تشیع در خراسان: عهد تیموریان: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR15741J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مثنوي' به 'مثنوی') |
||
(۵۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR15741J1.jpg | |||
| عنوان =تشیع در خراسان: عهد تیموریان | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| پدیدآوران = | |||
[[ناصری داوودی، عبدالمجید]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 239/2 /ن2ت5 | |||
| | | موضوع = | ||
ایران - تاریخ - تیموریان، 771 - 911ق. | |||
|زبان | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
شیعه - ایران - خراسان - تاریخ | شیعه - ایران - خراسان - تاریخ | ||
شیعه - ایران - خراسان - | شیعه - ایران - خراسان - سرگذشتنامه | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | آستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى | ||
| مکان نشر =مشهد مقدس - ایران | |||
| سال نشر = 1378 ش | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE15741AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =15741 | |||
| کتابخوان همراه نور =15741 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''تشيع در خراسان: عهد تيموريان'''، از آثار استاد [[ناصری داوودی، عبدالمجید|عبدالمجيد ناصرى داودى]] است كه در آن، پيدايش و گسترش تشيع در خراسان را در دوره تيموريان (782- 911ق) به صورت مستند و تحليلى مورد بررسى قرار داده است. | |||
== ساختار== | |||
اين كتاب از يك مقدمه و پنج فصل تشكيل شده است: 1. جغرافياى تاريخى خراسان، 2. پيشينه تشيّع از آغاز تا هجوم تيمور در خراسان، 3. تيموريان و تشيّع (782- 911 ق)، 4. شیعیان در عصر تيموريان و 5. دانشمندان شيعه در عصر تيموريان. | |||
== گزارش محتوا== | |||
در مورد روش و محتواى اثر مذكور چند نكته گفتنى است: | در مورد روش و محتواى اثر مذكور چند نكته گفتنى است: | ||
#نویسنده در مقدمه يادآور شده كه دوره تيموريان (782- 911ق) يكى از اعصار زرّين تاريخ خراسان، بلكه فلات ايران است. اين عصر، با هجوم خونين و كشتار و تخريب بيرحمانه تيمور مؤسّس اين سلسله، آغاز شد و طىّ آن، خراسان زمين بيش از ساير مناطق دچار ويرانى، آسيب و مصيبت شد، امّا در مراحل بعد، بهويژه پس از مرگ تيمور و روى كار آمدن شاهرخ ميرزا و انتقال پايتخت از سمرقند به هرات، خراسان از ميان خون و خاکستر، با صلابت سر برآورده، قامت راست نمود و به سرعت به سوى تمدّن و شكوفايى حركت كرد. البته اين پيشرفت و ترقى نهتنها در بعد اقتصادى و علمى، بلكه در همه ابعاد از جمله آزادى فكرى و تساهل مذهبى و اضمحلال تعصّب و تحميل مذاهب از ناحيه دولت نيز بود. آيين تشيّع كه به بلنداى تاريخ اسلامى، در اين آب و خاک قدمت دارد، در سايه آزادىهاى به وجود آمده و تساهل مذهبى اعمال شده، توانست قدمهاى بزرگ و اساسى به جلو بردارد و از سياهچالهاى تقيّه بر سرير حكومت و فرمانروايى جهش نمايد.<ref>مقدمه مؤلف، ص11</ref> | |||
#نویسنده هدف از نگارش كتاب را چنين بيان كرده است: تحقيق پيشرو، پژوهش و تبيين وضعيت تشيّع و شیعیان در عصر تيموريان در خراسان است و سعى شده است ديدگاههاى سلاطين تيمورى نسبت به تشيّع و رفتار آنان با شیعیان و کیفیت برخورد شیعیان بهخصوص علما و دانشمندان آنان با دربار حاكم، شهرها و نقاط شيعهنشين، مواضع و منشهاى برخى از بزرگان اهل سنت نسبت به تشيّع و شیعیان، زندگى و انديشه برخى از برجستگان و انديشهوران شيعى، مورد كندوكاو و تفحّص قرار گرفته، دقت و بىطرفى كه لازمه هر تحقيق ارزشمند علمى است، مراعات شود.<ref>همان، ص11- 12</ref> | |||
