مجموعه رسائل و مصنفات: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR01795J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
     
    جز (جایگزینی متن - 'مصنفات فارسی علاء الدوله سمنانی' به 'مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی')
     
    (۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01795J1.jpg|بندانگشتی|مجموعه رسائل و مصنفات]]
    | تصویر =NUR01795J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =مجموعه رسائل و مصنفات
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|مجموعه رسائل و مصنفات
    [[هادی زاده، مجید]] (تصحيح و تعليق)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[هادی زاده، مجید]] (تصحيح و تعليق)


    [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین]] (نويسنده)
    [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =فارسی
    |زبان
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏283‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏2
    |data-type='language'|فارسی
    | موضوع =
    تصوف - متون قدیمی تا قرن 14


    عربی
    عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‌الدین، - 736ق. - سرگذشت‌نامه
    |-
    |کد کنگره
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏283‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏2
    |-
    |موضوع
    |data-type='subject'|تصوف - متون قدیمی تا قرن 14
     
    عبد الرزاق کاشی، عبد الرزاق بن جلال الدین، - 736ق. - سرگذشت نامه


    عرفان - متون قدیمی تا قرن 14
    عرفان - متون قدیمی تا قرن 14


    فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14
    فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    مرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    |data-type='publisher'|مرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1380 ش
    |مکان نشر  
     
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01795AUTOMATIONCODE
    |-
    | چاپ =2
    |سال نشر
    | شابک =964-6781-33-0
    |data-type='publishYear'| 1380 هـ.ش
    | تعداد جلد =1
    |-class='articleCode'
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01795
    |کد اتوماسیون
    | کتابخوان همراه نور =01795
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE1795AUTOMATIONCODE
    | کد پدیدآور =
    |}
    | پس از =
    </div>
    | پیش از =
    }}
     
    '''مجموعه رسائل و مصنفات كاشانى'''، حاوى تأليفات [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین|كمال‌الدين عبدالرزاق كاشانى]] (متوفى 736ق) است. در اين اثر، نامه‌ها و مقالات اعتقادى فارسى و عربى وى گردآورى شده است.
     
    == ساختار ==
    كتاب، با مقدمه‌اى ارزش‌مند با عنوان «كاشانى‌نامه» آغاز شده است كه در آن شرح حال اين شخصيت و گزارش اجمالى و تفصيلى آثار او به قلم «مجيد هادى‌زاده» آمده است. رساله‌هاى او در دو بخش مجزاى فارسى و عربى تدوين شده كه در هر بخش 9 نامه و مقاله ذكر شده است.
     
    == گزارش محتوا ==
    از آن‌جا كه گزارش تمامى رساله‌ها به اطناب مقاله مى‌انجامد، لذا از ميان رساله‌ها، پنج رساله فارسى و چهار رساله عربى گزينش شده كه به ترتيب ارائه مى‌گردد:
     
