أسرار الصلاة (جوادی آملی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (')
    جز (جایگزینی متن - 'سر الصلاة (ابهام زدایی)' به 'سر الصلاة (ابهام‌زدایی)')
     
    (۷۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR00023J1.jpg|بندانگشتی|اسرار الصلاه (للجوادی الآملی)]]
    | تصویر =NUR00023J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =أسرار الصلاة(جوادی آملی)
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|اسرار الصلاه (للجوادی الآملی)
    [[جوادی آملی، عبدالله]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =عربی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =
    |data-type='otherBookNames'|
    | موضوع =
    |-
    | ناشر
    |پدیدآورندگان
    جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی
    |data-type='authors'|[[جوادی آملی، عبدالله]] (نويسنده)
    | مکان نشر =قم - ایران
    |-
    | سال نشر =  1415 ق
    |زبان  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE00023AUTOMATIONCODE
    |data-type='language'|عربی
    | چاپ =1
    |-
    | تعداد جلد =1
    |کد کنگره  
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =00023
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|
    | کتابخوان همراه نور =00023
    |-
    | کد پدیدآور =
    |موضوع  
    | پس از =
    |data-type='subject'|
    | پیش از =
    |-
    }}
    |ناشر  
    {{کاربردهای دیگر|سر الصلاة (ابهام‌زدایی)}}
    |data-type='publisher'|جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي
    |-
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|قم - ایران
    |-
    |سال نشر
    |data-type='publishYear'| 1415 هـ.ق
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE23AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    '''أسرار الصلاة''' در بیان اسرار این عبادت بى‌بدیل است که با صبغه‌اى روایى، به زبان عربى، توسط [[جوادی آملی، عبدالله|آیت‌الله جوادى آملى]] در سال 1414ق و در یک جلد تألیف گردیده و داراى نکاتى مهم و باارزش با توجهى ویژه به روایات معصومین علیهم‌السلام در این زمینه مى‌باشد.


    == معرفى اجمالى ==
    کتاب‌هایى با همین اسم، توسط بزرگانى مانند [[شهيد ثانى|شهید ثانى]] و [[امام خمینى(ره)|امام خمینى]](ره) و... نیز وجود دارد که هر کدام از ویژگى خاصى برخوردارند.


    این کتاب به ضمیمه [[كتاب الصلاة (للمحقق الداماد)|کتاب الصلاة]] تقریر مباحث [[محقق داماد، سید محمد|آیت‌الله سید محمد محقق داماد]] منتشر شده است.


    '''أسرار الصلاة''' در بيان اسرار اين عبادت بى‌بديل است كه با صبغه‌اى روايى، به زبان عربى، توسط [[آیت‌الله جوادى آملى]] در سال 1414 ق و در يك جلد تأليف گرديده و داراى نكاتى مهم و باارزش با توجهى ويژه به روايات معصومين (عليهم السلام) در اين زمينه مى‌باشد.
    ==ساختار==
    کتاب، داراى یک مدخل است که توضیحاتى پیرامون سر و نیز جایگاه نماز را در بر گرفته است، سپس در سه بخش اسرار مقدمات نماز، اسرار اجزاى نماز و اسرار تعقیبات نماز به بیان توضیحات قابل توجهى پرداخته است.


    کتاب‌هايى با همين اسم، توسط بزرگانى مانند [[شهيد ثانى]] و [[امام خمينى (ره)|امام خمينى]](ره) و... نيز وجود دارد كه هر كدام از ويژگى خاصى برخوردارند.
    اسرار تکبیره الاحرام، اسرار نیت، سر قرائت، سر قیام و سر قنوت هم اجزایى هستند که در بخش دوم به طور خاص بحث شده‌اند.


    == ساختار کتاب ==
    ==گزارش محتوا==
    مؤلف، در مدخل کتاب ابتدا اشاره به روایتى معروف درباره نماز دارد که مى‌فرماید: «إن قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها».


    بعد اسرار نماز را ستون اسرار دین مى‌داند که رسیدن به آن اسرار باعث پى بردن به اسرار سایر عبادات خواهد بود و این غایت تلاش و مجاهدت یک عارف است که به اسرار آنچه که عمود دین است پى برده و آن را مشاهده نماید.


    کتاب، داراى يك مدخل است كه توضيحاتى پيرامون سر و نيز جايگاه نماز را در بر گرفته است، سپس در سه بخش اسرار مقدمات نماز، اسرار اجزاى نماز و اسرار تعقيبات نماز به بيان توضيحات قابل توجهى پرداخته است.
    ایشان در ادامه وارد بحث ادبى کلمه «سر» شده و آن را در مقابل علن معرفى مى‌کند؛ چنان‌که غیب در مقابل شهادت است. البته خود سر هم به دو صورت سر بحت و سر مقید است؛ چنان‌که غیب هم به دو صورت مقید و مطلق مى‌باشد.


    اسرار تكبيره الاحرام، اسرار نيت، سر قرائت، سر قيام و سر قنوت هم اجزايى هستند كه در بخش دوم به طور خاص بحث شده‌اند.
    مؤلف اضافه مى‌کند با اینکه سر به لحاظ مفهومى، روشن است و نیازمند تفسیر نیست اما به لحاظ کنه در نهایت خفا مى‌باشد.


    == گزارش محتوا ==
    سر داشتن نماز هم دو دلیل دارد که بیان گردیده است. اما سر داشتن هر چیزى به دو حالت قابل اثبات است: یا دلیل عقلى مشفوع به دلیل نقلى دارد یا دلیل نقلى مؤید با دلیل عقلى. ایشان در ادامه همین بحث را در دو مقام مذکور تعقیب مى‌نمایند.


    آیات 52 اعراف، 123 هود، 21 حجر، 7 منافقون و 96 نحل، آیاتى هستند که در قسمت دلایل نقلى بدانها اشاره شده است. مؤلف، در پایان مقدمه به دسته بندى مطالب مذکور در آن پرداخته که از شیوه‌هاى جالب وى در آثار گوناگونش مى‌باشد.


    مؤلف، در مدخل کتاب ابتدا اشاره به روايتى معروف در باره نماز دارد كه مى‌فرمايد: «إن قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها».
    نماز، داراى حکمت، سر و آدابى است کما اینکه سایر عبادات نیز از این سه مؤلفه برخوردارند، اما در نماز، حکمت، در نهایت عروج و نجات از جزع و زبونى مى‌باشد وادب آن بازگشت به اوصاف نمازگزار دارد؛ اعم از حضور قلب، خشوع، مواظبت از التفات به غیر معبود و... اما سر نماز غیر از اینهاست.


