ابن ابی‌حجله، احمد بن یحیی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR06516.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.)
     
    جز (جایگزینی متن - 'تلمسانی (ابهام زدایی)' به 'تلمسانی (ابهام‌زدایی)')
     
    (۷۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR06516.jpg|بندانگشتی|ابن‌ابی‌حجله، احمد بن یحیی]]
    [[پرونده:NUR06516.jpg|بندانگشتی|ابن‌ ابی‌حجله، احمد بن یحیی]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|ابن‌ابی‌حجله، احمد بن یحیی
    ! نام!! data-type="authorName" |ابن‌ ابی‌حجله، احمد بن یحیی
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| ابن‌ابی‌حجله تلمسانی، احمد بن یحیی
    | data-type="authorOtherNames" | ابن‌ ابی‌حجله تلمسانی، احمد بن یحیی


    ابن‌ابی‌حجله، ابوالعباس شهاب‌الدین احمد بن یحیی
    ابن‌ ابی‌حجله، ابوالعباس شهاب‌الدین احمد بن یحیی


    ابن‌حجله، احمد بن یحیی
    ابن‌ حجله، احمد بن یحیی


    ابن‌حجله التلمسانی
    ابن‌ حجله التلمسانی


    ابن‌ابي‌حجلة المغربي‏، احمد بن یحیی
    ابن‌ ابي‌حجلة المغربی‏، احمد بن یحیی
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |یحیی
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |725ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |تلمسان، الجزایر امروز
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|776 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |776 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[سلوة الحزين في موت البنين]] / نوع اثر: کتاب  / نقش: نويسنده
    | data-type="authorWritings" |[[سلوة الحزين في موت البنين]]  


    [[سکردان السلطان]] / نوع اثر: کتاب  / نقش: نويسنده
    [[سکردان السلطان]]  
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مولف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE6516AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE06516AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|تلمسانی (ابهام‌زدایی)}}
    '''شهاب‌الدين ابوالعباس احمد بن يحيى تلسمانى حنبلى''' (725-776ق)، معروف به «ابن ابى حَجَله تلسمانى»، شاعر و اديب بزرگ، نویسنده کتاب [[سلوة الحزين في موت البنين]]


    == ولادت ==
    در سال 725ق، در زاویه نياى بزرگش، ابوحجله، در شهر تلمسان (امروزه در الجزاير) به دنيا آمد و در سال 776ق، در مصر درگذشت.


    == معرفى اجمالى ==
    شهرت او برگرفته از كنيه جدش ابوحجله است كه از صلحا و زهّاد نامدار عصر خود بود و گفته‌اند كه به جهت كرامتى كه از او ظاهر شده- كبكى از هوا آمده و روى آستين او تخم گذاشت- به «ابوحَجَله» (پدر كبك) شهرت يافته است.


    ابن ابى حجله در اوان جوانى، همراه پدر و مادر و برادرانش از زادگاه خود روانه حجاز و سپس دمشق شد. مدتى در آنجا اقامت گزيد و به تحصيل علم به ویژه فنون بلاغت و ادبيات همت گماشت تا مهارت تمام يافت. آنگاه به قاهره كوچ كرد و سال‌هاى واپسين عمر خود را در خانقاه منجك يوسفى (در نزدیکى قاهره) به سر برد و پير آنجا بود و هم در آنجا وفات يافت.


    «شهاب الدين ابوالعباس احمد بن يحيى تلسمانى حنبلى» معروف به «ابن ابى حَجَله تلسمانى»، شاعر و اديب بزرگ، در سال 725ق، در زاويه نياى بزرگش، ابو حجله، در شهر تلمسان (امروزه در الجزاير) به دنيا آمد و در سال 776ق، در مصر درگذشت.
    ==مهارت‌ها==


    شهرت او برگرفته از كنيه جدش ابو حجله است كه از صلحا و زهّاد نامدار عصر خود بود و گفته‌اند كه به جهت كرامتى كه از او ظاهر شده- كبكى از هوا آمده و روى آستين او تخم گذاشت- به «ابوحَجَله» (پدر كبك) شهرت يافته است.
    وى در شعر و شاعرى، به‌خصوص در سرودن قطعات، قصائد، وصف و مدح، مهارت بسيار داشت و فراوان شعر مى‌گفت، ولى بعضى از معاصرانش او را به علّت ندانستن عروض -شايد بى‌اعتنايى به آن- نكوهش كرده‌اند. نثر آراسته و پيراسته‌اى نيز داشت و در فن ترسّل استاد بود.
     