    #«رساله‌اى مختصر پيرامون مبدأ و معاد»: كاشانى، اين رساله مختصر را از پى طلب يكى از دوستان و ارادتمندانش نوشته است: «دوستى كه دست توفيق گريبان دل او را سوى تحقيق مى‌كشيد و پاى ارادتش راه طلب سعادت مى‌بريد، درخواست كرد كه فصلى مختصر جهت او در بيان مبدأ و معاد مسطور گردد». او، در اين رساله به گزيده‌گويى تمام، نخست، در مقام بيان مبدأ آفرينش برمى‌آيد و در اين راستا از «روح كل» به‌عنوان مخلوق اوّل سخن به ميان مى‌آورد و پس از آن به عالم ارواح مجرد، عالم ملكوت، عالم قدر و عرش و كرسى و هفت آسمان و عناصر أربعه و أجزاى آن- معادن، نبات، حيوان، انسان- اشاره مى‌كند، آن‌گاه به بيان رتبه آدمى كه آخرين نقطه قوس نزول است مى‌پردازد و در توضيح معاد به تفاوت منش افراد اين نوع و جايگاه‌هاى گوناگون آنان پس از خروج از اين عالم اشاره و در پايان نيز از صنوف مختلف دوزخيان و عذاب آنان ياد مى‌كند.
    #«رساله تشريفات»: مصنّف پس از ذكر مقدّمه‌اى در قسم اوّل رساله، در طىّ پنج تشريق، به بيان حقيقت توحيد و اقسام آن، توحيد افعال، توحيد اسماء، توحيد صفات و سرانجام توحيد ذات مى‌پردازد. قسم دوم- كه به بررسى عدالت اختصاص دارد- مشتمل بر شش تشريق است و پيرامون حقيقت عدالت و اقسام آن، عدالت نفس به حسب قواى آن، عدالت به نسبت با حضرت حق تعالى، عدالت سلطان به نسبت با رعيّت، عدالت به نسبت با بيگانگان و اجانب و عدالت به نسبت با متعلقان و خويشان بحث مى‌كند. قسم سوم رساله نيز در طى شش تشريق به بررسى محبّت و اقسام آن، محبّت حق با خود، محبّت بنده با خود، محبّت بنده با حق تعالى، محبّت حق با بنده و محبّت خلق با يك‌ديگر پرداخته است. اين قسم، لطيف‌ترين و دل‌انگيزترين قسم رساله است و سراسر آن مشحون از حقايق ذوقى است. سرانجام كاشانى در بخش خاتمه از وصف سيرت موحّد محبّ عادل و بيان طريقت او سخن به ميان مى‌آورد و در وصيّتى كه در نهايت كتاب آورده است، خواننده را به سلوك فرامى‌خواند تا معانى اين الفاظ بر جان او بنشيند. در پرتو اين اوصاف، اين رساله را مى‌توان اثرى عرفانى - اخلاقى خواند.
    #«نامه به علاء الدّوله سمنانى»: يك گونه از آثار صوفيان -كه با توجّه به فراوانيش مى‌توان آن را نوعى از ادبيّات خانقاهى به شمار آورد- نامه‌هايى است كه در ميان نوشته‌هاى مشايخ به چشم مى‌خورد. از جمله اين نوشته‌ها، مكاتباتى است كه ميان مشايخى كه هر يك به سلسله‌اى منسوب بودند و ازاين‌رو پسندهاى يك‌سان نداشتند، انجام مى‌شد. معروف‌ترين و كارسازترين نامه اين بخش كه در عين حال از شهره‌ترين نامه‌هاى تمامى حوزه تصوّف نيز مى‌باشد، مكاتبه‌اى است كه ميان كاشانى و معاصر نام‌دار و قدرت‌مند، امّا نه چندان دانشمندش، علاء الدّوله سمنانى صورت گرفت. زمينه اين نامه‌نگارى در سفرى كه عبدالرزّاق به سلطانيه كرده فراهم آمده است. در اين سفر، امير اقبال سيستانى كه در شمار ياران و ارادتمندان سمنانى بود از كاشانى مى‌خواهد كه مبانى نظرى مسئله وحدت وجود را برایش توضيح دهد. پس از آن كاشانى از امير اقبال جوياى نظر سمنانى درباره شيخ اكبر و نظريه وحدت وجود مى‌شود و چون با بى‌اعتمادى او به اين نظريه روبه‌رو مى‌گردد، به نقد شفاهى آن مى‌پردازد. امير اقبال نيز اين سخنان را به شيخ خود عرضه مى‌دارد و سمنانى خشمگينانه به تخطئه و تكفير كاشانى مى‌پردازد؛ بدين ترتيب زمينه پديد آمدن اين مباحثه مكتوب فراهم آمد و يكى از آثار كاشانى صورت وجود يافت. آنچه اين نامه را سخت ارجمند مى‌سازد، گزارش‌هایى است كه او خود از سير زندگى و سيره عمليش در آن پرداخته و با توجّه به كمى‌دانسته‌هاى ما درباره او، همين گزارش‌هاى خرد بسيار ارزش‌مند است. چهره عبدالرزّاق در اين نامه، چهره‌اى است آرام كه درستى مدعاى خود را در لابه‌لاى آيات قرآنى و احاديث شريف و استدلالات عقلى جست‌وجو مى‌كند.
    #«فوائد فارسى در بيان شكر»: اين مقاله، گزارشى است درباره چيستى شكر و بيان مراتب آن. كاشانى در اين مقاله، از پى تحقيقى كوتاه چنين نتيجه مى‌گيرد كه در ميان تمامى اعمالى كه نشان‌گر سپاس‌گزارى بنده است، نماز برترين مكان را داراست. در واقع بخش اعظمى از اين رساله، به بيان رازهاى معرفت‌شناسه‌گانه نماز اختصاص يافته است و از همين رو، آن را رساله‌اى در بيان معارف بلند نماز نيز مى‌توان ناميد.
    #«تحفة الاخوان فى خصائص الفتيان»: اين كتاب، برگردانى فارسى است از رساله‌اى كه كاشانى به همين نام به زبان عربى پديد آورد، لذا متن عربى آن در بخش رساله‌هاى عربى آمده است. اين ترجمه، به دلايلى، از جمله اينكه معارف‌پژوهان بيشترى از آن بهره گيرند، صورت پذيرفته است. عبدالرزاق، در اين رساله، كاملاً مقيد به متن اصلى نبوده و مطالب ديگرى را نيز به ترجمه افزوده است.
    #«بيان مقدار السنّة السّرمديّة و تعيين ايّام الالهيّة»: اين رساله، از آثار ذوقى كاشانى و نشان‌گر نازكى‌هاى خيال اوست. در اين رساله تنها به توضيح بندهايى از چند كريمه قرآنى پرداخته است. وى، در اين رساله در پى آن است كه با بهره‌گيرى از دست‌مايه وسيع حكمى و عرفانيش توضيحى درباره يوم الهى به دست دهد و مقدار آن را مشخص سازد. از منظر او مدّت بقاى حقيقت ذات الهى در حوزه معرفت آدمى معيّن نيست، چرا كه مُدْرَك تا به صفتى متّصف نشود، جزئى نمى‌شود و تا جزئى نشود، تعيّن نمى‌پذيرد و تا تعيّن نپذيرد، مدرَك نمى‌شود؛ ازاين‌رو، عبدالرزّاق، در پى مشخص نمودن تعيّنى براى ذات نامتعيّن برمى‌آيد و علم ذات به ذات را كه از حضرت احديّت ذاتيّه به حضرت واحديت تنزل مى‌كند، نخستين تعيّن قلمداد مى‌كند. حال با توجّه به اين اثنينيّت اعتبارى- ميان ذات احدى و صفات عليايش- مى‌توان اين حضرت ثانى را مثبت ازل الآزال براى حضرت نخست دانست و نسبت اين هر دو ثابت به يك‌ديگر را، «سرمد» خواند. حضرت الهيّه به سبب همين نسبت است كه حقايق اعيان را اقتضا مى‌كند كه با حدوث اين حقايق، نسبتى ديگر- ميان حقيقت اولى و نفس اعيان- پديد مى‌آيد.
    #«الرسالة المعاديّة»: پيش از اين، از دو رساله كاشانى با نام «المبدأ و المعاد» ياد كرديم. در يكى از آن دو اثر، كاشانى، به تفصيل و در ديگرى به اجمال به توضيح مبدأ و معاد و احكام حائل بين اين دو اشاره كرده بود. رساله حاضر نيز هر چند در راستاى همان دو اثر پديد آمده است، امّا تنها به مباحث مربوط به «معاد» پرداخته است. آن‌گونه كه در پيش نويس اين رساله آمده است، عبدالرزّاق، اين رساله را نيز به درخواست يكى از دانشوران آن روزگار و در جهت ثبت آراء خود در اين زمينه پديد آورده است.
    #:از آن‌جا كه اين اثر، تنها به توضيح آموزه معاد پرداخته است، نخست، به تقسيم نفوس آدميان در آغاز قوس صعود- هنگامه مفارقت نفس از بدن- به دو قسم آگاهان و ناآگاهان اشاره مى‌كند و سپس هر يك از اين اقسام را به بخش‌هاى فرعى ديگر تقسيم مى‌نمايد. كاشانى در همين‌جا نظر خود را درباره فوز هر يك از اين انواع به بهشت‌هاى گوناگون و نيز معذّب بودن يا خلاصى يافتن هر يك از آنها را از دوزخ، بيان مى‌كند. پس از اين بخش، مصنّف به توضيح قيامت‌هاى سه‌گانه مندرج در قرآن كريم مى‌پردازد و طبقات محشوران در هر يك از اين قيامت‌ها را توضيح مى‌دهد.
    #«شرح حديث الحقيقة»: حديث حقيقت، حديثى است كوتاه و منسوب به حضرت اميرالمؤمنين، على(ع) كه از پى سؤال كميل بن زياد نخعى پديد آمد. اين روايت در حديث‌نامه‌هاى متقدّمان و متأخّران در شمار احاديث علوى(ع) نيامده است و از همين رو در شمار احاديث مسند قرار نمى‌گيرد، اما اين حديث همواره به آن حضرت منسوب بوده و نفاست معنا و كوتاهى الفاظش سبب شده تا بسيارى از دانشيان مسلمان به گزارش آن بپردازند. اين رساله نيز نشان‌گر همراهى كاشانى با ديگر متفكران مسلمان در دست‌يابى به ژرفاى اين حديث است.
    #«الرسالة العرفانيّة»: عنوان مقاله بى‌نامى است كه از آن‌جا كه نه خود كاشانى نام خاصّى بر آن نهاده و نه از متن رساله مى‌توان اسمى برایش پيدا كرد، با اين عنوان ذكر شده است. اين رساله، گزارش‌نامه‌اى است كه كاشانى از سرگذشت خود پس از مفارقت از دوستان، براى ايشان نگاشته است. در اين رساله، از موانع پيشرفت سالك و نيز رافع اين موانع به‌گونه‌اى رمزى- كه يادآورد رساله آواز پر جبرئيل سهروردى است- ياد شده است. بنا بر اين مى‌توان اين رساله را اثرى در جهت يادآورى مبدأ و نفاست گوهر آدمى دانست. راهنمايان هادى و مضلّ مطرح شده در اين اثر نيز، ظاهراً نمادهاى نفوس آدمى- و نه چهره‌هايى حقيقى- به شمار مى‌روند. اين رساله، با نثرى سخت زيبا و استوار پرداخته شده و از خواندنى‌ترين آثار كوتاه عبدالرزّاق است.
     
