منطق تفسیر قرآن (1): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رضايي اصفهاني، محمدعلي' به 'رضایی اصفهانی، محمدعلی') |
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== [[' به '==وابستهها== {{وابستهها}} [[') |
||
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR13224J1.jpg | |||
| عنوان =منطق تفسیر قرآن (1) | |||
| عنوانهای دیگر =منطق تفسير قرآن (1): مباني و قواعد تفسير قرآن | |||
| پدیدآوران = | |||
[[رضایی اصفهانی، محمدعلی]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
[[جامعة المصطفي العالمية. دفتر برنامه ريزي و تدوين متون | [[جامعة المصطفي العالمية. دفتر برنامه ريزي و تدوين متون درسی]] (مترجم) | ||
| زبان = فارسی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 91/5 /ر6م8 1387 | ||
| موضوع = | |||
تاويل | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
تفسير - فن | تفسير - فن | ||
قرآن - | قرآن - بررسی و شناخت | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | جامعة المصطفي العالمية | ||
| مکان نشر = ايران - قم | |||
| سال نشر =مجلد1: 1387ش , | |||
|مکان نشر | |||
|کد اتوماسیون | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE13224AUTOMATIONCODE | ||
| | | چاپ =1 | ||
| | | شابک =978-964-195-023-3 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
== | | کتابخانۀ دیجیتال نور =13224 | ||
'''منطق تفسیر قرآن (1)''' اثر محمدعلی رضایی | | کتابخوان همراه نور =13224 | ||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''منطق تفسیر قرآن (1)''' اثر [[رضایی اصفهانی، محمدعلی|محمدعلی رضایی اصفهانی]]، تلاشی است در ارائه مبانی و قواعد تفسیر. | |||
تفسیر قرآن کریم، دانشى است مستقل که همچون هر دانش دیگر داراى مباحث مقدماتى: تعریف، هدف، مبانى، روش و... است. مجموع این مباحث مقدماتى را مىتوان «منطق تفسیر قرآن» نامید، چون در فهم و تفسیر قرآن کمک و از خطاى فهم مفسر جلوگیرى مىکند و ضوابط تفسیر معتبر را روشن سازد. این مباحث چند محور عمده دارد: | تفسیر قرآن کریم، دانشى است مستقل که همچون هر دانش دیگر داراى مباحث مقدماتى: تعریف، هدف، مبانى، روش و... است. مجموع این مباحث مقدماتى را مىتوان «منطق تفسیر قرآن» نامید، چون در فهم و تفسیر قرآن کمک و از خطاى فهم مفسر جلوگیرى مىکند و ضوابط تفسیر معتبر را روشن سازد. این مباحث چند محور عمده دارد: | ||
خط ۶۸: | خط ۵۷: | ||
===بخش اول=== | ===بخش اول=== | ||
در بخش اول، در سه قسمت زیر، به تبیین مبانی تفسیر، پرداخته شده است که به ترتیب | در بخش اول، در سه قسمت زیر، به تبیین مبانی تفسیر، پرداخته شده است که به ترتیب عبارتند از: | ||
الف) تفسیر؛ که خود شامل هفت بخش زیر است: | الف) تفسیر؛ که خود شامل هفت بخش زیر است: | ||
خط ۷۴: | خط ۶۳: | ||
