كنز العرفان في فقه القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ابوحنيفه' به 'ابوحنيفه ')
    جز (جایگزینی متن - ' '''،' به ''''،')
     
    (۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01967J1.jpg|بندانگشتی|کنز العرفان في فقه القرآن]]
    | تصویر =NUR01967J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =کنز العرفان في فقه القرآن
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|کنز العرفان في فقه القرآن
    [[شریف‌زاده، محمدباقر]] (حاشيه نويس)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[شریف‌زاده، محمدباقر]] (حاشيه نويس)


    [[فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله]] (نويسنده)
    [[فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله]] (نویسنده)


    [[بهبودی، محمدباقر]] (مصحح)
    [[بهبودی، محمدباقر]] (مصحح)
    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏99‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏2‎‏ک‎‏9‎‏ ‎‏1373
    |data-type='language'|عربی
    | موضوع =
    |-
    تفاسیر فقهی - شیعه
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏99‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏2‎‏ک‎‏9‎‏ ‎‏1373
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|تفاسیر فقهی - شیعه


    فقه جعفری - قرن 9ق.
    فقه جعفری - قرن 9ق.
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    مرتضوی
    |data-type='publisher'|مرتضوی
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1373 ش  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1373 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE1967AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01967AUTOMATIONCODE
    | چاپ =5
    | تعداد جلد =2
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01967
    | کتابخوان همراه نور =01967
    | کد پدیدآور =


    == معرفى اجمالى ==
    | پس از =
     
    | پیش از =
    }}


    '''كنز العرفان في فقه القرآن'''، اثر [[فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله|جمال‌الدين مقداد بن عبدالله سيورى]]، معروف به فاضل مقداد (متوفى 826ق)، با تعليق شيخ محمدباقر شريف‌زاده و تصحيح [[بهبودی، محمدباقر|محمدباقر بهبودى]]، كتابى است پيرامون تفسير آيات الأحكام كه به زبان عربى و در قرن نهم هجرى نوشته شده است.
    '''كنز العرفان في فقه القرآن'''، اثر [[فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله|جمال‌الدين مقداد بن عبدالله سيورى]]، معروف به فاضل مقداد (متوفى 826ق)، با تعليق شيخ محمدباقر شريف‌زاده و تصحيح [[بهبودی، محمدباقر|محمدباقر بهبودى]]، كتابى است پيرامون تفسير آيات الأحكام كه به زبان عربى و در قرن نهم هجرى نوشته شده است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز شده و مطالب، در دو جلد، سامان يافته است.
    كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز شده و مطالب، در دو جلد، سامان يافته است.


    كتاب بر اساس تفسير موضوعى است و از كتاب طهارت شروع شده و ديات پايان‌بخش آن است. قبل از اين كتاب، [[قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله |قطب‌الدين راوندى]] نيز همين سبك را در كتاب «فقه القرآن» داشته است<ref>ر.ك: ربانى، محمدحسن، ص172</ref>
    كتاب بر اساس تفسير موضوعى است و از كتاب طهارت شروع شده و ديات پايان‌بخش آن است. قبل از اين كتاب، [[قطب راوندی، سعید بن هبةالله|قطب‌الدين راوندى]] نيز همين سبک را در كتاب «فقه القرآن» داشته است<ref>ر.ک: ربانى، محمدحسن، ص172</ref>


    مؤلف هر آيه‌اى را كه مربوط به احكام بوده، آورده و از آيات تكرارى يا آياتى كه ربطى به احكام نداشته، پرهيز كرده است. وى ابتدا تمام آيه را ذكر مى‌كند، برخلاف روش اردبيلى (993ق) در «زبدة البيان» كه هر فراز آيه را جداگانه آورده و به شرح آن پرداخته است. وى پس از ذكر تمام آيه، به شرح لغات و تركيب و در بعضى از موارد، به ذكر سبب نزول پرداخته و پس از روشن شدن مضمون آيه، وارد احكامى شده است كه از آيه شريفه استفاده مى‌شود؛ درحالى‌كه اردبيلى هر فراز آيه را جداگانه توضيح مى‌دهد و در ذيل همان فراز، معناى لغات، تركيب و احكام استفاده‌شده از آن را ذكر مى‌كند<ref>همان، ص172 - 173</ref>
    مؤلف هر آيه‌اى را كه مربوط به احكام بوده، آورده و از آيات تكرارى يا آياتى كه ربطى به احكام نداشته، پرهيز كرده است. وى ابتدا تمام آيه را ذكر مى‌كند، برخلاف روش اردبيلى (993ق) در «زبدة البيان» كه هر فراز آيه را جداگانه آورده و به شرح آن پرداخته است. وى پس از ذكر تمام آيه، به شرح لغات و تركيب و در بعضى از موارد، به ذكر سبب نزول پرداخته و پس از روشن شدن مضمون آيه، وارد احكامى شده است كه از آيه شريفه استفاده مى‌شود؛ درحالى‌كه اردبيلى هر فراز آيه را جداگانه توضيح مى‌دهد و در ذيل همان فراز، معناى لغات، تركيب و احكام استفاده‌شده از آن را ذكر مى‌كند<ref>همان، ص172 - 173</ref>