    بعد اسرار نماز را ستون اسرار دين مى‌داند كه رسيدن به آن اسرار باعث پى بردن به اسرار ساير عبادات خواهد بود و اين غايت تلاش و مجاهدت يك عارف است كه به اسرار آنچه كه عمود دين است پى برده و آن را مشاهده نمايد.
    آداب نماز مقدمه‌اى است برای رسیدن به اسرار نماز، زیرا اسرار نماز برای غیر شخص داراى ضمیر طاهر و صفاى باطن و قلب سلیم میسر نمى‌گردد. قرآن نیز اشاره مى‌نماید به اینکه'''لا یمسه إلا المطهرون'''.


    ايشان در ادامه وارد بحث ادبى كلمه «سر» شده و آن را در مقابل علن معرفى مى‌كند؛ چنان‌كه غيب در مقابل شهادت است. البته خود سر هم به دو صورت سر بحت و سر مقيد است؛ چنان‌كه غيب هم به دو صورت مقيد و مطلق مى‌باشد.
    برای نیل به باطن نماز و شهود غیب آن، باید تناسبى بین شاهد و مشهود باشد، زیرا شخص محجوب در نشئه‌اى است که دسترسى به ما فوق خود ندارد؛ یعنى حس، آنچه را خیال مشاهده مى‌کند نمى‌بیند و خیال هم آنچه را که برای عقل قابل مشاهده است ملاحظه نمى‌کند.


    مؤلف اضافه مى‌كند با اينكه سر به لحاظ مفهومى، روشن است و نيازمند تفسير نيست اما به لحاظ كنه در نهايت خفا مى‌باشد.
    ایشان بعد از بیان توضیحاتى راجع به سر و برداشتى که بزرگان از این واژه درباره نماز داشته‌اند، به روایت [[برقی، احمد بن محمد|ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى]] از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] اشاره مى‌کند که از [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] ادعیه وضو را نقل کرده و هر جمله‌اش داراى مضامین عالى و کم نظیرى مى‌باشد.


    سر داشتن نماز هم دو دليل دارد كه بيان گرديده است. اما سر داشتن هر چيزى به دو حالت قابل اثبات است: يا دليل عقلى مشفوع به دليل نقلى دارد يا دليل نقلى مؤيد با دليل عقلى. ايشان در ادامه همين بحث را در دو مقام مذكور تعقيب مى‌نمايند.
    مؤلف مى‌گوید: اینکه گفته شده از هر قطره وضو ملکى خلق مى‌شود، نه در مورد هر وضو گیرنده و دعاى وضو خوانى است بلکه وضو گیرنده‌اى مانند على بن ابى طالب با آن زبان علوى که دعاهاى علوى بخواند، باعث خلق ملک از قطره وضو مى‌گردد.


    آيات 52 اعراف، 123 هود، 21 حجر، 7 منافقون و 96 نحل، آياتى هستند كه در قسمت دلايل نقلى بدانها اشاره شده است. مؤلف، در پايان مقدمه به دسته بندى مطالب مذكور در آن پرداخته كه از شيوه‌هاى جالب وى در آثار گوناگونش مى‌باشد.
    ایشان، برای اثبات باطن‌دار بودن وضو به روایتى دیگر استناد کرده‌اند که موضوعش آمدن یک شخص یهودى به نزد رسول خدا(ص) و سؤالش از چند مسئله، از جمله وضو مى‌باشد؛ پیامبر(ص) نیز در جوابش سر وضو را در شستن تک تک اعضا بیان نمودند. این حدیث در جلد دوم وسائل آمده و مضمونش در رابطه با مکرى است که شیطان لعین در مورد حضرت آدم(ع) به کار برد و حضرت با وضو از آن خلاص گردید مى‌باشد. ایشان در ذیل احادیث مطرح شده، جملاتى را تحت عنوان فقه الحدیث آورده‌اند که در راستاى بیان باطن و مفهوم احادیث است.


    نماز، داراى حكمت، سر و آدابى است كما اينكه ساير عبادات نيز از اين سه مؤلفه برخوردارند، اما در نماز، حكمت، در نهايت عروج و نجات از جزع و زبونى مى‌باشد وادب آن بازگشت به اوصاف نمازگزار دارد؛ اعم از حضور قلب، خشوع، مواظبت از التفات به غير معبود و... اما سر نماز غير از اينهاست.
    وجود کامل برای وضو و آب در عرش و جریان آب از چشمه صاد که نام یکى از سوره‌هاى قرآن هم مى‌باشد، از نکته‌هاى بازگو شده توسط مؤلف در این قسمت مى‌باشند.


    آداب نماز مقدمه‌اى است براى رسيدن به اسرار نماز، زيرا اسرار نماز براى غير شخص داراى ضمير طاهر و صفاى باطن و قلب سليم ميسر نمى‌گردد. قرآن نيز اشاره مى‌نمايد به اينكه '''لا يمسه إلا المطهرون'''.
    ایشان، به مناسبت به بیان اسرار طهارت ترابیه یا همان تیمم نیز پرداخته و آن را اظهار تذلل در مقابل عزت محضه و تخضع در ساحت کبریاى صرف و تخشع در نزد قدرت مطلقه دانسته‌اند.


    براى نيل به باطن نماز و شهود غيب آن، بايد تناسبى بين شاهد و مشهود باشد، زيرا شخص محجوب در نشئه‌اى است كه دست‌رسى به ما فوق خود ندارد؛ يعنى حس، آنچه را خيال مشاهده مى‌كند نمى‌بيند و خيال هم آنچه را كه براى عقل قابل مشاهده است ملاحظه نمى‌كند.
    ورود به صله‌هاى خمسه که هر یک در بیان سر یکى از اجزاى نماز است، بعد از این توضیحات شروع شده است.


