اسرار عرفانی عمره: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف') |
جز (جایگزینی متن - '↵↵| ' به ' | ') |
||
(۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR18491J1.jpg | |||
| عنوان =اسرار عرفانی عمره | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| پدیدآوران = | |||
[[فعالی، محمدتقی]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 188/92 /ف7الف5* | |||
| | | موضوع = | ||
حج عمره | |||
| ناشر = | |||
مشعر | |||
| مکان نشر =تهران - ایران | |||
|زبان | | سال نشر = 1388 ش | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE18491AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
|کد کنگره | | شابک =978-964-540-150-2 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18491 | |||
|موضوع | | کتابخوان همراه نور =18491 | ||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
|ناشر | | پیش از = | ||
}} | |||
|- | '''اسرار عرفانى عمره'''، اثر [[فعالی، محمدتقی|محمدتقى فعالى]]، پژوهشى است پيرامون اسرار عرفانى اعمال، مناسك و مكانهاى مربوط به عمره كه به زبان فارسی و در دوران معاصر، نوشته شده است. | ||
| | |||
| | |||
|- | |||
| | |||
| | |||
| | |||
|کد | |||
| | |||
==ساختار== | |||
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در سه بخش، در قالب نه فصل، تنظيم شده است. | |||
نویسنده در ابتدا، به اسرار عرفانى و جايگاه عمره، كعبه و احرام اشاره نموده و سپس، به بيان اسرار عرفانى طواف، نماز طواف و سعى و تقصير پرداخته و در پایان، فضايل مدينه منوره، مسجد النبى(ص) و بقيع را بيان نموده است. | |||
== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، به اسرار باطنى عمره، اشاره شده است. اولین این اسرار، فهم است؛ به این معنى كه عمرزار بايد بداند كه اگر مىخواهد به ديدار حق نايل شود، بايد از شهوات دل بركند، از لذات منقطع شود و فقط به اندازه ضرورت نصيبى از دنيا برگیرد. سزاست در تمامى حركات و سكنات، خود را برای خدا خالص كند، سلوكى خالصانه در پيش گیرد، انس بيشترى با خدا گیرد و نفس خود را به مجاهدت عادت دهد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/12 مقدمه، ص12]</ref> | |||
بخش اول، اختصاص به حرم دارد و خود داراى سه فصل است كه به ترتيب به شهر مكه مكرمه، مسجد الحرام و اسرار عرفانى كعبه پرداخته است. | |||
فصل اول، به بحث پيرامون جايگاه و اسرار عمره اختصاص داشته و در آن، ابتدا به وجه نامگذارى حج و عمره پرداخته شده و سپس، جايگاه عمره و عمرذار تبيين گرديده و پس از آن، به حكمتها و آثار عمره، اشاره شده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/17 متن کتاب، ص17]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/29 29]</ref> | |||
نویسنده، عمره را بريدن از خلق و رویکردن بهسوى حق دانسته است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا. وى معتقد است انسان با رفتن به عمره، مزهاى از ملكوت مىچشد؛ او خموشى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است. عمرزار بهسوى خدا فرار مىكند. سلوك عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است. عمره راه رستگارى و فوز عظيم است. به اعتقاد وى، فلسفه اشك در عمره نمودار مىگردد. راز و نياز با خدا، نجوا و همنشينى با او در كنار خانهاش به اوج مىرسد. زائر چون ستارهاى درخشان در آسمان تاریکىها مىدرخشد و نامش در دفتر خدا ثبت مىشود. انسانى كه به عمره مىرود، میهمان خداست و خدا از او میزبانى مىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/21 همان، ص21]</ref> | |||
در فصل دوم، به اسرار عرفانى كعبه پرداخته شده است. نویسنده برای خانه كعبه جايگاه رفيعى قائل بوده و آن را چنين معرفى كرده است: «كعبه، مقدسترين و بااحترامترين خانههاى روى زمین است. خانه كعبه، نخستين و برترين نقطه خاکدان طبيعت است. كعبه در جايگاهى بسيار مقدس قرار دارد و خداوند به آن نظر و عنايتى ويژه داشته و دارد. خداوند از هر چيز یکى را بهعنوان بهترين برمىگزيند. او از زمین، كعبه را برگزيد. هيچ منزلى روى زمین محبوبتر و عزيزتر از كعبه نيست؛ پس هتك حرمت آن جايز نبوده، بيرون راندن كسى كه به آنجا پناه برده هم جايز نمىباشد. كعبه ستون دين و بنياد بقاى شريعت محمدى است».<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/35 همان، ص35]</ref> | |||
