تذکره نتائج الأفکار: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'تذکره (ابهام زدایی)' به 'تذکره (ابهامزدایی)') |
||
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR14265J1.jpg | |||
| عنوان =تذکره نتائج الافکار | |||
| | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | |||
[[گوپاموی، محمد قدرتالله]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
[[بیگباباپور، یوسف]] (مصحح) | [[بیگباباپور، یوسف]] (مصحح) | ||
| زبان =فارسی | |||
|زبان | | کد کنگره =PIR 9221/5 /گ9ت4 | ||
| موضوع = | |||
شاعران ایرانی - سرگذشتنامه | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
شاعران هندی (فارسی زبان) - | شاعران هندی (فارسی زبان) - سرگذشتنامه | ||
شعر فارسی - | شعر فارسی - مجموعهها | ||
شعر فارسی - هند | شعر فارسی - هند | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | مجمع ذخائر اسلامی | ||
| مکان نشر =قم - ایران | |||
| سال نشر = 1387 ش یا 2008 م | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14265AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
| شابک =978-964-988-061-7 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =14265 | |||
| کتابخوان همراه نور =14265 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر|تذکره (ابهامزدایی)}} | |||
'''تذكره نتائج الأفكار'''، از آثار شاعر و نویسنده فارسینويس شبهقاره هند، [[گوپاموی، محمد قدرتالله|محمد قدرتالله خان گوپاموى]] (1199-1281ق)، به زبان فارسی است كه در آن، شاعران قديم و جديد را با تأكيد بر شاعران هندى شناسايى و معرفى كرده و برخى از اشعار آنان را آورده است. | |||
'''تذكره نتائج الأفكار'''، از آثار شاعر و | |||
يوسف بيگباباپور، اين اثر را تصحيح كرده و تعليقاتى بر آن افزوده است. | يوسف بيگباباپور، اين اثر را تصحيح كرده و تعليقاتى بر آن افزوده است. | ||
نویسنده اين اثر را در سال 1258ق، به پايان رسانده و به تعبير خودش: «به يمن افضال ايزد متعال اين تذكره اواخر سال گذشته كسوت مسوده پوشيده بود؛ امروز كه تاريخ بيست و يكم شعبان سنه ثمان و خمسين و مأتين و ألف است، خلعت مبيضه در بر كشيد و شبديز قلم كه در ساحت رقم گرمعنانى داشت، به سرمنزل اختتام قيام ورزيد».<ref>متن كتاب، ص806</ref> | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
اين كتاب از مقدمه مصحح و مقدمه نویسنده و متن اصلى به ترتيب الفبايى حروف اول نام شاعران تشكيل شده است. | |||
== گزارش محتوا == | |||
در اين كتاب، تعداد 528 شخصيت شناسانده شده است. زبان و ادبيات اين كتاب، فارسی به شيوه هندى و آميخته با بسيارى از عبارات عربى است و براى فارسیزبانان امروز ایران، چندان آسان و خوشخوان نيست. | |||
مصحح در مقدمهاش كه آن را در مراغه، پاييز 1386 نوشته يادآور شده است: «تذكره نتائج الأفكار محمد قدرتالله گوپاموى، از جمله تذكرههاى عمومى است و آن مشتمل بر تراجم پانصد و سى و نه نفر از شعراى قديم و جديد از مير الهى همدانى تا مير يوسف بلگرامى، با مقدمهاى در گزارش احوال مؤلف و سبب تأليف و ترجمه حال ممدوح خود (نواب محمد غوث خان بهادر، متخلص به اعظم) و تعريف شعر و بحور آن و نخستين گوينده كلام منظوم و انواع نظم و بيان سبک هاى سخن و تطور آن... | |||
مصحح در مقدمهاش كه آن را در مراغه، پاييز 1386 نوشته يادآور شده است: «تذكره نتائج الأفكار محمد قدرتالله گوپاموى، از جمله تذكرههاى عمومى است و آن مشتمل بر تراجم پانصد و سى و نه نفر از شعراى قديم و جديد از مير الهى همدانى تا مير يوسف بلگرامى، با مقدمهاى در گزارش احوال مؤلف و سبب تأليف و ترجمه حال ممدوح خود (نواب محمد غوث خان بهادر، متخلص به اعظم) و تعريف شعر و بحور آن و نخستين گوينده كلام منظوم و انواع نظم و بيان | |||
نثر كتاب به سياق هندى است و بيشتر صاحبان تراجم از شعراى پارسىگوى هند هستند. شيوه نگارش كتاب نسبتا بىتكلف و ساده و روان است، جز آنكه در مواردى از برخى لغات و اصطلاحات نامناسب و احيانا بيگانه استفاده شده است كه درك متن كتاب را مستلزم آشنايى با زبان كتاب و شيوه نگارش آن مىنمايد؛ مثلاًعباراتى نظير: «در عمر بيست سالگى» بهجاى «در سن بيست سالگى»؛ «در عمر شعور» بهجاى «در سن رشد و بلوغ» و... كه تحت تأثير نگارش زبان هندى بوده است. | |||