    ابن ابى حجله در اوان جوانى، همراه پدر و مادر و برادرانش از زادگاه خود روانه حجاز و سپس دمشق شد. مدتى در آنجا اقامت گزيد و به تحصيل علم به ويژه فنون بلاغت و ادبيات همت گماشت تا مهارت تمام يافت. آنگاه به قاهره كوچ كرد و سال‌هاى واپسين عمر خود را در خانقاه منجك يوسفى (در نزديكى قاهره) به سر برد و پير آنجا بود و هم در آنجا وفات يافت.


    وى در شعر و شاعرى، به‌خصوص در سرودن قطعات، قصائد، وصف و مدح، مهارت بسيار داشت و فراوان شعر مى‌گفت، ولى بعضى از معاصرانش او را به علّت ندانستن عروض -شايد بى‌اعتنايى به آن- نكوهش كرده‌اند. نثر آراسته و پيراسته‌اى نيز داشت و در فن ترسّل استاد بود.
    در نوشتن مقامات هم ذوق خویش را آزمود و به خلق آثار زيبايى دست يافت. اما از آنجا كه مدّعى همپايى با مقامات حريرى بود، مورد سرزنش واقع شد. از ديگر علوم مرسوم زمان خود نيز بى‌بهره نبود، چنانكه ابن احمر، تذكره‌نویس معاصرش، ضمن تجليل از مقام علمى وى، او را «فقيه» نامیده است.


    در نوشتن مقامات هم ذوق خويش را آزمود و به خلق آثار زيبايى دست يافت. اما از آنجا كه مدّعى همپايى با مقامات حريرى بود، مورد سرزنش واقع شد. از ديگر علوم مرسوم زمان خود نيز بى‌بهره نبود، چنانكه ابن احمر، تذكره‌نويس معاصرش، ضمن تجليل از مقام علمى وى، او را «فقيه» ناميده است.
    ==مذهب==


    وى بنا به شيوه معهود اهل شعر و ادب، نسبت به فرقه و مذهب خاصى تعصب نداشت و در معاشرت با پيروان هر مذهب و فرقه‌اى، خود را هم عقده آنان وانمود مى‌كرد، چنانكه او را «حنفى مذهب و حنبلى اعتقاد» توصيف كرده‌اند.
    وى بنا به شيوه معهود اهل شعر و ادب، نسبت به فرقه و مذهب خاصى تعصب نداشت و در معاشرت با پيروان هر مذهب و فرقه‌اى، خود را هم عقده آنان وانمود مى‌كرد، چنانكه او را «حنفى مذهب و حنبلى اعتقاد» توصيف كرده‌اند.


    وى درويش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفيانه‌اش به مذاق اهل شرع خوش نمى‌آمد و باعث طعن او مى‌گرديد. از اين‌رو ابن قطّان، فقيه شافعى معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و ميگساران را بر او عيب گرفته است. در عين حال، با انديشه وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص ابن فارض را بسيار نكوهش مى‌كرد و خوددارى از مديحه‌سرايى براى حضرت محمد(ص) را بر او عيب مى‌گرفت و قصايد عارفانه او را يك‌به‌يك، با قصايدى در مدح آن حضرت(ص) جواب مى‌گفت و از آن‌ها كتابى فراهم آورد و وصيت كرد كه آن كتاب را همراه پيكرش به خاك بسپارند.
    وى درویش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفيانه‌اش به مذاق اهل شرع خوش نمى‌آمد و باعث طعن او مى‌گرديد. از اين‌رو ابن قطّان، فقيه شافعى معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و میگساران را بر او عيب گرفته است. در عين حال، با انديشه وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص ابن فارض را بسيار نكوهش مى‌كرد و خوددارى از مديحه‌سرايى برای حضرت محمد(ص) را بر او عيب مى‌گرفت و قصايد عارفانه او را یک‌به‌یک، با قصايدى در مدح آن حضرت(ص) جواب مى‌گفت و از آن‌ها کتابى فراهم آورد و وصيت كرد كه آن کتاب را همراه پیکرش به خاک بسپارند.