#نویسنده در بخشى از فصل اول كتاب چنين مىنويسد كه در دوران تيموريان، هرات پايتخت و مركز امپراتورى آنان بود، خراسان به اوج رونق و تمدن و شكوه ممكن صعود كرد. در اين عصر، رود جيحون يا «آمودريا» مرز ميان خراسان و ماوراء النهر به شمار مىآيد و تمام سرزمين افغانستان، حتّى سيستان يكپارچه و منسجم به نام خراسان تحت فرمانروايى اين خاندان به تاريخ تمدن و فرهنگ گذشته خود خيره گشته، پلكان رشد و توسعه را مىپيمود. اثر مهّم جغرافى كه در اين دوره عرضه شد، نوشته يكى ار نويسندگان چيرهدست خراسانى به نام «[[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]] هروى» است و به نام «جغرافياى [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]]» شهرت فراگير يافته است.<ref>متن كتاب، ص36</ref> | |||
#بر طبق پژوهش نویسنده، كسائى مروزى از شاعران و سخنوران معروف اواخر حكومت سامانيان و اوايل دوره غزنويان همانطورى كه در سرودن اشعار پندآموز، پيشرو ناصر خسرو بوده، در داشتن اعتقاد به تشيّع و نشر مناقب اهلالبيت اطهار(ع) نيز بر او تقدم داشته است.<ref>همان، ص88</ref> | |||
#نویسنده در مورد پيشينه تشيع قبل از تيموريان، چنين نوشته است: دولت سلجوقيان به رهبرى طغرل بيك بعد از فتح نيشابور و پيروزى بر سپاه سلطان مسعود غزنوى در نبرد دندانقان نزدیک مرو، در سال 432ق به وجود آمد. سلجوقيان مذهب تسنن داشتند و نسبت به تشيّع خوشبين نبودند و براى اينكه حكومت خود را مشروع جلوه دهند و از حمايت معنوى خليفه عبّاسى ضد شيعى بغداد بهرهمند شوند و نيز موافقت اكثريت مردم را كه سنّى مذهب بودند كسب كنند، مانند غزنويان در تضعيف شیعیان مىكوشيدند، ولى بهرغم سياستهاى ضد شيعى آنان، در قرن پنجم، تشيّع اعم از امامى و اسماعيلى در حال گسترش بود.<ref>همان، ص102- 103</ref> | |||
#پژوهشهاى نویسنده حاكى از آن است كه در دوره تيمور به بعضى از قوانين تشكيلاتى مثل تشكيل قوريلتاى (لويه جرگه) با استناد به ياساى چنگيز در مواردى كه با شرع اسلام مباينت نداشت، عمل مىشد. شاهرخ وقتى به قدرت رسيد، آن را منسوخ كرد و قواعد فقهى اسلامى را بهطور انحصارى اساس صدور احكام قرار داد. در زمان شاهرخ، مردم در رفاه مادى و امنيت به سر مىبردند و اين موضوع در مملكت وى بهويژه پايتخت آن هرات، آثارى درپى داشت؛ از جمله آثار آن، توجّه مردم به خوشگذرانى، بهويژه شرابخوارى بود. شاهرخ در اين ميدان هم به مبارزه پرداخت. وى محتسبانى به نام مرتضى صحاف و عبدالجليل قاينى را براى مبارزه با شرابخورى مأمور ساخت، حتى در مورد اعضاى خانواده سلطنتى خود اقدام كرد.<ref>همان، ص135- 136</ref> | |||
#همچنين بر اساس تحقيق نویسنده، شهر مقدّس مشهد در اوايل قرن سوم هجرى و بعد از شهادت امام هشتم شیعیان، حضرت امام على بن موسى الرضا(ع) و دفن آنحضرت در آن ناحيه ساخته شد. مشهد جايگزين شهر تاريخى طوس گرديد و مركز ولايت «استان» خراسان غربى شد. سرزمين مقدّس مشهد از همان آغاز عده كثيرى از سادات و شیعیان را در آغوش خود پذيرفته و علاوهبر آن، همواره ميزبان انبوه زائران و مشتاقان زيارت [[امام رضا(ع)]] بوده است. روضه مبارکه حضرت رضا(ع) در طول تاريخ انگيزهاى براى حفظ و رشد تشيّع بوده است. بر اثر علاقه و توجه فراوان سلاطين تيمورى به مشهد الرضا(ع)، شهر مشهد اهميت فراوان پيدا كرد و حركت تشيّع در آن شتاب بيشترى يافت و با كثرت شیعیان، چهره شيعى و دوازده امامى به خود گرفت. طبق اسناد به دست آمده از منابع اهل سنّت، شیعیان مشهد بعد از تيمور و در زمان شاهرخ ميرزا و جانشينانش مذهب خود را كاملاً آشكار ساختند.<ref>همان، ص193- 194</ref> | |||