گاهى مؤلف كلمات هندى را بهجاى كلمات فارسی به كار برده است و گاه كلمات انگليسى و فرانسه هم بهندرت در كتاب ديده مىشود؛ مثلاًبهجاى واژه «حكومت»، مترادف انگليسى آن را به كار برده است و چند مورد نيز از واژههاى اردويى استفاده كرده است. استعمال كلمه «پستر» بهجاى «سپس» يا «پس از آن»، استعمال كلمه «ولايت» به معنى «محل تولد و زادگاه» و... حذف افعال به قرينه لفظى در جملات معطوف، آوردن سجع در جملات معطوف كه نثر كتاب را به نثر مسجع نزدیک كرده است...».<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص22-23</ref> | |||
گفتنى است كه هرچند مصحح تعداد شاعران مذكور در اين اثر را 539 نفر شمرده.<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>، وليكن در متن كتاب حاضر همانطوركه خود مصحح شمارهگذارى كرده عدد آنان عبارت است از 528 نفر.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص805</ref>گويى سخن مصحح در مقدمه اشتباه است. مصحح، تعداد منابع مورد استفاده نویسنده را عبارت از 11 كتاب فارسی دانسته و اسامى آنها را ذكر كرده و آنگاه روش تصحيح اثر حاضر را توضيح داده و تصريح كرده است: با وجود آنكه چند نسخه خطى از اين اثر در كتابخانههاى هند و پاکستان است، بر آن شديم تا آن را از روى چاپ سنگى طبع هند احيا كنيم.<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص23-24</ref> | |||
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به مطالب مفيد و جالب ذيل كافى است: | براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به مطالب مفيد و جالب ذيل كافى است: | ||
#صدرآراى مجالس انبساط، مولانا رشيدالدين | #صدرآراى مجالس انبساط، مولانا [[رشید وطواط، محمد بن محمد|رشيدالدين وطواط]]، كه اصلش از بلخ است و نامش عبدالجليل... چونكه كوتاهقامت و حقيرالجثه بود، لهذا به وطواط شهرت يافته و در فضل و كمال كوس بلندنامى مىنواخت و در اقران و اماثل لواى خوشكلامى مىافراخت و به فرط لياقت در قلوب ملوك و سلاطين جا داشته و به خدمت سلطان خوارزمشاه خيلى مكرم و محترم بوده و در صلات قصايد مدحيه فوائد كثيره برداشته و تا آخر حيات سلطان به كمال عزت و اعتبار به ملازمت و مصاحبت اختصاص داشت و بعد وفاتش با پسر وى، آلب ارسلان تا هفده سال بهعنوان شايسته به سر برد و پس از فوت وى پيش سلطان محمود، نبيره خوارزمشاه هم به حسب استدعا برخورد. | ||
#:كتاب حدائق السحر در صنايع شعرى از تصنيفات اوست. آخر كار به عمر نود و هفت سالگى در سنه ثمان و سبعين و خمسمائة مرغ روحش به مرغزار بقا پر پرواز گشود و جسد | #:كتاب حدائق السحر در صنايع شعرى از تصنيفات اوست. آخر كار به عمر نود و هفت سالگى در سنه ثمان و سبعين و خمسمائة مرغ روحش به مرغزار بقا پر پرواز گشود و جسد خاکى در جرجانيه خوارزم آسود. از طبع نقاد اوست:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''يكى منم كه اگر صد هزار جان بودم''|2=''به جان تو كه كنم جمله را به تو تسليم''}} | #:{{ب|''يكى منم كه اگر صد هزار جان بودم''|2=''به جان تو كه كنم جمله را به تو تسليم''}} | ||
#:{{ب|''ز طلعت تو به خورشيد دادهاند فروغ''|2=''ز طرّه تو به فردوس بردهاند نسيم''}} | #:{{ب|''ز طلعت تو به خورشيد دادهاند فروغ''|2=''ز طرّه تو به فردوس بردهاند نسيم''}} | ||
#:{{ب|''تو راست حشمت جم در ميان اهل كمال''|2=''كه زلف توست چو جيم و دهان توست چو ميم'' | #:{{ب|''تو راست حشمت جم در ميان اهل كمال''|2=''كه زلف توست چو جيم و دهان توست چو ميم''<ref>ر.ک: متن كتاب، ص320-321</ref>}} | ||
#:{{پایان شعر}}. | |||