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    در مقدمه مصحح، ابتدا زندگى‌نامه مختصرى از مؤلف ارائه و سپس، به معرفى كتاب وى، پرداخته شده است<ref>مقدمه مصحح، ج1، ص4-18</ref>
    در مقدمه مصحح، ابتدا زندگى‌نامه مختصرى از مؤلف ارائه و سپس، به معرفى كتاب وى، پرداخته شده است<ref>مقدمه مصحح، ج1، ص4-18</ref>


    در مقدمه مؤلف، فوائدى چند، مطرح شده است؛ فوائدى همچون: «معنى نص و ظاهر و مجمل»، «عام و خاص و مطلق و مقيد»، «تعداد آيات احكام و نسبت آنها با كل آيات قرآن» و...<ref>مقدمه نويسنده، همان، ص1-5</ref>
    در مقدمه مؤلف، فوائدى چند، مطرح شده است؛ فوائدى همچون: «معنى نص و ظاهر و مجمل»، «عام و خاص و مطلق و مقيد»، «تعداد آيات احكام و نسبت آنها با كل آيات قرآن» و..<ref>مقدمه نویسنده، همان، ص1-5</ref>


    اين اثر علاوه بر آنكه تفسير آيات الأحكام است، دو خصوصيت دارد كه كتاب‌هايى همچون «فقه القرآن» راوندى و «زبدة البيان» اردبيلى كه در همين موضوع نوشته شده‌اند، آن خصوصيات را ندارند: يكى آنكه در آن، به آراى فقهى علماى اهل سنت نيز توجه شده است؛ ديگر اينكه مؤلف در اين كتاب، دو مكتب تفسيرى شيعه و اهل سنت را به‌خوبى نشان داده و در هر آيه كه دو نظريه وجود داشته، به روش تفسير مقارنه‌اى، به بحث پرداخته است. نمونه بارز اين ويژگى را در ذيل آيه شريفه 6 مائده و 22 نساء كه درباره احكام وضو و تيمم است، مى‌توان ديد. نمونه ديگر در ذيل آيه شريفه 5 سوره بينه است. وى پس از ذكر آيه: ''' «و ما أمروا إلا ليعبدوا الله مخلصين لهالدين» '''، فرموده: «بدان كه شافعى و احمد و مالك در اشتراط نيت در طهارات، با ما موافقت كرده‌اند و اگرچه در كيفيت نيت با ما مخالف هستند، ولى [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] نيت را به كسب طهارت با خاك؛ يعنى تيمم اختصاص داده، نه غير آن؛ زيرا خداوند فرموده: ''' «فتيمموا صعيدا» ''' و در غير آن، چنين نفرموده؛ ولى حق، قول اول است؛ چون در روايات دليل بر آن وجود دارد و در حديث پيامبر اكرم(ص) آمده است: «إنما الأعمال بالنيات» و آمدن «الف و لام» بر سر جمع، مفيد عموم است»<ref>ر.ك: ربانى، محمدحسن، ص173</ref>
    اين اثر علاوه بر آنكه تفسير آيات الأحكام است، دو خصوصيت دارد كه كتاب‌هايى همچون «فقه القرآن» راوندى و «زبدة البيان» اردبيلى كه در همين موضوع نوشته شده‌اند، آن خصوصيات را ندارند: يكى آنكه در آن، به آراى فقهى علماى اهل سنت نيز توجه شده است؛ ديگر اينكه مؤلف در اين كتاب، دو مكتب تفسيرى شيعه و اهل سنت را به‌خوبى نشان داده و در هر آيه كه دو نظريه وجود داشته، به روش تفسير مقارنه‌اى، به بحث پرداخته است. نمونه بارز اين ويژگى را در ذيل آيه شريفه 6 مائده و 22 نساء كه درباره احكام وضو و تيمم است، مى‌توان ديد. نمونه ديگر در ذيل آيه شريفه 5 سوره بينه است. وى پس از ذكر آيه: ''' «و ما أمروا إلا ليعبدوا الله مخلصين له‌الدين»'''، فرموده: «بدان كه شافعى و احمد و مالك در اشتراط نيت در طهارات، با ما موافقت كرده‌اند و اگرچه در کیفیت نيت با ما مخالف هستند، ولى [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] نيت را به كسب طهارت با خاک؛ يعنى تيمم اختصاص داده، نه غير آن؛ زيرا خداوند فرموده: ''' «فتيمموا صعيدا» ''' و در غير آن، چنين نفرموده؛ ولى حق، قول اول است؛ چون در روايات دليل بر آن وجود دارد و در حديث پيامبر اكرم(ص) آمده است: «إنما الأعمال بالنيات» و آمدن «الف و لام» بر سر جمع، مفيد عموم است»<ref>ر.ک: ربانى، محمدحسن، ص173</ref>