    ايشان بعد از بيان توضيحاتى راجع به سر و برداشتى كه بزرگان از اين واژه در باره نماز داشته‌اند، به روايت ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] اشاره مى‌كند كه از امير المؤمنين (ع) ادعيه وضو را نقل كرده و هر جمله‌اش داراى مضامين عالى و كم نظيرى مى‌باشد.
    سر تکبیرات


    مؤلف مى‌گويد: اينكه گفته شده از هر قطره وضو ملكى خلق مى‌شود، نه در مورد هر وضو گيرنده و دعاى وضو خوانى است بلكه وضو گيرنده‌اى مانند على بن ابى طالب با آن زبان علوى كه دعاهاى علوى بخواند، باعث خلق ملك از قطره وضو مى‌گردد.
    اولین صله، در اسرار تکبیرات افتتاحیه مى‌باشد. مؤلف، مى‌فرماید: صورت نماز یکى است و همه نمازگزاران در آن اشتراک دارند اما سیره و سیرت آن متفاوت مى‌باشد که این تفاوت باعث تفاوت نمازگزاران مى‌شود.


    ايشان، براى اثبات باطن‌دار بودن وضو به روايتى ديگر استناد كرده‌اند كه موضوعش آمدن يك شخص يهودى به نزد رسول خدا(ص) و سؤالش از چند مسئله، از جمله وضو مى‌باشد؛ پيامبر (ص) نيز در جوابش سر وضو را در شستن تك تك اعضا بيان نمودند. اين حديث در جلد دوم وسائل آمده و مضمونش در رابطه با مكرى است كه شيطان لعين در مورد حضرت آدم(ع) به كار برد و حضرت با وضو از آن خلاص گرديد مى‌باشد. ايشان در ذيل احاديث مطرح شده، جملاتى را تحت عنوان فقه الحديث آورده‌اند كه در راستاى بيان باطن و مفهوم احاديث است.
    مؤید این کلام روایت نبوى است که مى‌فرماید: «إن الرجلین من أمتی یقومان فی الصلاة و رکوعهما و سجودهما واحد و أن ما بین صلاتیهما مثل ما بین السماء و الأرض»، این نشان‌گر تفاوت ماهوى در نمازهایى است که افراد با درجات مختلف اقامه مى‌نمایند


    وجود كامل براى وضو و آب در عرش و جريان آب از چشمه صاد كه نام يكى از سوره‌هاى قرآن هم مى‌باشد، از نكته‌هاى بازگو شده توسط مؤلف در اين قسمت مى‌باشند.
    روایت بعدى که از امام موسى بن جعفر(ع) است، در بیان علت تکبیرات افتتاحیه مى‌باشد که ما مضمون آن را نقل مى‌کنیم؛ حضرت مى‌فرماید: پیامبر(ص) وقتى به معراج مى‌رفت هفت حجاب را از سر راهش برداشت که با رفع هر حجابى تکبیرى گفت و خداوند بدین وسیله او را به منتهاى کرامت نایل نمود. این روایت نیز همان گونه که ملاحظه مى‌شود بیان‌گر سرى از اسرار تکبیرات است.


    ايشان، به مناسبت به بيان اسرار طهارت ترابيه يا همان تيمم نيز پرداخته و آن را اظهار تذلل در مقابل عزت محضه و تخضع در ساحت كبرياى صرف و تخشع در نزد قدرت مطلقه دانسته‌اند.
    مؤلف، در این‌جا بحثى را راجع به انواع حجاب مطرح نموده‌اند که عبارتند از: حجاب نورانى و حجاب ظلمانى که حجاب ظلمانى همان موجود مادى و متعلقاتش است و حجاب نورانى آن موجود نورى است که نور قاهرى دارد و مانع ادراکش یا ادراک ما ورائش مى‌گردد.


    ورود به صله‌هاى خمسه كه هر يك در بيان سر يكى از اجزاى نماز است، بعد از اين توضيحات شروع شده است.
    سالک نیز وقتى از ماده بالاتر رفت و از موجود نورى متعالى‌تر گردید، ادراک آن حجاب برایش میسر مى‌گردد.


    سر تكبيرات
    تکبیرات هفت‌گانه آغاز نماز برای خرق حجاب‌هاى طولى هستند که سالک را به مولاى خود نزدیک مى‌گردانند. البته این حال مختص پیامبر(ص) نبوده و چنین حالاتى نیز فقط در معراج قابل تصور نیستند کما اینکه روایت جابر بن عبدالله انصارى از [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] بر این مضمون دلالت واضحى دارد.


    اولين صله، در اسرار تكبيرات افتتاحيه مى‌باشد. مؤلف، مى‌فرمايد: صورت نماز يكى است و همه نمازگزاران در آن اشتراك دارند اما سيره و سيرت آن متفاوت مى‌باشد كه اين تفاوت باعث تفاوت نمازگزاران مى‌شود.
    این روایت در جلد 5 جامع احادیث الشیعه آمده است.


    مؤيد اين كلام روايت نبوى است كه مى‌فرمايد: «إن الرجلين من أمتي يقومان في الصلاة و ركوعهما و سجودهما واحد و أن ما بين صلاتيهما مثل ما بين السماء و الأرض»، اين نشان‌گر تفاوت ماهوى در نمازهايى است كه افراد با درجات مختلف اقامه مى‌نمايند
    مؤلف، در فقه الحدیث این روایت اوصاف جمالیه خداوند را عین اوصاف جلالیه مى‌داند و مى‌فرماید: با اینکه تکبیر از اوصاف ثبوتیه جمالیه است، لکن بازگشتش به اوصاف سلبى جلالیه مى‌باشد، زیرا تکبیر، تنزیه خداوند از اوصاف ممکن است.


    روايت بعدى كه از امام موسى بن جعفر (ع) است، در بيان علت تكبيرات افتتاحيه مى‌باشد كه ما مضمون آن را نقل مى‌كنيم؛ حضرت مى‌فرمايد: پيامبر (ص) وقتى به معراج مى‌رفت هفت حجاب را از سر راهش برداشت كه با رفع هر حجابى تكبيرى گفت و خداوند بدين وسيله او را به منتهاى كرامت نايل نمود. اين روايت نيز همان گونه كه ملاحظه مى‌شود بيان‌گر سرى از اسرار تكبيرات است.
    ایشان به اسرار دیگرى با استناد به روایات دیگر درباره تکبیرات هفت‌گانه افتتاحیه اشاره کرده و آنها را غیر منافى با آنچه ذکر شد مى‌دانند.