#نویسنده يادآور شده است كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] از بزرگترين و مشهورترين دانشمندان خراسان و از پرنفوذترين علماى اهل سنّت در نيمه دوم عصر تيموريان بود كه شهرتش از قلمرو خراسان، حتّى ايران فراتر رفته به هند و بلاد عرب و عثمانى نيز رسيده بود و در دربار سلاطين تيمورى، بهويژه سلطان حسین و وزرا و اركان حكومت او سيطره معنوى فراوان داشت؛ بهطورى كه اگر هر فرد مىخواست در هرات داراى مقام و منزلت باشد و در دربار تيمورى جا باز كند، بايد حسن نيّت و رضايت [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] را جلب مىكرد يا دستكم از برانگيختن خشم و اعتراض او دورى مىجست. [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] نسبت به شیعیان تعصّب داشت و به مناسبتهاى گوناگون بر شیعیان زمان خود مىتاخت؛ چراكه او با مبانى تشيّع و تاريخ آن چندان آشنايى نداشت. او در يكى از مثنویاتش بدترين اتّهامات و ناسزاها را بر ضدّ شیعیان كه از آنها بهعنوان رافضى ياد كرده، به زبان آورده است.<ref>همان، ص238- 239</ref> | |||
#بر طبق پژوهش نویسنده، علماى شيعه مانند سيّد محمّد نوربخش، سلاطين تيمورى را با همه محسّناتى كه داشتند، اولوا الامر نمىدانستند و حرمسرا و افراطشان را در شرابخوارى و نيز كاستىهايشان را پيوسته در نظر مىگرفتند و آنان را واجد شرايط امامت و رهبرى جامعه اسلامى نمىديدند. سيّد محمّد نوربخش در رساله فقهى خويش جميع شرايط امام را از ديدگاه شيعه منحصر در ولى امر مسلمين و رهبر مشروع جامعه اسلامىدانسته است كه اگر يكى از آن شرايط ناقص باشد، مشروعيّت رهبرى و ولايت امرى او زير سؤال مىرود. بر اين اساس است كه علماى طراز اول شيعه در عصر تيموريان درصدد جذب نيرو برمىآمدند و به تدريج بر ضدّ سلاطين تيمورى گام برمىداشتند و بههمين سبب بود كه همواره مورد سوءظن تيموريان قرار مىگرفتند و به تبعيد و يا زندان و تحمّل شكنجههاى گوناگون گرفتار مىآمدند؛ چنانكه قيام نوربخش در ماوراء النهر موجب دستگيرى و تبعيد وى به رى شد و سيّد نعمتاللّه ولى به دستور تيمور از ماوراء النهر به کرمان رفت و سيّد قاسم انوار و نيز صائن الدّين تركه و همراهان آنان به اتهام همكارى با حروفيّه و دست داشتن در سوءقصد به جان شاهرخ مورد زجر و آزار فراوان قرار گرفتند، قاسم انوار به ماوراء النهر و صائن الدّين تركه نيز از هرات به عراق تبعيد شدند.<ref>همان، ص241- 242</ref> | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع در انتهاى كتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع در انتهاى كتاب آمده است. | ||
معانى برخى الفاظ و منابع مطالب با ذكر جلد و صفحه در پاورقىهاى كتاب ذكر شده است. | معانى برخى الفاظ و منابع مطالب با ذكر جلد و صفحه در پاورقىهاى كتاب ذكر شده است. | ||
== منابع مقاله | ==پانويس == | ||
<references /> | |||
== منابع مقاله== | |||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:فرق اسلامی]] | [[رده: فرق اسلامی]] | ||
[[رده:فرق شیعه]] | [[رده: فرق شیعه]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۴
تشیع در خراسان: عهد تیموریان | |
---|---|
پدیدآوران | ناصری داوودی، عبدالمجید (نویسنده) |
ناشر | آستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى |
مکان نشر | مشهد مقدس - ایران |
سال نشر | 1378 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - تاریخ - تیموریان، 771 - 911ق.
