النواصب ينكرون حديث الثقلين المتواتر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'طبرانی' به 'طبرانی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ثقلین (ابهام زدایی)' به 'ثقلین (ابهامزدایی)') |
||
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR32439J1.jpg | |||
| عنوان =النواصب ينکرون حديث الثقلين المتواتر | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[ابومعاش، سعید]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
| زبان = فارسی عربی | |||
|زبان | | کد کنگره = | ||
| موضوع = | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
|کد اتوماسیون | | ناشر = | ||
| | مؤسسة السيدة المعصومة (عليهاالسلام) | ||
| | | مکان نشر = | ||
| سال نشر =مجلد1: 1431ق | |||
== | |||
'''النواصب ينکرون حديث الثقلين المتواتر'''، نوشته سعید | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE32439AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | |||
| شابک =978-964-984-155-7 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =32439 | |||
| کتابخوان همراه نور =32439 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر| ثقلین (ابهامزدایی)}} | |||
{{کاربردهای دیگر|حدیث ثقلین (ابهامزدایی)}} | |||
'''النواصب ينکرون حديث الثقلين المتواتر'''، نوشته [[ابومعاش، سعید|سعید ابومعاش]]، کتابی است به زبان عربی و با موضوع کلام شیعه. نویسنده در این کتاب به بیان روایات مختلف حدیث ثقلین (بهویژه از اهل سنت) و ذکر مصادر مختلف آن و توضیح محتوایش پرداخته و از این طریق جانشینی امیرالمؤمنین و امامان دوازدهگانه نسبت به پیامبر اکرم(ص) را ثابت کرده است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب نه مقدمه دارد و نه فهرست مطالب و یکباره در آن به بیان محتوای مطالب زیر عناوین مختلف، همچون: «حديث أبيسعيد الخدري»، «حديث زيد بن أرقم»، «حديث حذيفة بن | کتاب نه مقدمه دارد و نه فهرست مطالب و یکباره در آن به بیان محتوای مطالب زیر عناوین مختلف، همچون: «حديث أبيسعيد الخدري»، «حديث زيد بن أرقم»، «حديث حذيفة بن أسيد الغفاري» و... پرداخته شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده، کتاب را با بیان روایت ابوسعید خدری از حدیث ثقلین آغاز میکند. او طبق روایات نشان میدهد که پیامبر بعد از خودش دو چیز گرانبها برای مسلمانان بهجای گذاشته است: قرآن و اهلبیت(ع). ابومعاش بر مبنای روایات نشان میدهد که [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] هم از خانواده پیامبر خدا(ص) (اهلبیت) است. او روایتی مبنی بر وجه نامگذاری ثقلین به این نام میآورد؛ بر مبنای این حدیث، ثقلین را بهخاطر سنگینی حق قرآن و اهلبیت(ع) بر مردم به این نام خواندهاند. بزرگترین راویان اهل تسنن این روایت از ابوسعید خدری در این کتاب، بیستوپنج نفر هستند. | نویسنده، کتاب را با بیان روایت ابوسعید خدری از حدیث ثقلین آغاز میکند. او طبق روایات نشان میدهد که پیامبر بعد از خودش دو چیز گرانبها برای مسلمانان بهجای گذاشته است: قرآن و اهلبیت(ع). ابومعاش بر مبنای روایات نشان میدهد که [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] هم از خانواده پیامبر خدا(ص) (اهلبیت) است. او روایتی مبنی بر وجه نامگذاری ثقلین به این نام میآورد؛ بر مبنای این حدیث، ثقلین را بهخاطر سنگینی حق قرآن و اهلبیت(ع) بر مردم به این نام خواندهاند. بزرگترین راویان اهل تسنن این روایت از ابوسعید خدری در این کتاب، بیستوپنج نفر هستند. | ||