# مفهومشناسی تفسیر؛ در این قسمت، به تفسیر از منظر واژهشناسان و دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی نگریسته شده و واژه تفسیر در قرآن و حدیث، بررسی و در نهایت، چنین نتیجهگیری شده است که با استفاده از معناى لغوى و تعاريف صاحبنظران، مىتوان تفسير را اینگونه تعريف كرد: «تفسير، كشف و پردهبردارى از ابهامات كلمات و جملههاى قرآن و توضيح مقاصد و اهداف آنهاست»؛ بهعبارتدیگر، «مقصود از تفسير، تبيين معناى استعمالى آيات قرآن و آشكار كردن مراد جدى آن بر اساس قواعد ادبيات عرب و اصول عقلائى محاوره، با استمداد از منابع و قرائن معتبر است»<ref>همان، ص28</ref>. | # مفهومشناسی تفسیر؛ در این قسمت، به تفسیر از منظر واژهشناسان و دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی نگریسته شده و واژه تفسیر در قرآن و حدیث، بررسی و در نهایت، چنین نتیجهگیری شده است که با استفاده از معناى لغوى و تعاريف صاحبنظران، مىتوان تفسير را اینگونه تعريف كرد: «تفسير، كشف و پردهبردارى از ابهامات كلمات و جملههاى قرآن و توضيح مقاصد و اهداف آنهاست»؛ بهعبارتدیگر، «مقصود از تفسير، تبيين معناى استعمالى آيات قرآن و آشكار كردن مراد جدى آن بر اساس قواعد ادبيات عرب و اصول عقلائى محاوره، با استمداد از منابع و قرائن معتبر است»<ref>همان، ص28</ref>. | ||
#علل و عوامل نیاز به تفسیر؛ قرآن كريم، در برخى آيات، خود را نور، كتاب مبين (روشن و روشنگر)، بيان، تبيان (بيان كننده همهچیز) و عربى مبين معرفى كرده است. پس بهصورت طبيعى، بايد قرآن روشن و واضح بوده و نيازمند تفسير نباشد اما قرآن، در آيات ديگر، پيامبر(ص) را مبين و مفسر قرآن معرفى كرده است كه به نيازمندى قرآن به تفسير اشاره دارد. نيز مىبينيم كه در طول تاريخ، صدها تفسير در مورد قرآن نوشته شده و باز هم نوشته مىشود ولى نياز ما به تفسير هنوز پابرجاست. ازاينرو، در این قسمت، به بررسی عوامل و زمينههاى نياز به تفسير قرآن، پرداخته شده است<ref>همان، ص29</ref>. | #علل و عوامل نیاز به تفسیر؛ قرآن كريم، در برخى آيات، خود را نور، كتاب مبين (روشن و روشنگر)، بيان، تبيان (بيان كننده همهچیز) و عربى مبين معرفى كرده است. پس بهصورت طبيعى، بايد قرآن روشن و واضح بوده و نيازمند تفسير نباشد اما قرآن، در آيات ديگر، پيامبر(ص) را مبين و مفسر قرآن معرفى كرده است كه به نيازمندى قرآن به تفسير اشاره دارد. نيز مىبينيم كه در طول تاريخ، صدها تفسير در مورد قرآن نوشته شده و باز هم نوشته مىشود ولى نياز ما به تفسير هنوز پابرجاست. ازاينرو، در این قسمت، به بررسی عوامل و زمينههاى نياز به تفسير قرآن، پرداخته شده است<ref>همان، ص29</ref>. | ||
# منابع تفسیر؛ مقصود از منابع تفسير، مستندات و اطلاعاتى است كه معانى و مقاصد آيات را روشن مىسازد و مفسر براى فهم آيات از آنها استفاده مىكند. از اين منابع بهعنوان مأخذ، قرائن، ابزارهاى فهم و مصادر تفسير ياد مىشود. منابع معرفی شده، | # منابع تفسیر؛ مقصود از منابع تفسير، مستندات و اطلاعاتى است كه معانى و مقاصد آيات را روشن مىسازد و مفسر براى فهم آيات از آنها استفاده مىكند. از اين منابع بهعنوان مأخذ، قرائن، ابزارهاى فهم و مصادر تفسير ياد مىشود. منابع معرفی شده، عبارتند از: قرآن، سنت، عقل، علوم تجربی، منابع تاریخی و جغرافیایی، ادبیات عرب، علوم قرآن، شهود و مکاشفه، اجماع، اقوال مفسران و اجتهاد شخصی آنان و اقوال صحابه و تابعین<ref>همان، ص36- 111</ref>. | ||
# شرایط مفسر قرآن؛ مفسر قرآن، كسى است كه بر اساس منابع، مستندات و قرائن معتبر و بهوسیله روش صحيح، به استنباط از متن قرآن مىپردازد تا معانى و مقاصد خداى متعال را روشن سازد. نویسنده معتقد است مفسر بايد داراى تخصص كافى و علوم و آگاهىهاى لازم و شرايط روحى و اخلاقى متناسب باشد تا بتواند تفسير