الفتح الربانی و الفیض الرحمانی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR10437J1.jpg | |||
| عنوان =الفتح الربانیو الفيض الرحمانی | |||
| | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | |||
[[گیلانی، عبدالقادر]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
[[سايح، احمد عبدالرحيم]] (محقق) | [[سايح، احمد عبدالرحيم]] (محقق) | ||
[[وهبه، توفيق علي]] (محقق) | [[وهبه، توفيق علي]] (محقق) | ||
| زبان =عربی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 292/3 /ع2ف2 | ||
| موضوع = | |||
1.اخلاق عرفانی- متون قديمی تا قرن 14 | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
2.عرفان - متون | 2.عرفان - متون قديمی تا قرن 14 | ||
3.قادريه | 3.قادريه | ||
| | | ناشر = | ||
| | مکتبة الثقافةالدينية | ||
| | | مکان نشر =مصر - قاهره | ||
| سال نشر =1426ق | |||
| | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10437AUTOMATIONCODE | ||
| | | چاپ =1 | ||
| | | تعداد جلد =1 | ||
| | | کتابخانۀ دیجیتال نور =10437 | ||
| | | کتابخوان همراه نور =10437 | ||
| | | کد پدیدآور = | ||
| | | پس از = | ||
| | | پیش از = | ||
}} | |||
| | '''الفتح الربانی و الفیض الرحمانی'''، تألیف [[گیلانی، عبدالقادر|عبدالقادر جیلانی]] (561-470ق)، با تحقیق [[سايح، احمد عبدالرحيم|احمد عبدالرحیم سایح]] و [[وهبه، توفيق علي|توفیق علی وهبه]]، کتابی است شامل تعدادی از مجالس وعظ نویسنده که در فاصله سالهای 545 و 546 ایراد کرده است.<ref>ر.ک: عیوضی، رشید، 1352، ص372</ref> | ||
</ | |||
==ساختار== | |||
== ساختار == | |||
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب دربردارنده 62 مجلس وعظ میباشد. | کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب دربردارنده 62 مجلس وعظ میباشد. | ||
مطالب کتاب کاملا به صورت وعظ و خطابه بوده و در تأیید سخنان، از آیات قرآن استفاده شده است. | مطالب کتاب کاملا به صورت وعظ و خطابه بوده و در تأیید سخنان، از آیات قرآن استفاده شده است. | ||
== گزارش محتوا == | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، به موضوع کتاب و انتساب آن به نویسنده، اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/6526/1/5 مقدمه، ص5-7]</ref> | |||
مواعظ کتاب، در موضوعات مختلف و گوناگونی عرضه شده که از جمله آنها، عبارتند از: عدم اعتراض بر خدا؛ فقر؛ توبه؛ خیرخواهی برای برادر دینی؛ صبر؛ ابتلای مؤمن؛ عدم تکلف؛ معرفت خدای عز و جل؛ نهی از نفاق؛ عمل به قرآن؛ جهاد با نفس و هوی و شیطان؛ قول بدون عمل؛ خروج حب دنیا از قلب؛ زهد در دنیا؛ نهی از کذب؛ اعتراف به نعمتهای الهی؛ غضب محمود و مذموم؛ ادای اوامر و اجتناب از نواهی؛ رؤیت خدا در قیامت؛ نهی از کبر؛ تفقه در دین؛ اخلاص در عمل؛ حب اولیای الهی و صالحین؛ تقوی؛ نفس اماره؛ عمل صالح؛ رضا به قضای الهی؛ صدق؛ خواطر انسان؛ توحید و... | مواعظ کتاب، در موضوعات مختلف و گوناگونی عرضه شده که از جمله آنها، عبارتند از: عدم اعتراض بر خدا؛ فقر؛ توبه؛ خیرخواهی برای برادر دینی؛ صبر؛ ابتلای مؤمن؛ عدم تکلف؛ معرفت خدای عز و جل؛ نهی از نفاق؛ عمل به قرآن؛ جهاد با نفس و هوی و شیطان؛ قول بدون عمل؛ خروج حب دنیا از قلب؛ زهد در دنیا؛ نهی از کذب؛ اعتراف به نعمتهای الهی؛ غضب محمود و مذموم؛ ادای اوامر و اجتناب از نواهی؛ رؤیت خدا در قیامت؛ نهی از کبر؛ تفقه در دین؛ اخلاص در عمل؛ حب اولیای الهی و صالحین؛ تقوی؛ نفس اماره؛ عمل صالح؛ رضا به قضای الهی؛ صدق؛ خواطر انسان؛ توحید و... | ||
خطابهها و مواعظی که در این کتاب جمع شده، بهترین قطعات عرفانی اسلامی است که در آنها، از لزوم محبت به کاینات و ترجیح نفوس دیگر بر نفس خویش، یعنی ایثار، سخن رفته است. صوفی کامل هرگز ترسی از آتش دوزخ ندارد. او در پی وصال است. صوفی کامل همه چیز را از خدا میبیند. بهشت و دوزخ به چشم او یکی است. آنچه میخواهد وصال دوست است. اما نویسنده بااینکه صوفی کاملی است و ادعا میکند که همه پردههای ظاهری از برابر چشمان او برداشته شده و او را بینایی کامل عطا گشته است، باز حفظ ظاهر را به مراد دل عوام سخن میگوید. او میکوشد که درهای دوزخ را به روی مسلمانان ببندد و به | خطابهها و مواعظی که در این کتاب جمع شده، بهترین قطعات عرفانی اسلامی است که در آنها، از لزوم محبت به کاینات و ترجیح نفوس دیگر بر نفس خویش، یعنی ایثار، سخن رفته است. صوفی کامل هرگز ترسی از آتش دوزخ ندارد. او در پی وصال است. صوفی کامل همه چیز را از خدا میبیند. بهشت و دوزخ به چشم او یکی است. آنچه میخواهد وصال دوست است. اما نویسنده بااینکه صوفی کاملی است و ادعا میکند که همه پردههای ظاهری از برابر چشمان او برداشته شده و او را بینایی کامل عطا گشته است، باز حفظ ظاهر را به مراد دل عوام سخن میگوید. او میکوشد که درهای دوزخ را به روی مسلمانان ببندد و به بهشتشان رهبری کند. وی در مواعظ خود، لغات و اصطلاحات علمی - عرفانی کم به کار میبرد، با همه اینها، یکی از مستمعان دایمی شیخ گفته که چیزی از مواعظ او نفهمیده است.<ref>ر.ک: عیوضی، رشید، 1352، ص379</ref> | ||