    مؤلف، در اين‌جا بحثى را راجع به انواع حجاب مطرح نموده‌اند كه عبارتند از: حجاب نورانى و حجاب ظلمانى كه حجاب ظلمانى همان موجود مادى و متعلقاتش است و حجاب نورانى آن موجود نورى است كه نور قاهرى دارد و مانع ادراكش يا ادراك ما ورائش مى‌گردد.
    سر نیت


    سالك نيز وقتى از ماده بالاتر رفت و از موجود نورى متعالى‌تر گرديد، ادراك آن حجاب برايش ميسر مى‌گردد.
    ابتدا، در این صله، مفهوم نیت بازگو شده است؛ به این صورت که منظور از نیت، قصد عنوان، مانند صلاة ظهر یا عصر یا مانند اداى دین در امر معاملى نیست کما اینکه مراد، قصد وجه مثل وجوب یا استحباب نیز نمى‌باشد بلکه مراد، خصوص قصد قربت به خداوند سبحان مى‌باشد، زیرا این قصد، مدار بحث‌هاى عرفانى، کلامى و اخلاقى پیرامون صلاح و فلاح قلب مى‌باشد.


    تكبيرات هفت‌گانه آغاز نماز براى خرق حجاب‌هاى طولى هستند كه سالك را به مولاى خود نزديك مى‌گردانند. البته اين حال مختص پيامبر (ص) نبوده و چنين حالاتى نيز فقط در معراج قابل تصور نيستند كما اينكه روايت جابر بن عبدالله انصارى از امير المؤمنين (ع) بر اين مضمون دلالت واضحى دارد.
    در این زمینه آیات و روایات زیادى رسیده است، از آن جمله آیه 264 بقره که مى‌فرماید:'''«لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الأذى کالذی ینفق ماله رئاء الناس»''' یا آیه 265 بقره که مى‌فرماید:'''«مثل الذین ینفقون أموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتا من أنفسهم کمثل جنة بربوة أصابها وابل»''' و آیه دیگر که گویاتر از این دو آیه است، آیه 163 و 162 سوره انعام است که مى‌فرماید:'''«قل إن صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذلک أمرت و أنا أول المسلمین»'''.


    اين روايت در جلد 5 جامع احاديث الشيعه آمده است.
    از روایات هم ما به یک روایت که در کتاب ذکر شده، اشاره مى‌کنیم و آن روایت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از پیامبر(ص) است که فرمود: «لا عمل إلا بنیة و لا عبادة إلا بیقین و لا کرم إلا بالتقوى». نیت از دید مؤلف به معنى قصد تقرب به خداوند سبحان است که روح عمل بوده و عمل با آن زنده و بدون آن مرده خواهد بود؛ با نیت است که عمل، صحیح گردیده و بدون آن باطل خواهد بود.


    مؤلف، در فقه الحديث اين روايت اوصاف جماليه خداوند را عين اوصاف جلاليه مى‌داند و مى‌فرمايد: با اينكه تكبير از اوصاف ثبوتيه جماليه است، لكن بازگشتش به اوصاف سلبى جلاليه مى‌باشد، زيرا تكبير، تنزيه خداوند از اوصاف ممكن است.
    برای نیت درجاتى و برای صحت مراتبى است، اگر چه در اصل امتثال مشترک مى‌باشند.


    ايشان به اسرار ديگرى با استناد به روايات ديگر در باره تكبيرات هفت‌گانه افتتاحيه اشاره كرده و آنها را غير منافى با آنچه ذكر شد مى‌دانند.
    سر قرائت
     
    سر نيت
     
    ابتدا، در اين صله، مفهوم نيت بازگو شده است؛ به اين صورت كه منظور از نيت، قصد عنوان، مانند صلاة ظهر يا عصر يا مانند اداى دين در امر معاملى نيست كما اينكه مراد، قصد وجه مثل وجوب يا استحباب نيز نمى‌باشد بلكه مراد، خصوص قصد قربت به خداوند سبحان مى‌باشد، زيرا اين قصد، مدار بحث‌هاى عرفانى، كلامى و اخلاقى پيرامون صلاح و فلاح قلب مى‌باشد.


    در اين زمينه آيات و روايات زيادى رسيده است، از آن جمله آيه 264 بقره كه مى‌فرمايد: '''«لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الأذى كالذي ينفق ماله رئاء الناس»''' يا آيه 265 بقره كه مى‌فرمايد: '''«مثل الذين ينفقون أموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبيتا من أنفسهم كمثل جنة بربوة أصابها وابل»''' و آيه ديگر كه گوياتر از اين دو آيه است، آيه 163 و 162 سوره انعام است كه مى‌فرمايد: '''«قل إن صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين لا شريك له و بذلك أمرت و أنا أول المسلمين»'''.
    آنچه در نماز معتبر است، قرائت فاتحة الکتاب و سوره است که در دو رکعت اول معتبر بوده و در رکعت سوم و چهارم واجب نمى‌باشد. روایت مشهور از پیامبر(ص) در این زمینه چنین است: «لا صلاة إلا بفاتحة الکتاب».


    از روايات هم ما به يك روايت كه در کتاب ذكر شده، اشاره مى‌كنيم و آن روايت حضرت على (ع) از پيامبر (ص) است كه فرمود: «لا عمل إلا بنية و لا عبادة إلا بيقين و لا كرم إلا بالتقوى». نيت از ديد مؤلف به معنى قصد تقرب به خداوند سبحان است كه روح عمل بوده و عمل با آن زنده و بدون آن مرده خواهد بود؛ با نيت است كه عمل، صحيح گرديده و بدون آن باطل خواهد بود.
    از اشاراتى که به اسرار موجود در آیات قرآن، شده، آیه 4 سوره زخرف است که مى‌فرماید:'''«إنا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و إنه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم»'''.


    براى نيت درجاتى و براى صحت مراتبى است، اگر چه در اصل امتثال مشترك مى‌باشند.
    مؤلف با بیان تفسیر این آیه و توجه به تک تک فقرات آن جنبه سر بودنش را روشن مى‌سازد.


    سر قرائت
    ایشان نظام عینى را مبتنى بر علیت و معلولیت مى‌داند و در این رابطه به روایتى از [[امام على(ع)]] نیز استناد مى‌جوید و در معناى آن روایت مى‌فرماید: هر موجودى که وجودش عین ذاتش نباشد، معلول خواهد بود، به خاطر آنکه وجودش محض ذاتش مى‌باشد و شکى در لزوم قوى بودن علت از معلول نیست و با این وجود بعضى از اهل معرفت گفته‌اند«بسم الله» از سوى بنده به منزله «کن» از سوى رب مى‌باشد.


