ناصح، محمدعلی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR09067.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.)
     
     
    (۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR09067.jpg|بندانگشتی|ناصح]]
    [[پرونده:NUR09067.jpg|بندانگشتی|ناصح]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|ناصح
    ! نام!! data-type="authorName" |ناصح
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'|  
    | data-type="authorOtherNames" |  
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |محمدصادق تاجر اصفهانى
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |دهم ذى‌القعده سال 1316ق برابر با دوم فروردین ۱۲۷۸ش
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |تهران
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|
    | data-type="authorDeathDate" |۱۸ تیرماه ۱۳۶۵ش
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[‏شجره الملوک: تاریخ منظوم سیستان از کهن ترین روزگاران تا فرمانروایی ملک بهرام کیانی در دهه‏های نخست حکومت قاجاران ]] / نوع اثر: کتاب  / نقش: سروده
    | data-type="authorWritings" |[[‏شجرة الملوک]]  
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مولف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE9067AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE09067AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|ناصح (ابهام زدایی)}}


    '''محمدعلى ناصح''' (1316-1365ش)، متخلص به ناصح، نویسنده، ادیب، مترجم، شاعر معاصر


    «محمد على ناصح» فرزند محمد صادق تاجر اصفهانى، در دهم ذى القعده سال 1316 در تهران، ديده به جهان گشود.
    == ولادت ==
    ایشان فرزند محمدصادق تاجر اصفهانى، در دهم ذى‌القعده سال 1316ق برابر با دوم فروردین ۱۲۷۸ش در تهران، ديده به جهان گشود.


    از هفت سالگى به دبستان رفت و در سن چهارده سالگى، اندكى پس از وفات پدر، گواهينامه تحصيلات شش ساله ابتدائى را گرفت و قريب سه سال بعد از آن نيز معلومات دوره اول متوسطه را آموخت.
    == تحصیلات ==
    از هفت سالگى به دبستان رفت و در سن چهارده سالگى، اندكى پس از وفات پدر، گواهينامه تحصيلات شش ساله ابتدائى را گرفت و قريب سه سال بعد از آن نيز معلومات دوره اول متوسطه را آموخت. او علاوه بر علوم جدید به علوم قدیمه هم پرداخت.


    در نيمه دوم سال 1300ش، به خدمت وزارت معارف پذيرفته شد و در سال بعد، به عضويت انجمن ادبى ايران كه در تالار دارالفنون به رياست شادروان حسين سميعى، اديب السلطنه و حضور جمعى از مشاهير و معارف پايتخت تشكيل مى‌يافت، درآمد و تا پايان عمر، رياست آن را برعهده داشت.
    == فعالیتها ==
    در نيمه دوم سال 1300ش، به خدمت وزارت معارف پذيرفته شد و در سال بعد، به عضويت انجمن ادبى ايران كه در تالار دارالفنون به رياست شادروان [[حسين سميعى]]، اديب السلطنه و حضور جمعى از مشاهير و معارف پايتخت تشكيل مى‌يافت، درآمد و تا پايان عمر، رياست آن را برعهده داشت.


    در اين انجمن از زمانى كه در وضع معاش ايشان گشايشى پيدا شد، در مواقع فراغ، به فراگرفتن معلومات كامل ادبى مى‌پرداخت و علوم معانى، بيان، بديع، نقد الشعر، عروض، قافيه، صرف، نحو، منطق، فلسفه نظرى، حكمت عملى، علم اجتماع، فقه و اصول را نزد اساتيد فن، به پايان رساند. او همچنين در اين هنگام، به مطالعه كتب تاريخ، علم اجتماع و سرودن شعر به شيوه استادان سلف و نظر در ديوان‌ها، رسائل و نثر فصحاى پارسى و عرب مى‌پرداخت و در خلال اين احوال، به تعليم زبان فرانسه نيز مشغول بود.
    در اين انجمن از زمانى كه در وضع معاش ايشان گشايشى پيدا شد، در مواقع فراغ، به فراگرفتن معلومات كامل ادبى مى‌پرداخت و علوم معانى، بيان، بديع، نقد الشعر، عروض، قافيه، صرف، نحو، منطق، فلسفه نظرى، حكمت عملى، علم اجتماع، فقه و اصول را نزد اساتيد فن، به پايان رساند. او همچنين در اين هنگام، به مطالعه كتب تاريخ، علم اجتماع و سرودن شعر به شيوه استادان سلف و نظر در ديوان‌ها، رسائل و نثر فصحاى پارسى و عرب مى‌پرداخت و در خلال اين احوال، به تعليم زبان فرانسه نيز مشغول بود.
    خط ۴۲: خط ۴۷:
    وزارت فرهنگ، از تشويق ايشان دريغ نداشته و وى را به نشان درجه سوم و دوم علمى مفتخر نموده و در سال 1326ش نشان درجه اول فرهنگ را به ايشان اعطا كرد.جلسات انجمن ادبى ايران، رسماً در خانه ايشان تشكيل مى‌شد و همچنين در منزل ايشان، جمعى از ارباب فضل و دانشجويان دانشگاه، به مباحثه متون عربى و پارسى مى‌پرداختند.
    وزارت فرهنگ، از تشويق ايشان دريغ نداشته و وى را به نشان درجه سوم و دوم علمى مفتخر نموده و در سال 1326ش نشان درجه اول فرهنگ را به ايشان اعطا كرد.جلسات انجمن ادبى ايران، رسماً در خانه ايشان تشكيل مى‌شد و همچنين در منزل ايشان، جمعى از ارباب فضل و دانشجويان دانشگاه، به مباحثه متون عربى و پارسى مى‌پرداختند.