معتبرى ارائه كند؛ وگرنه گرفتار تفسير به رأى مىشود و تفسيرى غير معتبر ارائه مىكند و مفسران و صاحبنظران علوم قرآن از ديرباز به اين ضرورت پى برده و شرايط مفسر قرآن را برشمردهاند<ref>همان، ص112</ref>. | # شرایط مفسر قرآن؛ مفسر قرآن، كسى است كه بر اساس منابع، مستندات و قرائن معتبر و بهوسیله روش صحيح، به استنباط از متن قرآن مىپردازد تا معانى و مقاصد خداى متعال را روشن سازد. نویسنده معتقد است مفسر بايد داراى تخصص كافى و علوم و آگاهىهاى لازم و شرايط روحى و اخلاقى متناسب باشد تا بتواند تفسير معتبرى ارائه كند؛ وگرنه گرفتار تفسير به رأى مىشود و تفسيرى غير معتبر ارائه مىكند و مفسران و صاحبنظران علوم قرآن از ديرباز به اين ضرورت پى برده و شرايط مفسر قرآن را برشمردهاند<ref>همان، ص112</ref>. | ||
# پیشفرضهای بنیادین فهم و تفسیر قرآن؛ به باور نویسنده، فهم و تفسير قرآن بر نهادهاى اساسى استوار است كه بهعنوان پیشفرض در تفسير مطرح مىشود و مفسر قرآن هنگام تفسير، آنها را مستقيماً مطرح و مستدل نمىسازد، بلكه قبل از ورود به تفسير، اين مطالب را پذيرفته است، چون در جاى خود مستدل شده و بهصورت مقبولات ذهنى در آمده و مفسر ناخودآگاه به آنها توجه دارد. گاهى مفسر هنگام تفسير از آنها غفلت مىكند درحالیکه تفسير قرآن در بسيارى از موارد بر اين نهادهاى اساسى بنيان گذاشته مىشود و گاهى فهم و تفسير قرآن بدون آنها ممكن نيست، ازاينرو، مفسران قرآن لازم است آگاهانه يا ناخودآگاه به اين پیشفرضها توجه كنند. این پیشفرضها، | # پیشفرضهای بنیادین فهم و تفسیر قرآن؛ به باور نویسنده، فهم و تفسير قرآن بر نهادهاى اساسى استوار است كه بهعنوان پیشفرض در تفسير مطرح مىشود و مفسر قرآن هنگام تفسير، آنها را مستقيماً مطرح و مستدل نمىسازد، بلكه قبل از ورود به تفسير، اين مطالب را پذيرفته است، چون در جاى خود مستدل شده و بهصورت مقبولات ذهنى در آمده و مفسر ناخودآگاه به آنها توجه دارد. گاهى مفسر هنگام تفسير از آنها غفلت مىكند درحالیکه تفسير قرآن در بسيارى از موارد بر اين نهادهاى اساسى بنيان گذاشته مىشود و گاهى فهم و تفسير قرآن بدون آنها ممكن نيست، ازاينرو، مفسران قرآن لازم است آگاهانه يا ناخودآگاه به اين پیشفرضها توجه كنند. این پیشفرضها، عبارتند از: قرآن وحی الهی است؛ تحریفناپذیری قرآن؛ حکیمانه بودن قرآن؛ هدفمندی و هدایتگری قرآن؛ هماهنگی آموزههای قرآن با فطرت انسان؛ قرآن دارای ساحتهای فهم و بطون؛ حجیت ظواهر قرآن؛ امکان و جواز فهم و تفسیر قرآن؛ انسجام ساختاری قرآن؛ تعامل قرآن و فرهنگ زمانه؛ انتخاب مبانی علوم قرآنی؛ انتخاب نظریه در مورد زبان قرآن؛ وجود صنایع ادبی در قرآن؛ جامعیت قرآن جهانی و جاودانگی بودن آن؛ واقعنمایی و حجیت تفسیر و جداییناپذیری قرآن و سنت<ref>همان، ص125- 173</ref>. | ||
# معیارها و ضوابط تفسیر معتبر؛ که مهمترین آن، | # معیارها و ضوابط تفسیر معتبر؛ که مهمترین آن، عبارتند از: تفسیر قرآن، بر اساس منابع و مستندات و قرائن معتبر؛ تفسیر قرآن بر اساس روش صحیح؛ تفسیر قرآن توسط مفسر دارای شرایط؛ پرهیز از پیشداوری و تفسیر به رأی<ref>همان، ص174</ref>. | ||
ب) تأویل؛ در این قسمت، ابتدا به مفهومشناسی تأویل پرداخته شده و سپس، جواز تأویل و ضوابط آن، به همراه رابطه تأویل و تفسیر، بررسی شده است<ref>همان، ص177- 190</ref>. | ب) تأویل؛ در این قسمت، ابتدا به مفهومشناسی تأویل پرداخته شده و سپس، جواز تأویل و ضوابط آن، به همراه رابطه تأویل و تفسیر، بررسی شده است<ref>همان، ص177- 190</ref>. | ||