    == وضعيت كتاب ==
     
     
    فهرست مطالب، در ابتدا و فهارس ذيل در انتهاى اثر آمده است:
     
    آيات؛ احاديث نبوى(ص)؛ احاديث ائمه هدى(ع)؛ اعلام؛ كتب؛ اشعار عربى؛ اشعار فارسى.
     
    در پاورقى كتاب، اختلاف نسخ، آدرس آيات و منابع به كوشش مجيد هادى‌زاده انجام شده است.
     
    == منابع مقاله ==
     
    مقدمه و متن كتاب.
     
     
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[غيث المواهب العلية في شرح الحكم العطائية]]
     
    [[شرح فصوص الحكم لابن عربي (بالی‌زاده حنفی)]]
     
    [[آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)]]
     
    [[مجموعة رسائل ابن عربی]]
     
    [[زبدة الحقایق]]
     
    [[المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم]]
     
    [[جامع الأسرار و منبع الأنوار]]
     
    [[انوار الحقيقة و اطوار الطريق و اسرار الشريعة]]
     
    [[مرموزات اسدی در مزمورات داودی]]
     
    [[المصباح في التصوف (جديد)]]
     
    [[ترجمه و متن مرآة العارفين و مظهر الكاملين في ملتمس زبدة العابدين]]


    [[رساله حق الیقین]]


    == معرفى اجمالى ==
    [[زبدة الحقایق]]


    [[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی]]


    «مجموعه رسائل و مصنفات كاشانى»، حاوى تأليفات كمال الدين عبد الرزاق كاشانى(متوفى 736ق) است. در اين اثر، نامه‌ها و مقالات اعتقادى فارسى و عربى وى گردآورى شده است.
    [[مقالات شمس تبریزی]]


    == ساختار ==
    [[مجموعه رسائل عوارف المعارف]]


    [[لوائح الحق و لوامع العشق]]


    كتاب، با مقدمه‌اى ارزش‌مند با عنوان«كاشانى‌نامه» آغاز شده است كه در آن شرح حال اين شخصيت و گزارش اجمالى و تفصيلى آثار او به قلم«مجيد هادى‌زاده» آمده است. رساله‌هاى او در دو بخش مجزاى فارسى و عربى تدوين شده كه در هر بخش 9 نامه و مقاله ذكر شده است.
    [[زبدة الحقایق]]


    == گزارش محتوا ==
    [[عنقا مغرب في ختم الأولياء و شمس المغرب]]


    [[شرح فصوص الحكم (ابن تركه)]]


    از آن‌جا كه گزارش تمامى رساله‌ها به اطناب مقاله مى‌انجامد، لذا از ميان رساله‌ها، پنج رساله فارسى و چهار رساله عربى گزينش شده كه به ترتيب ارائه مى‌گردد:
    [[ترجمه و شرح مصباح الانس(ناییجی)]]


