عبرت آموز: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR05436J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR05436J1.jpg | |||
| عنوان =عبرت آموز | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| پدیدآوران = | |||
[[انصاریان، حسین]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره = | |||
| | | موضوع = | ||
|زبان | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
| ناشر = | |||
دار العرفان | |||
| مکان نشر =قم - ایران | |||
| سال نشر = 1385 ش | |||
== | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE05436AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =2 | |||
| شابک =978-964-96392-1-5 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =05436 | |||
| کتابخوان همراه نور =05436 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''عبرتآموز'''، به زبان فارسى، مجموعهاى است از نكتهها و داستانهاى مذهبى، اخلاقى و عرفانى كه توسط «واحد تحقيقات مركز علمى - تحقيقاتى دارالعرفان»، از مجموعه كتابهاى [[انصاریان، حسین|حجتالاسلام حسين انصاريان]] برگزيده شده است. | |||
آنچه موجب اهميت كتاب مىشود، آن است كه مطالب نقلشده، مستند به قوىترين اسناد روايى و تاريخى بوده كه نشاندهنده كاوش عميق و دقيق نویسنده در متون صحيح اسلامى است. | |||
آنچه موجب اهميت كتاب مىشود، آن است كه مطالب نقلشده، مستند به قوىترين اسناد روايى و تاريخى بوده كه نشاندهنده كاوش عميق و دقيق | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه ناشر آغاز و مجموعه داستانها و مطالب، بر اساس حروف الفبا تنظيم شده است. | كتاب با مقدمه ناشر آغاز و مجموعه داستانها و مطالب، بر اساس حروف الفبا تنظيم شده است. | ||
غالب مطالب كتاب، برگرفته از زندگى و كلمات | غالب مطالب كتاب، برگرفته از زندگى و كلمات اهلبيت(ع) يا وقايع و اتفاقاتى مىباشد كه در زمان آن حضرات رخ داده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه، به ويژگىهاى كتاب، اشاره شده است<ref>مقدمه، ص 17</ref> | |||
اولين داستانى كه نویسنده به آن پرداخته است، داستان آمرزش زنى بدكاره، به نقل از كتاب شريف «روضه كافى» [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]]، به روايت از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىباشد كه بر طبق آن، روزى ابليس، از عابدى كه شدت عبادت او، پشتش را شكسته بود، به لشكريان خود شكايت كرده و به آنها مىگويد: «كداميك از شما مىتوانيد اين عابد را از گردونه عبادت خارج كنيد؟» ياران ابليس هريك مكر و حيله خود را بيان مىكنند، ولى هيچكدام مقبول نمىافتد، تا آنكه يكى از آنان، گمراه كردن وى را از طريق نماز پيشنهاد كرده، مأمور آن كار مىشود و اتفاقات جالبى در اين باره، رخ مىدهد<ref>همان، ص 20</ref> | |||
در داستانى ديگر، حكايت ابن سكيت و حقگويى وى، روايت شده است. او از بزرگان و دانشمندان مكتب اهلبيت(ع) بود و بسيارى از تاريخنويسان اسلامى از او ياد كرده و بر وى مدح و ثنا گفتهاند. علماى شيعه او را بزرگ و مورد وثوق و اطمينان شمرده و از ياران خاص امام جواد(ع) و امام هادى(ع) دانستهاند<ref>همان، ص 25</ref> | |||
در داستانى ديگر، حكايت ابن سكيت و حقگويى وى، روايت شده است. او از بزرگان و دانشمندان مكتب | |||
اين مرد بزرگ، در پنجم رجب سال 244ق، به دستور متوكل عباسى به شهادت رسيد. سبب شهادت او اين بود كه روزى متوكل به او گفت: دو فرزند من معتز و مؤيد نزد تو محبوبترند يا حسن و حسين؟ ابن سكيت در پاسخ آن مرد ياوهگو و ستمگر خيانتپيشه فرياد زد: به خدا سوگند قنبر خادم على بن ابىطالب(ع) از تو و دو فرزندت نزد من بهتر است. متوكل به كارگزارانش گفت: زبانش را از پشت سرش بيرون بكشيد. آن خادمان طاغوت هم به فرمان ارباب خود اين كار را انجام دادند و آن مرد الهى با چشيدن اين زجر و آسيب دردآور به شرف شهادت رسيد | اين مرد بزرگ، در پنجم رجب سال 244ق، به دستور متوكل عباسى به شهادت رسيد. سبب شهادت او اين بود كه روزى متوكل به او گفت: دو فرزند من معتز و مؤيد نزد تو محبوبترند يا حسن و حسين؟ ابن سكيت در پاسخ آن مرد ياوهگو و ستمگر خيانتپيشه فرياد زد: به خدا سوگند قنبر خادم [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] از تو و دو فرزندت نزد من بهتر است. متوكل به كارگزارانش گفت: زبانش را از پشت سرش بيرون بكشيد. آن خادمان طاغوت هم به فرمان ارباب خود اين كار را انجام دادند و آن مرد الهى با چشيدن اين زجر و آسيب دردآور به شرف شهادت رسيد<ref>همان، ص 25</ref> | ||
