الشيعة في موكب التاريخ: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' مى ش' به ' میش') |
||
(۵۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR12297J1.jpg | |||
| عنوان =الشیعة في موکب التاریخ | |||
| عنوانهای دیگر =دراسة موضوعیة فی نشأة الشیعة فی ضوء الکتاب و السنة و التاریخ | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 239 /س2ش9 | |||
| موضوع = | |||
| | شیعه | ||
|زبان | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
شیعه - تاریخ | شیعه - تاریخ | ||
منشا | منشا | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | معاونية شؤون التعليم والبحوث | ||
| مکان نشر =قم - ایران | |||
| سال نشر = 1413 ق | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12297AUTOMATIONCODE | |||
== | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12297 | |||
| کتابخوان همراه نور =12297 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''الشيعة في موكب التاريخ'''، نوشته [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله جعفر سبحانى]] (متولد تبريز 1308ش) است كه به بررسى تحليلى و مستندِ پيدايش و سير تاريخى تشيع از دوره پيامبر(ص) تا دوران خلافت عباسى مىپردازد. اين كتاب، نام كاملش «الشيعة في موكب التاريخ (دراسة موضوعية في نشئة الشيعة في ضوء الكتاب و السنة و التاريخ)» است. | '''الشيعة في موكب التاريخ'''، نوشته [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيتالله جعفر سبحانى]] (متولد تبريز 1308ش) است كه به بررسى تحليلى و مستندِ پيدايش و سير تاريخى تشيع از دوره پيامبر(ص) تا دوران خلافت عباسى مىپردازد. اين كتاب، نام كاملش «الشيعة في موكب التاريخ (دراسة موضوعية في نشئة الشيعة في ضوء الكتاب و السنة و التاريخ)» است. | ||
== ساختار == | ==ساختار== | ||
اين كتاب از يك مقدمه كه ناشر نوشته است و سه بخش (بحث در مورد پيدايش تشيع، پندارهاى مطرحشده درباره تشيع و تشيع در دوره اموى و عباسى) تشكيل شده است. | اين كتاب از يك مقدمه كه ناشر نوشته است و سه بخش (بحث در مورد پيدايش تشيع، پندارهاى مطرحشده درباره تشيع و تشيع در دوره اموى و عباسى) تشكيل شده است. | ||
== گزارش محتوا == | ==گزارش محتوا== | ||
در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است: | در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است: | ||
#در مقدمه - كه نوشته معاونت آموزش و پژوهش نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت است - آمده است | #در مقدمه - كه نوشته معاونت آموزش و پژوهش نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت است - آمده است كهاى مسلمانان جهان! اى پيروان مكتب توحيد! راز همه مصيبتهاى جهان اسلام عبارت است از اختلاف و رمز پيروزى، عبارت است از وحدت كلمه و قوت ايمان. كتاب حاضر براى پاسخ دادن به شبهاتى است كه دشمنان اسلام و تفرقهافكنان مىپراكنند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/8 مقدمه، ص8 - 11]</ref> | ||
# | #نویسنده درباره آغاز پيدايش تشيع، يادآور شده است كه علىرغم اين پندار كه تشيع ساخته جريانات سياسى است و بعد از پيدايش اسلام و بهمرور زمان پديد آمده است، بر اساس اسناد تاريخى، اين مذهب به دست رسولالله(ص) و در زمان ايشان و در پى توصيههاى آن بزرگوار مبنى بر تمسّك به ثقلين و پيروى از حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به وجود آمد؛ بنابراین، بايد اذعان كرد كه تشيع، مكتبى بود كه بهطور طبيعى از متن اسلام جوشيد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/13 ر. ك.: همان، ص13 - 46]</ref> | ||
# | #نویسنده، در مورد پيدايش تشيع، فرضيهها و پنداشتههایى رايج را مطرح كرده و بعد به نقّادى عالمانه آنها پرداخته است؛ فرضيههایى همچون: | ||
#:الف)- تشيع در روز سقيفه پديد آمد؛ | #:الف)- تشيع در روز سقيفه پديد آمد؛ | ||
