بهاری همدانی، محمدباقر بن محمدجعفر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'الملل و النحل' به 'الملل و النحل ')
    جز (جایگزینی متن - 'بهاری همدانی (ابهام زدایی)' به 'بهاری همدانی (ابهام‌زدایی)')
     
    (۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR05430.jpg|بندانگشتی|بهاری همدانی، محمد باقر بن محمد جعفر]]
    [[پرونده:NUR05430.jpg|بندانگشتی|بهاری همدانی، محمدباقر بن محمدجعفر]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|بهاری همدانی، محمد باقر بن محمد جعفر
    ! نام!! data-type="authorName" |بهاری همدانی، محمدباقر بن محمدجعفر
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| ه‍م‍دان‍ی‌، م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر ب‍ن‌ م‍ح‍م‍دج‍ع‍ف‍ر
    | data-type="authorOtherNames" | ه‍م‍دان‍ی‌، م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر ب‍ن م‍ح‍م‍دج‍ع‍ف‍ر


    ب‍ه‍اری‌، م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر ب‍ن‌ م‍ح‍م‍دج‍ع‍ف‍ر
    ب‍ه‍اری‌، م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر ب‍ن م‍ح‍م‍دج‍ع‍ف‍ر
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |محمدجعفر
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |۱۲۷۵ یا ۱۲۷۷ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |همدان
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|1332 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |1333 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |[[مامقانی، محمدحسن|شيخ حسن مامقانى]]
     
    [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|ميرزا حسن شيرازى]]
     
    ملا حسینقلى شوندى درجزينى همدانى
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    | data-type="authorWritings" |[[كتاب النور في الإمام المستور (عجل‌الله‌تعالی‌له‌الفرج)]]
    |-class='articleCode'
     
    [[أبهی الدرر في أخبار الإمام المنتظر(ع): تکملة عقد الدرر]]
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف  
    |کد مؤلف  
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE5430AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE05430AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|همدانی (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|بهاری همدانی (ابهام‌زدایی)}}
    '''محمدباقر بهارى  '''(۱۲۷۵ یا ۱۲۷۷ ـ ۱۳۳۳یا 1322ق)، مجتهد متنفذ و از رهبران مشروطه‌خواه همدان و از شاگردان میرزا محمد حسن شیرازی، [[رشتی، حبیب‌الله|حبیب‌الله رشتی]]، [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محمد کاظم خراسانی]].


    == ولادت ==
    او فرزند آخوند مولى محمّدجعفر حاج محمّد كافى بن مولى يوسف بن محمّد تقى بهارى است. شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]] در «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة الى تصانيف الشيعة]]» درباره تاريخ تولد وى، چنين نگاشته‌اند: «شيخ محمّدباقر بن محمّدجعفر كافى بهارى همدانى در سال 1275ق تولد يافت». ولى [[امین، سید محسن|سيد محسن امين]] جبل عاملى در «[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|اعيان الشيعه]]» نوشته است: «آيت‌الله حاج شيخ محمدباقر بهارى در سال 1277ق در بهار همدان متولد شد.»


    «شيخ محمدباقر بهارى»، فرزند آخوند مولى محمّدجعفر حاج محمّد كافى بن مولى يوسف بن محمّد تقى بهارى است. شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]] در «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة الى تصانيف الشيعة]]» درباره تاريخ تولد وى، چنين نگاشته‌اند: «شيخ محمّدباقر بن محمّدجعفر كافى بهارى همدانى در سال 1275ق تولد يافت». ولى [[امین، محسن|سيد محسن امين]] جبل عاملى در «اعيان الشيعه» نوشته است: «آيت‌الله حاج شيخ محمدباقر بهارى در سال 1277ق در بهار همدان متولد شد.»
    == تحصیلات ==
    وى دروس مقدماتى را در شهر بهار، زير نظر پدر بزرگوارش گذرانيد و پس از اتمام تحصيلات مقدماتى، به همدان رفت و در درس ملا اسماعيل همدانى و ميرزا محمود طباطبايى شركت نمود؛ البته خود او نيز در همين زمان به تدريس مشغول بود و كتاب «البهجة المرضيه» [[سيوطى]] را براى طلاب مبتدى تدريس مى‌كرد و گاه نظرات خود را به عنوان حاشيه بر كتاب مذكور مى‌افزود. بنابر نقلى، وى مقدمات عربى و فقه و اصول را در مدرسه آخوند ملا محمدحسین همدانى فراگرفت و پس از مدتى، عازم بروجرد گرديد و در آن ديار در درس فقه و اصول مرحوم حاج ميرزا محمود بروجردى شركت كرد و از ايشان اجازه اجتهاد گرفت.