    1. «رساله‌اى مختصر پيرامون مبدأ و معاد»: كاشانى، اين رساله مختصر را از پى طلب يكى از دوستان و ارادتمندانش نوشته است: «دوستى كه دست توفيق گريبان دل او را سوى تحقيق مى‌كشيد و پاى ارادتش راه طلب سعادت مى‌بريد، درخواست كرد كه فصلى مختصر جهت او در بيان مبدأ و معاد مسطور گردد». او، در اين رساله به گزيده‌گويى تمام، نخست، در مقام بيان مبدأ آفرينش برمى‌آيد و در اين راستا از«روح كل» به‌عنوان مخلوق اوّل سخن به ميان مى‌آورد و پس از آن به عالم ارواح مجرد، عالم ملكوت، عالم قدر و عرش و كرسى و هفت آسمان و عناصر أربعه و أجزاى آن- معادن، نبات، حيوان، انسان- اشاره مى‌كند، آن‌گاه به بيان رتبه آدمى كه آخرين نقطه قوس نزول است مى‌پردازد و در توضيح معاد به تفاوت منش افراد اين نوع و جايگاه‌هاى گوناگون آنان پس از خروج از اين عالم اشاره و در پايان نيز از صنوف مختلف دوزخيان و عذاب آنان ياد مى‌كند.
    [[المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم]]


    2. «رساله تشريفات»: مصنّف پس از ذكر مقدّمه‌اى در قسم اوّل رساله، در طىّ پنج تشريق، به بيان حقيقت توحيد و اقسام آن، توحيد افعال، توحيد اسماء، توحيد صفات و سرانجام توحيد ذات مى‌پردازد. قسم دوم- كه به بررسى عدالت اختصاص دارد- مشتمل بر شش تشريق است و پيرامون حقيقت عدالت و اقسام آن، عدالت نفس به حسب قواى آن، عدالت به نسبت با حضرت حق تعالى، عدالت سلطان به نسبت با رعيّت، عدالت به نسبت با بيگانگان و اجانب و عدالت به نسبت با متعلقان و خويشان بحث مى‌كند. قسم سوم رساله نيز در طى شش تشريق به بررسى محبّت و اقسام آن، محبّت حق با خود، محبّت بنده با خود، محبّت بنده با حق تعالى، محبّت حق با بنده و محبّت خلق با يك‌ديگر پرداخته است. اين قسم، لطيف‌ترين و دل‌انگيزترين قسم رساله است و سراسر آن مشحون از حقايق ذوقى است. سرانجام كاشانى در بخش خاتمه از وصف سيرت موحّد محبّ عادل و بيان طريقت او سخن به ميان مى‌آورد و در وصيّتى كه در نهايت كتاب آورده است، خواننده را به سلوك فرامى‌خواند تا معانى اين الفاظ بر جان او بنشيند. در پرتو اين اوصاف، اين رساله را مى‌توان اثرى عرفانى - اخلاقى خواند.
    [[رسائل دهدار]]


    3. «نامه به علاء الدّوله سمنانى»: يك گونه از آثار صوفيان -كه با توجّه به فراوانيش مى‌توان آن را نوعى از ادبيّات خانقاهى به شمار آورد- نامه‌هايى است كه در ميان نوشته‌هاى مشايخ به چشم مى‌خورد. از جمله اين نوشته‌ها، مكاتباتى است كه ميان مشايخى كه هر يك به سلسله‌اى منسوب بودند و ازاين‌رو پسندهاى يك‌سان نداشتند، انجام مى‌شد. معروف‌ترين و كارسازترين نامه اين بخش كه در عين حال از شهره‌ترين نامه‌هاى تمامى حوزه تصوّف نيز مى‌باشد، مكاتبه‌اى است كه ميان كاشانى و معاصر نام‌دار و قدرت‌مند، امّا نه چندان دانشمندش، علاء الدّوله سمنانى صورت گرفت. زمينه اين نامه‌نگارى در سفرى كه عبد الرزّاق به سلطانيه كرده فراهم آمده است. در اين سفر، امير اقبال سيستانى كه در شمار ياران و ارادتمندان سمنانى بود از كاشانى مى‌خواهد كه مبانى نظرى مسئله وحدت وجود را برايش توضيح دهد. پس از آن كاشانى از امير اقبال جوياى نظر سمنانى در باره شيخ اكبر و نظريه وحدت وجود مى‌شود و چون با بى‌اعتمادى او به اين نظريه روبه‌رو مى‌گردد، به نقد شفاهى آن مى‌پردازد. امير اقبال نيز اين سخنان را به شيخ خود عرضه مى‌دارد و سمنانى خشمگينانه به تخطئه و تكفير كاشانى مى‌پردازد؛ بدين ترتيب زمينه پديد آمدن اين مباحثه مكتوب فراهم آمد و يكى از آثار كاشانى صورت وجود يافت. آنچه اين نامه را سخت ارجمند مى‌سازد، گزارش‌هايى است كه او خود از سير زندگى و سيره عمليش در آن پرداخته و با توجّه به كمى دانسته‌هاى ما در باره او، همين گزارش‌هاى خرد بسيار ارزش‌مند است. چهره عبد الرزّاق در اين نامه، چهره‌اى است آرام كه درستى مدعاى خود را در لابه‌لاى آيات قرآنى و احاديث شريف و استدلالات عقلى جست‌وجو مى‌كند.
    [[شرح فصوص الحكم (خوارزمی)]]


