الفهرست (ابن نديم): تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'الفهرست (ابهام زدایی)' به 'الفهرست (ابهامزدایی)') |
|||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| کد کنگره =Z 7052 /الف2ف9 | | کد کنگره =Z 7052 /الف2ف9 | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
ادبیات عربی - سرگذشتنامه و | ادبیات عربی - سرگذشتنامه و کتابشناسی | ||
کشورهای اسلامی - سرگذشتنامه و | کشورهای اسلامی - سرگذشتنامه و کتابشناسی | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
دار المعرفة | دار المعرفة | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =03294 | ||
| کتابخوان همراه نور =03294 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | |||
'''الفهرست'''، اثر [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|محمد بن اسحاق بن نديم]]، كه در واقع كتابخانهاى در يك كتاب است، فهرستى از كتابهاى ملل عرب و عجم و سير نهضتهاى علمى و ادبى در عالم اسلام تا قرن چهارم هجرى مىباشد.<ref>حامدى گلناز، ص38</ref> | {{کاربردهای دیگر|الفهرست (ابهامزدایی)}} | ||
'''الفهرست'''، اثر [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|محمد بن اسحاق بن نديم]]، كه در واقع كتابخانهاى در يك كتاب است، فهرستى از كتابهاى ملل عرب و عجم و سير نهضتهاى علمى و ادبى در عالم اسلام تا قرن چهارم هجرى مىباشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/38 حامدى گلناز، ص38]</ref> | |||
اين كتاب، به زبان عربى و در سده چهارم هجرى نوشته شده است. | اين كتاب، به زبان عربى و در سده چهارم هجرى نوشته شده است. | ||
هدف [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] از تأليف اين كتاب، نشان دادن كليه نسخهها و | هدف [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] از تأليف اين كتاب، نشان دادن كليه نسخهها و رسالههایى بوده است كه در زبان عربى وجود داشته و يا از زبانهاى ديگر به اين زبان ترجمه شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14652/152 ساغروانيان، سيد جليل، ص152]</ref> | ||
نویسنده بنا بر ضرورت، در هنگام معرفى نسخهها و كتابها، برخى از آداب نسخهشناسى را كه در آن دوره وجود داشته است، مطرح مىكند كه اين امر باعث اهميت هرچه بيشتر كتاب شده است.<ref>همان</ref> | نویسنده بنا بر ضرورت، در هنگام معرفى نسخهها و كتابها، برخى از آداب نسخهشناسى را كه در آن دوره وجود داشته است، مطرح مىكند كه اين امر باعث اهميت هرچه بيشتر كتاب شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14652/152 همان]</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
كتاب با مقدمهاى كوتاه در اشاره به زندگىنامه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] و اهميت اثر او آغاز شده است. | كتاب با مقدمهاى كوتاه در اشاره به زندگىنامه [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] و اهميت اثر او آغاز شده است. | ||
سبک نوشتارى كتاب، بسيار ساده و از نوع محاورهاى بوده و شامل ده مقاله است و هر مقاله آن، به چند بخش كه نویسنده آن را فن ناميده، تقسيم شده است.<ref>حامدى، گلناز، ص38</ref> | سبک نوشتارى كتاب، بسيار ساده و از نوع محاورهاى بوده و شامل ده مقاله است و هر مقاله آن، به چند بخش كه نویسنده آن را فن ناميده، تقسيم شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/38 حامدى، گلناز، ص38]</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مقاله اول، شامل سه فن مىباشد كه فن اول، در توصيف شكل گرفتن خط و زبان اقوام مختلف، فن دوم درباره كتابهاى دينى مسلمانان و اديان ديگر و فن سوم، در ستايش قرآن و علوم قرآنى است.<ref>حامدى، گلناز، ص38</ref> | مقاله اول، شامل سه فن مىباشد كه فن اول، در توصيف شكل گرفتن خط و زبان اقوام مختلف، فن دوم درباره كتابهاى دينى مسلمانان و اديان ديگر و فن سوم، در ستايش قرآن و علوم قرآنى است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/38 حامدى، گلناز، ص38]</ref> | ||