    وى دروس مقدماتى را در شهر بهار، زير نظر پدر بزرگوارش گذرانيد و پس از اتمام تحصيلات مقدماتى، به همدان رفت و در درس ملا اسماعيل همدانى و ميرزا محمود طباطبايى شركت نمود؛ البته خود او نيز در همين زمان به تدريس مشغول بود و كتاب «البهجة المرضيه» [[سيوطى]] را براى طلاب مبتدى تدريس مى‌كرد و گاه نظرات خود را به عنوان حاشيه بر كتاب مذكور مى‌افزود. بنابر نقلى، وى مقدمات عربى و فقه و اصول را در مدرسه آخوند ملا محمد حسين همدانى فراگرفت و پس از مدتى، عازم بروجرد گرديد و در آن ديار در درس فقه و اصول مرحوم حاج ميرزا محمود بروجردى شركت كرد و از ايشان اجازه اجتهاد گرفت.
    وى در سال 1297ق در 22 سالگى عازم عتبات عاليات شد. وى در طى 20 سالى كه در نجف اشرف بود، از محضر استادانى چون: ملا حسینقلى شوندى درجزينى همدانى، [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|ميرزا حسن شيرازى]]، [[مامقانی، محمدحسن|شيخ حسن مامقانى]]، [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]]، شيخ محمدحسين كاظمى، ملا محمد شربيانى، فاضل ايروانى، [[رشتی، حبیب‌الله|ميرزا حبيب‌الله رشتى]] و [[آخوند خراسانى]] بهره‌ها برد و به درجه اجتهاد نايل گشت. وى از شيخ لطف‌الله مازندرانى (م 1313ق)، علامه [[نوری، حسین بن محمدتقی|ميرزا حسین نورى]] (م 1330ق) و [[آخوند خراسانى]] اجازه روايت يافت و تقريرات دروس آن‌ها را به رشته تحرير درآورد و در لابلاى آن‌ها، به توضيح مبانى و آراى اصولى و فقهى خود نيز پرداخت.  


    وى در سال 1297ق در 22 سالگى عازم عتبات عاليات شد. وى در طى 20 سالى كه در نجف اشرف بود، از محضر استادانى چون: ملا حسينقلى شوندى درجزينى همدانى، ميرزا حسن شيرازى، شيخ حسن مامقانى، [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]]، شيخ محمدحسين كاظمى، ملا محمد شربيانى، فاضل ايروانى، [[رشتی، حبیب‌الله|ميرزا حبيب‌الله رشتى]] و [[آخوند خراسانى]] بهره‌ها برد و به درجه اجتهاد نايل گشت. وى از شيخ لطف‌الله مازندرانى (م 1313ق)، علامه [[نوری، حسین بن محمدتقی|ميرزا حسين نورى]] (م 1330ق) و [[آخوند خراسانى]] اجازه روايت يافت و تقريرات دروس آن‌ها را به رشته تحرير درآورد و در لابلاى آن‌ها، به توضيح مبانى و آراى اصولى و فقهى خود نيز پرداخت. او سال‌ها در درس آيت‌الله شيخ محمد طه (م 1323ق) و حاج ميرزا حسن نورى طبرسى (م 1320ق) شركت كرد و از آنان اجازه روايت گرفت.
    او سال‌ها در درس آيت‌الله شيخ محمد طه (م 1323ق) و حاج ميرزا حسن نورى طبرسى (م 1320ق) شركت كرد و از آنان اجازه روايت گرفت.


    ايشان پس از درگذشت حاج سيد عبدالحميد گروسى همدانى (1318ق) به درخواست اهالى همدان، به ايران برگشت و به تقاضا و اصرار بزرگان اين شهر، در همدان اقامت گزيد و به تدريس، اقامه نماز جماعت و ارشاد مردم آن شهر همت گماشت. بنابر نقلى، وى در سال 1316ق، به ايران برگشت.
    ايشان پس از درگذشت حاج سيد عبدالحميد گروسى همدانى (1318ق) به درخواست اهالى همدان، به ایران برگشت و به تقاضا و اصرار بزرگان اين شهر، در همدان اقامت گزيد و به تدريس، اقامه نماز جماعت و ارشاد مردم آن شهر همت گماشت. بنابر نقلى، وى در سال 1316ق، به ایران برگشت.