در | در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به میان آمده است. عمرزار، با احرام، چيزهایى را بر خود حرام مىكند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نویسنده، نگاه عرفانى به این امر، بهگونهاى ديگر است. یکى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاينرو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوهاى در احرام محرم دارد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]</ref> | ||
نویسنده، معتقد است در احرام، اشيا بر انسان حرام نشدهاند، بلكه این انسان است كه بر اشيا حرام شده است؛ زيرا انسان برای خدا خلق شده است و اشيا برای انسان. پس انسان طالب خداست و اشيا طالب او. خداوند با عزت خود، خوارى و ذلت انسان را نشان داد و به انسانها فهماند كه اوست كه انسان را بر اشيا حرام كرد تا به آنها دست نيازد، نه اينكه به اشيا دستور داد تا بر انسان حرام شوند؛ بنابراین، دستور به احرام، دستور به تحريم انسانهاست نه اشيا. هدف از تحريم انسان، تذكر این نكته است كه آدمى فقط برای خداست و درعينحالى كه مىتواند به امورى دست يابد و آن امور مسخّر و در اختيار اويند، انسان نبايد آنها را طلب كند و فقط بايد طالب او باشد. لطيفه احرام، تحريم انسان بر اشيا است؛ بدين لحاظ كه انسان بايد خود را وقف خدا كند، نه ماسوا.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/64 همان، ص64]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/65 65]</ref> | |||
فصل | دومین بخش، در سه فصل، شامل اسرار نورانى، معنوى و عرفانى مناسك عمره مىشود. فصل چهارم، به اسرار عرفانى طواف، اختصاص يافته است. نویسنده تشبه به فرشتگان را از جمله اسرار عرفانى طواف دانسته است. وى معتقد است كعبه نمادى از خدا در عالم ملك و شهادت است. انسان به هنگام طواف بايد متذكر بيت معمور در آسمانها باشد. طواف انسان به دور كعبه ملكى، همان طواف ملائكه به دور عرش الهى است و انسان بايد به هنگام طواف تا آسمانها و فرشتگان بالا رود.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/121 همان، ص121]</ref> | ||
طواف قلب، طهارت از شهود غير، حديث شمع و پروانه و هفت شهر عشق، از ديگر اسرار عرفانى مىباشند كه نویسنده برای طواف برشمرده است. | |||
در فصل | در فصل پنجم، اسرار عرفانى نماز طواف بيان گرديده است. واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره، دو ركعت نماز همانند نماز صبح خوانده شود. همچنين ضرورى است این نماز، نزد مقام ابراهیم(ع) واقع شود؛ يعنى بايد آن نماز را پشت مقام بهجاى آورد. البته هرچه نماز طواف به مقام نزدیک تر باشد بهتر است. مستحب است در ركعت اول، بعد از حمد، سوره اخلاص و در ركعت دوم بعد از حمد سوره كافرون خوانده شود. حمد و ثناى الهى، صلوات بر محمد(ص) و آل او(ع)، طلب قبولى اعمال، سجدههاى طولانى، گريستن و خواندن دعاهاى مختلف، از مستحبات نماز طواف است. این امور، ظاهر نماز طواف مىباشد، اما نویسنده، معتقد است نماز طواف در برابر كعبه، روبهروى حجرالاسود، حطيم، ملتزم و در آستانه مقام ابراهیم(ع)، تأويلات و اسرار باطنى دارد كه در قالب عناوين زير، به توضيح آن پرداخته شده است: نماز نياز، نماز حضور، نماز وصال و فنا و نماز ولايت.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/151 ر.ک: همان، ص151]</ref> | ||
در فصل | اسرار عرفانى و باطنى سعى و تقصير، در فصل ششم بيان گرديده است. عمرزار بايد پس از انجام نماز طواف، میان صفا و مروه سعى كند؛ يعنى از كوه صفا به مروه برود و از مروه به صفا بازگردد. سعى میان صفا و مروه هفت مرتبه (شوط) است. همچنين واجب است كه سعى از صفا شروع شده، به مروه ختم گردد. طهارت و خلوص نيت از واجبات سعى است و خداى سبحان در قرآن، صفا و مروه را از شعائر دانسته است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/167 همان، ص167]</ref> | ||