خط ۸۷: | خط ۷۶: | ||
=== اهداف نگارش کتاب=== | === اهداف نگارش کتاب=== | ||
اهداف آموزشی کتاب که نویسنده به دنبال تحقق آن است، | اهداف آموزشی کتاب که نویسنده به دنبال تحقق آن است، عبارتند از: | ||
# تبیین مبانى و پیشفرضهای تفسیر و شرایط مفسر؛ | # تبیین مبانى و پیشفرضهای تفسیر و شرایط مفسر؛ | ||
# توضیح قواعد اختصاصى تفسیر و قواعد مشترک تفسیر و علوم دیگر؛ | # توضیح قواعد اختصاصى تفسیر و قواعد مشترک تفسیر و علوم دیگر؛ | ||
خط ۹۴: | خط ۸۳: | ||
===ویژگیهای کتاب=== | ===ویژگیهای کتاب=== | ||
ویژگیهای ذکر شده برای کتاب، | ویژگیهای ذکر شده برای کتاب، عبارتند از: | ||
# تعریف و بررسى مبانى (مثل تفسیر، تأویل، بطن و...) و قواعد تفسیر و جداسازى آنها و تبیین مرزهاى هر کدام؛ | # تعریف و بررسى مبانى (مثل تفسیر، تأویل، بطن و...) و قواعد تفسیر و جداسازى آنها و تبیین مرزهاى هر کدام؛ | ||
# بهرهگیرى از مطالب جدید دانش تفسیر، مثل زبان قرآن و قرآن و فرهنگ زمانه و ساماندهى آنها در قالب مبانى و قواعد تفسیر؛ | # بهرهگیرى از مطالب جدید دانش تفسیر، مثل زبان قرآن و قرآن و فرهنگ زمانه و ساماندهى آنها در قالب مبانى و قواعد تفسیر؛ | ||
خط ۱۰۶: | خط ۹۵: | ||
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص143</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص147</ref>. | در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص143</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص147</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[منطق تفسیر قرآن (2)]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: | [[رده:تفسیر]] | ||
[[رده: | [[رده:علم تفسیر]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۴
منطق تفسیر قرآن (1) | |
---|---|
پدیدآوران | رضایی اصفهانی، محمدعلی (نویسنده) جامعة المصطفي العالمية. دفتر برنامه ريزي و تدوين متون درسی (مترجم) |
عنوانهای دیگر | منطق تفسير قرآن (1): مباني و قواعد تفسير قرآن |
ناشر | جامعة المصطفي العالمية |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1387ش , |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-195-023-3 |
موضوع | تاويل
تفسير - فن قرآن - بررسی و شناخت |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 91/5 /ر6م8 1387 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
منطق تفسیر قرآن (1) اثر محمدعلی رضایی اصفهانی، تلاشی است در ارائه مبانی و قواعد تفسیر.
تفسیر قرآن کریم، دانشى است مستقل که همچون هر دانش دیگر داراى مباحث مقدماتى: تعریف، هدف، مبانى، روش و... است. مجموع این مباحث مقدماتى را مىتوان «منطق تفسیر قرآن» نامید، چون در فهم و تفسیر قرآن کمک و از خطاى فهم مفسر جلوگیرى مىکند و ضوابط تفسیر معتبر را روشن سازد. این مباحث چند محور عمده دارد:
- مبانى تفسیر؛ یعنى مبادى تصوری و تصدیقى تفسیر که آگاهى از آنها و تعریف و انتخاب مبنا در مورد آنها، قبل از تفسیر، براى مفسر لازم است؛ که شامل مباحثى همچون: مفهومشناسى تفسیر، تأویل، بطن، منابع، شرایط مفسر، پیشفرضها و ضوابط تفسیر معتبر مىشود.
