عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۵۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR02569.jpg|بندانگشتی|عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر]]
    [[پرونده:NUR02569.jpg|بندانگشتی|عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر
    ! نام!! data-type="authorName" |عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| ع‍راق‍ی‌، ف‍خ‍رال‍دی‍ن‌ اب‍راه‍ی‍م‌
    | data-type="authorOtherNames" | ع‍راق‍ی‌، ف‍خ‍رال‍دی‍ن‌ اب‍راه‍ی‍م‌


    ع‍راق‍ی‌ ه‍م‍دان‍ی‌، ف‍خ‍رال‍دی‍ن‌ اب‍راه‍ی‍م‌
    ع‍راق‍ی‌ ه‍م‍دان‍ی‌، ف‍خ‍رال‍دی‍ن‌ اب‍راه‍ی‍م‌
    خط ۱۵: خط ۱۵:
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |بزرگمهر
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |610ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |كُمجان از توابع اراك كنونى
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|688 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |688 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی
     
    [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]]
     
    [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدين مولوى]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[دیوان عراقی: مقدمه دیوان - غزلیات - رباعیات - قصاید - ترجیعات - ترکیبات - مقطعات - مثلثات - عشاق‏نامه - لمعات - اصطلاحات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    | data-type="authorWritings" |[[مجموعه رسائل عوارف المعارف]]
    [[کلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص بعراقی]]
     
    [[كلیات فخرالدین عراقی]]


    [[لمعات؛ بانضمام سه شرح از شروع قرن هشتم هجری]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)]]
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مولف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE2569AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE02569AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|عراقی (ابهام زدایی)}}
    '''فخرالدين ابراهيم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانى فراهانى''' (688یا686-610ق)، عارف و شاعر متخلص به عراقى. از بزرگان تصوّف و شاعران بلند پايه‌ى ايران در قرن هفتم هجرى است.


    == ولادت ==
    در مأخذها به تاريخ ولادتش اشاره نشده است؛ امّا ظاهراً ولادت وى به سال 610ق در «كومجان» و يا «كُمیجان» از توابع اراك كنونى اتّفاق افتاد. خاندان عراقى همه اهل علم و ادب بوده‌اند، از نامه‌های عراقی به دو برادرش (قاضی احمد و شمس‌الدین محمد) بر می‌آید که هر دو برادر مشغول به علوم نظری بوده‌اند. 


    == معرّفى اجمالى ==
    == تحصیلات ==
    نوشته‌اند او در پنج سالگی با استعداد فوق‌العاده که از خود ظهور می‌داد قرآن را حفظ و آن را با صدایی خوش قرائت می‌فرموده است. این استعداد تا آنجا او را یاری می‌کند که یکی از مدرسین شهر خود می‌شود.