از جمله داستانهاى جالب كتاب، داستان احمد خضرويه مىباشد. روايت است كه دزدى به خانه او رفت، در خانه او چيز قابل توجهى براى سرقت نيافت، خواست با دست خالى از خانه بيرون رود، اما بزرگوارى و عطوفت احمد، مانع شد و لذا ندا داد: اى دزد! راضى نيستم با دست خالى از خانهام بيرون روى! دلوى از آب چاه برگير و غسل توبه كن، سپس وضو بساز و مشغول نماز و توبه و استغفار شو، شايد وسيلهاى فراهم گردد كه با دست خالى از خانه من نروى. چون افق روشن صبح دميد، بزرگى صد اشرفى بهعنوان هديه نزد شيخ آورد، شيخ آن صد اشرفى را به دزد داد و گفت: اين پاداش ظاهرى يك شب عبادت و اخلاص توست. دزد را حالتى دست داد كه از همه گناهان توبه كرد و روى به خدا كرد | از جمله داستانهاى جالب كتاب، داستان احمد خضرويه مىباشد. روايت است كه دزدى به خانه او رفت، در خانه او چيز قابل توجهى براى سرقت نيافت، خواست با دست خالى از خانه بيرون رود، اما بزرگوارى و عطوفت احمد، مانع شد و لذا ندا داد: اى دزد! راضى نيستم با دست خالى از خانهام بيرون روى! دلوى از آب چاه برگير و غسل توبه كن، سپس وضو بساز و مشغول نماز و توبه و استغفار شو، شايد وسيلهاى فراهم گردد كه با دست خالى از خانه من نروى. چون افق روشن صبح دميد، بزرگى صد اشرفى بهعنوان هديه نزد شيخ آورد، شيخ آن صد اشرفى را به دزد داد و گفت: اين پاداش ظاهرى يك شب عبادت و اخلاص توست. دزد را حالتى دست داد كه از همه گناهان توبه كرد و روى به خدا كرد<ref>همان، ص 28</ref> | ||
از ديگر مطالب كتاب، مىتوان به داستان ابن سيرين، احسان پيامبر(ص) به اهل مكه، بناى مسجد گوهرشاد، ادب حر بن يزيد رياحى، اسحاق و يقوب(ع)، اصمعى و تائب بيابانى، بازگشت فرزند هارون الرشيد به حق، پديد آمدن چشمه آب با دم عيسوى عارفى وارسته، پرسشهاى موسى(ع) از خدا و پاسخ خداوند، پند و عبرت در غزل سعد كافى، پورياى ولى و مبارزه با نفس، تواضع اميرالمؤمنين(ع)، محمد بن مسلم، توبه برادران يوسف، بشر حافى، حقگويى حضرت يحيى(ع)، حقايقى از زبان جابر بن | از ديگر مطالب كتاب، مىتوان به داستان ابن سيرين، احسان پيامبر(ص) به اهل مكه، بناى مسجد گوهرشاد، ادب حر بن يزيد رياحى، اسحاق و يقوب(ع)، اصمعى و تائب بيابانى، بازگشت فرزند هارون الرشيد به حق، پديد آمدن چشمه آب با دم عيسوى عارفى وارسته، پرسشهاى موسى(ع) از خدا و پاسخ خداوند، پند و عبرت در غزل سعد كافى، پورياى ولى و مبارزه با نفس، تواضع [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]]، محمد بن مسلم، توبه برادران يوسف، بشر حافى، حقگويى حضرت يحيى(ع)، حقايقى از زبان جابر بن عبدالله انصارى، از آب گذشتن حبيب اعجمى، خواجه نظامالملک و مرد باتقوا، داستان جنيد بغدادى و... | ||
از جمله ويژگىهاى اين كتاب باارزش، آن است كه | از جمله ويژگىهاى اين كتاب باارزش، آن است كه نویسنده در انتقال مطالب، به نقل صرف بسنده نكرده، بلكه با پردازشى قوى، انسان را از جهان پيرامون خود جدا ساخته و در فضايى معنوى سير مىدهد؛ بهگونهاى كه روح و روان انسان با دقايق و لطايف موجود در داستان گره خورده و دلهاى خفته را بيدار مىكند. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۷۴: | خط ۵۶: | ||
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، نص روايات و آياتى كه در متن به آنها اشاره شده، آمده است. | در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، نص روايات و آياتى كه در متن به آنها اشاره شده، آمده است. | ||
==پانويس == | |||
<references/> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۰
عبرت آموز | |
---|---|
پدیدآوران | انصاریان، حسین (نویسنده) |
ناشر | دار العرفان |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1385 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 978-964-96392-1-5 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
عبرتآموز، به زبان فارسى، مجموعهاى است از نكتهها و داستانهاى مذهبى، اخلاقى و عرفانى كه توسط «واحد تحقيقات مركز علمى - تحقيقاتى دارالعرفان»، از مجموعه كتابهاى حجتالاسلام حسين انصاريان برگزيده شده است.