- قواعد تفسیر؛ یعنى قوانین کلى که واسطه استنباط از آیات قرآن قرار مىگیرد و مخصوص آیه یا سوره خاصى نیست و شامل قواعد مشترک تفسیر و علوم دیگر و قواعد اختصاصى تفسیر مىگردد.
- روشهاى تفسیر قرآن؛ که شیوه استناد مفسران و مستندات آنان در تفسیر را بیان مىکند و شامل روشهاى قرآن به قرآن، روایی، عقلى، علمى، اشارى و... مىشود.
- گرایشهاى تفسیرى؛ که به تأثیر تخصص، علاقه، باورها و عقاید مفسر در تفسیر مىپردازد[۱].
نویسنده دو مبحث نخست را تحت عنوان «منطق تفسیر قرآن (1)» در اثر حاضر، مورد بحث و بررسی قرار داده است[۲].
زبان و زمان نگارش
کتاب به زبان فارسی و مقدمه آن، در سال 1386ش نوشته شده است[۳].
اهمیت کتاب
ازآنجاکه فهم صحیح قرآن کریم، متوقف بر منطق تفسیر است، دقت و مطالعه این مطالب از اهمیت ویژهاى برخوردار بوده و اقدام به تفسیر قرآن بدون توجه به آنها، منتهى به تفسیر به رأى مىگردد که انحرافى بزرگ در تفسیر و گناه کبیره است و تفسیر مفسر را بىاعتبار مىسازد[۴].
ساختار
کتاب با دو مقدمه از ناشر و نویسنده آغاز و مطالب در دو بخش کلی سامان یافته است. بخش اول با نام مبانی تفسیر شامل تفسیر، تأویل و بطون قرآن است و بخش دوم با نام قواعد تفسیر نیز شامل سه بخش کلیات، قواعد مشترک تفسیر و علوم قرآن و قواعد خاص تفسیر است.
در پایان هر بخش سؤالات مرتبط با آن و نیز ذکر منابعی جهت پژوهش و مطالعه بیشتر ارائه شده است.
گزارش محتوا
مقدمات
در مقدمه نخست، به این نکته اشاره شده است که اثر حاضر، برای دروس دوره کارشناسی تفسیر و علوم قرآن نگارش یافته[۵] و در مقدمه دوم، تحت عنوان «درآمد»، به مفهومشناسی منطق تفسیر پرداخته شده، سپس اهداف کتاب و ویژگیهای متن آن، توضیح داده شده است[۶].
بخش اول
در بخش اول، در سه قسمت زیر، به تبیین مبانی تفسیر، پرداخته شده است که به ترتیب عبارتند از:
الف) تفسیر؛ که خود شامل هفت بخش زیر است:
- نظامشناسی دانش تفسیر؛ علم تفسير به دانشى گفته مىشود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روشها، معيارها و قواعد آن آشنا مىسازد. بهعبارتدیگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مىشود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجههاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روشهاى تفسيرى؛ 7) گرايشها (مكاتب) تفسيرى[۷].
- مفهومشناسی تفسیر؛ در این قسمت، به تفسیر از منظر واژهشناسان و دانشمندان تفسیر و علوم قرآنی نگریسته شده و واژه تفسیر در قرآن و حدیث، بررسی و در نهایت، چنین نتیجهگیری شده است که با استفاده از معناى لغوى و تعاريف صاحبنظران، مىتوان تفسير را اینگونه تعريف كرد: «تفسير، كشف و پردهبردارى از ابهامات كلمات و جملههاى قرآن و توضيح مقاصد و اهداف آنهاست»؛ بهعبارتدیگر، «مقصود از تفسير، تبيين معناى استعمالى آيات قرآن و آشكار كردن مراد جدى آن بر اساس قواعد ادبيات عرب و اصول عقلائى محاوره، با استمداد از منابع و قرائن معتبر است»[۸].