    او در بسيارى از نوشته‌هايش، به دفاع از ولايت پرداخت. او هر جا كه حمله‌اى نسبت به ارزش‌هاى اسلامى صورت مى‌گرفت، با بيان و قلم از آن‌ها دفاع مى‌كرد و در مواقع لازم عملاً در صحنه حضور مى‌يافت.
    او در بسيارى از نوشته‌هایش، به دفاع از ولايت پرداخت. او هر جا كه حمله‌اى نسبت به ارزش‌هاى اسلامى صورت مى‌گرفت، با بيان و قلم از آن‌ها دفاع مى‌كرد و در مواقع لازم عملاً در صحنه حضور مى‌يافت.


    وى مردى زاهد، ساده‌زيست و قانع بود. او هنگام مرگش، 11 نفر از اصناف مختلف را وصى خود قرار داد تا از دارايى‌ها او اطلاع يابند و پس از وارسى، معلوم شد قرض‌هايش با تمام دارايى‌هاى او برابر است!
    وى مردى زاهد، ساده‌زيست و قانع بود. او هنگام مرگش، 11 نفر از اصناف مختلف را وصى خود قرار داد تا از دارایى‌ها او اطلاع يابند و پس از وارسى، معلوم شد قرض‌هایش با تمام دارایى‌هاى او برابر است!


    وى در سال 1333ق و بنابر نقلى، در سال 1322ق، در همدان درگذشت و در كنار مقبره حضرت امام‌زاده عبدالله در همدان، در مقبره‌اى كه به قبر آخوند معروف است (ساختمان زينبيه كنونى) به خاك سپرده شد.
    == وفات ==
    وى در سال 1333ق و بنابر نقلى، در سال 1322ق، در همدان درگذشت و در كنار مقبره حضرت امام‌زاده عبدالله در همدان، در مقبره‌اى كه به قبر آخوند معروف است (ساختمان زينبيه كنونى) به خاک سپرده شد.


    == آثار==
    == آثار==


     
    از ايشان در رشته‌هاى مختلف علوم اسلامى، تأليفات فراوانى به جاى مانده است. [[امین، سید محسن|سيد محسن امين]] به نقل از آيت‌الله شيخ محمّد حسین بهارى (پسر بهارى) 44 كتاب نام مى‌برد و مى‌نويسد: «تمام اين کتاب‌ها را كه به خط بهارى بود در كتابخانه فرزندش، شيخ محمّد حسین مشاهده كردم».
    از ايشان در رشته‌هاى مختلف علوم اسلامى، تأليفات فراوانى به جاى مانده است. [[امین، محسن|سيد محسن امين]] به نقل از آيت‌الله شيخ محمّد حسين بهارى (پسر بهارى) 44 كتاب نام مى‌برد و مى‌نويسد: «تمام اين كتابها را كه به خط بهارى بود در كتابخانه فرزندش، شيخ محمّد حسين مشاهده كردم».


    [[آقا بزرگ تهرانى]] مى‌نويسد: «علامه معاصر، آيت‌الله شيخ محمّدباقر بهارى، فهرست كتاب‌هاى خود را كه با خط شريف خودش نوشته بود، براى من ارسال كرده، نقل مى‌كنم». برخى از آن‌ها به شرح ذيل مى‌باشد:
    [[آقا بزرگ تهرانى]] مى‌نويسد: «علامه معاصر، آيت‌الله شيخ محمّدباقر بهارى، فهرست كتاب‌هاى خود را كه با خط شريف خودش نوشته بود، براى من ارسال كرده، نقل مى‌كنم». برخى از آن‌ها به شرح ذيل مى‌باشد:


    1. النور فى الامام المستور، درباره امام زمان و فلسفه غيبت آن حضرت.