وی سپس روایت زید بن ارقم را ذکر میکند و مصادر عامه در این روایت را بیان مینماید. او شصتویک نفر از عالمان اهل سنت را نام میبرد که در کتابهایشان حدیث ثقلین را از زید بن ارقم روایت کردهاند | وی سپس روایت زید بن ارقم را ذکر میکند و مصادر عامه در این روایت را بیان مینماید. او شصتویک نفر از عالمان اهل سنت را نام میبرد که در کتابهایشان حدیث ثقلین را از زید بن ارقم روایت کردهاند..<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-20</ref> | ||
روایت سوم، روایت حذیفة بن اسید غفاری است. [[طبرانی، سلیمان بن احمد|طبرانی]] | روایت سوم، روایت حذیفة بن اسید غفاری است. [[طبرانی، سلیمان بن احمد|طبرانی]] در «المعجم الكبير»، این حدیث را از او روایت کرده است. در این روایت بیان شده که پیامبر(ص) در حجةالوداع یاران را از نشستن زیر سایه درختانی که نزدیک به هم بودند منع کردند و آنها را زیر چادری جمع کردند و برای آنها از پایان عمرشان و مسئولیتی که بر دوش آن حضرت و آنان (و سایر مسلمانان) هست صحبت کردند و پس از اقرار گرفتن از آنان بر شهادت به وحدانیت خدا و پیامبری خودشان و حقانیت مرگ و رستاخیز، گفتند: خداوند مولای من است و من مولای مؤمنان و بر آنان از خودشان اولی هستم و هرکه من مولای او هستم علی مولای اوست... ای مردم به یاد داشته باشید که روزی دوباره همدیگر را خواهیم دید و من در آنجا از شما درباره ثقلین سؤال خواهم کرد... ثقل اکبر که قرآن است و ثقل اصغر که اهلبیت من هستند و این دو از یکدیگر جدا نمیشوند... نویسنده، شش مصدر از مصادر این حدیث را از عامه ذکر میکند..<ref>ر.ک: همان، ص20-23</ref> | ||
حدیث زید بن ثابت روایت بعدی است. شیخالاسلام حموینی در «فرائد السمطين» به اسنادش از زید بن ثابت نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: من ثقلین را بین شما میگذارم که کتاب خدا و خاندانم هستند. بدانید که این دو جانشین من خواهند بود و از یکدیگر جدا نخواهند شد تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند. نویسنده ده مصدر از مصادر عامه این روایت را نام برده است | حدیث زید بن ثابت روایت بعدی است. شیخالاسلام حموینی در «فرائد السمطين» به اسنادش از زید بن ثابت نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: من ثقلین را بین شما میگذارم که کتاب خدا و خاندانم هستند. بدانید که این دو جانشین من خواهند بود و از یکدیگر جدا نخواهند شد تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند. نویسنده ده مصدر از مصادر عامه این روایت را نام برده است..<ref>ر.ک: همان، ص23-25</ref> | ||
روایت دیگر از جابر است که در [[الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي|صحیح ترمذی]] آمده است. محتوای این روایت این است که جابر پیامبر(ص) را در حج روز عرفه دیده است که بر شتر خطبه خوانده و بر تمسک به ثقلین برای نجات از گمراهی تأکید کرده است. در این کتاب ده مصدر از مصادر عامه این حدیث ذکر شده است. روایت بعدی حدیث بزار از علی(ع) با مضمون بهجای گذاشتن ثقلین از جانب پیامبر برای مسلمانان و عدم گمراهی آنان است که [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] آن