    آنچه در نماز معتبر است، قرائت فاتحة الکتاب و سوره است كه در دو ركعت اول معتبر بوده و در ركعت سوم و چهارم واجب نمى‌باشد. روايت مشهور از پيامبر (ص) در اين زمينه چنين است: «لا صلاة إلا بفاتحة الکتاب».
    از دیگر مطالبى که در مورد«بسم الله» گفته شده، این است که «بسم الله» به اسم اعظم از قرابتى که سفیدى چشم به سیاهى آن دارد نزدیک ‌تر است. پس یک نمازگزار بامعرفت که مراعات آداب نماز را کرده و با حکمت آن آشناست، یقینا با توجهى تام این جمله را بر زبان جارى کرده و آن را به منزله «کن» از سوى خداوند متعال مى‌شمارد.


    از اشاراتى كه به اسرار موجود در آيات قرآن، شده، آيه 4 سوره زخرف است كه مى‌فرمايد: '''«إنا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و إنه في أم الکتاب لدينا لعلي حكيم»'''.
    توجه به اسرارى که در تک تک آیات سوره حمد وجود دارد، باعث عروج یک نمازگزار مى‌گردد.


    مؤلف با بيان تفسير اين آيه و توجه به تك تك فقرات آن جنبه سر بودنش را روشن مى‌سازد.
    صیغه متکلم مع الغیر بودن نعبدو نستعین از نکاتى است که مفسران و بزرگان از علما، در مورد آن به اظهارنظرهاى باارزشى دست زده‌اند؛ مؤلف، نیز در این‌جا به این احتمال اشاره مى‌کند که نمازگزار با این تعبیر خود را در ردیف سایر عبادت کنندگان قرار مى‌دهد؛ چرا که امر خداوند در آیه 43 سوره بقره این است که:'''«و ارکعوا مع الراکعین»'''.


    ايشان نظام عينى را مبتنى بر عليت و معلوليت مى‌داند و در اين رابطه به روايتى از [[امام على (ع)]] نيز استناد مى‌جويد و در معناى آن روايت مى‌فرمايد: هر موجودى كه وجودش عين ذاتش نباشد، معلول خواهد بود، به خاطر آنكه وجودش محض ذاتش مى‌باشد و شكى در لزوم قوى بودن علت از معلول نيست و با اين وجود بعضى از اهل معرفت گفته‌اند«بسم الله» از سوى بنده به منزله «كن» از سوى رب مى‌باشد.
    اما آنچه از [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] در این‌جا نقل شده جالب‌تر است و آن اینکه قلب و سایر اعضا و جوارح مؤمن به امام خود که همان عقل قاهر است، اقتدا نموده‌اند، زیرا مؤمن به تنهایى جماعت است.


    از ديگر مطالبى كه در مورد«بسم الله» گفته شده، اين است كه «بسم الله» به اسم اعظم از قرابتى كه سفيدى چشم به سياهى آن دارد نزديك‌تر است. پس يك نمازگزار بامعرفت كه مراعات آداب نماز را كرده و با حكمت آن آشناست، يقينا با توجهى تام اين جمله را بر زبان جارى كرده و آن را به منزله «كن» از سوى خداوند متعال مى‌شمارد.
    سر قیام


    توجه به اسرارى كه در تك تك آيات سوره حمد وجود دارد، باعث عروج يك نمازگزار مى‌گردد.
    نماز، همان گونه که ذکر و قولى دارد، حال و فعلى هم دارد که هر یک از آنها داراى سرى مى‌باشند. مؤلف، مى‌گوید: همان گونه که قبلا گفتیم برای رسیدن به اسرار نماز تنها راه، کشف صحیح و نقل معتبر مى‌باشد و عقل راهى برای پى بردن بدانها ندارد.


    صيغه متكلم مع الغير بودن نعبد و نستعين از نكاتى است كه مفسران و بزرگان از علما، در مورد آن به اظهارنظرهاى باارزشى دست زده‌اند؛ مؤلف، نيز در اين‌جا به اين احتمال اشاره مى‌كند كه نمازگزار با اين تعبير خود را در رديف ساير عبادت كنندگان قرار مى‌دهد؛ چرا كه امر خداوند در آيه 43 سوره بقره اين است كه: '''«و اركعوا مع الراكعين»'''.
    حالات نماز، اعم از قیام و رکوع و سجود، ریشه در حالاتى دارد که پیامبر(ص) در معراج پیدا کرده؛ بود حضرت بعد از وضو و غسل از چشمه صاد که قبلا به آن اشاره شد و قرآن با جمله'''«ص و القرآن ذی الذکر»''' بدان اشاره دارد، اعمالى انجام داد که طبق نقل خود حضرت که در دعوات راوندى آمده به این صورت مى‌باشد: «أمرنی جبرئیل أن أقرأ القرآن قائما و أن أحمده راکعا و أن أسبحه ساجدا و أن أدعوه جالسا».


    اما آنچه از مجلسى اول در اين‌جا نقل شده جالب‌تر است و آن اينكه قلب و ساير اعضا و جوارح مؤمن به امام خود كه همان عقل قاهر است، اقتدا نموده‌اند، زيرا مؤمن به تنهايى جماعت است.
    سر قنوت، تشهد و تسلیم: صله پنجم در بیان سر موارد مذکور است. مؤلف در این‌جا مى‌فرماید: شکى نیست که نظام تکوین بر طاعت و هدایت استوار بوده و مجالى برای عصیان و گمراهى نیست، زیرا زمام تمام موجودات به دست خداوند و او نیز بر صراط مستقیم است و هر چیزى که زمامش به دست صاحب صراط مستقیم باشد، ناچار هدایت شده خواهد بود؛ آیه 56 سوره هود نیز بر آن دلالت دارد که مى‌فرماید:'''«ما من دابة إلا هو آخذ بناصیتها إن ربی على صراط مستقیم»''' و آنچه از گمراهى و عصیان در موجودات مشاهده مى‌شود، همگى در عالم تشریع مى‌باشد. عباداتى مانند نماز نیز برای تطابق این دو نظام؛ یعنى نظام تکوین و تشریع معین گردیده‌اند و به همین جهت در نماز افعالى وجود دارد که تمثل نظام تکوینى مى‌باشند؛ از جمله این حالات قنوت است که عبارت از ابتهال و تضرع مى‌باشد.


