ابن سلوم حلبی، صالح بن نصرالله: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
جز (جایگزینی متن - '<references/>↵==منابع مقاله==↵' به '<references/> ==منابع مقاله== ') |
||
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR03057.jpg|بندانگشتی|ابن سلوم حلبی، صالح بن | [[پرونده:NUR03057.jpg|بندانگشتی|ابن سلوم حلبی، صالح بن نصرالله]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |ابن سلوم حلبی، صالح بن نصرالله | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | حلبی، صالح بن نصرالله | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |نصرالله | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" | | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |حلب | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1080 ق یا 1669 م | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |شيخالاسلام يحيى مِنقَرى | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[غایة الإتقان في تدبیر بدن الإنسان]] | ||
|-class= | |||
[[الطب الجديد الكيميائي]] | |||
|- class="articleCode" | |||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE03057AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن سَلُّوم، صالح بن نصرالله حلبى''' (وفات:1081ق)، پزشک معاصر سلطان محمد چهارم عثمانىاست. وى را صالح افندى و حكيم باشى نيز مىنامیدند. | |||
==تولد و تحصیل== | |||
او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصيل پرداخت و به ویژه در آموختن طب سخت كوش بود. وى سرانجام رئيس پزشکان حلب شد و آنگاه به قسطنطنيه رفت و ضمن آشنايى با دانشمندان آن شهر، در مجالس درس تفسير شيخالاسلام يحيى مِنقَرى حاضر مىشد. سلطان محمد چهارم وى را كه در میان دانشمندان قسطنطنيه نامور شده بود، به دربار خود خواند. لطافت طبع وى، سلطان را مجذوب و به خود نزدیک ساخت و سرانجام در 1066ق او را به رياست پزشکان (حكيم باشى) قسطنطنيه گماشت. | |||
==ویژگیهای شخصی== | |||
او را مردى فاضل و مهربان وصف كرده و گفتهاند از چنان لطافت طبعى برخوردار بود كه وقتى دست بيمارى را مىگرفت، چنان اثر آرامبخشى در روحيه او مىگذاشت كه حتى از عهده شربتها هم ساخته نبود، او بسيار هوشمند و بذلهگو و شوخ طبع بود و در این زمینه از نوادر زمان خود به شمار مىرفت. وى موسيقىدان بود و صداى خوش و طبع شعر نيز داشت و ابياتى از او برجاى مانده است. ابن سلوم تأليفاتى در علوم طبى به زبان تركى دارد كه به زبان عربى نيز ترجمه شده است. گفتهاند وى نخستين كسى بود كه به بيمارى سيفليس كه آن را «الحب الافرنجى» (دانه فرنگى) نامیده، در کتاب خود «غايه الاتقان في تدبير بدن الانسان» اشاره كرده است. در این کتاب نخستين آثار نفوذ طب اروپايى در منابع تركى مشهود است. در بخش 4 این کتاب، كه «الطب الجديد الكيمیائى» نام دارد، طب دوره رنسانس در اروپا بيشتر بر اساس آثار پاراسلسوس- كه ابن سلوم او را رئيس پزشکان خوانده- بيان شده است. وى نزد معاصرانش محبوبيت داشت و اشعارى توسط برخى از دوستان او- همچون عبدالباقى بن احمد سمان- در مدحش سروده شد. | |||
او را مردى فاضل و مهربان وصف كرده و گفتهاند از چنان لطافت طبعى برخوردار بود كه وقتى دست بيمارى را مىگرفت، چنان اثر آرامبخشى در روحيه او مىگذاشت كه حتى از عهده شربتها هم ساخته نبود، او بسيار هوشمند و بذلهگو و شوخ طبع بود و در | |||