    2. العلايم لاهتداء الهوائم، درباره نشانه‌هاى ظهور امام زمان(عج).
    {{ستون-شروع|2}}


    3. تسديد المكارم و تفضيح الظالم(المظالم).
    # النور في الامام المستور، درباره امام زمان و فلسفه غيبت آن حضرت.
    # العلايم لاهتداء الهوائم، درباره نشانه‌هاى ظهور امام زمان(عج).
    # تسديد المكارم و تفضيح الظالم(المظالم).
    # ترجمه «مكارم الاخلاق» شيخ ابونصر فضل‌الله طبرسى: از آن جا كه متصديان چاپ اين كتاب در مصر، پاره‌اى از مطالب آن را مخالف عقايد خويش مى‌دانستند، به تحريف و سانسور آن پرداختند. لذا شيخ محمّدباقر براى مؤاخذه آنان، اين كتاب را به صورت كامل تأليف و ترجمه كرد و استادان متعددى نيز بر آن تقريظ نوشتند. بعدها او اين كتاب را به عربى بازگردانيد و در سال 1310ق به چاپ رسانيد كه در واقع، اين اثر اولين نوشته وى در عراق بود.
    # الوجيزه.
    # بسط نور: ترجمه كتاب النور في الامام المستور.
    # حاشيه‌اى بر «البهجة المرضية» جلال‌الدين عبدالرحمن [[سيوطى]] اين حاشيه ناتمام مانده است.
    # شرح «قطر النّدى» تأليف ابن محمد عبدالله جمال‌الدين [[ابن هشام، عبدالله بن یوسف|ابن هشام انصارى]] اين شرح نيز ناتمام است.
    # الدرّة الغرويّة و التحفة الحسينية.
    # مستدرك الدرّة.
    # بدر الامة في جغرلاية.
    # روح الجوامع: درباره علم رجال.
    # ايضاح الخطاء في الردع عن الاستبداد.
    # آيه كن فيكون: در شرح آيه سوره يس.
    # الطلع النضيد في الرد على من منع لعن يزيد.
    # مطلع الشمس في فضل حمزه و جعفر ذى الجناحين.
    # اُبهى الدرر: در «تكمله عقد الدرر في اخبار الامام المنتظر» تأليف ابوبدر يوسف بن يحيى السامى.
    # البيان في حقيقه الايمان.
    # سلاح الحازم لدفع الظالم.
    # دعوت الحسينيه الى المواهب السنيه. در استحباب گريه براى سيدالشهداء(ع) از ديدگاه اهل سنت و شرع مقدس اسلام.
    # اعلان دعوة: تكمله كتاب موسوم به «دعوت الحسينية».
    # نثار اللباب في تقبيل التراب.
    # تنزية المشاهد عن دخول الآباعد.
    # حاشيه‌اى ناتمام بر كتاب «[[قوانين الأصول (طبع قديم)|قوانين الاصول]]» [[میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن|ميرزاى قمى]].
    # الفوايد الاصولية: اين كتاب نيز ناتمام مانده است.
    # حاشيه‌اى بر «حكمت العين» ابوالحسن على بن عمر دبيران [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|كاتبى قزوينى]].
    # حاشيه‌اى بر «الرضاعية» [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]].
    # حاشيه‌اى بر «[[الملل و النحل]]» شهرستانى.
    # التّنبيه على ما فعل بالكتب من التحريف.
    # حاشيه‌اى بر «[[كتاب المكاسب|مكاسب]] [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]» در علم فقه.
    # رساله الصحيح و الاعم: در علم اصول.
    # كتاب الصوم.
    # الحاشية على الرسايل.
    # شرح آيات في جواب النصرانى.
    # الجمع بين الفاطمتين.
    # رسالة تزويج الصغيرة في المدّة القليلة.
    # رساله المولود من الزنا.
    # دين المقتول.
    # حاشيه‌اى بر «منبع الحياة» سيد محمّد جزايرى.
    # معراج.
    {{پایان}}


    4. ترجمه «مكارم الاخلاق» شيخ ابونصر فضل‌الله طبرسى: از آن جا كه متصديان چاپ اين كتاب در مصر، پاره‌اى از مطالب آن را مخالف عقايد خويش مى‌دانستند، به تحريف و سانسور آن پرداختند. لذا شيخ محمّدباقر براى مؤاخذه آنان، اين كتاب را به صورت كامل تأليف و ترجمه كرد و استادان متعددى نيز بر آن تقريظ نوشتند. بعدها او اين كتاب را به عربى بازگردانيد و در سال 1310ق به چاپ رسانيد كه در واقع، اين اثر اولين نوشته وى در عراق بود.
    ==وابسته‌ها==
     
    {{وابسته‌ها}}
    5. الوجيزه.
     
    6. بسط نور: ترجمه كتاب النور فى الامام المستور.
     
    7. حاشيه‌اى بر «البهجة المرضية» جلال‌الدين عبدالرحمن [[سيوطى]] اين حاشيه ناتمام مانده است.
     