- علل و عوامل نیاز به تفسیر؛ قرآن كريم، در برخى آيات، خود را نور، كتاب مبين (روشن و روشنگر)، بيان، تبيان (بيان كننده همهچیز) و عربى مبين معرفى كرده است. پس بهصورت طبيعى، بايد قرآن روشن و واضح بوده و نيازمند تفسير نباشد اما قرآن، در آيات ديگر، پيامبر(ص) را مبين و مفسر قرآن معرفى كرده است كه به نيازمندى قرآن به تفسير اشاره دارد. نيز مىبينيم كه در طول تاريخ، صدها تفسير در مورد قرآن نوشته شده و باز هم نوشته مىشود ولى نياز ما به تفسير هنوز پابرجاست. ازاينرو، در این قسمت، به بررسی عوامل و زمينههاى نياز به تفسير قرآن، پرداخته شده است[۹].
- منابع تفسیر؛ مقصود از منابع تفسير، مستندات و اطلاعاتى است كه معانى و مقاصد آيات را روشن مىسازد و مفسر براى فهم آيات از آنها استفاده مىكند. از اين منابع بهعنوان مأخذ، قرائن، ابزارهاى فهم و مصادر تفسير ياد مىشود. منابع معرفی شده، عبارتند از: قرآن، سنت، عقل، علوم تجربی، منابع تاریخی و جغرافیایی، ادبیات عرب، علوم قرآن، شهود و مکاشفه، اجماع، اقوال مفسران و اجتهاد شخصی آنان و اقوال صحابه و تابعین[۱۰].
- شرایط مفسر قرآن؛ مفسر قرآن، كسى است كه بر اساس منابع، مستندات و قرائن معتبر و بهوسیله روش صحيح، به استنباط از متن قرآن مىپردازد تا معانى و مقاصد خداى متعال را روشن سازد. نویسنده معتقد است مفسر بايد داراى تخصص كافى و علوم و آگاهىهاى لازم و شرايط روحى و اخلاقى متناسب باشد تا بتواند تفسير معتبرى ارائه كند؛ وگرنه گرفتار تفسير به رأى مىشود و تفسيرى غير معتبر ارائه مىكند و مفسران و صاحبنظران علوم قرآن از ديرباز به اين ضرورت پى برده و شرايط مفسر قرآن را برشمردهاند[۱۱].
- پیشفرضهای بنیادین فهم و تفسیر قرآن؛ به باور نویسنده، فهم و تفسير قرآن بر نهادهاى اساسى استوار است كه بهعنوان پیشفرض در تفسير مطرح مىشود و مفسر قرآن هنگام تفسير، آنها را مستقيماً مطرح و مستدل نمىسازد، بلكه قبل از ورود به تفسير، اين مطالب را پذيرفته است، چون در جاى خود مستدل شده و بهصورت مقبولات ذهنى در آمده و مفسر ناخودآگاه به آنها توجه دارد. گاهى مفسر هنگام تفسير از آنها غفلت مىكند درحالیکه تفسير قرآن در بسيارى از موارد بر اين نهادهاى اساسى بنيان گذاشته مىشود و گاهى فهم و تفسير قرآن بدون آنها ممكن نيست، ازاينرو، مفسران قرآن لازم است آگاهانه يا ناخودآگاه به اين پیشفرضها توجه كنند. این پیشفرضها، عبارتند از: قرآن وحی الهی است؛ تحریفناپذیری قرآن؛ حکیمانه بودن قرآن؛ هدفمندی و هدایتگری قرآن؛ هماهنگی آموزههای قرآن با فطرت انسان؛ قرآن دارای ساحتهای فهم و بطون؛ حجیت ظواهر قرآن؛ امکان و جواز فهم و تفسیر قرآن؛ انسجام ساختاری قرآن؛ تعامل قرآن و فرهنگ زمانه؛ انتخاب مبانی علوم قرآنی؛ انتخاب نظریه در مورد زبان قرآن؛ وجود صنایع ادبی در قرآن؛ جامعیت قرآن جهانی و جاودانگی بودن آن؛ واقعنمایی و حجیت تفسیر و جداییناپذیری قرآن و سنت[۱۲].