    فاضل مقداد در ابتداى هر باب فقهى، عنوان باب را، در لغت و اصطلاح تعريف كرده است؛ چنان‌كه روش [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و شاگردان و پيروان او، تكيه بر همين تعاريف و نقض و ابرام آن‌هاست؛ به‌عنوان مثال، در ابتداى كتاب طهارت فرموده است: «طهارت در لغت به معناى پاكيزگى است و شرعا به‌نحو حقيقى، بر رافع حدث يا مبيح براى نماز، اطلاق شده است». به عقيده وى، بهترين تعريف «طهارت»، «إستعمال طهور مشروط بالنية» است<ref>همان، ص173-174</ref>
    فاضل مقداد در ابتداى هر باب فقهى، عنوان باب را، در لغت و اصطلاح تعريف كرده است؛ چنان‌كه روش [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و شاگردان و پيروان او، تكيه بر همين تعاريف و نقض و ابرام آن‌هاست؛ به‌عنوان مثال، در ابتداى كتاب طهارت فرموده است: «طهارت در لغت به معناى پاکيزگى است و شرعا به‌نحو حقيقى، بر رافع حدث يا مبيح براى نماز، اطلاق شده است». به عقيده وى، بهترين تعريف «طهارت»، «إستعمال طهور مشروط بالنية» است<ref>همان، ص173-174</ref>


    نويسنده در اين تفسير به منابع گوناگون توجه دارد. او بسيار مصر است كه كلمات و سخنان «فاضل معاصر» را نقد كند. شيخ يوسف بحرانى (1186ق) در «لؤلؤ البحرين» و نيز علامه سيد محمدباقر خوانسارى (1313ق) در «[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]» گفته‌اند كه مراد از فاضل معاصر، احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى، صاحب تفسيرى در آيات الأحكام با عنوان «النهاية في تفسير الخمسمائة» است. [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] نيز از مؤلف «نظام الأقوال» نقل مى‌كند كه هر جا كنز العرفان فرموده: «قال المعاصر»، مراد همان احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى است<ref>همان، ص174</ref>
    نویسنده در اين تفسير به منابع گوناگون توجه دارد. او بسيار مصر است كه كلمات و سخنان «فاضل معاصر» را نقد كند. شيخ يوسف بحرانى (1186ق) در «لؤلؤ البحرين» و نيز علامه سيد محمدباقر خوانسارى (1313ق) در «[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]» گفته‌اند كه مراد از فاضل معاصر، احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى، صاحب تفسيرى در آيات الأحكام با عنوان «النهاية في تفسير الخمسمائة» است. [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] نيز از مؤلف «نظام الأقوال» نقل مى‌كند كه هر جا كنز العرفان فرموده: «قال المعاصر»، مراد همان احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى است<ref>همان، ص174</ref>