#:ب)- تشيع ساخته عبدالله بن سبأ است؛ | #:ب)- تشيع ساخته عبدالله بن سبأ است؛ | ||
#:ج)- تشيع، مبدأش يا ساختارش | #:ج)- تشيع، مبدأش يا ساختارش فارسی است؛ | ||
#:د)- تشيع در روز جمل پيدا شد؛ | #:د)- تشيع در روز جمل پيدا شد؛ | ||
#:ه)- تشيع زاده روز صفين است؛ | #:ه)- تشيع زاده روز صفين است؛ | ||
#:و)- تشيع در دوره آلبويه پديد آمد؛ | #:و)- تشيع در دوره آلبويه پديد آمد؛ | ||
#:ز)- تشيع را صفويان ساختند. | #:ز)- تشيع را صفويان ساختند. | ||
#:بر طبق تحليل و نظر تاريخى | #:بر طبق تحليل و نظر تاريخى نویسنده معلوم مىشود كه هيچيك از فرضيههاى ذكرشده از نظر علمى و تاريخى اعتبارى ندارد و پذيرفتنى نيست.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/51 ر. ك.: همان، ص51 - 104]</ref> | ||
# | #نویسنده در بحثى تحت عنوان «زلّة لا تستقال» (لغزشى نابخشودنى)، به مباحث دكتر عبدالله فياض پرداخته و نوشته كه ايشان، در مطلبى عجيب ادّعا كرده كه تشيع در سه مرحله نضج يافته است: يك- روحى؛ دو- سياسى؛ سه- فرقهاى. ايشان اين مدعّا را نادرست دانسته و يادآور شده كه چنين تفكيكى صحيح نيست و اينكه «تشيع روحى در دوره پيامبر بوده و تشيع سياسى در دوره بعد از ايشان پيدا شده»، مطلبى است كه دليلى ندارد و بلكه ادامه سخن خود ايشان كه نوشته: «كان روّاد التشيع الروحي يلتزمون بآراء علي الفقهية إلى جانب الالتزام بإسناده سیاسیاً»؛ «پرچمداران تشيع روحى، به آراء فقهى [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] التزام داشتند، افزون بر آنكه نظرهاى او را از جنبه سياسى مراعات میكردند»، نيز تصريح به خلاف آن است و از سوى ديگر، همان دليلهایى كه ايشان در مورد تشيع روحى نوشته و دلالت دارد بر اينكه آن حضرت، رهبر روحى بود، همان دليلها بهروشنى دلالت دارد بر آنكه آن امام، رهبر سياسى هم بود و... با همين دليلها، روشن مىشود كه نظر دكتر «[[دوری، عبدالعزیز|عبدالعزيز دورى]]» نيز كه گفته: «تشيع بهعنوان عقيده روحى در دوره پيامبر(ص) و بهعنوان حزب سياسى در دوره بعد از كشته شدن على(ع) حادث شد»، ضعيف است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/100 همان، ص100 - 104]</ref> | ||
#مؤلف در مورد قدمت و اصالت تشيع، اين نكته را افزودهاند كه مورخان و برخى از شرقشناسان مانند ولهاوزن و دكتر احمد امين و آدام متز و حتى شخص متعصبى چون گلدزيهر و... هم تصريح و اقرار كردهاند كه عربها قبل از | #مؤلف در مورد قدمت و اصالت تشيع، اين نكته را افزودهاند كه مورخان و برخى از شرقشناسان مانند ولهاوزن و دكتر احمد امين و آدام متز و حتى شخص متعصبى چون گلدزيهر و... هم تصريح و اقرار كردهاند كه عربها قبل از ایرانیان تشيع را پذيرفتند. بنابراین، ادعاى تأسيس تشيع توسط ایرانیان نيز نادرست و بىدليل است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/79 همان، ص79]</ref> | ||
# | #نویسنده، تأكيد كرده است كه نظر ما در مورد صفويه همان نظرى است كه درباره آلبويه داريم و دوره صفويه، دوران رشد تشيع بود نه پيدايش آن.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/99 همان، ص99 - 100]</ref> | ||
# | #نویسنده با بحث مفصل در مورد عبدالله بن سبأ و بيان روايت مجعول طبرى و تأثير اشتباه او بر [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و...، نوشته است كه ادعاى اينكه او تشيع را تأسيس كرده، هيچ اعتبارى ندارد؛ زيرا او اساساً شخصيتى افسانهاى و ساخته و پرداخته ذهن دشمنان شيعه است و وجود خارجى و تاريخى ندارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/57 همان، ص57 - 76]</ref> | ||
#شرقشناسى به نام «دوزى» ادعا كرده است كه منشأ تشيع، | #شرقشناسى به نام «دوزى» ادعا كرده است كه منشأ تشيع، ایران است؛ به اين معنا كه ایرانیان اسلام را تغيير داده و گرايش ایرانى در آن ايجاد كردند و وراثت را در آن نفوذ دادند. نویسنده به اين گفته چنين پاسخ داده است: ادله متعددى داريم كه چنين ادعایى باطل است؛ زيرا تشيع در دوره پيامبر(ص) پديد آمد كه هيچ ایرانى جز سلمان فارسی، مسلمان نشده بود و رسول اكرم(ص) پيروان [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را شيعه ناميد و ياران ممتاز [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] همانند ابوذر، مالك اشتر، مقداد، عمار، صعصعة بن صوحان و... كه شیعیان مخلص او شمرده مىشدند، همگى عرب بودند و.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/78 همان، ص78 - 79]</ref> | ||