    '''شيخ فخرالدين ابراهيم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانى فراهانى''' و مشهور به عراقى از بزرگان تصوّف و شاعران بلند پايهى ايران در قرن هفتم هجرى است. در مأخذها به تاريخ ولادتش اشاره نشده است؛ امّا ظاهراً ولادت وى به سال 610 ق در «كومجان» و يا «كُمجان» از توابع اراك كنونى اتّفاق افتاد. خاندان عراقى اهل علم بوده‌اند، درباره‌ى كرامت‌هاى او روايت‌هاى مختلف ديده مى‌شود كه مولودِ اعتقاد پيروان و مريدان اوست؛ از آن جمله در احوال او نوشته‌اند كه چون به هفده سالگى رسيد، «بر جمله‌ى دانش‌ها از معقول و منقول مطّلع شده بود و مستفيد گشته تا چنان شد كه در شهر همدان در مدرسه‌ى شهرستان به افادت و ديگران در خدمتش به استفادت مشغول بودند.» امّا گمان نمى‌رود كه عراقى به چنين جامعيّتى در علوم و فنون رسيده بوده باشد. آنچه دربارهى كيفيّت خروج عراقى از دنياى قيل و قال و ورود او به عالم حال و تجرّد در غالب مأخذها آمده است و به هفده سالگى او برمى‌گردد نيز بايد افسانه‌اى باشد كه بعدها به وسيله‌ى مريدان و پيروان او ساخته شده است. امّا به هر حال اين گونه افسانه‌ها كه در احوال كسانى از قبيل سنائى و عطّار و مولوى و نظيرهاى آنان مى‌بينيم ما را به يك حقيقت راهبرى مى‌كند و آن اينكه عراقى در آغاز امر سرگرم تعليم و تعلّم علوم بود و سپس رخت از مدرسه به خانقاه كشيد. اين تغيير حال در اوان شباب به او دست داد و بعد از آن به هندوستان رفت و در مولتان به خانقاه شيخ بهاءالدين زكرياى مولتانى، موسّس سلسله سهرورديان مولتان راه جست. بعضى از تذكره نويسان عراقى را مريد مستقيم شهاب‌الدين عمر سهروردى شمرده‌اند؛ امّا جامع ديوان عراقى و نويسنده‌ى مقدمه‌اى آن كه دوران زندگانيش نزديك به عهد زندگانى عراقى بود، به اين امر اشاره‌اى نكرده است. عراقى خرقه از بهاءالدّين زكريا گرفت و بدين طريق در جزو مشايخ سلسله‌ى سهرورديّه (شعبهى هند) درآمد و چندى در مولتان به سر برد و از آنجا از راه دريا به ديار روم رفت و در قونيه به خدمت شيخ صدرالدين قونوى و جلال‌الدين مولوى و جمعى ديگر از بزرگان صوفيّه رسيد و شيخ خانقاه توقات شد و تا سال 675 ق كه پروانه به دستور آباقا به گونه‌اى دلخراش به قتل رسيد. فخرالدين در توقات ماند و پس از آن به مصر و از آنجا به شام رفت. وفات عراقى را در محرّم 686 يا ذى القعده‌ى 688 نوشته‌اند و ظاهراً او را پشت مزار محى‌الدين [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] واقع در دامنه‌ى جبل صالحيّه در دمشق به خاك سپردند؛ ولى اكنون اثرى از مرقد او باقى نيست.
    عراقی بعد از مدتی به ناگاه دیار خود را ترک مى‌كند وبا حالت سرگشتگی به مکانی نامعلوم می‌رود. از نامه‌ای که عراقی به برادر خود قاضی‌ محمد می‌نویسد برمی‌آيد که او به يكباره عاشق و سرگشته و حیران حقیقت گمشده خود می‌شود. زین عشق شورانگیز، دیار و کاشانه را رها می‌کند: «نا گاه عشق بی‌قرار پرده از روی کار بگشود آن جمع به تفرقه پیوست وآن خلوت به جلوت انجاميد. لاجرم هر روز به منزلى وهر شب به جایی می‌باید گذرانید» و در نامه‌ای دیگر به برادر خود بعد از مدتی سرگشتگی از سفر به بغداد و از آنجا به شام و از شام به عراق خبر می‌دهد،


    بعد از آن به هندوستان رفت و در مولتان به خانقاه شيخ بهاءالدين زكرياى مولتانى، موسّس سلسله سهرورديان مولتان راه جست که به گفته خودش در نامه‌ی که به برادر خود نگاشته او با بهاء الحق هفده سال ملازم بوده است.


    == وابسته‌ها ==
    بعضى از تذكره نويسان عراقى را مريد مستقيم [[سهروردی، عمر بن محمد|شهاب‌الدين عمر سهروردى]] شمرده‌اند؛ امّا جامع ديوان عراقى و نویسنده‌ى مقدمه‌اى آن كه دوران زندگانیش نزدیک به عهد زندگانى عراقى بود، به اين امر اشاره‌اى نكرده است. عراقى خرقه از بهاءالدّين زكريا گرفت و بدين طريق در جزو مشايخ سلسله‌ى سهرورديّه (شعبه‌ى هند) درآمد.
     