را در «إحياء الميت» آورده است. روایت بعدی از ابوالحسن کازرونی در «شرف النبي» است و بعدی حدیث فاطمه زهرا(س) است که سلیمان بلخی قندوزی در «ينابيع المودة» آورده است. در روایت حضرت زهرا(س) پیامبر(ص) بعد از ذکر بهجایگذاری قرآن و عترت، به اینکه علی(ع) از عترت است تصریح کردهاند و دست او را گرفته و بالا برده و فرمودهاند: این علی با قرآن است و قرآن با اوست و این دو از هم جدا نمیشوند تااینکه بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند و من از شما درباره نحوه رفتارتان با این دو سؤال خواهم کرد. روایات بعدی از [[ | روایت دیگر از جابر است که در [[الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي|صحیح ترمذی]] آمده است. محتوای این روایت این است که جابر پیامبر(ص) را در حج روز عرفه دیده است که بر شتر خطبه خوانده و بر تمسک به ثقلین برای نجات از گمراهی تأکید کرده است. در این کتاب ده مصدر از مصادر عامه این حدیث ذکر شده است. روایت بعدی حدیث بزار از علی(ع) با مضمون بهجای گذاشتن ثقلین از جانب پیامبر برای مسلمانان و عدم گمراهی آنان است که [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] آن را در «إحياء الميت» آورده است. روایت بعدی از ابوالحسن کازرونی در «شرف النبي» است و بعدی حدیث فاطمه زهرا(س) است که سلیمان بلخی قندوزی در «ينابيع المودة» آورده است. در روایت حضرت زهرا(س) پیامبر(ص) بعد از ذکر بهجایگذاری قرآن و عترت، به اینکه علی(ع) از عترت است تصریح کردهاند و دست او را گرفته و بالا برده و فرمودهاند: این علی با قرآن است و قرآن با اوست و این دو از هم جدا نمیشوند تااینکه بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند و من از شما درباره نحوه رفتارتان با این دو سؤال خواهم کرد. روایات بعدی از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، امام حسن مجتبی(ع)، انس، ضمره اسلمی، ابوذر، امهانی و جبیر بن مطعم در «ينابيع المودة»، ابورافع و امسلمه در «أرجح المطالب»، ابن ابیالدنیا در «مناقب أميرالمؤمنين(ع)»، عبدالله بن حنطب در جلد سوم «أسد الغابة»، ابوهریره در جلد نهم «مجمع الزوائد»، ابوسعید خدری در «[[الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي|تفسیر ثعلبی]]» در تفسیر آیه شریفه: «و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا» (آل عمرا: 103) و... هستند..<ref>ر.ک: همان، ص25-45</ref> | ||
نویسنده از یحیی بن حسن در «العمدة» [[ابن بطریق، یحیی بن حسن|ابن بطریق]] نقل میکند که این عبارات صحیحه دلالت بر خلافت اهلبیت(ع) بعد از پیامبر خدا(ص) دارد؛ بلکه نص در آن است | نویسنده از یحیی بن حسن در «العمدة» [[ابن بطریق، یحیی بن حسن|ابن بطریق]] نقل میکند که این عبارات صحیحه دلالت بر خلافت اهلبیت(ع) بعد از پیامبر خدا(ص) دارد؛ بلکه نص در آن است..<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>در روایت [[ابن بطریق، یحیی بن حسن|ابن بطریق]] در «العمدة» از قول ابوعمره هم آمده که علی(ع) از افتراق امت به هفتادوسه فرقه بعد از پیامبر خدا(ص) و نجات تنها یک فرقه از آنان خبر داده و به ابوعمره بشارت داده که اهل آن فرقه ناجیه است. ادامه کتاب درباره حدیث ثقلین به روایت سیره حلبی، بیان ابن بابویه در «النصوص» به اسنادش به مسعده در روایتی از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] که آن حضرت در آن فرموده که ثقل محمد(ص) ما هستیم، کلام [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] در یکی از خطبههایش درباره ثقل اکبر و ثقل اصغر، بحث نویسنده درباره وجوب تمسک به اهلبیت(ع) به دلایل صریح و قاطع با استشهاد به متونی از عالمان بزرگ اسلامی مانند ابن شاذان، علامه شرفالدین، علامه امرتسری و...