    سر قيام
    اسرار تعقیبات نماز


    نماز، همان گونه كه ذكر و قولى دارد، حال و فعلى هم دارد كه هر يك از آنها داراى سرى مى‌باشند. مؤلف، مى‌گويد: همان گونه كه قبلا گفتيم براى رسيدن به اسرار نماز تنها راه، كشف صحيح و نقل معتبر مى‌باشد و عقل راهى براى پى بردن بدانها ندارد.
    تعقیبات نماز هم داراى اسرارند که دعا لب آنها بوده و شروع و پایان نماز با دعا نشان از حال بندگى برای خداوند سبحان دارد.


    حالات نماز، اعم از قيام و ركوع و سجود، ريشه در حالاتى دارد كه پيامبر (ص) در معراج پيدا كرده؛ بود حضرت بعد از وضو و غسل از چشمه صاد كه قبلا به آن اشاره شد و قرآن با جمله'''«ص و القرآن ذي الذكر»''' بدان اشاره دارد، اعمالى انجام داد كه طبق نقل خود حضرت كه در دعوات راوندى آمده به اين صورت مى‌باشد: «أمرني جبرئيل أن أقرأ القرآن قائما و أن أحمده راكعا و أن أسبحه ساجدا و أن أدعوه جالسا».
    ==پانويس ==
    <references />


    سر قنوت، تشهد و تسليم: صله پنجم در بيان سر موارد مذكور است. مؤلف در اين‌جا مى‌فرمايد: شكى نيست كه نظام تكوين بر طاعت و هدايت استوار بوده و مجالى براى عصيان و گمراهى نيست، زيرا زمام تمام موجودات به دست خداوند و او نيز بر صراط مستقيم است و هر چيزى كه زمامش به دست صاحب صراط مستقيم باشد، ناچار هدايت شده خواهد بود؛ آيه 56 سوره هود نيز بر آن دلالت دارد كه مى‌فرمايد: '''«ما من دابة إلا هو آخذ بناصيتها إن ربي على صراط مستقيم»''' و آنچه از گمراهى و عصيان در موجودات مشاهده مى‌شود، همگى در عالم تشريع مى‌باشد. عباداتى مانند نماز نيز براى تطابق اين دو نظام؛ يعنى نظام تكوين و تشريع معين گرديده‌اند و به همين جهت در نماز افعالى وجود دارد كه تمثل نظام تكوينى مى‌باشند؛ از جمله اين حالات قنوت است كه عبارت از ابتهال و تضرع مى‌باشد.


    اسرار تعقيبات نماز
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب


    تعقيبات نماز هم داراى اسرارند كه دعا لب آنها بوده و شروع و پايان نماز با دعا نشان از حال بندگى براى خداوند سبحان دارد.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[كتاب الصلاة (للمحقق الداماد)]]


    == پیوندها ==


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۸

    أسرار الصلاة(جوادی آملی)
    أسرار الصلاة (جوادی آملی)
    پدیدآورانجوادی آملی، عبدالله (نویسنده)
    ناشرجماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1415 ق
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    أسرار الصلاة در بیان اسرار این عبادت بى‌بدیل است که با صبغه‌اى روایى، به زبان عربى، توسط آیت‌الله جوادى آملى در سال 1414ق و در یک جلد تألیف گردیده و داراى نکاتى مهم و باارزش با توجهى ویژه به روایات معصومین علیهم‌السلام در این زمینه مى‌باشد.

    کتاب‌هایى با همین اسم، توسط بزرگانى مانند شهید ثانى و امام خمینى(ره) و... نیز وجود دارد که هر کدام از ویژگى خاصى برخوردارند.

    این کتاب به ضمیمه کتاب الصلاة تقریر مباحث آیت‌الله سید محمد محقق داماد منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب، داراى یک مدخل است که توضیحاتى پیرامون سر و نیز جایگاه نماز را در بر گرفته است، سپس در سه بخش اسرار مقدمات نماز، اسرار اجزاى نماز و اسرار تعقیبات نماز به بیان توضیحات قابل توجهى پرداخته است.

    اسرار تکبیره الاحرام، اسرار نیت، سر قرائت، سر قیام و سر قنوت هم اجزایى هستند که در بخش دوم به طور خاص بحث شده‌اند.

    گزارش محتوا

    مؤلف، در مدخل کتاب ابتدا اشاره به روایتى معروف درباره نماز دارد که مى‌فرماید: «إن قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها».

    بعد اسرار نماز را ستون اسرار دین مى‌داند که رسیدن به آن اسرار باعث پى بردن به اسرار سایر عبادات خواهد بود و این غایت تلاش و مجاهدت یک عارف است که به اسرار آنچه که عمود دین است پى برده و آن را مشاهده نماید.

    ایشان در ادامه وارد بحث ادبى کلمه «سر» شده و آن را در مقابل علن معرفى مى‌کند؛ چنان‌که غیب در مقابل شهادت است. البته خود سر هم به دو صورت سر بحت و سر مقید است؛ چنان‌که غیب هم به دو صورت مقید و مطلق مى‌باشد.

    مؤلف اضافه مى‌کند با اینکه سر به لحاظ مفهومى، روشن است و نیازمند تفسیر نیست اما به لحاظ کنه در نهایت خفا مى‌باشد.

    سر داشتن نماز هم دو دلیل دارد که بیان گردیده است. اما سر داشتن هر چیزى به دو حالت قابل اثبات است: یا دلیل عقلى مشفوع به دلیل نقلى دارد یا دلیل نقلى مؤید با دلیل عقلى. ایشان در ادامه همین بحث را در دو مقام مذکور تعقیب مى‌نمایند.

    آیات 52 اعراف، 123 هود، 21 حجر، 7 منافقون و 96 نحل، آیاتى هستند که در قسمت دلایل نقلى بدانها اشاره شده است. مؤلف، در پایان مقدمه به دسته بندى مطالب مذکور در آن پرداخته که از شیوه‌هاى جالب وى در آثار گوناگونش مى‌باشد.

    نماز، داراى حکمت، سر و آدابى است کما اینکه سایر عبادات نیز از این سه مؤلفه برخوردارند، اما در نماز، حکمت، در نهایت عروج و نجات از جزع و زبونى مى‌باشد وادب آن بازگشت به اوصاف نمازگزار دارد؛ اعم از حضور قلب، خشوع، مواظبت از التفات به غیر معبود و... اما سر نماز غیر از اینهاست.

