ديوان اسعد گرگانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[گرگانی، فخرالدین اسعد]] (نویسنده)
[[گرگانی، فخرالدين اسعد]] (نویسنده)


[[مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)]] (سایر)
[[مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)]] (سایر)
|زبان  
|زبان  
| زبان =فارسي 
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏
| کد کنگره =‏
| موضوع =
| موضوع =
خط ۲۱: خط ۲۱:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =38848
| کتابخوان همراه نور =
| کتابخوان همراه نور =
| کد پدیدآور =18218-12370
| کد پدیدآور =18218-12370
خط ۲۷: خط ۲۷:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر|دیوان اشعار (ابهام‌ زدایی)}}
   
   
'''ديوان اسعد گرگانی،''' عنوان مجموعه اشعار فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستان‌سرای ایرانی نیمه نخست سده پنجم هجری است. این اثر همان مثنوی «ویس و رامین»، به‌علاوه ابیات پراکنده اوست که در یک جلد به زبان فارسی چاپ شده است.
'''ديوان اسعد گرگانی،''' عنوان مجموعه اشعار [[گرگانی، فخرالدين اسعد|فخرالدین اسعد گرگانی]](متوفای466ق) شاعر و داستان‌سرای ایرانی نیمه نخست سده پنجم هجری است. این اثر همان مثنوی «ویس و رامین»، به‌علاوه ابیات پراکنده اوست که در یک جلد به زبان فارسی چاپ شده است.


فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل‌ بیگ‌ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تـخلص مـی‌کرد و درفرهنگ‌ها و هرجا اشاره‌ای به‌ شعر‌ او‌ داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام‌ برده‌اند‌.<ref>ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23</ref>  
[[گرگانی، فخرالدين اسعد|فخرالدین اسعد گرگانی]] در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل‌ بیگ‌ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص می‌کرد و درفرهنگ‌ها و هرجا اشاره‌ای به‌ شعر‌ او‌ داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام‌ برده‌اند‌.<ref>ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی، ص23</ref>  


«فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه‌ عـاشقانه ویـس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن‌ پنجم‌ به‌ خاطر طبعیت زیبا و گـلها و ریـاحین ونـسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف‌ کرد‌.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل ایـن اشـاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در‌ همین‌ ناحیه‌ منحصرا در ایران شمالی جریان می‌یابد. میدان وقوع حـوادث از خـراسان شـرقی تا ماد که‌ البته بیشتر‌ صحنه‌ها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشـمال بـاختری مـرو در ناحیه خزر ‌«گرگان‌» است‌ و گاه درلشکرکشی‌ها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref>
«[[گرگانی، فخرالدين اسعد|فخرالدین گرگانی]]» نام گرگان را 49 بار در منظومه‌ عاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن‌ پنجم‌ به‌ خاطر طبعیت زیبا و گل‌ها و ریاحین و نسیم خنک و با طراوتش گلستان نامید و توصیف‌ کرد‌.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در‌ همین‌ ناحیه‌ منحصرا در ایران شمالی جریان می‌یابد. میدان وقوع حوادث از خراسان شرقی تا ماد که‌ البته بیشتر‌ صحنه‌ها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر ‌«گرگان‌» است‌ و گاه در لشکرکشی‌ها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref>


فخر الدین از اکـثر عـلوم زمـان خود بهره‌مند بود و اطلاع کافی‌ داشت. سروده‌هایش همه روان‌ و شیرین‌ و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و می‌توان بـا خـواندن منظومه ویس‌ و رامین‌ مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از‌ آن استنتاج و استخراج نمود‌. فخر‌‌الدین اگـر حکمران و پادشاهی را‌ ستود‌ه از واقـعیت‌ بـود‌ه و صـفات‌ نیکویشان‌ را به عـنوان شـکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>
[[گرگانی، فخرالدين اسعد|فخرالدین]] از اکثر علوم زمان خود بهره‌مند بود و اطلاع کافی‌ داشت. سروده‌هایش همه روان‌ و شیرین‌ و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و می‌توان با خواندن منظومه ویس‌ و رامین‌ مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...) از‌ آن استنتاج و استخراج نمود‌. فخر‌‌الدین اگر حکمران و پادشاهی را‌ ستود‌ه از واقعیت‌ بود‌ه و صفات‌ نیکویشان‌ را به عنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>


از‌ آغاز‌ داستان ویس و رامین برمی‌آید فخر الدین‌ خط‌ و زبان پهلوی را خوانده و می‌دانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلوی‌دانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس‌ و رامین‌، پهلوی بوده‌ وفـخرالدیـن آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهـلوی را هـنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده اسـت مـثل(دژخیم‌) ‌‌بمعنی ‌"بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>
از‌ آغاز‌ داستان ویس و رامین برمی‌آید فخرالدین‌ خط‌ و زبان پهلوی را خوانده و می‌دانسته و داستان ویس و رامین را از یک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلوی‌دانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس‌ و رامین‌، پهلوی بوده‌ و فخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهلوی را هنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم‌) ‌‌بمعنی ‌"بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و....<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>