    مجموع تأليفات وى را بالغ بر شصت مورد ذكر كرده‌اند كه عمدتاً جُنگ‌هاى كوچك و بزرگ ادبى هستند و نوعاً از ساخته‌ها و سروده‌هاى نظم و نثر خود او فراهم آمده‌اند. مهم‌ترين آنها عبارتند از «سكردان السلطان» كه او را به عنوان «صاحب سكرادن» معروف گردانيده است. نام كامل كتاب، «سكردان السلطان الملك الناصر» است كه آن را در 757ق1356/م تأليف كرد و به ملك ناصر ابو المحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، ششمين فرمانرواى ترك در مصر تقديم نمود. كتاب مذكور تاكنون چندين بار، از جمله در 1317ق1899/م در مطبعه ميمنيه مصر در حاشيه كتاب «المخلاه» منسوب به شيخ بهائى به چاپ رسيده است.
    ==ویژگی تألیفات==


    اثر مشهور ديگر وى «ديوان الصبابه» است كه به نظم و نثر و در بيان عشق و عاشقى و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. اين كتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسان الدين ابن الخطيب، اديب و عارف معاصر وى را بر آن داشت تا كتاب «روضه التعريف بالحب الشريف» را در ردّ آن بنويسد و جان خود را نيز بر سر اين تأليف بگذارد. اين كتاب نيز تاكنون چندين بار در مصر، همچنين در 1972م در بيروت به چاپ رسيده است.  
    مجموع تأليفات وى را بالغ بر شصت مورد ذكر كرده‌اند كه عمدتاًً جُنگ‌هاى كوچك و بزرگ ادبى هستند و نوعاً از ساخته‌ها و سروده‌هاى نظم و نثر خود او فراهم آمده‌اند. مهم‌ترين آنها عبارتند از «سكردان السلطان» كه او را به عنوان «صاحب سكرادن» معروف گردانيده است. نام كامل کتاب، «سكردان السلطان الملك الناصر» است كه آن را در 757ق1356/م تأليف كرد و به ملك ناصر ابوالمحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، ششمین فرمانرواى ترك در مصر تقديم نمود. کتاب مذكور تاكنون چندين بار، از جمله در 1317ق1899/م در مطبعه میمنيه مصر در حاشيه کتاب «المخلاه» منسوب به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] به چاپ رسيده است.
     
    ==آثار:==


    اثر مشهور ديگر وى «ديوان الصبابه» است كه به نظم و نثر و در بيان عشق و عاشقى و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. این کتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسان‌الدين ابن الخطیب، اديب و عارف معاصر وى را بر آن داشت تا کتاب «روضه التعريف بالحب الشريف» را در ردّ آن بنویسد و جان خود را نيز بر سر این تأليف بگذارد. این کتاب نيز تاكنون چندين بار در مصر، همچنين در 1972م در بيروت به چاپ رسيده است.


    ==آثار==
    ديگر آثار وى عبارتند از:
    ديگر آثار وى عبارتند از:


    1- مغناطيس الدر النفيس
    #مغناطيس الدر النفيس
     
    #مُجتبى الادباء
    2- مُجتبى الادباء
    #اُنموذَج القتال في نقل العُوال
     
    #سُلوة الحزين في موت البنين
    3- اُنموذَج القتال فى نقل العُوال
    #جوار الاخيار في دار القرار
     
    #دفع النقمه في الصلاه على نبّى الرّحمه
    4- سُلوة الحزين فى موت البنين
    #فى طحن الجُلُّبان
     
    #قصائد اُخرى في حرب الاسكندريه سنه 771.
    5- جوار الاخيار فى دار القرار
    #التذكير بالموت و سُكنى القبور و الخروج منها و النشور.
     
    #انشاء واحد الاعداد
    6- دفع النقمه فى الصلاه على نبّى الرّحمه
     
    7- فى طحن الجُلُّبان
     
    8- قصائد اُخرى فى حرب الاسكندريه سنه 771.
     
    9- التذكير بالموت و سُكنى القبور و الخروج منها و النشور.
     