نویسنده بااینکه از آوردن اصطلاحات عرفانی خودداری میکند، ولی به هیچ وجه از تعلیم مقدمات تصوف روی گردان نیست. او میکوشد بفهماند که زخارف دنیایی، میان عاشق و معشوق - که جز خدا نیست - حجابی بیش نیست. انسان باید بکوشد تا این ححاب از میان برداشته شود. او مردم را به نیکی و احسان میخواند، ولو این احسان موجب ضرر ظاهری آنان باشد. او در عین فروتنی و تواضع، خود را محکی برای شناسایی خلق الله معرفی میکند و منظورش این است که او میتواند اشخاص مستعد را از غیر مستعد تشخیص دهد. اما گاهی ادعاهای بزرگی میکند و عبارات غیر متعارف بر زبان میآورد؛ | نویسنده بااینکه از آوردن اصطلاحات عرفانی خودداری میکند، ولی به هیچ وجه از تعلیم مقدمات تصوف روی گردان نیست. او میکوشد بفهماند که زخارف دنیایی، میان عاشق و معشوق - که جز خدا نیست - حجابی بیش نیست. انسان باید بکوشد تا این ححاب از میان برداشته شود. او مردم را به نیکی و احسان میخواند، ولو این احسان موجب ضرر ظاهری آنان باشد. او در عین فروتنی و تواضع، خود را محکی برای شناسایی خلق الله معرفی میکند و منظورش این است که او میتواند اشخاص مستعد را از غیر مستعد تشخیص دهد. اما گاهی ادعاهای بزرگی میکند و عبارات غیر متعارف بر زبان میآورد؛ مثلاًمیگوید که من مافوق عقول مردم هستم و هفتاد باب از علم لدنی به روی من گشاده شده که وسعت هریک از آن بابها به قدر مابین زمین و آسمان است؛ یا میگوید که کره ارض را به من مسلم داشتند، اینک مشرق و غرب و بر و بحر و جبال و صحاری و تمامی اقطار آن، مرا به قطبیت خطاب میکنند. به هرصورت وی بااینکه یکی از اقطاب بزرگ زمان خویش بود، ولی نظر تازهای در تصوف نداشته است.<ref>ر.ک: همان، ص379-380</ref> | ||
در انتهای کتاب، به حالات شیخ در زمان وفات و وصایای وی به فرزندان سخن رفته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص374-375</ref> | در انتهای کتاب، به حالات شیخ در زمان وفات و وصایای وی به فرزندان سخن رفته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/6526/1/374 ر.ک: متن کتاب، ص374-375]</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | |||
فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده است. | فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده است. | ||
در پاورقیها به ذکر منابع پرداخته شده است<ref>ر.ک: پاورقی، | در پاورقیها به ذکر منابع پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/6526/1/80 ر.ک: پاورقی، ص80]</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | ==منابع مقاله== | ||
#مقدمه و متن کتاب. | #مقدمه و متن کتاب. | ||
#[[:noormags: | #[[:noormags:|عیوضی، رشید، «مختصری در شرح حال و آثار شیخ عبدالقادر گیلانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: دانشکده ادبیات و علوم اسلامی تبریز، شماره 107، پاییز 1352 (25 صفحه، از 361 تا 385)]]. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[متن و ترجمۀ فتح ربانی و فیض رحمانی]] | |||
[ | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: | [[رده: تصوف و عرفان]] | ||
[[رده: | [[رده:طرائق صوفیه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۸
الفتح الربانیو الفيض الرحمانی | |
---|---|
پدیدآوران | گیلانی، عبدالقادر (نویسنده)
سايح، احمد عبدالرحيم (محقق) وهبه، توفيق علي (محقق) |
ناشر | مکتبة الثقافةالدينية |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1426ق |
چاپ | 1 |
موضوع | 1.اخلاق عرفانی- متون قديمی تا قرن 14
2.عرفان - متون قديمی تا قرن 14 3.قادريه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 292/3 /ع2ف2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الفتح الربانی و الفیض الرحمانی، تألیف عبدالقادر جیلانی (561-470ق)، با تحقیق احمد عبدالرحیم سایح و توفیق علی وهبه، کتابی است شامل تعدادی از مجالس وعظ نویسنده که در فاصله سالهای 545 و 546 ایراد کرده است.[۱]
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب دربردارنده 62 مجلس وعظ میباشد.