مقاله دوم، شامل سه بخش زير است: | مقاله دوم، شامل سه بخش زير است: | ||
بخش اول، درباره پيدايش علم نحو و علت نامگذارى آن مىباشد.<ref>همان، ص40</ref> | بخش اول، درباره پيدايش علم نحو و علت نامگذارى آن مىباشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/40 همان، ص40]</ref> | ||
بخش دوم، اختصاص به نحويان كوفه دارد. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در بيان اينكه چرا به نحويان بصره قبل از نحويان كوفه پرداخته، قدمت اين شهر را دليل آورده و معتقد است كه دنياى عرب، از بصره گرفته شده است.<ref>همان</ref> | بخش دوم، اختصاص به نحويان كوفه دارد. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در بيان اينكه چرا به نحويان بصره قبل از نحويان كوفه پرداخته، قدمت اين شهر را دليل آورده و معتقد است كه دنياى عرب، از بصره گرفته شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/40 همان]</ref> | ||
بخش سوم، حاوى نام و شرح حال علمايى است كه دو شيوه نحو و لغت را با هم مخلوط كردهاند. از جمله اين افراد، عبارتند از: عبدالله بن مسلم بن قتيبه كوفى؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن موسى کرمانى؛ شخصى ایرانى به نام هروى، صاحب كتابهاى «التصريف» و «الشرح»؛ ابوبكر محمد بن على مراغى از مردم مراغه صاحب كتاب «مختصر النحو» و «شرح شواهد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]» و ابومحمد بن محمد، اهل ديموت و نویسنده «تقويم الألسنة» و «كتاب العارض في الكامل».<ref>همان، ص41</ref> | بخش سوم، حاوى نام و شرح حال علمايى است كه دو شيوه نحو و لغت را با هم مخلوط كردهاند. از جمله اين افراد، عبارتند از: عبدالله بن مسلم بن قتيبه كوفى؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن موسى کرمانى؛ شخصى ایرانى به نام هروى، صاحب كتابهاى «التصريف» و «الشرح»؛ ابوبكر محمد بن على مراغى از مردم مراغه صاحب كتاب «مختصر النحو» و «شرح شواهد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]]» و ابومحمد بن محمد، اهل ديموت و نویسنده «تقويم الألسنة» و «كتاب العارض في الكامل».<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/41 همان، ص41]</ref> | ||
مقاله سوم، در سه بخش تنظيم شده است: | مقاله سوم، در سه بخش تنظيم شده است: | ||
بخش اول، درباره علماى نسب، راويان اخبار و نام كتابهاى آنان است كه مشهورترين آنها، صالح بن عمران معروف به [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] بوده و كتاب «غزاة ذات الأباطيل» از اوست. گويا وى به اخبار پيامبر(ص) نيز آگاهى و معرفت داشته است.<ref>همان</ref> | بخش اول، درباره علماى نسب، راويان اخبار و نام كتابهاى آنان است كه مشهورترين آنها، صالح بن عمران معروف به [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] بوده و كتاب «غزاة ذات الأباطيل» از اوست. گويا وى به اخبار پيامبر(ص) نيز آگاهى و معرفت داشته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/41 همان]</ref> | ||
بخش دوم به مترجمان، نويسندگان و كاركنان حكومتى پرداخته است. از جمله اين افراد مىتوان به [[ | بخش دوم به مترجمان، نويسندگان و كاركنان حكومتى پرداخته است. از جمله اين افراد مىتوان به [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|عبدالله بن مقفع]]، ابان لاحقى، سهل بن هارون، سعيد بن وهب اشاره كرد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/41 همان]</ref> | ||