- معیارها و ضوابط تفسیر معتبر؛ که مهمترین آن، عبارتند از: تفسیر قرآن، بر اساس منابع و مستندات و قرائن معتبر؛ تفسیر قرآن بر اساس روش صحیح؛ تفسیر قرآن توسط مفسر دارای شرایط؛ پرهیز از پیشداوری و تفسیر به رأی[۱۳].
ب) تأویل؛ در این قسمت، ابتدا به مفهومشناسی تأویل پرداخته شده و سپس، جواز تأویل و ضوابط آن، به همراه رابطه تأویل و تفسیر، بررسی شده است[۱۴].
ج) بطون قرآن؛ در این بخش، ضمن مفهومشناسی «بطن»، دلایل وجود بطن قرآن و دیدگاهی اساسی در این زمینه، بررسی شده است[۱۵].
بخش دوم
در بخش دوم، قواعد تفسیر، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. قواعد تفسیر، از شاخههاى علوم قرآن بوده و منطق تفسیر یا شیوه صحیح استنباط از قرآن را به ما مىآموزد جایگاه ویژهاى در میان علوم قرآنی دارد چون این قواعد چهارچوب و قوانین اساسى تفسیر را بیان مىکند که عدم توجه به آنها موجب مىشود تفسیر به بیراهه رود و مفسر قرآن نتواند فهم و تفسیر درستى از متن قرآن داشته باشد و معناى آیات و مقاصد خداى متعال را بهدرستی درک و بیان کند. فهم متن قرآن، همچون هر متن دیگر داراى ضوابط و قواعدى است که پایههاى اساسى استنباط از آن به شمار مىآید. این قواعد مىتواند ملاک و معیار انتخاب در موارد اختلافنظرهای تفسیرى قرار گیرد و خطاهاى تفسیرى را کاهش دهد[۱۶].
اهداف نگارش کتاب
اهداف آموزشی کتاب که نویسنده به دنبال تحقق آن است، عبارتند از:
- تبیین مبانى و پیشفرضهای تفسیر و شرایط مفسر؛
- توضیح قواعد اختصاصى تفسیر و قواعد مشترک تفسیر و علوم دیگر؛
- نقد و بررسى مختصر دیدگاهها در موارد فوق؛
- ساماندهى مبانى و قواعد تفسیر در قالب آموزشى[۱۷].
ویژگیهای کتاب
ویژگیهای ذکر شده برای کتاب، عبارتند از:
- تعریف و بررسى مبانى (مثل تفسیر، تأویل، بطن و...) و قواعد تفسیر و جداسازى آنها و تبیین مرزهاى هر کدام؛
- بهرهگیرى از مطالب جدید دانش تفسیر، مثل زبان قرآن و قرآن و فرهنگ زمانه و ساماندهى آنها در قالب مبانى و قواعد تفسیر؛
- استفاده از قواعد تفسیرى که در کتابهاى اهل سنت مطرح شده است و بومىسازى آنها با توجه به مبانى فکرى مذهب اهلبیت(ع)؛
- ارائه مطالب متناسب با متن آموزشى؛
- تدریس مکرر متن در مراکز آموزشى، از جمله رشته تخصصى تفسیر حوزه علمیه قم و جامعة المصطفیٰ العالمیة و آزمایش و بازخوردگیرى و اعمال آنها در متن[۱۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع[۱۹]، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است[۲۰].
پانویس
- ↑ مقدمه، ص17- 18
- ↑ همان، ص18
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص14
- ↑ متن کتاب، ص18
- ↑ مقدمه اول، ص6
- ↑ مقدمه دوم، همان، ص11- 14
- ↑ متن کتاب، ص20
- ↑ همان، ص28
- ↑ همان، ص29
- ↑ همان، ص36- 111
- ↑ همان، ص112
- ↑ همان، ص125- 173
- ↑ همان، ص174
- ↑ همان، ص177- 190
- ↑ همان، ص197- 239
- ↑ ر.ک: همان، ص247
- ↑ درآمد، ص12
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص143
- ↑ ر.ک: همان، ص147
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.