#حكمران مصر خوشكلامى، مير يوسف بلگرامى، كه در سنه ست عشر و مائة و ألف قدم به عرصه شهود نهاد... بعد بههمرسانى سرمايه عقل و تمييز به اكتساب علوم و فنون كوشيده، كتب درسيه به خدمت مير طفيل محمد گذرانيده و لغت و حديث به جناب جد بزرگوار خود به سند رسانيده و در عروض و قافيه و ديگر فنون ادبيه از خدمت مير سيد محمد مهارت حاصل نمود و در هنگام تحصيل از بدايت تا | #حكمران مصر خوشكلامى، مير يوسف بلگرامى، كه در سنه ست عشر و مائة و ألف قدم به عرصه شهود نهاد... بعد بههمرسانى سرمايه عقل و تمييز به اكتساب علوم و فنون كوشيده، كتب درسيه به خدمت مير طفيل محمد گذرانيده و لغت و حديث به جناب جد بزرگوار خود به سند رسانيده و در عروض و قافيه و ديگر فنون ادبيه از خدمت مير سيد محمد مهارت حاصل نمود و در هنگام تحصيل از بدايت تا نهایت همدرس مير آزاد بلگرامى بود و در ايامى كه وارد شاهجهانآباد گشته، علوم رياضى و هيئت و هندسه و حساب از فضلاى عصر به اكتساب پرداخته و در آن فنون استعداد تامه حاصل ساخته. بالجمله، مير در فضل و كمال شأنى عالى داشت و در اقسام نظم هم طبع رسا و فكر متعالى. كلام دلپذيرش نمونه فصاحت است و اشعار بىنظيرش. از كلام اوست:{{شعر}}{{ب|''به رنگ نقش نگين از فروتنى آخر''|2=''چه نامها كه برآورده است پستى ما''}}{{ب|''همينكه چشم گشوديم صبح، چون شبنم''|2=''ز آفتاب رخت رنگ باخت هستى ما''}}{{پایان شعر}} | ||
{{ب|''به رنگ نقش نگين از فروتنى آخر''|2=''چه نامها كه برآورده است پستى ما''}} | {{شعر}}{{ب|''اى گل! خبر از بلبل بيچاره چه پرسى''|2=''افتاده به كنج قفسى بال و پرى هست''}}{{پایان شعر}} | ||
{{ب|''همينكه چشم گشوديم صبح، چون شبنم''|2=''ز آفتاب رخت رنگ باخت هستى ما''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''اى گل! خبر از بلبل بيچاره چه پرسى''|2=''افتاده به كنج قفسى بال و پرى هست''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
... | ... | ||
{{شعر}}{{ب|''گر مهر رخ تو جلوهپيرا نشدى''|2=''يك ذرّه ز كائنات پيدا نشدى''}}{{ب|''ور نقطه نور تو نگشتى مركز''|2=''نُه دايره فلك هويدا نشدى''<ref>ر.ک: همان، ص805-806</ref>}}{{پایان شعر}}. | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''گر مهر رخ تو جلوهپيرا نشدى''|2=''يك ذرّه ز كائنات پيدا نشدى''}} | |||
{{ب|''ور نقطه نور تو نگشتى مركز''|2=''نُه دايره فلك هويدا نشدى'' | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
براى اثر حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در پايان آن، فراهم شده و متأسفانه فهرستهاى فنى (آيات، روايات، اعلام و...) و حتى فهرست منابع نيز آماده نشده. | براى اثر حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در پايان آن، فراهم شده و متأسفانه فهرستهاى فنى (آيات، روايات، اعلام و...) و حتى فهرست منابع نيز آماده نشده. | ||
هرچند كتاب حاضر يك جلدى است و مطالب تمام شده است، ولى مصحح محترم وعده داده است كه تعليقات و فهرستها در جلد دوم منتشر خواهد شد | هرچند كتاب حاضر يك جلدى است و مطالب تمام شده است، ولى مصحح محترم وعده داده است كه تعليقات و فهرستها در جلد دوم منتشر خواهد شد.<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص24</ref>؛ وعدهاى كه هنوز جامه عمل نپوشيده است. | ||
همچنين مصحح تصاويرى از صفحات اول و آخر نسخه چاپ سنگى اثر حاضر را آورده است | همچنين مصحح تصاويرى از صفحات اول و آخر نسخه چاپ سنگى اثر حاضر را آورده است.<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۰
تذکره نتائج الافکار | |
---|---|
پدیدآوران | گوپاموی، محمد قدرتالله (نویسنده) بیگباباپور، یوسف (مصحح) |
ناشر | مجمع ذخائر اسلامی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1387 ش یا 2008 م |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-988-061-7 |
موضوع | شاعران ایرانی - سرگذشتنامه
شاعران هندی (فارسی زبان) - سرگذشتنامه شعر فارسی - مجموعهها شعر فارسی - هند |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 9221/5 /گ9ت4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تذكره نتائج الأفكار، از آثار شاعر و نویسنده فارسینويس شبهقاره هند، محمد قدرتالله خان گوپاموى (1199-1281ق)، به زبان فارسی است كه در آن، شاعران قديم و جديد را با تأكيد بر شاعران هندى شناسايى و معرفى كرده و برخى از اشعار آنان را آورده است.