مطالب کتاب کاملا به صورت وعظ و خطابه بوده و در تأیید سخنان، از آیات قرآن استفاده شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به موضوع کتاب و انتساب آن به نویسنده، اشاره شده است.[۲]
مواعظ کتاب، در موضوعات مختلف و گوناگونی عرضه شده که از جمله آنها، عبارتند از: عدم اعتراض بر خدا؛ فقر؛ توبه؛ خیرخواهی برای برادر دینی؛ صبر؛ ابتلای مؤمن؛ عدم تکلف؛ معرفت خدای عز و جل؛ نهی از نفاق؛ عمل به قرآن؛ جهاد با نفس و هوی و شیطان؛ قول بدون عمل؛ خروج حب دنیا از قلب؛ زهد در دنیا؛ نهی از کذب؛ اعتراف به نعمتهای الهی؛ غضب محمود و مذموم؛ ادای اوامر و اجتناب از نواهی؛ رؤیت خدا در قیامت؛ نهی از کبر؛ تفقه در دین؛ اخلاص در عمل؛ حب اولیای الهی و صالحین؛ تقوی؛ نفس اماره؛ عمل صالح؛ رضا به قضای الهی؛ صدق؛ خواطر انسان؛ توحید و...
خطابهها و مواعظی که در این کتاب جمع شده، بهترین قطعات عرفانی اسلامی است که در آنها، از لزوم محبت به کاینات و ترجیح نفوس دیگر بر نفس خویش، یعنی ایثار، سخن رفته است. صوفی کامل هرگز ترسی از آتش دوزخ ندارد. او در پی وصال است. صوفی کامل همه چیز را از خدا میبیند. بهشت و دوزخ به چشم او یکی است. آنچه میخواهد وصال دوست است. اما نویسنده بااینکه صوفی کاملی است و ادعا میکند که همه پردههای ظاهری از برابر چشمان او برداشته شده و او را بینایی کامل عطا گشته است، باز حفظ ظاهر را به مراد دل عوام سخن میگوید. او میکوشد که درهای دوزخ را به روی مسلمانان ببندد و به بهشتشان رهبری کند. وی در مواعظ خود، لغات و اصطلاحات علمی - عرفانی کم به کار میبرد، با همه اینها، یکی از مستمعان دایمی شیخ گفته که چیزی از مواعظ او نفهمیده است.[۳]
نویسنده بااینکه از آوردن اصطلاحات عرفانی خودداری میکند، ولی به هیچ وجه از تعلیم مقدمات تصوف روی گردان نیست. او میکوشد بفهماند که زخارف دنیایی، میان عاشق و معشوق - که جز خدا نیست - حجابی بیش نیست. انسان باید بکوشد تا این ححاب از میان برداشته شود. او مردم را به نیکی و احسان میخواند، ولو این احسان موجب ضرر ظاهری آنان باشد. او در عین فروتنی و تواضع، خود را محکی برای شناسایی خلق الله معرفی میکند و منظورش این است که او میتواند اشخاص مستعد را از غیر مستعد تشخیص دهد. اما گاهی ادعاهای بزرگی میکند و عبارات غیر متعارف بر زبان میآورد؛ مثلاًمیگوید که من مافوق عقول مردم هستم و هفتاد باب از علم لدنی به روی من گشاده شده که وسعت هریک از آن بابها به قدر مابین زمین و آسمان است؛ یا میگوید که کره ارض را به من مسلم داشتند، اینک مشرق و غرب و بر و بحر و جبال و صحاری و تمامی اقطار آن، مرا به قطبیت خطاب میکنند. به هرصورت وی بااینکه یکی از اقطاب بزرگ زمان خویش بود، ولی نظر تازهای در تصوف نداشته است.[۴]
در انتهای کتاب، به حالات شیخ در زمان وفات و وصایای وی به فرزندان سخن رفته است.[۵]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده است. در پاورقیها به ذکر منابع پرداخته شده است.[۶]
پانویس
- ↑ ر.ک: عیوضی، رشید، 1352، ص372
- ↑ مقدمه، ص5-7
- ↑ ر.ک: عیوضی، رشید، 1352، ص379
- ↑ ر.ک: همان، ص379-380
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص374-375
- ↑ ر.ک: پاورقی، ص80