بخش سوم، درباره نديمان و همنشينان خلفا و پادشاهان، از جمله مغنيان و اديبان مىباشد.<ref>همان، ص42</ref> | بخش سوم، درباره نديمان و همنشينان خلفا و پادشاهان، از جمله مغنيان و اديبان مىباشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان، ص42]</ref> | ||
مقاله چهارم، شامل دو بخش است: | مقاله چهارم، شامل دو بخش است: | ||
بخش اول درباره شاعران و اشعارشان و كسانى است كه اشعار آنان را جمع كردهاند كه بهصورت فهرستى آمده است؛ مثلاًنام شاعران و | بخش اول درباره شاعران و اشعارشان و كسانى است كه اشعار آنان را جمع كردهاند كه بهصورت فهرستى آمده است؛ مثلاًنام شاعران و قبيلههایى كه ابوسعيد سكرى اشعار آنان را جمعآورى كرده، بهطور جداگانه آمده است، مانند اشعار بنى شیعیان، بنى عدنان و بنى حارث.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref> | ||
در بخش دوم، نام شاعران متأخر و نيز برخى از شاعران دوره اسلام و تعداد اشعارشان آمده است. در اين ميان، به شاعران ایرانى مثل على بن [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] نيز اشاره شده است.<ref>همان</ref> | در بخش دوم، نام شاعران متأخر و نيز برخى از شاعران دوره اسلام و تعداد اشعارشان آمده است. در اين ميان، به شاعران ایرانى مثل على بن [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] نيز اشاره شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref> | ||
بخش اول مقاله پنجم، درباره علماى علم كلام و مجادلات آنهاست. نویسنده در اين مقاله، ابتدا از خوارج كه در جنگ صفين بر اميرالمؤنين(ع) شوريدند نام مىبرد و سپس به معتزله يا قدريه يا اصحاب عدل و توحيد مىپردازد.<ref>همان</ref> | بخش اول مقاله پنجم، درباره علماى علم كلام و مجادلات آنهاست. نویسنده در اين مقاله، ابتدا از خوارج كه در جنگ صفين بر اميرالمؤنين(ع) شوريدند نام مىبرد و سپس به معتزله يا قدريه يا اصحاب عدل و توحيد مىپردازد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref> | ||
بخش دوم، درباره علما و متكلمان شيعه اماميه و زيديه است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در بيان اينكه چرا مسلمانان شيعه را به اين نام خواندهاند، نوشته است: «زمانى كه طلحه و زبير به خونخواهى عثمان بن عفان و مخالفت با [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] برخاستند، عدهاى به آن حضرت پيوستند و خود را شيعه خواندند. على(ع) نيز آنها را «شیعیان من» خطاب مىكرد».<ref>همان</ref> | بخش دوم، درباره علما و متكلمان شيعه اماميه و زيديه است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در بيان اينكه چرا مسلمانان شيعه را به اين نام خواندهاند، نوشته است: «زمانى كه طلحه و زبير به خونخواهى عثمان بن عفان و مخالفت با [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] برخاستند، عدهاى به آن حضرت پيوستند و خود را شيعه خواندند. على(ع) نيز آنها را «شیعیان من» خطاب مىكرد».<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref> | ||
بخش سوم، درباره متكلمين مجبره و بابيه حشويه و اسماء كتب آنها بوده و بخش چهارم پيرامون خوارج مىباشد؛ گويا متكلمان اين گروه، | بخش سوم، درباره متكلمين مجبره و بابيه حشويه و اسماء كتب آنها بوده و بخش چهارم پيرامون خوارج مىباشد؛ گويا متكلمان اين گروه، كتابهایشان را در خفا نگهدارى میكردند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 ر.ک: همان]</ref> | ||