يوسف بيگباباپور، اين اثر را تصحيح كرده و تعليقاتى بر آن افزوده است.
نویسنده اين اثر را در سال 1258ق، به پايان رسانده و به تعبير خودش: «به يمن افضال ايزد متعال اين تذكره اواخر سال گذشته كسوت مسوده پوشيده بود؛ امروز كه تاريخ بيست و يكم شعبان سنه ثمان و خمسين و مأتين و ألف است، خلعت مبيضه در بر كشيد و شبديز قلم كه در ساحت رقم گرمعنانى داشت، به سرمنزل اختتام قيام ورزيد».[۱]
ساختار
اين كتاب از مقدمه مصحح و مقدمه نویسنده و متن اصلى به ترتيب الفبايى حروف اول نام شاعران تشكيل شده است.
گزارش محتوا
در اين كتاب، تعداد 528 شخصيت شناسانده شده است. زبان و ادبيات اين كتاب، فارسی به شيوه هندى و آميخته با بسيارى از عبارات عربى است و براى فارسیزبانان امروز ایران، چندان آسان و خوشخوان نيست.
مصحح در مقدمهاش كه آن را در مراغه، پاييز 1386 نوشته يادآور شده است: «تذكره نتائج الأفكار محمد قدرتالله گوپاموى، از جمله تذكرههاى عمومى است و آن مشتمل بر تراجم پانصد و سى و نه نفر از شعراى قديم و جديد از مير الهى همدانى تا مير يوسف بلگرامى، با مقدمهاى در گزارش احوال مؤلف و سبب تأليف و ترجمه حال ممدوح خود (نواب محمد غوث خان بهادر، متخلص به اعظم) و تعريف شعر و بحور آن و نخستين گوينده كلام منظوم و انواع نظم و بيان سبک هاى سخن و تطور آن...
نثر كتاب به سياق هندى است و بيشتر صاحبان تراجم از شعراى پارسىگوى هند هستند. شيوه نگارش كتاب نسبتا بىتكلف و ساده و روان است، جز آنكه در مواردى از برخى لغات و اصطلاحات نامناسب و احيانا بيگانه استفاده شده است كه درك متن كتاب را مستلزم آشنايى با زبان كتاب و شيوه نگارش آن مىنمايد؛ مثلاًعباراتى نظير: «در عمر بيست سالگى» بهجاى «در سن بيست سالگى»؛ «در عمر شعور» بهجاى «در سن رشد و بلوغ» و... كه تحت تأثير نگارش زبان هندى بوده است.