، استدلالها و رد و اثباتهای نویسنده..<ref>بین صفحات 88 تا 93 کتاب</ref>، استدلال به حدیث ثقلین بر خلافت علی(ع)، برخی نکات مهم در رابطه با سند و محتوای حدیث و... است..<ref>ر.ک: همان، ص46-128</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۶۵: | خط ۵۶: | ||
== وابستهها == | {{امام علی علیهالسلام}} | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۲۷
النواصب ينکرون حديث الثقلين المتواتر | |
---|---|
پدیدآوران | ابومعاش، سعید (نویسنده) |
ناشر | مؤسسة السيدة المعصومة (عليهاالسلام) |
سال نشر | مجلد1: 1431ق |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-984-155-7 |
زبان | فارسی عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
النواصب ينکرون حديث الثقلين المتواتر، نوشته سعید ابومعاش، کتابی است به زبان عربی و با موضوع کلام شیعه. نویسنده در این کتاب به بیان روایات مختلف حدیث ثقلین (بهویژه از اهل سنت) و ذکر مصادر مختلف آن و توضیح محتوایش پرداخته و از این طریق جانشینی امیرالمؤمنین و امامان دوازدهگانه نسبت به پیامبر اکرم(ص) را ثابت کرده است.
ساختار
کتاب نه مقدمه دارد و نه فهرست مطالب و یکباره در آن به بیان محتوای مطالب زیر عناوین مختلف، همچون: «حديث أبيسعيد الخدري»، «حديث زيد بن أرقم»، «حديث حذيفة بن أسيد الغفاري» و... پرداخته شده است.
گزارش محتوا
نویسنده، کتاب را با بیان روایت ابوسعید خدری از حدیث ثقلین آغاز میکند. او طبق روایات نشان میدهد که پیامبر بعد از خودش دو چیز گرانبها برای مسلمانان بهجای گذاشته است: قرآن و اهلبیت(ع). ابومعاش بر مبنای روایات نشان میدهد که علی بن ابیطالب(ع) هم از خانواده پیامبر خدا(ص) (اهلبیت) است. او روایتی مبنی بر وجه نامگذاری ثقلین به این نام میآورد؛ بر مبنای این حدیث، ثقلین را بهخاطر سنگینی حق قرآن و اهلبیت(ع) بر مردم به این نام خواندهاند. بزرگترین راویان اهل تسنن این روایت از ابوسعید خدری در این کتاب، بیستوپنج نفر هستند.
وی سپس روایت زید بن ارقم را ذکر میکند و مصادر عامه در این روایت را بیان مینماید. او شصتویک نفر از عالمان اهل سنت را نام میبرد که در کتابهایشان حدیث ثقلین را از زید بن ارقم روایت کردهاند..[۱]
روایت سوم، روایت حذیفة بن اسید غفاری است. طبرانی در «المعجم الكبير»، این حدیث را از او روایت کرده است. در این روایت بیان شده که پیامبر(ص) در حجةالوداع یاران را از نشستن زیر سایه درختانی که نزدیک به هم بودند منع کردند و آنها را زیر چادری جمع کردند و برای آنها از پایان عمرشان و مسئولیتی که بر دوش آن حضرت و آنان (و سایر مسلمانان) هست صحبت کردند و پس از اقرار گرفتن از آنان بر شهادت به وحدانیت خدا و پیامبری خودشان و حقانیت مرگ و رستاخیز، گفتند: خداوند مولای من است و من مولای مؤمنان و بر آنان از خودشان اولی هستم و هرکه من مولای او هستم علی مولای اوست... ای مردم به یاد داشته باشید که روزی دوباره همدیگر را خواهیم دید و من در آنجا از شما درباره ثقلین سؤال خواهم کرد... ثقل اکبر که قرآن است و ثقل اصغر که اهلبیت من هستند و این دو از یکدیگر جدا نمیشوند... نویسنده، شش مصدر از مصادر این حدیث را از عامه ذکر میکند..[۲]