شیعه - ایران - خراسان - تاریخ شیعه - ایران - خراسان - سرگذشتنامه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 239/2 /ن2ت5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تشيع در خراسان: عهد تيموريان، از آثار استاد عبدالمجيد ناصرى داودى است كه در آن، پيدايش و گسترش تشيع در خراسان را در دوره تيموريان (782- 911ق) به صورت مستند و تحليلى مورد بررسى قرار داده است.
ساختار
اين كتاب از يك مقدمه و پنج فصل تشكيل شده است: 1. جغرافياى تاريخى خراسان، 2. پيشينه تشيّع از آغاز تا هجوم تيمور در خراسان، 3. تيموريان و تشيّع (782- 911 ق)، 4. شیعیان در عصر تيموريان و 5. دانشمندان شيعه در عصر تيموريان.
گزارش محتوا
در مورد روش و محتواى اثر مذكور چند نكته گفتنى است:
- نویسنده در مقدمه يادآور شده كه دوره تيموريان (782- 911ق) يكى از اعصار زرّين تاريخ خراسان، بلكه فلات ايران است. اين عصر، با هجوم خونين و كشتار و تخريب بيرحمانه تيمور مؤسّس اين سلسله، آغاز شد و طىّ آن، خراسان زمين بيش از ساير مناطق دچار ويرانى، آسيب و مصيبت شد، امّا در مراحل بعد، بهويژه پس از مرگ تيمور و روى كار آمدن شاهرخ ميرزا و انتقال پايتخت از سمرقند به هرات، خراسان از ميان خون و خاکستر، با صلابت سر برآورده، قامت راست نمود و به سرعت به سوى تمدّن و شكوفايى حركت كرد. البته اين پيشرفت و ترقى نهتنها در بعد اقتصادى و علمى، بلكه در همه ابعاد از جمله آزادى فكرى و تساهل مذهبى و اضمحلال تعصّب و تحميل مذاهب از ناحيه دولت نيز بود. آيين تشيّع كه به بلنداى تاريخ اسلامى، در اين آب و خاک قدمت دارد، در سايه آزادىهاى به وجود آمده و تساهل مذهبى اعمال شده، توانست قدمهاى بزرگ و اساسى به جلو بردارد و از سياهچالهاى تقيّه بر سرير حكومت و فرمانروايى جهش نمايد.[۱]
- نویسنده هدف از نگارش كتاب را چنين بيان كرده است: تحقيق پيشرو، پژوهش و تبيين وضعيت تشيّع و شیعیان در عصر تيموريان در خراسان است و سعى شده است ديدگاههاى سلاطين تيمورى نسبت به تشيّع و رفتار آنان با شیعیان و کیفیت برخورد شیعیان بهخصوص علما و دانشمندان آنان با دربار حاكم، شهرها و نقاط شيعهنشين، مواضع و منشهاى برخى از بزرگان اهل سنت نسبت به تشيّع و شیعیان، زندگى و انديشه برخى از برجستگان و انديشهوران شيعى، مورد كندوكاو و تفحّص قرار گرفته، دقت و بىطرفى كه لازمه هر تحقيق ارزشمند علمى است، مراعات شود.[۲]