بخش پنجم، درباره صوفيان و عابدان است. نویسنده در اين بخش، ابتدا از زاهدان و صوفيانى چون يحيى بن معاد رازى (متوفى 206ق) نویسنده «مراد المريدين»، بشر بن حارث (متوفى 227ق) مؤلف «[[الزهد|كتاب الزهد]]» و ابن جنيد صاحب كتاب «الرهبان»، «الخوف»، «الورع» و «كتاب المحبة» نام مىبرد، سپس درباره [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، مذهب او و پيروانش مىنويسد.<ref>همان</ref> | بخش پنجم، درباره صوفيان و عابدان است. نویسنده در اين بخش، ابتدا از زاهدان و صوفيانى چون يحيى بن معاد رازى (متوفى 206ق) نویسنده «مراد المريدين»، بشر بن حارث (متوفى 227ق) مؤلف «[[الزهد|كتاب الزهد]]» و ابن جنيد صاحب كتاب «الرهبان»، «الخوف»، «الورع» و «كتاب المحبة» نام مىبرد، سپس درباره [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، مذهب او و پيروانش مىنويسد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/42 همان]</ref> | ||
در بخش اول مقاله ششم، مالكيان و نام | در بخش اول مقاله ششم، مالكيان و نام كتابهایى كه تصنيف كردهاند، ذكر شده است. از جمله اين افراد، عبارتند از: مالك بن انس بن ابوعامر، ليث بن سعد و اسماعيل بن اسحاق.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/43 همان، ص43]</ref> | ||
در بخش دوم اين مقاله، از [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] و يارانش ياد شده و بخش سوم آن، مطالب مختصرى از علماى شافعى و تأليفات آنهاست.<ref>همان</ref> | در بخش دوم اين مقاله، از [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] و يارانش ياد شده و بخش سوم آن، مطالب مختصرى از علماى شافعى و تأليفات آنهاست.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/43 همان]</ref> | ||
نویسنده در بخش چهارم، از فضلا و پيروان مذهب ابوسليمان داود بن على خلف اصفهانى سخن گفته است. او | نویسنده در بخش چهارم، از فضلا و پيروان مذهب ابوسليمان داود بن على خلف اصفهانى سخن گفته است. او اولین كسى است كه قول به ظاهر كتاب و سنت را گرفته و رأى و قياس را رها كرده است. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] كتابهاى زيادى را از او نام برده كه مهمترين آنها، «إيضاح» و «الأصول» است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/43 همان]</ref> | ||
در بخش پنجم اين مقاله، از فقهاى شيعه و كتابهاى ايشان نام برده شده است. [[سلیم بن قیس هلالی|سليم بن قيس]] هلالى، از اصحاب [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از جمله آنهاست كه چون حجاج بن يوسف قصد | در بخش پنجم اين مقاله، از فقهاى شيعه و كتابهاى ايشان نام برده شده است. [[سلیم بن قیس هلالی|سليم بن قيس]] هلالى، از اصحاب [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از جمله آنهاست كه چون حجاج بن يوسف قصد دستگیرى و قتلش را داشت، گريخت و به ابان بن ابىعياش پناه برد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/43 همان]</ref> | ||
مقاله هفتم، در سه بخش سامان يافته است: | مقاله هفتم، در سه بخش سامان يافته است: | ||
بخش اول، درباره فلاسفه، طبیعین و منطقيين و كتابهاى آنان است و بيشتر مطالب از قول ابوسهل بن نوبخت آمده كه در دارالحكمه، به كار ترجمه از فارسی به عربى اشتغال داشته است.<ref>همان، ص44</ref> | بخش اول، درباره فلاسفه، طبیعین و منطقيين و كتابهاى آنان است و بيشتر مطالب از قول ابوسهل بن نوبخت آمده كه در دارالحكمه، به كار ترجمه از فارسی به عربى اشتغال داشته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/44 همان، ص44]</ref> | ||
در بخش دوم، درباره منجمان، علماى رياضى، موسيقىدانان و محاسبان بحث شده است و در بخش سوم، از طبيبان يونانى و كسانى كه براى | در بخش دوم، درباره منجمان، علماى رياضى، موسيقىدانان و محاسبان بحث شده است و در بخش سوم، از طبيبان يونانى و كسانى كه براى اولین بار در طب سخن راندهاند، بحث به ميان آمده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/45 همان، ص45]</ref> | ||
مقاله هشتم درباره افسانهسرايان ایرانى و هندى و تأليفات آنها، افسونگران، دعانويسان، ساحران و شعبدهبازان است.<ref>همان</ref> | مقاله هشتم درباره افسانهسرايان ایرانى و هندى و تأليفات آنها، افسونگران، دعانويسان، ساحران و شعبدهبازان است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/45 همان]</ref> | ||