    10- انشاء واحد الاعداد


    عناوين آثار ديگرى نيز از وى در فهرست‌ها ديده مى‌شود كه هنوز نسخه‌هايى از آن‌ها شناسايى نشده و يا به دست نيامده است. از جمله اين آثار، پنج ديوان مشتمل بر مدايح پيامبر اكرم(ص) و هفت اُرجوزه بالغ بر 70 هزار بيت و نيز حاطب الليل را كه بنا به گفته صاحب شَذَرات، تذكره‌گونه‌اى در مجلّدات متعدّد بوده است، مى‌توان نام برد.
    عناوین آثار ديگرى نيز از وى در فهرست‌ها ديده مى‌شود كه هنوز نسخه‌هایى از آن‌ها شناسايى نشده و يا به دست نيامده است. از جمله این آثار، پنج ديوان مشتمل بر مدايح پيامبر اكرم(ص) و هفت اُرجوزه بالغ بر 70 هزار بيت و نيز حاطب الليل را كه بنا به گفته صاحب شَذَرات، تذكرونه‌اى در مجلّدات متعدّد بوده است، مى‌توان نام برد.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1326 محمد على لسانى فشاركى، ج2، ص638]</ref>


    == منابع مقاله: ==
    ==پانویس==
    <references/>




    دائره المعارف بزرگ اسلامى، ج2، ص638، نوشته محمد على لسانى فشاركى.
    ==منابع مقاله==
    [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1326 محمد على لسانى فشاركى، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374]


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وابسته‌ها ==
    [[سلوة الحزين في موت البنين]]  
    [[سلوة الحزين في موت البنين]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[سکردان السلطان]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[سکردان السلطان]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:ادیبان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۲۳

    ابن‌ ابی‌حجله، احمد بن یحیی
    نام ابن‌ ابی‌حجله، احمد بن یحیی
    نام‌های دیگر ابن‌ ابی‌حجله تلمسانی، احمد بن یحیی

    ابن‌ ابی‌حجله، ابوالعباس شهاب‌الدین احمد بن یحیی

    ابن‌ حجله، احمد بن یحیی

    ابن‌ حجله التلمسانی

    ابن‌ ابي‌حجلة المغربی‏، احمد بن یحیی

    نام پدر یحیی
    متولد 725ق
    محل تولد تلمسان، الجزایر امروز
    رحلت 776 ق
    اساتید
    برخی آثار سلوة الحزين في موت البنين

    سکردان السلطان

    کد مؤلف AUTHORCODE06516AUTHORCODE

    شهاب‌الدين ابوالعباس احمد بن يحيى تلسمانى حنبلى (725-776ق)، معروف به «ابن ابى حَجَله تلسمانى»، شاعر و اديب بزرگ، نویسنده کتاب سلوة الحزين في موت البنين

    ولادت

    در سال 725ق، در زاویه نياى بزرگش، ابوحجله، در شهر تلمسان (امروزه در الجزاير) به دنيا آمد و در سال 776ق، در مصر درگذشت.

    شهرت او برگرفته از كنيه جدش ابوحجله است كه از صلحا و زهّاد نامدار عصر خود بود و گفته‌اند كه به جهت كرامتى كه از او ظاهر شده- كبكى از هوا آمده و روى آستين او تخم گذاشت- به «ابوحَجَله» (پدر كبك) شهرت يافته است.

    ابن ابى حجله در اوان جوانى، همراه پدر و مادر و برادرانش از زادگاه خود روانه حجاز و سپس دمشق شد. مدتى در آنجا اقامت گزيد و به تحصيل علم به ویژه فنون بلاغت و ادبيات همت گماشت تا مهارت تمام يافت. آنگاه به قاهره كوچ كرد و سال‌هاى واپسين عمر خود را در خانقاه منجك يوسفى (در نزدیکى قاهره) به سر برد و پير آنجا بود و هم در آنجا وفات يافت.

    مهارت‌ها

    وى در شعر و شاعرى، به‌خصوص در سرودن قطعات، قصائد، وصف و مدح، مهارت بسيار داشت و فراوان شعر مى‌گفت، ولى بعضى از معاصرانش او را به علّت ندانستن عروض -شايد بى‌اعتنايى به آن- نكوهش كرده‌اند. نثر آراسته و پيراسته‌اى نيز داشت و در فن ترسّل استاد بود.