- نویسنده در بخشى از فصل اول كتاب چنين مىنويسد كه در دوران تيموريان، هرات پايتخت و مركز امپراتورى آنان بود، خراسان به اوج رونق و تمدن و شكوه ممكن صعود كرد. در اين عصر، رود جيحون يا «آمودريا» مرز ميان خراسان و ماوراء النهر به شمار مىآيد و تمام سرزمين افغانستان، حتّى سيستان يكپارچه و منسجم به نام خراسان تحت فرمانروايى اين خاندان به تاريخ تمدن و فرهنگ گذشته خود خيره گشته، پلكان رشد و توسعه را مىپيمود. اثر مهّم جغرافى كه در اين دوره عرضه شد، نوشته يكى ار نويسندگان چيرهدست خراسانى به نام «حافظ ابرو هروى» است و به نام «جغرافياى حافظ ابرو» شهرت فراگير يافته است.[۳]
- بر طبق پژوهش نویسنده، كسائى مروزى از شاعران و سخنوران معروف اواخر حكومت سامانيان و اوايل دوره غزنويان همانطورى كه در سرودن اشعار پندآموز، پيشرو ناصر خسرو بوده، در داشتن اعتقاد به تشيّع و نشر مناقب اهلالبيت اطهار(ع) نيز بر او تقدم داشته است.[۴]
- نویسنده در مورد پيشينه تشيع قبل از تيموريان، چنين نوشته است: دولت سلجوقيان به رهبرى طغرل بيك بعد از فتح نيشابور و پيروزى بر سپاه سلطان مسعود غزنوى در نبرد دندانقان نزدیک مرو، در سال 432ق به وجود آمد. سلجوقيان مذهب تسنن داشتند و نسبت به تشيّع خوشبين نبودند و براى اينكه حكومت خود را مشروع جلوه دهند و از حمايت معنوى خليفه عبّاسى ضد شيعى بغداد بهرهمند شوند و نيز موافقت اكثريت مردم را كه سنّى مذهب بودند كسب كنند، مانند غزنويان در تضعيف شیعیان مىكوشيدند، ولى بهرغم سياستهاى ضد شيعى آنان، در قرن پنجم، تشيّع اعم از امامى و اسماعيلى در حال گسترش بود.[۵]
- پژوهشهاى نویسنده حاكى از آن است كه در دوره تيمور به بعضى از قوانين تشكيلاتى مثل تشكيل قوريلتاى (لويه جرگه) با استناد به ياساى چنگيز در مواردى كه با شرع اسلام مباينت نداشت، عمل مىشد. شاهرخ وقتى به قدرت رسيد، آن را منسوخ كرد و قواعد فقهى اسلامى را بهطور انحصارى اساس صدور احكام قرار داد. در زمان شاهرخ، مردم در رفاه مادى و امنيت به سر مىبردند و اين موضوع در مملكت وى بهويژه پايتخت آن هرات، آثارى درپى داشت؛ از جمله آثار آن، توجّه مردم به خوشگذرانى، بهويژه شرابخوارى بود. شاهرخ در اين ميدان هم به مبارزه پرداخت. وى محتسبانى به نام مرتضى صحاف و عبدالجليل قاينى را براى مبارزه با شرابخورى مأمور ساخت، حتى در مورد اعضاى خانواده سلطنتى خود اقدام كرد.[۶]
- همچنين بر اساس تحقيق نویسنده، شهر مقدّس مشهد در اوايل قرن سوم هجرى و بعد از شهادت امام هشتم شیعیان، حضرت امام على بن موسى الرضا(ع) و دفن آنحضرت در آن ناحيه ساخته شد. مشهد جايگزين شهر تاريخى طوس گرديد و مركز ولايت «استان» خراسان غربى شد. سرزمين مقدّس مشهد از همان آغاز عده كثيرى از سادات و شیعیان را در آغوش خود پذيرفته و علاوهبر آن، همواره ميزبان انبوه زائران و مشتاقان زيارت امام رضا(ع) بوده است. روضه مبارکه حضرت رضا(ع) در طول تاريخ انگيزهاى براى حفظ و رشد تشيّع بوده است. بر اثر علاقه و توجه فراوان سلاطين تيمورى به مشهد الرضا(ع)، شهر مشهد اهميت فراوان پيدا كرد و حركت تشيّع در آن شتاب بيشترى يافت و با كثرت شیعیان، چهره شيعى و دوازده امامى به خود گرفت. طبق اسناد به دست آمده از منابع اهل سنّت، شیعیان مشهد بعد از تيمور و در زمان شاهرخ ميرزا و جانشينانش مذهب خود را كاملاً آشكار ساختند.[۷]