# | #نویسنده يادآور شده است كه ادلهاى كه دلالت دارد بر اينكه پيدايش تشيع در دوره پيامبر(ص) بوده، فرضيه پيدايش آن در دوره جنگ جمل را باطل مىسازد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/91 ر. ك.: همان، ص91 - 92]</ref> | ||
#برخى از شرقشناسان پنداشتهاند كه تشيع در روز حكميت پديد آمد كه لشكر على(ع) دو دسته شدند. ولى اين پندارى بيش نيست و از فهم نادرستى كه نسبت به عبارتى از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] صورت گرفته، پيدا شده و همچنين از اين نكته غفلت شده كه تمامى لشكريان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] شيعه به معناى دقيق كلمه نبودند و | #برخى از شرقشناسان پنداشتهاند كه تشيع در روز حكميت پديد آمد كه لشكر على(ع) دو دسته شدند. ولى اين پندارى بيش نيست و از فهم نادرستى كه نسبت به عبارتى از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] صورت گرفته، پيدا شده و همچنين از اين نكته غفلت شده كه تمامى لشكريان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] شيعه به معناى دقيق كلمه نبودند و.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/95 همان، ص95 - 96]</ref> | ||
# | #نویسنده در بحث از آلبويه يادآور شده است كه در اين دوران، تشيع رواج يافته است و شیعیان ى كه سالهاى متمادى در اختناق سياسى و اجتماعى زندگى میكردند، نسيمى از آزادى را احساس كردند و توانستند با امنيت خاطر، مراسم مذهبى خود را برگزار كنند و البته بسى سادهانديشى است كه با خلط اين مطلب با پيدايش شيعه، تشيع را زاده آلبويه بپندارند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/97 ر. ك.: همان، ص97 - 98]</ref> | ||
# | #نویسنده با يادآورى برخى از مصيبتها و شدائدى كه شیعیان تاكنون گرفتارش شدهاند، نوشته است كه زياد مردم كوفه را در جلوى قصرش جمع كرد و آنان را بر لعن بر [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و يا برائت از او تشويق كرد و كسانى را كه امتناع كردند به دم شمشير سپرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/114 همان، ص114]</ref> | ||
# | #نویسنده با بيان اين نكته كه باقى ماندن شيعه در دوران سراسر اختناق و ظلم و جور اموى و عباسى خودش معجزهاى از معجزات الهى بود، افزوده است كه براى فهم بهتر مطلب بهتر است به نامه امام حسین(ع) توجه شود كه به معاويه نوشته است: آيا تو قاتل حُجر و ياران عابد و زاهدش نيستى؟ آنان كه بدعتها را ناپسند میشمردند و امر به معروف و نهى از منكر میكردند؟ پس تو آنان را از روى ظلم و عدوان كُشتى بعد از آنكه به آنها ميثاق و پيمان شديد و غليظى عطا كرده بودى... آيا تو قاتل عَمرو بن حمق نيستى كه عبادت چهرهاش را دگرگون كرده بود؟.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/110 همان، ص110 - 111]</ref> | ||
# | #نویسنده يادآور شده است يكى ديگر از موارد ظلم و جور بر شیعیان عبارت از اين واقعه تلخ تاريخى است كه [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] در مورد حوادث سال 448ق، ضبط كرده است كه [[طوسی، محمد بن حسن|ابوجعفر طوسى]] گريخت و خانهاش غارت شد و همو درباره حوادث سال 449ق، نوشته است كه در ماه صفر اين سال، خانه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] متكلم شيعه در محله كرخ با خاک يكسان شد و هر دفترى كه در آن يافتند و صندلى تدريس او مصادره شد و... تمامش به طرف كرخ برده شد و سه پرچم سفيدى كه سابقا زائرانى كه از كرخ قصد زيارت كوفه داشتند با خود حمل میكردند نيز به آن ضميمه و همه سوزانده شد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/15437/1/134 همان، ص134]</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست موضوعات، در پایان كتاب و آدرس آيات و روايات و منابع ساير منقولات و توضيح پارهاى از واژههاى دشوار، در پاورقى ذكر شده است. | |||
==پانويس == | |||