حدیث زید بن ثابت روایت بعدی است. شیخالاسلام حموینی در «فرائد السمطين» به اسنادش از زید بن ثابت نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: من ثقلین را بین شما میگذارم که کتاب خدا و خاندانم هستند. بدانید که این دو جانشین من خواهند بود و از یکدیگر جدا نخواهند شد تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند. نویسنده ده مصدر از مصادر عامه این روایت را نام برده است..[۳]
روایت دیگر از جابر است که در صحیح ترمذی آمده است. محتوای این روایت این است که جابر پیامبر(ص) را در حج روز عرفه دیده است که بر شتر خطبه خوانده و بر تمسک به ثقلین برای نجات از گمراهی تأکید کرده است. در این کتاب ده مصدر از مصادر عامه این حدیث ذکر شده است. روایت بعدی حدیث بزار از علی(ع) با مضمون بهجای گذاشتن ثقلین از جانب پیامبر برای مسلمانان و عدم گمراهی آنان است که سیوطی آن را در «إحياء الميت» آورده است. روایت بعدی از ابوالحسن کازرونی در «شرف النبي» است و بعدی حدیث فاطمه زهرا(س) است که سلیمان بلخی قندوزی در «ينابيع المودة» آورده است. در روایت حضرت زهرا(س) پیامبر(ص) بعد از ذکر بهجایگذاری قرآن و عترت، به اینکه علی(ع) از عترت است تصریح کردهاند و دست او را گرفته و بالا برده و فرمودهاند: این علی با قرآن است و قرآن با اوست و این دو از هم جدا نمیشوند تااینکه بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند و من از شما درباره نحوه رفتارتان با این دو سؤال خواهم کرد. روایات بعدی از ابن عباس، امام حسن مجتبی(ع)، انس، ضمره اسلمی، ابوذر، امهانی و جبیر بن مطعم در «ينابيع المودة»، ابورافع و امسلمه در «أرجح المطالب»، ابن ابیالدنیا در «مناقب أميرالمؤمنين(ع)»، عبدالله بن حنطب در جلد سوم «أسد الغابة»، ابوهریره در جلد نهم «مجمع الزوائد»، ابوسعید خدری در «تفسیر ثعلبی» در تفسیر آیه شریفه: «و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا» (آل عمرا: 103) و... هستند..[۴]
نویسنده از یحیی بن حسن در «العمدة» ابن بطریق نقل میکند که این عبارات صحیحه دلالت بر خلافت اهلبیت(ع) بعد از پیامبر خدا(ص) دارد؛ بلکه نص در آن است..[۵]در روایت ابن بطریق در «العمدة» از قول ابوعمره هم آمده که علی(ع) از افتراق امت به هفتادوسه فرقه بعد از پیامبر خدا(ص) و نجات تنها یک فرقه از آنان خبر داده و به ابوعمره بشارت داده که اهل آن فرقه ناجیه است. ادامه کتاب درباره حدیث ثقلین به روایت سیره حلبی، بیان ابن بابویه در «النصوص» به اسنادش به مسعده در روایتی از امام صادق(ع) که آن حضرت در آن فرموده که ثقل محمد(ص) ما هستیم، کلام امیرالمؤمنین علی(ع) در یکی از خطبههایش درباره ثقل اکبر و ثقل اصغر، بحث نویسنده درباره وجوب تمسک به اهلبیت(ع) به دلایل صریح و قاطع با استشهاد به متونی از عالمان بزرگ اسلامی مانند ابن شاذان، علامه شرفالدین، علامه امرتسری و...، استدلالها و رد و اثباتهای نویسنده..[۶]، استدلال به حدیث ثقلین بر خلافت علی(ع)، برخی نکات مهم در رابطه با سند و محتوای حدیث و... است..[۷]
وضعیت کتاب
کتاب فاقد پاورقی است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.