    آنچه که مسلم است فخرالدین عراقی در این سفرها با نحله‌ها و مکاتب عرفانی مختلف آشنا شده و از هر کدام جرعه‌ای نوشیده است. او مدتی در خانقاه بابا کمال جندی مشغول سير و سلوک بوده و بعد به خانقاه زکریا می‌رسد. او حتى به روم هم سفر می‌كند، در آن زمان به سبب اوضاع فرهنگی که آن منطقه داشت برای عراقی فراهم بود مدتی در آنجا به سلوک و نشر آثار منظوم و منثور خود بپردازد. یکی از آن مراکز علمی در روم خانقاه و مدرسه مولانا جلال‌الدین مولوی و مدرسه صدرالدین قونوی است.
     
    او در سن ۵۶ یا ۵٧ سالگی از راه دريا وارد روم می‌شود و در حلقه درس [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] حضور می‌یابد و بدین طریق با افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و شاگردش [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|قونوی]] آشنا می‌شود. در این حلقه درس است که فخرالدین عراقی رساله لمعات خود را می‌نگارد و به استاد خود عرضه می‌دارد. صدرالدین قونوی آن را بر چشم خود می‌گذارد و می‌گوید: «فرزندم سر سخنان مردان آشکار کردی و لمعات به حقیقت لبّ فصوص است».
     
    او همچنین به محضر  [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدين مولوى]] و جمعى ديگر از بزرگان صوفيّه رسيد و شيخ خانقاه توقات شد.
     
    بعد از مدتی [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] در سال ۶٧٢ و پس از آن پیر و مرادش قونوی در سال ۶٧٣ به دیار حق می‌شتابند و بدین دلیل از رونق اولیۀ خانقاه‌های قونیه کاسته می‌شود. سپس به درخواست معین‌الدین برای آزادسازی پسرش به مصر سفر کرد و در آنجا برایش وقایعی رقم خورد که جهت امتناع از اطاله در نوشتار از ذکر آن چشم می‌پوشیم.
     
    سرانجام پس از مدتی اقامت به شام سفر می‌کند و شش ماه در دمشق ساکن می‌شود. و در همین جا است که فرزند خود کبیرالدین را به نزد خود می‌خواند. در نامه‌هایی که از او به جا مانده از برادرانش نیز می‌خواهد به سوی او بیایند و در یکی از این نامه‌ها حتی رساله لمعات را برای او فرستاده است. اما پاسخی به نامه‌ی او نمی‌دهند.<ref>ر.ک: مقدم، غلامعلی؛ حسن‌بیگی، مهرداد، صفحه سیزده و چهارده</ref>
     
    == وفات ==
    وفات عراقى را در محرّم 686 يا 8 ذى‌القعده‌ى 688 نوشته‌اند<ref>ر.ک: خواجوی، محمد، ص36</ref> و ظاهراً او را پشت مزار محى‌الدين [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] واقع در دامنه‌ى جبل صالحيّه در دمشق به خاک سپردند؛ ولى اكنون اثرى از مرقد او باقى نيست.
     
     
    ==پانويس ==
    <references />
     
     
    ==منابع مقاله==
    #خواجوی، محمد، مقدمه لمعات فخرالدین عراقی به همراه سه شرح از قرن هشتم هجری، فخرالدین عراقی، تهران، انتشارات مولی، چاپ سوم، 1384-1426
    #مقدم، غلامعلی؛ حسن‌بیگی، مهرداد، مقدمه لمحات في شرح اللمعات: شرحی بر لمعات فخرالدین عراقی، تألیف یارعلی شیرازی، تهران، انتشارات مولی، چاپ اول، 1400
     
     
    {{شعر و شاعری}}
     
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[مجموعه آثار فخرالدین عراقی، غزلیات،قصاید، قطعات، ترجیعات....]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[لمعات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مجموعه آثار فخرالدین عراقی]]
     
    [[لمعات (مصحح خواجوی)]]
     
    [[لمعات؛ به همراه سه شرح از قرن هشتم هجری]]  
     
    [[لمحات في شرح اللمعات: شرحی بر لمعات فخرالدین عراقی]]


    [[مجموعه رسائل عوارف المعارف]]
    [[مجموعه رسائل عوارف المعارف]]