    تصحيح ديوان اديب صابر، از خدمات گرانقدر ايشان است كه چند سالى وقت گرفت تا به سعى استادى چون زر پاك، از بوته تصحيح و انتقاد بدرآمد.
    تصحيح ديوان اديب صابر، از خدمات گرانقدر ايشان است كه چند سالى وقت گرفت تا به سعى استادى چون زر پاک، از بوته تصحيح و انتقاد بدرآمد.


    نام اين استاد بزرگ، همواره با نام انجمن ادبى ايران ملازمت داشته است، چه عنايت و همت اين مرد بزرگوار بود كه از نظر معنوى و مادى، كافل نيازمندى‌هاى انجمن بوده است.
    نام اين استاد بزرگ، همواره با نام انجمن ادبى ايران ملازمت داشته است، چه عنايت و همت اين مرد بزرگوار بود كه از نظر معنوى و مادى، كافل نيازمندى‌هاى انجمن بوده است.
    خط ۵۰: خط ۵۵:
    ايشان مدتى هم تدريس متون ادبى فارسى را در كلاس‌هاى ضميمه انجمن برعهده داشتند و بامهارت و دقتى كه خاص ايشان بود، چندين اثر معتبر فارسى از قبيل تاريخ بيهقى، كليات شيخ و ديوان خواجه را كلمه‌به‌كلمه، با بيانى رسا، به شاگردان آموختند. مدتى نيز ديوان ناصر خسرو را تدريس كردند.
    ايشان مدتى هم تدريس متون ادبى فارسى را در كلاس‌هاى ضميمه انجمن برعهده داشتند و بامهارت و دقتى كه خاص ايشان بود، چندين اثر معتبر فارسى از قبيل تاريخ بيهقى، كليات شيخ و ديوان خواجه را كلمه‌به‌كلمه، با بيانى رسا، به شاگردان آموختند. مدتى نيز ديوان ناصر خسرو را تدريس كردند.


    ايشان در آزادگى و وارستگى، كم‌نظير بوده و با آن همه فضايل اخلاقى و علمى كه داشتند، چون دريا آرام و چون كوه و در اعتقاد به راستى و درستى، استوار بودند و با استغناء طبعى كه خاص ايشان بود،هرگز ديده نشد كه بر منصب و جاهى حسد برند.
    ايشان در آزادگى و وارستگى، كم‌نظير بوده و با آن همه فضايل اخلاقى و علمى كه داشتند، چون دريا آرام و چون كوه و در اعتقاد به راستى و درستى، استوار بودند و با استغناء طبعى كه خاص ايشان بود، هرگز ديده نشد كه بر منصب و جاهى حسد برند.


    بيشتر اوقات ايشان، به مطالعه صرف مى‌شد. درباره ارزش ادبى و فصاحت و بلاغت سخن ايشان، همين بس كه علامه محمد قزوينى و استاد احمد بهمنيار، به مناسبت انتشار ترجمه سيره جلال الدين، به ايشان تبريك گفتند و رنج جانكاه ويرا در ترجمه شاهكار نثر فنى عربى به فارسى، شايان قدرشناسى دانستند. شوراى عالى فرهنگ نيز به ترجمه ايشان،عالى‌ترين نشان علمى يعنى نشان درجه اول فرهنگ داد كه گويا تا آن زمان جز يك تن از ايرانيان يا يكى از خاورشناسان به دريافت آن سرافراز نشده بود.
    بيشتر اوقات ايشان، به مطالعه صرف مى‌شد. درباره ارزش ادبى و فصاحت و بلاغت سخن ايشان، همين بس كه علامه محمد قزوينى و استاد [[بهمنیار، احمد|احمد بهمنيار]]، به مناسبت انتشار ترجمه سيره جلال‌الدين، به ايشان تبريك گفتند و رنج جانكاه ويرا در ترجمه شاهكار نثر فنى عربى به فارسى، شايان قدرشناسى دانستند. شوراى عالى فرهنگ نيز به ترجمه ايشان، عالى‌ترين نشان علمى يعنى نشان درجه اول فرهنگ داد كه گويا تا آن زمان جز يك تن از ايرانيان يا يكى از خاورشناسان به دريافت آن سرافراز نشده بود.<ref>خطیب رهبر، خليل، ص1621</ref>