    آداب نماز مقدمه‌اى است برای رسیدن به اسرار نماز، زیرا اسرار نماز برای غیر شخص داراى ضمیر طاهر و صفاى باطن و قلب سلیم میسر نمى‌گردد. قرآن نیز اشاره مى‌نماید به اینکهلا یمسه إلا المطهرون.

    برای نیل به باطن نماز و شهود غیب آن، باید تناسبى بین شاهد و مشهود باشد، زیرا شخص محجوب در نشئه‌اى است که دسترسى به ما فوق خود ندارد؛ یعنى حس، آنچه را خیال مشاهده مى‌کند نمى‌بیند و خیال هم آنچه را که برای عقل قابل مشاهده است ملاحظه نمى‌کند.

    ایشان بعد از بیان توضیحاتى راجع به سر و برداشتى که بزرگان از این واژه درباره نماز داشته‌اند، به روایت ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى از امام صادق(ع) اشاره مى‌کند که از امیرالمؤمنین(ع) ادعیه وضو را نقل کرده و هر جمله‌اش داراى مضامین عالى و کم نظیرى مى‌باشد.

    مؤلف مى‌گوید: اینکه گفته شده از هر قطره وضو ملکى خلق مى‌شود، نه در مورد هر وضو گیرنده و دعاى وضو خوانى است بلکه وضو گیرنده‌اى مانند على بن ابى طالب با آن زبان علوى که دعاهاى علوى بخواند، باعث خلق ملک از قطره وضو مى‌گردد.

    ایشان، برای اثبات باطن‌دار بودن وضو به روایتى دیگر استناد کرده‌اند که موضوعش آمدن یک شخص یهودى به نزد رسول خدا(ص) و سؤالش از چند مسئله، از جمله وضو مى‌باشد؛ پیامبر(ص) نیز در جوابش سر وضو را در شستن تک تک اعضا بیان نمودند. این حدیث در جلد دوم وسائل آمده و مضمونش در رابطه با مکرى است که شیطان لعین در مورد حضرت آدم(ع) به کار برد و حضرت با وضو از آن خلاص گردید مى‌باشد. ایشان در ذیل احادیث مطرح شده، جملاتى را تحت عنوان فقه الحدیث آورده‌اند که در راستاى بیان باطن و مفهوم احادیث است.

    وجود کامل برای وضو و آب در عرش و جریان آب از چشمه صاد که نام یکى از سوره‌هاى قرآن هم مى‌باشد، از نکته‌هاى بازگو شده توسط مؤلف در این قسمت مى‌باشند.

    ایشان، به مناسبت به بیان اسرار طهارت ترابیه یا همان تیمم نیز پرداخته و آن را اظهار تذلل در مقابل عزت محضه و تخضع در ساحت کبریاى صرف و تخشع در نزد قدرت مطلقه دانسته‌اند.

    ورود به صله‌هاى خمسه که هر یک در بیان سر یکى از اجزاى نماز است، بعد از این توضیحات شروع شده است.

    سر تکبیرات

    اولین صله، در اسرار تکبیرات افتتاحیه مى‌باشد. مؤلف، مى‌فرماید: صورت نماز یکى است و همه نمازگزاران در آن اشتراک دارند اما سیره و سیرت آن متفاوت مى‌باشد که این تفاوت باعث تفاوت نمازگزاران مى‌شود.

    مؤید این کلام روایت نبوى است که مى‌فرماید: «إن الرجلین من أمتی یقومان فی الصلاة و رکوعهما و سجودهما واحد و أن ما بین صلاتیهما مثل ما بین السماء و الأرض»، این نشان‌گر تفاوت ماهوى در نمازهایى است که افراد با درجات مختلف اقامه مى‌نمایند

    روایت بعدى که از امام موسى بن جعفر(ع) است، در بیان علت تکبیرات افتتاحیه مى‌باشد که ما مضمون آن را نقل مى‌کنیم؛ حضرت مى‌فرماید: پیامبر(ص) وقتى به معراج مى‌رفت هفت حجاب را از سر راهش برداشت که با رفع هر حجابى تکبیرى گفت و خداوند بدین وسیله او را به منتهاى کرامت نایل نمود. این روایت نیز همان گونه که ملاحظه مى‌شود بیان‌گر سرى از اسرار تکبیرات است.

    مؤلف، در این‌جا بحثى را راجع به انواع حجاب مطرح نموده‌اند که عبارتند از: حجاب نورانى و حجاب ظلمانى که حجاب ظلمانى همان موجود مادى و متعلقاتش است و حجاب نورانى آن موجود نورى است که نور قاهرى دارد و مانع ادراکش یا ادراک ما ورائش مى‌گردد.

    سالک نیز وقتى از ماده بالاتر رفت و از موجود نورى متعالى‌تر گردید، ادراک آن حجاب برایش میسر مى‌گردد.

    تکبیرات هفت‌گانه آغاز نماز برای خرق حجاب‌هاى طولى هستند که سالک را به مولاى خود نزدیک مى‌گردانند. البته این حال مختص پیامبر(ص) نبوده و چنین حالاتى نیز فقط در معراج قابل تصور نیستند کما اینکه روایت جابر بن عبدالله انصارى از امیرالمؤمنین(ع) بر این مضمون دلالت واضحى دارد.

    این روایت در جلد 5 جامع احادیث الشیعه آمده است.

    مؤلف، در فقه الحدیث این روایت اوصاف جمالیه خداوند را عین اوصاف جلالیه مى‌داند و مى‌فرماید: با اینکه تکبیر از اوصاف ثبوتیه جمالیه است، لکن بازگشتش به اوصاف سلبى جلالیه مى‌باشد، زیرا تکبیر، تنزیه خداوند از اوصاف ممکن است.

    ایشان به اسرار دیگرى با استناد به روایات دیگر درباره تکبیرات هفت‌گانه افتتاحیه اشاره کرده و آنها را غیر منافى با آنچه ذکر شد مى‌دانند.

    سر نیت

    ابتدا، در این صله، مفهوم نیت بازگو شده است؛ به این صورت که منظور از نیت، قصد عنوان، مانند صلاة ظهر یا عصر یا مانند اداى دین در امر معاملى نیست کما اینکه مراد، قصد وجه مثل وجوب یا استحباب نیز نمى‌باشد بلکه مراد، خصوص قصد قربت به خداوند سبحان مى‌باشد، زیرا این قصد، مدار بحث‌هاى عرفانى، کلامى و اخلاقى پیرامون صلاح و فلاح قلب مى‌باشد.