سعى میان صفا و مروه فضيلتهاى بىشمارى دارد. سعى انسان را پاک مىكند، فرشتگان به سعى كنندگان نظرى خاص داشته، آنها را شفاعت مىكنند و نویسنده معتقد است حتى سعى مىتواند باعث آثار مثبت مادى و این جهانى گردد؛ يعنى برای انسان منافع مالى در پى داشته باشد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/170 همان، ص170]</ref> | |||
سومین بخش، مباحثى را پيرامون فضايل شهر پيامبر(ص)، مسجد النبى(ص) و بقيع در سه فصل پایانى، پيش رو قرار داده است. در فصل هفتم، به فضايل مدينه منوره، اشاره گرديده است. مدينه نامهاى هشتگانه دارد كه تمامى آنها را پيامبر(ص) عنوان فرموده است. اسامى این شهر نورانى عبارتند از: مدينه، طيبه، طابه، مسكينه، جبار، محبوره، يندد و يثرب. پيامبر(ص) در اينباره تعابير متعددى دارد. نویسنده، معتقد است این شهر آسمانى، حتى به لحاظ نامگذارى، اشاره به طهارت، رفعت و بزرگى دارد و نامهاى شهر مدينه را خداوند و رسولش انتخاب كردهاند و پيداست كه نام شهر پيامبر(ص) هم بايد پاک باشد؛ زيرا اين، شهرِ برترين خلق روى زمین است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/197 همان، ص197]-[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/198 198]</ref> | |||
در فصل هشتم، فضايل مسجد النبى(ص) بيان شده است. مسجد نبوى در آغاز به دست پيامبر(ص) ساخته شد. این مسجد، نخست با خشت و در ابعادى نسبتاً كوچك بنا شد. چون مسلمانان زياد شدند، آنان از پيامبر(ص) خواستند كه فضاى مسجد افزوده شود؛ پيامبر(ص) نيز خواسته آنان را پذيرفت و دستور داد بر آن افزودند و مسجد را از یک خشت و نيم بنا كردند. باز هم مسلمانان زياد شدند و گفتند: اى رسولالله! كاش دستور مىداديد مسجد را بزرگ كنند. پيامبر(ص) نيز دستور داد تا ديوار آن را با دو رديف خشت بنا كردند. سپس گرما بر آنان چيره شد؛ از پيامبر(ص) خواستند تا دستور دهد سايبانى بر مسجد زنند. ايشان هم دستور داد تا ستونهایى از تنه درخت خرما برپا كردند و سپس چوبهاى پهن با شاخه برگهاى درخت خرما بر آن افكندند. تااينكه باران آمد و سقف مسجد چكه كرد. گفتند: اى رسولالله! كاش فرمان دهى سقف مسجد را گلاندود كنند. پيامبر(ص) فرمود: نه، مسجد بايد سقف و سايبانى همانند سايبان موسى(ع) داشته باشد. مسجد النبى به همین وضعيت باقى ماند تااينكه پيامبر(ص) از دنيا رفت.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/207 همان، ص207]</ref> | |||
آخرين فصل، به بيان فضايل بقيع اختصاص يافته است. در بقيع، مدفن چهار امام(ع) قرار دارد: امام حسن(ع)، [[امام سجاد(ع)]]، امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]. همچنين زنان و دختران پيامبر(ص) در این آرامگاه آرمیدهاند. بدنهاى پاک بسيارى از صحابه پيامبر(ص) و شهداى صدر اسلام نيز در بقيع دفن شده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/216 همان، ص216]</ref> | |||
==وضعيت کتاب== | |||
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى کتاب آمده است. | |||
در پاورقىها، به ذكر منابع پرداخته شده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18717/1/83 ر.ک: پاورقى، ص83]</ref> | |||
==پانويس== | |||
<references/> | |||
==منابع مقاله== | |||
مقدمه و متن کتاب. | |||
== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[اسرار عرفانی حج]] | |||
[[اسرار حج]] | |||
[[آشنایی با عرفان و تصوف]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: فقه و اصول]] | [[رده: فقه و اصول]] | ||
[[رده:مباحث خاص فقه]] | [[رده: مباحث خاص فقه]] | ||
[[رده:عبادات]] | [[رده:عبادات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۴
اسرار عرفانی عمره | |
---|---|
پدیدآوران | فعالی، محمدتقی (نویسنده) |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1388 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-540-150-2 |
موضوع | حج عمره |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 188/92 /ف7الف5* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اسرار عرفانى عمره، اثر محمدتقى فعالى، پژوهشى است پيرامون اسرار عرفانى اعمال، مناسك و مكانهاى مربوط به عمره كه به زبان فارسی و در دوران معاصر، نوشته شده است.