<references/> | |||
==منابع مقاله== | |||
مقدمه و متن كتاب. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[بنیادهای کیش اسماعیلیان]] | |||
[[اسماعيليان در تاريخ]] | |||
[[تاريخ الدعوة الإسماعيلية]] | |||
[[أربعة كتب إسماعيلية]] | |||
[[التشيع المصري الفاطمي: اشعاع حي و حضاري: مئتان و عشر سنوات من الإبداع الانساني]] | |||
[[اسماعیلیه از گذشته تا حال]] | |||
[[تاریخ شیعه و فرقههای اسلام تا قرن چهارم]] | |||
[[فرهنگ فرق اسلامی]] | |||
[[فرق الشيعة]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | |||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده:فرق اسلامی]] | |||
[[رده:فرق شیعه]] | |||
[[رده:اسماعیلیه]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: فرق اسلامی]] | [[رده: فرق اسلامی]] | ||
[[رده: فرق شیعه]] | [[رده: فرق شیعه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۱۲
الشیعة في موکب التاریخ | |
---|---|
پدیدآوران | سبحانی تبریزی، جعفر (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | دراسة موضوعیة فی نشأة الشیعة فی ضوء الکتاب و السنة و التاریخ |
ناشر | معاونية شؤون التعليم والبحوث |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1413 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | شیعه
شیعه - تاریخ منشا |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 239 /س2ش9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الشيعة في موكب التاريخ، نوشته آيتالله جعفر سبحانى (متولد تبريز 1308ش) است كه به بررسى تحليلى و مستندِ پيدايش و سير تاريخى تشيع از دوره پيامبر(ص) تا دوران خلافت عباسى مىپردازد. اين كتاب، نام كاملش «الشيعة في موكب التاريخ (دراسة موضوعية في نشئة الشيعة في ضوء الكتاب و السنة و التاريخ)» است.
ساختار
اين كتاب از يك مقدمه كه ناشر نوشته است و سه بخش (بحث در مورد پيدايش تشيع، پندارهاى مطرحشده درباره تشيع و تشيع در دوره اموى و عباسى) تشكيل شده است.
گزارش محتوا
در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است:
- در مقدمه - كه نوشته معاونت آموزش و پژوهش نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت است - آمده است كهاى مسلمانان جهان! اى پيروان مكتب توحيد! راز همه مصيبتهاى جهان اسلام عبارت است از اختلاف و رمز پيروزى، عبارت است از وحدت كلمه و قوت ايمان. كتاب حاضر براى پاسخ دادن به شبهاتى است كه دشمنان اسلام و تفرقهافكنان مىپراكنند.[۱]
- نویسنده درباره آغاز پيدايش تشيع، يادآور شده است كه علىرغم اين پندار كه تشيع ساخته جريانات سياسى است و بعد از پيدايش اسلام و بهمرور زمان پديد آمده است، بر اساس اسناد تاريخى، اين مذهب به دست رسولالله(ص) و در زمان ايشان و در پى توصيههاى آن بزرگوار مبنى بر تمسّك به ثقلين و پيروى از حضرت اميرالمؤمنين على(ع) به وجود آمد؛ بنابراین، بايد اذعان كرد كه تشيع، مكتبى بود كه بهطور طبيعى از متن اسلام جوشيد.[۲]
- نویسنده، در مورد پيدايش تشيع، فرضيهها و پنداشتههایى رايج را مطرح كرده و بعد به نقّادى عالمانه آنها پرداخته است؛ فرضيههایى همچون:
- الف)- تشيع در روز سقيفه پديد آمد؛
- ب)- تشيع ساخته عبدالله بن سبأ است؛
- ج)- تشيع، مبدأش يا ساختارش فارسی است؛
- د)- تشيع در روز جمل پيدا شد؛
- ه)- تشيع زاده روز صفين است؛
- و)- تشيع در دوره آلبويه پديد آمد؛
- ز)- تشيع را صفويان ساختند.