گاهى مؤلف كلمات هندى را بهجاى كلمات فارسی به كار برده است و گاه كلمات انگليسى و فرانسه هم بهندرت در كتاب ديده مىشود؛ مثلاًبهجاى واژه «حكومت»، مترادف انگليسى آن را به كار برده است و چند مورد نيز از واژههاى اردويى استفاده كرده است. استعمال كلمه «پستر» بهجاى «سپس» يا «پس از آن»، استعمال كلمه «ولايت» به معنى «محل تولد و زادگاه» و... حذف افعال به قرينه لفظى در جملات معطوف، آوردن سجع در جملات معطوف كه نثر كتاب را به نثر مسجع نزدیک كرده است...».[۲]
گفتنى است كه هرچند مصحح تعداد شاعران مذكور در اين اثر را 539 نفر شمرده.[۳]، وليكن در متن كتاب حاضر همانطوركه خود مصحح شمارهگذارى كرده عدد آنان عبارت است از 528 نفر.[۴]گويى سخن مصحح در مقدمه اشتباه است. مصحح، تعداد منابع مورد استفاده نویسنده را عبارت از 11 كتاب فارسی دانسته و اسامى آنها را ذكر كرده و آنگاه روش تصحيح اثر حاضر را توضيح داده و تصريح كرده است: با وجود آنكه چند نسخه خطى از اين اثر در كتابخانههاى هند و پاکستان است، بر آن شديم تا آن را از روى چاپ سنگى طبع هند احيا كنيم.[۵]
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به مطالب مفيد و جالب ذيل كافى است:
- صدرآراى مجالس انبساط، مولانا رشيدالدين وطواط، كه اصلش از بلخ است و نامش عبدالجليل... چونكه كوتاهقامت و حقيرالجثه بود، لهذا به وطواط شهرت يافته و در فضل و كمال كوس بلندنامى مىنواخت و در اقران و اماثل لواى خوشكلامى مىافراخت و به فرط لياقت در قلوب ملوك و سلاطين جا داشته و به خدمت سلطان خوارزمشاه خيلى مكرم و محترم بوده و در صلات قصايد مدحيه فوائد كثيره برداشته و تا آخر حيات سلطان به كمال عزت و اعتبار به ملازمت و مصاحبت اختصاص داشت و بعد وفاتش با پسر وى، آلب ارسلان تا هفده سال بهعنوان شايسته به سر برد و پس از فوت وى پيش سلطان محمود، نبيره خوارزمشاه هم به حسب استدعا برخورد.
- كتاب حدائق السحر در صنايع شعرى از تصنيفات اوست. آخر كار به عمر نود و هفت سالگى در سنه ثمان و سبعين و خمسمائة مرغ روحش به مرغزار بقا پر پرواز گشود و جسد خاکى در جرجانيه خوارزم آسود. از طبع نقاد اوست:
يكى منم كه اگر صد هزار جان بودم به جان تو كه كنم جمله را به تو تسليم ز طلعت تو به خورشيد دادهاند فروغ ز طرّه تو به فردوس بردهاند نسيم تو راست حشمت جم در ميان اهل كمال كه زلف توست چو جيم و دهان توست چو ميم[۶]
- كتاب حدائق السحر در صنايع شعرى از تصنيفات اوست. آخر كار به عمر نود و هفت سالگى در سنه ثمان و سبعين و خمسمائة مرغ روحش به مرغزار بقا پر پرواز گشود و جسد خاکى در جرجانيه خوارزم آسود. از طبع نقاد اوست:
- حكمران مصر خوشكلامى، مير يوسف بلگرامى، كه در سنه ست عشر و مائة و ألف قدم به عرصه شهود نهاد... بعد بههمرسانى سرمايه عقل و تمييز به اكتساب علوم و فنون كوشيده، كتب درسيه به خدمت مير طفيل محمد گذرانيده و لغت و حديث به جناب جد بزرگوار خود به سند رسانيده و در عروض و قافيه و ديگر فنون ادبيه از خدمت مير سيد محمد مهارت حاصل نمود و در هنگام تحصيل از بدايت تا نهایت همدرس مير آزاد بلگرامى بود و در ايامى كه وارد شاهجهانآباد گشته، علوم رياضى و هيئت و هندسه و حساب از فضلاى عصر به اكتساب پرداخته و در آن فنون استعداد تامه حاصل ساخته. بالجمله، مير در فضل و كمال شأنى عالى داشت و در اقسام نظم هم طبع رسا و فكر متعالى. كلام دلپذيرش نمونه فصاحت است و اشعار بىنظيرش. از كلام اوست:
به رنگ نقش نگين از فروتنى آخر چه نامها كه برآورده است پستى ما همينكه چشم گشوديم صبح، چون شبنم ز آفتاب رخت رنگ باخت هستى ما
اى گل! خبر از بلبل بيچاره چه پرسى | افتاده به كنج قفسى بال و پرى هست |
...
گر مهر رخ تو جلوهپيرا نشدى | يك ذرّه ز كائنات پيدا نشدى | |
ور نقطه نور تو نگشتى مركز | نُه دايره فلك هويدا نشدى[۷] |
.
وضعيت كتاب
براى اثر حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در پايان آن، فراهم شده و متأسفانه فهرستهاى فنى (آيات، روايات، اعلام و...) و حتى فهرست منابع نيز آماده نشده.
هرچند كتاب حاضر يك جلدى است و مطالب تمام شده است، ولى مصحح محترم وعده داده است كه تعليقات و فهرستها در جلد دوم منتشر خواهد شد.[۸]؛ وعدهاى كه هنوز جامه عمل نپوشيده است.
همچنين مصحح تصاويرى از صفحات اول و آخر نسخه چاپ سنگى اثر حاضر را آورده است.[۹]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.