ساختار
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در سه بخش، در قالب نه فصل، تنظيم شده است.
نویسنده در ابتدا، به اسرار عرفانى و جايگاه عمره، كعبه و احرام اشاره نموده و سپس، به بيان اسرار عرفانى طواف، نماز طواف و سعى و تقصير پرداخته و در پایان، فضايل مدينه منوره، مسجد النبى(ص) و بقيع را بيان نموده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به اسرار باطنى عمره، اشاره شده است. اولین این اسرار، فهم است؛ به این معنى كه عمرزار بايد بداند كه اگر مىخواهد به ديدار حق نايل شود، بايد از شهوات دل بركند، از لذات منقطع شود و فقط به اندازه ضرورت نصيبى از دنيا برگیرد. سزاست در تمامى حركات و سكنات، خود را برای خدا خالص كند، سلوكى خالصانه در پيش گیرد، انس بيشترى با خدا گیرد و نفس خود را به مجاهدت عادت دهد.[۱]
بخش اول، اختصاص به حرم دارد و خود داراى سه فصل است كه به ترتيب به شهر مكه مكرمه، مسجد الحرام و اسرار عرفانى كعبه پرداخته است.
فصل اول، به بحث پيرامون جايگاه و اسرار عمره اختصاص داشته و در آن، ابتدا به وجه نامگذارى حج و عمره پرداخته شده و سپس، جايگاه عمره و عمرذار تبيين گرديده و پس از آن، به حكمتها و آثار عمره، اشاره شده است.[۲]
نویسنده، عمره را بريدن از خلق و رویکردن بهسوى حق دانسته است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا. وى معتقد است انسان با رفتن به عمره، مزهاى از ملكوت مىچشد؛ او خموشى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است. عمرزار بهسوى خدا فرار مىكند. سلوك عمره منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است. عمره راه رستگارى و فوز عظيم است. به اعتقاد وى، فلسفه اشك در عمره نمودار مىگردد. راز و نياز با خدا، نجوا و همنشينى با او در كنار خانهاش به اوج مىرسد. زائر چون ستارهاى درخشان در آسمان تاریکىها مىدرخشد و نامش در دفتر خدا ثبت مىشود. انسانى كه به عمره مىرود، میهمان خداست و خدا از او میزبانى مىكند.[۳]
در فصل دوم، به اسرار عرفانى كعبه پرداخته شده است. نویسنده برای خانه كعبه جايگاه رفيعى قائل بوده و آن را چنين معرفى كرده است: «كعبه، مقدسترين و بااحترامترين خانههاى روى زمین است. خانه كعبه، نخستين و برترين نقطه خاکدان طبيعت است. كعبه در جايگاهى بسيار مقدس قرار دارد و خداوند به آن نظر و عنايتى ويژه داشته و دارد. خداوند از هر چيز یکى را بهعنوان بهترين برمىگزيند. او از زمین، كعبه را برگزيد. هيچ منزلى روى زمین محبوبتر و عزيزتر از كعبه نيست؛ پس هتك حرمت آن جايز نبوده، بيرون راندن كسى كه به آنجا پناه برده هم جايز نمىباشد. كعبه ستون دين و بنياد بقاى شريعت محمدى است».[۴]