    نويسنده در شرح لغات و تركيب، بر تفسير «الكشاف» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] تكيه دارد؛ همان‌طوركه به تفسير طبرى نظر دارد و علاوه بر نقل، به نقد آن هم مى‌پردازد؛ مثلا در ذيل آيه 22 سوره نساء: ''' «و لا تنكحوا ما نكح آبائكم من النساء إلا ما قد سلف إنه كان فاحشة و مقتا و ساء سبيلا» '''، فرموده: «طبرى، «ما» را در آيه، مصدرى دانسته و گفته: لا تنكحوا نكاح آبائكم؛ أي مثله؛ «مثل نكاح‌هاى فاسد پدران خود نكاح نكنيد» و حتى سزاوار است برخلاف آنان عمل كنيد (برخلاف ديدگاه طبرى، به عقيده من) «ما» موصول اسمى است و ضمير مفعول، به سبب تخفيف، محذوف است و تقدير آن چنين است: لا تنكحوا ما نكحه آبائكم»<ref>همان</ref>
    نویسنده در شرح لغات و تركيب، بر تفسير «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|الكشاف]]» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] تكيه دارد؛ همان‌طوركه به تفسير طبرى نظر دارد و علاوه بر نقل، به نقد آن هم مى‌پردازد؛ مثلاًدر ذيل آيه 22 سوره نساء: ''' «و لا تنكحوا ما نكح آبائكم من النساء إلا ما قد سلف إنه كان فاحشة و مقتا و ساء سبيلا»'''، فرموده: «طبرى، «ما» را در آيه، مصدرى دانسته و گفته: لا تنكحوا نكاح آبائكم؛ أي مثله؛ «مثل نكاح‌هاى فاسد پدران خود نكاح نكنيد» و حتى سزاوار است برخلاف آنان عمل كنيد (برخلاف ديدگاه طبرى، به عقيده من) «ما» موصول اسمى است و ضمير مفعول، به سبب تخفيف، محذوف است و تقدير آن چنين است: لا تنكحوا ما نكحه آبائكم»<ref>همان</ref>


    در واقع مى‌توان گفت كه اين كتاب، يكى از پربارترين كتاب‌هاى فقهى پيرامون آيات الأحكام قرآن مجيد مى‌باشد كه با خصوصيات زير، از ديگر همگنان و امثال خود، تمايز پيدا مى‌كند و با اين ويژگى‌ها، در صدر جدول اين كتاب‌ها قرار مى‌گيرد:
    در واقع مى‌توان گفت كه اين كتاب، يكى از پربارترين كتاب‌هاى فقهى پيرامون آيات الأحكام قرآن مجيد مى‌باشد كه با خصوصيات زير، از ديگر همگنان و امثال خود، تمايز پيدا مى‌كند و با اين ويژگى‌ها، در صدر جدول اين كتاب‌ها قرار مى‌گيرد:
    خط ۸۵: خط ۶۷:
    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.
    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.


    پاورقى‌ها توسط محشى نوشته شده و در آنها علاوه بر ذكر منابع، به توضيح و تشريح كلمات متن، پرداخته شده است<ref>ر.ك: پاورقى، ج1، ص8</ref>
    پاورقى‌ها توسط محشى نوشته شده و در آنها علاوه بر ذكر منابع، به توضيح و تشريح كلمات متن، پرداخته شده است<ref>ر.ک: پاورقى، ج1، ص8</ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references/>


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    خط ۱۰۲: خط ۸۴:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[ترجمه فارسی کنز العرفان فی فقه القرآن]]
    [[ترجمه فارسی کنز العرفان فی فقه القرآن]]
    == پیوندها ==
     


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۶

    کنز العرفان في فقه القرآن
    كنز العرفان في فقه القرآن
    پدیدآورانشریف‌زاده، محمدباقر (حاشيه نويس)

    فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله (نویسنده)

    بهبودی، محمدباقر (مصحح)
    ناشرمرتضوی
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1373 ش
    چاپ5
    موضوعتفاسیر فقهی - شیعه فقه جعفری - قرن 9ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏99‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏2‎‏ک‎‏9‎‏ ‎‏1373
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كنز العرفان في فقه القرآن، اثر جمال‌الدين مقداد بن عبدالله سيورى، معروف به فاضل مقداد (متوفى 826ق)، با تعليق شيخ محمدباقر شريف‌زاده و تصحيح محمدباقر بهبودى، كتابى است پيرامون تفسير آيات الأحكام كه به زبان عربى و در قرن نهم هجرى نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز شده و مطالب، در دو جلد، سامان يافته است.