    8. شرح «قطر النّدى» تأليف ابن محمد عبدالله جمال‌الدين [[ابن هشام، عبدالله بن یوسف|ابن هشام انصارى]] اين شرح نيز ناتمام است.
     
    9. الدرّة الغرويّة و التحفة الحسينية.
     
    10. مستدرك الدرّة.
     
    11. بدر الامة فى جغرلاية.
     
    12. روح الجوامع: درباره علم رجال.
     
    13. ايضاح الخطاء فى الردع عن الاستبداد.


    14. آيه كن فيكون: در شرح آيه سوره يس.


    15. الطلع النضيد فى الرد على من منع لعن يزيد.
    [[كتاب النور في الإمام المستور (عجل‌الله‌تعالی‌له‌الفرج)]]  
     
    16. مطلع الشمس فى فضل حمزه و جعفر ذى الجناحين.
     
    17. اُبهى الدرر: در «تكمله عقد الدرر فى اخبار الامام المنتظر» تأليف ابوبدر يوسف بن يحيى السامى.
     
    18. البيان فى حقيقه الايمان.
     
    19. سلاح الحازم لدفع الظالم.
     
    20. دعوت الحسينيه الى المواهب السنيه. در استحباب گريه براى سيدالشهداء(ع) از ديدگاه اهل سنت و شرع مقدس اسلام.
     
    21. اعلان دعوة: تكمله كتاب موسوم به «دعوت الحسينية».
     
    22. نثار اللباب فى تقبيل التراب.
     
    23. تنزية المشاهد عن دخول الآباعد.
     
    24. حاشيه‌اى ناتمام بر كتاب «[[قوانين الأصول (طبع قديم)|قوانين الاصول]]» [[میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن|ميرزاى قمى]].
     
    25. الفوايد الاصولية: اين كتاب نيز ناتمام مانده است.
     
    26. حاشيه‌اى بر «حكمت العين» ابوالحسن على بن عمر دبيران [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|كاتبى قزوينى]] .
     
    27. حاشيه‌اى بر «الرضاعية» [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]].
     
    28. حاشيه‌اى بر «[[الملل و النحل]] » شهرستانى.
     
    29. التّنبيه على ما فعل بالكتب من التحريف.
     
    30. حاشيه‌اى بر «مكاسب [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]» در علم فقه.
     
    31. رساله الصحيح و الاعم: در علم اصول.
     
    32. كتاب الصوم.
     
    33. الحاشية على الرسايل.
     
    34. شرح آيات فى جواب النصرانى.
     
    35. الجمع بين الفاطمتين.
     
    36. رسالة تزويج الصغيرة فى المدّة القليلة.
     
    37. رساله المولود من الزنا.
     
    38. دين المقتول.
     
    39. حاشيه‌اى بر «منبع الحياة» سيد محمّد جزايرى.
     
    40. معراج.
     
     
    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}
    [[کتاب النور في الإمام المستور (عجل الله تعالی له الفرج)]]  


    [[أبهی الدرر في أخبار الإمام المنتظر(ع): تکملة عقد الدرر]]  
    [[أبهی الدرر في أخبار الإمام المنتظر(ع): تکملة عقد الدرر]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:مهدویت‌پژوهان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۱۶

    بهاری همدانی، محمدباقر بن محمدجعفر
    نام بهاری همدانی، محمدباقر بن محمدجعفر
    نام‎های دیگر ه‍م‍دان‍ی‌، م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر ب‍ن م‍ح‍م‍دج‍ع‍ف‍ر

    ب‍ه‍اری‌، م‍ح‍م‍دب‍اق‍ر ب‍ن م‍ح‍م‍دج‍ع‍ف‍ر

    نام پدر محمدجعفر
    متولد ۱۲۷۵ یا ۱۲۷۷ق
    محل تولد همدان
    رحلت 1333 ق
    اساتید شيخ حسن مامقانى

    ميرزا حسن شيرازى

    ملا حسینقلى شوندى درجزينى همدانى

    برخی آثار كتاب النور في الإمام المستور (عجل‌الله‌تعالی‌له‌الفرج)

    أبهی الدرر في أخبار الإمام المنتظر(ع): تکملة عقد الدرر

    کد مؤلف AUTHORCODE05430AUTHORCODE

    محمدباقر بهارى  (۱۲۷۵ یا ۱۲۷۷ ـ ۱۳۳۳یا 1322ق)، مجتهد متنفذ و از رهبران مشروطه‌خواه همدان و از شاگردان میرزا محمد حسن شیرازی، حبیب‌الله رشتی، محمد کاظم خراسانی.