    در این زمینه آیات و روایات زیادى رسیده است، از آن جمله آیه 264 بقره که مى‌فرماید:«لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الأذى کالذی ینفق ماله رئاء الناس» یا آیه 265 بقره که مى‌فرماید:«مثل الذین ینفقون أموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتا من أنفسهم کمثل جنة بربوة أصابها وابل» و آیه دیگر که گویاتر از این دو آیه است، آیه 163 و 162 سوره انعام است که مى‌فرماید:«قل إن صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذلک أمرت و أنا أول المسلمین».

    از روایات هم ما به یک روایت که در کتاب ذکر شده، اشاره مى‌کنیم و آن روایت حضرت على(ع) از پیامبر(ص) است که فرمود: «لا عمل إلا بنیة و لا عبادة إلا بیقین و لا کرم إلا بالتقوى». نیت از دید مؤلف به معنى قصد تقرب به خداوند سبحان است که روح عمل بوده و عمل با آن زنده و بدون آن مرده خواهد بود؛ با نیت است که عمل، صحیح گردیده و بدون آن باطل خواهد بود.

    برای نیت درجاتى و برای صحت مراتبى است، اگر چه در اصل امتثال مشترک مى‌باشند.

    سر قرائت

    آنچه در نماز معتبر است، قرائت فاتحة الکتاب و سوره است که در دو رکعت اول معتبر بوده و در رکعت سوم و چهارم واجب نمى‌باشد. روایت مشهور از پیامبر(ص) در این زمینه چنین است: «لا صلاة إلا بفاتحة الکتاب».

    از اشاراتى که به اسرار موجود در آیات قرآن، شده، آیه 4 سوره زخرف است که مى‌فرماید:«إنا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و إنه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم».

    مؤلف با بیان تفسیر این آیه و توجه به تک تک فقرات آن جنبه سر بودنش را روشن مى‌سازد.

    ایشان نظام عینى را مبتنى بر علیت و معلولیت مى‌داند و در این رابطه به روایتى از امام على(ع) نیز استناد مى‌جوید و در معناى آن روایت مى‌فرماید: هر موجودى که وجودش عین ذاتش نباشد، معلول خواهد بود، به خاطر آنکه وجودش محض ذاتش مى‌باشد و شکى در لزوم قوى بودن علت از معلول نیست و با این وجود بعضى از اهل معرفت گفته‌اند«بسم الله» از سوى بنده به منزله «کن» از سوى رب مى‌باشد.

    از دیگر مطالبى که در مورد«بسم الله» گفته شده، این است که «بسم الله» به اسم اعظم از قرابتى که سفیدى چشم به سیاهى آن دارد نزدیک ‌تر است. پس یک نمازگزار بامعرفت که مراعات آداب نماز را کرده و با حکمت آن آشناست، یقینا با توجهى تام این جمله را بر زبان جارى کرده و آن را به منزله «کن» از سوى خداوند متعال مى‌شمارد.

    توجه به اسرارى که در تک تک آیات سوره حمد وجود دارد، باعث عروج یک نمازگزار مى‌گردد.

    صیغه متکلم مع الغیر بودن نعبدو نستعین از نکاتى است که مفسران و بزرگان از علما، در مورد آن به اظهارنظرهاى باارزشى دست زده‌اند؛ مؤلف، نیز در این‌جا به این احتمال اشاره مى‌کند که نمازگزار با این تعبیر خود را در ردیف سایر عبادت کنندگان قرار مى‌دهد؛ چرا که امر خداوند در آیه 43 سوره بقره این است که:«و ارکعوا مع الراکعین».

    اما آنچه از مجلسى اول در این‌جا نقل شده جالب‌تر است و آن اینکه قلب و سایر اعضا و جوارح مؤمن به امام خود که همان عقل قاهر است، اقتدا نموده‌اند، زیرا مؤمن به تنهایى جماعت است.

    سر قیام

    نماز، همان گونه که ذکر و قولى دارد، حال و فعلى هم دارد که هر یک از آنها داراى سرى مى‌باشند. مؤلف، مى‌گوید: همان گونه که قبلا گفتیم برای رسیدن به اسرار نماز تنها راه، کشف صحیح و نقل معتبر مى‌باشد و عقل راهى برای پى بردن بدانها ندارد.

    حالات نماز، اعم از قیام و رکوع و سجود، ریشه در حالاتى دارد که پیامبر(ص) در معراج پیدا کرده؛ بود حضرت بعد از وضو و غسل از چشمه صاد که قبلا به آن اشاره شد و قرآن با جمله«ص و القرآن ذی الذکر» بدان اشاره دارد، اعمالى انجام داد که طبق نقل خود حضرت که در دعوات راوندى آمده به این صورت مى‌باشد: «أمرنی جبرئیل أن أقرأ القرآن قائما و أن أحمده راکعا و أن أسبحه ساجدا و أن أدعوه جالسا».

    سر قنوت، تشهد و تسلیم: صله پنجم در بیان سر موارد مذکور است. مؤلف در این‌جا مى‌فرماید: شکى نیست که نظام تکوین بر طاعت و هدایت استوار بوده و مجالى برای عصیان و گمراهى نیست، زیرا زمام تمام موجودات به دست خداوند و او نیز بر صراط مستقیم است و هر چیزى که زمامش به دست صاحب صراط مستقیم باشد، ناچار هدایت شده خواهد بود؛ آیه 56 سوره هود نیز بر آن دلالت دارد که مى‌فرماید:«ما من دابة إلا هو آخذ بناصیتها إن ربی على صراط مستقیم» و آنچه از گمراهى و عصیان در موجودات مشاهده مى‌شود، همگى در عالم تشریع مى‌باشد. عباداتى مانند نماز نیز برای تطابق این دو نظام؛ یعنى نظام تکوین و تشریع معین گردیده‌اند و به همین جهت در نماز افعالى وجود دارد که تمثل نظام تکوینى مى‌باشند؛ از جمله این حالات قنوت است که عبارت از ابتهال و تضرع مى‌باشد.

    اسرار تعقیبات نماز

    تعقیبات نماز هم داراى اسرارند که دعا لب آنها بوده و شروع و پایان نماز با دعا نشان از حال بندگى برای خداوند سبحان دارد.

    پانويس


    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب

    وابسته‌ها