در مقاله نهم، از مذاهب گوناگون دوره اسلامى و پيش از اسلام، بحث شده.<ref>همان، ص46</ref>است و آخرين مقاله نيز درباره صنعت كيميا و كيمياگران قديم و جديد است. بنا بر اين مقاله، هرمس بابلى، | در مقاله نهم، از مذاهب گوناگون دوره اسلامى و پيش از اسلام، بحث شده.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/46 همان، ص46]</ref>است و آخرين مقاله نيز درباره صنعت كيميا و كيمياگران قديم و جديد است. بنا بر اين مقاله، هرمس بابلى، اولین كسى بود كه با صنعت كيميا آشنا شد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/47 همان، ص47]</ref> | ||
بهطور خلاصه مىتوان گفت كه اين اثر، مجموعه فرهنگ و تمدن اسلامى را تا قرن چهارم هجرى و بلكه فرهنگ و ملل گوناگون را تا ظهور اسلام، بهاجمال معرفى كرده است.<ref>همان</ref> | بهطور خلاصه مىتوان گفت كه اين اثر، مجموعه فرهنگ و تمدن اسلامى را تا قرن چهارم هجرى و بلكه فرهنگ و ملل گوناگون را تا ظهور اسلام، بهاجمال معرفى كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/47 همان]</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
الفهرست، | الفهرست، اولین بار در سيزدهم هجرى، توسط يك دانشمند اتريشى به نام گوستاو فلوگل كه طى سالها صرف وقت و زحمات بسيار، نسخههاى مختلفى از اين كتاب را جمعآورى و تدوين كرده كرد، در لايپزيك به چاپ رسيد و به دنيا عرضه گرديد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2071/38 حامدى، گلناز، ص38]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۴: | ||
#مقدمه و متن كتاب. | #مقدمه و متن كتاب. | ||
#[[:noormags:35899|حامدى، گلناز «معرفى كتاب الفهرست ابن نديم»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فقه و اصول «فقه و حقوق خانواده (نداى صادق سابق)»، پاييز 1376، شماره 7 (10 صفحه از 38 تا 47)]]. | #[[:noormags:35899|حامدى، گلناز «معرفى كتاب الفهرست ابن نديم»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فقه و اصول «فقه و حقوق خانواده (نداى صادق سابق)»، پاييز 1376، شماره 7 (10 صفحه از 38 تا 47)]]. | ||
#[[:noormags:279973|ساغروانيان، | #[[:noormags:279973|ساغروانيان، سيد جليل «جلوههاى نسخهشناسى در الفهرست ابن نديم»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فقه و اصول «وقف ميراث جاويدان»، بهار 1375، شماره 13 (10 صفحه از 152 تا 161)]]. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۲
الفهرست، اثر محمد بن اسحاق بن نديم، كه در واقع كتابخانهاى در يك كتاب است، فهرستى از كتابهاى ملل عرب و عجم و سير نهضتهاى علمى و ادبى در عالم اسلام تا قرن چهارم هجرى مىباشد.[۱]
الفهرست (ابن ندیم) | |
---|---|
پدیدآوران | ابن ندیم، محمد بن اسحاق (نویسنده) |
ناشر | دار المعرفة |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
چاپ | 1 |
موضوع | ادبیات عربی - سرگذشتنامه و کتابشناسی کشورهای اسلامی - سرگذشتنامه و کتابشناسی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | Z 7052 /الف2ف9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اين كتاب، به زبان عربى و در سده چهارم هجرى نوشته شده است.
هدف ابن نديم از تأليف اين كتاب، نشان دادن كليه نسخهها و رسالههایى بوده است كه در زبان عربى وجود داشته و يا از زبانهاى ديگر به اين زبان ترجمه شده است.[۲]
نویسنده بنا بر ضرورت، در هنگام معرفى نسخهها و كتابها، برخى از آداب نسخهشناسى را كه در آن دوره وجود داشته است، مطرح مىكند كه اين امر باعث اهميت هرچه بيشتر كتاب شده است.[۳]
ساختار
كتاب با مقدمهاى كوتاه در اشاره به زندگىنامه ابن نديم و اهميت اثر او آغاز شده است.