    ولادت

    او فرزند آخوند مولى محمّدجعفر حاج محمّد كافى بن مولى يوسف بن محمّد تقى بهارى است. شيخ آقا بزرگ تهرانى در «الذريعة الى تصانيف الشيعة» درباره تاريخ تولد وى، چنين نگاشته‌اند: «شيخ محمّدباقر بن محمّدجعفر كافى بهارى همدانى در سال 1275ق تولد يافت». ولى سيد محسن امين جبل عاملى در «اعيان الشيعه» نوشته است: «آيت‌الله حاج شيخ محمدباقر بهارى در سال 1277ق در بهار همدان متولد شد.»

    تحصیلات

    وى دروس مقدماتى را در شهر بهار، زير نظر پدر بزرگوارش گذرانيد و پس از اتمام تحصيلات مقدماتى، به همدان رفت و در درس ملا اسماعيل همدانى و ميرزا محمود طباطبايى شركت نمود؛ البته خود او نيز در همين زمان به تدريس مشغول بود و كتاب «البهجة المرضيه» سيوطى را براى طلاب مبتدى تدريس مى‌كرد و گاه نظرات خود را به عنوان حاشيه بر كتاب مذكور مى‌افزود. بنابر نقلى، وى مقدمات عربى و فقه و اصول را در مدرسه آخوند ملا محمدحسین همدانى فراگرفت و پس از مدتى، عازم بروجرد گرديد و در آن ديار در درس فقه و اصول مرحوم حاج ميرزا محمود بروجردى شركت كرد و از ايشان اجازه اجتهاد گرفت.

    وى در سال 1297ق در 22 سالگى عازم عتبات عاليات شد. وى در طى 20 سالى كه در نجف اشرف بود، از محضر استادانى چون: ملا حسینقلى شوندى درجزينى همدانى، ميرزا حسن شيرازى، شيخ حسن مامقانى، محدث نورى، شيخ محمدحسين كاظمى، ملا محمد شربيانى، فاضل ايروانى، ميرزا حبيب‌الله رشتى و آخوند خراسانى بهره‌ها برد و به درجه اجتهاد نايل گشت. وى از شيخ لطف‌الله مازندرانى (م 1313ق)، علامه ميرزا حسین نورى (م 1330ق) و آخوند خراسانى اجازه روايت يافت و تقريرات دروس آن‌ها را به رشته تحرير درآورد و در لابلاى آن‌ها، به توضيح مبانى و آراى اصولى و فقهى خود نيز پرداخت.

    او سال‌ها در درس آيت‌الله شيخ محمد طه (م 1323ق) و حاج ميرزا حسن نورى طبرسى (م 1320ق) شركت كرد و از آنان اجازه روايت گرفت.

    ايشان پس از درگذشت حاج سيد عبدالحميد گروسى همدانى (1318ق) به درخواست اهالى همدان، به ایران برگشت و به تقاضا و اصرار بزرگان اين شهر، در همدان اقامت گزيد و به تدريس، اقامه نماز جماعت و ارشاد مردم آن شهر همت گماشت. بنابر نقلى، وى در سال 1316ق، به ایران برگشت.

    او در بسيارى از نوشته‌هایش، به دفاع از ولايت پرداخت. او هر جا كه حمله‌اى نسبت به ارزش‌هاى اسلامى صورت مى‌گرفت، با بيان و قلم از آن‌ها دفاع مى‌كرد و در مواقع لازم عملاً در صحنه حضور مى‌يافت.

    وى مردى زاهد، ساده‌زيست و قانع بود. او هنگام مرگش، 11 نفر از اصناف مختلف را وصى خود قرار داد تا از دارایى‌ها او اطلاع يابند و پس از وارسى، معلوم شد قرض‌هایش با تمام دارایى‌هاى او برابر است!

    وفات

    وى در سال 1333ق و بنابر نقلى، در سال 1322ق، در همدان درگذشت و در كنار مقبره حضرت امام‌زاده عبدالله در همدان، در مقبره‌اى كه به قبر آخوند معروف است (ساختمان زينبيه كنونى) به خاک سپرده شد.