در فصل سوم، از اسرار عرفانى احرام، سخن به میان آمده است. عمرزار، با احرام، چيزهایى را بر خود حرام مىكند. احرام، به معناى تحريم امورى بر انسان است، اما به نظر نویسنده، نگاه عرفانى به این امر، بهگونهاى ديگر است. یکى از اسماى الهى «عزيز» است؛ آنگاه كه خداوند دستور داد تا در احرام درآيد و آنچه را كه حلال بود حرام شمرد، خداوند با صفت عزت ظهور كرده است؛ ازاينرو محرم، مظهر اسم عزيز است و عزت الهى جلوهاى در احرام محرم دارد.[۵]
نویسنده، معتقد است در احرام، اشيا بر انسان حرام نشدهاند، بلكه این انسان است كه بر اشيا حرام شده است؛ زيرا انسان برای خدا خلق شده است و اشيا برای انسان. پس انسان طالب خداست و اشيا طالب او. خداوند با عزت خود، خوارى و ذلت انسان را نشان داد و به انسانها فهماند كه اوست كه انسان را بر اشيا حرام كرد تا به آنها دست نيازد، نه اينكه به اشيا دستور داد تا بر انسان حرام شوند؛ بنابراین، دستور به احرام، دستور به تحريم انسانهاست نه اشيا. هدف از تحريم انسان، تذكر این نكته است كه آدمى فقط برای خداست و درعينحالى كه مىتواند به امورى دست يابد و آن امور مسخّر و در اختيار اويند، انسان نبايد آنها را طلب كند و فقط بايد طالب او باشد. لطيفه احرام، تحريم انسان بر اشيا است؛ بدين لحاظ كه انسان بايد خود را وقف خدا كند، نه ماسوا.[۶]
دومین بخش، در سه فصل، شامل اسرار نورانى، معنوى و عرفانى مناسك عمره مىشود. فصل چهارم، به اسرار عرفانى طواف، اختصاص يافته است. نویسنده تشبه به فرشتگان را از جمله اسرار عرفانى طواف دانسته است. وى معتقد است كعبه نمادى از خدا در عالم ملك و شهادت است. انسان به هنگام طواف بايد متذكر بيت معمور در آسمانها باشد. طواف انسان به دور كعبه ملكى، همان طواف ملائكه به دور عرش الهى است و انسان بايد به هنگام طواف تا آسمانها و فرشتگان بالا رود.[۷]
طواف قلب، طهارت از شهود غير، حديث شمع و پروانه و هفت شهر عشق، از ديگر اسرار عرفانى مىباشند كه نویسنده برای طواف برشمرده است.