    [[ کلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص بعراقی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[کلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص بعراقی]]  
     
    [[اشعة اللمعات (شرح لمعات)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: محقق


    [[رساله تشویق السالکین؛ اجوبه، لوایح، لوامع]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[كلیات فخرالدین عراقی]]  


    [[کلیات فخر الدین عراقی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)]]


    [[لمعات؛ به همراه سه شرح از قرن هشتم هجري]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[رساله تشويق السالکين]]  


    [[ديوان عراقي(مقدمه ديوان - غزليات - رباعيات - قصايد - ترجيعات - ترکيبات - مقطعات - مثلثات - عشاق نامه - لمعات - اصطلاحات)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[دیوان عراقی (نسخه جدید)]]  


    [[دیوان عراقی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[دیوان عراقی]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:شاعران]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۹

    عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر
    نام عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر
    نام‌های دیگر ع‍راق‍ی‌، ف‍خ‍رال‍دی‍ن‌ اب‍راه‍ی‍م‌

    ع‍راق‍ی‌ ه‍م‍دان‍ی‌، ف‍خ‍رال‍دی‍ن‌ اب‍راه‍ی‍م‌

    ف‍خ‍رال‍دی‍ن‌ ع‍راق‍ی‌

    فراهانی، ابراهیم بزرجمهر

    نام پدر بزرگمهر
    متولد 610ق
    محل تولد كُمجان از توابع اراك كنونى
    رحلت 688 ق
    اساتید شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی

    صدرالدين قونوى

    جلال‌الدين مولوى

    برخی آثار مجموعه رسائل عوارف المعارف

    کلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص بعراقی

    كلیات فخرالدین عراقی

    أشعة اللمعات (شرح لمعات)

    کد مؤلف AUTHORCODE02569AUTHORCODE

    فخرالدين ابراهيم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانى فراهانى (688یا686-610ق)، عارف و شاعر متخلص به عراقى. از بزرگان تصوّف و شاعران بلند پايه‌ى ايران در قرن هفتم هجرى است.

    ولادت

    در مأخذها به تاريخ ولادتش اشاره نشده است؛ امّا ظاهراً ولادت وى به سال 610ق در «كومجان» و يا «كُمیجان» از توابع اراك كنونى اتّفاق افتاد. خاندان عراقى همه اهل علم و ادب بوده‌اند، از نامه‌های عراقی به دو برادرش (قاضی احمد و شمس‌الدین محمد) بر می‌آید که هر دو برادر مشغول به علوم نظری بوده‌اند.

    تحصیلات

    نوشته‌اند او در پنج سالگی با استعداد فوق‌العاده که از خود ظهور می‌داد قرآن را حفظ و آن را با صدایی خوش قرائت می‌فرموده است. این استعداد تا آنجا او را یاری می‌کند که یکی از مدرسین شهر خود می‌شود.

    عراقی بعد از مدتی به ناگاه دیار خود را ترک مى‌كند وبا حالت سرگشتگی به مکانی نامعلوم می‌رود. از نامه‌ای که عراقی به برادر خود قاضی‌ محمد می‌نویسد برمی‌آيد که او به يكباره عاشق و سرگشته و حیران حقیقت گمشده خود می‌شود. زین عشق شورانگیز، دیار و کاشانه را رها می‌کند: «نا گاه عشق بی‌قرار پرده از روی کار بگشود آن جمع به تفرقه پیوست وآن خلوت به جلوت انجاميد. لاجرم هر روز به منزلى وهر شب به جایی می‌باید گذرانید» و در نامه‌ای دیگر به برادر خود بعد از مدتی سرگشتگی از سفر به بغداد و از آنجا به شام و از شام به عراق خبر می‌دهد،

    بعد از آن به هندوستان رفت و در مولتان به خانقاه شيخ بهاءالدين زكرياى مولتانى، موسّس سلسله سهرورديان مولتان راه جست که به گفته خودش در نامه‌ی که به برادر خود نگاشته او با بهاء الحق هفده سال ملازم بوده است.