- بر طبق تحليل و نظر تاريخى نویسنده معلوم مىشود كه هيچيك از فرضيههاى ذكرشده از نظر علمى و تاريخى اعتبارى ندارد و پذيرفتنى نيست.[۳]
- نویسنده در بحثى تحت عنوان «زلّة لا تستقال» (لغزشى نابخشودنى)، به مباحث دكتر عبدالله فياض پرداخته و نوشته كه ايشان، در مطلبى عجيب ادّعا كرده كه تشيع در سه مرحله نضج يافته است: يك- روحى؛ دو- سياسى؛ سه- فرقهاى. ايشان اين مدعّا را نادرست دانسته و يادآور شده كه چنين تفكيكى صحيح نيست و اينكه «تشيع روحى در دوره پيامبر بوده و تشيع سياسى در دوره بعد از ايشان پيدا شده»، مطلبى است كه دليلى ندارد و بلكه ادامه سخن خود ايشان كه نوشته: «كان روّاد التشيع الروحي يلتزمون بآراء علي الفقهية إلى جانب الالتزام بإسناده سیاسیاً»؛ «پرچمداران تشيع روحى، به آراء فقهى حضرت على(ع) التزام داشتند، افزون بر آنكه نظرهاى او را از جنبه سياسى مراعات میكردند»، نيز تصريح به خلاف آن است و از سوى ديگر، همان دليلهایى كه ايشان در مورد تشيع روحى نوشته و دلالت دارد بر اينكه آن حضرت، رهبر روحى بود، همان دليلها بهروشنى دلالت دارد بر آنكه آن امام، رهبر سياسى هم بود و... با همين دليلها، روشن مىشود كه نظر دكتر «عبدالعزيز دورى» نيز كه گفته: «تشيع بهعنوان عقيده روحى در دوره پيامبر(ص) و بهعنوان حزب سياسى در دوره بعد از كشته شدن على(ع) حادث شد»، ضعيف است.[۴]
- مؤلف در مورد قدمت و اصالت تشيع، اين نكته را افزودهاند كه مورخان و برخى از شرقشناسان مانند ولهاوزن و دكتر احمد امين و آدام متز و حتى شخص متعصبى چون گلدزيهر و... هم تصريح و اقرار كردهاند كه عربها قبل از ایرانیان تشيع را پذيرفتند. بنابراین، ادعاى تأسيس تشيع توسط ایرانیان نيز نادرست و بىدليل است.[۵]
- نویسنده، تأكيد كرده است كه نظر ما در مورد صفويه همان نظرى است كه درباره آلبويه داريم و دوره صفويه، دوران رشد تشيع بود نه پيدايش آن.[۶]
- نویسنده با بحث مفصل در مورد عبدالله بن سبأ و بيان روايت مجعول طبرى و تأثير اشتباه او بر ابن اثير و ابن كثير و...، نوشته است كه ادعاى اينكه او تشيع را تأسيس كرده، هيچ اعتبارى ندارد؛ زيرا او اساساً شخصيتى افسانهاى و ساخته و پرداخته ذهن دشمنان شيعه است و وجود خارجى و تاريخى ندارد.[۷]
- شرقشناسى به نام «دوزى» ادعا كرده است كه منشأ تشيع، ایران است؛ به اين معنا كه ایرانیان اسلام را تغيير داده و گرايش ایرانى در آن ايجاد كردند و وراثت را در آن نفوذ دادند. نویسنده به اين گفته چنين پاسخ داده است: ادله متعددى داريم كه چنين ادعایى باطل است؛ زيرا تشيع در دوره پيامبر(ص) پديد آمد كه هيچ ایرانى جز سلمان فارسی، مسلمان نشده بود و رسول اكرم(ص) پيروان حضرت على(ع) را شيعه ناميد و ياران ممتاز اميرالمؤمنين على(ع) همانند ابوذر، مالك اشتر، مقداد، عمار، صعصعة بن صوحان و... كه شیعیان مخلص او شمرده مىشدند، همگى عرب بودند و.[۸]