    كتاب بر اساس تفسير موضوعى است و از كتاب طهارت شروع شده و ديات پايان‌بخش آن است. قبل از اين كتاب، قطب‌الدين راوندى نيز همين سبک را در كتاب «فقه القرآن» داشته است[۱]

    مؤلف هر آيه‌اى را كه مربوط به احكام بوده، آورده و از آيات تكرارى يا آياتى كه ربطى به احكام نداشته، پرهيز كرده است. وى ابتدا تمام آيه را ذكر مى‌كند، برخلاف روش اردبيلى (993ق) در «زبدة البيان» كه هر فراز آيه را جداگانه آورده و به شرح آن پرداخته است. وى پس از ذكر تمام آيه، به شرح لغات و تركيب و در بعضى از موارد، به ذكر سبب نزول پرداخته و پس از روشن شدن مضمون آيه، وارد احكامى شده است كه از آيه شريفه استفاده مى‌شود؛ درحالى‌كه اردبيلى هر فراز آيه را جداگانه توضيح مى‌دهد و در ذيل همان فراز، معناى لغات، تركيب و احكام استفاده‌شده از آن را ذكر مى‌كند[۲]

    گزارش محتوا

    در مقدمه مصحح، ابتدا زندگى‌نامه مختصرى از مؤلف ارائه و سپس، به معرفى كتاب وى، پرداخته شده است[۳]

    در مقدمه مؤلف، فوائدى چند، مطرح شده است؛ فوائدى همچون: «معنى نص و ظاهر و مجمل»، «عام و خاص و مطلق و مقيد»، «تعداد آيات احكام و نسبت آنها با كل آيات قرآن» و..[۴]

    اين اثر علاوه بر آنكه تفسير آيات الأحكام است، دو خصوصيت دارد كه كتاب‌هايى همچون «فقه القرآن» راوندى و «زبدة البيان» اردبيلى كه در همين موضوع نوشته شده‌اند، آن خصوصيات را ندارند: يكى آنكه در آن، به آراى فقهى علماى اهل سنت نيز توجه شده است؛ ديگر اينكه مؤلف در اين كتاب، دو مكتب تفسيرى شيعه و اهل سنت را به‌خوبى نشان داده و در هر آيه كه دو نظريه وجود داشته، به روش تفسير مقارنه‌اى، به بحث پرداخته است. نمونه بارز اين ويژگى را در ذيل آيه شريفه 6 مائده و 22 نساء كه درباره احكام وضو و تيمم است، مى‌توان ديد. نمونه ديگر در ذيل آيه شريفه 5 سوره بينه است. وى پس از ذكر آيه: «و ما أمروا إلا ليعبدوا الله مخلصين له‌الدين»، فرموده: «بدان كه شافعى و احمد و مالك در اشتراط نيت در طهارات، با ما موافقت كرده‌اند و اگرچه در کیفیت نيت با ما مخالف هستند، ولى ابوحنيفه نيت را به كسب طهارت با خاک؛ يعنى تيمم اختصاص داده، نه غير آن؛ زيرا خداوند فرموده: «فتيمموا صعيدا» و در غير آن، چنين نفرموده؛ ولى حق، قول اول است؛ چون در روايات دليل بر آن وجود دارد و در حديث پيامبر اكرم(ص) آمده است: «إنما الأعمال بالنيات» و آمدن «الف و لام» بر سر جمع، مفيد عموم است»[۵]

    فاضل مقداد در ابتداى هر باب فقهى، عنوان باب را، در لغت و اصطلاح تعريف كرده است؛ چنان‌كه روش علامه حلى و شاگردان و پيروان او، تكيه بر همين تعاريف و نقض و ابرام آن‌هاست؛ به‌عنوان مثال، در ابتداى كتاب طهارت فرموده است: «طهارت در لغت به معناى پاکيزگى است و شرعا به‌نحو حقيقى، بر رافع حدث يا مبيح براى نماز، اطلاق شده است». به عقيده وى، بهترين تعريف «طهارت»، «إستعمال طهور مشروط بالنية» است[۶]

    نویسنده در اين تفسير به منابع گوناگون توجه دارد. او بسيار مصر است كه كلمات و سخنان «فاضل معاصر» را نقد كند. شيخ يوسف بحرانى (1186ق) در «لؤلؤ البحرين» و نيز علامه سيد محمدباقر خوانسارى (1313ق) در «روضات الجنات» گفته‌اند كه مراد از فاضل معاصر، احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى، صاحب تفسيرى در آيات الأحكام با عنوان «النهاية في تفسير الخمسمائة» است. آقابزرگ تهرانى نيز از مؤلف «نظام الأقوال» نقل مى‌كند كه هر جا كنز العرفان فرموده: «قال المعاصر»، مراد همان احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى است[۷]