در فصل پنجم، اسرار عرفانى نماز طواف بيان گرديده است. واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره، دو ركعت نماز همانند نماز صبح خوانده شود. همچنين ضرورى است این نماز، نزد مقام ابراهیم(ع) واقع شود؛ يعنى بايد آن نماز را پشت مقام بهجاى آورد. البته هرچه نماز طواف به مقام نزدیک تر باشد بهتر است. مستحب است در ركعت اول، بعد از حمد، سوره اخلاص و در ركعت دوم بعد از حمد سوره كافرون خوانده شود. حمد و ثناى الهى، صلوات بر محمد(ص) و آل او(ع)، طلب قبولى اعمال، سجدههاى طولانى، گريستن و خواندن دعاهاى مختلف، از مستحبات نماز طواف است. این امور، ظاهر نماز طواف مىباشد، اما نویسنده، معتقد است نماز طواف در برابر كعبه، روبهروى حجرالاسود، حطيم، ملتزم و در آستانه مقام ابراهیم(ع)، تأويلات و اسرار باطنى دارد كه در قالب عناوين زير، به توضيح آن پرداخته شده است: نماز نياز، نماز حضور، نماز وصال و فنا و نماز ولايت.[۸]
اسرار عرفانى و باطنى سعى و تقصير، در فصل ششم بيان گرديده است. عمرزار بايد پس از انجام نماز طواف، میان صفا و مروه سعى كند؛ يعنى از كوه صفا به مروه برود و از مروه به صفا بازگردد. سعى میان صفا و مروه هفت مرتبه (شوط) است. همچنين واجب است كه سعى از صفا شروع شده، به مروه ختم گردد. طهارت و خلوص نيت از واجبات سعى است و خداى سبحان در قرآن، صفا و مروه را از شعائر دانسته است.[۹]
سعى میان صفا و مروه فضيلتهاى بىشمارى دارد. سعى انسان را پاک مىكند، فرشتگان به سعى كنندگان نظرى خاص داشته، آنها را شفاعت مىكنند و نویسنده معتقد است حتى سعى مىتواند باعث آثار مثبت مادى و این جهانى گردد؛ يعنى برای انسان منافع مالى در پى داشته باشد.[۱۰]
سومین بخش، مباحثى را پيرامون فضايل شهر پيامبر(ص)، مسجد النبى(ص) و بقيع در سه فصل پایانى، پيش رو قرار داده است. در فصل هفتم، به فضايل مدينه منوره، اشاره گرديده است. مدينه نامهاى هشتگانه دارد كه تمامى آنها را پيامبر(ص) عنوان فرموده است. اسامى این شهر نورانى عبارتند از: مدينه، طيبه، طابه، مسكينه، جبار، محبوره، يندد و يثرب. پيامبر(ص) در اينباره تعابير متعددى دارد. نویسنده، معتقد است این شهر آسمانى، حتى به لحاظ نامگذارى، اشاره به طهارت، رفعت و بزرگى دارد و نامهاى شهر مدينه را خداوند و رسولش انتخاب كردهاند و پيداست كه نام شهر پيامبر(ص) هم بايد پاک باشد؛ زيرا اين، شهرِ برترين خلق روى زمین است.[۱۱]
در فصل هشتم، فضايل مسجد النبى(ص) بيان شده است. مسجد نبوى در آغاز به دست پيامبر(ص) ساخته شد. این مسجد، نخست با خشت و در ابعادى نسبتاً كوچك بنا شد. چون مسلمانان زياد شدند، آنان از پيامبر(ص) خواستند كه فضاى مسجد افزوده شود؛ پيامبر(ص) نيز خواسته آنان را پذيرفت و دستور داد بر آن افزودند و مسجد را از یک خشت و نيم بنا كردند. باز هم مسلمانان زياد شدند و گفتند: اى رسولالله! كاش دستور مىداديد مسجد را بزرگ كنند. پيامبر(ص) نيز دستور داد تا ديوار آن را با دو رديف خشت بنا كردند. سپس گرما بر آنان چيره شد؛ از پيامبر(ص) خواستند تا دستور دهد سايبانى بر مسجد زنند. ايشان هم دستور داد تا ستونهایى از تنه درخت خرما برپا كردند و سپس چوبهاى پهن با شاخه برگهاى درخت خرما بر آن افكندند. تااينكه باران آمد و سقف مسجد چكه كرد. گفتند: اى رسولالله! كاش فرمان دهى سقف مسجد را گلاندود كنند. پيامبر(ص) فرمود: نه، مسجد بايد سقف و سايبانى همانند سايبان موسى(ع) داشته باشد. مسجد النبى به همین وضعيت باقى ماند تااينكه پيامبر(ص) از دنيا رفت.[۱۲]
آخرين فصل، به بيان فضايل بقيع اختصاص يافته است. در بقيع، مدفن چهار امام(ع) قرار دارد: امام حسن(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع). همچنين زنان و دختران پيامبر(ص) در این آرامگاه آرمیدهاند. بدنهاى پاک بسيارى از صحابه پيامبر(ص) و شهداى صدر اسلام نيز در بقيع دفن شده است.[۱۳]
وضعيت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى کتاب آمده است.
در پاورقىها، به ذكر منابع پرداخته شده است.[۱۴]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.