    بعضى از تذكره نويسان عراقى را مريد مستقيم شهاب‌الدين عمر سهروردى شمرده‌اند؛ امّا جامع ديوان عراقى و نویسنده‌ى مقدمه‌اى آن كه دوران زندگانیش نزدیک به عهد زندگانى عراقى بود، به اين امر اشاره‌اى نكرده است. عراقى خرقه از بهاءالدّين زكريا گرفت و بدين طريق در جزو مشايخ سلسله‌ى سهرورديّه (شعبه‌ى هند) درآمد.

    آنچه که مسلم است فخرالدین عراقی در این سفرها با نحله‌ها و مکاتب عرفانی مختلف آشنا شده و از هر کدام جرعه‌ای نوشیده است. او مدتی در خانقاه بابا کمال جندی مشغول سير و سلوک بوده و بعد به خانقاه زکریا می‌رسد. او حتى به روم هم سفر می‌كند، در آن زمان به سبب اوضاع فرهنگی که آن منطقه داشت برای عراقی فراهم بود مدتی در آنجا به سلوک و نشر آثار منظوم و منثور خود بپردازد. یکی از آن مراکز علمی در روم خانقاه و مدرسه مولانا جلال‌الدین مولوی و مدرسه صدرالدین قونوی است.

    او در سن ۵۶ یا ۵٧ سالگی از راه دريا وارد روم می‌شود و در حلقه درس صدرالدین قونوی حضور می‌یابد و بدین طریق با افكار ابن عربی و شاگردش قونوی آشنا می‌شود. در این حلقه درس است که فخرالدین عراقی رساله لمعات خود را می‌نگارد و به استاد خود عرضه می‌دارد. صدرالدین قونوی آن را بر چشم خود می‌گذارد و می‌گوید: «فرزندم سر سخنان مردان آشکار کردی و لمعات به حقیقت لبّ فصوص است».

    او همچنین به محضر جلال‌الدين مولوى و جمعى ديگر از بزرگان صوفيّه رسيد و شيخ خانقاه توقات شد.

    بعد از مدتی مولوی در سال ۶٧٢ و پس از آن پیر و مرادش قونوی در سال ۶٧٣ به دیار حق می‌شتابند و بدین دلیل از رونق اولیۀ خانقاه‌های قونیه کاسته می‌شود. سپس به درخواست معین‌الدین برای آزادسازی پسرش به مصر سفر کرد و در آنجا برایش وقایعی رقم خورد که جهت امتناع از اطاله در نوشتار از ذکر آن چشم می‌پوشیم.

    سرانجام پس از مدتی اقامت به شام سفر می‌کند و شش ماه در دمشق ساکن می‌شود. و در همین جا است که فرزند خود کبیرالدین را به نزد خود می‌خواند. در نامه‌هایی که از او به جا مانده از برادرانش نیز می‌خواهد به سوی او بیایند و در یکی از این نامه‌ها حتی رساله لمعات را برای او فرستاده است. اما پاسخی به نامه‌ی او نمی‌دهند.[۱]

    وفات

    وفات عراقى را در محرّم 686 يا 8 ذى‌القعده‌ى 688 نوشته‌اند[۲] و ظاهراً او را پشت مزار محى‌الدين ابن عربى واقع در دامنه‌ى جبل صالحيّه در دمشق به خاک سپردند؛ ولى اكنون اثرى از مرقد او باقى نيست.


    پانويس

    1. ر.ک: مقدم، غلامعلی؛ حسن‌بیگی، مهرداد، صفحه سیزده و چهارده
    2. ر.ک: خواجوی، محمد، ص36


    منابع مقاله

    1. خواجوی، محمد، مقدمه لمعات فخرالدین عراقی به همراه سه شرح از قرن هشتم هجری، فخرالدین عراقی، تهران، انتشارات مولی، چاپ سوم، 1384-1426
    2. مقدم، غلامعلی؛ حسن‌بیگی، مهرداد، مقدمه لمحات في شرح اللمعات: شرحی بر لمعات فخرالدین عراقی، تألیف یارعلی شیرازی، تهران، انتشارات مولی، چاپ اول، 1400


    وابسته‌ها