    در نوشتن مقامات هم ذوق خویش را آزمود و به خلق آثار زيبايى دست يافت. اما از آنجا كه مدّعى همپايى با مقامات حريرى بود، مورد سرزنش واقع شد. از ديگر علوم مرسوم زمان خود نيز بى‌بهره نبود، چنانكه ابن احمر، تذكره‌نویس معاصرش، ضمن تجليل از مقام علمى وى، او را «فقيه» نامیده است.

    مذهب

    وى بنا به شيوه معهود اهل شعر و ادب، نسبت به فرقه و مذهب خاصى تعصب نداشت و در معاشرت با پيروان هر مذهب و فرقه‌اى، خود را هم عقده آنان وانمود مى‌كرد، چنانكه او را «حنفى مذهب و حنبلى اعتقاد» توصيف كرده‌اند.

    وى درویش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفيانه‌اش به مذاق اهل شرع خوش نمى‌آمد و باعث طعن او مى‌گرديد. از اين‌رو ابن قطّان، فقيه شافعى معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و میگساران را بر او عيب گرفته است. در عين حال، با انديشه وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص ابن فارض را بسيار نكوهش مى‌كرد و خوددارى از مديحه‌سرايى برای حضرت محمد(ص) را بر او عيب مى‌گرفت و قصايد عارفانه او را یک‌به‌یک، با قصايدى در مدح آن حضرت(ص) جواب مى‌گفت و از آن‌ها کتابى فراهم آورد و وصيت كرد كه آن کتاب را همراه پیکرش به خاک بسپارند.

    ویژگی تألیفات

    مجموع تأليفات وى را بالغ بر شصت مورد ذكر كرده‌اند كه عمدتاًً جُنگ‌هاى كوچك و بزرگ ادبى هستند و نوعاً از ساخته‌ها و سروده‌هاى نظم و نثر خود او فراهم آمده‌اند. مهم‌ترين آنها عبارتند از «سكردان السلطان» كه او را به عنوان «صاحب سكرادن» معروف گردانيده است. نام كامل کتاب، «سكردان السلطان الملك الناصر» است كه آن را در 757ق1356/م تأليف كرد و به ملك ناصر ابوالمحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، ششمین فرمانرواى ترك در مصر تقديم نمود. کتاب مذكور تاكنون چندين بار، از جمله در 1317ق1899/م در مطبعه میمنيه مصر در حاشيه کتاب «المخلاه» منسوب به شيخ بهائى به چاپ رسيده است.

    اثر مشهور ديگر وى «ديوان الصبابه» است كه به نظم و نثر و در بيان عشق و عاشقى و شرح حال عاشقان فراهم آمده است. این کتاب، طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسان‌الدين ابن الخطیب، اديب و عارف معاصر وى را بر آن داشت تا کتاب «روضه التعريف بالحب الشريف» را در ردّ آن بنویسد و جان خود را نيز بر سر این تأليف بگذارد. این کتاب نيز تاكنون چندين بار در مصر، همچنين در 1972م در بيروت به چاپ رسيده است.

    آثار

    ديگر آثار وى عبارتند از:

    1. مغناطيس الدر النفيس
    2. مُجتبى الادباء
    3. اُنموذَج القتال في نقل العُوال
    4. سُلوة الحزين في موت البنين
    5. جوار الاخيار في دار القرار
    6. دفع النقمه في الصلاه على نبّى الرّحمه
    7. فى طحن الجُلُّبان
    8. قصائد اُخرى في حرب الاسكندريه سنه 771.
    9. التذكير بالموت و سُكنى القبور و الخروج منها و النشور.
    10. انشاء واحد الاعداد

    عناوین آثار ديگرى نيز از وى در فهرست‌ها ديده مى‌شود كه هنوز نسخه‌هایى از آن‌ها شناسايى نشده و يا به دست نيامده است. از جمله این آثار، پنج ديوان مشتمل بر مدايح پيامبر اكرم(ص) و هفت اُرجوزه بالغ بر 70 هزار بيت و نيز حاطب الليل را كه بنا به گفته صاحب شَذَرات، تذكرونه‌اى در مجلّدات متعدّد بوده است، مى‌توان نام برد.[۱]

    پانویس


    منابع مقاله

    محمد على لسانى فشاركى، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374

    وابسته‌ها