سبک نوشتارى كتاب، بسيار ساده و از نوع محاورهاى بوده و شامل ده مقاله است و هر مقاله آن، به چند بخش كه نویسنده آن را فن ناميده، تقسيم شده است.[۴]
گزارش محتوا
مقاله اول، شامل سه فن مىباشد كه فن اول، در توصيف شكل گرفتن خط و زبان اقوام مختلف، فن دوم درباره كتابهاى دينى مسلمانان و اديان ديگر و فن سوم، در ستايش قرآن و علوم قرآنى است.[۵]
مقاله دوم، شامل سه بخش زير است:
بخش اول، درباره پيدايش علم نحو و علت نامگذارى آن مىباشد.[۶]
بخش دوم، اختصاص به نحويان كوفه دارد. ابن نديم در بيان اينكه چرا به نحويان بصره قبل از نحويان كوفه پرداخته، قدمت اين شهر را دليل آورده و معتقد است كه دنياى عرب، از بصره گرفته شده است.[۷]
بخش سوم، حاوى نام و شرح حال علمايى است كه دو شيوه نحو و لغت را با هم مخلوط كردهاند. از جمله اين افراد، عبارتند از: عبدالله بن مسلم بن قتيبه كوفى؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن محمد بن موسى کرمانى؛ شخصى ایرانى به نام هروى، صاحب كتابهاى «التصريف» و «الشرح»؛ ابوبكر محمد بن على مراغى از مردم مراغه صاحب كتاب «مختصر النحو» و «شرح شواهد سيبويه» و ابومحمد بن محمد، اهل ديموت و نویسنده «تقويم الألسنة» و «كتاب العارض في الكامل».[۸]
مقاله سوم، در سه بخش تنظيم شده است:
بخش اول، درباره علماى نسب، راويان اخبار و نام كتابهاى آنان است كه مشهورترين آنها، صالح بن عمران معروف به صفدى بوده و كتاب «غزاة ذات الأباطيل» از اوست. گويا وى به اخبار پيامبر(ص) نيز آگاهى و معرفت داشته است.[۹]
بخش دوم به مترجمان، نويسندگان و كاركنان حكومتى پرداخته است. از جمله اين افراد مىتوان به عبدالله بن مقفع، ابان لاحقى، سهل بن هارون، سعيد بن وهب اشاره كرد.[۱۰]
بخش سوم، درباره نديمان و همنشينان خلفا و پادشاهان، از جمله مغنيان و اديبان مىباشد.[۱۱]
مقاله چهارم، شامل دو بخش است:
بخش اول درباره شاعران و اشعارشان و كسانى است كه اشعار آنان را جمع كردهاند كه بهصورت فهرستى آمده است؛ مثلاًنام شاعران و قبيلههایى كه ابوسعيد سكرى اشعار آنان را جمعآورى كرده، بهطور جداگانه آمده است، مانند اشعار بنى شیعیان، بنى عدنان و بنى حارث.[۱۲]
در بخش دوم، نام شاعران متأخر و نيز برخى از شاعران دوره اسلام و تعداد اشعارشان آمده است. در اين ميان، به شاعران ایرانى مثل على بن حمزه اصفهانى نيز اشاره شده است.[۱۳]
بخش اول مقاله پنجم، درباره علماى علم كلام و مجادلات آنهاست. نویسنده در اين مقاله، ابتدا از خوارج كه در جنگ صفين بر اميرالمؤنين(ع) شوريدند نام مىبرد و سپس به معتزله يا قدريه يا اصحاب عدل و توحيد مىپردازد.[۱۴]
بخش دوم، درباره علما و متكلمان شيعه اماميه و زيديه است. ابن نديم در بيان اينكه چرا مسلمانان شيعه را به اين نام خواندهاند، نوشته است: «زمانى كه طلحه و زبير به خونخواهى عثمان بن عفان و مخالفت با حضرت على(ع) برخاستند، عدهاى به آن حضرت پيوستند و خود را شيعه خواندند. على(ع) نيز آنها را «شیعیان من» خطاب مىكرد».[۱۵]
بخش سوم، درباره متكلمين مجبره و بابيه حشويه و اسماء كتب آنها بوده و بخش چهارم پيرامون خوارج مىباشد؛ گويا متكلمان اين گروه، كتابهایشان را در خفا نگهدارى میكردند.[۱۶]
بخش پنجم، درباره صوفيان و عابدان است. نویسنده در اين بخش، ابتدا از زاهدان و صوفيانى چون يحيى بن معاد رازى (متوفى 206ق) نویسنده «مراد المريدين»، بشر بن حارث (متوفى 227ق) مؤلف «كتاب الزهد» و ابن جنيد صاحب كتاب «الرهبان»، «الخوف»، «الورع» و «كتاب المحبة» نام مىبرد، سپس درباره حلاج، مذهب او و پيروانش مىنويسد.[۱۷]