آنچه موجب اهميت كتاب مىشود، آن است كه مطالب نقلشده، مستند به قوىترين اسناد روايى و تاريخى بوده كه نشاندهنده كاوش عميق و دقيق نویسنده در متون صحيح اسلامى است.
ساختار
كتاب با مقدمه ناشر آغاز و مجموعه داستانها و مطالب، بر اساس حروف الفبا تنظيم شده است.
غالب مطالب كتاب، برگرفته از زندگى و كلمات اهلبيت(ع) يا وقايع و اتفاقاتى مىباشد كه در زمان آن حضرات رخ داده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به ويژگىهاى كتاب، اشاره شده است[۱]
اولين داستانى كه نویسنده به آن پرداخته است، داستان آمرزش زنى بدكاره، به نقل از كتاب شريف «روضه كافى» ثقةالاسلام كلينى، به روايت از امام صادق(ع) مىباشد كه بر طبق آن، روزى ابليس، از عابدى كه شدت عبادت او، پشتش را شكسته بود، به لشكريان خود شكايت كرده و به آنها مىگويد: «كداميك از شما مىتوانيد اين عابد را از گردونه عبادت خارج كنيد؟» ياران ابليس هريك مكر و حيله خود را بيان مىكنند، ولى هيچكدام مقبول نمىافتد، تا آنكه يكى از آنان، گمراه كردن وى را از طريق نماز پيشنهاد كرده، مأمور آن كار مىشود و اتفاقات جالبى در اين باره، رخ مىدهد[۲]
در داستانى ديگر، حكايت ابن سكيت و حقگويى وى، روايت شده است. او از بزرگان و دانشمندان مكتب اهلبيت(ع) بود و بسيارى از تاريخنويسان اسلامى از او ياد كرده و بر وى مدح و ثنا گفتهاند. علماى شيعه او را بزرگ و مورد وثوق و اطمينان شمرده و از ياران خاص امام جواد(ع) و امام هادى(ع) دانستهاند[۳]
اين مرد بزرگ، در پنجم رجب سال 244ق، به دستور متوكل عباسى به شهادت رسيد. سبب شهادت او اين بود كه روزى متوكل به او گفت: دو فرزند من معتز و مؤيد نزد تو محبوبترند يا حسن و حسين؟ ابن سكيت در پاسخ آن مرد ياوهگو و ستمگر خيانتپيشه فرياد زد: به خدا سوگند قنبر خادم على بن ابىطالب(ع) از تو و دو فرزندت نزد من بهتر است. متوكل به كارگزارانش گفت: زبانش را از پشت سرش بيرون بكشيد. آن خادمان طاغوت هم به فرمان ارباب خود اين كار را انجام دادند و آن مرد الهى با چشيدن اين زجر و آسيب دردآور به شرف شهادت رسيد[۴]
از جمله داستانهاى جالب كتاب، داستان احمد خضرويه مىباشد. روايت است كه دزدى به خانه او رفت، در خانه او چيز قابل توجهى براى سرقت نيافت، خواست با دست خالى از خانه بيرون رود، اما بزرگوارى و عطوفت احمد، مانع شد و لذا ندا داد: اى دزد! راضى نيستم با دست خالى از خانهام بيرون روى! دلوى از آب چاه برگير و غسل توبه كن، سپس وضو بساز و مشغول نماز و توبه و استغفار شو، شايد وسيلهاى فراهم گردد كه با دست خالى از خانه من نروى. چون افق روشن صبح دميد، بزرگى صد اشرفى بهعنوان هديه نزد شيخ آورد، شيخ آن صد اشرفى را به دزد داد و گفت: اين پاداش ظاهرى يك شب عبادت و اخلاص توست. دزد را حالتى دست داد كه از همه گناهان توبه كرد و روى به خدا كرد[۵]
از ديگر مطالب كتاب، مىتوان به داستان ابن سيرين، احسان پيامبر(ص) به اهل مكه، بناى مسجد گوهرشاد، ادب حر بن يزيد رياحى، اسحاق و يقوب(ع)، اصمعى و تائب بيابانى، بازگشت فرزند هارون الرشيد به حق، پديد آمدن چشمه آب با دم عيسوى عارفى وارسته، پرسشهاى موسى(ع) از خدا و پاسخ خداوند، پند و عبرت در غزل سعد كافى، پورياى ولى و مبارزه با نفس، تواضع اميرالمؤمنين(ع)، محمد بن مسلم، توبه برادران يوسف، بشر حافى، حقگويى حضرت يحيى(ع)، حقايقى از زبان جابر بن عبدالله انصارى، از آب گذشتن حبيب اعجمى، خواجه نظامالملک و مرد باتقوا، داستان جنيد بغدادى و...
از جمله ويژگىهاى اين كتاب باارزش، آن است كه نویسنده در انتقال مطالب، به نقل صرف بسنده نكرده، بلكه با پردازشى قوى، انسان را از جهان پيرامون خود جدا ساخته و در فضايى معنوى سير مىدهد؛ بهگونهاى كه روح و روان انسان با دقايق و لطايف موجود در داستان گره خورده و دلهاى خفته را بيدار مىكند.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است.
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، نص روايات و آياتى كه در متن به آنها اشاره شده، آمده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.