    نویسنده در شرح لغات و تركيب، بر تفسير «الكشاف» زمخشرى تكيه دارد؛ همان‌طوركه به تفسير طبرى نظر دارد و علاوه بر نقل، به نقد آن هم مى‌پردازد؛ مثلاًدر ذيل آيه 22 سوره نساء: «و لا تنكحوا ما نكح آبائكم من النساء إلا ما قد سلف إنه كان فاحشة و مقتا و ساء سبيلا»، فرموده: «طبرى، «ما» را در آيه، مصدرى دانسته و گفته: لا تنكحوا نكاح آبائكم؛ أي مثله؛ «مثل نكاح‌هاى فاسد پدران خود نكاح نكنيد» و حتى سزاوار است برخلاف آنان عمل كنيد (برخلاف ديدگاه طبرى، به عقيده من) «ما» موصول اسمى است و ضمير مفعول، به سبب تخفيف، محذوف است و تقدير آن چنين است: لا تنكحوا ما نكحه آبائكم»[۸]

    در واقع مى‌توان گفت كه اين كتاب، يكى از پربارترين كتاب‌هاى فقهى پيرامون آيات الأحكام قرآن مجيد مى‌باشد كه با خصوصيات زير، از ديگر همگنان و امثال خود، تمايز پيدا مى‌كند و با اين ويژگى‌ها، در صدر جدول اين كتاب‌ها قرار مى‌گيرد:

    1. قديمى‌ترين آيات الأحكام فقه شيعه از بين كتاب‌هاى آيات الأحكام شناخته‌شده و سابقه‌دار مى‌باشد و ديگر كتب فقهى قرآن، متأخر از آن مى‌باشند[۹]
    2. اين كتاب بيش از هر منبع ديگر، به آيات قرآن استناد دارد و نوعى «تفسير قرآن به قرآن» از قرن نهم هجرى بشمار مى‌آيد و از روايات و احاديث، تنها به‌عنوان تأييد و شاهد مطالب، استفاده نموده است[۱۰]
    3. اين اثر، يك نوع فقه تطبيقى و مقارنه‌اى است كه امروز متداول بين فقهاى اعلام و حوزه‌هاى علوم دينى مى‌باشد. اين كتاب در لابه‌لاى مباحث، آراء فقهاى چهارگانه اهل سنت و گاهى زيديه و ظاهريه را نيز آورده است[۱۱]
    4. مزيت ديگر كتاب، استيعاب كامل بحث در برخى ابواب فقهى مى‌باشد كه كاملا بى‌سابقه است؛ به‌عنوان نمونه، مى‌توان از: «قرآن و حمايت از ايتام»، «شرح و توضيح همسران رسول خدا(ص)»، «كتاب نكاح و ازدواج»، «طلاق و انواع جدايى‌ها از قبيل: لعان، ظهار، ايلاء» و مسائل جانبى طلاق نام برد[۱۲]
    5. خصوصيت ممتاز كتاب، ادب كلام و رعايت حرمت علمى و اخلاقى نسبت به مخالفان و خصوم رأى مى‌باشد. اين روشى كه مكتب اسلام، بيش از هر مكتب ديگر، به آن توصيه و سفارش مى‌نمايد[۱۳]
    6. ويژگى ديگر كتاب اين است كه محتوى تعداد 446 آيه فقهى مى‌باشد و حدودا 50 آيه ديگر نيز در لابه‌لاى اين آيات، مورد تفسير و استنباط قرار گرفته است؛ پس كتاب مجموعا 500 آيه حكمى را در بر دارد[۱۴]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.

    پاورقى‌ها توسط محشى نوشته شده و در آنها علاوه بر ذكر منابع، به توضيح و تشريح كلمات متن، پرداخته شده است[۱۵]

    پانويس

    1. ر.ک: ربانى، محمدحسن، ص172
    2. همان، ص172 - 173
    3. مقدمه مصحح، ج1، ص4-18
    4. مقدمه نویسنده، همان، ص1-5
    5. ر.ک: ربانى، محمدحسن، ص173
    6. همان، ص173-174
    7. همان، ص174
    8. همان
    9. سيورى، مقداد بن عبدالله، ص7-8
    10. همان، ص8
    11. همان
    12. همان
    13. همان
    14. همان
    15. ر.ک: پاورقى، ج1، ص8

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.

    2. سيورى، مقداد بن عبدالله، «كنز العرفان في فقه القرآن»، ترجمه و تصحيح عقيقى بخشايشى، قم، نويد اسلام، چاپ دوم، 1384.

    3. ربانى، محمدحسن، «كنز العرفان في فقه القرآن، تأليف مقداد بن عبدالله سيورى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: فقه، شماره 50، زمستان 1385.


    وابسته‌ها