در بخش اول مقاله ششم، مالكيان و نام كتابهایى كه تصنيف كردهاند، ذكر شده است. از جمله اين افراد، عبارتند از: مالك بن انس بن ابوعامر، ليث بن سعد و اسماعيل بن اسحاق.[۱۸]
در بخش دوم اين مقاله، از ابوحنيفه و يارانش ياد شده و بخش سوم آن، مطالب مختصرى از علماى شافعى و تأليفات آنهاست.[۱۹]
نویسنده در بخش چهارم، از فضلا و پيروان مذهب ابوسليمان داود بن على خلف اصفهانى سخن گفته است. او اولین كسى است كه قول به ظاهر كتاب و سنت را گرفته و رأى و قياس را رها كرده است. ابن نديم كتابهاى زيادى را از او نام برده كه مهمترين آنها، «إيضاح» و «الأصول» است.[۲۰]
در بخش پنجم اين مقاله، از فقهاى شيعه و كتابهاى ايشان نام برده شده است. سليم بن قيس هلالى، از اصحاب حضرت على(ع) از جمله آنهاست كه چون حجاج بن يوسف قصد دستگیرى و قتلش را داشت، گريخت و به ابان بن ابىعياش پناه برد.[۲۱]
مقاله هفتم، در سه بخش سامان يافته است:
بخش اول، درباره فلاسفه، طبیعین و منطقيين و كتابهاى آنان است و بيشتر مطالب از قول ابوسهل بن نوبخت آمده كه در دارالحكمه، به كار ترجمه از فارسی به عربى اشتغال داشته است.[۲۲]
در بخش دوم، درباره منجمان، علماى رياضى، موسيقىدانان و محاسبان بحث شده است و در بخش سوم، از طبيبان يونانى و كسانى كه براى اولین بار در طب سخن راندهاند، بحث به ميان آمده است.[۲۳]
مقاله هشتم درباره افسانهسرايان ایرانى و هندى و تأليفات آنها، افسونگران، دعانويسان، ساحران و شعبدهبازان است.[۲۴]
در مقاله نهم، از مذاهب گوناگون دوره اسلامى و پيش از اسلام، بحث شده.[۲۵]است و آخرين مقاله نيز درباره صنعت كيميا و كيمياگران قديم و جديد است. بنا بر اين مقاله، هرمس بابلى، اولین كسى بود كه با صنعت كيميا آشنا شد.[۲۶]
بهطور خلاصه مىتوان گفت كه اين اثر، مجموعه فرهنگ و تمدن اسلامى را تا قرن چهارم هجرى و بلكه فرهنگ و ملل گوناگون را تا ظهور اسلام، بهاجمال معرفى كرده است.[۲۷]
وضعيت كتاب
الفهرست، اولین بار در سيزدهم هجرى، توسط يك دانشمند اتريشى به نام گوستاو فلوگل كه طى سالها صرف وقت و زحمات بسيار، نسخههاى مختلفى از اين كتاب را جمعآورى و تدوين كرده كرد، در لايپزيك به چاپ رسيد و به دنيا عرضه گرديد.[۲۸]
پانويس
- ↑ حامدى گلناز، ص38
- ↑ ساغروانيان، سيد جليل، ص152
- ↑ همان
- ↑ حامدى، گلناز، ص38
- ↑ حامدى، گلناز، ص38
- ↑ همان، ص40
- ↑ همان
- ↑ همان، ص41
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص42
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص43
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص44
- ↑ همان، ص45
- ↑ همان
- ↑ همان، ص46
- ↑ همان، ص47
- ↑ همان
- ↑ حامدى، گلناز، ص38
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- حامدى، گلناز «معرفى كتاب الفهرست ابن نديم»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فقه و اصول «فقه و حقوق خانواده (نداى صادق سابق)»، پاييز 1376، شماره 7 (10 صفحه از 38 تا 47).
- ساغروانيان، سيد جليل «جلوههاى نسخهشناسى در الفهرست ابن نديم»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فقه و اصول «وقف ميراث جاويدان»، بهار 1375، شماره 13 (10 صفحه از 152 تا 161).