    == آثار: ==
    == وفات ==
    او در ۱۸ تیرماه ۱۳۶۵ش در سن 87 سالگی درگذشت.<ref>[https://utf.ut.ac.ir/%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%AD/ بنیاد حامیان دانشگاه تهران]</ref>


    == آثار==
    # شجرة الملوك: تاريخ منظوم سيستان.
    # ترجمه اندرز ابن سعيد.
    # ترجمه سيرة جلال‌الدين يا تاريخ جلالى.
    # شرح حال خاقانى و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]].
    # ديوان كامل اديب صابر ترمذى با تصحيح اشعار.
    # شرح بوستان سعدى.
    # زندگى صلاح‌الدين ايوبى؛ ترجمه از فرانسه با اضافه بعضى حواشى. <ref>خطیب رهبر، خليل، ص1622</ref>
    ==پانویس ==
    <references />
    ==منابع مقاله==


    1. شجرة الملوك: تاريخ منظوم سيستان.
    #[[:noormags:296344|خطیب رهبر، خليل، شرح احوال محمد على ناصح رئيس انجمن ادبى ايران، مجله وحيد، بهمن 1350، شماره 98، ص1624-1613]].
    #[https://utf.ut.ac.ir/%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%AD/ بنیاد حامیان دانشگاه تهران]
    #[https://www.noormags.ir/view/fa/creator/38258/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%AD مقالات محمدعلی ناصح در پایگاه مجلات نورمگز]


    2.ترجمه اندرز ابن سعيد.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    2. ترجمه سيرة جلال الدين يا تاريخ جلالى.
    [[شجرة الملوک]]


    5. شرح حال خاقانى و صاحب بن عباد.
    [[دیوان ادیب صابر ترمذی]]
     
    6. ديوان كامل اديب صابر ترمذى با تصحيح اشعار.
     
    7. شرح بوستان سعدى.
     
    9. زندگى صلاح الدين ايوبى؛ ترجمه از فرانسه با اضافه بعضى حواشى.
     
    == منبع مقاله: ==
     
     
    خطيب رهبر، خليل، شرح احوال محمد على ناصح رئيس انجمن ادبى ايران، مجله وحيد، بهمن 1350، شماره 98، ص1624-1613.
     
     
    == وابسته‌ها ==
    [[ شجرة الملوک]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:ادیبان]]
    [[رده:آبان(1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۴

    ناصح
    نام ناصح
    نام‌های دیگر
    نام پدر محمدصادق تاجر اصفهانى
    متولد دهم ذى‌القعده سال 1316ق برابر با دوم فروردین ۱۲۷۸ش
    محل تولد تهران
    رحلت ۱۸ تیرماه ۱۳۶۵ش
    اساتید
    برخی آثار ‏شجرة الملوک
    کد مؤلف AUTHORCODE09067AUTHORCODE

    محمدعلى ناصح (1316-1365ش)، متخلص به ناصح، نویسنده، ادیب، مترجم، شاعر معاصر

    ولادت

    ایشان فرزند محمدصادق تاجر اصفهانى، در دهم ذى‌القعده سال 1316ق برابر با دوم فروردین ۱۲۷۸ش در تهران، ديده به جهان گشود.

    تحصیلات

    از هفت سالگى به دبستان رفت و در سن چهارده سالگى، اندكى پس از وفات پدر، گواهينامه تحصيلات شش ساله ابتدائى را گرفت و قريب سه سال بعد از آن نيز معلومات دوره اول متوسطه را آموخت. او علاوه بر علوم جدید به علوم قدیمه هم پرداخت.

    فعالیتها

    در نيمه دوم سال 1300ش، به خدمت وزارت معارف پذيرفته شد و در سال بعد، به عضويت انجمن ادبى ايران كه در تالار دارالفنون به رياست شادروان حسين سميعى، اديب السلطنه و حضور جمعى از مشاهير و معارف پايتخت تشكيل مى‌يافت، درآمد و تا پايان عمر، رياست آن را برعهده داشت.

    در اين انجمن از زمانى كه در وضع معاش ايشان گشايشى پيدا شد، در مواقع فراغ، به فراگرفتن معلومات كامل ادبى مى‌پرداخت و علوم معانى، بيان، بديع، نقد الشعر، عروض، قافيه، صرف، نحو، منطق، فلسفه نظرى، حكمت عملى، علم اجتماع، فقه و اصول را نزد اساتيد فن، به پايان رساند. او همچنين در اين هنگام، به مطالعه كتب تاريخ، علم اجتماع و سرودن شعر به شيوه استادان سلف و نظر در ديوان‌ها، رسائل و نثر فصحاى پارسى و عرب مى‌پرداخت و در خلال اين احوال، به تعليم زبان فرانسه نيز مشغول بود.