    4. «فوائد فارسى در بيان شكر»: اين مقاله، گزارشى است در باره چيستى شكر و بيان مراتب آن. كاشانى در اين مقاله، از پى تحقيقى كوتاه چنين نتيجه مى‌گيرد كه در ميان تمامى اعمالى كه نشان‌گر سپاس‌گزارى بنده است، نماز برترين مكان را داراست. در واقع بخش اعظمى از اين رساله، به بيان رازهاى معرفت‌شناسانه نماز اختصاص يافته است و از همين رو، آن را رساله‌اى در بيان معارف بلند نماز نيز مى‌توان ناميد.
    [[منارات السائرين إلی حضرة الله جل جلاله و مقامات الطائرين]]


    5. «تحفة الاخوان فى خصائص الفتيان»: اين كتاب، برگردانى فارسى است از رساله‌اى كه كاشانى به همين نام به زبان عربى پديد آورد، لذا متن عربى آن در بخش رساله‌هاى عربى آمده است. اين ترجمه، به دلايلى، از جمله اينكه معارف‌پژوهان بيشترى از آن بهره گيرند، صورت پذيرفته است. عبد الرزاق، در اين رساله، كاملاً مقيد به متن اصلى نبوده و مطالب ديگرى را نيز به ترجمه افزوده است.
    [[معارف؛ مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد]]


    6. «بيان مقدار السنّة السّرمديّة و تعيين ايّام الالهيّة»: اين رساله، از آثار ذوقى كاشانى و نشان‌گر نازكى‌هاى خيال اوست. در اين رساله تنها به توضيح بندهايى از چند كريمه قرآنى پرداخته است. وى، در اين رساله در پى آن است كه با بهره‌گيرى از دست‌مايه وسيع حكمى و عرفانيش توضيحى در باره يوم الهى به دست دهد و مقدار آن را مشخص سازد. از منظر او مدّت بقاى حقيقت ذات الهى در حوزه معرفت آدمى معيّن نيست، چرا كه مُدْرَك تا به صفتى متّصف نشود، جزئى نمى‌شود و تا جزئى نشود، تعيّن نمى‌پذيرد و تا تعيّن نپذيرد، مدرَك نمى‌شود؛ ازاين‌رو، عبد الرزّاق، در پى مشخص نمودن تعيّنى براى ذات نامتعيّن برمى‌آيد و علم ذات به ذات را كه از حضرت احديّت ذاتيّه به حضرت واحديت تنزل مى‌كند، نخستين تعيّن قلمداد مى‌كند. حال با توجّه به اين اثنينيّت اعتبارى- ميان ذات احدى و صفات عليايش- مى‌توان اين حضرت ثانى را مثبت ازل الآزال براى حضرت نخست دانست و نسبت اين هر دو ثابت به يك‌ديگر را، «سرمد» خواند. حضرت الهيّه به سبب همين نسبت است كه حقايق اعيان را اقتضا مى‌كند كه با حدوث اين حقايق، نسبتى ديگر- ميان حقيقت اولى و نفس اعيان- پديد مى‌آيد.
    [[المصباح في التصوف (جديد)]]


    7. «الرسالة المعاديّة»: پيش از اين، از دو رساله كاشانى با نام«المبدأ و المعاد» ياد كرديم. در يكى از آن دو اثر، كاشانى، به تفصيل و در ديگرى به اجمال به توضيح مبدأ و معاد و احكام حائل بين اين دو اشاره كرده بود. رساله حاضر نيز هر چند در راستاى همان دو اثر پديد آمده است، امّا تنها به مباحث مربوط به«معاد» پرداخته است. آن‌گونه كه در پيش نويس اين رساله آمده است، عبد الرزّاق، اين رساله را نيز به درخواست يكى از دانشوران آن روزگار و در جهت ثبت آراء خود در اين زمينه پديد آورده است.
    [[آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)]]


    از آن‌جا كه اين اثر، تنها به توضيح آموزه معاد پرداخته است، نخست، به تقسيم نفوس آدميان در آغاز قوس صعود- هنگامه مفارقت نفس از بدن- به دو قسم آگاهان و ناآگاهان اشاره مى‌كند و سپس هر يك از اين اقسام را به بخش‌هاى فرعى ديگر تقسيم مى‌نمايد. كاشانى در همين‌جا نظر خود را در باره فوز هر يك از اين انواع به بهشت‌هاى گوناگون و نيز معذّب بودن يا خلاصى يافتن هر يك از آنها را از دوزخ، بيان مى‌كند. پس از اين بخش، مصنّف به توضيح قيامت‌هاى سه‌گانه مندرج در قرآن كريم مى‌پردازد و طبقات محشوران در هر يك از اين قيامت‌ها را توضيح مى‌دهد.
    [[مجموعه رسائل عوارف المعارف]]


    8. «شرح حديث الحقيقة»: حديث حقيقت، حديثى است كوتاه و منسوب به حضرت امير المؤمنين، على(ع) كه از پى سؤال كميل بن زياد نخعى پديد آمد. اين روايت در حديث‌نامه‌هاى متقدّمان و متأخّران در شمار احاديث علوى(ع) نيامده است و از همين رو در شمار احاديث مسند قرار نمى‌گيرد، اما اين حديث همواره به آن حضرت منسوب بوده و نفاست معنا و كوتاهى الفاظش سبب شده تا بسيارى از دانشيان مسلمان به گزارش آن بپردازند. اين رساله نيز نشان‌گر همراهى كاشانى با ديگر متفكران مسلمان در دست‌يابى به ژرفاى اين حديث است.
    [[شرح فصوص الحكم ابن عربي (قاساني)]]