- نویسنده يادآور شده است كه جامى از بزرگترين و مشهورترين دانشمندان خراسان و از پرنفوذترين علماى اهل سنّت در نيمه دوم عصر تيموريان بود كه شهرتش از قلمرو خراسان، حتّى ايران فراتر رفته به هند و بلاد عرب و عثمانى نيز رسيده بود و در دربار سلاطين تيمورى، بهويژه سلطان حسین و وزرا و اركان حكومت او سيطره معنوى فراوان داشت؛ بهطورى كه اگر هر فرد مىخواست در هرات داراى مقام و منزلت باشد و در دربار تيمورى جا باز كند، بايد حسن نيّت و رضايت جامى را جلب مىكرد يا دستكم از برانگيختن خشم و اعتراض او دورى مىجست. جامى نسبت به شیعیان تعصّب داشت و به مناسبتهاى گوناگون بر شیعیان زمان خود مىتاخت؛ چراكه او با مبانى تشيّع و تاريخ آن چندان آشنايى نداشت. او در يكى از مثنویاتش بدترين اتّهامات و ناسزاها را بر ضدّ شیعیان كه از آنها بهعنوان رافضى ياد كرده، به زبان آورده است.[۸]
- بر طبق پژوهش نویسنده، علماى شيعه مانند سيّد محمّد نوربخش، سلاطين تيمورى را با همه محسّناتى كه داشتند، اولوا الامر نمىدانستند و حرمسرا و افراطشان را در شرابخوارى و نيز كاستىهايشان را پيوسته در نظر مىگرفتند و آنان را واجد شرايط امامت و رهبرى جامعه اسلامى نمىديدند. سيّد محمّد نوربخش در رساله فقهى خويش جميع شرايط امام را از ديدگاه شيعه منحصر در ولى امر مسلمين و رهبر مشروع جامعه اسلامىدانسته است كه اگر يكى از آن شرايط ناقص باشد، مشروعيّت رهبرى و ولايت امرى او زير سؤال مىرود. بر اين اساس است كه علماى طراز اول شيعه در عصر تيموريان درصدد جذب نيرو برمىآمدند و به تدريج بر ضدّ سلاطين تيمورى گام برمىداشتند و بههمين سبب بود كه همواره مورد سوءظن تيموريان قرار مىگرفتند و به تبعيد و يا زندان و تحمّل شكنجههاى گوناگون گرفتار مىآمدند؛ چنانكه قيام نوربخش در ماوراء النهر موجب دستگيرى و تبعيد وى به رى شد و سيّد نعمتاللّه ولى به دستور تيمور از ماوراء النهر به کرمان رفت و سيّد قاسم انوار و نيز صائن الدّين تركه و همراهان آنان به اتهام همكارى با حروفيّه و دست داشتن در سوءقصد به جان شاهرخ مورد زجر و آزار فراوان قرار گرفتند، قاسم انوار به ماوراء النهر و صائن الدّين تركه نيز از هرات به عراق تبعيد شدند.[۹]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع در انتهاى كتاب آمده است.
معانى برخى الفاظ و منابع مطالب با ذكر جلد و صفحه در پاورقىهاى كتاب ذكر شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.