- نویسنده يادآور شده است كه ادلهاى كه دلالت دارد بر اينكه پيدايش تشيع در دوره پيامبر(ص) بوده، فرضيه پيدايش آن در دوره جنگ جمل را باطل مىسازد.[۹]
- برخى از شرقشناسان پنداشتهاند كه تشيع در روز حكميت پديد آمد كه لشكر على(ع) دو دسته شدند. ولى اين پندارى بيش نيست و از فهم نادرستى كه نسبت به عبارتى از تاريخ طبرى صورت گرفته، پيدا شده و همچنين از اين نكته غفلت شده كه تمامى لشكريان اميرالمؤمنين(ع) شيعه به معناى دقيق كلمه نبودند و.[۱۰]
- نویسنده در بحث از آلبويه يادآور شده است كه در اين دوران، تشيع رواج يافته است و شیعیان ى كه سالهاى متمادى در اختناق سياسى و اجتماعى زندگى میكردند، نسيمى از آزادى را احساس كردند و توانستند با امنيت خاطر، مراسم مذهبى خود را برگزار كنند و البته بسى سادهانديشى است كه با خلط اين مطلب با پيدايش شيعه، تشيع را زاده آلبويه بپندارند.[۱۱]
- نویسنده با يادآورى برخى از مصيبتها و شدائدى كه شیعیان تاكنون گرفتارش شدهاند، نوشته است كه زياد مردم كوفه را در جلوى قصرش جمع كرد و آنان را بر لعن بر اميرالمؤمنين(ع) و يا برائت از او تشويق كرد و كسانى را كه امتناع كردند به دم شمشير سپرد.[۱۲]
- نویسنده با بيان اين نكته كه باقى ماندن شيعه در دوران سراسر اختناق و ظلم و جور اموى و عباسى خودش معجزهاى از معجزات الهى بود، افزوده است كه براى فهم بهتر مطلب بهتر است به نامه امام حسین(ع) توجه شود كه به معاويه نوشته است: آيا تو قاتل حُجر و ياران عابد و زاهدش نيستى؟ آنان كه بدعتها را ناپسند میشمردند و امر به معروف و نهى از منكر میكردند؟ پس تو آنان را از روى ظلم و عدوان كُشتى بعد از آنكه به آنها ميثاق و پيمان شديد و غليظى عطا كرده بودى... آيا تو قاتل عَمرو بن حمق نيستى كه عبادت چهرهاش را دگرگون كرده بود؟.[۱۳]
- نویسنده يادآور شده است يكى ديگر از موارد ظلم و جور بر شیعیان عبارت از اين واقعه تلخ تاريخى است كه ابن جوزى در مورد حوادث سال 448ق، ضبط كرده است كه ابوجعفر طوسى گريخت و خانهاش غارت شد و همو درباره حوادث سال 449ق، نوشته است كه در ماه صفر اين سال، خانه شيخ طوسى متكلم شيعه در محله كرخ با خاک يكسان شد و هر دفترى كه در آن يافتند و صندلى تدريس او مصادره شد و... تمامش به طرف كرخ برده شد و سه پرچم سفيدى كه سابقا زائرانى كه از كرخ قصد زيارت كوفه داشتند با خود حمل میكردند نيز به آن ضميمه و همه سوزانده شد.[۱۴]
وضعيت كتاب
فهرست موضوعات، در پایان كتاب و آدرس آيات و روايات و منابع ساير منقولات و توضيح پارهاى از واژههاى دشوار، در پاورقى ذكر شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.