    9. «الرسالة العرفانيّة»: عنوان مقاله بى‌نامى است كه از آن‌جا كه نه خود كاشانى نام خاصّى بر آن نهاده و نه از متن رساله مى‌توان اسمى برايش پيدا كرد، با اين عنوان ذكر شده است. اين رساله، گزارش‌نامه‌اى است كه كاشانى از سرگذشت خود پس از مفارقت از دوستان، براى ايشان نگاشته است. در اين رساله، از موانع پيشرفت سالك و نيز رافع اين موانع به‌گونه‌اى رمزى- كه يادآورد رساله آواز پر جبرئيل سهروردى است- ياد شده است. بنا بر اين مى‌توان اين رساله را اثرى در جهت يادآورى مبدأ و نفاست گوهر آدمى دانست. راهنمايان هادى و مضلّ مطرح شده در اين اثر نيز، ظاهراً نمادهاى نفوس آدمى- و نه چهره‌هايى حقيقى- به شمار مى‌روند. اين رساله، با نثرى سخت زيبا و استوار پرداخته شده و از خواندنى‌ترين آثار كوتاه عبدالرزّاق است.
    [[لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی (سه رساله در تصوف)]]


    == وضعيت كتاب ==
    [[مرصاد العباد]]


    [[شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسن‌زاده آملی)]]


    فهرست مطالب، در ابتدا و فهارس ذيل در انتهاى اثر آمده است:
    [[ساحت ربوبی]]


    آيات؛ احاديث نبوى(ص)؛ احاديث ائمه هدى(ع)؛ اعلام؛ كتب؛ اشعار عربى؛ اشعار فارسى.
    [[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی]]


    در پاورقى كتاب، اختلاف نسخ، آدرس آيات و منابع به كوشش مجيد هادى‌زاده انجام شده است.
    [[شرح فصوص الحكم ابن عربی (پارسا)]]


    == منابع ==
    [[المصباح في التصوف (جديد)]]


    [[شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسن‌زاده آملی)]]


    مقدمه و متن كتاب.
    [[ممد الهمم در شرح فصوص الحكم]]


    [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)]]


    == پیوندها ==


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    خط ۱۰۲: خط ۱۵۴:
    [[رده:تصوف و عرفان]]
    [[رده:تصوف و عرفان]]
    [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
    [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۵

    مجموعه رسائل و مصنفات
    مجموعه رسائل و مصنفات
    پدیدآورانهادی زاده، مجید (تصحيح و تعليق) عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‎‌الدین (نویسنده)
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1380 ش
    چاپ2
    شابک964-6781-33-0
    موضوعتصوف - متون قدیمی تا قرن 14

    عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلال‌الدین، - 736ق. - سرگذشت‌نامه

    عرفان - متون قدیمی تا قرن 14

    فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏283‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مجموعه رسائل و مصنفات كاشانى، حاوى تأليفات كمال‌الدين عبدالرزاق كاشانى (متوفى 736ق) است. در اين اثر، نامه‌ها و مقالات اعتقادى فارسى و عربى وى گردآورى شده است.

    ساختار

    كتاب، با مقدمه‌اى ارزش‌مند با عنوان «كاشانى‌نامه» آغاز شده است كه در آن شرح حال اين شخصيت و گزارش اجمالى و تفصيلى آثار او به قلم «مجيد هادى‌زاده» آمده است. رساله‌هاى او در دو بخش مجزاى فارسى و عربى تدوين شده كه در هر بخش 9 نامه و مقاله ذكر شده است.

    گزارش محتوا

    از آن‌جا كه گزارش تمامى رساله‌ها به اطناب مقاله مى‌انجامد، لذا از ميان رساله‌ها، پنج رساله فارسى و چهار رساله عربى گزينش شده كه به ترتيب ارائه مى‌گردد:

    1. «رساله‌اى مختصر پيرامون مبدأ و معاد»: كاشانى، اين رساله مختصر را از پى طلب يكى از دوستان و ارادتمندانش نوشته است: «دوستى كه دست توفيق گريبان دل او را سوى تحقيق مى‌كشيد و پاى ارادتش راه طلب سعادت مى‌بريد، درخواست كرد كه فصلى مختصر جهت او در بيان مبدأ و معاد مسطور گردد». او، در اين رساله به گزيده‌گويى تمام، نخست، در مقام بيان مبدأ آفرينش برمى‌آيد و در اين راستا از «روح كل» به‌عنوان مخلوق اوّل سخن به ميان مى‌آورد و پس از آن به عالم ارواح مجرد، عالم ملكوت، عالم قدر و عرش و كرسى و هفت آسمان و عناصر أربعه و أجزاى آن- معادن، نبات، حيوان، انسان- اشاره مى‌كند، آن‌گاه به بيان رتبه آدمى كه آخرين نقطه قوس نزول است مى‌پردازد و در توضيح معاد به تفاوت منش افراد اين نوع و جايگاه‌هاى گوناگون آنان پس از خروج از اين عالم اشاره و در پايان نيز از صنوف مختلف دوزخيان و عذاب آنان ياد مى‌كند.
    2. «رساله تشريفات»: مصنّف پس از ذكر مقدّمه‌اى در قسم اوّل رساله، در طىّ پنج تشريق، به بيان حقيقت توحيد و اقسام آن، توحيد افعال، توحيد اسماء، توحيد صفات و سرانجام توحيد ذات مى‌پردازد. قسم دوم- كه به بررسى عدالت اختصاص دارد- مشتمل بر شش تشريق است و پيرامون حقيقت عدالت و اقسام آن، عدالت نفس به حسب قواى آن، عدالت به نسبت با حضرت حق تعالى، عدالت سلطان به نسبت با رعيّت، عدالت به نسبت با بيگانگان و اجانب و عدالت به نسبت با متعلقان و خويشان بحث مى‌كند. قسم سوم رساله نيز در طى شش تشريق به بررسى محبّت و اقسام آن، محبّت حق با خود، محبّت بنده با خود، محبّت بنده با حق تعالى، محبّت حق با بنده و محبّت خلق با يك‌ديگر پرداخته است. اين قسم، لطيف‌ترين و دل‌انگيزترين قسم رساله است و سراسر آن مشحون از حقايق ذوقى است. سرانجام كاشانى در بخش خاتمه از وصف سيرت موحّد محبّ عادل و بيان طريقت او سخن به ميان مى‌آورد و در وصيّتى كه در نهايت كتاب آورده است، خواننده را به سلوك فرامى‌خواند تا معانى اين الفاظ بر جان او بنشيند. در پرتو اين اوصاف، اين رساله را مى‌توان اثرى عرفانى - اخلاقى خواند.
    3. «نامه به علاء الدّوله سمنانى»: يك گونه از آثار صوفيان -كه با توجّه به فراوانيش مى‌توان آن را نوعى از ادبيّات خانقاهى به شمار آورد- نامه‌هايى است كه در ميان نوشته‌هاى مشايخ به چشم مى‌خورد. از جمله اين نوشته‌ها، مكاتباتى است كه ميان مشايخى كه هر يك به سلسله‌اى منسوب بودند و ازاين‌رو پسندهاى يك‌سان نداشتند، انجام مى‌شد. معروف‌ترين و كارسازترين نامه اين بخش كه در عين حال از شهره‌ترين نامه‌هاى تمامى حوزه تصوّف نيز مى‌باشد، مكاتبه‌اى است كه ميان كاشانى و معاصر نام‌دار و قدرت‌مند، امّا نه چندان دانشمندش، علاء الدّوله سمنانى صورت گرفت. زمينه اين نامه‌نگارى در سفرى كه عبدالرزّاق به سلطانيه كرده فراهم آمده است. در اين سفر، امير اقبال سيستانى كه در شمار ياران و ارادتمندان سمنانى بود از كاشانى مى‌خواهد كه مبانى نظرى مسئله وحدت وجود را برایش توضيح دهد. پس از آن كاشانى از امير اقبال جوياى نظر سمنانى درباره شيخ اكبر و نظريه وحدت وجود مى‌شود و چون با بى‌اعتمادى او به اين نظريه روبه‌رو مى‌گردد، به نقد شفاهى آن مى‌پردازد. امير اقبال نيز اين سخنان را به شيخ خود عرضه مى‌دارد و سمنانى خشمگينانه به تخطئه و تكفير كاشانى مى‌پردازد؛ بدين ترتيب زمينه پديد آمدن اين مباحثه مكتوب فراهم آمد و يكى از آثار كاشانى صورت وجود يافت. آنچه اين نامه را سخت ارجمند مى‌سازد، گزارش‌هایى است كه او خود از سير زندگى و سيره عمليش در آن پرداخته و با توجّه به كمى‌دانسته‌هاى ما درباره او، همين گزارش‌هاى خرد بسيار ارزش‌مند است. چهره عبدالرزّاق در اين نامه، چهره‌اى است آرام كه درستى مدعاى خود را در لابه‌لاى آيات قرآنى و احاديث شريف و استدلالات عقلى جست‌وجو مى‌كند.
    4. «فوائد فارسى در بيان شكر»: اين مقاله، گزارشى است درباره چيستى شكر و بيان مراتب آن. كاشانى در اين مقاله، از پى تحقيقى كوتاه چنين نتيجه مى‌گيرد كه در ميان تمامى اعمالى كه نشان‌گر سپاس‌گزارى بنده است، نماز برترين مكان را داراست. در واقع بخش اعظمى از اين رساله، به بيان رازهاى معرفت‌شناسه‌گانه نماز اختصاص يافته است و از همين رو، آن را رساله‌اى در بيان معارف بلند نماز نيز مى‌توان ناميد.
    5. «تحفة الاخوان فى خصائص الفتيان»: اين كتاب، برگردانى فارسى است از رساله‌اى كه كاشانى به همين نام به زبان عربى پديد آورد، لذا متن عربى آن در بخش رساله‌هاى عربى آمده است. اين ترجمه، به دلايلى، از جمله اينكه معارف‌پژوهان بيشترى از آن بهره گيرند، صورت پذيرفته است. عبدالرزاق، در اين رساله، كاملاً مقيد به متن اصلى نبوده و مطالب ديگرى را نيز به ترجمه افزوده است.
    6. «بيان مقدار السنّة السّرمديّة و تعيين ايّام الالهيّة»: اين رساله، از آثار ذوقى كاشانى و نشان‌گر نازكى‌هاى خيال اوست. در اين رساله تنها به توضيح بندهايى از چند كريمه قرآنى پرداخته است. وى، در اين رساله در پى آن است كه با بهره‌گيرى از دست‌مايه وسيع حكمى و عرفانيش توضيحى درباره يوم الهى به دست دهد و مقدار آن را مشخص سازد. از منظر او مدّت بقاى حقيقت ذات الهى در حوزه معرفت آدمى معيّن نيست، چرا كه مُدْرَك تا به صفتى متّصف نشود، جزئى نمى‌شود و تا جزئى نشود، تعيّن نمى‌پذيرد و تا تعيّن نپذيرد، مدرَك نمى‌شود؛ ازاين‌رو، عبدالرزّاق، در پى مشخص نمودن تعيّنى براى ذات نامتعيّن برمى‌آيد و علم ذات به ذات را كه از حضرت احديّت ذاتيّه به حضرت واحديت تنزل مى‌كند، نخستين تعيّن قلمداد مى‌كند. حال با توجّه به اين اثنينيّت اعتبارى- ميان ذات احدى و صفات عليايش- مى‌توان اين حضرت ثانى را مثبت ازل الآزال براى حضرت نخست دانست و نسبت اين هر دو ثابت به يك‌ديگر را، «سرمد» خواند. حضرت الهيّه به سبب همين نسبت است كه حقايق اعيان را اقتضا مى‌كند كه با حدوث اين حقايق، نسبتى ديگر- ميان حقيقت اولى و نفس اعيان- پديد مى‌آيد.
    7. «الرسالة المعاديّة»: پيش از اين، از دو رساله كاشانى با نام «المبدأ و المعاد» ياد كرديم. در يكى از آن دو اثر، كاشانى، به تفصيل و در ديگرى به اجمال به توضيح مبدأ و معاد و احكام حائل بين اين دو اشاره كرده بود. رساله حاضر نيز هر چند در راستاى همان دو اثر پديد آمده است، امّا تنها به مباحث مربوط به «معاد» پرداخته است. آن‌گونه كه در پيش نويس اين رساله آمده است، عبدالرزّاق، اين رساله را نيز به درخواست يكى از دانشوران آن روزگار و در جهت ثبت آراء خود در اين زمينه پديد آورده است.
      از آن‌جا كه اين اثر، تنها به توضيح آموزه معاد پرداخته است، نخست، به تقسيم نفوس آدميان در آغاز قوس صعود- هنگامه مفارقت نفس از بدن- به دو قسم آگاهان و ناآگاهان اشاره مى‌كند و سپس هر يك از اين اقسام را به بخش‌هاى فرعى ديگر تقسيم مى‌نمايد. كاشانى در همين‌جا نظر خود را درباره فوز هر يك از اين انواع به بهشت‌هاى گوناگون و نيز معذّب بودن يا خلاصى يافتن هر يك از آنها را از دوزخ، بيان مى‌كند. پس از اين بخش، مصنّف به توضيح قيامت‌هاى سه‌گانه مندرج در قرآن كريم مى‌پردازد و طبقات محشوران در هر يك از اين قيامت‌ها را توضيح مى‌دهد.
    8. «شرح حديث الحقيقة»: حديث حقيقت، حديثى است كوتاه و منسوب به حضرت اميرالمؤمنين، على(ع) كه از پى سؤال كميل بن زياد نخعى پديد آمد. اين روايت در حديث‌نامه‌هاى متقدّمان و متأخّران در شمار احاديث علوى(ع) نيامده است و از همين رو در شمار احاديث مسند قرار نمى‌گيرد، اما اين حديث همواره به آن حضرت منسوب بوده و نفاست معنا و كوتاهى الفاظش سبب شده تا بسيارى از دانشيان مسلمان به گزارش آن بپردازند. اين رساله نيز نشان‌گر همراهى كاشانى با ديگر متفكران مسلمان در دست‌يابى به ژرفاى اين حديث است.
    9. «الرسالة العرفانيّة»: عنوان مقاله بى‌نامى است كه از آن‌جا كه نه خود كاشانى نام خاصّى بر آن نهاده و نه از متن رساله مى‌توان اسمى برایش پيدا كرد، با اين عنوان ذكر شده است. اين رساله، گزارش‌نامه‌اى است كه كاشانى از سرگذشت خود پس از مفارقت از دوستان، براى ايشان نگاشته است. در اين رساله، از موانع پيشرفت سالك و نيز رافع اين موانع به‌گونه‌اى رمزى- كه يادآورد رساله آواز پر جبرئيل سهروردى است- ياد شده است. بنا بر اين مى‌توان اين رساله را اثرى در جهت يادآورى مبدأ و نفاست گوهر آدمى دانست. راهنمايان هادى و مضلّ مطرح شده در اين اثر نيز، ظاهراً نمادهاى نفوس آدمى- و نه چهره‌هايى حقيقى- به شمار مى‌روند. اين رساله، با نثرى سخت زيبا و استوار پرداخته شده و از خواندنى‌ترين آثار كوتاه عبدالرزّاق است.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب، در ابتدا و فهارس ذيل در انتهاى اثر آمده است:

    آيات؛ احاديث نبوى(ص)؛ احاديث ائمه هدى(ع)؛ اعلام؛ كتب؛ اشعار عربى؛ اشعار فارسى.

    در پاورقى كتاب، اختلاف نسخ، آدرس آيات و منابع به كوشش مجيد هادى‌زاده انجام شده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    وابسته‌ها

    غيث المواهب العلية في شرح الحكم العطائية

    شرح فصوص الحكم لابن عربي (بالی‌زاده حنفی)

    آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)

    مجموعة رسائل ابن عربی

    زبدة الحقایق

    المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم

    جامع الأسرار و منبع الأنوار

    انوار الحقيقة و اطوار الطريق و اسرار الشريعة

    مرموزات اسدی در مزمورات داودی

    المصباح في التصوف (جديد)

    ترجمه و متن مرآة العارفين و مظهر الكاملين في ملتمس زبدة العابدين

    رساله حق الیقین

    زبدة الحقایق

    مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی

    مقالات شمس تبریزی

    مجموعه رسائل عوارف المعارف

    لوائح الحق و لوامع العشق

    زبدة الحقایق

    عنقا مغرب في ختم الأولياء و شمس المغرب

    شرح فصوص الحكم (ابن تركه)

    ترجمه و شرح مصباح الانس(ناییجی)

    المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم

    رسائل دهدار

    شرح فصوص الحكم (خوارزمی)

    منارات السائرين إلی حضرة الله جل جلاله و مقامات الطائرين

    معارف؛ مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد

    المصباح في التصوف (جديد)

    آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)

    مجموعه رسائل عوارف المعارف

    شرح فصوص الحكم ابن عربي (قاساني)

    لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی (سه رساله در تصوف)

    مرصاد العباد

    شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسن‌زاده آملی)

    ساحت ربوبی

    مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی

    شرح فصوص الحكم ابن عربی (پارسا)

    المصباح في التصوف (جديد)

    شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسن‌زاده آملی)

    ممد الهمم در شرح فصوص الحكم

    فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)