    وزارت فرهنگ، از تشويق ايشان دريغ نداشته و وى را به نشان درجه سوم و دوم علمى مفتخر نموده و در سال 1326ش نشان درجه اول فرهنگ را به ايشان اعطا كرد.جلسات انجمن ادبى ايران، رسماً در خانه ايشان تشكيل مى‌شد و همچنين در منزل ايشان، جمعى از ارباب فضل و دانشجويان دانشگاه، به مباحثه متون عربى و پارسى مى‌پرداختند.

    تصحيح ديوان اديب صابر، از خدمات گرانقدر ايشان است كه چند سالى وقت گرفت تا به سعى استادى چون زر پاک، از بوته تصحيح و انتقاد بدرآمد.

    نام اين استاد بزرگ، همواره با نام انجمن ادبى ايران ملازمت داشته است، چه عنايت و همت اين مرد بزرگوار بود كه از نظر معنوى و مادى، كافل نيازمندى‌هاى انجمن بوده است.

    ايشان براى پيشرفت كارهاى علمى و افزودن بر دانش و بينش اعضاى انجمن كه همه به شاگردى ايشان سرافرازند، از آغاز رسمى شدن انجمن، در تأسيس كلاس‌هاى درس، همت گماشتند و از استادانى مانند دانشمند فرزانه حضرت مشكوة استاد دانشگاه تهران، استاد مظفرى و استاد على اصغر سروش براى تدريس تفسير قرآن و زبان فرانسه، دعوت كردند و خود نيز تدريس فن ترجمه از عربى به فارسى را برعهده گرفتند و ساليانى چند، از حاصل تجارب گرانب‌هايشان، دانشجويان را بهره‌مند ساختند.

    ايشان مدتى هم تدريس متون ادبى فارسى را در كلاس‌هاى ضميمه انجمن برعهده داشتند و بامهارت و دقتى كه خاص ايشان بود، چندين اثر معتبر فارسى از قبيل تاريخ بيهقى، كليات شيخ و ديوان خواجه را كلمه‌به‌كلمه، با بيانى رسا، به شاگردان آموختند. مدتى نيز ديوان ناصر خسرو را تدريس كردند.

    ايشان در آزادگى و وارستگى، كم‌نظير بوده و با آن همه فضايل اخلاقى و علمى كه داشتند، چون دريا آرام و چون كوه و در اعتقاد به راستى و درستى، استوار بودند و با استغناء طبعى كه خاص ايشان بود، هرگز ديده نشد كه بر منصب و جاهى حسد برند.

    بيشتر اوقات ايشان، به مطالعه صرف مى‌شد. درباره ارزش ادبى و فصاحت و بلاغت سخن ايشان، همين بس كه علامه محمد قزوينى و استاد احمد بهمنيار، به مناسبت انتشار ترجمه سيره جلال‌الدين، به ايشان تبريك گفتند و رنج جانكاه ويرا در ترجمه شاهكار نثر فنى عربى به فارسى، شايان قدرشناسى دانستند. شوراى عالى فرهنگ نيز به ترجمه ايشان، عالى‌ترين نشان علمى يعنى نشان درجه اول فرهنگ داد كه گويا تا آن زمان جز يك تن از ايرانيان يا يكى از خاورشناسان به دريافت آن سرافراز نشده بود.[۱]

    وفات

    او در ۱۸ تیرماه ۱۳۶۵ش در سن 87 سالگی درگذشت.[۲]

    آثار

    1. شجرة الملوك: تاريخ منظوم سيستان.
    2. ترجمه اندرز ابن سعيد.
    3. ترجمه سيرة جلال‌الدين يا تاريخ جلالى.
    4. شرح حال خاقانى و صاحب بن عباد.
    5. ديوان كامل اديب صابر ترمذى با تصحيح اشعار.
    6. شرح بوستان سعدى.
    7. زندگى صلاح‌الدين ايوبى؛ ترجمه از فرانسه با اضافه بعضى حواشى. [۳]

    پانویس

    1. خطیب رهبر، خليل، ص1621
    2. بنیاد حامیان دانشگاه تهران
    3. خطیب رهبر، خليل، ص1622

    منابع مقاله

    1. خطیب رهبر، خليل، شرح احوال محمد على ناصح رئيس انجمن ادبى ايران، مجله وحيد، بهمن 1350، شماره 98، ص1624-1613.
    2. بنیاد حامیان دانشگاه تهران
    3. مقالات محمدعلی ناصح در پایگاه مجلات نورمگز

    وابسته‌ها