    آثار

    از ايشان در رشته‌هاى مختلف علوم اسلامى، تأليفات فراوانى به جاى مانده است. سيد محسن امين به نقل از آيت‌الله شيخ محمّد حسین بهارى (پسر بهارى) 44 كتاب نام مى‌برد و مى‌نويسد: «تمام اين کتاب‌ها را كه به خط بهارى بود در كتابخانه فرزندش، شيخ محمّد حسین مشاهده كردم».

    آقا بزرگ تهرانى مى‌نويسد: «علامه معاصر، آيت‌الله شيخ محمّدباقر بهارى، فهرست كتاب‌هاى خود را كه با خط شريف خودش نوشته بود، براى من ارسال كرده، نقل مى‌كنم». برخى از آن‌ها به شرح ذيل مى‌باشد:


    1. النور في الامام المستور، درباره امام زمان و فلسفه غيبت آن حضرت.
    2. العلايم لاهتداء الهوائم، درباره نشانه‌هاى ظهور امام زمان(عج).
    3. تسديد المكارم و تفضيح الظالم(المظالم).
    4. ترجمه «مكارم الاخلاق» شيخ ابونصر فضل‌الله طبرسى: از آن جا كه متصديان چاپ اين كتاب در مصر، پاره‌اى از مطالب آن را مخالف عقايد خويش مى‌دانستند، به تحريف و سانسور آن پرداختند. لذا شيخ محمّدباقر براى مؤاخذه آنان، اين كتاب را به صورت كامل تأليف و ترجمه كرد و استادان متعددى نيز بر آن تقريظ نوشتند. بعدها او اين كتاب را به عربى بازگردانيد و در سال 1310ق به چاپ رسانيد كه در واقع، اين اثر اولين نوشته وى در عراق بود.
    5. الوجيزه.
    6. بسط نور: ترجمه كتاب النور في الامام المستور.
    7. حاشيه‌اى بر «البهجة المرضية» جلال‌الدين عبدالرحمن سيوطى اين حاشيه ناتمام مانده است.
    8. شرح «قطر النّدى» تأليف ابن محمد عبدالله جمال‌الدين ابن هشام انصارى اين شرح نيز ناتمام است.
    9. الدرّة الغرويّة و التحفة الحسينية.
    10. مستدرك الدرّة.
    11. بدر الامة في جغرلاية.
    12. روح الجوامع: درباره علم رجال.
    13. ايضاح الخطاء في الردع عن الاستبداد.
    14. آيه كن فيكون: در شرح آيه سوره يس.
    15. الطلع النضيد في الرد على من منع لعن يزيد.
    16. مطلع الشمس في فضل حمزه و جعفر ذى الجناحين.
    17. اُبهى الدرر: در «تكمله عقد الدرر في اخبار الامام المنتظر» تأليف ابوبدر يوسف بن يحيى السامى.
    18. البيان في حقيقه الايمان.
    19. سلاح الحازم لدفع الظالم.
    20. دعوت الحسينيه الى المواهب السنيه. در استحباب گريه براى سيدالشهداء(ع) از ديدگاه اهل سنت و شرع مقدس اسلام.
    21. اعلان دعوة: تكمله كتاب موسوم به «دعوت الحسينية».
    22. نثار اللباب في تقبيل التراب.
    23. تنزية المشاهد عن دخول الآباعد.
    24. حاشيه‌اى ناتمام بر كتاب «قوانين الاصول» ميرزاى قمى.
    25. الفوايد الاصولية: اين كتاب نيز ناتمام مانده است.
    26. حاشيه‌اى بر «حكمت العين» ابوالحسن على بن عمر دبيران كاتبى قزوينى.
    27. حاشيه‌اى بر «الرضاعية» شيخ انصارى.
    28. حاشيه‌اى بر «الملل و النحل» شهرستانى.
    29. التّنبيه على ما فعل بالكتب من التحريف.
    30. حاشيه‌اى بر «مكاسب شيخ انصارى» در علم فقه.
    31. رساله الصحيح و الاعم: در علم اصول.
    32. كتاب الصوم.
    33. الحاشية على الرسايل.
    34. شرح آيات في جواب النصرانى.
    35. الجمع بين الفاطمتين.
    36. رسالة تزويج الصغيرة في المدّة القليلة.
    37. رساله المولود من الزنا.
    38. دين المقتول.
    39. حاشيه‌اى بر «منبع الحياة» سيد محمّد جزايرى.
    40. معراج.

    وابسته‌ها