==وفات== | |||
او در سال 1081ق از دنيا رفت. | او در سال 1081ق از دنيا رفت. | ||
== آثارى در طب از او برجاى مانده است== | ==آثارى در طب از او برجاى مانده است== | ||
1- برءالساعة؛ | 1- برءالساعة؛ | ||
2- غاية البيان | 2- غاية البيان في تدبير بدن الانسان؛ | ||
3- غاية الاتقان | 3- غاية الاتقان في تدبير بدن الانسان<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1836 سلماسی، مهدی، ج3، ص702]</ref>. | ||
==پانویس== | |||
<references/> | |||
== منابع == | ==منابع مقاله== | ||
[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/1836 سلماسی، مهدی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374] | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[الطب الجديد | [[غایة الإتقان في تدبیر بدن الإنسان]] | ||
[[الطب الجديد الكيميائي]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:پزشکان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۸
نام | ابن سلوم حلبی، صالح بن نصرالله |
---|---|
نامهای دیگر | حلبی، صالح بن نصرالله |
نام پدر | نصرالله |
متولد | |
محل تولد | حلب |
رحلت | 1080 ق یا 1669 م |
اساتید | شيخالاسلام يحيى مِنقَرى |
برخی آثار | غایة الإتقان في تدبیر بدن الإنسان |
کد مؤلف | AUTHORCODE03057AUTHORCODE |
ابن سَلُّوم، صالح بن نصرالله حلبى (وفات:1081ق)، پزشک معاصر سلطان محمد چهارم عثمانىاست. وى را صالح افندى و حكيم باشى نيز مىنامیدند.
تولد و تحصیل
او در حلب زاده شد و نزد دانشمندان آنجا به تحصيل پرداخت و به ویژه در آموختن طب سخت كوش بود. وى سرانجام رئيس پزشکان حلب شد و آنگاه به قسطنطنيه رفت و ضمن آشنايى با دانشمندان آن شهر، در مجالس درس تفسير شيخالاسلام يحيى مِنقَرى حاضر مىشد. سلطان محمد چهارم وى را كه در میان دانشمندان قسطنطنيه نامور شده بود، به دربار خود خواند. لطافت طبع وى، سلطان را مجذوب و به خود نزدیک ساخت و سرانجام در 1066ق او را به رياست پزشکان (حكيم باشى) قسطنطنيه گماشت.
ویژگیهای شخصی
او را مردى فاضل و مهربان وصف كرده و گفتهاند از چنان لطافت طبعى برخوردار بود كه وقتى دست بيمارى را مىگرفت، چنان اثر آرامبخشى در روحيه او مىگذاشت كه حتى از عهده شربتها هم ساخته نبود، او بسيار هوشمند و بذلهگو و شوخ طبع بود و در این زمینه از نوادر زمان خود به شمار مىرفت. وى موسيقىدان بود و صداى خوش و طبع شعر نيز داشت و ابياتى از او برجاى مانده است. ابن سلوم تأليفاتى در علوم طبى به زبان تركى دارد كه به زبان عربى نيز ترجمه شده است. گفتهاند وى نخستين كسى بود كه به بيمارى سيفليس كه آن را «الحب الافرنجى» (دانه فرنگى) نامیده، در کتاب خود «غايه الاتقان في تدبير بدن الانسان» اشاره كرده است. در این کتاب نخستين آثار نفوذ طب اروپايى در منابع تركى مشهود است. در بخش 4 این کتاب، كه «الطب الجديد الكيمیائى» نام دارد، طب دوره رنسانس در اروپا بيشتر بر اساس آثار پاراسلسوس- كه ابن سلوم او را رئيس پزشکان خوانده- بيان شده است. وى نزد معاصرانش محبوبيت داشت و اشعارى توسط برخى از دوستان او- همچون عبدالباقى بن احمد سمان- در مدحش سروده شد.
وفات
او در سال 1081ق از دنيا رفت.
آثارى در طب از او برجاى مانده است
1- برءالساعة؛
2- غاية البيان في تدبير بدن الانسان؛
3- غاية الاتقان في تدبير بدن الانسان[۱].
پانویس
منابع مقاله