==پدید آمدن این منظومه==
==پدید آمدن این منظومه==
فخرالدین اسعد گرگانی این منظومه را به درخواست عمید ابوا لفتح مـظفر حاکم اصفهان سرود. او، ترجمه‌ای از داستان در دست داشت نامفهوم و دارای الفاظ‌ عجیب‌ و غـریب بـود کـه آن را به زبانی ساده و گویا، شیرین و روان بـه نـظم‌ درآورد.<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref> از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست.
[[گرگانی، فخرالدين اسعد|فخرالدین اسعد گرگانی]] این منظومه را به درخواست عمید ابوا لفتح مظفر حاکم اصفهان سرود. او، ترجمه‌ای از داستان در دست داشت نامفهوم و دارای الفاظ‌ عجیب‌ و غریب بود که آن را به زبانی ساده و گویا، شیرین و روان به نظم‌ درآورد.<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref> از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست.


==پانویس==
==پانویس==
<references />
<references />


==منبع مقاله==
==منابع مقاله==
نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، حافظ » شهریور 1390 - شماره 85.
نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، حافظ» شهریور 1390 - شماره 85.


{{شعر و شاعری}}


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
خط ۵۳: خط ۵۶:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:مقالات خرداد 01 یقموری]]
[[رده:مقالات خرداد 01 یقموری]]
[[رده:مقالات بارگذاری شده 01 قربانی]]
[[رده:مقالات بارگذاری شده تیرماه 01 قربانی]]
[[رده:مقالات بازبینی نشده1]]
[[رده:مقالات بازبینی شده1]]
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 مرداد 1401]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۳۱

ديوان اسعد گرگانی، عنوان مجموعه اشعار فخرالدین اسعد گرگانی(متوفای466ق) شاعر و داستان‌سرای ایرانی نیمه نخست سده پنجم هجری است. این اثر همان مثنوی «ویس و رامین»، به‌علاوه ابیات پراکنده اوست که در یک جلد به زبان فارسی چاپ شده است.

ديوان اسعد گرگانی
ديوان اسعد گرگانی
پدیدآورانگرگانی، فخرالدين اسعد (نویسنده) مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) (سایر)
ناشرمرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)
مکان نشرايران - قم
چاپچاپ يکم
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل‌ بیگ‌ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص می‌کرد و درفرهنگ‌ها و هرجا اشاره‌ای به‌ شعر‌ او‌ داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام‌ برده‌اند‌.[۱]

«فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه‌ عاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن‌ پنجم‌ به‌ خاطر طبعیت زیبا و گل‌ها و ریاحین و نسیم خنک و با طراوتش گلستان نامید و توصیف‌ کرد‌.[۲] دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در‌ همین‌ ناحیه‌ منحصرا در ایران شمالی جریان می‌یابد. میدان وقوع حوادث از خراسان شرقی تا ماد که‌ البته بیشتر‌ صحنه‌ها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر ‌«گرگان‌» است‌ و گاه در لشکرکشی‌ها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.[۳]

فخرالدین از اکثر علوم زمان خود بهره‌مند بود و اطلاع کافی‌ داشت. سروده‌هایش همه روان‌ و شیرین‌ و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و می‌توان با خواندن منظومه ویس‌ و رامین‌ مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...) از‌ آن استنتاج و استخراج نمود‌. فخر‌‌الدین اگر حکمران و پادشاهی را‌ ستود‌ه از واقعیت‌ بود‌ه و صفات‌ نیکویشان‌ را به عنوان شکر و سپاس برشمرده است.[۴]

از‌ آغاز‌ داستان ویس و رامین برمی‌آید فخرالدین‌ خط‌ و زبان پهلوی را خوانده و می‌دانسته و داستان ویس و رامین را از یک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلوی‌دانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس‌ و رامین‌، پهلوی بوده‌ و فخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهلوی را هنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم‌) ‌‌بمعنی ‌"بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و....[۵]

پدید آمدن این منظومه

فخرالدین اسعد گرگانی این منظومه را به درخواست عمید ابوا لفتح مظفر حاکم اصفهان سرود. او، ترجمه‌ای از داستان در دست داشت نامفهوم و دارای الفاظ‌ عجیب‌ و غریب بود که آن را به زبانی ساده و گویا، شیرین و روان به نظم‌ درآورد.[۶] از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست.

پانویس

  1. ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی، ص23
  2. ر.ک: همان
  3. ر.ک: همان
  4. ر.ک: همان، ص24
  5. ر.ک: همان، ص24-25
  6. ر.ک: همان، ص25-26

منابع مقاله

نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، حافظ» شهریور 1390 - شماره 85.

وابسته‌ها