفاش اشاره می‌کند و پس از تبیین منظور بوعلی از به- کار گیری آنها به این نکته لطیف اشاره می‌کند که آدمی نیز باید کمتر از این موجودات نباشد و نفس اماره را دربند کشد و به خلق فرشتگان درآید. وی میافزاید: «مقصود از این اشارت خواجه آنست که آدمی‌تواند بود که به مرتبه ملائک رسد و تواند بود که به مرتبه از بهایم کمتر باشد....». شارح در برخی از فقرات پایانی رساله نیازی به توضیح ندیده است و به ترجمه عبارت اکتفا کرده است. بعد از این مطالب رساله الطیر مؤخره‌ای دارد که ابنسینا به خواهش برخی دوستان نگاشته و در آن صفات حضرت ملک و شکوه زیبایی او را وصف کرده است. در انتهای کتاب، شارح به تبیین احوال نفوس در سعادت و شقاوت پرداخته و چگونگی مستعد شدن برای قبول فیض الهی را به اقتضای مقام شرح می‌کند. وی در آخر با کمال تواضع از اینکه شرح رموز نارسا بوده عذر تقصیر خواسته است.[۳]

    پانویس

    1. شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۶۵
    2. شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۷۹
    3. شرح رسالة الطیر، شارح گمنام، ص۹۷

    وابسته‌ها